تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۰  ، 
کد خبر : ۲۴۵۴۵۹

واگرایی همگرایانه و یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری


صالح اسکندری
امروز سالگرد دهمین انتخابات ریاست جمهوری است. انتخابات بی نظیر و با شکوهی که می توانست سکوی پرتاب نظام جمهوری اسلامی در دوران عزت، الگوسازی و پیشرفت ملت ایران باشد. انتخاباتی که با مشارکت 85 درصدی ملت ایران در آن اوج مقبولیت نظام و رهبری را به رخ دشمنان انقلاب کشید. انتخاباتی که می توانست مظهر الگوی دموکراسی اسلامی در جریان بیداری اسلامی باشد. انتخاباتی که انگشت تاکید بر نقش مردم در اداره کشور گذاشت. انتخاباتی که ...
اما احساس خطر دشمن از شکوه این حماسه قابله فتنه ای شد که شیرینی انتخابات 22 خرداد را به کام ملت ایران تلخ کرد. حوادث پس از انتخابات و نقش برخی از خواص در همراهی با دشمن برای عموم دلسوزان انقلاب باور نکردنی و تکان دهنده بود. شیرینی این انتخابات می توانست حداقل تا یک دهه پله و تکیه گاهی برای پیشرفت کشور باشد. این انتخابات در نوع خود حاوی درسها و تجربه های گرانبهایی که اگر مورد آسیب شناسی مستمر قرار گیرد می تواند چراغی برای آینده و مبنایی برای تصمیم گیری های بعدی باشد. یکی از عبرت های انتخابات دهم ریاست جمهوری در راستای ادامه بحث "واگرایی همگرایانه" در رقابت های سیاسی نظام مردم سالاری دینی پرهیز از دوقطبی سازی اصولگرا و اصول ستیز نه تنها در انتخابات ریاست جمهوری بلکه در هر انتخابات است.
انتخابات به عنوان یکی از متداول ترین مظاهر دموکراسی، روشی پیشرفته مبتنی بر اجماع نخبگان بر قواعد بازی سیاسی در فرایند چرخش نخبگان است. هیچ یک از نظام های سیاسی مترقی دنیا رقابت های انتخاباتی خود را بر منهج اصول و قواعد تصمیم گیری اساسی در درون دالان های جامعه سامان نمی دهند. در واقع کمتر نظام سیاسی حاضر می شود در انتخابات مختلف اصول پذیرفته شده و مسلم خود را در معرض رفراندوم قرار دهد. نظام مردم سالاری دینی نیز به عنوان متکامل ترین نظام سیاسی در دوران حاضر از این قاعده مستثنی نیست. جمهوری اسلامی ایران در 33 سال گذشته بیش از 30 انتخابات برگزار کرده و در تمام این انتخابات رای دهندگان با حضور گسترده خود ثابت کرده اند که به نظام جمهوری اسلامی و اصول اساسی آن وفادار و ملتزم هستند.
اما متاسفانه برخی جریانات و بازیگران سیاسی افراطی چه در جبهه اصولگرایان و چه در جناح ساختار شکن با دوقطبی کردن فضای حاکم بر انتخابات همواره سعی کرده اند معادله رای را حول محور تقابل جریان انقلاب و ضد انقلاب سامان دهند. در انتخابات یک جناح را خودی کنند و یک جریان را غیر خودی! گروهی اصولگرا و گروه دیگر اصول ستیز! عده ای خواص مقبول و عده ای دیگر خواص مطرود و مردود! عده ای شب انتخابات برای مشتی رای با ضد انقلاب فالوده می خورند عده ای زلف رقیب خود را به دشمن گره می زنند، عده ای کارخانه ضد انقلاب سازی راه می اندازند و با خط کش خود برای فتنه گری درجه می اندازند و عده ای دیگر معادلات خود را با دشمن تنظیم می کنند و حتی پیغام به خارج از مرزها می دهند که الان وقت تحریم های بیشتر است ویا اکنون نوبت تهدید است! و ...
حال پرسش اینجاست که آیا قرار است در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز ما شاهد چنین کژ کارکردی های سیاسی در حوزه رقابت ها باشیم. آیا نظام قرار است در انتخابات بعدی نیز رفراندوم برگزار کند؟ آیا قرار است شاهد صف آرایی جریان انقلابی و ضد انقلاب باشیم؟ آیا قرار است عده ای در انتخابات خودی باشند و عده ای دیگر غیر خودی؟ عده ای پایبند به اصول انقلاب و عده ای دیگر در مخالفت با آن؟آیا نتیجه برگزاری چنین انتخاباتی پیشرفت کشور است و یا نه عده ای دانسته ویا ندانسته مرتب در حال مشغله سازی برای کشور هستند؟ و ...
نظام و مردم چند سال است که از جریان ساختار شکن و اصول ستیز عبور کرده اند. رای دهندگان در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی بار دیگر با رای خود نشان دادند نمی خواهند سیر قهقرایی به سوی جریانات ساختار شکن داشته باشند. مردم از تفوق فضای متنازع بر انتخابات مختلف و تسری آن به اصول، مبانی و مناشی نظام عبور کرده اند. 9 دی 1388 مطلع دوران جدیدی در فرهنگ سیاسی کشور بود که راقم این سطور نام آن را عصر طلایی رقابت های سیاسی در ایران نهاده است. دورانی که رقبای سیاسی در عین همگرایی در مبانی و اصول در برنامه ها و اولویت های سیاست گذاری خود دارای واگرایی هستند. وحدت کلمه در زیر بنا و اختلاف سلیقه در روبنا. کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت.در این مقطع اصول نظام مشخص و مسجل است.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) از شروع نهضت اسلامی تا زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد و پس از ایام پیروزی با نوشتار و گفتار خود اصول اساسی و مرزهای نظام جمهوری اسلامی ایران را مشخص کردند و مهم ترین مسئله رعایت این مرزها و حفظ حریم هویت انقلاب اسلامی است. پیشرفت کشور، استقلال، آزادی، اصل مترقی ولایت فقیه، قانون اساسی، عدالت محوری، مردم گرایی، ساده زیستی، استکبار ستیزی، اعتقاد و افتخار به عزت و هویت اسلامی، بسط ید مومنین و ولایت در اداره امور کشور، شجاعت درتصمیم گیری برای حل مشکلات بزرگ، مقابله با فساد، تماس و انس مستمر با مردم، الگوسازی جمهوری اسلامی در جهان اسلام و فراتر از آن و ... هیچ یک از بازیگران سیاسی که امروز مورد تایید نظام و مستظهر به حمایت مردم هستند در این اصول تردیدی ندارند.
وحدت کلمه نخبگان بر توحید کلمه و تداوم تسلسلی آن یعنی مبانی انقلاب، خطوط فکری مصرح حضرت امام(ره) و مبدا و مقصد حرکتی انقلاب اسلامی موجب نوعی توافق و همگرایی نخبگی در زیربنا شده است. اما در روبنا طبیعتا جریانات سیاسی سلایق مختلفی برای اداره کشور دارند. از مبدا حرکت ملت مسلمان ایران که همان نهضت اسلامی است تا مقصد این حرکت که تشکیل امت اسلامی می باشد ممکن است شیوه ها و مکانیسم های مختلفی برای نیل به اهداف وجود داشته باشد. ممکن است هر جریان سیاسی داعیه این را داشته باشد که می تواند سریع تر از سایر رقبا در مسیر پیشرفت ملت ایران را به مقصد برساند. اینجا باید هویت های سیاسی متمایز را شناسایی و به رسمیت شناخت و به شدت از دوقطبی سازی آن هم به شکل انقلابی و ضد انقلابی پرهیز کرد.
مثلا - البته در مثال جای مناقشه نیست- اگر فرض کنیم در انتخابات آینده عده ای در هر دو طرف ماجرا تلاش بکنند یک دوقطبی اصولگرا و اصول ستیز ایجاد کنند نه تنها خدمتی به انقلاب نمی کنند بلکه در حال یک مشغله سازی جدید برای نظام سیاسی هستند. طبیعتا ممکن است یکی از این دو یا چند نامزد ظرفیت نمایندگی جریاناتی که خواستار تغییر وضعیت موجود در دولت دهم را دارند بر عهده بگیرد اینجا هنر نظام سیاسی و فحول دلسوز کشور در این است که اجازه ندهند جریانات ضد انقلاب این نامزد را مصادره کنند.
از طرفی نباید اجازه داد که این دو رقیب هر کدام دیگری را غیر خودی کنند و کارخانه ضد انقلاب سازی مجددا روشن شود. نتیجه به وجود آمدن چنین دو قطبی چیزی جز مشغله سازی و غفلت از ضرورت پیشرفت و گرفتن فرصت آن در کشور مبتنی بر بایسته های دهه چهارم انقلاب نیست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات