تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۹۴۵۶۲
تحولات جهان در سالی که گذشت

داعش زانو زد /آل سعود پرچمدار جنگ نیابتی در منطقه شد

اشاره: سال 94 جهان همچنان شاهد جنگ، خونریزی و کشتار بوده است؛ جنگ و کشتاری که سعودی‌ها و تروریست‌ها با دستور اربابان غربی در یمن، سوریه و عراق مجری آن بوده‌اند. البته با دخالت روسیه در سوریه و همچنین کمک و همراهی مقاومت اسلامی در این کشور، داعش از دوران اوج خود فاصله گرفت و وارد روند نزولی شد اما کمک‌های مالی و تسلیحاتی آمریکا، عربستان، ترکیه و قطر این گروه تکفیری را همچنان تقویت کرده و می‌کند. دخالت عربستان در یمن از آغاز سال 94 و حملات وحشیانه جنگنده‌های سعودی به مردم بی‌گناه، صدها و هزارها کشته و مجروح برجا گذاشت. با این حال جنایات این رژیم با محکومیت جهانی روبه‌رو نشد و برعکس غربی‌ها با حمایت از آل‌سعود در جنایات این رژیم نیز سهیم شدند. حمله به شیعیان نیجریه و کشتن صدها مسلمان شیعه و بازداشت و زندانی کردن شیخ زکزاکی از دیگر رویدادهای سال 94 بود که با واکنش‌های زیادی از سوی جهان اسلام مواجه شد، اعلام تروریستی بودن حزب‌الله لبنان از سوی شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه عرب بار دیگر همسویی و هماهنگی اعراب واپسگرا را با آمریکا و اسرائیل نشان داد، اسرائیلی که از اول مهرماه سال 94 زیر بار سنگین عملیات استشهادی جوانان فلسطینی طی انتفاضه قدس کمرش خم شده و چیزی به فنای این رژیم پوشالی باقی نمانده است. پیروزی‌های پی‌درپی ارتش سوریه و ارتش عراق به همراه نیروهای مردمی و حمایت روسیه و مقاومت اسلامی از دیگر رویدادهایی است که نوید پیروزی مقاومت در سال آینده را می‌دهد. هرچند قدرت‌های فرامنطقه‌ای نمی‌خواهند که خاورمیانه روی صلح و ثبات را به خود ببیند اما با پایداری و ایستادگی مقاومت اسلامی به نظر می‌رسد سال آینده سال موفقیت‌های چشمگیر رزمندگان مقاومت باشد.
(روزنامه كيهان ـ 1394/12/27 ـ شماره 21307 ـ صفحه 8)
سال جنایت‌های آل سعود

سیدمحمد امین‌آبادی

سال 1394 سال مظلومیت مضاعف شیعیان یمن، نیجریه و عربستان بود. در فروردین سالی که در روزهای پایانی آن به سر می‌بریم آل سعود با پشتیبانی کامل جبهه غربی - عربی و عبری برای به زانو درآوردن مقاومت مردم یمن و بازگرداندن «منصور هادی» رئیس‌جمهور فراری و مستعفی یمن به این کشور حمله کرد. تا این لحظه و بعد از اینکه هزاران بمب و موشک بر سر مردم مظلوم یمن ریخته شده و هزاران زن و کودک و پیر و جوان یمنی به شهادت رسیده‌اند آل سعود نه تنها به هیچ یک از اهداف اعلامی خود نرسیده و در بازگرداندن منصور هادی ناموفق بوده بلکه بسیاری از شهرهای مرزی این رژیم نیز در سه استان نجران، جیزان و عسیر آماج حملات کوبنده و موثر رزمندگان یمنی قرار گرفته و صدها مزدور سعودی و اماراتی نیز در این حملات به هلاکت رسیده‌اند. آل سعود هم اکنون خود را در باتلاقی می‌بیند که نه راه پس دارد و نه راه پیش. هر چه در این باتلاق تقلا می‌کند بیشتر در آن فرو می‌رود چرا که ادامه حملات وحشیانه و کشتار غیرنظامیان غیراز بدنامی بیشتر چیزی عاید این رژیم نمی‌کند و اتمام جنگ نیز بدون دستاورد ملموسی آبروی این رژیم و هیئت حاکمه جدید را بیش از پیش می‌برد و به اختلافات داخلی بین شاهزادگان بیشتر دامن می‌زند و زمینه فروپاشی رسمی ائتلاف ساختگی را نیز بیش از پیش فراهم می‌کند.

نیجریه

سال گذشته تنها مردم و شیعیان مظلوم یمنی نبودند که آماج حملات وهابیون قرار گرفتند در این سال شیعیان نیجریه نیز تاوان سنگینی را به جرم عشق به مکتب اهل بیت و امام‌خمینی شاگرد اول این مکتب پس دادند.در این سال ارتش نیجریه به دستور آل سعود از یک سو و گروه تروریستی تکفیری بوکوحرام از سوی دیگر تا می‌توانستند از شیعیان مظلوم نیجریه کشتند.اربعین سال 94 صدها هزار نفر از شیعیان نیجریه در یک راهپیمایی میلیونی 180 کیلومتری نمایشی از شکوه بی‌نظیر اسلام ناب محمدی را در قلب آفریقا به نمایش گذاشتند. همین عزاداری باشکوه کافی بود تا ارتش سعودی- صهیونیستی نیجریه برای زهر چشم اساسی از شیعیان مظلوم این کشور وارد عمل شود و بامداد روز یکشنبه(22 آذر) نیروهای ارتش نیجریه در یک برنامه از پیش تعیین شده به سه مرکز تجمع شیعیان یورش بردند.

براساس گزارشها بیش از 2000 نفر در این یورش وحشیانه به شهادت رسیدند که سه فرزند شیخ زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه نیز جزو شهدا محسوب می‌شوند. خود وی نیز براساس گزارش‌ها 4 گلوله خورده و زخمی در یکی از بیمارستان‌های تحت نظر ارتش نیجریه است. گزارش‌های دیگری نیز حاکیست ارتش نیجریه برای برملا نشدن ابعاد گسترده این جنایت بسیاری از اجساد شیعیان مظلوم را سوزانده و یا در گور دسته جمعی دفن کرده‌اند. سال گذشته هم نیروهای مسلح نیجریه با حمله به مراسم روز قدس در این کشور 24 نفر را شهید و 50 نفر را زخمی کردند که در میان شهدا سه پسر شیخ زکزاکی نیز دیده می‌شدند. نکته تاسف بار این جنایت در این است که هیچ یک از سازمان‌های مدعی حقوق بشری اعتراض جدی به این جنایت نکردند و با سکوت خود عملا این جنایت ضدبشری را تائید کردند.

عربستان

در عربستان نیز مناطق شیعه نشین این کشور سال گذشته آماج شدیدترین حملات وفشارها بودند و بسیاری از فعالان سیاسی شیعه در این مناطق توسط آل سعود بازداشت و تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفتند اما اوج این جنایت‌ها اعدام آیت‌الله «نمر»روحانی مجاهد و رهبر شجاع شیعیان مظلوم عربستان به همراه 46 نفر دیگر در بامداد شنبه (12 دی) بود. آل‌سعود در این روزبا وجود اعتراضات گسترده جهان اسلام آیت‌الله «شیخ نمر باقر النمر» را به اتهامات واهی همچون«حمایت از تروریسم، تبلیغ فتنه، تفرقه گرایی، تلاش برای برهم زدن امنیت» مظلومانه به شهادت رساند. سخنگوی وزارت کشور عربستان در نشستی خبری در این مورد اعلام کرد که احکام اعدام اجرا شده در داخل زندان‌ها صورت گرفته و برخی از احکام اعدام با شمشیر (گردن زدن) و برخی نیز با شلیک گلوله صورت گرفته است. شیوخ وهابی و در راس آنها شیخ عبدالعزیز آل الشیخ نیز در توجیه این جنایت مدعی شدند که «اعدام شیخ نمر باقر هیچ ابهام شرعی نداشت و اجرای آن رحمتی برای بندگان خداوند است. این‌ها حدود خداوند است که درباره همه اجرا می‌شود و هیچ تبعیضی قائل نمی‌شود»!!

این ادعاهای واهی در حالی صورت می‌گیرد که این عالم مجاهد و مظلوم و پیروانش هیچ‌گاه در مقابل ظلم وستم آل‌سعود دست به سلاح نبردند و آیت‌الله نمر همواره در سخنرانی‌های خود بر لزوم مسالمت آمیز بودن جنبش جوانان منطقه «الشرقیه» عربستان تاکید می‌کرد.به باور کارشناسان موج جدید اعدام‌های دسته جمعی ناشی از شکست‌های آل سعود در یمن، سوریه، بحرین و عراق، ترس از تبدیل شیخ نمر به نصرالله عربستان،جنگ قدرت بین شاهزادگان سعودی و و ترس گسترده رژیم عربستان از گسترش موج نارضایتی‌های داخلی و احتمال انقلاب و شروع اعتراضات جدید است.اگر دلارهای نفتی سعودی و سود سرشاری که نصیب کمپانی‌های فروش اسلحه غربی می‌شود نبود و اگر رژیم آل‌سعود دولتی در راستای منافع غرب در منطقه نبود آن موقع شاید جهان می‌توانست انتظار موضع سخت‌تری در مقابل این جنایت و صدها جنایت مشابه این رژیم در یمن، سوریه، بحرین و عراق در طول سال‌های اخیر داشته باشد. تاسف بار اینکه رژیمی با این سابقه در نقض حقوق بشر شهریور گذشته به عنوان رئیس یکی از پنل‌های شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز انتخاب شد. «هیلل نویر»، مدیر اجرایی دیده‌بان حقوق بشر درباره این انتخاب گفته بود: «این شرم‌آور است که سازمان ملل کشوری را به عنوان رئیس پنل حقوق بشر انتخاب کرده که بیشتر از گروه داعش گردن افراد را زده است. دلارهای نفتی و سیاسی کاری، حقوق بشر را شکل می‌دهد.»

انتفاضه قدس حماسه‌ای دیگر از ملت فلسطین

فریده شریفی

مردم فلسطین پس از 10 سال انتظار از زمان انتفاضه دوم که به مسجدالاقصی معروف بود حماسه‌ای دیگر در اول اکتبر 2015 (9 مهرماه) علیه اشغالگران صهیونیستی خلق کردند.

یورش و هتک حرمت به مسجدالاقصی، دستگیری، شکنجه، تجاوز، توسعه‌طلبی و جنایات رژیم صهیونیستی از ابتدای تشکیل این رژیم مجعول همچنان ادامه داشته و دارد اما این بار انتفاضه سوم فلسطینی‌ها که به انتفاضه قدس معروف است در شرایطی متفاوت رقم خورد، چراکه جهان عرب شاهد خیزش مردم در کشورهای مصر، یمن، لیبی، تونس و بحرین است و این فضا موقعیت مناسبی را در مسیر به سرانجام رسیدن مبارزات مردم فلسطین مهیا کرده است. از زمان آغاز انتفاضه سوم تاکنون 200 فلسطینی به شهادت رسیده و بیش از 23 هزار نفر مجروح شده‌اند و حدود 6 ماه از آغاز انتفاضه می‌گذرد اما ملت فلسطین همصدا و متحد اعلام کرده‌اند که پایداری خواهند کرد و در مقابل زورگویی‌ها، جنایات و توسعه‌طلبی‌های رژیم اشغالگر قدس تسلیم نخواهند شد. در این مدت 35 صهیونیست نیز به هلاکت رسیده و بیش از 500 نفر مجروح شده‌اند این درحالی است که این آمار به‌طور رسمی از سوی مقامات رژیم صهیونیستی اعلام شده و آمارها غیررسمی حکایت از کشته‌ها و زخمی‌های بیشتری می‌دهد.

صهیونیست‌ها آنچنان در مقابل انتفاضه سوم فلسطین غافلگیر و شوکه شده‌اند که هر روز به تصویب قوانین جدید دست می‌زنند و اعلام کرده‌اند که هر فلسطینی که مشکوک به عملیات شهادت‌طلبانه است باید سریعاً مورد اصابت گلوله قرار گیرد. یا اینکه این رژیم به شهرک‌نشین‌ها دستور حمل سلاح گرم را داده تا در صورت مشکوک شدن به یک فلسطینی سریعاً اقدام کند.

تاکنون ده‌ها کودک مظلوم و بی‌گناه فلسطینی به شهادت رسیده‌اند درحالی که از گلوله و بمباران و سلاح گرم چیزی نمی‌دانستند و بی‌گناه کشته شدند.

گردان‌های قسام و دیگر گروه‌های مقاومت اسلامی فلسطین به رژیم صهیونیستی هشدار داده‌اند که خون این کودکان بی‌پاسخ نخواهد ماند. اما به راستی حکام مرتجع عرب کجایند؟! آیا از دیدن این همه جنایاتی که در حق ملت مظلوم فلسطین انجام می‌شود بی‌خبرند یا خود را به جهالت زده‌اند؟

جوانان فلسطینی با وجود سنین پایین تأکید کرده‌اند که عملیات مقاومتی خود را علیه صهیونیست‌ها ادامه خواهند داد و این انتفاضه پایان راه اسرائیل خواهد بود اما سران واپسگرای عرب با وجدان‌های خود چه می‌کنند؟ و چگونه پاسخ ملت‌های عرب را خواهند داد؟

انتخابات درون حزبی ریاست جمهوری آمریکا

ترامپِ ساختار شکن/سندرزِ سوسیالیست

محمدرضا مرادی

انتخابات درون حزبی برای انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا از روز دوشنبه 12 بهمن آغاز شده است و قرار است تا تیر ماه حزب جمهوری‌خواه و دموکرات نامزدهای نهایی خود را برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند و انتخابات ریاست جمهوری نیز سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ برابر ۸ نوامبر ۲۰۱۶ میلادی برگزار خواهد شد. اما سیستم انتخاباتی آمریکا بسیار پیچیده است و پیش از بررسی نامزدها و سیاست‌های آنها نیازمند بررسی این سیستم انتخاباتی هستیم.

فرآیند انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا بنا به سنت هرساله حدود دو سال طول می‌کشد. طی این دو سال هریک از کاندیداها در حزب خود به جمع آوری کمک‌های مالی پرداخته و ایالت به ایالت با رقبای هم حزبی خود به جدال می‌پردازند تا در نهایت نامزد اصلی حزب مشخص شود. پس از مشخص شدن نامزد حزب در یک فرآیند نسبتا پیچیده انتخابات سراسری برگزار خواهد شد. این فرآیند کم‌تر از هشت ماه دیگر پایان می‌یابد و آمریکایی‌ها رئیس جمهور جدید خود را خواهند شناخت. انتخابات درون حزبی در ایالات متحده برای تعیین نامزد نهایی هر حزب به «انتخابات مقدماتی» و یا «انتخابات اولیه» معروف شده است. مرحله‌ای که نامزدها باید آن را طی کنند تا به عنوان نامزد نهایی حزب متبوع خود معرفی شوند. این مرحله ابتدا با رای گیری از ایالت آیوا شروع می‌شود و به تدریج به بقیه ایالات نیز کشیده می‌شود. این دوره فرآیندی چند ماهه دارد.

الکترال کالج

الکترال کالج یا هیئت انتخاباتی در حقیقت مجمعی از افرادی هستند که نتیجه نهایی انتخابات ایالات متحده را رقم می‌زنند. در واقع باید گفت که انتخاب رئیس جمهور در این کشور بر خلاف انتخابات کنگره و فرمانداری‌ها، با رای مستقیم مردم صورت نمی‌گیرد. به بیان دیگر مردم هر ایالت به کاندیداهای مورد نظر خود رأی می‌دهند، هر فردی که برنده اکثریت آرا در آن ایالت شود، تعداد آرای انتخاباتی آن ایالت را، در الکترال کالج از آن خود می‌کند و هرشخصی که بتواند بیش از 270 رای انتخاباتی از مجموع 538 رای به دست آورد، رئیس جمهور آمریکا قلمداد خواهد شد. براساس قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، تعداد اعضاء هیئت‌های انتخاباتی هر ایالت معادل مجموع تعداد نمایندگان مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و سناتورهای همان ایالت است. بسیاری از کارشناسان نسبت به این نوع از رای گیری منتقد هستند زیرا معتقدند که اولا این روش با دموکراسی واقعی که آمریکا همواره مدعی آن است منطبق نیست. از طرفی ممکن است نامزدی از میزان آرای مردمی کمتر و رای الکترال کالج بیشتری برخوردار شده و پیروز انتخابات گردد. مسئله‌ای که در انتخابات آمریکا رخ داده است. در سال 2000 میلادی با وجود آن که تعداد آرای مردمی «ال گور» از «جرج بوش» بیشتر بود، اما در نهایت این بوش بود که به عنوان رئیس جمهور معرفی شد.

در واقع اگر نامزدی اکثریت آرای مردم در 11 ایالت پرجمعیت یعنی کالیفرنیا، نیویورک، تگزاس، فلوریدا، پنسیلوانیا، ایلی‌نویز، اوهایو، میشیگان، نیوجرسی، کارولینای شمالی و جورجیا را به‌دست آورد رئیس‌جمهور می‌شود، حتی اگر در 39 ایالت کم جمعیت‌تر هیچ رأیی به‌دست نیاورده باشد. مجموع آرای الکترال آن 11 ایالت به 270 می‌رسد و این حد نصابی است که نامزد برنده باید از مجموع 538 رأی الکترال به‌دست آورد. این مسئله نقض آشکار اصول دموکراسی است.

نامزدهای دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات

در این دوره از انتخابات درون حزبی ریاست جمهوری آمریکا نامزدهایی با دیدگاه‌هایی ساختارشکنانه حضور دارند. از میان جمهوری خواهان در حال حاضر «دونالد ترامپ» سرمایه‌دار معروف و جنجالی با کسب ۶۲۱رای در راس محبوب‌ترین افراد این حزب قرار دارد. در کنار وی، دیگر کاندیدای این حزب افراد مطرحی همچون «تد کروز» با ۳۹۵ رای، «مارکو روبیو» با ۱۶۸ رای و «جان کاسیج» با ۱۳۸ رای هستند. در حزب جمهوری‌خواه نامزدی که بتواند 1237 رای را کسب کند به عنوان نامزد نهایی برای انتخابات ریاست جمهوری 2016 تعیین خواهد شد. اما در میان جمهوری‌خواهان دونالد ترامپ به عنوان پدیده انتخابات شناخته می‌شود. وی که به سیستم سیاسی آمریکا معترض است و علیه مسلمانان و مهاجران مواضع افراط گرایانه‌ای دارد تاکنون توانسته در بسیاری از ایالت‌ها به عنوان فرد پیروز خود را معرفی کند. بسیاری از کارشناسان معتقدند پیروزی‌های ترامپ نشان‌دهنده شکاف بین مردم و نظام سرمایه داری آمریکا است. نوام چامسکی معتقد است در صورتی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود باید هر لحظه منتظر شروع جنگی در مقیاس جهانی بود. این نامزد افراطی تاکنون بیشترین آراء ایالت‌های آمریکا را به خود اختصاص داده است.

در حزب دموکرات نیز «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه سابق با ۱۰۹۴ رای پیشتاز است. در مقابل وی «برنی سندرز» سناتور ایالت با ۷۷۴ رای قرار دارد. در حزب دموکرات نامزدی که بتواند 2383 رای به دست بیاورد به عنوان نامزد نهایی معرفی خواهد شد. سندرز خود را یک سوسیال دموکرات معرفی کرده و بسیاری از اصول سرمایه داری را به چالش کشیده است. از نظر او کلینتون با وال استریت رابطه تنگاتنگی دارد و به نوعی از همان یک درصدی‌های جامعه محسوب می‌شود. در حالی که سندرز عمیقا مخالف سرمایه داران وال استریت است و خود را از 99 درصدی‌های جامعه می‌داند که طی جنبش وال استریت مخالفت خود را با سیستم سرمایه داری نشان دادند.

هنوز نمی‌توان به صورت قاطع نامزدهای نهایی دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را تعیین کرد اما به نظر می‌رسد حزب جمهوری‌خواه به سمت ایجاد نوعی سازوکار برای جلوگیری از انتخاب ترامپ کشیده شود چرا که وی تمامی اصول این حزب را به چالش کشیده و حتی این حزب را در آستانه فروپاشی قرار داده است. در سوی دیگر نیز با توجه به حمایت‌های شخصیت‌های مطرح دموکرات از هیلاری کلینتون شانس وی برای انتخاب به عنوان نامزد نهایی دموکرات‌ها بسیار بالا است.

افغانستان در سودای آرامش

کشور افغانستان برخلاف پاکستان، سال 1394 را پرتنش‌تر در مقایسه با سال‌های قبل سپری کرد. علاوه بر آن، پرونده‌هایی مثل حضور و نقش نیروهای خارجی در کشور، فساد، مذاکره با طالبان و تعامل نیروهای سیاسی داخلی همچنان مفتوح بوده و هیچ دورنمای شفافی در مورد بسته شدن این پرونده‌ها وجود ندارد.

آمریکا طی سال 1394 نه تلفات داد و نه عملیات درخوری علیه تروریست‌ها انجام داد، فقط به بهانه داعش و طالبان، با پهپادها و جنگنده‌هایش، شماری غیرنظامی را بمباران کرد (هرچند تعدادی تروریست را هم کشت). غیرانسانی‌ترین و فاجعه‌بارترین حملات آمریکا، بمباران بیمارستان پزشکان بدون مرز در شهر «قندوز» بود که اوایل مهر اتفاق افتاد. در این جنایت، شماری از بیماران، پزشکان و پرستاران جان خود را از دست دادند و مقامات واشنگتن هیچ توضیح روشنی در رابطه با واقعه ندادند و این کشتار را نیز به عنوان لکه ننگی در پرونده قطور خود ثبت کردند.

طالبان نیز در این سال هرچند به طور روزانه تلفات می‌داد، ولی پیشروی‌های کم‌سابقه‌ای هم داشت؛ منطقه «خاک سفید»، استان «قندوز»، بخش‌های گسترده‌ای از استان «زابل» در جنوب افغانستان و برخی مناطق دیگر به طور دائم یا موقت تحت اشغال این گروه تروریستی قرار گرفت.

بیشتر این پیشروی‌ها پس از اعلام مرگ «ملاعمر» و جانشینی «ملااختر منصور» در رهبری طالبان (مرداد گذشته) صورت گرفت.

ملا اختر علاوه بر اینکه بر حجم حملات افزود: تلاش کرد که وجهه زشت طالبان را در میان توده‌های افغان ترمیم کند، اما این اقدام او چندان قرین موفقیت نبود.

در این میان، و پس از گذشت حدود یک ماه از رهبری ملا اختر، خبرهایی در مورد اعتراض برادر ملاعمر به این رهبری جدید منتشر شد و این ماجرا، مدتی طالبان را در داخل مشغول کرد. اما به نظر می‌رسد این گروه تروریستی از بحران جانشینی به نفع ملااختر عبور کرده است.

مسئله فساد هم که در افغانستان خیلی برجسته است، در شرایط توصیف شده، تبدیل به یک مسئله فرعی شده است و معلوم نیست که دولت و ملت افغانستان تا چه زمانی باید با این پدیده شوم دست و پنجه نرم کنند، پدیده‌ای که آمریکایی‌ها در آن نقش اصلی را دارند.

در میان همه تحولات منفی افغانستان، تحولی که تا حدودی مثبت و قابل دفاع است، همزیستی و همراهی «اشرف غنی احمدزی» رئیس جمهور و «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت است. البته وجه مثبت دولت تنها در همین همراهی بدون تنش است، والا دولت کابل در حوزه امنیتی و خدمات عمومی و معیشتی مردم، کارنامه قابل دفاعی ندارد.

آمریکا مانع ریشه‌کنی تروریسم در عراق

سبحان محقق

هرچند وسعت مراکز اشغالی داعش در عراق به 15 درصد خاک این کشور نمی‌رسد، ولی ریشه‌کنی تروریسم در این کشور با اشکالات خاص خودش مواجه است.

در صورتی که برای جمع کردن فتنه تروریسم در عراق اراده واحدی وجود می‌داشت و دولت بغداد با اتکا بر توان ارتش و نیروهای بسیج مردمی و بدون هیچ‌گونه دغدغه جانبی وارد معرکه می‌شد، در همان ماه‌های نخست سال جاری، بساط داعش در عراق برچیده می‌شد. ولی همان‌طور که ذکر شد، اوضاع در این کشور خیلی پیچیده بوده و مسائل با هم گره خورده است.

در استان الانبار ابتدا ارتش و بسیج مردمی خوب وارد عمل شده بودند و تا 80 درصد این استان بزرگ را آزاد کردند، اما وقتی نوبت به «رمادی» مرکز استان رسید، آمریکا مداخله کرد و از بغداد خواست بسیج مردمی را در این عملیات مشارکت ندهد. آمریکایی‌ها بسیج مردمی را یک گروه شبه‌نظامی شیعه می‌دانند. در صورتی که این نهاد اولا، تحت فرمان ارتش و نخست‌وزیر عمل می‌کند و ثانیا متشکل از داوطلبان شیعه، سنی و مسیحی است.

مشارکت نکردن بسیج مردمی در عملیات آزادسازی رمادی، باعث شد که این عملیات زیاد طول بکشد و طی آن، مناطق غیرنظامی وسیعی ویران شوند و با این هزینه گزاف، شهر نیز آزاد گردد.

آمریکا به عنوان یک بازیگر پنهان عراق، علاوه بر مخالفت با حضور بسیج مردمی در عرصه‌های نبرد، به ترکیه چراغ سبز داد تا نیروهایش را به بهانه مبارزه با داعش، وارد استان نینوای عراق بکند. اقدامی که به تنش و مبارزه کلامی میان بغداد و آنکارا انجامیده است و این مشاجرات همچنان ادامه دارد.

واشنگتن علاوه بر دو مورد فوق، رویه شیطنت‌آمیزی را در ارتباط با منطقه خودمختار کردستان عراق در پیش گرفته است و به حس جدایی‌طلبی در این منطقه دامن می‌زند، اقدام موذیانه جدید کاخ سفید در رابطه با کردها، تلاش برای مشارکت دادن پررنگ پیشمرگان در عملیات آزادسازی موصل و همزمان با آن، حذف کامل بسیج مردمی در این عملیات است. آمریکایی‌ها آشکارا اعلام می‌کنند که پیشمرگان پس از آزادسازی موصل، در بخش‌های کردنشین این شهر خواهند ماند.

در داخل موصل نیز طی سال جاری شمسی، ماشین اعدام داعش همچنان فعال بوده و جان هزاران نفر را گرفته است، که دردناک‌ترین آن، اعدام دسته‌جمعی حدود 200 کودک بوده که اواسط آبان اتفاق افتاده است.

در میانه آذر هم مشارکت حدود 26 میلیون زائر در مراسم اربعین کربلا بود که بزرگ‌ترین راهپیمایی جهان اسلام نام گرفت.

اما در عرصه سیاسی عراق مورد قابل ذکر مربوط به سال 1394، داستان مبارزه با فساد در درون دستگاه دولت است. مردم با راهپیمایی‌های مکرر خود در بغداد و شهرهای جنوبی عراق، به همه فهماندند که این مطالبه همگانی و جدی آنهاست.

در واکنش به این مطالبه بزرگ، «حیدر عبادی» نخست‌وزیر عراق اعلام کرد که قصد انجام اصلاحات گسترده را دارد و حتی گفت که به اصلاحات ادامه می‌دهد حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.

عبادی در عمل نیز دست به حذف معاونت‌های ریاست جمهوری و شماری پست‌های حساس دیگر زد. پس از این اقدامات ناگهانی، موضوع مدتی مسکوت ماند، تا اینکه طی ماه جاری «مقتدا صدر» رهبر جریان «صدر» وارد میدان شد و به درخواست وی، هوادارانش دست به تظاهرات گسترده در بغداد و برخی شهرهای دیگر زدند. در هر حال پرونده فساد همچنان باز است و هر کس از نگاه خود و حزب خود بدان می‌نگرد.

مورد دیگری که در حوزه سیاسی رخ داد و دارای اهمیت است، بازگشایی سفارت عربستان پس از 25 سال در عراق (اواخر آذر) است. اما در همین چند ماهی که از عمر سفارت می‌گذرد، مداخله‌های سفیر در امور داخلی عراق باعث شد که شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی این کشور نسبت به فعالیت سفارت و خود سفیر حساس شوند و حتی از دولت بخواهند به فعالیت سفارت پایان بدهد. هرچند مقامات عراقی با اغماض از کنار این مسئله گذشتند و سفارت عربستان همچنان در بغداد فعال است.

سرد شدن آتش جنگ در سوریه

وضعیت سوریه در سال جاری را می‌توان از چند منظر همچون تحولات میدانی، آوارگان، تشکیل ائتلاف 4+1، ورود نیروی هوایی روسیه در نبرد با تروریست‌ها، مذاکرات صلح و آتش‌بس مورد توجه قرار داد.

در عرصه میدانی سال 1394 به ویژه نیمه دوم آن، سال پیروزی‌های بزرگ ارتش سوریه و نیروهای مقاومت علیه تروریست‌ها بود؛ شهرها و مناطق مهمی مثل القلمون، یرموک، حسکه، کوبانی، شیخ مسکین، قنیطره، نبل و الزهرا از اشغال‌ تروریست‌ها آزاد شدند. البته این جدای از مناطق غیرشهری مثل بخش اعظم استان حلب و تقریباً کل استان لاذقیه است که به دست نیروهای دولتی افتاده است.

در روند این پیروزی‌ها که البته جنگنده‌های روسی نقش پررنگی داشته‌اند، آمریکا نسبت به دو چیز نگران شد؛ اول اینکه سوریه نه‌تنها باتلاقی برای روسیه نشده، بلکه پیروزی بر تکفیری‌های داعش به نام این کشور تمام شده است و دوم، قطع شدن مسیرهای لجستیکی و امدادی به تروریست‌های به اصطلاح میانه‌رو در استان‌های شمالی حلب و لاذقیه و همچنین، بسته شدن مناطق مرزی اردن به خاطر آزادسازی شهر شیخ مسکین توسط نیروهای دولتی و مقاومت.

در ماجرای آزادسازی بخش‌های گسترده استان حلب و پیشروی نیروهای دولت به سمت بخش شرقی شهر حلب، نگرانی آمریکا دوچندان شد و به همین خاطر، جانب آتش‌بس را گرفت.

جنگنده‌های روسی از شش مهر به دعوت دولت دمشق، وارد نبرد علیه تروریست‌ها شدند و همزمان اعلام شد که ایران، روسیه، عراق و سوریه یک مرکز اطلاعاتی مشترک ایجاد کردند، این پیوند که ائتلاف 4+1 نام گرفت، به زودی اثرات خود را در عرصه میدانی گذاشت و ضربات مهلکی را متوجه تروریست‌ها کرد.

ترکیه نیز در این میان، یک جنگنده «سوخوی» روسی را در آسمان استان لاذقیه سرنگون کرد، که البته با پذیرش تحریم اقتصادی روسیه، تاوان آن را نیز چشید.در یک جمعبندی، سال 1394 سال پیروزی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت بر تروریست‌ها و حامیان آنها بود و درحال حاضر نیز چه با تداوم آتش‌بس چه با برچیده شدن آن، این دمشق و متحدان «بشار اسد» رئیس‌جمهور سوریه هستند که دست بالا را دارند.

http://kayhan.ir/fa/news/70981

ش.د9405854

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات