تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۸  ، 
کد خبر : ۲۷۶۲۱۰
فضا‌سازی علیه دولت یازدهم، تشدید شده است

صف‌آرایی نابرابر


حسین سخندان: پا را از حد خود فراتر گذاشته‌اند؛ گویی آنها نبوده‌اند که با عملکرد غیرقابل تصور هشت‌ساله در دولت محمود احمدی‌نژاد، کشور را به نقطه‌ای رسانده‌اند که تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای متخصص و متبحر ایران صدها ساعت نفر، ناگزیر به مذاکره برای تحریم‌هایی است که تندروها به آن لقب «کاغذپاره» داده بودند و قرار بود «آن‌قدر قطع‌نامه بدهند تا قطع‌نامه‌دانشان پاره شود». حالا هر روز طلبکار‌تر از دیروز، تلاش دولت برای بهبود همه شاخص‌ها را وارونه‌نمایی می‌کنند. دراین‌میان رادیو و تلویزیون مانند گذشته و عملکرد همیشگی رسانه عمومی، بی‌توجه به تجربیات گذشته، همچنان در دوران تک‌صدایی رسانه‌ها و عصر پیش از انقلاب شبکه‌های اجتماعی و خبری به‌سر می‌برد و بی‌دغدغه درباره گوهر «اعتماد عمومی»، قصد اندوختن چنین سرمایه‌ای برای خود ندارد. درشرایطی‌که محمدجواد ظریف و همراهانش در کوران مذاکرات و حساس‌ترین بخش آن، یعنی مرحله نگارش «برنامه جامع اقدام مشترک»، نمی‌توانند اطلاعاتی از توافقات ارائه کنند، این تندروها هستند که عملا میدان‌داری می‌کنند و مانند گذشته، میانه‌روها و عقلای اصولگرا در حال نگاه‌کردن به این جریان هستند.

ساخت نماهنگ از سوی یک خبرگزاری خاص، اگر با توجیهات آنان همراه شود، اما تکاپوی ناگهانی صداوسیما در این حوزه، قابل تأمل است. هر روز مذاکرات هسته‌ای محل بحث برخی افراد در این رسانه است و کنایه‌ها و متلک‌ها به تیم هسته‌ای ادامه دارد. درحالی‌که چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب و حامی دولت، مانند گذشته امکان حضور در این برنامه‌ها برای تبیین مسائل برای مردم را ندارند. «نظارت فقط متعارف»، جدیدترین موضعی است که صداوسیما مُبَلغ آن است. مستندهای «از هیروشیما تا لوزان» و «شطرنج با گرگ‌ها» به تهیه‌کنندگی گروه تلویزیونی برنامه ثریا در شبکه‌های اول و سوم سیما، حرکت‌های پیش از اقدام اخیر تلویزیون بودند.

این مستندها صرفا مواضع جریانات موسوم به دلواپسان و پایداری‌ها را منعکس می‌کرد و از «جهت‌گیری یک‌سویه» انباشته بود. انتخاب گزینشی نظرات افرادی که از سوی صداوسیما، کارشناس خوانده می‌شوند، امکان نقد و بررسی آن را نیز سلب می‌کند و این سؤال را مطرح می‌کند که این رسانه که از بودجه عمومی کشور تغذیه می‌کند، تا چه زمانی قرار است جایگاه خود را تا حد بیان‌کننده نظرات یک جریان خاص تنزل دهد؟ تلاش‌های هم‌زمان تندروهای داخلی و خارجی علیه توافق هسته‌ای در هفته‌های پایانی مذاکرات، تداوم روند زیرسؤال‌بردن تلاش‌های صورت‌گرفته در دو سال گذشته است.

بعیدی‌نژاد: صد درصد برعکس است

حمید بعیدی‌نژاد، عضو تیم هسته‌ای ایران، در صفحه اینستاگرام خود به این مستند هسته‌ای واکنش نشان داد: «آنچه منعکس شد صددرصد برعکس است. تحریم‌های غیرهسته‌ای اولا خیلی محدود هستند و بعد تأثیرات عملی و سیاسی خیلی‌کمی دارند. شاهد آن این است که تحریم‌های غیرهسته‌ای از اول انقلاب وجود داشته‌اند و هیچ تأثیر قابل‌توجهی هم نداشتند. مردم و کشور ما وقتی تحریم‌ها را حس کردند که تحریم‌های مرتبط هسته‌ای، شامل تحریم‌های اقتصادی و مالی شورای امنیت، اروپا و آمریکا وضع شدند.

در دو تا از پست‌های صفحه اینستاگرام، من تحریم‌های مرتبط هسته‌ای را بازشمرده‌ام که می‌توانید خودتان بخوانید و مقایسه کنید». اما بخش نظرات مردم در برخی سایت‌های خبری هم جالب‌توجه بود که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است: «افرادی دم از شفافیت و روشنگری می‌زنند که هیچ‌وقت به کسی پاسخ نمی‌دهند، آن‌وقت شفافیت می‌خواهند. رسانه ملی متعلق به همه است، اما تریبون حزبی این جماعت شده، اگر راست می‌گویند تلویزیون خصوصی را پیگیری کنند تا پشت پرده‌ها قابل تماشا باشد/ ظاهرا دلواپسا و... که هشت سال از تحریم و... حسابی کاسبی کردند وقتی می‌بینند تحریم‌ها داره برداشته میشه بسیار نگران شدند.

آره عزیزجان جریان اینه/ روشن‌گری یعنی اینکه بدون جهت‌گیری سیاسی و جناحی و با دعوت از موافقان و مخالفان توافق، موضوع رو به‌صورت کارشناسی بررسی کرد. نه اینکه به‌صورت یک جانبه و گزینشی به این توافق احتمالی پرداخت/ یکی بگه مذاکرات شما رو هم دیدیم بابا شش ماه دعوا سر این بود که مذاکرات تو بغداد باشه یا ژنو یا آلماتی!!! بعد شش ماه می‌رفتن مذاکره اونجا خطابه می‌خوندن بعد (ترکیه و برزیل) رو میاوردن که نقش میانجی رو بازی کنن درحالی‌که غنی‌سازی ایران رو تو توافق قبول نکرده بودن. نمیدونم چرا اون موقع اینها دلواپس نبودن! هرچند به قول رئیس‌جمهور گوش مردم به صداوسیما نیست».

پس از جلسه غیرعلنی مجلس در روز یکشنبه با تیم هسته‌ای که بازتاب‌های متفاوتی هم داشت، سید عباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، با انتقاد از جواد کریمی‌قدوسی و خبرگزاری فارس که مطالبی را به‌نقل از او درباره بازرسی مراکز نظامی منتشر کرده بودند، در صفحه اینستاگرام خود تصویری از «فارس ۲۴» که ضمیمه خبرگزاری فارس است منتشر کرده که در آن عکس او دیده می‌شود و بالای آن نوشته شده است: بازرسی از مراکز نظامی را پذیرفته‌ایم. عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در شرح این عکس نوشت: «جز آنکه آقای کریمی‌قدوسی و خبرگزاری فارس را به خداوند بزرگ واگذار نمود چه می‌توان کرد؟... الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا».

رسانه کدام کشور؟

با آنکه انتظار می‌رفت سازمان صداوسیما به‌عنوان رسانه متعلق به کشور، نقشی سازنده ایفا کند، فضا کاملا به‌سوی دیگری در حال حرکت است. قادر باستانی، از کارشناسان رسانه، در گفت‌وگو با سایت بهارنیوز، ضمن انتقاد از سطح کیفی پایین این برنامه‌ها می‌گوید: «نگاه معیوب و یک‌جانبه به موضوع مذاکرات و غفلت تعمدی از دیدگاه دولت و سانسور نظرات تیم هسته‌ای در این برنامه‌ها، نشان می‌دهد سازمان صداوسیما ظاهرا تحت فشار برخی مراکز و برای رفع‌تکلیف، حاضر به تهیه و پخش چنین مستند‌های سیاسی ضعیف، بی‌منطق و کم‌مایه با نگاه جناحی و برخلاف برنامه مذاکرات هسته‌ای نظام شده است. بازی با اعصاب مخاطب‌عام در شأن رسانه ملی نیست. اگر واقعا نظام چنین دیدگاهی درباره مذاکرات هسته‌ای دارد، چه دلیلی دارد که دولت در پی به‌نتیجه‌رساندن آن باشد؟ اما اگر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای توسط کلیت نظام کار خود را پیش می‌برد، که قطعا چنین است، معنی ندارد رسانه ملی عملکرد این تیم را زیر سؤال ببرد.

اگر روزنامه یا سایتی که به جناح خاصی وابسته است و موضع انتقادی نسبت به دولت دارد، چنین کاری انجام دهد، قابل توجیه است، اما برای صداوسیما زیبنده نیست که تسلیم فشار شود و رسالت رسانه‌ملی‌بودن را زیرپا بگذارد. من خواهش می‌کنم آقای سرافراز یک‌بار خودشان این مستندها را با دقت تحلیل محتوا کنند و ببینند آیا تهیه و پخش این مستندها که ابتدا و انتهای آن قابل پیش‌بینی است و از زاویه خاص قصد دارد به بیننده القا کند که قرار نیست مذاکرات هسته‌ای با نتیجه برد- برد خاتمه یابد، همان‌طور که در توافق قبلی ژنو۳ و لوزان، چنین اتفاقی افتاد و برد طرف مقابل با باخت تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران همراه شد، آیا این مصداق یک‌طرفه‌به‌قاضی‌رفتن نیست؟ و زیرسؤال‌بردن عملکرد دولت مستقر، با کدام اصول و سیاست‌های راهبردی رسانه ملی هماهنگی دارد؟» وی با بیان اینکه مخاطب امروز مبسوط‌الید است و به رسانه‌های دیگر هم دسترسی دارد، اظهار کرد: «مخاطبی که پای این برنامه مستند می‌نشیند، انتظار دارد موضع رسمی نظام را شاهد باشد و موضع رسمی نظام، یقینا تضعیف تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای نیست.

پخش چنین برنامه‌هایی باعث ایجاد ناهماهنگی شناختی در مخاطب می‌شود، یعنی از یک طرف تیم مذاکره‌کننده در حال فعالیت است و از طرف دیگر عملکرد این تیم در رسانه‌ملی تخطئه می‌شود. پیامد این ناهماهنگی شناختی، تعمیق بی‌اعتمادی به رسانه‌ملی نزد مخاطب است که درواقع می‌تواند یک شکست برای صداوسیما  باشد. ساخت مستند تلویزیونی، اصولی دارد و طبق این اصول علمی، افراد حرفه‌ای به دور از سوگیری و قضاوت، موضوعی را با درنظرگرفتن همه جوانب امر به تصویر می‌کشند و اجازه می‌دهند، خود مخاطب درباره آن قضاوت کند، نه‌آنکه بیانیه‌های سیاسی را به‌صورت تصویری تهیه کنند و تحویل خلق‌الله بدهند».

کارشکنی از همه جهات

ایجاد محدودیت در عرصه‌های مختلف برای دستگاه اجرائی اتفاق تازه‌ای نیست و منحصر به رسانه عمومی هم نیست. ده‌ها نشریه و سایت و خبرگزاری روزانه ده‌ها مطلب علیه نیروهای تحول‌خواه و حرکت دولت یازدهم منتشر می‌کنند و با تکذیبیه‌های مکرر مواجه می‌شوند اما باز هم ادامه می‌دهند. در حوزه اقتصاد، هر گام دولت در زمینه رونق تولید، کاهش بیکاری و خروج از رکود تورمی با ده‌ها مورد خبرسازی مواجه می‌شود. اگر پای مباحث فرهنگی وسط باشد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با تکیه بر قوانین موجود و طی همه مراحل، یک اثر هنری را برای عرضه در کشور مناسب می‌بیند، با تندترین واکنش‌ها مواجه می‌شود. این در حالی است که ٤٦ نهاد فرهنگی در کشور فعال هستند و دولت، بخش کوچکی از این حوزه را در اختیار دارد. در ابعاد اجتماعی و حتی یک رویداد ورزشی، اقدامات صورت‌گرفته زیر سؤال می‌رود.

اگر یک همایش تشکل سیاسی اصلاح‌طلب به‌صورت کاملا قانونی برگزار شود، فردای آن روز سیل اتهامات است که به سوی اصلاح‌طلبان و وزارت کشور برای اعطای مجوز به یک کنگره بسیار عادی حزبی روانه می‌شود. البته دست آخر همه اینها سر از رسانه و در بیشتر موارد، رسانه عمومی درمی‌آورند. اصلاح‌طلبان در طول دوران هشت‌ساله اصلاحات نیز به‌کرات عملکرد صداوسیما را مورد انتقاد قرار می‌دادند و با استنادات روشن، این رسانه را به نادیده‌گرفتن دستاوردهای دولت اصلاحات و مجلس ششم متهم می‌کردند؛ اینکه برخی اخبار بسیار بااهمیت درخصوص دستاوردهای دولت اصلاحات در بسیاری از حوزه‌ها به‌خصوص سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ حتی به‌عنوان «خبر چهارم» یا «پنجم» نیز تحت پوشش قرار نمی‌گیرد.

نحوه مواجهه با مجلس اصلاحات نیز بر همین منوال ارزیابی می‌شد و اعضای شورای شهر اول تهران نیز تأکید می‌کردند تنها صحنه‌های مربوط به اختلافات در راستای ایجاد بدبینی جامعه نسبت به عملکرد این شورا از «جعبه جادویی» پخش می‌شود. اما پس از روی کارآمدن دولت نهم قیاس میان برخورد دوگانه رسانه عمومی با دولت اصلاحات و دولت احمدی‌نژاد، از دید کارشناسان، بسیار ساده‌تر شد؛ اینکه رسانه که با بودجه بیت‌المال اداره می‌شود، در فقدان رسانه‌های فراگیر و نبود تریبون برای گفت‌وگوی اصلاح‌طلبان با مردم، به وارونه‌نمایی اقدامات ناموفق دولت در جهت بی‌نقص جلوه‌دادن آن می‌پرداخت.

بخش‌های معروف خبری این رسانه نیز در آن هشت سال با تلاش قابل‌توجهی و با لحن غیرخبری، بزرگ‌نمایی برخی اختلاف‌نظرهای طبیعی میان احزاب اصلاح‌طلب را در دستور کار قرار دادند. کارشناسان جامعه‌شناسی و رسانه، استفاده مجریان این رسانه از واژگانی مانند «یک دوم خردادی» آن هم با لحن غیرحرفه‌ای به‌جای نام رسمی «اصلاح‌طلب» را در راستای ممانعت از انتقال معنای مثبت «اصلاح‌طلب» به جامعه ارزیابی می‌کنند. این در حالی است که چه در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم که پنج کاندیدای اصولگرا در انتخابات- با همه توان- حاضر شدند و چه در انتخابات شوراهای سوم و مجلس هشتم که شکاف اصولگرایان کار را به ارائه چند فهرست انتخاباتی و مباحث تند علیه یکدیگر کشاند و در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم که محسن رضایی به‌طور رسمی، اداره کشور در دوره نهم را ناکارآمد خواند، تنها صدای «وحدت» اصولگرایان از رسانه عمومی شنیده می‌شد. در چهار سال دوم احمدی‌نژاد نیز همچنان عملکرد رسانه عمومی مورد اعتراض بخش‌های مختلف مردم، نامزدهای انتخابات و حتی اصولگرایان معترض قرار داشت.

کار به آنجا رسید که وقتی میان احمدی‌نژاد و اصولگرایان شکراب شد و کار به دورکاری ١١ روزه رئیس دولت دهم رسید، ورق بر علیه آن دولت هم برگشت. تریبون‌ها و برخی چهره‌های هم‌پیمان احمدی‌نژاد اعلام کردند که دیگر هم‌سو با وی نیستند اما «حامیان گفتمان سوم تیر» هستند. ماجرای «جریان انحرافی» پیش کشیده شد و عامل ناکامی مدیریتی کشور، احمدی‌نژاد و مشایی معرفی شدند. مهدی کلهر مشاور احمدی‌نژاد در دی ماه ٩٢ و پس از روی‌کارآمدن دولت یازدهم، گفت‌وگویی با خبرآنلاین انجام داد و با وجود همه امتیازات تلویزیون به دولت‌های نهم و دهم گفت: «صداوسیما دولت احمدی‌نژاد را زیرپوستی تخریب می‌کرد». او که تا نیمه‌های راه، مشاور احمدی‌نژاد بود، در این گفت‌وگو بیش‌ازپیش به نیاز کشور برای وجود شبکه‌ای تلویزیونی مختص دولت و حتی دو قوه دیگر، تأکید می‌کند؛ شبکه‌ای که نباید فکر کرد بلندگوی تبلیغ صرف دولت، مجلس، یا قوه قضائیه باشد و باید فضای سیاسی را هم رصد کند.

او همچنین تأکید کرد تلویزیون در خدمت دولت احمدی‌نژاد نبوده و حتی در ابتدای ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، نقدهایی را به دولت وارد می‌کرد. کلهر که در سال‌های ابتدایی انقلاب و دوران شش‌ساله حضورش در دولت احمدی‌نژاد عضو شورای نظارت بر صداوسیما بوده در این گفت‌وگو، تأکید می‌کند حاضر است درباره ضرورت شبکه تلویزیونی دولت مناظره کند.

به هر تقدیر، این سؤال مطرح است که اگر قرار باشد دولت علاوه‌بر مشکلات روزافزون کشور که برای مردم به‌خوبی روشن و نمایان شده است، زیر ضرب اتهامات آن هم در رسانه‌های عمومی قرار داشته باشد، چگونه خواهد توانست با تمرکز بر برنامه‌هایی که با عرضه آنها به مردم در انتخابات، نظر مساعد اکثریت جامعه را نیز کسب کرده است، به حل مشکلات بپردازد؟

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات