تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۷:۱۶  ، 
کد خبر : ۱۲۶۹۰۹

قاچاق کالا و راههای مبارزه با آن


هادی مولوی‌دوست، مدیر کل روابط عمومی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز
طی سه دهه گذشته، ملت ایران فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته و موانع بزرگی را از پیش رو برداشته است.
نه تنها موانع و مشکلات را یکی پس از دیگری حل کرده، بلکه در بعضی از عرصه‌ها سرآمد شده و به الگوی موفقی برای سایر ملت‌ها تبدیل گردیده است. سرآمدی در عرصه سیاسی و صلابت در عرصه دفاعی، پایداری در حفظ و اعتلای فرهنگ ملی، درخشش در عرصه‌های علمی ‌از جمله برتری‌های ملت ایران است.
سرآمدی در عرصه سیاسی:
در عرصه سیاسی، استقلال ملت ایران سرآمد و زبانزد است. ما فارغ از نیات قدرت‌های مسلط جهان هر تصمیمی ‌را که منطبق بر اهداف و راهبردهای ما و متناسب با مصالح و منافع ملی ماست اتخاذ می‌کنیم و مهمتر اینکه؛ در این تصمیمات بارها و بارها بر خواست سیاسی قدرت‌های سلطه‌گر فائق آمده‌ایم و نه تنها استقلال سیاسی خود را حفظ کرده‌ایم بلکه موجب بیداری و آزادیخواهی سایر ملل نیز شده‌ایم.
بخش عظیمی ‌از ملت‌های جهان، امروز همان شعارهایی را می‌دهند که ملت ایران سالها منادی آن بوده است. نهضت ضدآمریکایی و ضد استکباری که امام خمینی(ره) برپا کرد، امروز بیش از یک میلیارد نفر عضو دارد؛ که از شرق خاور دور تا غرب آمریکای لاتین پراکنده‌اند. خروش این نهضت بزرگ جهانی را هر روز در اجتماعات خودجوش ملت‌های مختلف شاهدیم و برخورد مردم کشورها با سفر مقامات آمریکایی و انگلیسی به کشورشان تنها نمونه‌ای از این جنبش است.
آنان که نقشه انزوای جمهوری اسلامی‌ را کشیده‌اند و هزینه‌های گزافی برای بدنام کردن ما پرداخته‌اند، روز به روز منفورتر می‌شوند و بحمدالله ایران اسلامی ‌روز به روز محبوب‌تر و پرنفوذتر. این پیروزی‌های سیاسی مرهون حضور مستمر همه مردم در صحنه است.
در عرصه سیاسی، ما پیروزیم؛ چون وحدت داریم و یکپارچه‌ایم و هر جا که استقلال و منافع ملی ما به خطر افتد، همه جناحها و دسته‌‌ها، مواضع خود را کنار می‌گذارند، با هم منسجم و در حرکت بزرگ ملت ذوب می‌شوند. نمونه برجسته این وحدت را در دفاع یکپارچه ملت ایران در حمایت از مردم لبنان و فلسطین و یا استقامت در مقابل زورگویی استکبار در مسأله انرژی هسته‌ای به خوبی می‌توان دید.
صلابت دفاعی:
در عرصه دفاعی، قدرت و صلابت ملت ایران به اندازه‌ای است که بزرگترین ابرقدرت‌ها را باز می‌دارد و از هرگونه تعرض منصرف می‌کند. خوف و وحشت آنان از سلاح و ساز و برگ ما نیست، هر چند آنها می‌دانند که نیروهای مسلح ما در این سالها که فشار بیش از حد تهدیدات، متوجه ما بوده است؛ بیکار ننشسته‌اند و دست به ابتکاراتی در حوزه تسلیحاتی و تاکتیک‌ها و تکنیک‌های رزمی ‌زده‌اند که هر کدام از آنها مستقلاً می‌تواند یک قدرت بزرگ نظامی ‌را غافلگیر، شگفت‌زده و زمینگیر کند؛ لکن دشمنان بیش از آنکه از این سلاحها (که چند مورد از دهها مورد آن در رزمایش اخیر به نمایش درآمد) بترسند، از مقاومت، ایمان عمیق قلبی و یکپارچگی ملت ایران می‌ترسند.
آنها دیده‌اند که، وقتی پای حفاظت از میهن اسلامی ‌به میان آید، ملت ایران، چطور یکپارچه و منسجم می‌شوند و با ایثار و فداکاری، دشمن تا دندان مسلح را در هم می‌شکنند. این قدرت دفاعی، هم در مقابل قدرت مسلط رژیم شاهی، هم در مقابل ارتش تحت‌الحمایه شرق و غرب صدام و در مقابله با حضور قدرتهای استکباری در خلیج فارس، بارها تجربه شده و به اثبات رسیده است.
پایداری در حفظ و اعتلای فرهنگ ملی:
در عرصه فرهنگی، ملت ایران زیر شدیدترین تهاجمات دشمن مقاومت کرده و کماکان ارزشهای فرهنگی خود را حفظ کرده است. نزدیک به یکصد شبکه رادیو، تلویزیونی و ماهواره‌ای به طور مستقیم مشغول جنگ روانی، تبلیغات و تهاجم فرهنگی علیه ملت ما هستند. دهها مؤسسه تحت حمایت صهیونیسم و استکبار با انتشار نثر و نظم و ساخت فیلم و جعل تاریخ، به ارزشها و مقدسات ما توهین می‌کنند و سعی در تغییر باورهای ملت ما دارند. چنین تهاجم گسترده‌ فرهنگی در تاریخ بی‌سابقه بوده است و حتی نمونه ضعیف‌تری از آنهم تاکنون مشاهده نشده است؛ با این وجود، ملت ما کماکان نه تنها ارزش‌های فرهنگی خود را حفظ کرده، بلکه بخش عظیمی از آن را به سراسر جهان صادر کرده است؛ بطوریکه امروز شاهد شکوفایی اسلام ناب محمدی(ص) در اغلب کشورهای اسلامی ‌و حتی غیراسلامی ‌هستیم.
درست است که عده انگشت‌شماری، تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب رفتار یا ظواهر خود را تغییر داده‌اند، اما این نباید ما را از واقعیت غافل‌ کند. نوروز امسال 5 میلیون نفر به زیارت امام رضا(ع) رفتند و جبهه‌های دفاع مقدس 5/1 میلیون بازدید‌کننده داشت. اگر این صحنه‌ها و موارد زیادی از این قبیل را عمیقاً بررسی کنیم، خواهیم دید حتی آن عده که تحت تأثیر تهاجم فرهنگی منحرف شده‌اند، تأثیرپذیری‌شان در حد تغییرات رفتاری باقی مانده و غالباً لایه‌های عمیق‌تر فرهنگ یعنی ارزش‌ها، باورها و جهان‌بینی و عقاید خود را حفظ کرده‌اند.
این موفقیت‌های فرهنگی تحت شدیدترین تهاجمات، ثمره وحدت ملت ایران و پایداری بر ارزش‌های اسلامی ‌است. رمز بقاء و اعتلای فرهنگ ما این است که همه به اسلام وفادارند و هر جا ارزشهای آن به خطر افتد، همه مردم دسته‌‌جمعی وارد عمل می‌شوند و در مقابل تهاجم به ارزشها عکس‌العمل واحد از خود نشان می‌دهند.
درخش در عرصه‌های علمی:
در عرصه علمی ‌نیز احساس ملی و یکپارچگی مردم موفقیت‌های چشمگیری بدنبال داشته است. ایران یک درصد جمعیت جهان را در خود دارد، ولی چندین درصد از مدال‌های علمی ‌جهانی را هر ساله از آن خود می‌کند. پیشرفت‌های بزرگ علمی‌ در علوم هسته‌ای، سلولهای بنیادین و تولید مواد، نمادهای این موفقیت‌هاست.
این پیروزی‌ها از آنجا حاصل می‌شود که همه نسبت به ارزش پیشرفت علمی ‌کشور یک احساس مشترک داریم و وقتی پای پرچم جمهوری اسلامی ‌ایران به میان می‌آید، رقابت‌های صنفی را کنار گذاشته می‌شود؛ دانش و تجربه همه بکار گرفته می‌شود و یکپارچه به میدان می‌آییم.
آرامش در عرصه امنیت داخلی:
حتی در مسائل عمده امنیتی و ناامنی‌هایی که با هدایت بیگانگان در ایران ایجاد شده است، وحدت و یکپارچگی ملت و احساس مشترک نسبت به ضرورت امنیت ملی بود که جمهوری اسلامی ‌ایران را از خطر بسیار بزرگ منافقین، توده‌ای‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، و اشرار و خوانین و گروهک‌های تجزیه‌طلب کردستان و بلوچستان نجات داد.
اگر اطلاعیه‌های دولت و دستگاههای امنیتی را در آن روزها که این جریانات، یکی پس از دیگری متلاشی می‌شدند، مرور کنیم؛ همه موفقیت‌ها مرهون اطلاعات 36 میلیونی آن روزگار بود و همه مردم از یخ‌فروش و سبزی‌فروش تا روحانی و مهندس کارخانه در آن نقش ایفا می‌کردند. مردم قهرمان و مؤمن کرد، عشایر پاک و دوست‌داشتنی بلوچ، عشایر غیور عرب خوزستان و خلاصه همه مردم از هر قوم و قبیله یکپارچه به صحنه آمدند و همه ناامنی‌های سازمان‌یافته از آن سوی مرزها را که توسط آمریکائیها و صهیونیزم سازماندهی و هدایت می‌شد، در حضور عظیم و یکپارچه خود چنان محو کردند که مردم حتی نام آن جریانات ضدانقلابی را هم کمتر به خاطر می‌آورند.
ملت ایران با این همه درخشندگی در عرصه‌های مختلف چرا در عرصه اقتصادی سرآمد نباشد؟
آیا موفقیت‌های پی در پی سیاسی، پیروزی‌های بزرگ دفاعی، غلبه بر ناامنی‌های عمده، برتری‌های علمی ‌در عرصه جهانی و حفظ هویت و فرهنگ ملی زیر شدیدترین تهاجم فرهنگی برای اداره موفق کشور و حرکت به سمت چشم‌انداز ترسیم شده نظام کافیست؟ خیر! ما امروز با مشکلات در عرصه اقتصاد مواجه هستیم و برای تکمیل این حلقه پیروزی، باید بر این مشکلات نیز فائق آییم. با این همه صدرنشینی در عرصه‌های مختلف چرا وقتی نوبت به اقتصاد ایران می‌رسد، می‌گوییم اقتصاد مریض؟ برای بهبود این وضع چه باید بکنیم؟
پیروزی در عرصه اقتصادی نیز راهی ندارد، جز همان مسیری که در سایر عرصه‌ها پیموده‌ایم. وجه اشتراک همه موفقیت‌ها حضور همه مردم در صحنه، انسجام و یکپارچگی و یک احساس مشترک ملی و پایبندی به ارزشهای مکتبی است. امام خمینی(ره) وصیت فرمود که رمز بقاء و پیروزی ما در دو کلمه است: "با خدا باشیم و با هم باشیم" یا "همه با هم با خدا باشیم".
آیا غلبه بر مشکلات اقتصادی، که ما امروز با آن دست و پنچه نرم می‌کنیم و حل مشکلاتی چون بیکاری، تورم، بالا بودن نرخ سود بانکی، ضعف سرمایه‌گذاری، نارکارآمدی بعضی صنایع و...، از پیروزی در جنگ تحمیلی، تهاجم اشرار و ضد انقلاب، تهاجم فرهنگی و فشارهای گسترده سیاسی بین‌المللی سخت‌تر است؟ جواب این سئوال نمی‌تواند مثبت باشد. چرا که از یکسو ملتی، باهوش و استعداد سرشار و نیروی انسانی باسواد و تحصیل‌کرده‌ایم؛ و از سوی دیگر صاحب منابع غنی زیرزمینی، آب و خاک حاصلخیز فراوان، موقعیت خوب جغرافیایی و... هستیم. ما اغلب زیرساخت‌ها را برای داشتن قوی‌ترین اقتصاد‌های جهان در اختیار داریم. پس چرا در عرصه اقتصادی نتوانسته‌ایم به آن زیبایی که در سایر عرصه‌ها درخشیده‌ایم بدرخشیم؟ هر چند این مسأله وجوه متعدد و قابل اعتنایی دارد که هر یک به نوبه خود از اهمیت زیادی برخوردارند؛ اما اگر بخواهیم به کلیدی‌ترین محور در این موضوع اشاره کنیم، باید بگوییم، بی‌توجهی به ارزشهای مکتبی در مدیریت اقتصادکشور و نداشتن یک احساس مشترک نسبت به اقتصاد ملی است. اقتصاد ملی یعنی سرمایه‌های مادی که همه ملت در آن سهیم‌اند و همه از بهبود آن سود مادی فراوانی نصیبشان می‌شود و افت آن موجب خسارت مادی به همه ملت می‌گردد؛ به عبارتی همان بیت‌المال. اگر ارزش ریال ایران در مقابل ارزها افزایش یابد و ریال مستحکم شود، همه ملت سود می‌برند اگر صاحبان سرمایه علاقمند به سرمایه‌گذاری در کشور شوند، همه از آن سود می‌برند. اگر تولیدات صنعتی ایران قابلیت رقابت در دنیا را داشته باشد و بازارهای بین‌المللی را فتح کند، اگر محصولات کشاورزی ایران در ابعاد وسیع به بازار جهانی راه یابد، همه ملت ایران ذینفع خواهند بود وگرنه همه متضرر می‌شوند.
نسبت اقتصاد ملی به ثروت یک به یک مردم، مانند نسبت هواست برای سلامت تک‌تک مردم. هوای سالم برای سلامت همه افراد جامعه مفید است و هوای ناسالم سلامت همه را به خطر می‌اندازد. چه برای آن کس که هوا را آلوده کرده و چه برای کسی که محیط زیست را پاس داشته است وقتی هوا آلوده شد سلامت همه‌شان به خطر می‌افتد.
اگر اقتصاد ملی سالم باشد، قدرت خرید و ثروت همه افزایش می‌یابد؛ وقتی ناسالم شد، دامن همه را می‌گیرد؛ حتی آن کسی که تصور می‌کند سود کرده، بازنده است.
توصیه این نیست که افراد به فکر منافع خود نباشند؛ حرف اینست که منفعت‌طلبی باید حد و مرزی داشته باشد و خط قرمز و حد و مرز آن اقتصاد ملی است، که در رعایت شرع و قانون متبلور است. هر صنفی دنبال منفعت خود باشد تا آنجا که به اقتصاد ملی آسیب نزند، مصرف‌کننده دنبال سود خودش باشد، تولیدکننده سود خودش را مطالبه کند، فروشنده و توزیع‌کننده دنبال درآمد خودش باشد، دولت درآمدهای خودش را مطالبه کند، ولی این مطالبات و منفعت‌طلبی‌ها تنها تا جایی ادامه یابد که ضرری متوجه اقتصاد ملی نشود و همه با هم هم‌پیمان باشیم که صیانت از اقتصاد ملی را خط قرمز منفعت‌طلبی‌های شخصی و صنفی و بخشی خود قرار دهیم. تنها در این صورت است که می‌توانیم در وانفسای رقابت و مبارزه نفس‌گیر تنگاتنگ اقتصاد جهانی امروز ارزش پول ملی را حفظ کنیم و اقتصاد کشور را سرپا نگهداریم.
در ورزش، هر کدام از تیم‌های باشگاهی حق دارند که افراد تیم خودشان را تبلیغ کنند. با دیگر تیم‌ها رقابت و حتی علیه همدیگر جنگ روانی کنند. به همدیگر گل بزنند و... ولی وقتی بازی بین‌المللی در پیش داریم اینجا تیم ملی و موضوعیت دارد و همه باید یکپارچه تیم ملی خودمان را تشویق کنیم. در اینجا اگر هر کسی دنبال باشگاه خودش باشد، بدون شک شکست می‌خوریم.
امروز تجارت جهانی مطرح است و اقتصاد ملی ما تحت فشار یک رقابت شدید بین‌المللی است. اگر غفلت کنیم و در عرصه اقتصادی به یک وحدت و اجماع ملی نرسیم، نه تنها به پیروزیهایی مانند عرصه‌های علمی‌، سیاسی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی نخواهیم رسید، بلکه در عرصه اقتصادی شکست سختی خواهیم خورد. کشورهایی که امروز اقتصاد خود را بر روی دنیا بازکرده‌اند، مقدماتی را تدارک دیده‌اند و اولین مقدمه آن ایجاد یک انسجام جدی در اقتصاد ملی بوده است. آنها ابتدا دیوارهای نامرئی نفوذناپذیری دور اقتصاد خود کشیده و سپس در ظاهر آنرا باز کرده‌اند. در نظر اول اقتصاد آنها باز جلوه می‌کند اما وقتی وارد می‌شوید با دیوارهای آهنین نامرئی و غیرمشهود مواجه می‌شوید. یکی از این دیوارها مقاومت ملت‌ها در مقابل خرید کالاهای مصرفی خارجی است.
در بسیاری از کشورها مردم با آموزش و تبلیغات آموخته‌اند، که برای تقویت اقتصاد ملی باید کالای داخلی خود را مصرف کرد؛ لذا تولید‌کنندگان، دولتی‌ها، مصرف‌کنندگان و حتی فروشندگان و توزیع‌کنندگان کالاها صرفنظر از اینکه سود کمتر یا بیشتری ببرند، مبلغ و مروج کالای داخلی کشورشان هستند و در مقابل واردات کالای مصرفی به شدت مقاومت می‌کنند. چندی پیش همه در تلویزیون شاهد بودیم چگونه یک کشاورز کره‌ای در اعتراض به واردات برنج خارجی به کشورش خودسوزی کرد. شما بارها اعتراضات گسترده کشاورزان بعضی کشورهای اروپایی شنیده‌اید، که حتی مقابل واردات محصولات کشاورزی از کشورهای هم‌پیمان خودشان اعتراضات عظیمی ‌به راه می‌اندازند.
آنها ابتدا ملت خود را در مقابل مصرف کالای خارجی واکسینه کرده‌اند؛ حالا می‌گویند بازار ما باز است؛ هر کس می‌خواهد بیاید. به ما اینطور القاء می‌کنند که برای توسعه یافتن باید درهای اقتصادمان را بی‌حساب و کتاب باز بگذاریم. بدون شک، راه پیشرفت اقتصاد ما پیروی از سیاست‌های دیکته شده نهادهای اقتصاد بین‌المللی نیست و راه موفقیت ما در این عرصه نیز، همان راهی است که در سایر عرصه‌ها طی کرده‌ایم و به پیروزی رسیده‌ایم. آن اینکه همه با هم متحد یکپارچه عمل کنیم و به ارزشهایمان وفادار باشیم.
جایی که پای اقتصاد ملی در میان است از منافع بخشی خودمان چشم‌پوشی کنیم و به اقتضائات شکوفایی اقتصاد ملی تمکین کنیم. نمونه بزرگ این پیروزی نهضت تنباکو است. بدون شک منفعت بخشی تنباکوفروش‌ها، مصلحت مقطعی دولت وقت، منافع صنفی قهوه‌خانه‌داران آن روزگار و راحتی علاقمندان به مصرف دخانیات در عدم تمکین به فتوای سیدشیرازی (قدس‌سره) و ادامه داد و ستد و مصرف تنباکو بود؛ ولی وقتی پای اقتصاد ملی در میان آمد، همه با یک جمله منافع بخشی را کنار گذاشتند. همه ملت پای کار آمدند. حق را گرفتند و استقلال اقتصادی کشور را هم حفظ کردند.
اینگونه وقایع نشان می‌دهد، هر جا ما با هم باشیم و متحد و یکپارچه عمل کنیم؛ پیروزیم و عرصه اقتصاد و مبارزه با قاچاق هم از این قاعده مستثنی نیست.
ضرورت مصرف کالای ایرانی و پرهیز از واردات کالاهای مصرفی و مبارزه با قاچاق:
تمام صاحبنظران اقتصادی از هر طیف و با هر دیدگاه، اتفاق‌نظر دارند که لازمه شکوفایی اقتصاد ایران، قطع وابستگی به درآمدهای نفتی است. یعنی دولت برای اداره کشور باید بدنبال درآمدی بجز نفت باشد. آیا این درآمد را دولت باید از راه تجارت و خرید و فروش، تولید و یا عرضه خدمات عمده مانند انرژی و ارتباطات و... کسب کند؟ بدون شک پاسخ منفی است؛ چرا که باز هم همه صاحبنظران اقتصادی، راه شکوفایی اقتصاد ایران را کاهش تصدی‌گری دولت و سپردن تولید و تجارت بدست مردم می‌دانند و در این عقیده بین نحله‌های مختلف فکر اقتصادی، اختلافی نیست. دولت که باید نه متکی به نفت باشد و نه متکی به درآمد تولید و تجارت، پس چگونه و با چه بودجه‌ای مملکت را اداره کند؟ آموزش و پرورش رایگان برای عموم، بهداشت برای همه، دفاع از کشور و نیروهای مسلح آماده، نیروی انتطامی ‌و امنیت شهرها و مرزها و روستاها و... وظایفی است که در قانون اساسی آمده است و تحقق آن از مطالبات بر حق مردم است. اگر اعتبارات این کارها از نفت یا تولید و تجارت دولتی تأمین نشود، از کجا باید تأمین شود؟
پاسخ روشن است:
اقتصاد بدون نفت + اقتصاد بدون تصدی‌گری دولت = اقتصاد متکی به مالیات و گمرکیعنی دولت دست مردم را باز بگذارد از تولید و تجارت مردم حمایت کند؛ سپس با اخذ مالیات و گمرک امور عمومی ‌کشور را اداره کند.
اگر قرار باشد با دفاتر دوگانه، مالیات کشور را ندهیم و با قاچاق گمرک را دور بزنیم، شکوفایی اقتصاد ایران، خیال خامی ‌بیش نخواهد بود و در این صورت اقتصاد بدون نفت محقق نشدنی است. تا نفت هست به آن وابسته خواهیم بود و وقتی هم که نفت تمام شد ورشکسته‌ایم. البته عامل اصلی جدی گرفتن مقابله با قاچاق کالا، دغدغه درآمدهای غیرنفتی دولت نیست؛ چرا که فعلاً نفت داریم و این مشکل هنوز چندان ملموس و امروز فلج‌کننده نیست. عمده‌ترین مشکلی که در اثر قاچاق کالا در عرصه اقتصاد ملی بروز کرده است، مشکل بیکاری بیش از سه میلیون‌ جوان جویای کار است. کمتر خانواده‌ای است که با مشکل اشتغال مواجه نباشد. بیکاری امروز متغیر بحرانی اقتصاد ایران و مهمترین مشکل اجتماعی کشور ماست و اگر برای حل آن فکر اساسی نکنیم، ترقی و آینده کشور در معرض خطر جدی قرار می‌گیرد و آثار آن سایر موفقیت‌های کشور را هم تخریب خواهد کرد.
یک میلیون بیکار:
بعضاً حل مشکل بیکاری را فقط در سرمایه‌گذاری می‌بینند. غافل از اینکه بخش عظیمی ‌از سرمایه‌گذاری‌های انجام شده بلااستفاده است و بسیاری از ظرفیت‌های ما خالیست. لذا در بسیاری از موارد سرمایه‌گذاری دردی را دوا نمی‌کند، بلکه واحدهای مساله‌دار جدیدی را که بخاطر نداشتن بازار فروش، حتی قادر به بازپرداخت وام‌های خود نیستند را به ما تحمیل می‌کند. ضرورت سرمایه‌گذاری وقتی تقدم می‌یابد که سرمایه‌گذاری‌های قبلی به کار گرفته شده باشد و لااقل بخش اعظم آن درگیر تولید باشد؛ حال آنکه ظرفیت‌های خالی و صنایع تعطیل‌شده از بزرگترین معضلات ماست. بررسی‌ها نشان می‌دهد که هر 7 هزار دلار واردات قاچاق یک فرصت شغلی برای جوانان ایرانی را از بین می‌برد. واردات سالانه کالای مصرفی قاچاق، حدود 6 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. با این حساب ما 850 هزار فرصت مستقیم شغلی و در مجموع بیش از یک میلیون فرصت مستقیم و غیرمستقیم شغلی را از فرزندان این آب و خاک دریغ کرده‌ایم. قاچاق کالا بیش از یک میلیون بیکار روی دست ملت ایران گذاشته است و اگر واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی را که ضرورتی به واردات آن نیست و می‌توانیم آن را در داخل تولید کنیم، به این رقم اضافه کنیم؛ با احتساب مشاغل غیرمستقیم می‌توان گفت 5/1 الی 2 میلیون بیکار، کشور محصول قاچاق کالا و واردات بی‌رویه محصولات مصرفی خارجی است.
با این کار ما جوان‌های خودمان را بیکار و خانه‌نشین می‌کنیم و چرخ کارخانه‌های کشورهای دیگر را که بعضاً دشمن ما هستند به حرکت در می‌آوریم. اگر بقال محل ما به خودمان یا خانواده‌مان اهانت کند، یا حتی ترشرویی کند، ترجیح می‌دهیم راه خودمان را دور کنیم و از مغازه دورتر ولی خوش برخوردتر بخریم. گاهی حتی اگر گرانتر هم باشد، ترجیح می‌دهیم گرانتر بخریم ولی از کسی که توهین می‌کند و بداخلاق است نخریم. پس چرا باید کشورمان را به بازار مصرف کالاهایی تبدیل کنیم که فروشندگان آن هر روز به ملت ما توهین می‌کنند؛ علیه ما رای می‌دهند و به مقدسات ما توهین می‌کنند؟
سند چشم‌انداز و قاچاق کالا:
سند چشم‌ا‌نداز 20 ساله جمهوری اسلامی ‌ایران دست یافتن به جایگاه اول اقتصادی، علمی ‌و فناوری در سطح منطقه و رشد پرشتاب اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل را هدف قرار داده است.
شکی نیست مادام که ما ایرانی‌ها خودمان به تولید صنعتی و کشاورزی ایران احترام نگذاریم و جایی که تولیدات داخلی وجود دارد از خرید خارجی صرفنظر نکنیم، نه ظرف بیست سال بلکه یکصد سال هم چنین خواسته‌ای محقق نخواهد شد و به اقتصاد برتر منطقه نخواهیم رسید. گر قرار است اقتصاد مطرح در ابعاد جهانی را داشته باشیم، اولین قدم این است که هر ایرانی به اقتصاد و تولید ایرانی احترام بگذارد و خود را باور کند. بعضی ضعف کیفیت کالای داخلی را بهانه خرید خارجی می‌کنند. اگر کیفیت کالای ایرانی پایین است. چرا پارچه و لباس و چینی‌جات و لوازم‌التحریر و کفش و کیف و... ایرانی در بازار با برچسب خارجی فروش می‌رود. این درست است که در بعضی صنایع کیفیت ما پایین است؛ ولی در بعضی موارد که بالاترین کیفیت را داریم، چرا آنجا هم مصرف خارجی را ترجیح می‌دهیم؟
کجای دنیا تنقلاتی بهتر از گز اصفهان، باسلق تبریز، نقل ارومیه و سوهان قم و باقلوای یزد دارند که همه با مواد صددرصد طبیعی و خوب تولید می‌شوند؟ پس چرا ما شکلات‌های خارجی مصرف می‌کنیم، که نمی‌دانیم چه مواد شیمیایی در آن مصرف شده است؟ آب میوه و اسانس و شربت ایرانی که از بهترین میوه‌های تازه تهیه می‌شود، چه عیبی دارد که نوشابه و آب میوه خارجی می‌خریم؟ مرغوب‌ترین سنگ و سفال و کاشی جهان را داریم که پشتوانه صنعتی چند هزار ساله در ایران دارد؛ چرا از چند هزار کیلومتر آن طرف‌تر ورق آلومینیوم و شیشه رنگی برای نمای ساختمان می‌آوریم؟ این چه رویه‌ای است که تیشه را بر ریشه خود می‌زنیم و اقتصاد خودمان رامختل می‌کنیم؟ بخشنامه رئیس‌جمهور و ستاد کل، دستگاه‌های دولتی و نیروهای مسلح را مکلف کرده است تا جایی که کالای تولید داخل هست حق خرید خارجی ندارند و این بخشنامه پیگیری خواهد شد؛ اما برخورد بخشنامه‌ای کافی نیست، باید به باور مشترک برسیم. همه مردم، تعاونی‌ها و شرکت‌های خصوصی هم باید در این میثاق با هم‌همپیمان شوند. برابر سند چشم‌انداز، «هدف تبدیل شدن به قوی‌ترین اقتصاد منطقه است» که با ادامه این روند تحقق آن ممکن نیست و مساله بسیار مهمتر امروز ما یعنی بیکاری 5/1 الی 2 میلیون جوان ایرانی مطرح است. اینجا همان موضوع اقتصاد ملی است که هر لطمه‌ای به آن، همه را متضرر می‌کند.
همه ملت ایران باید بدانند که همه‌مان از قاچاق و واردات بی‌رویه کالای مصرفی خارجی به شدت متضرر می‌شویم و بیکاری یکی دو میلیون جوان ایرانی تنها یکی از خسارت‌های این روند است. تعطیلی کارخانجات، کاهش ارزش پول ملی، بروز ناهنجاری و مفاسد اخلاقی باز شدن راه برای تهاجم فرهنگی و عوارض متعدد دیگر هم کم نیستند و هر کدام به تنهایی می‌تواند انگیزه یک اقدام جدی برای مقابله با قاچاق و پرهیز از واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی باشد.
لازمه شکوفایی اقتصاد ایران، افزایش تولید ملی و ارتقاء درآمد ناخالص ملی از طریق غیرنفت است و هر کس به این روند لطمه بزند اقتصاد ملی را مخدوش کرده است خواه در کسوت مصرف‌کننده باشد یا تولیدکننده و توزیع‌کننده و یا فروشنده کالا.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات