صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۸  ، 
کد خبر : ۱۴۸۳۹۹

جام جهانی فرهنگ


بصیرت: جام جهانی فوتبال در کنار همه ابعاد ورزشی‌اش امروز به پدیده‌ای در حوزه جهانی شدن تبدیل شده است.جام جهانی نشانه‌ای از عدم استیلای فرهنگ واحد و حفظ فرهنگ‌های ملی در یک اتفاق واحد بین‌المللی است.
در کنار اتفاقات ورزشی این رویداد که به انحای مختلف هر ساله در جهان تکرار می‌شود و بر جذابیت‌های فوتبال می‌افزاید این ابعاد غیر ورزشی جام جهانی است که آن را نسبت به سایر رویدادهای جهان متمایز می‌کند.
در میان ابعاد غیر ورزشی این رویداد بی‌تردید بازخورد‌های فرهنگی و اجتماعی جام جهانی بیش از همه چیز ذهن و بررسی‌های کارشناسی پژوهشگران این عرصه را به خود معطوف می‌کند زیرا جام جهانی و المپیک از همان عرصه‌هایی است که می‌توان بدون تصور و تخیل دهکده جهانی مک لوهان را به چشم دید.
جام جهانی از جمله نشان دهنده آن است که همواره مجاورت فرهنگی گروه‌های مختلف اجتماعی به یکپارچگی و یکسانی آن‌ها منجر نمی‌شود بلکه پدیده جهانی شدن ممکن است در نهایت به همان چیزی که جام جهانی نماد آن است منجر شود یعنی پر رنگ شدن و معرفی شدن تفاوت‌های فرهنگی. میراث فرهنگی علیه فوتبال
شاید در جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی مهمترین حاشیه فرهنگی که متن فوتبال را تحت الشعاع قرار داد همان‌ساز بادی آفریقایی وووزلا بود که دو برابر یک اره برقی سر و صدا ایجاد می‌کند.
گرچه سر و صدای وحشتناک این بوق گوشخراش‌، بازی‌های ابتدایی جام جهانی را به شدت مختل کرده بود و بسیاری از بازیکنان، مربیان، خبرنگاران و حتی داوران نیز به خاطر آن دچار سوء‌هاضمه و اختلال در عملکرد و حواس شده بودند اما مقاومت اهالی آفریقا برای استفاده از این‌ساز که نماد سنتی کشور آفریقای جنوبی محسوب می‌شود نشان داد که جام جهانی با همه ابعادش در مقابل فرهنگ مردم قاره سیاه کوچک است.
یا به عقیده رئیس فدراسیون فوتبال جهان لطف گردشی بودن جام جهانی به همین موارد است. یعنی این که کشورهای مختلف بتوانند با فرهنگ و دستاوردهای تمدنی یکدیگر آشنا شوند.
در حاشیه بازی پرتغال و برزیل هم در همین شبکه‌های وطنی این ‌ساز بادی از نزدیک معرفی شد تا حتی ما نیز - که در جام جهانی شرکت نکرده‌ایم – از دایره متأثران از این جام و حاشیه‌هایش عقب نمانده باشیم.
به مدد این جام جهانی بود که در دورترین نقاط جهان مردم با بوقی آشنا شدند که با همه قدمت و اهمیتش به‌رغم مزاحمت شدیدش به خاطر «فرهنگ» مورد توجه قرار می‌گیرد.
به علاوه آن که اکثر شبکه‌های ورزشی جهان در گزارش‌های مختلف و مکرر به مناسبت جام جهانی و این بوق مجبور به معرفی‌سازهای اصیل آفریقایی شدند و این تازه غیر از همه برنامه‌هایی است که به معرفی فرهنگ و تمدن و خصوصیات کشور آفریقای جنوبی و سایر شرکت کنندگان این مسابقات پخش شد.
کشورهایی مانند هندوراس،پاراگوئه‌، شیلی و حتی کره شمالی که کمتر کسی در جهان از آن کشورها خبر دارد راه یافتن آنها به جام‌جهانی باعث شناخته شدن کشورشان شد و این همان حاشیه پر رنگ‌تر از متنی بود که از دل جام جهانی فوتبال جاری و ساری است.
سوباسا و کاکرو در جام جهانی
کمتر کسی از نسل سومی‌هاست که مدت مدیدی از دوران کودکی‌اش را صرف تماشای چند باره مجموعه انیمیشن‌های ژاپنی فوتبالیست‌ها نکرده باشد.
سریال چند صد قسمتی که روایتگر تربیت چند فوتبالیست ژاپنی از کودکی تا مقاطع جوانی بود و نشان می‌داد که این فوتبالیست‌ها چه طور از سطح ملی تربیت و تا سطح جهانی بالا خواهند رفت.
در آن روزگار که این تیم و تیم‌های مشابه آن مانند کره جنوبی در مقابل عظمت فوتبال ایران با چند گل از پای در می‌آمدند کمتر کسی باور می‌کرد که تولید چنین پویا نمایی‌هایی عاقبت نسل آن روز کره و ژاپن را در جام جهانی حریف یونان، دانمارک و... کند و قهرمانان سابق قاره سبز این چنین زبون و خوار باید در مقابل طوفان زرد خاور دور حذف شوند.
محسن کاظمیانف کارشناس رسانه‌ها در این زمینه معتقد است: کسب مقام چهارم در مسابقات جهانی کره و ژاپن توسط کره جنوبی در سال 2002گرچه به اعتقاد بعضی از تحلیلگران بسیار مشکوک و با امتیازات نامحدود میزبانی و ناداوری میسر شد اما له شدن فوتبال اروپا و آفریقا و ارائه رقابت‌های پایاپای این دو تیم در مقابل نمایندگان آمریکای جنوبی نشان داد که فرهنگسازی رسانه‌ای این کشورها رؤیاهای کمتر از دو دهه گذشته آنها را چگونه بارور کرده و نسلی که با افتخار کمدی آن روز کاکرو و سوباسا را دیده چطور امروز‌، فوتبال درجه یک اروپا و آفریقا را زیر پا می‌گذارد و اثر یک محصول فرهنگی تمام عیار در طول زمان برای یک کشور چیست؟
این مطلب نشان می‌دهد که باید به آثار تلویزیونی و اغراض و اهداف آن بهتر نگاه کنیم.یعنی اگر امروز می‌بینیم که جومونگ ریشه امپراطوری ‌هان را نابود می‌کند باید منتظر باشیم تا چند سال آینده چگونه اقتدار شرقی چین توسط متحد شرقی تر آمریکا یعنی گوگوریا (کوریا یا همان کره) از هم می‌پاشد و جومونگ تازه قبایل جولبون امروز یعنی کره جنوبی و شمالی را دوباره زیر یک پرچم گرد هم می‌آورد.
یا با صادرات موج کره‌ای «جواهری در قصر» نماینده علم و فن‌آوری که به جای سو یانگوم می‌خواهد جامعه زنان کره را از انفعال خارج کند، کیست؟
ورزش رسانه است؟
ایجاد نمایشگاه‌های فرهنگی کشورها در اماکن جام‌جهانی رویه‌ای است که این جام را به محلی برای تضارب شناخت‌ها و توسعه فرهنگ بومی کشور‌ها تبدیل کرده است.
حتی برای کشوری مانند کره شمالی که به واسطه دیکتاتوری کمونیستی داشتن موبایل و پخش زنده مسابقات فوتبال ممنوع است و مردم آن کشور به واسطه چنین سیاست‌هایی سال‌ها توسط یک امپراطور نیم مرده اداره می‌شوند و اعتقادات ماورایی خاصی درباره او دارند، هم جام‌جهانی فرصتی است که بتواند ضمن احیای هویت ملی نظرها را به سمت آلام و دردهای کره‌شمالی جلب کند.
به عقیده یکی از کارشناسان روابط بین‌الملل هیچ کشوری نیست که در پس ارائه توانایی‌های ورزشی خود به فکر حل مشکلات داخلی و خارجی خود توسط جام جهانی نباشد. به عقیده فرزانه امامی‌،جام جهانی امروز به عنوان یکی از فرا رسانه‌هایی مطرح است که در پس ورزش اغراض فرهنگی و سیاسی خاصی را پشت سر دارد و این همان واقعیتی است که باید برای بهره‌گیری از آن برنامه‌ریزی کرد. در سایه چنین ملاحظاتی است که دولت‌ها برای رسیدن به جام جهانی تلاش خود را چند برابر می‌کنند و در ایام جام جهانی می‌کوشند تبلیغات وسیعی را در افکار عمومی به نفع عقاید و روش‌های خود راه بیندازند. نبرد در جام جهانی یک مسابقه ورزشی نیست بلکه مبارزه‌ای برای کسب شاخص هویت و شکوه ملی در معنا و مفهوم جدید خود است با این تفسیر باخت
آمریکا از غنا علاوه بر معنای فوتبالی خود که حذف یک تیم و پیروزی دیگر تیم است یک پیام بزرگ فرهنگی دارد و آن استیلای گرسنگان بر ثروتمندان است. بر همین اساس دنیای جدید نشانه‌ها و نمادهای تازه‌ای در زمینه اقتدار را به جامعه جهانی نشان می‌دهد که نه در میدان علم است و نه در عرصه جنگ بلکه در یک زمین مستطیل سبز قرار گرفته است
فرهاد ساریخانی
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات