حسین عبداللهیفر
زدن احمدینژاد بهگونهای که امکان بازگشت وی متصور نباشد و همزمان وصل کردن به اصولگرایان به نحوی که رقابت برای آنها دشوار باشد، اهدافی است که روزنامههای وابسته به اصلاحطلبان این روزها به هر بهانهای دنبال میکنند. بهانه این هفته، بازداشت بقایی بود که با استقبال وسیعی مواجه شد. شنبه(۱۶/۳/) «شرق»؛ «انتقاد احمدینژاد از شیاطین» را زیر تصویر وی تیتر کرد و از قول وی نوشت: «صلحا را به سحر و جادو متهم میکنند.»
همین روزنامه یک روز بعد(۱۷/۳/) احمدینژاد را به تیتر اول خود برد و ضمن ادعای «نمونهبرداری پارچین در دولت احمدینژاد»، مجلس را به بیخبری از جزئیات بازرسیها متهم کرد و نوشت: «اظهارات برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس قبل، حاکی از آن است که در آن دوره مجلس در جریان جزئیات این بازرسی قرار نمیگرفته است.»
دوشنبه(۱۸/۳/) هم این روزنامه تیتر اول خود را به مناسبت تشکیل حزبی از سوی برخی وزرای احمدینژاد با نام «حزب اخراجیها» اختصاص داد و نوشت: «برخی چهرههای کنار گذاشتهشده کابینه احمدینژاد حزب یکتا را تأسیس میکنند.»
«اعتماد» هم در این روز روی تصویری از طهماسب مظاهری نوشت: «احمدینژاد آمار اشتباهی میداد.»
سهشنبه(۱۹/۳/) این روند به اوج خود رسید و اغلب روزنامهها، احمدینژاد را به بهانه بازداشت معاون اجرایی وی به تیتر و تصویر اول خود کشاندند.
«کیهان» و «جوان» هر دو با تیترهای کوچکتری نسبت به دیگر روزنامهها این مطلب را درج کردند. اولی در حالی خبر بازداشت حمید بقایی را برجسته کرد که دومی این اقدام را در راستای اجرای عدالت ارزیابی کرد و نوشت: «قضا یقه بقایی را هم گرفت.»
«شهروند» هم «دستگیری یکی دیگر از معاونان احمدینژاد» را برجسته کرد و نوشت: «حلقه محاصره قانون اینبار با بازداشت حمید بقایی برای برخی یاران نزدیک احمدینژاد تنگتر شد.»
«اعتماد»؛ «بازداشت معاون احمدینژاد» را به تیتر اول خود برد و با ترسیم جدولی از اتهامات وی نوشت: «بهار برای مرد شماره یک نهاد ریاستجمهوری دولت قبل خوشیمن نبوده است، هرچند که فروردین ۹۰ حکم ارتقایش را گرفت و از سکوی سازمان میراث فرهنگی به معاون اجرایی نهاد ریاستجمهوری پرتاب شد، اما ۱۰ روز بعد دیوان عدالت اداری حکم انفصال از خدمتش را داد. بهار ۹۲ برایش بدتر بود و او باید با پاستور خداحافظی میکرد، اما بهار ۹۴ پایان همه چیز بود.»
«شرق» در همین روز(۱۹/۳/) در اینباره سنگ تمام گذاشت و در حالی کاریکاتور بسیار بزرگی از احمدینژاد، رحیمی و بقایی را در نیمتای نخست خود چاپ کرد و روی آن از «عاقبت دولت پاکدستان» خبر داد، که در تیتر اول خود به انتقاد جهانگیری از واگذاریها در دولت پیش اشاره کرد و با حروف بسیار درشتی نوشت: «۱۰۰ میلیارد دلار کجاست؟»
این روزنامه همچنین با درج خبر «بازداشت بقایی» در سر صفحه خود، سرمقاله همین روز خود را به «بقایی و تئوری قدرت برای بقای ثروت» اختصاص داد و نوشت: «حیرتانگیز نیست که پای نزدیکان و مدیران دولت احمدینژاد به دلایل مالی، حقوقی و سوءمدیریت به زندان باز شده است. آنها از چیزی مینوشتند و حرف میزدند که نداشتند؛ روحیه مهرورزی، رایحه خوشخدمت و همچنین پاکدستی... اما این حیرتانگیز است که دولت احمدینژاد بیش از هر دولت دیگری در مظان اتهام قرار گرفته و مجرم شناخته شده است. واقعاً بیانصافی است، همه تقصیر این وقایع را به گردن احمدینژاد و دولتش بیندازیم. بالاخره آنچه بدیهی است، فضای سیاست داخلی ایران است که مستعد پرورش و بروز اینگونه خلاقیتهاست.»
«آرمان» هم با اختصاص تصویر اول خود به بقایی «صدور قرار برای چهره کلیدی حلقه احمدینژادیها» را تیتر کرد.
«مردمسالاری»؛ «معاون اجرایی احمدینژاد هم بازداشت شد» را زیر کاریکاتوری از بقایی نشان داد که وی تریلر اتهاماتش را با تعجب میکشید.
«ابتکار» در این زمینه ابتکاری به خرج داد و از روند بازداشت بابک زنجانی، محمدرضا رحیمی و حمید بقایی به «دومینوی بازداشتیها» یاد کرد و تصویری از نفرات بعدی را بهگونهای درج کرد که گمانهزنی درباره آنها دشوار نبود.
اما درشتترین تیتر را «آفتاب یزد» در اینباره تنظیم کرد و در حالی با درشتترین حروف از «بازداشت بقایی» خبر داد که یک روز بعد درخصوص دلیل این همه بزرگنمایی و مانور وسیع تبلیغاتی با حروف درشتی نوشت: «اصولگرایان درمورد بازداشت بقایی به مردم پاسخ دهند.»
این روزنامه در آخر هفته(۲۱/۳/) هم به بهانه صدور اطلاعیه دفتر احمدینژاد و حمایت وی از بقایی، یک تیتر و تصویر خود را به همین موضوع اختصاص داد. «شرق» هم با حروف درشتتری به «دفاع تمامقد احمدینژاد از بقایی» اشاره کرد.
اما «آرمان» با اختصاص تصویر اول خود به این موضوع «بقایی پاکدست از او دفاع خواهم کرد» را تیتر کرد و در یادداشتی با عنوان «احمدینژاد با بقایی است» با صراحت بیشتری به اهداف انتخاباتی اینگونه اقدامات رسانهای پرداخت و نوشت: «علیالظاهر حمید بقایی، یعنی احمدینژاد و احمدینژاد با بقایی است؛ البته جالب اینجاست که برخی اصولگرایان که پایگاه اجتماعی و سیاسیشان متزلزل شده، بهخوبی میدانند که هیچ چهره و شخصیتی وجود ندارد که در انتخابات مجلس برای اصولگرایان رأیآور باشد. احمدینژاد در میان مردم رأی خوبی دارد و اگر احمدینژاد نباشد، روز خوبی برای آنها نخواهد بود و احتمال میرود در هر انتخاباتی شکست بخورند.» این دسته از نشریات که این روزها چنین ذوقزده شدهاند و با این بهانهها تا آنجا که در توان داشتند تلاش کردند از آن علیه اصولگرایی استفاده کنند، هیچکدامشان جرئت نکردند، انصاف به خرج دهدند و بگویند که احمدینژاد خود را از اصولگرایان نمیداند.