صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۶۸۰۲۲

شتاب اجباری و نقش زمان در مذاکرات هسته‌ای/جواد رضایی

چنانچه طرف مقابل مایل است که طرف ایرانی نیز همراه و همگام با آنها در بستر شتابنده زمان پیش‌ برود باید هزینه به رسمیت شناختن حقوق هسته‌ای ایران را بپردازد

پایگاه بصیرت؛‌گروه بین الملل، مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۵+۱ به مرحله حساس و تعیین‌کننده‌ای رسیده است. یکی از عوامل تشدید این حساسیت نزدیک شدن به ۲۹ تیر پایان زمان شش‌ماهه مذاکرات است. با نگاه دقیق و واقع‌بینانه به آنچه که طی شش ماه گذشته پیش آمده، معلوم می‌شود که «نقش زمان» برای ایران روزبه‌روز اهمیت بیشتری یافته است تا آنجا که می‌توان گفت در حال حاضر «زمان برای ایران فرصت وبرای طرف مقابل تهدید است.»
حدود شش ماه پیش که قرار شد مذاکرات براساس توافق‌نامه ژنو تا رسیدن به متن توافق‌ جامع دنبال شود، «زمان» برای طرف مقابل فرصت تلقی می‌شد. آنچه که در این تلقی تأثیر جدی داشت متن توافقنامه و شکل موضع‌گیری طرف ایرانی و روند اولیه مذاکرات بود. این امور سبب شد تا طرف مقابل احساس کند با وجود تنگناها و پاره‌ای از اختلافات جدی با پیگیری گفت‌وگوها ظرف دوره شش‌ماهه قادر است به توافق جامع دست پیدا کند؛ چه بسا اگر آن وضعیت آغاز شده ادامه پیدا می‌کرد، دسترسی طرف مقابل به هدفش دور از انتظار نبود. پس از شروع مذاکرات جدید با محوریت توافقنامه جدید، در روند گفت‌وگوها دو اتفاق ویژه رخ داد که به تدریج وضعیتی را که طرف مقابل پیش‌بینی و بر اساس آن برنامه‌ریزی کرده بود، تغییر داد: ۱ ـ طرف غربی با سردمداری آمریکا بر اساس خوی استکباری در گفت‌وگوها به‌ تدریج رویه فزون خواهانه‌اش را آشکار ساخت و خیلی زود دستش رو شد و نشان داد که هیچ حقی برای ایران قائل نیست و قصد ندارد به ایران اجازه بهره‌برداری از حقوق هسته‌ای را بدهد که قوانین بین‌المللی آن را پذیرفته و در عمل نیز ایران با اتکا به توان درونی‌اش به آنها عینیت بخشیده است. ۲ ـ مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران نیز اندک‌اندک با مشاهده رفتار طرف غربی و تأثیرپذیری از پاره‌ای انتقادات داخلی که از سر دلسوزی و هشدار و برآمده از رفتار حیله‌گرانه طرف مقابل بود و نیز توجه به گوشزدهای چند باره امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در بزنگاه‌های خاص، به این نتیجه رسید که باید روند مذاکرات را تغییر دهد و تغییر داد. پس از این دو اتفاق مهم همواری مسیر گفت وگوها که خواسته طرف غربی بود، دچار فراز و فرود و دست‌انداز شد. با شروع این دست‌اندازها که تقریباً از حدود چهل روز پیش به عینه بروز یافت «نقش زمان» از فرصت برای طرف مقابل به تهدید برای آن و فرصت برای ایران تغییر پیدا کرد. طرف مقابل پس از آگاهی از این امر اشتیاقش را برای شتاب دادن به مذاکرات و رسیدن به متن توافق جامع تا پایان مدت مقرر شش‌ماهه افزایش داد، اما برخلاف اقتضائات موقعیت جدید، برخواسته‌های نامشروعش پای می‌فشرد و همچنان نیز پای می‌فشارد.
آنچه که در روزهای پایانی دوره شش‌ماهه می‌تواند در روند گفت‌وگوها و رسیدن طرف ایرانی به حقوقش مؤثر باشد، آگاهی دقیق از «نقش زمان» و چرایی و چگونگی آن در تبدیل شدن به فرصت برای ایران است.
اعضای مذاکره‌کننده هسته‌ای طرف مقابل به‌زعم خودشان طی ماه‌های گذشته و حتی سال‌های گذشته با توجه به تغییر و تحولات مختلف از جمله تغییر دولت در ایران و فرصت جدید دادن به اعضای تغییر‌یافته مذاکره‌کنندگان ایرانی، برای رسیدن به مرحله کنونی، تلاش زیاد و طاقت‌فرسایی داشته‌اند و به هیچ وجه مایل نیستند در مراحل پایانی کار، همه چیز را از دست بدهند و این خواسته که نباید آن را کوچک شمرد در حالی دنبال می شود که دو تن از ارکان شاخص این گفت‌وگوها یعنی برنز و اشتون در معرض بازنشستگی و کنار رفتن از روند گفت‌وگوها هستند و برای به نتیجه رساندن کار فقط تا پاییز فرصت دارند. کاملاً مشخص است که این دو فرد بسیار علاقه‌مند هستند که آخرین برگ از کارنامه کاری‌شان با مهمترین اتفاق یعنی دستیابی به توافق نهایی با ایران مزین شود تا از آن به‌عنوان یک افتخار همیشگی یاد کنند. از طرف دیگر آمریکا انتخابات میان‌دوره‌ای را پیش‌رو دارد که برای دموکرات‌ها و به‌ویژه شخص اوباما اهمیت زیادی دارد. اوباما توافق هسته‌ای با ایران را برگ برنده برای پیروزی حزبش در این انتخابات می‌داند، بنابراین طبیعی است تلاش کند تا در زمان اندک باقی‌مانده، با ایران به توافق نهایی برسد. این مسئله برای طرف مقابل به دلایلی که گفته شد آنچنان مهم است که برای قطعی شدن توافق در شش ماه اول و بدون انتقال به شش ماه دوم از اضافه شدن احتمالی چند هفته‌ای به شش ماه اول سخن گفته‌اند؛ بنابراین باید یقین پیدا کرد که «حرکت زمان» کاملاً به نفع ایران انجام می‌گیرد و هیچ لزومی ندارد در شتاب اجباری طرف مقابل شراکت داشته باشد و همپای آنها گام بردارد و مهم‌تر از این مسئله متوقف کردن مباحث بر روی خواسته‌های به‌حق است. چنانچه طرف مقابل مایل است که طرف ایرانی نیز همراه و همگام با آنها در بستر شتابنده زمان پیش‌ برود باید هزینه آن را که به رسمیت شناختن حقوق هسته‌ای ایران است، بپردازد و بداند در غیر این صورت با کند شدن و یا توقف روند مذاکرات آنها همه آنچه را که تاکنون اندوخته‌اند از دست می‌دهند و ضمن آنکه به آرزوی بلند توافق با ایران نمی‌رسند و آن را بر باد می‌دهند، میراث‌شان برای اعضای بعدی نیز حرکت از نقطه صفر خواهد بود. طرف ایرانی نیز در بررسی وضعیت موجود برای اتخاذ تصمیم صحیح ب��ید به این نکته توجه داشته باشد که تا اینجای کار توانسته ترک لازم را بر پیکر تحریم‌ها بیندازد و با اشتیاقی که در بین مراکز اقتصادی جهان برای تعامل با ایران ایجاد شده به نظر نمی‌رسد ترک ایجاد شده قابل ترمیم باشد و به احتمال زیاد بازگشت به وضعیت سابق غیرممکن است. اما درباره گام‌های اعتمادسازی که ایران برداشته و به موجب آن برخی از فعالیت‌ها را کاهش داده و یا کند و حتی متوقف کرده است می‌توان با ابراز خوشبینی گفت تمامی آنها بازگشت‌پذیرند و دشمن در مدت شش ماه گذشته فقط توانست زمان را از ایران بگیرد. بنابراین با مقایسه موقعیت ایران و طرف مقابل این نتیجه حاصل می‌شود که نیازهای طرف مقابل به توافق جامع بسیار بیشتر از نیاز ایران است به ویژه آنکه انگیزه‌های شخصی نیز در نزد عناصر اصلی طرف مقابل بالا است، از طرفی هم با تغییر اجباری که در ماه‌های آینده در اعضای مذاکره‌کننده طرف مقابل ایجاد می‌شود همه‌چیز در معرض دگرگونی قرار می‌گیرد که تضمینی برای برآورده ساختن تقاضای طرف مقابل را ندارد، حال آنکه مدیریت ایران برای اداره کشور و مذاکرات در وضعیت گذشته امتحان پس داده است؛ بنابراین حاصل این ارزیابی و محاسبه این است که طرف ایرانی بدون هرگونه نگرانی باید بر روی خواسته‌های بحق ملت ایران پافشاری کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات