تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۱  ، 
کد خبر : ۱۴۲۵۴۲

ترویج بودیسم در هالیوود نماد بارز جنگ نرم مذهبی


رضاسیف‌پور / کارشناس رسانه
سال‌هاست جهان غرب دریافته است که هیچ گونه انطباقی بین ادیان الهی حتی در شکل مسیحیت تحریف شده با تفکرات سکولاریسم متکی به پست مدرن موجود در غرب نیست. نفوذ تفکرات اسلامی در میان اقشار گوناگون جامعه به ویژه قشر فرهیخته و تحصیلکرده، باعث نگرانی شدید غرب شده؛ بنابراین، استراتژیست‌های غربی به شدت به دنبال گسترش تفکری معناگرند که بتواند ضمن ایجاد سدی در جلوی دین عقل‌گرا و عرفان اسلامی همزیستی خوبی با جریان ماشینیسم فردگرای لذت طلب غرب داشته باشد. البته جهان غرب در تفکر «جهانی شدن»، تنها به دنبال یافتن پاسخی برای پرسش‌های متعدد شهروندان خود نیست بلکه در یک جریان مهندسی فرهنگی تلاش دارد تا نسخه جهان شمولی برای کل بشریت تجویز کند.
در این راستا، شاهد ترویج برخی ادیان جدید انواع عرفان مسیحی؛ تصوف یهودی (معروف به کابالیسم)؛ عرفان‌های سرخپوستی؛ ذن بودایی و به ویژه شیطان پرستی (ساتانیسم) در جوامع گوناگون و تولیدات فرهنگی منتج از غربب؛ به ویژه ‌ هالیوودهستیم. در این راه غرب از ابزارهای گوناگونی بهره می‌جوید که صنعت سینما، تنها یکی از آنها و البته شاید کارآمدترین آنها باشد، ولی نباید از شوالیه‌های دیگر این نبرد «نرم فرهنگی» غافل باشیم.
امروز نقش فوتبالیست‌های چند میلیون دلاری، خواننده‌های سرگشته و غالبا معتاد و نیز فاحشه‌های بین‌المللی کمتر از انواع سایت‌های ضداخلاقی شبکه‌های ماهواره‌ای و بازی‌های رایانه‌ای هدفمند در جریان «جنگ نرم فرهنگی» نیست. با این توصیف، به خوبی دیده می‌شود که در سال‌های اخیر توجه جدی جهان غرب و به ویژه ‌ هالیوود به بودیسم و به وی‍‍ژه بودای تبتی جلب شده است. درادامه سعی خواهیم کرد تا مروری بر علت و انگیزه‌های اصلی این جریان داشته باشیم.
زمینه‌های توجه به تفکر بودایی در جریان فرهنگی غرب
جریان مدرنیسم خیلی زود جای خود را به تفکرات پست مدرنیسم داد. انسان سرگشته غربی به زودی دریافت که مدرنیته نمی‌تواند، پاسخگوی بسیاری از نیازهای روحی و معنوی او باشد و به ویژه در جریانات منتهی به جنگ سرد آنجا که لاقیدی لیبرالیسم در چالش جدی با بی‌خدایی مارکسیسم قرار گرفت، زمینه‌های نفوذ نوعی معناگرایی شرقی در جامعه مهیا شد. جامعه از هر دو جریان مقابل جنگ سرد خسته شده بود. انسان سرگشته غربی نیاز داشت تا پاسخ پرسش‌های خود را خیلی صریحتر و قطعی تر دریابد و اینگونه بود که کم کم «ذن» و «بودیسم» به همراه دیگر مکاتب عرفانی غالبا خودساخته در محافل غرب جای باز کرد.
در سال 1959 میلادی ارتش چین دست به تصرف تبت زد. در آن زمان تبت داعیه استقلال طلبی داشت و در این جریان «تنزین گیاتسو»، رهبر بوداییان تبت و صد هزار نفر از پیروانش به هند تبعید شدند. غرب که درگیر جنگ سرد با بلوک شرق بود، به شدت از «دالایی لاما»، حمایت کرد و به این ترتیب، حمایت‌های معنوی غرب از ایشان شکل سیاسی نیز به خود گرفت.
پس از آن در سال 1357 با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نگرانی‌های جهان غرب افزایش یافت. انقلاب اسلامی در پی پاسخ به سوالات جهانی بود و عرفان سرخ شیعه و معناگرایی ناب اسلامی می‌رفت که جهان را متوجه حقیقتی تازه ای کند که می‌توانست تمام مردم جهان را زیر چتر معنوی خود حفظ نماید. در این میان، فضا برای نفوذ تفکرات اسلامی در جهان غرب نیز کاملا مهیا بود و این زنگ خطری بود برای گردانندگان جهان غرب یعنی صهیونیست جهانی.
در سال 1991 میلادی و فروپاشی شوروی سابق در پی پیش بینی سیاسی رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) توجه جهان بیش از پیش به جریان ظلم ستیز انقلاب اسلامی و معناگرایی متکی به اسلام ناب جلب شد. جهان غرب از مادیگرایی به شدت خسته بود؛ مسیحیت عقل گریز و یهودیت سودمحور نیز نمی‌توانست او را ارضا کند.
اینجا بود که سردمداران غرب به فکر تجویز تفکری معناگرا؛ بی آزار و منطبق با خواسته‌های خود برآمدند و به این ترتیب ترویج تفکرات بودایی که از سالها پیش به تدریج در سینمای غرب شروع شده بود، به شکل جدی تری در دستور کار قرار گرفت و طبیعی است که سینمای‌ هالیوودی نقش ژنرال اصلی این مبارزه را بر عهده گرفت.
متأسفانه برخی از تولیدات این جریان فکری که در هالیوود و سینمای اروپا در همین سال‌های اخیر تولید شده در مقیاس درپی بی تدبیری‌های مسئولین فرهنگی کشور از طریق سینماها و تلویزیون پخش شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
جذابیت‌های تفکر بودایی برای جهان غرب
جهان غرب در پی توجه ویژه مردمانش به عرفان و معناگرایی شرقی باید به سرعت به دنبال تجویز نسخه مناسبی می‌گشت و همان گونه که گفتیم، تفکر بودایی را بسیار پسندیده دید و در پی ترویج جهانی آن برآمد؛ اما این مکتب چه ویژگی‌هایی داشت که برای غرب جذاب بود؟
1- فقدان تعریف مشخص و روشنی از وجود خدا در تفکرات بودایی به طوری که در برخی از گرایش‌های بودایی با پدیده چندخدایی و یا انکار خدا و در پایان انکار اصل توحید روبه‌رو هستیم.
2- اصول اصلی تعالیم بودا که در «تری پیتکا» کتاب ویژه آیین بودایی آمده عبارتند از ترک دنیا، تهذیب نفس، تأمل، مراقبه، تلاش برای رهایی از چرخه تناسخ و در نهایت رسیدن به مقام نیرو وانا. هیچکدام از این محورها ضرر و زیانی برای تفکر غرب ندارد و از طرفی، در نوع خود، می‌تواند پاسخگوی ظاهری نیاز نسلی باشد که «رپ» و «هیپیسم» را برای پاسخ سوالات خود برگزیده است.
3- مطابق تعالیم بودا، آدمی باید از چهار میل آرزو، شهوت، خطا و نادانی بگذرد تا از چرخه تناسخ و «قانون کارما» (کردار) رهایی یافته و با رسیدن به «نیروانا» سرانجام به مقامی برسد که دریابد جهان هیچ بر هیچ، خلأ و از درون تهی است.
به عقیده بودا راه میانه و درست چیزی مابین لذت و رنج است و‌ سرانجام دو چیز است که باید از آن پرهیز کرد زندگی پر از لذت و زندگی پر از رنج و خودآزاری. همان گونه که می‌بینیم در این تفکر، هیچ مسئولیت اجتماعی برای فرد وجود ندارد و به ویژه در آن هیچ توجهی به سیاست و اداره جامعه نشده است. به عبارت دیگر، این راه میانه توصیف شده در بوداییسم، همان بی تفاوتی مطلق است.
4- بودا با پذیرش تناسخ معاد را در آن شکلی که ادیان الهی ترسیم می‌کنند، نفی می‌کند و از این نظر به طور کامل از ادیان الهی فاصله می‌گیرد. این به خودی خود می تواند یک نوع اطمینان برای سردمداران جهان غرب که ایدیولوژی آنها بر پایه ماتریالیسم طراحی شده است، به همراه داشته باشد.
5- همان گونه که گفتیم، در تفکر بودایی فلسفه سیاسی خاصی وجود ندارد و بیش از هر چیزی به انزواگرایی و توجه به درون تأکید می شود. این موضوع نیز برای جهان غرب که در پی تسلط فرهنگی و سیاسی بر جهان است، می‌تواندجذاب باشد.
6- بودا از همان ابتدا عنصر وحی را آنگونه که در ادیان آسمانی وجود دارد، رد کرد و راه رهایی انسان را تنها اتکا به «اعتدال عقلایی» خود او دانست. این امر می تواند در بسیاری از موارد به کمک نظام سرمایه داری غرب بیاید.
هم‌اکنون شاهد رشد روزافزون اسلامگرایی در غرب و آمریکا هستیم. این امر باعث شده تا استراتژیست‌های عموما صهیونیست غربی به سرعت در فکر جلوگیری از این جریان فکری به ویژه آنجا که ریشه در باورهای شیعه پیدا می‌کند، داشته باشند. با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر می رسد تفکر خنثی و اثرپذیر بودیسم، می‌تواند گزینه ای مناسب برای نظام سکولار غربی باشد و نظام صهیونیسم جهانی را در طراحی آرمان شهر صهیونیسمی یاری نماید. از این روی بیش از هر کس صهیونیستها متوجه قابلیت‌های خوب تفکر بودایی شدند و حتی فرقه ای جدید به نام «جوبو» ‌ها را که ترکیبی از تفکرات یهودی و بودایی است، در آمریکا شکل دادند.
برخی وجوه اشتراک بودیسم با یهودیت و مسیحیت صهیونیستی:
تفکر بودایی از بسیاری جهات شباهت‌های مهمی با اصول و مبانی حاکم بر صهیونیسم و مسیحیت انحراف یافته صهیونیستی دارد:
1ـ توجه ویژه به جادو و سحر و خرافه
2- توتم پرستی و توجه ویژه به نمادها، اشکال و اجسامی که به صورت نمادهای خانوادگی، نشان روی پرچم و آرم‌های گوناگون در جامعه رواج دارد.
3- اندیشه نفی معاد اخروی و آخرت و اعتقاد به بهشت و دوزخ زمینی.
4ـ تعدد فرقه‌های ظاهرا عرفانی و منحرف که در نهایت به چندخدایی و یا نفی خدا ختم می‌شوند.
5ـ جبرگرایی و پذیرش شرایط محیطی.
6- اعتقاد به قدرت وافر شیطان در‌برابر قدرت خدا.
7- مخالفت دیرینه و تاریخی با اسلام.
8- بی تفاوتی در مقابل جریان‌های سیاسی و گذرا فرض نمودن تمام آنها.
9- بی توجهی به نقش پیامبران، وحی و ادیان الهی در تکامل بشری و اتکای اومانیستی به اثرگذاری مطلق انسان بر سرنوشت خویش.
صهیونیست جهانی با توجه به این تشابهات تلاش دارد، به هر نحوی تفکر بودایی را در سطح جوامع خودی و خارج از مرزهای جغرافیایی وابسته به خود در بین دیگر ملل به ویژه مسلمانان و کشورهایی که از پتانسیل بالقوه اثرپذیری از جریانات معناگرای اسلامی برخوردارند، گسترش دهد و در این راه یکی از اثرگذارترین و کارآمدترین ابزارها، یعنی رسانه و به ویژه سینما را برگزیده است.
سینمای‌ هالیوودی پیشگام ترویج بودیسم:
هالیوود در حال حاضر بزرگترین مجتمع سینمایی جهان محسوب می‌شود که بطور کامل تحت نفوذ و هدایت صهیونیستهاست. این بنگاه سینمایی با حمایت مستقیم و سرمایه‌گذاری هنگفت صهیونیستها در حال ترویج مکتب بودیسم و بزرگنمایی شخصیت بوداست و تلاش می‌کند در آثار برجسته خود تفکر بودایی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم ترویج دهد. صهیونیستها علاوه بر هالیوود به طور مستقیم و غیرمستقیم و با سفارش تولید آثار فاخر به دیگر شرکت‌های تولید فیلم در جهان و به ویژه حمایت مالی از شرکتهای تولید فیلم در آسیا و اروپا سعی می‌کنند، دامنه مخاطبان خود را روز به روز گسترش دهند.
در این بین عملکرد این شرکتها آنچنان حساب شده و دقیق است که جنبه‌های مثبت تفکر بودا را نادیده گرفته و تنها به قرائت غربی و «پراگماتیسمی آمریکایی» و «سکولاراومانیستی» آن می‌پردازد. این تلاش البته بی فایده نبوده و در حال حاضر، مکتب بودیسم رقیبی در مقابل رشد اسلامگرایی در آمریکا و پس از آن اروپا محسوب می‌شود.
در این بخش به معرفی برخی از آثار سینمایی؛ انیمیشن و تلویزیونی که با هدف ترویج فرهنگ بودیسم طراحی و تولید شده خواهیم پرداخت. وجه مشترک تمام این آثار این است که به نوعی در تلویزیون و یا سینمای ایران به نمایش عمومی درآمده‌اند. این تولیدات غالبا در هالیوود و یا شرکتهای فیلم سازی اروپایی؛ هندی، کره ای، ژاپنی و متاسفانه برخی کشورهای مسلمان تولید شده‌اند:
1_ مستند راهب خشمگین
این اثر محصول سال 2005 کشور سوییس است. موضوع آن درباره ریشه‌های بودای تبتی است که درسال 1386در بخش شرق و هویت اولین جشنواره بین المللی فیلم مستند (سینما حقیقت)به نمایش درآمد و اکنون نسخه‌های آن به وفور در دست علاقه‌مندان به هنر سینماست.
2- فیلم بودای کوچک
این اثر محصول مشترک کشور انگلیس، فرانسه و لیفتن اشتاین در سال 1993 است و از معروف ترین کارهای «برتلولوچی» به شمار می‌رود. داستان فیلم مربوط به گروهی راهب بودایی است که از کشور بوتان به سیاتل آمریکا سفر می کنند تا به یک خانواده آمریکایی بگویند روح یکی از رهبران بودایی آنها در وجود پسر کوچکشان «جس» حلول کرده است (تناسخ ).
این اثر بارها از تلویزیون و سینمای ایران پخش شده است و با نجات بخش نشان دادن غیرمستقیم آمریکا به خوبی بیانگر الفت عجیب بوداییسم با جهان غرب به سرکردگی آمریکاست.
3- فیلم هفت سال در تبت
این اثر محصول سال 1997 «ژان ژاک آنو»، کارگردان فرانسوی –‌ هالیوودی است که با به تصویر کشیدن نماهای بسیار زیبا از آیین‌ها دینداری و مهربانی مردم لهاسا، یک اثر کاملا تبلیغی برای تبتیان و فرهنگ بودایی محسوب می‌شود. فیلم هفت سال در تبت، اولین بار در سال 1381 در سینمای مرکزی 3 و سینمافرهنگ تهران به نمایش درآمد.
4- سریال افسانه شجاعان
این سریال که در تلویزیون ایران هم بارها به نمایش درآمده درباره کوه «خواشان» وکونگ فوی خاص آن منطقه است . در این منطقه معابد«تاتویی» بسیاری وجود دارد و در کل فضای سریال ترویج هنرهای رزمی؛ منش؛ اخلاق و تزکیه روح به تعبیر «تاتویست»هاست.
5- سریال جواهری در قصر
این سریال محصول سال 2004 کشور کره جنوبی است که برای شبکه MBC در مدت یک سال ساخته و به بیش از 55 کشور جهان فروخته شد. نفوذ این سریال در بین خانواده‌ها آنچنان زیاد بود که در «ویکی پدیا» لقب «محبوب ترین درام کره ای» به آن داده شده است و در نظرسنجی سایت سینمایی WWW. IMBD. COM توانسته نمره 9. 8 از 10 را کسب نماید. در این سریال به معنای واقعی تفکر و منش؛آیین و نظام فکری بودایی به طرز ماهرانه تبلیغ می‌شود. در این خصوص نقدهای بسیاری در مجلات سینمایی و سایت‌های اجتماعی – فرهنگی نوشته شده است که می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.
6- انیمیشن ای کیو سان
این اثرکه بارها در تلویزیون ایران پخش شده است سعی دارد تا یک کودک دوست داشتنی باهوش وخنده روی بودایی را به عنوان اسوه برای کودکان جهان معرفی کند و چه بسا در این امر بسیار موفق عمل کرده باشد.
7- فیلم نفرین مجسمه سیاه
این فیلم محصول سال 2000 کشور آلمان است. ماجرای فیلم مربوط به ربوده شدن یک مجسمه بوداست . درجریان فیلم سارق معجزاتی از مجسمه ربوده شده می‌بیند که او را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و در آخر قهرمان داستان را می بینیم که در حال تراشیدن سر خود است و قصددارد به جمع بوداییان بپیوندد. این فیلم درسال 1382 از شبکه سوم سیما پخش شد و اعتراضات زیادی را نیز به همراه داشت.
8- سه گانه ماتریکس
این اثر بسیار معروف را که نسخه انیمیشنی آن نیز در 9 قسمت ساخته شده است، برادران واجفسکی ساخته اند. مراحل ساخت این فیلم 5 سال به طول انجامید که تهیه کنندگی آن را «جوئل سیلور»، از تهیه کنندگان باسابقه و صهیونیست شرکت وارنر بر عهده داشت.
ماتریکس در واقع انقلابی در جلوه‌های ویژه محسوب می‌شد، اما در محتوای یکی از مهمترین اهداف آن ترویج عمیق تفکرات فلسفه و باورهای بودایی بود.
9- افسانه جومونگ
این سریال تلویزیونی که به شدت در ایران مورد توجه قرار گرفت، از آثارحماسی جذابی است که بطور ظریف ودقیق به دین؛آیین و فرهنگ بودایی می‌پردازد (اگرچه تلویزیون ایران با حذف برخی صحنه‌ها و تغییر دیالوگها، سعی در تغییر این فضا نمود).
به تازگی و در پی اتمام این سریال تلویزیون ایران اقدام به پخش سریال دیگری تحت عنوان «امپراتور بادها» نموده که معروف به «جومونگ 2» است و ظاهرا قرار است سری‌های سوم و چهارم آن نیز از تلویزیون پخش شود.
10- سریال جدید بروس لی
این سریال مدتی‌ است که از طریق تلویزیون ایران در حال پخش است . در این سریال نیز به نوعی تفکر بودایی در قالب ورزش کونگ فو در مقابل تفکر غرب قرار می‌گیرد و در هر قسمت می‌بینیم که به تدریج به منزلت و جایگاه بروس لی جوان (و در واقع تفکرات شرقی بودایی که از طریق ورزش رزمی کونگ فو گسترش یافته) در آمریکا افزوده می‌شود.
هرچند تدوینگران حرفه ای صدا و سیما با حذف و یا سانسور بخش‌های عمده ای از این سریال‌ها و تولیداتی از این دست که تعدادشان بسیار بالاست، سعی می‌کنند آنجا که مستقیم به تبلیغ آیین‌های بودایی پرداخت، می‌شود حذف یا تعدیل شود، همچنان فضای حاکم بر این برنامه‌ها در نهایت مبلغ مضامین و مفاهیم بودیسم باشدت و ضعف گوناگون است.
سخن آخر
جنگ نرم از مقوله‌های بسیار مهم و حساس در جهان امروز است. از قضا، جنگ نرم برعکس آنچه برخی تصور می‌کنند، تنها مربوط به رابطه جمهوری اسلامی ایران با جهان غرب نمی‌شود. این مقوله ریشه در تئوریهای حساب شده «تقابل فرهنگی» و «جهانی شدن»دارد و به نظر اینجانب جریانی است پویا و ریشه دار از سوی جهان غرب در مقابل کلیه کشورهای جهان که به نوعی در بخشهای گوناگون با آن هماهنگ نیستند و به منظور هر چه یکدست تر کردن جهان و نزدیکتر شدن ملل گوناگون با تفکرات حاکم بر جریان غالب غربی که در حال حاضر تحت نفوذ صهیونیسم جهانی هدایت و رهبری می‌شود. از این منظر، جنگ نرم نمی‌تواند مختص عرصه سیاسی (مطابق تصور غلط رایج در برخی محافل ) و با هدف براندازی یک نظام باشد. این جنگ اهداف خود را در عرصه‌های اجتماعی؛ اقتصادی و به ویژه فرهنگی و مذهبی تحت تاثیر قرار می دهد.
آنچه در بالا آمد، تنها اشاره ای بود به تبیین این موضوع و انگیزه‌های جهان غرب در این خصوص و برای مصداق نیز تلاش کردیم تنها به برخی از مصادیق کاملا عینی اشاره کنیم . متاسفانه متولیان اصلی فرهنگ و مذهب یعنی نهادهایی همچون حوزه‌های علمیه؛ ارشاد اسلامی و صداوسیما چندان در این عرصه پویا و با حساسیت درست و منطقی عمل نکرده‌اند و ما هر روز شاهد پخش آثار گوناگون فرهنگی با این مضمون در سطح رسانه‌ها و جامعه هستیم که ذکر بخش کوچکی از آنها نیز در این مجمل نمی‌گنجد. مهمتر اینکه هیچگاه چنین آثاری مورد نقد و روشنگری کافی برای مخاطبان از طریق رسانه ملی قرار نمی‌گیرد و این باعث می‌شود تا اثرات غیرمستقیم و درازمدت آن به تدریج و با ملایمت در سطوح جامعه گسترش یابد.
به عقیده نگارنده در این خصوص، توجه جدی به چند نکته بسیار مهم از سوی متولیان فرهنگی جامعه کاملا ضروری است:
1- هدف از ذکر مطالب فوق به هیچ عنوان این نیست که مردم باید از تماشای آثار زیبا و جذاب سینمایی و تلویزیونی جهان با موضوعاتی اینچنین جذاب و پرمخاطب محروم شده و در عوض تنها بیننده آثار دسته چندم و غالبا به لحاظ فنی ضعیف تولید داخل باشند، بلکه تاکید داریم با تبیین موضوع و روشنگری لازم از طریق برنامه‌های مناسب و جذاب می‌توان مخاطبان را به تحلیل فیلم و دقت در محتوای آثار تشویق نمود و در این راه یاری رساند. بدیهی است در عصر ارتباطات توقع اجرای سیاست «دیوار آهنین» نمی‌تواند منطقی و حتی عملی باشد.
2- اغلب اینگونه آثار از جذابیت‌های بسیاری برای مخاطبان جهانی برخوردارند. بر متولیان فرهنگی کشور واجب است تا در جهت هرچه جذاب تر و تکنیکی شدن آثار تولیدی داخلی در جهت جذب مخاطب بکوشند و تنها به محتوای غنی بخشیدن به آثار بسنده نکنند.
3- ادبیات ایرانی آکنده از قابلیت‌های دراماتیک جذاب است که می‌تواند پایه بسیاری آثار نمایشی فاخر با مخاطب جهانی باشد. در این میان، شاهنامه حکیم ابواقاسم فردوسی تنها یکی از آنهاست. لازم است سینما و تلویزیون ایران با بهره گیری از این فضاهای تصویری و خلق تولیدات جذاب بصری تلاش کند تا هر چه بیشتر و بهتر حس زیبایی دوستی مخاطبان خود را ارضا نماید و در پی جذب مخاطبان جهانی برآیند.
. . . سخن آخر آنکه جنگ امروز در دنیا «جنگ رسانه»‌هاست و اگر می خواهیم در این میدان پیروز باشیم باید ابزار رسانه را بشناسیم و نه تنها با تهاجمات فرهنگی مبتنی بر نظام صهیونیستی مقابله کنیم بلکه درجهت شناساندن فرهنگ غنی ایرانی اسلامی خود به اذهان تشنه جهان باشیم. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات