کد خبر: ۲۹۹۹۹۲
تاریخ انتشار:۲۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱
تبيين چرايي ضرورت وحدت انقلابیون
وحدت، مهم‌ترين رسالت نيروهاي انقلاب اسلامی
جامعه اسلامي در عين حالي که همواره به وحدت توصيه شده، در معرض واگرايي و تشتت قرار داشته است. وجود شکاف‌هاي اجتماعي و اختلافات مختلف موجب چندگانگي‌ها و رشد دسته‌جات مختلف شده که گاه به تنش و درگيري در جامعه انجاميده و قدرت ملي و وحدت ملي را با نقص و ضعف روبه‌رو کرده است.

وحدت مهم‌ترين رسالت نيروهاي انقلاب اسلامیمقدمه

«وحدت» را مي‌توان يکي از مهم‌ترين اصول و ارکان نظام اسلامي دانست که مؤيدات فراواني براي اهميت آن در متون ديني و کلام بزرگان برشمرده‌اند.

اسلام به اصل وحدت و اتحاد از ديدگاه اجتماعي آن نگريسته و بر اهميت آن ميان انسان‌ها، مسلمانان و اديان الهي تأکيد کرده است. يکپارچگی در سايه وحدت عقيده، محکم‌ترين نوع اتحاد است که قرآن بر آن تأکيد کرده است. قرآن، بر اساس همين وحدت عقيده، مؤمنان را برادران يکديگر خوانده است: «انما المؤمنون اخوه» (حجرات/10). اين پيوند برادري در ميان مسلمانان مدينه آنچنان مستحکم بود که تا مدتي پس از عقد اخوت ، آنان از يکديگر ارث مي‌بردند تا اينکه با نزول آيه 75 سوره مبارکه انفال؛ «و اولو الارحام بعضهم اولي ببعض» اين حکم نسخ شد.

قرآن مجيد از تفرقه، اختلاف و دو دستگي به کرانه گودال آتش جنگ ياد کرده که وحدت،‌ اتحاد و همبستگی خطر فرو افتادن در چنين گودالي را برطرف مي‌سازد. خداوند در قرآن اتحاد را يکي از نعمات الهي برمي‌شمرد؛ «واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمه الله عليکم» (آل‌عمران/ 103). علامه طباطبايي(ره) در ذيل تفسير اين آيه چنين اظهار داشته است: «شايد وجه اينکه «اعتصام به حبل‌الله و متفرق نشدن» نعمت خدا خوانده شده؛ «و اذکروا نعمه الله عليکم» اشاره به اين معنا باشد که ‌اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه مي‌خوانيم، بي‌دليل نيست. دليل اينکه شما را به آن دعوت کرده‌ايم همين است که به چشم خود ثمرات اتحاد و اجتماع، تلخي عداوت و حلاوت محبت و الفت و برادري را چشيديد و در اثر تفرقه در لبه پرتگاه آتش رفتيد و در اثر اتحاد و الفت از آتش نجات يافتيد.»[1]

در اين ميان، جامعه اسلامي در عين حالي که همواره به وحدت توصيه شده، در معرض واگرايي و تشتت قرار داشته است. وجود شکاف‌هاي اجتماعي و اختلافات مختلف موجب چندگانگي‌ها و رشد دسته‌جات مختلف شده که گاه به تنش و درگيري در جامعه انجاميده و قدرت ملي و وحدت ملي را با نقص و ضعف روبه‌رو کرده است.

هرچند بخشي از اين واگرايي‌ها در ذات جامعه بشري و وجود اختلافات و تنوع در حوزه شناخت، نگرش، عواطف و احساسات ريشه دارد؛ اما بخشي ديگر محصول منفعت‌طلبي‌ها، زياده‌خواهي‌ها و حب و بغض‌ها است.

در مقاطع مختلف انقلاب اسلامي، موضوع وحدت اهميت فراواني داشته و همواره مورد تأکيد بزرگان انقلاب بوده است؛ اما امروز اين مهم به ضرورتي حياتي در ميان نيروهاي انقلابي بدل شده است. در همين راستا مدتي است که جبهه مردمي انقلاب اسلامي با عنوان اختصاري «جمنا» يا «جبهه منا» آغاز به کار کرده و در تلاش است تا فراتر از جناح‌بندي‌هاي موجود سياسي و مبتني بر جذب و به‌کارگيري تمامي نيروهاي انقلابي، وحدتي فراگير ايجاد کند.

در اين ميان سؤال اساسي آن است که چه عواملي موجب شده تا در اين مقطع حساس، وحدت به ضرورتي اجتناب‌ناپذير براي نيروهاي مؤمن و انقلابي بدل شود؟ چه موانعي حرکت در مسير وحدت را کند مي‌کند؟ نبودن وحدت در مقطع کنوني چه خسارات جبران‌ناپذيري را براي انقلاب و نظام اسلامي به همراه خواهد داشت؟ تحقق وحدت به چه مقدمات و الزاماتي نياز دارد؟

وحدت مهم‌ترين رسالت نيروهاي انقلاب اسلامی 

نيروهاي انقلاب؛ موتور محرکه انقلاب اسلامي

مروري بر تاريخ انقلاب اسلامي اين حقيقت را آشکار مي‌کند که موتور محرکه انقلاب و نظام اسلامي در جاده پيشرفت و توسعه کشور و دفاع از انقلاب اسلامي انقلابيون بوده‌اند.

روحيه انقلابي‌گري را بايد رمز تحول و دال مرکزي گفتمان پيشرفت کشور دانست. اين روحيه به مثابه گفتماني فراگير بايد در همه نخبگان کشور و نيروهاي مؤثر و کارآمد در امور کشور وجود داشته باشد. شواهد نشان مي‌دهد که در طول چهار دهه گذشته نيز تمسک به اين روحيه رمز موفقيت و پيشرفت نظام اسلامي بوده است. به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي؛ «بعد از رحلت امام، ما هر جا انقلابي عمل کرديم، پيش رفتيم و هر جا از انقلابي‌گري و حرکت جهادي غفلت کرديم، عقب مانديم و ناکام شديم؛ اين يک واقعيتي است. بنده در اين سال‌ها خودم مسئول بودم؛ اگر تقصيري در اين مطلب باشد، متوجّه اين حقير هم هست؛ هر جا انقلابي بوديم، جهادي حرکت کرديم، بر روي آن ريل حرکت کرديم، پيش رفتيم؛ هر جا کوتاهي کرديم و غفلت کرديم، عقب مانديم. مي‌توانيم برسيم به شرط اينکه انقلابي حرکت کنيم و انقلابي پيش برويم.»(14/3/1395) معظم‌له در آغاز سال جديد در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوي نيز بر همين موضوع تأکيد داشتند: «کار وقتي با روحيه‌ انقلابي شد، پيشرفت خواهد کرد.» (1/1/1395)

نکته اساسي اينکه، روحيه انقلابي وقتي مؤثر خواهد بود که اردوگاه انقلابيون از تشتت و اختلافات از درون رنج نبرده و همدلي و همزباني و وحدت بر آن حاکم باشد.

 

1- معنا و سطوح وحدت

در اصطلاح سياسي وحدت به معناي تلاش براي نزديک شدن و حذف فاصله‌ها و هم‌نظري و هم‌افقي در فهم شرايط و رسيدن به هدف‌گذاري‌هاي يکسان مبتني بر منافع یا آرمان‌های مشترک است.

رهبر معظم انقلاب در تبيين مفهوم وحدت مي‌فرمايند: «منظور ما از وحدت چيست؟ يعني همه‌ مردم يكسان فكر كنند؟ نه. يعني همه‌ مردم يك نوع سليقه‌ سياسي داشته باشند؟ نه. يعني همه‌ مردم يك چيز را، يك شخص را، يك شخصيت را، يك جناح را، يك گروه را بخواهند؟ نه؛ معناي وحدت اينها نيست. وحدت مردم، يعني نبودن تفرقه و نفاق و درگيري و كشمكش. حتي دو جماعتي كه از لحاظ اعتقاد ديني مثل هم نيستند، مي‌توانند اتحاد داشته باشند؛ مي‌توانند كنار هم باشند؛ مي‌توانند دعوا نكنند.» (26/1/1379)

اما در برشماري سطوح وحدت مي‌توان به دو سطح؛ 1ـ وحدت راهبردي و 2ـ وحدت تاکتيکي اشاره کرد.

1- وحدت راهبردي

به طور کلي، وحدتي را مي‌توان راهبردي ناميد که طرفين وحدت در چهار مؤلفه 1ـ ماهيت، 2ـ اهداف، 3ـ رويکردها و 4ـ روش‌هاي دستيابي به هدف، يکسان يا بسيار به هم نزديک باشند. ممکن است که دو جريان عيناً مانند يکديگر نباشند، اما وجود اشتراکات فراوان سبب متحد ماندن اين دو جريان خواهد شد. از سويي بايد بررسي شود که قرابت در هر يک از مؤلفه‌هاي ذکر شده چه ميزان در استحکام بخشيدن يا تضعيف اتحاد موجود تأثير دارد.

ماهيت: به طور معمول اگر دو طرف وحدت‌کننده در ماهيت و باورهاي نظري يکسان بوده، يا اشتراکات فراوان داشته باشند، وحدت بين آنها از استحکام بالايي برخوردار خواهد بود.

اهداف: به طور معمول يکي از ويژگي‌هاي وحدت‌هاي راهبردي، اهداف مشترک بلندمدت است. اين اشتراک در اهداف بلندمدت بيشتر ناشي از ماهيت يکسان يا قرابت بالا است؛ از همين رو بايد براي برقراري اتحاد واقعي بين اشخاص يا جريان‌ها، اهداف به خوبي روشن شوند.

رويکرد و روش: اگر دو مؤلفه اساسي ماهيت و اهداف قرابت بالايي داشته باشند، حتي اختلاف در دو مؤلفه جزئي‌تر رويکرد و روش معمولاً  وحدت راهبردي را چندان دچار خدشه نخواهد کرد.

2ـ وحدت تاکتيکي

وحدت تاکتيکي در حالتي رخ مي‌دهد که حداقل يکي از مؤلفه‌هاي مذکور بين دو طرف داراي خدشه جدي بوده و معارض هم باشند. ريشه اين‌گونه وحدت‌ها در عقل ابزاري يا عملگرايي سياسي است. در اين حالت فقط رسيدن به يک هدف موقتي براي طرفين وحدت موضوعيت دارد و براي رسيدن به آن حاضر است به صورت موقت و غير عميق با طرف يا طرف‌هاي ديگر اتحاد داشته باشد و طبيعي است که پس از دستيابي به هدف، وحدت موضوعيت خود را از دست خواهد داد.

آنچه مشخص است اينکه، در مقطع کنوني اين وحدت راهبردي است که خواهد توانست مشکلات کشور را حل کند و جبهه مردمي نيروهاي انقلاب نيز چنين وحدت عميقي را دنبال مي‌کند؛ موضوعي که رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز بر آن چنين تأکيد دارند: «نبايد به وحدت به چشم تاكتيك نگاه كرد؛ وحدت يك اصل اسلامي است.» (11/7/1368)

 وحدت مهم‌ترين رسالت نيروهاي انقلاب اسلامی

2- محور وحدت

در طول تاريخ، جريان حق با وجود تمام مشقت‌ها، خفقان‌ها و حربه‌هاي مختلف تبليغاتي، ضمن قلت نفرات نسبت به جريان باطل، ماندگار بوده و به تعبير امام خامنه‌اي مانند آبي زلال هميشه در جريان بوده است. گاهي اوقات اين جريان، وسيع و گاهي کم‌عرض مي‌شده تا از موانع و سنگلاخ‌ها عبور کند؛ اما هيچ‌گاه اين جريان زلال متوقف نشده است. رهبر حکيم انقلاب اسلامي در پاسخ به اين پرسش که با وجود تمام تهديدها و فشارها، چگونه اين جريان ماندگار شده است؟ رمز ماندگاري جريان حق را در ولايت و اتحاد اعضاي جبهه حق حول محور «ولايت» مطرح مي‌کنند. معظم‌له در سلسله مباحث خود در سال 1353، در تشريح بحث فوق می‌فرمايند، رابطه با جريان غير حق نبايد به گونه‌اي باشد که آنها بر جريان حق تسلط يابند. واژه ولايت دقيقاً اينجا معنا مي‌يابد. اگر قرار بود در جريان حق هر کسي که سابقه‌اي در اسلام دارد نظر خود را داشته و به آن عمل کند، قطعاً در جريان حق تشتت به وجود آمده و تفکرات متفاوتي که در بين خواص جريان حق وجود داشت، به بدنه اين جريان سر ريز مي‌کرد و جبهه حق نمي‌توانست يک موضع واحد داشته باشد و همين تشتت به چند پارگي اين جبهه منجر شده و اين جريان در طول تاريخ تحت سلطه جريان باطل قرار مي‌گرفت و محو مي‌شد؛ اما اتحاد جريان حق حول نقطه مرکزي آن که امام فقيه، عادل و زمان‌شناس است سبب شده که با وجود تمام مشکلات اين جريان در طول تاريخ داراي موضع واحد در برابر جبهه باطل متناسب با زمان وقت باشد و تا به امروز ادامه مسير بدهد و روز به روز بر قدرتش افزوده شود.[2]

لذا مي‌توان گفت که وحدت بايد حول منويات امام امت صورت گيرد. بديهي است که اين به معناي بي‌تأثير بودن نقش خواص و نياز به وحدت آنها نيست؛ بلکه به اين معناست که موضوعي که براي جريان انقلابي، راهبردي‌تر است، نه منافع گروهي و حزبي و تشکيلاتي، که اولويت‌ها و ضرورت‌هايي است که رهبر معظم انقلاب آن را ضمن تشخيص و تعيين، تبيين کرده است و نيروهاي انقلاب تحقق آن را وظيفه خود مي‌دانند.

 

3- دلايل ايجابي ضرورت وحدت (دستاوردهاي وحدت نيروهاي انقلاب)

وحدت نيروهاي انقلاب دستاوردهاي مختلفي را در عرصه‌هاي گوناگون کشور خواهد داشت که دستيابي به آنها در مقطع کنوني به ضرورت و فوريتي بدل شده است که برخي از مهم‌ترين آنها را مي‌توان چنين برشمرد:

1-3- تداوم انقلاب اسلامي و عبور از ميانه راه

انقلاب اسلامي در آستانه آغاز پنجمين دهه حيات طيبه خود قرار داشته و تا رسيدن به افق‌هاي طرح‌ريزي شده پاياني همچنان فاصله دارد. رهبر حکيم انقلاب اسلامي که مديريت نهضت را پس از بنيانگذار انقلاب بر عهده دارد، با برشماري مراحل پنج‌گانه تمدن اسلامي، موقعيت کنوني نهضت و آنچه پيش روي ماست را ترسيم کرده‌اند.

معظم‌له در بيست‌‌وهفتمين سالگرد رحلت امام خميني (ره) با بيان اينکه امام بزرگوار ريل حرکت کشور را به سمت هدف‌هاي بزرگ، يعني «حاکميت دين خدا»، «تحقق عدالت اجتماعي واقعي»، «ريشه‌کني فقر و جهل»، «ريشه‌کني استضعاف و آسيب‌هاي اجتماعي»، «برقراري منظومه‌ ارزش‌هاي اسلامي»، «تأمين سلامت جسمي و اخلاقي و معنوي»، «پيشرفت علمي کشور»، «تأمين عزت و هويت ملي و اقتدار بين‌المللي» و «فعال کردن ظرفيت‌هاي کشور» تغيير داد، از ضرورت تلاش براي رسيدن به آرمان‌ها سخن گفتند.

براي تحقق اهداف متعالي فوق، معظم‌له سال‌هاست که برای حفظ روند حرکت در ریل اصلی، اولويت‌هايي را در عرصه‌هاي مختلف کشور تبيين و هدف‌گذاري کرده‌اند. يکي از ضرورت‌هاي لازم برای تحقق اهداف  و حفظ دور حرکت، وحدت همه نيروهاي انقلاب و معتقد به اهداف و آرمان‌هاي نظام اسلامي بوده است. به واقع، بدون هم‌افزايي حاصل از وحدت نيروهاي انقلابي چنين حرکتي براي رسيدن به همه آرمان‌هاي انقلاب ممکن نخواهد بود.

2-3- تلاش براي تحقق تمدن اسلامي

همان‌طور که اشاره شد، رهبر حکيم انقلاب اسلامي مراحل پنج‌گانه‌اي را براي تحقق تمدن نوين اسلامي برشمرده‌اند و آنها را در سخنراني‌هاي متعددي در طول اين سال‌ها تبيين کرده‌اند. به فرموده ايشان؛ «يک انقلاب اسلامي داشتيم، بعد نظام اسلامي تشکيل داديم، مرحله‌ بعد تشکيل دولت اسلامي است، مرحله‌ بعد تشکيل کشور اسلامي است، مرحله بعد تشکيل تمدن بين‌الملل اسلامي است.»(6/8/1383)

از نگاه معظم‌له اينک در مرحله دشوار تلاش براي تحقق دولت اسلامي قرار داريم و بي‌شک تداوم راه نيازمند اراده‌هايي است که با توکل به خدا، اميد به موفقيت، پشتکار و همت بلند و تدبير و برنامه‌ريزي اين مسير را ادامه دهند و اين همه در انسان‌هاي انقلابي جمع خواهد آمد. امام و راهنماي جامعه و رهبر نهضت تحقق تمدن اسلامي در پاسخ به پرسشگري که پرسيده بود؛ «راه برافراختن پرچم تمدّن نوين اسلامي چيست؟» مي‌فرمايند: «راهش تربيت نسلي است با يک خصوصياتي که آن خصوصيات اينها است؛ يک نسلي بايد به وجود بيايد شجاع، باسواد، متدين، داراي ابتکار، پيشگام، خودباور، غيور؛ - البتّه خوشبختانه ما امروز در نسل جوان بسياري از اين خصوصيات را داريم؛ امّا اين بايستي گسترش پيدا کند- چنين نسلي لازم داريم. بايستي ايمان داشته باشد، سواد داشته باشد، غيرت داشته باشد، شجاعت داشته باشد، خودباوري داشته باشد، انگيزه‌ کافي براي حرکت داشته باشد، توان جسمي و فکري حرکت داشته باشد، هدف را در نظر بگيرد، چشم را به اهداف دور متوجّه بکند و به تعبير اميرالمؤمنين «اَعِرِ اللهَ جُمجُمَتَک»؛ زندگي خودش و وجود خودش را بگذارد در راه اين هدف و با جدّيت حرکت کند؛ در يک کلمه يعني يک موجود انقلابي؛ معناي انقلابي اين است.»(28/7/1395)

بي‌شک تربيت چنين نسلي، تنها از مسير همدلي و همگرايي و وحدت بين جريان انقلابي ميسر خواهد بود و افتادن در گرداب اختلاف و واگرايي، تنها مسير تحقق تمدن اسلامي را ناهموار کرده و زمان دستيابي به آن را به تأخير مي‌اندازد.

3-3- حل مشکلات کشور

کشور امروز در حوزه‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي با مشکلات عديده‌اي روبه‌رو است. مشکلاتی چون؛ رکود اقتصادي، فساد اقتصادي، رانت‌خواري، گراني و تورم، بيکاري، افزايش سن ازدواج، اعتياد، فقر و محروميت، تهاجم فرهنگي، شيوع بي‌بندوباري، پديدآمدن نوعي اشرافيت دولتي و شکل‌گيري طبقه نوکيسه‌ها با دست‌اندازي به بيت‌المال و... معضلاتي نيستند که با تفرق نيروهاي انقلابي امکان مرتفع کردن آنها وجود داشته باشد. به واقع، بايد اذعان داشت که حل مشکلات موجود تنها با وحدت همه‌جانبه نيروهاي انقلاب ممکن خواهد بود و اين يکي از ضرورياتي است که وحدت نيروهاي انقلاب را اولويت و فوريت بخشيده است. نمونه‌هاي تاريخي چهار دهه از عمر پر برکت انقلاب اسلامي، به ويژه در مقاطع حساس دهه 1360 به خوبي حکايت از آن دارد که تنها در صورت وحدت همه‌جانبه نيروهاي انقلابي، امکان حل و رفع مشکلات کشور وجود خواهد داشت.

به فرموده رهبر حکيم انقلاب اسلامي؛ «علاج مشکلات اين کشور - چه مشکلاتي که امروز داريم، چه مشکلاتي که بعدها خواهيم داشت، چه مشکلاتي که هر کشوري و هر ملّتي دارد؛ بالاخره هيچ کشوري که بدون مشکل نيست - و حلّ اين مشکلات، در گرو جوشيدن اراده و استقامت از درون ملّت است؛ از درون ملّت بايستي اراده، استقامت، عزم راسخ، ايستادگي بجوشد؛ چشم‌ها، باز؛ روحيه‌ها با توکّل به خدا و اعتمادبه‌نفس، قوي.» (12/8/1395) و اين همان شاخصه‌هاي روحيه انقلابي است.

4-3- کارآمدسازي نظام اسلامي

حيات و استمرار هر نظام سياسي، به کارآمدي آن نظام بستگي دارد. سطح کارآمدي هر نظام سياسي، به ميزان توانايي آن نظام در پاسخگويي به نيازهاي کشور و مردم و حل مشکلات آن برمي‌گردد. نظام کارآمد، از اعتماد عمومي، رضايت مردم و سرمايه اجتماعي لازم براي بقا و ادامه حيات برخوردار خواهد بود؛ لذا يکي ديگر از مسائل مهم کشور افزايش توان قواي سه‌گانه و نظام سياسي در انجام وظايف و کارکردهاي قانون تعريف شده است که در مجموع کارآمدي نظام جمهوري اسلامي را ارتقا خواهد بخشيد. واقعيت آن است که کارآمدسازي نظام به دست کساني ممکن خواهد بود که اعتقاد و التزام کامل به آرمان‌هاي انقلاب داشته و حاضر باشند با همه توان و بدون چشمداشت به منافع شخصي - جناحي و بهره‌برداري مادي به خدمت به جامعه بينديشند. اين يکي از شاخصه‌هاي اساسي روحيه‌اي است که از آن به «روحيه انقلابي» ياد مي‌شود.

5-3- پيشرفت کشور

مسئله پيشرفت و توسعه کشور را مي‌توان يکي از مهم‌ترين اولويت‌های کشور دانست؛ چرا که جهت تمامي تلاش‌هاي کشور را تعيين مي‌کند. همه فعاليت‌ها و تلاش‌ها در عرصه‌هاي مختلف، بايد بتوانند گرهي از مشکلات مردم بگشايند و يک گام کشور را به اهداف طرح‌ريزي شده نزديک‌تر کنند، وگرنه اقدامي خلاف ميثاق ملي و مصالح کشور خواهد بود. اما سوق دادن تمامي جهت‌گيري‌هاي کشور به سوي پيشرفت کشور و تجميع همه توان‌ها و انرژي‌ها براي تعالي جامعه نيازمند پيش‌فرض‌ها و الزاماتي است که بدون آنها چنين رسالت عظيمي به ثمر نخواهد رسيد. يکي از مهم‌ترين اين پيش‌فرض‌ها، وحدت و همدلي نيروهاي انقلابي است.

حقيقت آن است که اقدامات بزرگ در  کشور محصول تجميع اراده‌هايي محکم است که در مسير دين و انقلاب دچار انحراف و تزلزل نشده‌اند. آثار نقش‌آفريني اين اراده‌هاي بزرگ را مي‌توان در تاريخ اين سرزمين و در عرصه‌هاي مختلف سياسي، امنيتي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مشاهده کرد؛ لذا براي رفع مشکلات کشور بايد امور را به جرياني سپرد که از روحيه انقلابي برخوردار است و با همه وجود به آرمان‌هاي انقلاب و ملت معتقد است. از اولويت‌بخشي به جريان‌هاي غربگرا و متزلزل در راه انقلاب بايد حذر کرد. البته جرياني که در درون خود از وحدت راهبردي برخوردار است، اين توانايي را خواهد داشت که همه نيروی خود را صرف پيشرفت کشور کند.

6-3- تقويت ساخت دروني

يکي از ضرورت‌هاي پيش روي انقلاب اسلامي در مقابله با دشمنان و تهديدات بيروني، استحكام ساخت دروني نظام جمهوري اسلامي است. بدون تقويت ساخت دروني استقلال کشور همواره در معرض تهديد خواهد بود و مبارزه با دشمن و استکبارستيزي با ترديدهايي مواجه خواهد شد؛ لذا در پيشرفت به سمت هدف‌هاي آرماني، بايد ساخت دروني قدرت را استحكام بخشيد همان‌طور که رهبر حکيم انقلاب فرمودند: «ما اگر مي‌خواهيم اين راه را ادامه دهيم و به اين سمت حركت كنيم و اين هدف‌ها را دنبال كنيم و چشم به اين آرمان‌ها بدوزيم و پيش برويم و در مقابل اين معارضه‌ها ايستادگي كنيم و صبر و توكل را به كار بگيريم، بايد ساخت قدرت ملي را در درون كشور تقويت كنيم و استحكام ببخشيم.» (بيانات در ديدار با مسئولان نظام‌، 30/4/1392)

معظم‌له در ديدار با قشرهاي مختلف مردم آذربايجان شرقي با تأکيد بر اينکه؛ «ملّت ايران بايد از درون قوي بشود؛ اقتصادش قوي بشود، علمش قوي بشود، دستگاه‌هاي مديريتي‌اش قوي بشود و بالاتر از همه، ايمانش روزبه‌روز قوي‌تر بشود» تداوم اين مسير را راه علاج مشکلات کشور دانستند و تأکيد کردند: «اين همان راهي است که تا امروز ملّت ايران رفته است و دشمناني مي‌خواستند اين انقلاب را، آن روزي که يک نهال باريکي بود از زمين بکَنند و نابود کنند و نتوانستند.»(28/11/1394)

در اين ميان لازمه تقويت استحکام دروني ايجاد همگرايي و همدلي در ميان نيروهايي است که از باور و اراده لازم براي استحکام‌بخشي به ساخت دروني برخوردارند.

7-3- حفظ و ارتقای عزت و اقتدار ملي

روحيه انقلابي را مي‌توان يکي از عوامل مؤثر در قدرت نرم جمهوري اسلامي دانست؛ چرا که پشتوانه‌اي قوي براي عزت و اقتدار ملي به شمار مي‌آيد. بي‌شک تضعيف اين روحيه، عزت و اقتدار کشور را ضعيف خواهد کرد و طمع دشمن را براي چنگ‌اندازي به ثروت‌هاي اين کشور بيشتر خواهد کرد. اختلاف و تنازع از جمله اين عوامل است. اين موضوع از آنجا اهميت مي‌يابد که يادآور شويم، انقلاب اسلامي همواره در معرض تهديد دشمنان انقلاب اسلامي بوده و است، آنان سال‌هاست که مترصد فرصتي هستند تا با تضعيف نظام اسلامي و سستي در ارکان قدرت جمهوري اسلامي، تهديدات خود عليه نظام اسلامي را عملي کنند. اما اين رؤياي وهم‌آلود، تاکنون به برکت حضور ملت در صحنه و غليان روحيه انقلابي در ميان  اقشار مختلف جامعه ناکام مانده است.

به همين دليل است که امروز دشمن روحيه انقلابي‌گري و جريان انقلابي را نشانه رفته است و به ويژه تلاش دارد تا نسل جوان و آينده‌ساز کشور را از گفتمان انقلابي دور کند. رهبر معظم انقلاب اسلامي با درک صحيح از ريشه‌هاي قدرت ملت ايران مي‌فرمودند: «بزرگ‌ترين اشتباه براي ملت و دولت اسلامي ايران اين است که خداي نخواسته اين پشتوانه عظيم، يعني روحيه انقلابي را از دست بدهد؛ زيرا جوشش و حضور انقلابي و تمسک به انديشه‌هاي انقلابي است که اين نظام را عظمت مي‌بخشد و قدرت مي‌دهد، احترام ديگران را برمي‌انگيزد و راه‌هاي ناهموار را بر روي ايران اسلامي هموار مي‌کند.» (17/5/1375)

معظم‌له در کلامي ديگر سه عامل مهم اقتدار ملي را چنين برمي‌شمرند: «سه عامل اساسي اقتدار ملّي اينها است؛ اقتصاد قوي و مقاوم، علم پيشرفته و روزافزون و حفظ روحيه‌ انقلابي‌گري در همه به خصوص در جوان‌ها؛ اينها است که مي‌تواند کشور را حفظ کند؛ آن‌وقت دشمن مأيوس خواهد شد.» (18/6/1394)

در حقيقت، حفظ روحيه انقلابي بدون وحدت جريان انقلابي ممکن نخواهد بود.

8-3- تقويت بازدارندگي در برابر دشمن

جمهوري اسلامي ايران در طول حيات پربرکت خود هر روز در معرض تهديدات بيگانگان و دشمنان اسلام و انقلاب قرار داشته است. موضوع تهديدات از هر سه نوع سخت، نيمه‌سخت، نرم براي ملت ما موضوع جديدي نيست! چرا که انقلاب اسلامي از همان ابتداي شکل‌گيري در تضاد با منافع استکبار جهاني بود؛ لذا تلاش‌ها براي براندازي و سرنگوني اين نظام مقدس آغاز شد. در اين ميان عوامل متعددي چون نصرت الهي، هوشياري رهبري، ملت ايران و نهادها و مسئولان ذي‌ربط، توان دفاعي جمهوري اسلامي، توانمندي‌هاي جمهوري اسلامي مانع از آن شد که اين تهديدات ثمري براي دشمن داشته باشد. اما بي‌شک رکن اساسي اين قدرت در وحدت همه توده‌هاي ملت و انسان‌هاي مؤمن و انقلابي است که پاي دفاع از کشور در برابر بيگانگان ايستاده‌اند. به يقين وجود چندپارگي و تشتت و صف‌آرايي نزد جريان انقلابي، موجب تضعيف قدرت ملي خواهد شد.

9-3- جديت در مبارزه با مفاسد

مفاسد اقتصادي يکي از مهم‌ترين موانع پيشرفت و آباداني کشور به شمار مي‌آيند؛ لذا مبارزه با مفاسد اقتصادي و مظاهر آن از جمله رانت‌خواري، يکي از اولويت‌هايي است که در صدر مطالبات مردمي قرار دارد. حقيقت آن است که مبارزه با فساد تنها با روحيه انقلابي انقلابيون ممکن خواهد بود. انقلابي‌گري است که در ماهيت خود ضديت با فساد را پرورانده است و جريان‌هاي غير انقلابي از فقر ذاتي در مبارزه با فساد برخوردارند!

انقلابيون يکي از اولويت‌هاي خود در عرصه اقتصاد را تلاش براي برقراري عدالت و مبارزه با مفاسد اقتصادي مي‌دانند. اين جريان در طول سال‌هاي اخير پرچمدار اين مبارزه بوده و همواره با بغض و کينه مفسدان اقتصادي مواجه شده است. فساد يکي از ارکان عقب‌ماندگي و ناکارآمدي نظام‌هاي سياسي است و انقلابيون که دغدغه نظام اسلامي را دارند، نمي‌توانند نسبت به آن بي‌تفاوت باشند. به همين دليل بخش عمده‌اي از توان انقلابيون در طول سال‌هاي اخير مصروف مبارزه با فساد شده است. مسئله مبارزه با حقوق‌هاي نجومي از عرصه‌های مهم مبارزه با فساد اين جريان بود که به شدت دنبال شده است. تحقق اين امر مهم نيز با وحدت همه‌جانبه نيروهاي انقلاب، هم در سطح توده‌هاي اجتماعي و هم نخبگان انقلابي و همچنين انقلابي عمل کردن نهادها و مسئولان ممکن خواهد بود.

وحدت مهم‌ترين رسالت نيروهاي انقلاب اسلامی 

4- دلايل سلبي ضرورت وحدت (آثار و پيامدهای واگرايي و اختلاف)

1-4- تغيير نعمت الهي بر اثر ايجاد اختلاف

حرکت در مسير وحدت، گام نهادن در مسيري الهي و بهره‌برداري از نعمتي آسماني است که خداوند متعال پيش روي بندگان مؤمن خود قرار داده است. طبيعي است که حرکت در مسير اختلاف‌افکني و واگرايي به نوعي کفران نعمت به شمار مي‌آيد که آثار و پيامدهاي خود را خواهد داشت و محروميت‌ها و خسران جبران‌ناپذيري را به همراه دارد. رهبر حکيم انقلاب اسلامي در اين باره چنين هشدار مي‌دهند: «خداي متعال نعمتش را از اينها مي‌گيرد. «اَلَم تَرَ اِلَي الَّذينَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفرًا وَ اَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ جَهَنَّمَ يصلَونَها وَ بِئسَ القَرارُ»(ابراهيم/29ـ 28) وقتي نعمت خدا را که تفضّل کرده است، افضال کرده است، انعام کرده است، نشناختيم، شکرگزاري نکرديم، اين نعمت را کفران کرديم، خب خداي متعال هم رفتار خودش را با اين ملّت تغيير خواهد داد؛ «لَم يکُ مُغَيرًا نِعمَةً اَنعَمَها عَلي‌ قَومٍ حَتّي‌ يغَيروا ما بِاَنفُسِهِم»(انفال/ 53) تا وقتي من و شما در راه راست حرکت کنيم، در جادّه‌ مستقيم حرکت کنيم، خودمان را بر طبق اراده‌ الهي تطبيق کنيم - به حدّ ممکن؛ حالا به‌طور کامل که ماها خيلي کوچک‌تر از اين حرف‌ها هستيم- خداي متعال نعمتش را بر ما باقي نگه مي‌دارد، امّا وقتي خودمان خودمان را خراب کرديم، خودمان ايجاد اختلاف کرديم، خودمان عليه هم توطئه کرديم، خودمان با هم دست‌به‌يقه شديم، خداي متعال نعمتش را برمي‌دارد؛ خدا با کسي قوم ‌و خويشي ندارد. «ذلِکَ بِاَنَّ اللهَ لَم يکُ مُغَيرًا نِعمَةً اَنعَمَها عَلي‌ قَومٍ حَتّي‌ يغَيروا ما بِاَنفُسِهِم»؛ نعمتي را که به شما داده، اين نعمت را خدا از شما نمي‌گيرد تا وقتي خود شما زمينه را خراب کنيد؛ وقتي زمينه را خراب کرديد، نعمت سلب خواهد شد.» (31/5/1394)

 

2-4- فشل شدن جريان انقلابي

يکي از مهم‌ترين آفات اختلاف و واگرايي و عدم دستيابي به وحدت را مي‌توان فشل شدن و انفعال نيروهاي انقلاب در جامعه دانست. نيرويي که بايد به مثابه موتور تحول و تحرک در کشور عمل کند، اگر از درون درگير اختلافات شود، طبيعي است که بخش عمده‌اي از توان خود را صرف اين درگيري‌ها کرده و از خدمت به جامعه باز خواهد ماند. همچنين در مسير موفقيت در مقاطع حساس مختلف همچون انتخابات نيز با شکست مواجه خواهد شد. آخرين نمونه از اين ناکامي را مي‌توان در انتخابات رياست جمهوري سال 1392 مشاهده کرد که چطور تشتت و رقابت درون‌گفتماني بستر را براي پيروزي رقيب فراهم آورد. واگرايي و اختلافي که به اجماع اکثريت کارشناسان، اگر با وحدت و همگرايي قرين مي‌شد، مي‌توانست نتايج انتخابات را به نحو ديگري رقم بزند.

3-4- قدرت‌يابي جريان غيرانقلابي

در مقطع کنوني يکي از معضلات پيش روي انقلاب اسلامي رشد و ترويج تفکرات غيرانقلابي است که با توجه به بسترهايي فراهم شده، در تلاشند خود را بسط داده و جريان انقلاب را در محاق قرار دهند. اين جريان که مي‌توان از آن به جريان غربگرايان ياد کرد، در طول سال‌هاي اخير تلاش کرده ارکان قدرت را به تدريج در دست گيرد و متأسفانه نفوذ خود را در دو قوه مجريه و مقننه گسترش داده است. موفقيت در انتخابات رياست جمهوري و تسلط بيشتر بر قوه مجريه و فتح کرسي شوراهاي شهر و روستا و تسلط بر شهرداري‌ها، مهم‌ترين سناريوي پيش روي اين جريان در اين ايام است که اختلاف در اردوگاه جريان انقلابي، هموار‌کننده آن خواهد بود. بی‌شک تداوم قدرت جریانی که حل مشکلات کشور را در تعامل و انفعال در برابر غرب مي‌بيند و در تلاش است تا با بازي در زمين دشمن، سناريوي برجام 2 و 3 و 4 و ... را با هدف عادي‌سازي رفتار جمهوري اسلامي در مقابل با دشمن دنبال کند، اگر مجدداً به قدرت برسد، عوارضي براي کشور و انقلاب خواهد داشت که جبران‌ناپذير خواهد بود.

نکته اساسي در اين ميان آن است که عبور از اين جريان که در اين سال‌ها و با در اختيار گرفتن مجلس و دولت قدرتمندتر از پيش شده است، در انتخابات آتي با دشواري‌هاي فراواني مواجه است. عبور از اين موانع بدون وحدت حداکثري جريان اصولگرا ممکن نيست. بي‌شک ايجاد چندپارگي و تشتت در اردوگاه جريان انقلابي،  توان جريان انقلابي را تحليل خواهد برد و انتخابات پيش رو را به سادگي به جريان رقيب خواهد سپرد.

4-4- اميدواري دشمن

يکي از آثار اختلافات و تشتت در بين نيروهاي انقلاب، اميدواري دشمنان نسبت به موفقيت ترفندها و سناريوهايي است که براي تسلط بر اين کشور طرح‌ريزي کرده‌اند. دشمن که به خوبي در حال رصد وضعيت کشور است، چشم طمع به ضعف‌ها و کاستي‌هاي ما دوخته است که در صدر آنها اختلاف و تشتت و دو دستگي در کشور و به ويژه در ميان نيروهاي انقلابي است که از چشم‌هاي تيزبين دشمن غفلت ورزيده و مشغول به مناقشات داخلي شده و دشمن که مترصد چنين غفلتي است، ضربه خود را به ملت و نظام اسلامي وارد خواهد کرد.

رهبر حکيم انقلاب اسلامي با صراحت در اين باره اعلام مي‌دارند: «قرآن به ما تعليم مي‌دهد «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحکم» اگر منازعه کنيم، سر مسائل گوناگون - مسائل سياسي، مسائل اقتصادي، مسائل شخصيتي - دست به يقه شويم، دشمن ما جري مي‌شود. يک مقدار از جرئتی که دشمن در سال‌هاي گذشته پيدا کرد، به خاطر اختلافات بود.»(1/1/1391)

نمونه ديگري از بهره‌برداري دشمن از وجود اختلافات داخلي، تنازعات و درگيري‌ها و تنش‌هاي حاصل از  ماجراي فتنه 88 بود که دشمن را براي براندازي جمهوري اسلامي ايران از طريق افزايش فشارهاي مختلف اقتصادي، امنيتي و فرهنگي اميدوار کرد و پروژه افزايش تحريم‌ها و نفوذ و ساماندهي ايادي داخلي را مجدد در دستورکار خود قرار داد!

5-4- نفوذ دشمن در ارکان قدرت

«نفوذ» داستاني قديمي و پرسابقه به طول عمر انقلاب اسلامي دارد و دشمن همواره تلاش کرده در سطوح مختلف حاکميت در جمهوري اسلامي نفوذ کند. در سال‌هاي اخير و پس از شکل‌گيري فرآيند تصويب برجام مرحله جديدي از پروژه نفوذ کليد خورده و در دو سطح نفوذ فردي و نفوذ جرياني دنبال شده است. اولين و ساده‌ترين نوع نفوذ، نفوذ موردي و انفرادي است. در اين شيوه، قدرت‌هاي متخاصم تلاش مي‌کنند نيروهای خود را با بهره‌گيري از رخنه‌هاي موجود در طرف مقابل، وارد خانه حريف کنند تا به اهداف مورد نظر خود برسند. اهداف اين نفوذگران مي‌تواند از ساده‌ترين مسائل ممکن همچون کسب اطلاع و جاسوسي گرفته تا پيچيده‌ترين هدف‌گذاري‌ها، يعني وارد کردن نفوذی در بدنه تصميم‌گيري و تصميم‌سازي سازمان حريف باشد. نفوذی‌ها که هدف دخالت و جهت‌دهي در مسير تصميم‌سازي را دارند، يا در بدنه نظام تصميم‌گيري رخنه کرده و در فرايند کارشناسي، جايگاه خود را ارتقا مي‌دهند، يا با بهره‌گيري از تعاملات شخصي با برخي از شخصيت‌هاي مؤثر، فرايند تصميم‌سازي را به  دلخواه هدايت کرده و راهبرد خود را بر اساس عمليات «مديريت ادراک» نخبگان بنا مي‌کنند.

ديگر مسير نفوذ که بسيار پيچيده‌تر و زيانبارتر از روش اول است، «نفوذ جرياني و شبکه‌اي» است که در آن جريان انساني گسترده، ولي پنهان از نيروهای نفوذگر که داراي ارتباط وسيعي ميان خود هستند، وارد محيط حريف شده و با بهره‌گيري از بسترهاي موجود سعي مي‌کند مسير جامعه را تغيير دهد. اگر نفوذ انفرادي، به دنبال جهت‌دهي به معدودي از نخبگان بود، نفوذ شبکه‌اي، عموم جامعه را هدف قرار داده و فرايندي فراگير را تعقيب مي‌کند. ويژگي مهم اين نوع از نفوذ، چندلايه و فرابخشي بودن آن است، به اين معنا که در همه حوزه‌هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و امنيتي، نيروهای نفوذی وارد محيط نفوذپذير شده و هر يک بدون آنکه حساسيت‌برانگيز باشند، پشتيبان فرايند ديگري هستند و در نتيجه اين هم‌افزايي شبکه نفوذ، موجي سهمگين از پيامدهاي نفوذ در محيط ملي بروز و ظهور مي‌يابد. بناي عمده اين روش بر دو مؤلفه تأثيرگذار نفساني، يعني «پول» و «جاذبه‌هاي جنسي» پي‌ريزي شده است و عمليات آن بر مبناي «جنگ نرم» است که با هدف تغيير آرمان‌ها، باورها و سبک زندگي جامعه آماج دنبال مي‌شود.

نکته مهمي که در بررسي پديده نفوذ - چه از نوع انفرادي و چه جرياني – بايد به آن اشاره شود، ماهيت تدريجي و پنهان پيشبرد اين امر است که همين دو ويژگي سبب مي‌شود در بسياري از موارد فرد يا محيط نفوذپذير در مواجهه با آن سهل‌انديشانه و ساده‌انگارانه برخورد کند و حتي دلسوزاني را که به او در خصوص مخاطرات نفوذ هشدار مي‌دهند، به برخورد جناحي و دشمني شخصي متهم کنند.

نفوذ، اين امکان را به دشمن مي‌دهد تا در صورت لزوم، تصميم رفتاري و گفتاري خود را به سادگي از داخل محيط خودي محقق کند که در اين صورت به طور ناخودآگاه مطمئن‌ترين نيروهای خودي به پياده‌نظام دشمن تبديل مي‌شوند، چنانکه در فتنه 88 غفلت يا تغافل برخي از خواص سبب شد دشمن اميدوار شود. در واقع، آنها نقش پياده نظام دشمن را ايفا کردند.

يکي از مهم‌ترين بسترهاي اثرگذاري و موفقيت پروژه نفوذ، مشغول شدن به اختلافات و مباحث کم‌اهميت و عدم توجه و تمرکز و هوشياري نيروهاي مؤمن و انقلاب نسبت به مسائل اساسی از جمله اين مسئله است. تفرق و تنش و درگيري و رقابت درون‌گفتماني بهترين بستري است که نفوذي‌ها به سادگي مي‌توانند در ارکان قدرت نفوذ کرده و اهداف خود را محقق کنند، بدون آنکه چشم بينايي بتواند اين فعاليت‌ها را رصد کند.

6-4- يأس و نااميدي ملت از جريان انقلابي

اختلاف و تشتت، وضعيتي نيست که بتوان آن را پنهان نگه داشت تا در برابر افکار عمومي عيان نشود. مردم خيلي زود اختلاف‌نظرات و اعمال سياسي واگرايانه را - که گاه حتي در مجادلات قلمي و کلامي آشکار مي‌شود – متوجه خواهند شد. به يقين وجود اختلاف در درون اردوگاه نيروهاي انقلابي تأثيرات نامطلوبي بر توده‌ها و بدنه اجتماعي مؤمن و انقلابي خواهد گذشت و القاکننده يأس و نااميدي و بي‌اعتمادي خواهد بود؛ چرا که وقتي جرياني که مدعي کار براي رضاي خدا و تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي است، نمي‌تواند در درون خود بر اختلافات فائق آيد، چگونه مي‌تواند مدعي باشد که خواهد توانست رافع مشکلات کشور باشد؟! چگونه خواهد توانست پس از کسب قدرت بر منازعات و اختلافات غلبه کرده و به اداره کشور و توسعه و پيشرفت کشور و ديگر وعده‌هاي داده شده عمل کند؟

7-4- تضاد هويتي جريان انقلابي

اختلاف‌افکني و واگرايي و دوري از فرآيند وحدت، به واقع آشکار شدن تعارض و تناقضي در درون اردوگاهي است که خود را انقلابي مي‌داند. اگر انقلابي بودن ريشه در مباني قرآني دارد و برخاسته از مکتب اهل بيت(ع) است، به يقين يکي از دکترين‌هاي مهم آن بايد تأکيد بر همدلي و مدارا و وحدت باشد. فقدان وحدت و شيوع بيماري تفرقه، بي‌شک از فاصله بين عين ـ ذهن و نظر ـ و عمل حکايت دارد و نشان مي‌دهد که مدعيان انقلابي‌گري از تربيت و روحيه انقلابي فاصله دارند.

 

5- موانع وحدت – ريشه‌هاي اختلاف

1-5- پيروي از شيطان و تمايلات نفساني

يکي از عواملي که مي‌تواند اتحاد و انسجام را در معرض تهديد و فروپاشي قرار دهد، تبعيت از شيطان و اسير تمايلات نفساني شدن است. قرآن مجيد پس از دعوت مردم به اتحاد و انسجام و يکپارچگي حول محور دين، بر اين مسئله تأکيد مي‌کند که تبعيت از شيطان مي‌تواند آسيب‌ جدي به اين امر وارد کند. تبعيت از شيطان و تمايلات نفساني سرمنشأ همه انحرافات، از جمله اختلاف و نزاع است (بقره/ 208) و اگرچه اين موضوع، پديده‌اي تازه نيست، اما اين مطلب نشان مي‌دهد که هر جا مؤمنان بر مدار ولايت الهي نباشند و ولايت شيطان را قبول کنند، اختلاف وجود دارد. از آيات ديگر قرآن کريم به خوبي بر‌مي‌آيد که يکي از اهداف مهم شيطان ايجاد عداوت و کينه‌دوزي ميان مردم است که همين مسئله مقدمه‌اي براي اختلاف و دو دستگي مي‌شود. رهبر معظم انقلاب تأکيد دارند که «اختلافات غالباً از هوس‌هاي نفساني بر‌مي‌خيزد. اگر كسي بگويد اين عمل من كه اختلاف‌انگيز بود، تفرقه‌انگيز بود، براي خداست، اين را باور نكنيد.» (4/4/1387)

2-5- سهم‌خواهي و زياده‌خواهي

عامل ديگري که مانع وحدت نيروهاي انقلابي است، سهم‌خواهي و زياده‌خواهي آدمي است که برخاسته از خوي مادي و حيواني او است و در مطالبات اجتماعي و صورت‌بندي‌هاي سياسي- اجتماعي نيز ظهور و بروز مي‌کند؛ لذا انقلابي واقعي پيش از آنکه وارد ميدان فعاليت‌هاي اجتماعي شود، بايد بتواند بر هواهای نفساني خود با خودسازي انقلابي غلبه کرده و در ميدان فعاليت سياسي منافع انقلابي را بر منافع فردي غلبه دهد، وگرنه همواره با معضلي به نام سهم‌خواهي مواجه خواهيم بود که مانع وحدت خواهد شد.

3-5- خود‌برتربيني (برتري‌طلبي)

يک ديگر از ريشه‌هاي عميق واگرايي و عدم پايبندي و مقيد شدن به وحدت و همگرايي را بايد در خودبرتربيني و ميل به تفوق و برتري‌طلبي آدمي دانست که حتي در ميان پرچمداران انقلابي‌گري که خودسازي لازم را ندارند، مي‌تواند ظهور و بروز کند و مانع وحدت جرياني شود.

4-5- جهل و بي‌بصيرتي و درک نکردن ضرورت‌ها

وحدت مبتني بر شناخت وضعيت و ضرورت‌ها و کمبودها و اولويت‌ها و فوريت‌هاي موجود در جامعه و تلاش براي رسيدن به وضعيتي بهتر شکل مي‌گيرد که تشخيص آن نيازمند علم و بصيرت لازم است. اين تشخيص با چشماني تيزبين و اذهاني هوشمند قابل درک و فهم است و ذهن‌هاي کوته‌بين و بي‌بصيرت که از فهم عمق مسائل ناتوانند نخواهند توانست به عمق ضرورت وحدت دست يابند.؛ لذا معمولاً در مسير واگرايي و تشتت پيش مي‌روند و از عوارض اين واگرايي ناآگاهند.

 

5-5- فراموشي اشتراکات و بزرگ‌نمايي اختلافات

وحدت‌گرايي و درک ضرورت آن به نوعي برخاسته از نگاهي است که مي‌تواند اختلافات را کوچک ديده و اشتراکات را بيشتر از آن مورد توجه قرار دهد. اما واگرايي با بزرگ‌نمايي اختلافات و فراموشي اشتراکات ايجاد مي‌شود؛ اختلافاتي که گاه با عواطف و احساسات و کينه‌ها و حسادت‌ها و... نيز آميخته شده و آنچنان صعب‌العبور مي‌نماياند که رسيدن به وحدت ممکن نخواهد بود.

6-5- انسداد گفت‌و‌گو

در مجموعه‌اي که امکان گفت‌و‌گو و مصاحبت وجود نداشته باشد، امکان همگرايي و وحدت نيز وجود نخواهد داشت. فتح باب گفت‌و‌گو و توضيح دادن آنچه در ذهن‌ها مي‌گذرد، رافع بسياري از اختلافات است. در فضاي سياسي که امکان و بسترهاي ذهني و عيني گفت‌و‌گو فراهم باشد، ميل به واگرايي و حل اختلافات و حرکت در مسير همگرايي فراهم است و برعکس در فضايي که بازيگران و فعالان سياسي- اجتماعي از طريق رسانه‌ها و به‌طور غيرمستقيم با هم سخن مي‌گويند و بستري براي تبادل‌نظر و رايزني و تعامل وجود ندارد، حرکت در مسير وحدت و همگرايي با مشکلات فراواني روبه‌رو خواهد بود. ابهام‌گويي و شفاف نبودن نيز يکي ديگر از عوامل و موانعي است که به دليل نبود فرهنگ  گفت‌و‌گو بسترساز و تشديد‌کننده سوءتفاهمات و اختلافات خواهد بود.

7-5- نبود سازوکاري براي وحدت

رسيدن به وحدت حاصل فرآيندي است که از دل سازوکاري مشخص و تعيين گام به گام مراحل رفع اختلاف و ذهنیت‌های منفی ممکن خواهد بود. چنين سازوکارهايي معمولاً تعريف نشده و نبود آن بر تداوم اختلافات و واگرايي‌ها مي‌افزايد؛ مکانيسمي که در آن شاخص‌ها و معيارها، وجود فصل‌الخطاب، تضمين‌هاي عملي و مواردي از اين قبيل ديده نشده باشد.

 

6- ملاحظات و الزامات وحدت

منطق وحدت درون‌گفتماني ملاحظات و الزاماتي دارد که انتظار مي‌رود همه معتقدان به انقلابي‌گري به آن پايبند باشند:

1-6- تقدم وحدت بر بسياري از ارزش‌ها

يکي از مهم‌ترين ملاحظات و نکات تأمل‌برانگيز آن است که بدانيم وحدت به اندازه‌اي حياتي است که بر بسياري از اصول و ارزش‌هاي مطرح تقدم دارد که در صورت عدم امکان جمع همزمان آنها، تحقق وحدت مقدم خواهد بود. اين باور که از نوعي جهان‌بيني متعالي و انقلابي و مبتني بر فهم شرايط زمان و مکان برمي‌خيزد، با ادبيات مختلفي مورد تأکيد رهبران انقلاب اسلامي بوده است. يك از جملات راهبردي رهبر حکيم انقلاب اسلامي در مواجهه «تكليف‌گرايي» و «وحدت»، اين عبارت است كه فرمودند: «حفظ وحدت را اصل قرار بدهيم و اگر تكليف شرعي‌اي هم احساس كرديم، ولي ديديم عمل به اين تكليف ممكن است مقداري تشنج به وجود آورد و وحدت را از بين ببرد، قطعاً انجام آنچه كه تصور مي‌كرديم تكليف شرعي است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود.»(12/4/1368)

اين گزاره به خوبي مي‌تواند بخش قابل ملاحظه‌اي از مشکلات پيش روي جبهه انقلاب در مسير وحدت حداکثري را در اين مقطع حساس کشور مرتفع کند.

2-6- کنار گذاشتن تنگ‌نظري‌ها

واقعيت آن است که در درون هر مجموعه‌اي اختلاف‌نظر و تکثرآرایی وجود دارد که گريزي از آن نيست. منطق وحدت و ائتلاف نيز مبتني بر فراموشي همه اختلافات‌ها و يکسان‌سازي تمامي افکار و نظرات شکل نگرفته است؛ بلکه سخن از توجه به مسائل اساسي و وجوه مشترک و به حاشيه راندن اختلاف آرا و سلايق و مباحث درجه دومي دارد که براي دستيابي به اهداف بزرگ‌تر فعلاً بايد از بزرگ‌نمايي آنها چشم‌پوشي کرد. به واقع، لازمه وحدت، داشتن چشمي خطاپوش و کنارگذاشتن نگاه‌هاي تنگ‌نظرانه‌اي است که جز به نقاط ضعف ديگران نمي‌نگرد و دايره جبهه انقلابي را به حدي تنگ مي‌بيند که همه افراد و گروه‌ها جز عده معدودي از اين دايره بيرون خواهند ماند! با چنين نگاه بدبينانه‌اي نمي‌توان انتظار داشت که وحدت و همگرايي شکل گيرد و افکار و قلوب به يکديگر نزديک شود!

3-6- پايبندي به سازوکار وحدت

يکي ديگر از الزامات وحدت، پايبندي همه افراد و گروه‌ها به نتايج سازوکار‌ها و فرآيندهاي تصويب شده است. در واقع، در اين ميان آنچه اصالت دارد، همين توافق‌ها و فرآيندهاست، نه نتايج! لذا نامزد نهايي جريان انقلابي هر که باشد، بايد تمامي افراد و گروه‌ها خود را ملزم به حمايت از وي بدانند و قاعده بازي را تا پيروزي نهايي در انتخابات رعايت کنند. بي‌شک پايبند نبودن به اصول کار و فرآيند طراحي شده موجب خروج از اردوگاه اصولگرايي که با عدم همراهي بدنه و هواداران توأم خواهد بود.

4-6- پذيرش فصل‌الخطاب

در مرحله گفت‌و‌گو و رفع اختلافات، گاه امکان رسيدن به تفاهم کامل وجود ندارد و بخشي از اختلافات باقي مي‌ماند. در اين شرايط راهي جز مراجعه به فصل‌الخطاب نيست. اين فصل‌الخطاب که مي‌تواند يک فرد يا جمع و شورا و گاه حتي افکار عمومي و نظر اکثريت مردم باشد، به مثابه مرجع حل اختلاف عمل کرده و حرف آخر را خواهد زد، اما پيش از آن پايبندي به نظر نهايي فصل‌الخطاب شرط لازم براي تحقق اين امر است. کساني که حاضر نيستند به عهد خود پايبند بوده و نظر فصل‌الخطاب را با وجود مخالفت با نظرشان بپذيرند، نخواهند توانست در روند وحدت و ائتلاف و همگرايي وارد شوند.

5-6- پرهيز از طرح سخنان اختلاف‌افکن

در مسير وحدت هرگونه اظهارنظر غيرمسئولانه و اقدامي که موجب تشديد اختلافات شده و آتش کدورت و بددلي را شعله‌ور سازد، بايد نفي شود. در اين شرايط نامناسب‌ترين اقدام، طرح ايده‌هايي است كه موجب به‌هم‌ريختگي صف‌بندي‌هاي گفتماني موجود جامعه مي‌شود! لذا بزرگان و صاحبان تدبير در برابر  طرح چنين ايده‌هايي بايد با جديت ايستادگي کرده و آن را ايده‌اي تفرقه‌افكن بدانند كه اردوگاه رقيب براي به‌هم زدن بازي  طرح‌ريزي کرده است.

6-6- پذيرش منطق وحدت

يکي از الزامات وحدت و همگرايي تأکيد بر وجوه مشترک و کوتاه آمدن از اختلافاتي است که چندان اولويت نداشته و براي دستيابي به اهداف متعالي مي‌توان از آنها عبور کرد. واقعيت آن است که اگر همه طرف‌هاي مذاکرات وحدت بخواهند بر مطالبات حداکثري خود پافشاري کنند، امکان همگرايي وجود نخواهد داشت! بلکه راهکار صحيح و اصولي و انقلابي آن است که طرفين با اولويت‌بندي در اعتقادات و مطالبات، بر مباني و اصول اصلي و لايتغير خود تأکيد ورزيده و در صورت نياز از مطالبات درجه دوم کوتاه بيايند. طبيعي است که طيف‌هاي مختلف انقلابي در اصول اصلي و لايتغير اختلافي نخواهند داشت و با تقدم روحيه مدارا و همدلي بر مطالبات درجه دوم، در مسير وحدت قرار خواهند گرفت.

کلام آخر اینکه با توجه به شرایط و وضعیت حاکم بر نظام جمهوری اسلامی که وحدت و انسجام نیروهای انقلاب را به ضرورتی مسلّم و تکلیفی قطعی برای حفظ روند انقلاب و استحکام‌بخشی نظام تبدیل کرده، فهم این شرایط، پایبندی به لوازم وحدت و فراهم آوردن و حفظ سازوکار وحدت، ‌امری عقلایی است. دستیابی به این هدف و پاسداشت آن نیازمند ایثار و گذشت بخش‌هایی از نیروهای انقلاب و رفتار سنجیده و گفتار اقناعی بخش‌های دیگر است که آن را به گفتمانی برای مجموعه نیروهای انقلاب تبدیل کند.

منابع:

[1]-  سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، 1383، ج 3، ص 574.

2-  برگرفته از کتاب طرح کلي انديشه اسلامي، ص 515 .