تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۸۶۱۵۲

اخلاق والدین در پرتو قرآن

اخلاق در گستره خانواده مقام و موقعیت خاصی دارد. اگر پایه های اخلاق در این محیط محدود، سست و متزلزل باشد در محیط وسیع اجتماعی نیز محکم نخواهد بود. افرادی که در محیط خانواده، از محبت کافی برخوردار نبوده اند در محیط اجتماع کمتر توانسته اند سالم و معتدل باشند.
پایگاه بصیرت / احسان کرمی
اخلاق در گستره خانواده مقام و موقعیت خاصی دارد. اگر پایه های اخلاق در این محیط محدود، سست و متزلزل باشد در محیط وسیع اجتماعی نیز محکم نخواهد بود. افرادی که در محیط خانواده، از محبت کافی برخوردار نبوده اند در محیط اجتماع کمتر توانسته اند سالم و معتدل باشند.
در برخی از گزارش های آماری، آشکارا دیده می شود که بیش از نود درصد بزهکارانی که به زندان افتاده‌اند، کسانی بوده اند که در خانواده‌ای متزلزل زندگی کرده‌اند. بیشتر این‌ها قربانیان طلاق و ناهماهنگی‌های خانوادگی هستند و اگر والدین مایلند که افراد سالم تحویل جامعه دهند، باید سعی کنند که در درجه اول با خود کنار بیایند و در درجه دوم با فرزندان خود.
والدین به فرزندان خود محبت دارند. این محبت باید تابع عقل و اصول عقلانی باشد. در محیط خانواده هم فقدان محبت و هم وجود محبتی که تابع عقل و معیارهای عقلی نباشد، فاجعه آفرین خواهد بود. محبت بی‌جا طفل را نازپرور بار می آورد و فقدان محبت هم دل مردگی و افسردگی به دنبال دارد. در هر دو مورد، هم والدین زیان می بینند و هم فرزندان. با محبت بی‌جا انسان فکر می کند که دوست می پرورد، حال آن که در حقیقت دشمن می پرورد. زیرا به خاطر چنین دوستی، تقوا و ایمان و اخلاق صحیح را زیر پا گذارده است.
در قرآن کریم سوره تغابن آیه 14 آمده که « یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلاَدِکُمْ عَدُوّاً لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند، از آن‌ها حذر کنید»
این دشمنی به لحاظ تقوا و ایمان و عمل به وظایف است. یعنی عده‌ای از همسران و فرزندان هستند که باعث بدبختی و گرفتاری انسان در عالم آخرت می‌شوند. در حقیقت علاقه و محبت به این‌ها انسان را از عمل به وظایفش باز می دارد و او را به گناه می اندازد. بنابراین آنچه به ظاهر علاقه و محبت است، در باطن دشمنی و عداوت است.
محبت باید خدایی باشد. محبتی ارزش دارد که انسان را به راه خدا رهنمون کند.
قرآن کریم در ادامه آیه فوق، بهترین و زیباترین روش را در اخلاق خانوادگی ارائه می دهد. « وَإِن تَعْفُواْ وَ تَصْفَحُواْ وَ تَغْفِرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ؛ اگر عفو و صفح و غفران پیشه کنید، خداوند غفور و رحیم است».
در اینجا سه مقوله عفو و صفح و غفران مطرح است و اگر این سه مقوله در خانواده‌ای رعایت نشود، هرگز اخلاق آن خانواده سالم نخواهد بود.
راغب اصفهانی در کتاب مفردات می گوید: «او را عفو کردم، یعنی قصد کردم که گناه او را زایل کنم و از او صرف نظر کنم. اما صفح ترک ملامت و بالاتر از عفو است و غفران پوشاندن چیزی است بر او، که وسیله حفظ او از آلودگی باشد.» والدین ضمن اینکه نباید به وسیله فرزندان از راه خدا منحرف شوند، موظف‌اند که همواره در برابر اشتباهات و خطاهای آن‌ها راه عفو بپویند و از ملامت خودداری کنند و آن‌ها را در پوششی قرار دهند که به عیوب اخلاقی و مفاسد اجتماعی آلوده نشوند. والدین نباید در برابر فرزندان حالت انفعالی به خود بگیرند و دین و ایمان و تقوای خود را فدای آن‌ها کنند. اما انتقام جویی و سختگیری و ملامت و بی توجه بودن در برابر آن‌ها هم خطاست و مورد تأیید قرآن کریم نیست.
ریشه عقده‌ها و گوشه‌گیری‌های نوجوانان، خشونت و پرخاشگری و ملامت و بی توجهی والدین است و برای اینکه نوجوانان از این خطرها مصون بمانند، پدرها و مادرها باید به فکر اصلاح اخلاق و رفتار خود باشند. وطن حقیقی و اصلی کودکان و جوانان محیط خانواده است و این چیزی نیست که به آسانی بتوان از آن دل برید یا در برابر وضع نابهنجار آن بی‌توجه بود. در کانون خانواده، مادر جاذبه بیشتری دارد و با عواطف گرم خود همیشه فرزندان را به آغوش پرمهر خود می خواند. کمتر انسانی است که مهر و محبت مادر را فراموش کند و صفای مادر و عشق و ایثارش را به عنوان زیباترین خاطرات زندگی از یاد ببرد. کانون خانواده باید از افراط و تفریط حفظ شود. نتیجه اول در محبت به خطر افکندن اعتقادات و بازماندن از راه و رسم صحیح است و این همان است که قرآن مجید، مردم متدیّن را از آن می‌ترساند و اعلام می کند که حقیقت این دوستی جز دشمنی نیست. اما نتیجه تفریط در محبت، خودداری از عفو و صفح و غفران است. در این حالت والدین در مقابل خطا و اشتباهات فرزندان بیش از حد لازم حساسیت نشان می دهند و راه عفو نمی پویند و اگر احیاناً عفو و صفح پیشه کنند اهل غفران نیستند و عیبش را نمی پوشند و شخصیتش را در برابر این و آن خرد می‌کنند.
این که قرآن مجید روی صفح تأکید می کند، نظرش این است که والدین در برابر تقصیر یا قصور فرزندان، زبان به سرزنش نگشایند و دل آن‌ها را نشکنند. در برابر خطاهای آن‌ها کافی نیست که والدین با عفو و اغماض از تنبیه صرف نظر کنند؛ بلکه باید ناصحانه و دوستانه، با آن‌ها رو به رو شوند و از هر گونه ملامتی خودداری کنند و اگر هم از لحاظ تربیتی فکر می کنند که ملامت آن‌ها ضرورت دارد، به حد ضرورت اکتفا کنند. زیرا در روایات ما توصیه شده که افراط در سرزنش آتش لجاجت را برافروخته می‌کند.
به دنبال آیه پیشین خداوند در سوره تغابن،آیه 15می فرماید:« إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ؛ اموال و اولاد شما فتنه است و پاداش عظیم در پیشگاه خداست».
فتنه وسیله امتحان و ابتلای انسان را می گویند. مال و اولاد از این نظر فتنه است که وسیله آزمایش برای انسان هستند. در این امتحان بزرگ کسانی ناموفق هستند که مال را تضییع می کنند. اینان با اسراف و ولخرجی و ندانم کاری، مال را هدر می دهند و در نتیجه از نعمت الهی بهره ای نمی‌برند. این‌ها در امتحان مالی و اقتصادی  ناموفقند. بعضی‌ها در محبت به مال افراط می کنند و در نتیجه از وظایف اصلی خود باز می مانند و از این که مال و ثروت را در مسیر صحیح و عقلانی مصرف کنند، خودداری می کنند، این ها نیز در امتحان بزرگ مالی و اقتصادی ناموفقند.
بعضی‌ها فکر می کنند مال و ثروت به طور کلی بد است یا تشکیل خانواده و داشتن فرزند منفور است، در حالی که حقیقت غیر از این است و قرآن کریم در این باره در سوره کهف،آیه46 می فرماید:« المال و البنون زینة الحیاة الدنیا؛ مال و فرزندان زینت زندگی دنیاست».
در رابطه با این زینت‌های جذاب زندگی و آزمایش و امتحانی که انسان باید آن‌ها را بدهد، خطر انحراف یا افراط و یا تفریط وجود دارد. عده‌ای گمان می کنند که مال و اولاد خود به خود هدف است و ملاک و معیار، داشتن آن‌هاست. پس جا دارد که هر چیزی فدای هدف شود و عده ای که به مال و اولاد، نه به چشم هدف، بلکه به چشم وسیله می نگرند، گمان می کنند که هدف و محور خودشان هستند و بنابر این از این دو وسیله به هر گونه که مطابق میل و هوس خودشان است، استفاده می کنند. این‌هایند که مال را صرف هوا و هوس خود می‌کنند و بعد هم دچار حسرت فقر و پریشانی می شوند؛ این‌ها کسانی هستند که با اولاد، آن می کنند که هیچ دشمنی نمی‌کند و پسر و دختر خود را در پای هوس های خود قربانی می کنند.
پیامبراکرم(ص) فرمودند: «مَن زَوّج کریمتهُ مِن فاسقٍ نَزَلَ علیه کلُّ یومٍ اَلفَ لَعنهٍ؛ هرکس دختر گرامی خود را به فاسقی بدهد روزی هزار لعنت بر او نازل می شود».( مستدرک الوسائل، ج 14، ص 191) و نیز می فرمایند: «مَن زَوّج کریمتهُ مِن شاربِ الخمرِ فَکَانّما ساقَها اِلی الزِنا؛ هرکس دختر گرامی خود را به شرابخوار بدهد گویا او را به سوی زنا سوق داده است».( میزان الحکمه،ج 2، ص 1181)
مال و اولاد وسیله‌ امتحان انسان است که در عمل به تکلیفی که در قبال آن‌ها دارد، خود را صالح و کامل کند. انسان خواه ناخواه باید از مال و اولاد جدا شود و آنچه برای او می‌ماند عمل اوست. افراط و تفریط در محبت و حیف و میل کردن مصالح خود و فرزندان اعمال انسان را زشت و نفرت آور و آینده را تیره و تار می کند. مال و اولاد همیشه با انسان نیستند اما هر عملی که انسان در مورد مال و همسر و فرزند و زندگی این جهان دارد، در عوالم بعد او را همراهی می کنند. عملی که ناشی از برخورد صحیح با مال و اولاد باشد نمایانگر این است که انسان در آزمون الهی، درست از عهده آن برآمده است.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات