تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۰  ، 
کد خبر : ۲۲۹۷۱۲
آیا ترکیه می‌تواند خلأ عربستان را برای آمریکا پرکند؟

بازسازی دکترین دوستونی نیکسون برخرابه‌های عثمانی


عبدالله مرادی 
صحنه سیاست بین‌الملل، صحنه‌ای پر اوج و البته پرحضیض است. اساساً سیالیت از ویژگی‌های ذاتی نظام بین‌الملل است. بازی ژئوپلتیک، تعامل دیپلماتیک، فضای گفتمانی و... همگی آنچنان با سرعت زیادی تغییر می‌کنند که گاه فرصت تحلیل را از انسان و فرصت تصمیم را از سیاستمداران می‌رباید. به ویژه اگر حوزه خاورمیانه مورد تحلیل باشد.
در این میان اما آنچه در خاورمیانه کنونی قابل مشاهده است، تلاش ترکیه برای ارتقای جایگاه دیپلماتیک و هژمونیک نمودن گفتمان خود است. اینک ترکیه را می‌توان به عنوان یکی دیگر از بازیگران پرتحرک در عرصه جدید دیپلماسی منطقه‌ای محسوب کرد. در این مجال تلاش می‌کنیم تا دلیل اوج‌گیری ترکیه را بررسی کرده و به این پرسش پاسخ دهیم که آیا این اوج‌گیری دائمی است؟ و اما دلایل اوج‌گیری سیاست خارجی ترکیه در سال‌های اخیر:
 شکست سیاست‌های خاورمیانه‌ای ایالات متحده در دوره تصدی نومحافظه‌کاران در اشغال پرهزینه عراق، ناکامی در عرصه مبارزه علیه تروریسم و تأمین امنیت افغانستان، مخدوش شدن وجهه بین‌المللی امریکا، تقویت نقش منطقه‌ای ایران، قدرت یافتن شیعیان در لبنان و عراق، از پیامدهای استراتژی اشتباه امریکا درخاورمیانه تلقی می‌گردد و بی‌اعتباری دیپلماسی امریکا در سطح منطقه را به ارمغان آورده است. عدم توانایی ایالات متحده در الزام اسرائیل به توقف شهرک‌سازی‌ها و آغاز مذاکرات صلح از سویی و فشار برای دموکراسی‌سازی به رژیم‌های عربی باعث شده تا متحدان سنتی عرب نیز به امریکا بدگمان باشند. از گزاره‌های فوق ضعف روز افزون امریکا در مناسبات خاورمیانه استنتاج می شود، امری که فرصتی برای کشورهای دیگر برای جبران خلأ امریکا ایجاد می‌کند.
ضعف عمومی کشورهای منطقه نیز از دیگر دلایل اوج‌گیری ترکیه است. کشورهای دیکتاتوری منطقه چون بحرین، عربستان، عمان، یمن و مصر در طول سالیان دراز همواره نگران ثبات داخلی سیاسی خود بوده‌اند. این کشورها همواره سیاست پیوند با امریکا را برای تأمین امنیت حاکمیت و سرکوب داخلی در پیش گرفته‌اند. بنابراین این کشورها از ثبات داخلی و وحدت نخبگان برای حضور در عرصه سیاست خارجی منطقه تا حد زیادی بی‌بهره بوده‌اند. موج بیداری اسلامی نیز تهدید فراوانی را متوجه حاکمیت این کشورها و ضعف سیاست خارجی آنان را دوچندان نموده است.
 طولانی شدن روند پذیرش عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا باعث گردید روند توجه سیاسی- اقتصادی ترکیه معطوف به خاورمیانه دوچندان شود. از سوی دیگر ثبات داخلی ترکیه، بهره‌گیری از پرستیژ مطلوب، ساختار اقتصادی پویا و تکیه بر یک گفتمان اسلامی و شاید مهم‌تر از همه وحدت نخبگان ابزاری آنکارا در راستای تأمین منافع ملی، از دیگر دلایل قدرت گیری آنها در این منطقه شده است. موفقیت ترکیه در دیپلماسی منطقه پرتنش خاورمیانه، به طور بالقوه جایگاه و موقعیت ترکیه را نزد اروپا و امریکا تقویت می‌سازد.
بنابراین مجموعه دلایل فوق یعنی، افول امریکا، ضعف عمومی دولت- ملت‌های خاورمیانه، وحدت نظر نخبگان ترکیه‌ای و... باعث گردیده است تا ترکیه دوره‌ای از نمایش قدرت در خاورمیانه را تجربه کند. برگزاری کنفرانس‌های صلح متعدد به میزبانی ترکیه، میانجیگری میان اعراب و اسرائیل، میان فتح و حماس و... سرمایه‌گذاری‌های متعدد در کشورهای منطقه،‌تبدیل شدن به چهارراه انرژی میان خاورمیانه، اروپا و اوراسیا، حضور فعال در ناتو و... همگی نشان دهنده محبوبیت ترکیه از سویی و گسترش حیطه منافع ملی این کشور به خاورمیانه است. سیاست تنش صفر با همسایگان که از چند سال پیش توسط داوود اوغلو به یک تئوری تبدیل شده و در دولت رجب طیب اردوغان به اجرا گذاشته شده است، تلاش دارد تا ترکیه را به محورخاورمیانه بدل کند. به عبارت دیگر نوعی تغییر در نگرش سیاست خارجی ترکیه نسبت به خاورمیانه پدید آمده است. اما همه اینها بدون حمایت امریکا امکان‌پذیر نیست. آنچنانکه برخی تحلیلگران امریکایی معتقدند با توجه به حضور حزب حاکم اسلام‌گرا در قدرت، افزایش قدرت نرم آنکارا در خاورمیانه می‌تواند یک سرمایه دیپلماتیک برای امریکا محسوب شود تا گفت‌وگوی مناسب‌تری را با دمشق، تهران و حماس صورت دهد. آنکارا مناسب‌ترین محل برای جمع کردن مقامات این کشورها به همراه اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل و امریکا می‌باشد. ترکیه می‌تواند بین سوریه و اسرائیل، امریکا و ایران، به‌رغم نارضایتی مصر، اردن و عربستان سعودی میانجی‌گری کند.
به نظر می‌رسد امریکا، محدودیت عملکرد و ضعف عربستان به عنوان تنها پایه باقیمانده از استراتژی دو ستونی نیکسون را درک کرده است. عربستان به علت ساختار غیر دموکراتیک و حمایت از تروریسم توانمندی لازم برای رهبری اعراب و اجرای سیاست‌های امریکا را ندارد. ابعاد همکاری و نزدیکی آنکارا به واشنگتن به طور مستقیم بر شرایط سیاسی منطقه تأثیر می‌گذارد که البته می‌تواند در تقابل با منافع ملی ایران قرار گیرد. ترکیه اینک می‌تواند به نحوی مطلوب به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای، سیاست‌های غرب را در خاورمیانه ترجمان کند. توصیه به انقلابیون مصری به تشکیل حکومتی لائیک، فشار همه جانبه به سوریه و پذیرش سپر دفاع موشکی ناتو شاید دلایلی بر این مدعا باشد. شاید نتوان به صراحت گفت که ترکیه عامل امریکاست، اما حداقل می‌توان گفت، ترکیه در راستای منافع امریکا گام برمی‌دارد و در مقابل، امریکا نیز کاملاً آگاهانه در مقابل قدرت‌گیری ترکیه مانعی ایجاد نمی‌کند.
اما پرسش اصلی اینجاست که آیا این شیب تند توسعه سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه همچنان حفظ خواهد شد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: خواست توسعه‌ای ترکیه، مسیر سیاست خارجی‌اش را درخاورمیانه از توازن خارج ساخته و ترکیه نتوانسته سیاست تنش صفر با همسایگان را به فرجام برساند. روند تحولات منطقه و جهت‌گیری غرب‌گرایانه، آنکارا را به سمت تنش دوباره با همسایگان سوق داده است.
چرخش سیاست خارجی ترکیه درباره لیبی، سکوت درباره تحولات بیداری اسلامی در منطقه خلیج‌فارس، یمن، عربستان و بحرین در شرایطی رخ داد که تحولات در سوریه به ناگاه نگاه ترکیه به تحولات خاورمیانه را دگرگون کرد. افزایش دامنه انتقاد از بشار اسد و تبدیل ترکیه به مکانی برای تجمع مخالفان سوریه، سبب شده که ترکیه از این طریق نشان دهد در نقطه تقابل با دولت سوریه قرار دارد. این نگرش ترکیه با نوع سیاستی که امریکا در ارتباط با سوریه دارد، همخوانی داشته و گویی ترکیه به نیابت غرب پرچمدار احقاق حقوق بشر در سوریه شده است. درکنار این امر پذیرش استقرار سپر دفاع موشکی، همسایگان قدرتمند ترکیه، نظیر ایران و روسیه را به واکنش‌ها و انتقادات سختی واداشت. بر این امر، تنش سنتی با قبرس، یونان و ارمنستان را نیز باید اضافه کرد.
بنابراین محیط سیاسی که داوود اوغلو آن را بدون تنش می‌خواست،‌اکنون پرالتهاب به نظر می‌رسد. در سیاست بین‌الملل و به ویژه در خاورمیانه، اما اصلی که راهنمای جهت‌گیری کشورهاست، اصل موازنه قواست. هرگاه کشوری به سوی سیاست‌های توسعه‌طلبانه روی آورد، سایر کشورهای منطقه خواسته یا ناخواسته تلاش می‌کنند تا توازن منطقه‌ای را دوباره برابر سازند. به نظر می‌رسد که اگر مواضع ترکیه در همین وضعیت پایدار بماند، روابط تیره‌ای بر مناسبات آنکارا با سایر کشورهای خاورمیانه حاکم گردد و تنش‌ها مجدداً‌ بازیابی شوند. بنابراین کشورهای منطقه از جمله کشورهای عربی، نه تنها اعتماد گذشته خود را به ترکیه به عنوان خلف امپراتوری عثمانی از دست خواهند داد، بلکه تلاش می‌کنند وزن دیپلماتیک و فضای گفتمانی آن را به چالش بکشند. اینک که ترکیه در موضعی تنش‌زا با همسایگان قرار گرفته است، دیری نخواهد پایید که توازن ژئوپلتیک منطقه دوباره برقرار خواهد شد و سیاست خارجی ترکیه مجدداً دوره‌ای رو به افول در خاورمیانه را تجربه خواهد کرد. بی‌شک ترکیه که سرمایه اعتماد در خاورمیانه را سبب اوج‌گیری سیاست خارجی‌اش شده بود، کم‌کم از دست می‌دهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات