تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۷۲۴۷۰

روحانی مبارز

اشاره: نوشته حاضر زندگینامه رهبری انقلاب به قلم دکتر علی‌اکبر ولایتی است که برای اولین بار به چاپ می‌رسد. بخش اول آن در این شماره و بخش‌های بعدی در شماره‌های آتی مثلث به ترتیب منتشر خواهد شد. مشخصات: خامنه‌ای، سیدعلی (29 فروردین 1318 / 28 صفر 1358 / 19 آوریل 1939)، فرزند سیدجواد، دومین رهبر انقلاب اسلامی ایران.

الف- خاندان

وی در خانواده‌ای روحانی در مشهد زاده شد. جد اعلای او سیدمحمد حسینی تفرشی نسب به سادات افطسی می‌رساند. شجره وی به سلطان العلماء احمد، معروف به سلطان سیداحمد می‌رسد که با پنج واسطه از اخلاف امام سجاد(ع) است. جدش سیدحسین خامنه‌ای (تولد حدود 1259 ق / درگذشت 20 ربیع‌الثانی 1325 ق) در خامنه به دنیا آمد و در نجف نزد اساتید بزرگی چون سیدحسین کوه‌کمری، فاضل ایروانی، فاضل شربیانی، میرزاباقر شکی و میرزا محمدحسن شیرازی تلمذ کرد و پس از طی مدارج علوم دینی در حوزه علمیه نجف اشرف، در زمره فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت. او در سال 1316 ق به تبریز آمد (آقابزرگ طهرانی، 2 / 640) و مدرس مدرسه طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد (گلشن ابرار، 2 / 971).

دارای افکار بلند سیاسی و اجتماعی و از علمای طرفدار مشروطه بود و همواره مردم را به حمایت و پاسداری از نهضت مشروطه تشویق می‌کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، ش‌ب 1225). برخی از آثار علمی ایشان از جمله حاشیه بر کتا‌ب‌های ریاض المسائل، قوانین‌الاصول، مکاسب شیخ انصاری، فوائد الاصول و شرح لمعه وقف کتابخانه حسینیه شوشتری نجف شد (آقابزرگ طهرانی، 2 / 640). شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه، شاگرد و داماد وی بود (کسروی، 92). سیدمحمد خامنه‌ای (1293 نجف / شعبان 1353 ق نجف) مشهور به پیغمبر (بهبودی، 12)، عموی آیت‌الله خامنه‌ای از شاگردان آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی و دیگر بزرگان نجف بود و فردی آگاه به مسائل زمان و از رجال طرفدار مشروطه به شمار می‌رفت (آقابزرگ طهرانی، 6 / 13 مقدمه).

پدرش سیدجواد خامنه‌ای (20 جمادی‌الثانی 1313 نجف، 16 آذر 1274 / 14 تیر 1365) از علما و مجتهدان عصر خود بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانواده‌اش به تبریز آمد. پس از اتمام دوره سطح، در حدود 1336 ق به مشهد مهاجرت کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب 1225) و در فقه و اصول از محضر بزرگانی چون حاج آقاحسین قمی، میرزا محمد آقازاده خراسانی (کفائی)، میرزا مهدی اصفهانی و حاج فاضل خراسانی و در فلسفه از محضر آقا بزرگ حکیم شهیدی و شیخ‌ اسدالله یزدی بهره‌مند شد (شریف رازی، 7 / 127 – 129؛ زنگنه قاسم‌آبادی، 1 / 132). سپس در 1345 ق به نجف رفت و از حوزه درس میرزا محمدحسین نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء‌الدین عراقی کسب فیض کرد و از سه نفر مذکور اجازه اجتهاد گرفت (همو، 3؛ شریف رازی، 7 / 127؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1225).

او در پی تصمیم بازگشت به ایران راهی مشهد شد و برای همیشه در آن شهر اقامت گزید و ضمن تدریس، امامت مسجد صدیقی‌های بازار مشهد (مسجد آذربایجانی‌ها) را عهده‌دار شد (بهبودی، 15). او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نیز بود (زنگنه قاسم‌آبادی، 1 / 77). وی علاقه زیادی به مطالعه داشت. مباحثات علمی روزانه وی با هم‌ردیفان از جمله حاج میرزا حسین عبائی، حاج سیدعلی‌اکبر خوئی، حاج میرزا حبیب ملکی و... تا ده‌ها سال ادامه داشت. همچنین فردی پرهیزگار و بی‌توجه به امور دنیوی بود و زندگی زاهدانه‌ای داشت (گلشن ابرار، 2 / 972). پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه فرزندانش به مقامات عالی سیاسی و اجرایی رسیدند، همچنان به زندگی زاهدانه خود ادامه داد. به دلیل بهره‌مندی از کمالات انسانی همواره مورد وثوق مردم بود. در رواق پشت ضریح مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد (زنگنه قاسم‌آبادی، 1 / 77). امام خمینی در پیام تسلیتی به آیت‌الله خامنه‌ای به مناسبت فوت پدرش، آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای را عالمی با تقوا و متعهد برشمرد (صحیفه امام، 20 / 71).

بانو میردامادی (1293 ش – 1368 ش)، مادر آیت‌الله خامنه‌ای بانویی زاهد، متشرع، آمر به معروف و ناهی از منکر، آشنا با آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود. او در جریان مبارزه با رژیم پهلوی بسیار صبور و با فرزندان مبارزش، به ویژه آیت‌الله خامنه‌ای همگام بوده است (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب 1226). آیت‌الله سیدهاشم نجف‌آبادی (میردامادی) (1303 ق – 1380 ق)، جد مادری آیت‌الله خامنه‌ای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوند خراسانی و میرزا محمدحسین نائینی، از علما و مفسران قرآن و از ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بود (آقا بزرگ طهرانی، 2 / 559) و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه‌ای داشت و در پی اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره حکومت رضاشاه، به سمنان تبعید شد (تاریخ علمای خراسان، 308؛ قاسم‌پور، 60). آیت‌الله خامنه‌ای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق(ع) نسب می‌رساند (زنگنه قاسم‌آبادی، 1 / 458).

ب- شخصیت علمی و فرهنگی

‌1- تحصیل و تدریس؛ سیدعلی خامنه‌ای تحصیل را در چهار سالگی از مکتبخانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد. دوره دبستان را در نخستین مدرسه اسلامی مشهد، دارالتعلیم دیانتی گذراند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1225). در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد (بهبودی، 49). هم‌زمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دوره دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسه سلیمان‌خان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسه نواب رفت و دوره سطح را در آن به پایان برد. هم‌زمان با تحصیلات حوزوی دوره دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1226).

وی معالم‌الاصول را نزد آیت‌الله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا احمد مدرس یزدی فرا گرفت. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد پدر و آیت‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت. در سال 1334 ش، در درس خارج فقه آیت‌الله سیدمحمدهادی میلانی حاضر شد. وی در 1336 ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف اشرف مشرف شد و در دروس مدرسان بنام حوزه علمیه نجف، از جمله آیات سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت، ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1226) و به مدت یک سال دیگر در درس آیت‌الله میلانی حاضر شد. سپس در سال 1337 ش به شوق ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه قم شد (بهبودی، 78). در همین سال و پیش از عزیمت به قم، آیت‌الله محمد هادی میلانی به وی اجازه روایت داده بود (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1232).

سیدعلی خامنه‌ای، در قم نزد بزرگانی چون آیات حاج‌آقا حسین بروجردی، امام خمینی، حاج شیخ مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی تلمذ کرد (همان، ش ب 1227). در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس می‌گذراند. آیت‌الله خامنه‌ای در 1343 ش به دلیل عارضه بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیت‌الله میلانی حضور یافت که تا سال 1349 ادامه داشت. او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم همت گماشت. در این جلسات جمعیت کثیری از قشر جوان به ویژه دانشجویان حضور پیدا می‌کردند (همان، ش ب 1228).

در جلسات تفسیر خود، مهمترین پایه‌های فکری اسلام و اندیشه اسلامی را از خلال آیات قرآن استخراج و بیان می‌کرد و به تعمیق بنیان‌های اندیشه مبارزه و براندازی حکومت طاغوت می‌پرداخت، به صورتی که شرکت‌کننده در درس تفسیر او به این نتیجه ضروری و طبیعی می‌رسید که حکومتی برپایه اسلام و معارف دین باید در کشور تحقق یابد. یکی از اهداف اصلی او از تفسیر، انتقال مبانی انقلاب اسلامی به جامعه بود. از سال 1347 درس تخصصی تفسیر را نیز برای طلاب علوم دینی شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا سال 1356 و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت (حسینی، طرح کلی اندیشه اسلامی، اکثر صفحات). جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پس از آن ادامه داشت. ایشان از سال 1369 ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص و مکاسب محرمه پرداخته است. این درس هم‌اکنون نیز ادامه دارد.

آیت‌الله خامنه‌ای خود نیز دستی در ادبیات دارند و با سبک‌های ادبی آشنا هستند و نثر ایشان دارای سبک است و از دوران کودکی تاکنون به مطالعه رمان و داستان علاقه‌مند بوده‌اند و بسیاری از رمان‌ها و داستان‌های معتبر دنیا را مطالعه کرده‌اند. این علاقه با مطالعه رمان‌ها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حتی به نقد کتاب‌های ادبی و شعر هم می‌پردازند. با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود. در ایامی که در مشهد حضور داشتند در برخی از انجمن‌های ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1227). در انجمن‌های ادبی به نقد شعر می‌پرداخت. خود نیز اشعاری سروده و در سال‌های اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه کتب معتبر تاریخی بخش دیگری از برنامه مطالعاتی دائمی ایشان است، به طوری که به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند (تداوم آفتاب، 21).

2‌- آثار: آیت‌الله خامنه‌ای تحقیق و تالیف را از دوران طلبگی آغاز کرد و تقریرات دروس اساتید خود را نگاشت (همان، ش ب 1228) و به ترجمه چند اثر نیز همت گماشت. در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کتاب‌های: 1- چهار کتاب اصلی علم رجال 2- طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن 3- پیشوای صادق 4- از ژرفای نماز 5- صبر 6- روح توحید نفی عبودیت غیرخدا 7- گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه قم را تألیف و کتاب‌های: 1- آینده در قلمرو اسلام، نوشته سیدقطب 2- صلح امام حسن: پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ، نوشته شیخ راضی آل یاسین 3- تفسیر فی ظلال القرآن، نوشته سیدقطب 4- مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، نوشته عبدالمنعم النمر 5- ادعانامه علیه تمدن غرب را پس از اضافه تحقیقاتش به آنها، ترجمه و منتشر کرد. علاوه بر آن، بسیاری از آراء و اندیشه‌های ایشان که در گفتار و نوشتار ایشان و در قالب پیام، سخنرانی، خطبه، مصاحبه منعکس شده است به صورت کتاب و نرم‌افزار با عناوین گوناگون و به صورت موضوعی منتشر گردیده و برخی از آنها نیز به زبان‌های دیگر ترجمه شده است. همچنین، پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها، مقالات و کتاب‌های گوناگونی ناظر به افکار و اندیشه‌های ایشان تالیف و تدوین شده است. نیز، بخشی از مجموعه بیانات و مکتوبات ایشان در دوره رهبری با عنوان «حدیث ولایت» منتشر گردیده است.

‌پ- حیات سیاسی و اجتماعی

پیشینه فعالیت‌های سیاسی – مذهبی خاندان آیت‌الله خامنه‌ای، در او زمینه تربیتی برای مبارزه سیاسی – مذهبی فراهم آورده بود. نقطه آغازین ورود به فعالیت‌های سیاسی، دیدار او با سیدمجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بود که به بیان خود او اولین بارقه‌های انقلابی را در وی پدید آورد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1226). نخستین دیدار وی با امام خمینی(ره) در سال 1336 ش صورت گرفت اما چهره سیاسی امام خمینی برای اولین بار در جریان لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی برای ایشان مکشوف شد (همان، ش ب 1228).

آیت‌الله خامنه‌ای با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال 1341 ش وارد عرصه‌های گوناگون مبارزه با طاغوت شد. جزو نخستین افرادی بود که همگامی و فعالیت مبارزاتی را در دوره قبل از قیام 15 خرداد 1342 آغاز کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 119). در بهمن 1341، پس از همه‌پرسی لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، آیت‌الله خامنه‌ای و برادرش سیدمحمد مأمور رساندن گزارش آیت‌الله محمدهادی میلانی به امام خمینی در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد به این همه‌پرسی شدند (جلالی، مشهد در بامداد نهضت اسلامی، 148). در سال 1342 و در آستانه ماه محرم، امام خمینی وی را مأمور کردند پیام‌هایی را به آیت‌الله میلانی و علما، روحانیون و هیات‌های مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاه‌سازی مردم در قبال تبلیغات رژیم پهلوی انتقال دهد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، ش ب 1229 و 1231).

امام خمینی(ره) در این پیام‌ها خط مشی مبارزه را ترسیم کردند و از علما و روحانیون خواسته بودند به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعه مدرسه فیضیه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود (باقری، 12 – 13). آیت‌الله خامنه‌ای خود نیز برای محقق ساختن هدف و اجرای خط مشی امام خمینی راهی بیرجند – که تحت نفوذ خاندان علم بود – شد و منابر و مجالس آن شهر درباره حادثه مدرسه فیضیه و سلطه اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد (بهبودی، 129 – 134). به دنبال این سخنرانی‌ها، وی در 12 خرداد 1342 / 7 محرم 1383 مقارن با هفتم ماه محرم، دستگیر و در مشهد زندانی شد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 614 و 1231 و 1332). پس از آزادی وی، آیت‌الله محمدهادی میلانی از او دیدن کردند (همان، ش ب 1233). آیت‌الله خامنه‌ای پس از آن با حضور در جلساتی که در منزل آیت‌الله میلانی به منظور تداوم نهضت اسلامی در غیاب امام خمینی – که در حصر به سر می‌بردند – تشکیل می‌شد، فعالیت‌های سیاسی‌اش را تداوم بخشید (جلالی، 205).

اندکی پس از آن به حوزه علمیه قم بازگشت و با کمک و همکاری برخی روحانیون مبارز به سازمان‌دهی مجدد فعالیت‌های سیاسی از طریق جلسات مشورتی و تبلیغات پرداخت (بهودی، 156 – 157). او از جمله روحانیونی بود که در 11 دی 1342 تلگرامی به آیت‌الله سیدمحمد طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی که در حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند، فرستاد (یاران امام...، طالقانی، 1 / 468). در همان زمان طلاب خراسانی حوزه علمیه قم با هدایت او، در اعتراض به ادامه حصر امام خمینی(ره) نامه‌ای به حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، نوشته و منتشر کردند که از جمله آنها خود ایشان و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند (امام خمینی در آیینه اسناد، 4 / 392). ایشان در بهمن 1342، مقارن با رمضان 1380 ق برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد (بهبودی، 162 – 166).

سخنرانی‌های ایشان در مساجد زاهدان و استقبال مردمی از آن، رژیم را بر آن داشت که ایشان را دستگیر و به زندان قزل قلعه – که در آن زمان محل بازداشت زندانیان سیاسی و امنیتی بود – منتقل نماید (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، ش ب 1234). 14 اسفند 1342 قرار بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل و ایشان از زندان آزاد شد (بهبودی، 187). از این پس تا پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های وی همواره تحت کنترل ماموران امنیتی قرار داشت.

آیت‌الله خامنه‌ای در پاییز 1343 از قم به مشهد بازگشت و در کنار مراقبت از پدر به فعالیت‌های علمی و سیاسی پرداخت (همان، 192 – 195). او در زمره روحانیونی بود که اندکی پس از تبعید امام خمینی به ترکیه با نگارش نامه‌ای به دولت وقت – دولت امیرعباس هویدا – در 29 بهمن 1343 به اوضاع نابسامان کشور و تبعید امام خمینی اعتراض کرد (اسناد انقلاب اسلامی، 3 / 128 – 130). او به همراه کسانی چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمدحسینی بهشتی، علی فیض مشکینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خامنه‌ای و محمدتقی مصباح یزدی (هاشمی‌رفسنجانی، دوران مبارزه، 2 / 1566). اعضای گروه یازده نفر بودندکه با هدف تقویت و اصلاح حوزه علمیه قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت. مبارزه بر مبنای فکر و عقیده بود و همین امر علت پیشرفت آن بود و روحانیون نیز به منزله بدنه و مغز متفکر مبارزه بودند.

آنان در این مرحله از مبارزه به این نتیجه رسیده بودند که بدون تشکل، موفقیت کمتری خواهند داشت ووجود آن موجب می‌شود که از فروپاشی مبارزه توسط رژیم جلوگیری شود. این گروه دوران تبعید امام خمینی، برنامه‌ریزی جریان مبارزات و تداوم آن را برعهده گرفت. از این گروه به عنوان اولین تشکیلات سری حوزه علمیه قم یاد می‌شود، فعالیت این گروه در اواخر سال 1345 ش توسط ساواک کشف و به دنبال آن برخی از اعضا دستگیر و برخی دیگر، از جمله آیت‌الله خامنه‌ای تحت تعقیب قرار گرفتند (یاران امام...، قدوسی، 86 – 87؛ یاران امام...، ربانی شیرازی، 60 – 69). آیت‌الله خامنه‌ای در همین ایام مخفیانه به ترجمه و انتشار کتاب آینده در قلمرو اسلام اقدام کرد. در این کتاب به دو موضوع مهم فشار غرب و تبلیغات کمونیسم اشاره شده و دورنمایی از آینده که به سمت اسلام پیش می‌رود، آمده است (آینده در قلمرو اسلام، همه صفحات). ساواک کتاب را توقیف و افراد مرتبط با انتشار آن را دستگیر کرد اما موفق به دستگیری و بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای (مترجم کتاب) نشد (بهبودی، 235 – 238). آیت‌الله خامنه‌ای در آن ایام مدتی در تهران و کرج به فعالیت مشغول بود.

اما به علت ندادن تعهد بر عدم اظهار مطالب ضد رژیم از فعالیتش در کرج ممانعت به عمل آمد. در مسجد امیرالمومنین(ع) تهران هم مدتی به امامت جماعت پرداخت. در پی دستگیری و تبعید آیت‌الله سیدحسن قمی در فروردین 1346 که به دنبال سخنرانی ضدرژیم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت، آیت‌الله خامنه‌ای از آیت‌الله میلانی خواست به این اقدام اعتراض کند (یاران امام...، میلانی، 3 / 5 – 7). این اقدام وی سبب شد مأموران ساواک از حضور او در مشهد اطلاع یافته و در 14 فروردین همان سال، در مراسم تشییع جنازه آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی، وی را دستگیر کنند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب 614). او در 26 تیر همان سال آزاد شد (همان، ش ب 574). اندکی پس از آزادی، در تهران به ملاقات زندانیان سیاسی رفت (یادداشت‌های روزانه مهندس مهدی بازرگان، 422 – 423).

آیت‌الله خامنه‌ای از طریق ارتباط با مبارزین در نقاط مختلف، سعی در تشکل بخشیدن به مبارزین و مبارزه، تربیت نسل‌های جدید مبارزین و انقلابیون براساس اندیشه اسلامی خصوصا بین طلاب علوم دینی و دانشجویان، سعی در اخذ مبانی مبارزه از قرآن و حدیث، مقابله با اندیشه‌های مادیگرایانه مارکسیستی و لیبرالیستی و امثال آن، به تعمیق اندیشه اسلامی و مبارزه در چارچوب نهضت امام خمینی(ره) پرداخت و به رغم مقابله رژیم پهلوی به موفقیت‌های زیادی دست یافت. نگاه چندبعدی به مبارزه، استفاده از شبکه عظیم اطلاع‌رسانی نهضت امام خمینی و رسانه فراگیر منبر و عملگرایی‌اش، از برخی علل موفقیت ایشان بوده است.

در پی وقوع زمین لرزه ویرانگر جنوب خراسان در 9 شهریور 1347 عده‌ای از روحانیون خراسان به سرپرستی آیت‌الله خامنه‌ای با هدف امداد و سامان‌دهی کمک‌های مردمی به زلزله‌زدگان، عازم فردوس شدند. این اقدام با مخالفت مقامات امنیتی محلی روبه‌رو شد، اما گروه امداد اقدامات موثری در کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان انجام داد. حضور و کمک‌رسانی دو ماهه آیت‌الله خامنه‌ای در فردوس فرصتی پدید آورد تا با مشکلات مردم زلزله‌زده از نزدیک آشنا شود و با آنان مانوس شود و در مجالس و منابر و همچنین هیات‌های مذهبی، پیام نهضت اسلامی را برای مردم آن سامان تبیین کند. این فعالیت‌ها حساسیت شهربانی و ساواک خراسان را برانگیخت و به اقامتش در فردوس پایان داده شد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 614). او اواخر دی ماه همان سال به قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام خمینی(ره) اقدام کرد اما با مخالفت و ممانعت ساواک روبه‌رو شد. این محدودیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و وی ممنوع‌الخروج بود (بهبودی، 304).

آیت‌الله خامنه‌ای به اتهام عضویت در گروه یازده نفره به شش ماه زندان محکوم گردید. به دنبال انتشار این خبر در روزنامه کیهان و احضار آیت‌الله خامنه‌ای به دادگاه تجدیدنظر، وی پس از مشورت با عده‌ای از علمای مشهد از حضور در دادگاه خودداری ورزید (یاران امام... هاشمی‌نژاد، 248 – 249). او با آنکه تحت پیگرد بود با برخی از روحانیون مبارز از جمله سیدمحمود طالقانی، سیدمحمدرضا سعیدی، محمدجواد باهنر، محمدرضا مهدوی‌کنی، مرتضی مطهری، اکبر هاشمی‌رفسنجانی و فضل‌الله محلاتی در مشهد و تهران ارتباط داشت و به رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور می‌یافت (یاران امام... سعیدی، 248؛ همان، طالقانی، 2 / 497؛ همان، مهدوی‌کنی، 14؛ همان، فضل‌الله محلاتی، 1 / 521؛ همان، باهنر، 355). او با تشکیل جلساتی با حضور عده‌ای از روحانیون درباره اعزام روحانیون و طلاب به روستاهای اطراف مشهد تصمیم‌گیری و اقدام می‌کرد (یاران امام... سعیدی، 363؛ یاران امام... مهدوی‌کنی، 114).

آیت‌الله خامنه‌ای با نگاه عقیدتی به نهضت اسلامی و پرورش فکری مردم بر آن مبنا، مبارزات خود را ادامه داد. او با برگزاری جلسات تفسیر برای طلاب علوم دینی و دانشجویان و ایراد سخنرانی برای اقشار مختلف مردم می‌کوشید مبانی دینی – اعتقادی آنان را تقویت نماید. او معتقد بود تحقق آرمان‌های اسلامی در بستری از کوشش‌های فرهنگی ممکن است و خیزش‌های مردمی جز با گسترش آگاهی و دانایی محقق نخواهد شد. جریان روشنفکری جریان فعال و مبارز در دانشگاه‌ها تلقی می‌شد. این رویکرد را در واکنش به فعالیت‌های جریان‌های سیاسی معتقد به تفکر مارکسیستی، ضروری می‌دانست. در این زمینه فعالیت‌های علمی و جلساتی را با شرکت مبارزان و متفکران اسلامی در سال 1348 برگزار کرد. (بهبودی، 326 – 327).

آیت‌الله خامنه‌ای با بسیاری از روشنفکران و کانون‌های روشنفکری مشهور در عرصه مبارزه نیز ارتباط و همکاری داشت. وی در سال 1348 به منظور تبیین مباحث تاثیرگذار در روند مبارزه به ایران سخنرانی‌هایی در برخی مراکز فعال سیاسی – اسلامی در تهران از جمله حسینیه ارشاد و مسجدالجواد تهران دعوت شد (بهبودی، 470 – 471 و 331 – 332). سخنرانی‌های وی در حسینیه ارشاد که در اواخر سال 1348 و به دنبال دعوت آیت‌الله مرتضی مطهری از وی صورت گرفت و نیز سخنرانی در مسجدالجواد تهران، به دعوت انجمن اسلامی مهندسین، تاثیر زیادی در روشنگری نسل جوان، به ویژه دانشجویان و دانش‌آموزان داشت (جودکی، 23؛ یاران امام... هاشمی‌نژاد، 306 – 307). آیت‌الله خامنه‌ای در بهار 1349 در جهت عمق بخشیدن به روند نهضت اسلامی و تقویت بن‌مایه‌های عقیدتی مبارزه با رژیم پهلوی، سلسله جلساتی را پایه‌گذاری کرد که در آن ایده مبارزاتی خود مبنی بر تدوین جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی را با دعوت از افرادی چون مرتضی مطهری، سیدمحمود طالقانی، سیدابوالفضل زنجانی، مهدی بازرگان، اکبر هاشمی رفسنجانی، یدالله سحابی، عباس شیبانی و کاظم سامی به بحث و بررسی گذاشت. این سلسله جلسات به تدوین جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی انجامید (فارسی، 215).

با درگذشت آیت‌الله سیدمحسن حکیم در خرداد 1349 بحث مرجعیت که در گذشته پس از رحلت آیت‌الله بروجردی مطرح شده بود، به صورت جدی در جامعه مطرح شد و در این میان آیت‌الله خامنه‌ای ضمن گرامیداشت مقام فقهی و علمی آیت‌الله حکیم و ارسال پیام‌های تسلیت به برخی از علما، تلاش مضاعفی برای تحکیم مرجعیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید اعلم انجام داد. در همان ایام و به دنبال شهادت آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی در 20 خرداد 1349 توسط ساواک که از مهم‌ترین مروجین امام خمینی(ره) در آن مقطع بود، تلاش کرد به همراه شمار دیگری از مبارزان ضمن هدایت واکنش‌های مردمی در اعتراض به شهادت وی، از موقعیت پدید آمده به نفع مبارزه بهره ببرد. بر اثر جریان‌سازی وی در این برهه بود که عده‌ای از طلاب علوم دینی به تهیه و انتشار اعلامیه‌هایی در حمایت از امام خمینی و انتقاد از رژیم و ساواک اقدام کردند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 130؛ همان، ش ب 183؛ یاران امام... سعیدی، 1 / 32).

به دنبال آن و با گسترش دامنه اعتراضات و مبارزات (یاران امام... میلانی، 3 / 423 – 424) ساواک مشهد در 2 مهر 1349 دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان – تنها زندان امنیتی مشهد – بازداشت کرد (تقویم تاریخ خراسان، 225). در محرم 1391 / اسفند 1349 با آنکه نام آیت‌الله خامنه‌ای در فهرست واعظان ممنوع‌المنبر ساواک قرار گرفته بود وی سخنرانی‌هایی در هیات انصارالحسین تهران ایراد کرد (یاران امام... محلاتی، 2 / 73). آیت‌الله خامنه‌ای در سال 1350 به دعوت آیت‌الله طالقانی سخنرانی‌هایی در مسجد هدایت تهران که کانون توجه دانشجویان و جوانان مبارز بود، ایراد کرد (یاران امام... باهنر، 520 – 521؛ هاشمی‌رفسنجانی، دوران مبارزه، 2 / 1134 – 1135). در پی تحریم جشن‌های 2500 ساله از سوی امام خمینی (صحیفه امام، 2 / 358 – 373) ساواک مراقبت‌های شدیدی نسبت به فعالیت روحانیون مبارز در پیش گرفت. بر این اساس وی در مرداد 1350 به ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 123؛ همان، ش ب 614).

او پس از آزادی، فعالیت‌‌های خود را ادامه داد و در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد؛ یکی در آبان 1350 که به بازداشت کوتاه‌مدت وی در زندان لشکر خراسان انجامید. دیگری در 21 آذر همان سال که به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی به سه ماه حبس محکوم شد. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب 614). وی پس از آزادی، فعالیت‌های سیاسی – اجتماعی خود را گسترش داد و بارها در جلسات هیات انصارالحسین و مسجد نارمک تهران حضور یافت و سخنرانی‌هایی در موضوعات دینی و سیاسی ایراد کرد. جلسات درس و تفسیر او در مدرسه میرزا جعفر و مسجد امام حسن(ع) و مسجد قبله و نیز در منزلش در مشهد ادامه داشت. مخاطب او در این جلسات دانش‌آموزان، دانشجویان، طلاب جوان و گروه‌هایی از اقشار مختلف مردم بودند که وی آنان را با تفکر اسلام انقلابی و سیاسی آشنا می‌ساخت.

عده زیادی از مخاطبان جلسات و شاگردان او بعدها در اوج مبارزات در نقاط مختلف کشور به آگاهی‌بخشی پرداختند. گزارش‌های جلسات سخنرانی و درس او بارها از سوی مأموران امنیتی منعکس شده است. از نظر ساواک، افرادی چون آیت‌الله خامنه‌ای از مدرسان روشنفکر و انقلابی حوزه‌های علمیه تلقی می‌شدند که ضمن داشتن ارتباط با دانشجویان و جوانان، مروج اندیشه‌های مبارزاتی امام خمینی و خواستار آگاه ساختن طلاب علوم دینی به مسائل سیاسی و اجتماعی بودند (استاد شهید...، 218؛ یاران امام... میلانی، 3 / 590).

آیت‌الله خامنه‌ای در فروردین 1352 برای تبلیغ عازم نیشابور شد و در مساجد آن شهر سلسله جلسات درس اصول عقاید را، که هفته‌ای یک بار در روزهای سه‌شنبه برگزار می‌شد، دایر کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 572؛ همان، ش ب 614). در خرداد 1352 ساواک جلسات تفسیرش در مسجد امام حسن(ع) و منزلش را تعطیل کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 614؛ همان، ش ب 573؛ همان، ش ب 572). آیت‌الله خامنه‌ای در آذر 1352 محل اقامه نماز جماعت و جلسات تفسیر خود را به دعوت بانی و واقف مسجد کرامت، به آن مسجد انتقال داد و مسجد یاد شده را به کانون فعالیت دانشجویان و طلاب جوان تبدیل کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 614). ساواک مشهد در واکنش به فعالیت‌های سیاسی گسترده ایشان، او را از اقامه نماز جماعت در آن مسجد باز داشت (یاران امام...، مطهری، 455؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 573).

در آبان 1353 به دعوت آیت‌الله محمد مفتح، امام جماعت مسجد جاوید تهران، که در آن ایام ممنوع‌المنبر شده بود، در آن مسجد به سخنرانی پرداخت. در پی آن ساواک به دستگیری آیت‌الله مفتح و تعطیلی مسجد جاوید به عنوان یکی از کانون‌های مهم مبارزه اقدام کرد (نیکبخت، زندگی و مبارزات... مفتح، 408). به دنبال آن، منزل آیت‌الله خامنه‌ای هم در آذرماه همان سال مورد بازرسی ساواک قرار گرفت. ساواک علت بازرسی را، اظهارات وی در جلسه‌ای خصوصی درباره ضرورت ایجاد جمعیتی برای سامان‌دهی مبارزه و استفاده از فرصت‌ها برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی در مشهد اعلام کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب 573). در نهایت آیت‌الله خامنه‌ای در دی‌ماه 1353 برای ششمین بار دستگیر و این بار به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل شد (همان، ش ب 574؛ همان 614؛ همان، ش ب 572) و به گفته خود دشوارترین و سخت‌ترین وضعیت حبس خود را تجربه کرد. او در حبس، اجازه ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی به خانواده‌اش نیز داده نشده بود (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 575).

او در دوم شهریور 1354 از زندان آزاد شد، اما تحت مراقبت ماموران امنیتی بود و اقامه جماعت، سخنرانی، تدریس و جلسات تفسیر وی حتی در منزلش ممنوع شده بود (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب 575؛ همان، ش ب 389؛ همان، ش ب 304). اما او به رغم همه محدودیت‌های سیاسی و امنیتی جلسات تفسیر و فعالیت‌ها و اقدامات روشنگرانه انقلابی خود را مخفیانه پی گرفت و پرداخت شهریه امام خمینی به طلاب علوم دینی را نیز ادامه داد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 576؛ همان، ش ب 572). در اواخر سال 1354 مخفیانه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را با نام مستعار سیدعلی حسینی منتشر کرد. او در خرداد 1355، به دنبال وقوع سیل در قوچان، گروهی را تشکیل داد که از مشهد برای کمک‌رسانی به مردم‌ سیل‌زده به آن شهر اعزام شده و با استقرار در مدرسه عوضیه آن شهر به امدادرسانی پرداختند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 389).

در اسناد ساواک گزارش‌هایی درباره فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای و پدرش در اواخر سال 1355 در مشهد وجود دارد که به طرفداری از امام خمینی و تبلیغ نهضت اسلامی پرداخته‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای در محرم 1396 / دی 1355 سخنرانی‌هایی علیه رژیم ایراد کرد و ضمن برگزاری سلسله جلسات مباحثه درباره تبیین فضای فکری – فرهنگی، به ویژه برای دانشجویان و جوانان (گفت‌و‌گوی چهارجانبه...، همه صفحات) و نیز حضور در جلسات علما و روحانیون تهران روند مبارزه را شدت بخشید (یاران امام... مفتح، 340؛ استاد شهید...، 277). از سوی دیگر، ساواک هم می‌کوشید برای به دست آوردن مستنداتی علیه او و مبارزان دیگر در آن جلسات نفوذ کند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 583). به دنبال درگذشت علی شریعتی در لندن در 29 خرداد 1356 آیت‌الله خامنه‌ای در بزرگداشت و مراسم ترحیم وی حضور داشت. این حضور او به دلیل آشنایی و ارتباط دیرینه‌اش با شریعتی و پدرش بود (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 572؛ همان، ش ب 389).

به دنبال درگذشت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در اول آبان 1356 در نجف اشرف، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه برخی از مبارزان مراسم ختمی در ششم آبان در مسجد ملاهاشم برپا کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 572). همان ایام به همراه عده‌ای از علمای مشهد تلگرام تسلیتی به امام خمینی در نجف مخابره کردند (امام خمینی در آیینه اسناد، 6 / 52). با درگذشت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی و تحولاتی که در پی آن پدید آمد، نهضت اسلامی وارد مرحله نهایی خود شد و حرکت‌های جدی برای پیروزی انقلاب آغاز گردید. رژیم پهلوی هم در واکنش به این فعالیت‌ها، به رغم اعلام سیاست فضای باز سیاسی، با سرکوب و خفقان فعالیت‌های مبارزان را محدودتر کرد. به دنبال اجرای این سیاست، برخی از مبارزان سرشناس به تبعید محکوم شدند که آیت‌الله خامنه‌ای هم در زمره آنان بود.

او از سوی کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان به سه سال تبعید در ایرانشهر محکوم شد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب 576) و مأموران ساواک در 23 آذر 1356 به منزل او یورش برده و او را دستگیر و به ایرانشهر انتقال دادند. هدف رژیم از این اقدام، قطع ارتباط او با مردم و مبارزان و به دنبال آن، عدم توفیق وی در امر مبارزه و افشاگری علیه حکومت بود (انقلاب اسلامی به روایت...، 1 / 263؛ مرکز اسناد...، 687، 80 – 81؛ یاران امام... مطهری، 575). اما وی به علت تعامل با اهل تسنن اشتهار و محبوبیتی در میان مردم ایرانشهر یافت و با بهره‌گیری از این فرصت‌ها پیام انقلاب را به مردم دورترین نقاط کشور رساند (انقلاب اسلامی به روایت...، 2 / 326؛ همان، 10 / 51) سخنرانی‌های او در مسجد آل رسول ایرانشهر و رفت و آمد علما و روحانیون مبارز، نیروهای انقلابی و اقشار مختلف مردم به منزل او، عوامل امنیتی را بر آن داشت که فعالیت‌های او را محدود سازند و از رفت‌ و آمد مردم ممانعت به عمل آورند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 576؛ اسناد نهضت آزادی ایران، 9 / 234 – 235).

او در 19 فروردین 1357 در پی کشتار مردم در یزد، در نامه‌ای به آیت‌الله محمد صدوقی این اقدام وحشیانه رژیم پهلوی را محکوم کرد و ضمن ترغیب مردم به ادامه مبارزه، یاد شهدای آن حادثه را گرامی داشت (یاران امام... صدوقی، 128 – 131). این نامه به صورت اعلامیه در سراسر کشور پخش شد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 576).

وقوع سیل در ایرانشهر در 11 تیر 1357 موقعیتی فراهم آورد تا آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به تجربیات پیشینش، مدیریت تنها گروه امدادی را عهده‌دار شود. وی با هماهنگی‌هایی که با روحانیون شهرهای مختلف از جمله یزد و مشهد داشت، توانست کمک‌های مردمی را از اقصی نقاط ایران جذب و در بین سیل زده‌ها تقسیم کند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 576).

آیت‌الله خامنه‌ای در دوران تبعید ارتباط خود را با مبارزان و علمای تراز اول مبارزه در شهرهای ایران حفظ کرد و پیوسته مکاتباتی درباره نهضت اسلامی با آنان داشت و از این طریق در جریان بسیاری از حوادث و رخدادها قرار می‌گرفت و با نامه‌نگاری‌های گوناگون در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های جمعی علما مشارکت می‌کرد. با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در آستانه ماه رمضان، 28 شعبان 1398 / 28  تیر 1357، شماری از طلاب حوزه علمیه مشهد به ادامه تبعید آیت‌الله خامنه‌ای اعتراض و خواستار بازگشت وی به مشهد شدند که به دخالت مأموران انتظامی انجامید (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 576). گسترش فعالیت‌های انقلابی و مردمی آیت‌الله خامنه‌ای در راستای جهت‌دهی و سامان‌دهی مبارزه در ایرانشهر و مناطق و شهرهای اطراف از یک سو و محبوبیت و نفوذ روزافزون وی در میان اقشار مختلف مردم آن سامان از سوی دیگر، مقامات امنیتی را بر آن داشت تا محل تبعید وی را به جیرفت که در مقایسه با ایرانشهر دورافتاده و دارای محدودیت‌های بیشتری بود، تغییر دهند. بنابراین وی در 22 مرداد به جیرفت انتقال یافت (همان، 102).

مبارزات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای در جیرفت هم متوقف نماند و او از همان آغاز ورود به آن شهر با سخنرانی در مسجد جامع به افشاگری علیه حکومت پهلوی پرداخت. یکی از سخنرانی‌ها، که در 15 شهریور 1357 صورت گرفت، به برپایی تظاهرات و سردادن شعارهای انقلابی توسط مردم منجر شد (همان، 111). این اتفاق زمانی روی داد که هنوز تظاهرات و راهپیمایی در شهرهای کوچک معمول نشده بود. او در شمار روحانیون تبعیدی‌ای بود که در نامه‌ای به آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، ضمن تشریح حوادث کشور و ذکر جنایات رژیم پهلوی در شیراز، مشهد، اصفهان و جهرم راهکارهایی را برای تداوم نهضت اسلامی تا سرنگونی حکومت پهلوی ارائه دادند (اسناد انقلاب اسلامی، 3 / 348 – 357). وی در این دوره، مخفیانه عازم کهنوج شده، سخنرانی‌های افشاگرانه‌ای ایراد کرد (موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 1889).

با گسترش مبارزات مردمی و از هم گسیختگی ارکان رژیم و ناتوانی آن در مهار روند انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای در اول مهر 1357 از جیرفت به مشهد مراجعت کرد و در آنجا فعالیت‌های خود را در امر سامان‌دهی امور انقلاب و تشدید روند مبارزه و پیگیری مسائل گوناگون نهضت ادامه داد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب 576). در ایام اقامت امام خمینی در فرانسه، با ارسال تلگرامی به همراه برخی از روحانیون مبارز مشهد، اقامت موقت امام در فرانسه را عاملی برای پدید آمدن موجی از امید و تصمیم و قاطعیت در دل مردم و نشانی از عزم و اراده راسخ امام در راه نجات امت مسلمان ایران عنوان کرده و از ایشان تقاضا کردند دستورات لازم را برای ادامه مبارزه صادر کند. در پایان نیز خواستار بازگشت امام خمینی به ایران شدند (اسناد انقلاب اسلامی، 3 / 402؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 209).

فعالیت‌های مبارزاتی آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد در مدت اندکی شتاب بیشتری به خود گرفت و او ضمن سازمان‌دهی حرکت‌ها و تظاهرات مردمی، سخنرانی‌های افشاگرانه‌ای را در اجتماعات مردم مشهد ایراد کرد (انقلاب اسلامی به روایت...، 14 / 192 و 472). در عین حال با بیت امام و دیگر مبارزان در ارتباط و مشورت دائم بود. پیرو همین ارتباط بود که سیداحمد خمینی در 10 آبان 1357 از پاریس با آیت‌الله صدوقی تماس گرفت و تمایل امام خمینی برای ملاقات با وی و آیت‌الله خامنه‌ای را اعلام کرد (امام خمینی در آیینه اسناد، 7 / 603؛ یاران امام... صدوقی، 431).

آیت‌الله خامنه‌ای در شمار روحانیونی بود که با سخنرانی در ورزشگاه سعدآباد مشهد در اجتماع بزرگ فرهنگیان آن شهر خواستار بازگشت امام خمینی و تشکیل حکومت اسلامی شد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 389؛ همان، ش ب 572). ایشان در آخرین روزهای آبان همراه با سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد با عزیمت به شهرستان‌های قوچان، شیروان و بجنورد و برپایی جلسات سخنرانی به تقویت جریان انقلاب در آن شهرها همت گماشت. فعالیت‌های روزافزون و تأثیرگذار آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد، مقامات امنیتی رژیم پهلوی را بر آن داشت که ایشان را دستگیر نمایند. در گزارش‌های ساواک از آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یکی از پرچمداران برجسته انقلاب در خراسان نام برده شده است (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب 389).

وی در 19 و 20 آذر 1357 همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی سخنرانی پرشوری در اجتماع بزرگ راهپیمایان مشهد ایراد کرد و خطبه شب عاشورا را در حرم مطهر امام رضا(ع) به نام امام خمینی خواند و با این اقدام انقلابی تابوی سنتی حکومت پهلوی را که تا پیش از آن، مراسم مذکور را به صورت تشریفاتی و با دعا برای محمدرضا پهلوی اجرا می‌کرد، در هم شکست (همان، 572؛ موسسه پژوهشی فرهنگی...، ش ب 1921). همچنین او در روز عاشورا تظاهرات عظیم مردم مشهد را سامان‌دهی کرد و در اجتماع بزرگ آنان به سخنرانی پرداخت (روزشمار انقلاب اسلامی، 8 / 339، 352). وی در شمار روحانیونی بود که در 24 آذر در اعتراض به حمله مأمورین رژیم پهلوی به بیمارستان شاهرضای مشهد (امام رضا(ع) کنونی) برنامه تحصن در بیمارستان مزبور را مطرح کرد (انقلاب اسلامی به روایت...، 20 / 33). در مسیر حرکت آنان برای تحصن بسیاری از مردم نیز به آنان پیوستند و در شمار متحصنان قرار گرفتند (شمس‌آبادی، 315 – 316). متحصنان با صدور اعلامیه‌ای ضمن تشریح جنایات عوامل حکومت پهلوی، مجازات آنان را خواستار شدند (اسناد انقلاب اسلامی، 3 / 492 – 493) و بر سرنگونی حکومت پهلوی و بازگشت امام خمینی تاکید کردند. این اقدام آنان بازتاب گسترده‌ای یافت و اعلامیه‌های متعددی در همبستگی و حمایت از آنها در سراسر ایران منتشر شد (انقلاب اسلامی به روایت...، 21 / 188 و 123 – 124).

آیت‌الله خامنه‌ای در 9 دی 1357 به همراه عده‌ای از علمای مبارز مشهد پیشاپیش جمعیت انبوهی از مردم به منظور همراه ساختن کارکنان استانداری خراسان با جریان انقلاب به سوی ساختمان استانداری حرکت کردند. اما به رغم تلاش‌های مسالمت‌آمیز آنها نیروهای انتظامی مستقر در استانداری به سوی مردم آتش گشودند. به دنبال آن جمعیت تظاهرکننده به خیابان‌ها ریخته و برخی ساختمان‌ها و مراکز دولتی را به آتش کشیدند. شب حادثه، علمای مشهد از جمله آیت‌الله خامنه‌ای با تشکیل جلسه‌ای کوشیدند مانع درگیری و کشتار بیشتر مردم در روز بعد بشوند، ولی عوامل رژیم پهلوی با قتل عام مردم تظاهرکننده فاجعه یکشنبه خونین 10 دی 1357 را به بار آوردند (شمس‌آبادی، 325 – 328). به دنبال وقوع این حوادث، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه عده‌ای از روحانیون مبارز مشهد در محکومیت این حادثه و تداوم نهضت اعلامیه‌ای صادر کردند (روزشمار انقلاب اسلامی، 10 / 216 – 217).

با شتاب گرفتن روند فروپاشی حکومت پهلوی و نمایان شدن نشانه‌های پیروزی نهایی نهضت اسلامی، امام خمینی در 22 دی 1357 فرمان تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر کردند (صحیفه امام...، 5 / 426 – 428). آیت‌الله خامنه‌ای که از سوی امام به عضویت آن شورا انتخاب شده بودند با نقش محوری که در تحولات انقلاب اسلامی در مشهد داشت، این شهر را ترک و در اواخر دی 1357 به تهران آمد و در مدرسه رفاه مستقر شد و همگام با دیگر مبارزان، به ویژه آیات بهشتی، مطهری و مفتح برای تدارک مرحله نهایی پیروزی انقلاب اسلامی و برنامه‌ریزی برای آینده، نقش فعالی برعهده گرفت (او به تنهایی...، 63؛ حدیث ولایت، 2 / 40). پس از تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی توسط شورای انقلاب اسلامی (قاسم‌پور، 92 – 94) مسئولیت کمیته تبلیغات آن را عهده‌دار شد. به دنبال بسته شدن فرودگاه‌های کشور به دستور بختیار و ممانعت از بازگشت امام خمینی به ایران، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه آیت‌الله بهشتی و چند تن از روحانیون مبارز سرشناس در اعتراض به این اقدام دولت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن عظیمی را سامان‌دهی کردند که با پیوستن سایر علما، دانشگاهیان و مردم ابعاد وسیعی به خود گرفت (هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی...، 161 – 162؛ اطلاعات، ش 5771، 1357/11/9).

شب قبل از آغاز تحصن، آیت‌الله بهشتی در بهشت‌زهرا(س) سخنرانی کرد و آیت‌الله خامنه‌ای قطعنامه‌ای را که خود تهیه کرده بود برای مردم قرائت کرد و با این برنامه تحصن روز بعد در مسجد دانشگاه تهران قطعیت یافت. آیت‌الله خامنه‌ای در طول تحصن با تشکیل ستادی و با مشارکت برخی از مبارزین متحصن به اقداماتی دست زدند که عمده‌ترین آنها انجام سخنرانی، انتشار اعلامیه و انتشار نشریه‌ای به نام «تحصن» بود (مصاحبه‌های... 1362 – 1363، 182 – 183). متحصنان در روز هشتم بهمن با صدور اعلامیه‌ای تاکید کردند تا باز شدن فرودگاه‌ها به روی امام خمینی به تحصن خود ادامه خواهند داد (اسناد انقلاب اسلامی، 4 / 714). این تحصن که تا صبح روز 12 بهمن ادامه یافت (پا به پای آفتاب...، 2 / 195)، مسجد دانشگاه تهران را به کانونی تاثیرگذار در روند مبارزه تبدیل کرد.

در لحظه تاریخی ورود امام خمینی به میهن در 12 بهمن 1357 آیت‌الله خامنه‌ای، که در اشتیاق دیدار امام لحظه‌شماری می‌کرد، به همراه علما، روحانیون و مبارزان اسلامی برای استقبال از امام خمینی در فرودگاه مهرآباد حضور یافت. در طول دهه فجر انقلاب اسلامی آیت‌الله خامنه‌ای همواره در کنار امام خمینی بود و در بسیاری از امور به ایشان مشورت می‌داد و همچنین مسئولیت کمیته تبلیغات دفتر امام را با هدف مقابله با توطئه‌های خبری و تبلیغاتی دفتر امام را با هدف مقابله با توطئه‌های خبری و تبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی حکومت اسلامی، مقابله با فرصت‌طلبی‌های احزاب و گروه‌های گوناگون سیاسی، تنظیم و انتشار اخبار و انتشار نشریه‌ای به نام «امام» برعهده داشت. خود نیز چند مقاله نوشت و در آن نشریه منتشر کرد (قصه آفتاب، 95).

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات