ایسنا: جزیرهای است که به گواه لوحهای سنگی باقیمانده از هشت قرن پیش از میلاد مسیح، نه تنها در دوره پارینه بلکه قرنها پیش از آن تمدن را به خود دیده، مورد دستاندازی بسیاری از امپراتوریها از روم تا عثمانی و انگلیس قرار گرفته و سر آخر دو نیم شده، خود را به اینجا کشانده است. این جزیره گیتار شکل شاید هیچ پیرمرد اصیلی در خود نداشته باشد تا راوی تاریخاش باشد اما در خراش پیشانیاش که آن را شمالی و جنوبی کرده، قصههای بسیاری برای گفتن دارد .
قبرس به عنوان سومین جزیره بزرگ در دریای مدیترانه، با قرار داشتن در نزدیکی سوریه، ترکیه، مصر و یونان یکی از مهمترین جزایر ژئوپولتیک محسوب میشود. ماجرای تاریخ این کشور هم اگرچه مانند سایر کشورهای همسایهاش پرماجراست اما از جایی شنیدنی میشود که با دو پرچم در محدوده یک مرز سیاسی به حیات خود ادامه میدهد.
گوشهای از شرایط این جزیره را میتوان در خلال جملات رسانهای نه چندان پیچیده اما مبهم مشاهده کرد: در سال 1974 در پی حمله نیروهای یونانی به قبرس، نیروهای زمینی، هوایی و دریایی ترکیه به قبرس حمله و قسمتهایی از شمال آن را تصرف کردند. اکنون 40 سال از تجاوز یونانیها و ترکها به خاک قبرس و 31 سال از استقلال رسمی قبرس شمالی (15 نوامبر 1983) و دو نیم شدن این کشور میگذرد؛ دو نیم شدن یک کشور تحت دو پرچم که یک نیمه آن را تنها ترکیه به رسمیت میشناسد. برای فهم چگونگی این تجاوز و استقلال اما، دانستن وقایع تاریخ چند قرن گذشته این سرزمین یک میلیون نفره و دست به دست شدنهای آن بین ابرقدرتهای جهان لازم است.
قبرس، پیش از امپراتوری روم تا عثمانی
سالها پیش از مرگ اسکندر و رسیدن زمام حکومت قبرس به امپراتوران روم شرقی (بیزانس)، حکمرانی در این جزیره که رابط سهلالوصولی بین شرق و غرب محسوب میشد، به محملی برای جنگهای درازمدت بین امپراتوریها به ویژه آشوریان و یونانیها بدل شد. یونانیها که از 1000 سال پیش از میلاد مسیح با گسترش فرهنگ و نوع کشورداری خود در قبرس نقش پررنگتری نسبت به سایرین در آن ایفا میکردند در پایان قرن هشتم پیش از میلاد مغلوب آشوریان شدند،اما حکومت آشوریان حتی یک قرن هم دوام نیاورد و از مصریها شکست خورد.
عمر مصریها هم در این جزیره مورد نزاع پایدار نبود و ایرانیها توانستند این جزیره را تصرف کنند. ایرانیها توانستند دو قرن ثبات را به قبرس برگردانند. با این حال مردم قبرس همواره به دنبال دستیابی به حکومتی خودی و مستقل بودند؛ به همین منظور با بروز درگیریها بین ایران و اسکندر مقدونی، قبرسیها ترجیح دادند تا برای رهایی از سلطه امپراتوری خارجی، از اسکندر حمایت کنند.
پرچم قبرس ترکنشین
اما همه چیز طبق خواسته قبرسیها پیش نرفت. این جزیره که در زمان ایرانیان پادشاهی خود را داشت پس از ورود اسکندر استقلال حاکمیتش را از دست داد و سکه اسکندر در این جزیره رواج یافت. پس از مرگ اسکندر اما مصریها دوباره با حمله به این منطقه حکومت آن را تا دو قرن بعد یعنی تا سال 123 پیش از میلاد در دست گرفتند. سرانجام این امپراتوری روم بود که 86 سال پیش از میلاد، قبرس را بخشی از خاک خود کرد. حاکمیت امپراتوری روم و سپس روم شرقی بر این جزیره تا چند قرن پس از میلاد مسیح و تا حمله اعراب و ترکها به قبرس پایدار ماند .
هفت قرن پس از میلاد مسیح، حملات اعراب شامی به شرق قبرس دوباره آرامش را از این جزیره ربود. اما شکست شامیها در تصرف قسطنطنیه موجب شد تا قرارداد صلحی مبنی بر بیطرف ماندن قبرس بین دو طرف عرب و رومی منعقد شود با این حال تنها چند سال بعد اعراب دوباره به این بهانه که قبرس به تعهد خود جهت بیطرفی وفادار نمانده به آن یورش بردند. بعد از اشغال 30 ساله قبرس توسط اعراب، صلحی دیگر بین دو طرف ایجاد شد که طبق آن درآمدهای جزیره بین رومیها و عربها تقسیم شد. با این قرارداد آرامش تا سه قرن بعد و تا زمان حمله یونانیان به قبرس بازگشت.
پس از یونانیها جزیره به صورت متوالی به اشغال انگلیسیها، فرانسویها و ونیزیها درآمد؛ شاه ریچارد اول انگلیسی در جریان جنگهای سوم صلیبی در سال 1191 میلادی به صورت اتفاقی در آبهای منطقه به قبرس رسید و در آنجا تاجگذاری و از آن به عنوان پایگاه نظامی استفاده کرد. پس از آنها فرانسویها نزدیک به سه قرن و بعدتر ونیزیها تنها 80 سال بر قبرس حکومت کردند. اما سرانجام ترکهای عثمانی در سال 1539 به حاکمیت اقوام دیگر در این جزیره پایان دادند.
یورش ترکها، ورود مجدد انگلیسیها
سلطان سلیم در سال 1570، «لالا مصطفی پاشا» را به عنوان اولین حاکم عثمانی در قبرس معرفی و همزمان حدود 60 هزار تن از نیروهای امپراتوریاش را در این منطقه مستقر کرد. سلطان عثمانی همچنین دستور انتقال بیش از یک میلیون تن از مسلمانان عثمانی به قبرس و اسکان دادن برخی عشایر در این جزیره را طی دو مرحله صادر کرد. عمده کسانی که به این جزیره منتقل شدند ترکمانها و دامدارانی بودند که زمین زراعی نداشتند. در بین کسانی که به قبرس منتقل شدند شماری از شورشیان نیز قرار داشتند.
همچنین طبق دستور سلطان سلیم دوم 10 درصد از صنعتگران نیز به این جزیره منتقل شدند.در سال 1828 اولین رئیسجمهور مدرن یونان که از یونانیان قبرس بود جهت الحاق قبرس به یونان تلاشهایی کرد و حمایت و آشوب اقلیتها را در قبرس برانگیخت،اما این تلاشهای مردمی و سیاسی هر دو ناکام ماندند. اوضاع بد سیاسی و اقتصادی و همچنین نارضایتی اقلیتها در قبرس تحت رهبری سلاطین عثمانی باعث شد تا آغاز سده بیست میلادی اندیشه اتحاد با یونانی تازه استقلال یافته در بین یونانیان قبرس ریشه بدواند.
سلطه عثمانی بر قبرس همزمان با آغاز جنگ عثمانی-روسیه و افول قدرت آن کاهش یافت. در همین دوران انگلیس که از موقعیت استراتژیک این جزیره آگاه بود و از سقوط قسطنطنیه و در پی آن دستاندازی شوروی بر قبرس میترسید پس از کنفرانس برلین توانست با جلب رضایت عثمانیها نیروهای خود را در این جزیره مستقر کند.کنفرانس برلین نشستی بین سران کشورهای قدرتمند اروپایی و مقامات عثمانی به منظور مشخص کردن وضع کشورهای حوزه دریای بالکان بود.
در پی توافق بین عثمانی و انگلیس که قرارداد قبرس نام گرفت، پرچم انگلیس در سال 1878 در جزیره به اهتزاز درآمد. این اتفاق مقدمات قدرتیابی مجدد انگلیس در این جزیره را فراهم کرد. انگلیسیها چهار سال بعد قانون اساسی قبرس را تدوین کردند. طبق این قانون، کمیسر عالی انگلیس به همراه یک شورای انگلیسی شش نفره در کنار شورای قانونگذاری متشکل از 9 یونانی و سه ترک مسئولیت اداره کشور قبرس را به عهده گرفتند.
حضور انگلیس در قبرس، این جزیره را تا 82 سال بعد به یکی از مستعمرات انگلیس تبدیل کرد.الحاق به یونان اما هنوز آرزوی یونانیان قبرس بود. انگلیس که از این تمایل آگاه بود در جریان جنگ جهانی اول به دولت یونان پیشنهاد داد در قبال عدم حمایتش از آلمان، اتریش و عثمانی، این جزیره را به آن واگذار میکند اما عدم پذیرش این پیشنهاد از سوی یونانیها این آرزو برای همیشه دستنیافتنی شد.
در سال 1931 حزبی ناسیونالیست به نام «اتحادیه رادیکال ملی» در قبرس با تاکید بر خواسته مردم قبرس مبنی بر الحاق به یونان شروع به فعالیت کرد. متعاقب فعالیتهای این حزب شورشی شکل گرفت که در آن کاخ فرمانداری که متعلق به مقامات انگلیسی بود آتش زده شد. استعمارگر بزرگ از شورش بردههای مدرنش خشمگین شد و اقدام به سرکوب اعتراضات، لغو قانون اساسی و تبعید سیاستمداران بانفوذ قبرسی کرد. همچنین در پی این اعتراضات فعالیت احزاب سیاسی و برافراشتن پرچم یونان در قبرس ممنوع شد.
این محدودیتها پس از پایان جنگ جهانی دوم و همکاری قبرسیها در جریان این جنگ با انگلیسیها اندکی برداشته شد. سیاستهای انگلیس در مقابل مستعمراتش هم پس از پایان سال 1945 به سمت خودمختاری برخی مستعمرات تغییر کرد. دولت حزب کارگر انگلیس در قبرس آزادی انتخابات شورای قانونگذاری را اجرا و برنامه توسعه 10 ساله برای این جزیره تهیه کرد. در سال 1950 انتخاباتی برگزار شد که زنان برای اولین بار در آن شرکت کردند و اسقف ماکاریوس با طرح شعار اتحاد توانست سراسقف کلیسای قبرس شود و این اقدام به معنی امکان تحقق آرزوی دیرینه مردم جزیره برای اتحاد با یونان بود.
اما شورشهای ناگهانی سال 1955 برای اتحاد با یونان موجب وخامت دوباره اوضاع در جزیره شد. به دنبال این آشوبها ماکاریوس تبعید شد و با وجود اینکه یک سال بعد محکومیتش به پایان رسید،هرگز اجازه بازگشت به قبرس را نیافت. در این میان ترکیه که حالا 36 سال از جمهوری شدنش میگذشت با دفاع از ترکهای قبرس خواستار واگذاری جزیره به این کشور شد.
افزایش درگیریها بین ترکها و یونانیان قبرس و ناتوانی اقتصادی و سیاسی دولت انگلیس برای کنترل اوضاع این کشور موجب شد تا نمایندگان انگلیس، ترکها و یونانیان قبرس جمع شوند و برای آینده این جزیره تصمیمگیری کنند. سراسقف ماکاریوس سوم طرف یونانی و «فاضل کوچوک» طرف ترک این نشست بودند. در این نشست که امروزه به "نشست زوریخ" شناخته میشود توافقنامهای موسوم به توافق زوریخ برای "اتحاد و تعهد" به امضا رسید و در 16 اوت 1960 قبرس به صورت رسمی به عنوان یک کشور مستقل معرفی شد.
طبق توافق زوریخ دو منطقه "آکروتیری" و "دکلیا" به انگلیس تعلق گرفت و سمتهای دولتی و دفاتر عمومی بر اساس اکثریت اقوام منطقه مشخص شدند. در همین حال اقوام ترک به 30 درصد و یونانیها به 70 درصد از سمتها و دفاتر دست یافتند.
استقلال یا انحصار؟
در پی توافقات زوریخ، قرار شد رئیسجمهوری از میان یونانیها و معاون رئیسجمهوری از میان ترکها انتخاب شود. به دنبال آن اسقف ماکاریوس سوم به عنوان رئیسجمهوری توسط قبرسیهای یونانی و دکتر فاضل کوچوک نیز به عنوان معاون رئیسجمهوری از جانب قبرسیهای ترک انتخاب شدند. اما آرامش این توافق بیش از سه سال دوام نیافت. در دسامبر سال 1963 یونانیها حملات نظامی خود به قبرس را با هدف الحاق و اتحاد قبرس به خاک خود آغاز کردند؛ حملهای که موجب فرار ترکهای قبرس و سرآغاز درگیریهای قومی جدیدی در این جزیره شد.
این حملات و تجاوزات که امروزه به نام "کریسمس خونین" شناخته میشوند 11 سال به طول انجامید. در این درگیریها طرف ترک تلفات سنگینتری را متحمل شد و حدود ۲۵هزار نفر که یک پنجم جمعیت ترکها را شامل میشد، آواره شدند.
ترکها تا سال 1974 در قبرس به صورت پناهنده زندگی میکردند. تا اواخر دهه ۱۹۶۰تنشها ادامه پیدا کرد و طی این مدت حدود ۶۰هزار نفر از ترکهای قبرسی مجبور به ترک خانههای خود و مهاجرت به کشورهای دیگر شدند. این حملات اما در سال 1974 رنگ و بوی دیگری گرفت.
در ژوئیه این سال ارتش یونان با هدف کودتا در قبرس و گرفتن زمام امور آن به جزیره حمله کرد. دولت ترکیه نیز در مقابل، این حمله را برنتافت و تنها پنج روز بعد تحت عنوان یکی از اعضای معاهده زوریخ از طریق هوا، زمین و دریا به مواضع یونانیها یورش برد و سربازان خود را در شمال قبرس مستقر کرد.
طی این سلسله حملات که به عملیات "آتیلا" موسوم است، قسمت ترکنشین قبرس کاملا محاصره شد و سه روز بعد از آن با برقراری آتشبس حدود 30 هزار سرباز ترکیهای با استقرار در شهر کایرنیا (گیرنه) ارتباط منطقه ترکنشین با نیکوزیا، پایتخت را قطع کردند. در این جریانات دولت کودتا قدرت خود را از دست داد و با انتخاب "گافکوس کلریکس" به عنوان رییسجمهوری، حکومت در قبرس اصلاح و مذاکرات صلح بین دو منطقه شمالی و جنوبی آغاز شد.
اما در میانه راه مذاکرات صلح، حمله دیگری از جانب نیروهای ترکیه صورت گرفت که به تصرف شهرهای مورفو، کارپاس، فاماگوستا و مساوریا منجر شد. در نهایت بر اثر فشارهای بینالمللی، آتشبس در حالی بین طرف ترک و یونانی برقرار شد که 37 درصد خاک قبرس به تصرف نیروهای ترکیه درآمده بود. علاوه بر آن 180 هزار یونانی مجبور به ترک خانههای خود در شمال و همزمان 50 هزار ترک در شمال مستقر شده بودند.
بعد از برقراری آتشبس، «خط آتیلا» جزیره قبرس و پایتخت آن را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرد. اندکی بعد از آن در سال 1983 جمهوری قبرس شمالی با حمایت ترکیه اعلام استقلال کرد؛ استقلالی که تنها ترکیه آن را به رسمیت میشناسد و سازمان ملل و جمهوری قبرس آن را تنها اشغال نظامی توصیف کردند.با وجود فشارهای بینالمللی تلاشها برای صلح مجدد و اتحاد این جزیره تا امروز بینتیجه مانده است.
در میان این بحران داخلی، قبرس یونانینشین در سال 2004 به عضویت اتحادیه اروپا درآمد و کفه ترازو شرایط سیاسی را بیش از گذشته به نفع این منطقه از قبرس سنگین کرد. جمهوری قبرس، نظامی بر پایه ریاستجمهوری است اما قبرس شمالی سیاستداخلی متفاوتی برای خود تعریف کرده است. طبق سیاستهای این منطقه، مجلس شورای جمهوری ترک قبرس شمالی، متشکل از 50 قانونگذار برای یک دوره پنج ساله با رای مستقیم مردم داخل و خارج کشور انتخاب شده و به اداره این منطقه میپردازند.