تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۲ - ۰۴:۵۹  ، 
کد خبر : ۲۵۹۳۸۵

ابهامات و ذهنيت‌هاي غرب از دولت يازدهم/فرهاد مهدوي


پایگاه بصیرت،گروه سیاست داخلی/ دولت يازدهم برخلاف دولت‌های گذشته در حالي آماده به دست گرفتن مديريت اجرايي کشور مي‌شود که اتاق‌های فکر کشورهاي غربي تصوير «واضح» اما «پر ابهامي» از آن در ذهن دارند؛ زيرا از يک‌سو روحاني را يک سياستمدار کارکشته در عرصه ملي و بين‌المللي می‌دانند و از سوي ديگر، از برنامه‌ها و تاکتيک‌های وي در مورد بحران‌هايي که اکنون غرب با آن مواجه است، اطلاعات درست و دقيقي در دست ندارند. پيروزي دکتر روحاني در انتخابات 24 خرداد براي اتاق‌های فکر کشورهاي غربي غير قابل حدس بود و همين باعث شد که برداشت صحيح و متوازني از نحوه فعاليت و ترجيحات سياست خارجي او نداشته باشند؛ ترديد در مورد انتخاب حسن روحاني باعث شد که پيش از برگزاري انتخابات، هيچگاه برنامه‌ها و نگاه وي در مورد مسائل داخلي و خارجي مورد بررسي جدي اتاق‌های فکر غربي قرار نگيرد. در همين زمينه، بيش از ده انديشکده غربي سؤالات و ابهاماتي را درباره دولت يازدهم مطرح كرده‌اند.
سؤالات غرب در مورد برنامه‌های دولت يازدهم
اتاق‌های فکري غرب معتقدند که ايران در آينده نزديک (بر اساس برخي پيش‌بيني‌ها تا پايان سال 2013) به مشکلات اقتصادي خود پايان خواهد داد زيرا قدرت‌هاي غربي به‌ويژه آمريکا و انگليس ارتباطشان را با گروه‌هاي نفوذي خود در ايران از دست داده‌اند و نمي‌دانند که دولت جديد ايران چه برنامه‌هايي را در نظر دارد. 
طرف غربي چون از روحاني و برنامه‌های وي شناخت کافی ندارد، با طرح سؤالات متعدد درصدد است که از برنامه‌های آقاي روحاني اطلاع حاصل کند و به تدوين چارچوب‌های بازي با «دولت»، «ملت»، «نظام» و «جامعه بين‌الملل» بپردازد و به همين دليل، سؤالات راهبردی ذيل را براي دوره‌های کوتاه‌مدت و تاکتيکي مطرح می‌کند:
سؤال 1: آيا انتخابات ايران مي‌تواند بر بن‌بست مذاکرات اتمي جمهوري اسلامي تأثيرگذار باشد. بعد از هشت سال مواجهه جنجالي با محمود احمدي‌نژاد، آيا تعامل با رئيس‌جمهور بعدي آسان‌تر خواهد بود؟ 
سؤال 2: آيا او نيز در زمره‌ تندروهايي خواهد بود که مقاومت را بر مصالحه ترجيح مي‌دهد؟ 
سؤال 3: آيا در نظام حاکم که از چند مرکز قدرت برخوردار است، رئيس‌جمهور مي‌تواند به‌طور جدي به مذاکرات اتمي کمک کند؟
سؤال 4: با توجه به محدوديت‌هايي که براي رئيس‌جمهور در حوزه‌ سياست خارجي وجود دارد، آيا غربي‌ها مي‌توانند با روي کار آمدن يک رئيس‌جمهور جديد، انتظار تغيير در سياست‌هاي اتمي و پيشرفت در مذاکرات هسته‌اي را داشته باشند؟
سؤال 5: روحاني در سال 2003 مذاکره‌کننده هسته‌اي بود، در آن زمان ايران موافقت کرد برنامه غني‌سازي اورانيوم کشور را به تعليق درآورد؟ آيا پيروزي او احتمال سازش‌هاي معني‌دار ايران در مذاکرات برنامه هسته‌اي را افزايش مي‌دهد؟
سؤال 6: آيا مي‌توانيم انتظار داشته باشيم دولت او به کاهش فشارهايي که اپوزيسيون و حقوق مدني را، به‌ويژه از زمان «جنبش سبز» در سال 2009، سرکوب کرده‌اند، کمک کند؟
سؤال 7: روحاني، مثل بسياري از مسائل مربوط به ايران، يک معما است. آيا او اصلاح‌طلب است، يا مصلحت‌گرا، يا يک کارمند سازماني ديگر با فن بيان بهتر؟
سؤال 8: تجربه گذشته روحاني به‌عنوان مذاکره‌کننده هسته‌اي چگونه نگرش او را شکل مي‌دهد؟
سؤال 9: روحاني تا چه حد به برنامه هسته‌اي اعمال نفوذ خواهد کرد.؟
سؤال 10: او طرفدار اين است که برنامه هسته‌اي در چارچوب کلي سياست خارجي مورد توجه قرار بگيرد. اين امر باعث مي‌شود او به انجام مذاکرات جدي تمايل داشته باشد. اما روحاني زماني پست رياست‌جمهوري را به عهده گرفته که برنامه هسته‌اي ايران نسبتاً تکامل يافته است. او در سال 2003 در اين مورد مذاکره مي‌کرد که ايران اجازه ايجاد چه نوع برنامه‌اي را دارد؛ اما امروز در مذاکرات اين موضوع مطرح است که ايران اجازه ادامه چه نوع برنامه‌اي را دارد. اکنون با توجه به اينکه وضعيت متفاوت است، روحاني چه کار می‌کند؟
سؤال 12: اختيارات واقعي رئيس‌جمهور ايران چيست و مقام رهبري و ساير مراجع چگونه به اين اختيارات نظارت مي‌کنند؟
سؤال13: واشنگتن چگونه بايد به نتيجه اين انتخابات واکنش نشان دهد؟
در سؤالات مطرح شده اتاق‌های فکر غربي اين نکته نهفته است که اولاً آن‌ها خواهان امتيازهاي هسته‌ای و ثانياً ايجاد شکاف حاکميتي ميان رئيس‌جمهور و دستگاه‌هاي نظام هستند.
پيش‌فرض‌هاي غرب از انتخاب آقاي روحاني
غرب درصدد بر آمده که چرايي رأي آوردن روحاني را براي خود محاسبه‌پذير کند؛ زيرا براساس نظرسنجي‌های قبل از انتخابات، وي از امکان جمع‌آوری آرا و اعتماد مردمي بي‌بهره بود، حال درصدد هستند که انتخاب حسن روحاني را با پيش‌فرض‌ها و محاسبات خود هماهنگ کنند.
فرض اول؛ ايران قصد دارد به تنش‌هاي به وجود آمده در فتنه انتخابات 88، «جنبش سبز» و اعتراضات ناشي از آن پايان دهد. 
فرض دوم؛ راهبرد ايران براي بازگرداندن رياست‌جمهوري به روحانيان احتمالاً در راستای تقویت «بيداري اسلامي» است. 
فرض سوم؛ ايران براي انجام تجارت‌هاي آزادانه بايد احساس آرامش داشته باشد و با همکاري هم‌پيمانان آسيايي خود بايد «شوراي امنيت سازمان ملل» را تحت فشار قرار دهد تا به منظور انجام معاملات جهاني با ايران در کشورهاي غربي انگيزه ايجاد کند.
فرض چهارم؛ «روحاني» فردي پايبند به نظام جمهوري اسلامي محسوب مي‌شود. دولت وي اين فرصت را دارد که اختلافات میان نخبگان و روحانيت را رفع کند. 
فرض پنجم؛ حکومت ايران به ايجاد يک توافق جمعي داخلي براي حل مسائل اقتصادي نياز دارد. ديدگاه بنيادي ايران و همچنين دکتر «روحاني» اين است که غرب بايد منافع و نقش ايران در کشورهاي همسايه خود را به رسميت بشناسد و با اعمال تحريم‌ها به مخالفت با آن نپردازد.
فرض ششم؛ دولت آينده ايران به‌جاي تغيير سياست‌هاي بنيادي خود، درصدد به‌کارگيري تاکتيک‌ها و اهداف کوتاه‌مدتي براي بهبود تعاملات با غرب خواهد بود. 
رابطه رهبري و روحاني چگونه می‌شود؟
يکي از موضوعاتي که مورد توجه غرب است، رابطه روحاني با رهبر معظم انقلاب است؛ زيرا آن‌ها درصدد هستند با توجه به اين معادله چارچوب‌هاي خود را براي تأثيرگذاري بر بازي‌هاي داخل نظام تهيه کنند. مهم‌ترين نتايجي که از رابطه رهبري و آقاي روحاني گرفته‌اند، اين است:
1- دکتر «روحاني» برخلاف «احمدي‌نژاد» هرگز موجبات نارضايتي رهبر ايران را فراهم نکرده است.
2- حمايت «آيت‌الله خامنه‌اي» از وي، نشان‌دهنده اين مسئله است که از وي انتظار مي‌رود که جريان سياسي ايران را مجدداً به سمت روحانيان سوق دهد. 
3- توجه نداشتن «احمدي‌نژاد» به عواقب سياست‌هاي خارجي خود باعث شد که مخالفت‌هاي بسياري از جانب مردم ايران و حاميان نظام و رهبري عليه وي به وجود بيايد.
4- حال که روحانيت و رهبري ديگر از سوي رئيس‌جمهور مورد حمله قرار نمي‌گيرد و با توجه به حمايت رأي‌دهندگان از او، «روحاني» بر بسياري از موانع اصلي براي اصلاح سياست داخلي و خارجي غلبه کرده است.
انتظارات غرب از دولت يازدهم و روحاني
اتاق‌های فکر کشورهاي‌ غربي می‌کوشند که حسن روحاني در فضاي گفتماني خاصي که عناصر آن توسط رسانه‌ها جعل می‌شود، محصور گردد. آن‌ها در تلاشند که انتظاراتي از روحاني درباره تغييرات گسترده سياسي و اجتماعي جعل کنند و اشاعه دهند که استنکاف او از اعمال اين اصلاحات، هزينه‌های زيادي براي او در بر داشته باشد؛ اگرچه بيگانگان به‌ظاهر اين انتظارات را حداقلي تصوير می‌کنند. این انتظارات عبارتند از:
1- تغيير لحن مذاکرات؛ رئيس‌جمهور بعدي مي‌تواند در لحن مذاکرات تغيير ايجاد کند در حالي که ممکن است اين موضوع بسيار کوچک به نظر برسد.
2- توافق اتمي؛ در ديپلماسي، زبان و رفتار عمومي مي‌تواند نقش مهمي در کاهش تنش‌ها ايفا کند و به ديپلمات‌ها اجازه بدهد تا توافقاتي را به نفع مردم خود انجام دهند. همان‌طور که حسين موسويان، يکي از اعضاي سابق تيم مذاکره‌کننده‌ اتمي ايران به من گفت، اگر رئيس‌جمهور زبان ديپلماسي بداند و از تاکتيک همکاري استفاده کند، آن‌گاه مي‌تواند به‌جاي يک مقابله اتمي، به يک توافق اتمي دست پيدا کند.
3- محدودسازي غني‌سازي؛ مي‌تواند زمينه را براي رسيدن به يک توافق فراهم کند که طي آن ايران فعاليت‌هاي غني‌سازي خود را محدود کند و اجازه بازرسي‌هاي سرزده را از تأسيسات اتمي صادر کند.
4- تغيير عقيده عمومي در حمايت از فعاليت‌های هسته‌اي؛ رئيس‌جمهور مي‌تواند روي موضوع اتمي تأثيرگذار باشد. مهم‌ترين ابزاري که او در دست دارد همان ابزار کلامي است، که مي‌تواند روي عقيده عمومي مردم در داخل کشور و همچنين فهم جامعه‌ جهاني از ايران تأثيرگذار باشد. بنابراين، اظهارنظرهاي او مي‌تواند زمينه‌ فعاليت‌ها و اقدامات جمهوري اسلامي را تعيين کند. به‌طور مثال، اين سخنان احمدي‌نژاد در داخل بود که روي غني‌سازي اورانيوم به‌عنوان يک حق غير قابل انکار تأکيد داشت و همواره رئيس‌جمهور قبلي را متهم به تسليم شدن در برابر خواسته‌هاي غرب مي‌کرد و اين سخنان بود که توانست موضوع اتمي را به يک موضوع ملي تبديل کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات