تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۵۱۴۴۰

انتخابات؛ رقابت برنامه‌ها و تیم‌ها


صالح اسکندری
1- آیا رقابت های انتخاباتی ایده آل برای ریاست جمهوری سال آینده باید بزنگاه تبلیغات یک ماهه نامزدها باشد و یا به آوردگاه رقابت گفتمان ها، برنامه ها و تیم ها در یک بازه زمانی معقول تبدیل شود؟ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نامزدهای نهایی از حدود یک سال قبل به شکل غیر رسمی برنامه ها و اعضای احتمالی کابینه خود را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار می دهند تا رای دهندگان بتوانند قضاوتی عالمانه و بخردانه داشته باشند. در ایران اما نامزدهای اصلی تلاش می کنند تا آخرین هفته های باقی مانده به انتخابات خود را از سنگ محک نقد افکار عمومی پنهان کنند و به یک باره مثل بازیکنی که در وقت اضافه تعویض می شود وارد زمین بازی شوند اتفاقا یک گل بزنند و نتیجه بازی را عوض کنند.
البته این روش ممکن است به عنوان یک تاکتیک استثنایی مورد قبول باشد اما مشکل اینجاست که در کشور ما این تاکتیک به یک قاعده تبدیل شده و بیشتر احزاب و گروه ها بدان متوسل می شوند به نحوی که اغلب کارشناسان پیش بینی و گمانه زنی درباره نتایج را به چند هفته منتهی به انتخابات موکول می کنند چرا که معتقدند هر آن ممکن است پرده بیفتد و یک نامزدی که هیچ جایگاه و پایگاهی نداشت با ایجاد یک موج تبلیغاتی سنگین شاهین اقبال عمومی را وادارد تا بر دوشش بنشیند!این در حالی است که در اغلب مردم سالاری های پیشرفته به منظور ممانعت از موج سازی های کاذب و بهره برداری از شاخصه های جنبشی یک جامعه، نامزدهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری از چند ماه قبل از برگزاری انتخابات، خودشان، برنامه ها و حتی تیم های کاری شان را به مردم معرفی می کنند. در این فضا رای دهندگان به خوبی می توانند درباره آینده سیاسی کشورشان تصمیم بگیرند.
2- ارزیابی ها و پایش های میدانی در چند انتخابات ریاست جمهوری گذشته در خصوص موکول کردن رقابت ها به شب انتخابات نشان می‌دهد که نامزدها در این فرصت اندک پویش به تبلیغات منفی پیدا می کنند. به نحوی که در این روش روانشناسی تبلیغات انتخاباتی بدون در نظرداشت تمایلات هیجانی نامزدها به مبارزات منفی میسر نیست. در واقع نامزدهای انتخابات از آنجا که فرصت اثبات خود را ندارند تمایل به تخریب رقیب پیدا می کنند. شداد و غلاظ این تمایل و انگیزه روانشناختی شاید بسته به ماهیت مردمسالاری ها متفاوت باشد. "دیوید هیوم" در قرن هفدهم به خوبی علت العلل این واقعیت گزنده را کشف کرده است که "عقل بنده احساس است و نه بالعکس". "درو وستن" در کتاب معروف خود بنام "مغز سیاسی" به بررسی و تحلیل این موضوع می پردازد. وی ضمن پذیرش اصل تمایل نامزدها به تبلیغات تنگ نظرانه و منفی علیه رقبایشان در عین حال معتقد است:"منفی گرایی مفرط ممکن است کاندیدا را به منزله شخصی عصبانی جلوه دهد، و یک کاندیدای عصبانی هرگز موفق به کسب پیروزی نمی شود." تسری این عصبانیت به فضای اجتماعی می تواند آثار منفی و جبران ناپذیری در پی داشته باشد. زاویه رفتار سیاسیون در پایگاه اجتماعی شان به صورت تصاعد هندسی افزایش چند برابری می یابد و این عصبانیت ها در درون جامعه حتی می تواند منجر به خشونت گردد.
3- حال اگر رقبای انتخاباتی این فرصت را داشته باشند تا فارغ از احساسات در یک بازه زمانی چند ماهه برنامه ها و همکاران خود را به مردم معرفی کنند و در عین حال دولت آینده خود را زیر چکش نقد کارشناسان قرار دهند مسیر آزمون و خطا بسته می شود. در این فضا مردم می توانند به جای اینکه تنها به رئیس جمهور رای دهند دولت را انتخاب کنند. نامزدهای اصلی می توانند با معرفی وزرای احتمالی خود - چرا که بسته به رای اعتماد مجلس نیز هست- این امکان را برای رای دهندگان فراهم کنند که مثلا وزیر خارجه، یا وزیر اقتصاد و یا وزیر کشور دولت آینده را نیز بشناسند. این روش عقلانی مانع از آزمون و خطا در کشورداری می شود و برخی از خلا های تحزب جاندار را تا حدودی برطرف می نماید.
یعنی این‌طور نباشد که رئیس جمهوری از طرف مردم انتخاب شود سپس به فکر تشکیل تیم برای اداره کشور و نوشتن برنامه بیفتد. شش ماه یا یک سال بعد به این نتیجه برسد با تعداد زیادی از اعضای کابینه خود اصلا نمی تواند کار کند و انتخاب آنها از ابتدا اشتباه بوده است. اینجا باید چند ماه وقت، امکانات و منابع کشور معطل شود تا آقای رئیس جمهور گزینه بعدی و بعدی خود را بیابد.
4- باید پذیرفت با عقلانی شدن تدریجی جوامع، نوع رفتار انتخاباتی شهروندان به محاسبات عقلانی برای افزایش کیفیت زندگی مادی و معنوی جامعه متمایل می شود. احساس گریزی و افزایش آراء خاکستری به معنای کسانی که تا لحظه انتخابات تصمیم نمی گیرند به کدام جریان رای دهند یک فرایند کاملا طبیعی است. اگر چه این موضوع به معنای تقبیح تعلقات حزبی نیست اما گسترش طبقه متوسط تحصیلکرده ناگزیر بر آراء خاکستری می افزاید. از این رو در اغلب دموکراسی های پیشرفته تمهیداتی برای انتخاب عقلانی آرای خاکستری اندیشیده می شود. موج سازی آنی و توسل به ویژگی های جنبشی آرای خاکستری می تواند ظرفیت های مخربی را به بار بیاورد. به عنوان نمونه در جریان فتنه 88 رسوبات اندیشه مارکسیستی طبقات متخاصم در بین جریانات چپ ایران مولد رویکرد جدیدی شد که در انضمام با انگاره های لیبرالیستی مدرن می خواست تنش های اجتماعی طبیعی را به سمت و وسوی یک جنگ طبقاتی تمام عیار سوق دهد.این توهم که می توان با موج سازی در ایام منتهی به انتخابات از طبقه متوسط جدید یک ارتش شورشی ساخت یکی از پایه های تحلیل فتنه گران بود.
5- البته ارائه برنامه ها و تیم ها به افکار عمومی برای قضاوت عالمانه و بخردانه باید فارغ از آسیب های بازی های زودهنگام انتخاباتی به منظور تضعیف دولت مستقر نیز باشد. به هر حال حدود یک سال از عمر دولت فعلی باقی است و این رقابت ها نمی بایست زمینه را برای تخریب دولت قانونی فراهم کند. تامین منافع ملی ودر نظر داشتن مصالح کشور تنها با تشخیص صحیح اولویتها توسط نخبگان سیاسی و انتقال بی آلایش آن از دالانهای مطمئن به متن توده ها و مردم ممکن است. در واقع نمی توان فرایندهای ریزدستی تصریح و تالیف منافع احزاب و جریانات سیاسی و سپس گفتمان سازی و ارائه برنامه و تیم به رای دهندگان را در مسیر خلاف مصالح کلان یک کشور تعریف کرد.
امروز خط دشمن ایجاد اختلاف بین نخبگان سیاسی بر سر موضوع مقاومت در برابر تهدیدها و تحریم های غرب، منزوی کردن جریان اصیل و غفلت از ارزش های اسلامی، سرگرم کردن جوان ها به هوی و هوس، ایجاد بی نظمی و اختلال در محیط های آموزشی، و ناامید کردن مردم است. دشمن در پی آن است تا در ماه های آتی امنیت سیاسی، اقتصادی و روانی مردم را به هم بریزد و آنها را در دو راهی انتخاب بین دو گفتمان (پیشرفت- مقاومت ) و گفتمان (پیشرفت- سازش) قرار دهد. این توطئه تنها با تخریب رویکرد کلان مقاومت و دستاوردهای آن توسط بخشی از بدنه نخبگی ممکن است. در واقع برخی از جریانات سیاسی در مسیر تصریح و تالیف منافع انتخاباتی خود که متاسفانه آن را با تخریب جریان مقاومت گره زده اند ناخواسته آب به آسیاب دشمن می ریزند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات