گروه سیاسی ـ امیر محبیان فعال سیاسی اصولگرا و از تئوریسینهای این جریان در گفتگو با آفتاب یزد به بررسی احتمال ائتلاف اصولگرایان و همراهی جبهه پایداری با این پروسه پرداخته است. وی میگوید: حیات جبهه پایداری در تقابل با جریان سنتی اصولگراست؛ آنها شدیدا از اینکه جذب یا هضم جریان اصولگرا شوند میگریزند؛ لذا تمامی اقداماتی که برای جذب آنها صورت گیرد پیشاپیش محکوم به شکست است. اما جریان اصولگرا موظف است شرعا اتمام حجت کند. بر این باورم جریان اصولگرا باید برای رسیدن به نوعی فرآیند همگرایی بکوشد ولی برای تحقق آن ضروری است که اختلافات را به عنوان یک واقعیت بپذیرد. باید جبهه پایداری را به مثابه یک فراکسیون درون جریان اصولگرا دید و حتی ایثارگران و غیره را! وی همچنین به سوالات ایلنا نیز پاسخ داده است:
* عملکرد دولت یازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
** هنوز برای ارزیابی عملکرد دولت یازدهم بسیار زود است، دولت با تمرکز و انرژی روی سیاست خارجی خواست با حرکتی انفجاری در سختترین نقطه موج امید را تقویت کند، اما کار کمی سختتر و موانع جدیتر از خوشبینیهای اولیه بود. فعلا حرکت کانونی دولت روی یک نقطه مجبور است منتشر شود و سایر حوزهها را دربرگیرد. برخلاف امید اولیه که فضا را کاملا مساعد نشان میداد، دشواریهای جدی فرارو خواهد بود.
* بسیاری اعتقاد دارند که اولویت دولت جدید سیاست خارجی و اقتصاد است و همین مسئله موجب شده مسائل داخلی مانند توسعه سیاسی و آموزش عالی و بهداشت کمتر مورد توجه قرار بگیرد. تحلیلتان در این رابطه چیست؟
** فعلا اولویت دولت یازدهم بیشتر سیاست خارجی است و همین امر فشار غیر قابل تحملی را روی وزارت خارجه وارد کرده است. دولت حتی امید دارد حل گره در حوزه خارجی موانع فراروی اقتصاد را نیز بردارد. واقعا معتقدم که دیپلماسی محوری افراطی دولت میتواند تصویر متعادل از نقش فراگیر دولت را مخدوش کند. باید وزرای دولت در حوزههای دیگر فعال شده و توازن فعالیت را برقرار سازند.
* عملکرد کدام وزارتخانه دولت تدبیر و امید را خوب و قابل قبولتر نسبت به سایر وزارتخانههای دیگر میدانید؟ و عملکرد کدام وزارتخانه دولت تدبیر و امید را نسبت به سایر وزارتخانههای دیگر ضعیفتر میدانید؟
** اطلاعرسانی متعادلی از سایر وزارتخانهها ندیدهایم. من علیرغم آنکه رسانهها عمدتا دید خوبی نسبت به دولت یازدهم دارند اما فقدان راهبرد رسانهای در دولت عملا باعث شده است که در مردم تصویر روشنی از کارآمدی دولت پدید نیاید. دولت باید پرسشهای ذهنی مردم را پاسخ دهد و الا خلأ ذهنی با حدس و گمان یا توسط رقبا پر خواهد شد.
* ارزیابی شما از رابطه مجلس و دولت چیست؟ بسیاری از صاحبنظران معتقد هستند که اعتراضات مجلس نسبت به دولت با توجه به اینکه هنوز مدت چندانی از شروع به کار دولت نگذشته است در واقع نوعی انتقامکشی از دولت به خاطر عدم پیروزی کاندیدایشان میدانند، آیا این نظر درست است؟
** موضع مجلس نسبت به دولت یازدهم از خوشبینی اولیه آغاز شد که به نوع عملکرد دولت پیشین در قبال مجلس بازمیگشت، اما سریعا توقعات مدیریت نشده روابط را از حالت اولیه خارج کرد. این روابط متاسفانه همچنان روند منفی دارد و به نظر میرسد تلاشهای لاریجانی برای کنترل اوضاع در حال بیاثر شدن است، هر چه به انتخابات مجلس نزدیک شویم اوضاع به سمت نامناسبتر شدن میرود. من این ضعف را ناشی از ناتوانی دولت در مدیریت ذهن و توقعات نمایندگان میدانم. دولت برنامه جدی برای تعامل هدفمند با نمایندگان ندارد، حداقل این برنامه تاکنون موثر نبوده است.
* تعریفتان از اعتدال چیست؟ آیا دولت توانسته جانب اعتدال را نگاه دارد؟
** اعتدال در یک کلام از منظر من عقلانیت رفتاری است. عقلانیتی که هنجارهای جامعه حد وسط آن را تعریف کند. دولت با شعار اعتدال بدون تعریف دقیق آن به میدان آمده است، امیدوارم بتواند تعریف عملیاتی روشنی ارائه کند، البته در گزارش صد روزه رئیسجمهور اعتدال در نظر گرفته نشد که آثار درازمدت آن را خواهیم دید.
* نگاهتان به انتخابات آتی مجلس چیست؟ آیا اصولگرایان میتوانند در انتخابات آتی به وحدت برسند و میشود دیدار اخیر محمدرضا باهنر با اعضای جبهه پایداری در همین رابطه تحلیل کرد؟
** وحدت اصولگرایان در شرایط کنونی هم ناممکن است و هم سودمند نیست. ریشههای اختلاف در اصولگرایان ژرف است و فراتر از منافع سیاسی است. من اصلا دلیلی نمیبینم که آنها بخواهند اختلاف را رفع کنند اصولگرایان فقط باید اختلاف را به رسمیت بشناسند. باهنر هرچند توانایی لابیگری خوبی دارد، ولی نه او به پایداریها اعتقاد و اطمینان دارد و نه آنها به او، فقط باید از پایداریها دعوت کرد در فرآیند کلی اصولگرایان برای انتخابات قرار گیرند. اگر آمدند که تازه مشکلات اجرایی هماهنگی آغاز میشود اگر نیامدند، خب نباید عزا گرفت، بقیه را باید مدیریت کرد. اصولگرایان برای بازسازی خود راهی طولانی در پیش دارند ولی باید دانست که ظرفیتهای اجتماعی اصولگرایان فوقالعاده اثرگذار است، این ظرفیت اجتماعی قادر است حتی در محیط فاقد برنامه و آشوبگونه هم اثرگذاری داشته باشد به ویژه در صورت ورود رقبای اصلاحطلب که ناخودآگاه جریان اصولگرا را سامان بیرونی میدهند.
* فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان را چگونه میبینید؟ آیا آنها میتوانند در انتخابات سال آینده پیروز باشند؟
** اصلاحطلبان فراروی خود پارهای از موانع ساختاری را دارند. به گمانم در انتخابات مجلس ممکن است شکافهای جریان اصلاحطلب و دولت یازدهم خودش را نشان دهد.
* آیا میتوان شاهد ظهور نیروی سومی از فعالان سیاسی که نه اصلاحطلبند و نه اصولگرا در انتخابات باشیم؟
** احتمال جریان سومی که متشکل از اصولگرایان و اصلاحطلبان عاقل باشد، محتمل است، همیشه محتمل بوده است ولی آنها هنوز ساختار تشکیلاتی و انگیزههای قدرتمند ندارند، البته امیدوارم روزی آنها فعال شوند.
* آینده سیاسی جریان احمدینژاد و مشایی موسوم به جریان انحرافی را چگونه میبینید؟
** آینده سیاسی احمدینژاد و طیف او بستگی به فاکتورهای مختلفی دارد، مثلا قدرتهایی که آنها را به عنوان بالانسر و تعادلبخش میبینند، چه زمانی آنها را به میدان وارد کنند، یا خود آنها چگونه و چه زمانی مجددا وارد صحنه شوند. نقش دولت یازدهم هم مهم است آنها ممکن است به گونهای عمل کنند که احمدینژاد را به آلترناتیو خود تبدیل کنند، گزارش صد روزه رئیسجمهور در همین راستا ارزیابی شد.