تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۹۵۶۷۰
اثرات منطقه‌اي حوادث اخير در ترکيه در گفت‌و‌گوي «مردم‌سالاري» با دکتر محمود دلفاني

ترکيه به سوي پريشاني هويتي در حال حرکت است

مقدمه: حوادث اخير ترکيه به همراه تبعات حمايت مستقيم و غيرمستقيم از داعش و مخالفت و مبارزه با بشار اسد، در مسائل منطقه‌اي عامل تأثيرگذاري است به طوري که اگر تنش در ترکيه ادامه يابد، امنيت منطقه زير سؤال رفته و شرايط دشواري براي همسايه‌ها به وجود خواهد آمد. در گفت‌وگو با دکتر محمود دلفاني، رئيس آموزشکده عالي روش‌شناسي علوم انساني پاريس و کارشناس مسائل بين‌المللي به بررسي تأثيرات جهاني مسائل ترکيه پرداختيم که اکنون متن آن پيش روي شماست:
پایگاه بصیرت / سيدحسين امامي

(روزنامه مردم‌سالاري ـ 1395/06/28 ـ شماره 4138 ـ صفحه 7)

* حوادث اخير در منطقه خصوصاً مسئله ترکيه بسيار چشمگير بوده است. شما پايه‌ها و مباني تحولات اخير در ترکيه يا به اصطلاح اين کودتا را در چه مي‌بينيد؟ برخي اين کودتا را کودتايي ساختگي دانسته‌اند، مي‌خواستيم نظر شما را هم بدانيم؟!

** بنده هم اصطلاح «کودتاي ساختگي» يا «کودتاي از پيش برنامه‌ريزي» را شنيده‌ام، به اين معنا که اردوغان اين کودتاي ساختگي را طرح‌ريزي کرد تا بتواند مخالفانش را بشناسد، اما قضيه به اين سادگي‌ها هم نيست. به خاطر اين‌که وقتي کسي برنامه يا پروژه‌اي را بخواهد درچنين مقياسي اجرا کند، کنترل و اجرا و مهار مرحله به مرحله‌اش به اين سادگي‌ها نيست، يعني فکر نمي‌کنم هيچ رئيس دولتي چنين خطري را قبول کند که کودتاي ساختگي انجام دهد. اينها تلقي بسيار ساده‌انگارانه و نديدن ساختارهاي جامعه و روابط قدرت در ترکيه يا هر جاي ديگري است.

برنامه‌ريزي کودتا چند لايه و چند جانبه است،‌ همانند جنگ. هر زمان که بخواهيد مي‌توانيد جنگي را شروع کنيد اما معلوم نيست که چه زماني بتوانيد آن را تمام کنيد. شروع‌اش دست شماست اما پايانش معلوم نيست دست شما باشد يا حتي ادامه‌اش از کنترل خارج نشود. بنابراين ميزان خطر اين برنامه‌ها آنقدر بالا هست که فکر نمي‌کنم، اردوغان که سياستمدار بي‌تجربه‌اي نيست بخواهد و بتواند به چنين کاري دست بزند. اينکه اردوغان از اين اتفاق کودتا استفاده مي‌کند، نبايد ذهن‌ها را به اين سمت ببرد که کلا قضيه کودتا ساختگي بوده است.

به نظرم کودتاي ترکيه اتفاقي بود که دير يا زود بعد از اقداماتي که اردوغان در حوزه سياسي و به ويژه حوزه نظامي انجام داد،‌ مي‌افتاد. تعويض‌ها و تغييراتي که در فرماندهي عالي ترکيه اتفاق افتاد، چه قبل از پديد آمدن داعش و چه بعد از آن،‌ همگي بايد بسيار با دقت مورد بررسي قرار گيرد. دوم اينکه بحث لائيسيته در ترکيه را داريد. اينکه نظاميان در ترکيه متولي لائيسيته هستند، يعني به لحاظ تاريخي،‌ نظاميان ايجادکننده و نگهبان ملي‌گرايي ترک و نظام لائيک ترکيه هستند. وقتي اين گزاره‌ها را کنار هم مي‌گذاريد،‌ بسيار طبيعي مي‌بينيد که حداقل بخش‌هايي از ارتش ترکيه و بخشي از سياستمداران که هنوز وفادار به تعاريف کلاسيکي هستند که از دوره کمال آتاتورک هست،‌ واکنش‌ها از بيرون دولت پديد بيايد. تلاش‌هايي به لحاظ سياسي صورت گرفت ولي با توجه به ترکيب جمعيتي و سير تحول جامعه ترک، اين گروه خود را بيش از پيش در اقليت مي‌ديدند. در انتخاباتي که انجام شد، اردوغان يا حزب توسعه، به صورت دموکراتيک بالا آمد و بعد روند تحولات بسيار پرشتاب شد و اين شتاب به بحث جنگ در سوريه،‌ داعش،‌ مهاجرت، ‌اتحاديه اروپا برمي‌گردد.

من فکر مي‌کنم جامعه ترک به سوي نوعي پريشاني هويتي در حال حرکت است و اين پريشاني در آينده براي ترکيه بسيار گران تمام خواهد شد، يعني جامعه‌اي که نه لائيک است و نه مذهبي، در واقع تعريفي از خود و آينده خود نخواهد داشت. براي اين است که هر اقدامي که در حال حاضر اردوغان انجام دهد،‌ سران کودتا را اعدام کند يا نه! برنامه تسويه و پاکسازي و هر اقدامي که در اين برش زماني انجام دهد،‌ به نظرم بسيار حساس و سرنوشت‌ساز خواهد بود.

* نظرتان درباره مباني فکري و انديشه سعيد نورسي و گولن که سران مستقيم و غيرمستقيم اين کودتا معرفي مي‌شوند،‌ چيست؟ آنها چه چيزي از اسلام و ترکيه جديد مي‌فهمند و مي‌خواهند آن را در جامعه اجرا کنند؟

** برداشت‌هايي که از اسلام وجود دارد، متفاوت است. برداشتي که از اسلام در ايران، ‌افغانستان، عراق و عربستان وجود دارد مختلف است. ما جنگ برداشت‌ها، نحله‌هاي فکري و تفسيرهاي مختلف از اسلام قرار داريم. طبيعتاً برداشتي که گولن از اسلام دارد با برداشتي که ايران دارد و برداشتي که مصر از اسلام دارد، همانند هم نيست. هرچه به جلو مي‌رويد ـ مثلا همين سخنراني اخير اردوغان ـ در بحث نمايش رسانه‌اي نشانه‌ها و عوامل لائيک را بسيار کم مي‌بينيد يعني بيشتر خانم‌هايي را مي‌بينيد که روسري دارند، حتي شايعه است که مي‌خواهند برخي از مشروب‌فروشي‌ها را ببندند. آن چه فکر مي‌کنم شايد اتفاق بيفتند، اين است که شايد در آينده به نوعي با چند پارچگي فرهنگي ـ اجتماعي در ترکيه روبه رو شويم. شايد بتوان آن را شيوه‌اي از«مناطق آزاد» در ترکيه دانست. فرض کنيد بخش‌هاي بسيار کوچک و توريست‌پسند و اروپايي‌پسند مثل استانبول و آنتالياي ترکيه را به عنوان مناطق آزاد اعلام کنند و بقيه کشور به سمتي برود که بيشتر به سمت الگو‌هاي اسلامي پيش برود. در اين مناطق شايد اساس و چارچوب لائيسيته کمرنگ‌تر شود و صبغه مذهبي‌اش قوت گيرد اما چون اقتصاد ترکيه به شدت به بحث توريسم وابسته است، من فکر مي‌کنم. اگر اردوغان بخواهد برداشت عثماني ـ سعودي را در ترکيه پياده کند، ترکيه بيش از هر بحران سياسي دچاربحران فرهنگي ـ هويتي مي گردد.

برخي بر اين باورند که ترکيه به لحاظ سياسي و اجتماعي دوپاره مي‌شود. من فکر مي کنم بحران هويت بسيار عميق‌تر خواهد بود. نوسازي آمرانه نظاميان لائيک اينک با چالش‌هاي بسيار جدي رو به رو است. ممکن است تلاقي بين نهادهاي لائيک و مدني در مقابل نهادهاي مذهبي که حالا پشتوانه‌اش دولت است، پديد آيد. اين تلاقي چند ساحتي و چند‌لايه و غيرقابل پيش‌بيني و غير‌قابل کنترل خواهد بود. نهادهاي مدني و لائيک در ترکيه، نهادهايي هستند که حداقل صد سال است دارند فعاليت مي‌کنند. از طرف ديگر، صد سال است که نهادهاي مذهبي ضعيف شده و تحت فشار و محدوديت قرار دارند. اگر دولت را برداريد و يک دولت بي‌طرف را بگذاريد، خواهيم ديد که در تلاقي طرفداران مذهب و گرايش‌هاي مذهبي با نهادهاي لائيک، وزنه به کدام سو مي‌چرخد؟ اين بحث بسيار مهمي است که در تحليل‌هاي سياسي که مي‌کنيد، بعضي مواقع نيروي قاهر و غالب قدرت سياسي را برداريم تا ببينيم که در کارزار قدرت‌هاي اجتماعي اگر زور حکومت برداشته شود، آن موقع تحولات به چه سمت و سويي مي رود. براي همين من فکر مي‌کنم که آينده ترکيه، آينده‌اي بسيار پرتنش و پر‌آشوب خواهد بود و عواقب کودتا به همين جا خاتمه نخواهد يافت. بحث‌هايي که اردوغان در سخنراني‌هايش مطرح مي‌کند، شايد براي انسجام و قدرت سياسي در کوتاه مدت موثر باشد ولي ترکيه را در حوزه‌هاي گوناگون دچار نابساماني خواهد نمود.

مطلب مهم ديگر اين است که اتفاقي که افتاده و نشانه‌هايش وجود دارد و آن را به عنوان آينده‌پژوه خدمتتان عرض مي‌کنم، اين است که من فکر مي‌کنم محدوديت‌ها يا شرايطي را که ترکيه به صورت کامل يا نيم‌بند مي‌پذيرفت که نامزدي‌اش براي ورود به اروپا تضمين شود، الان شايد اولويت دولت ترکيه نباشد، يعني يکي از اولويت‌هاي تاريخي ترکيه حداقل در 10 الي 20 سال گذشته که ورود به اتحاديه اروپاست، اين اولويت الان بسيار کمرنگ شده و همين مسئله از بين رفتن ورود به اتحاديه اروپا،‌ ممکن است در روند تصميم‌سازي آينده،‌ خيلي تاثير بگذارد. همچنين ممکن است موجب شود سياسيوني که روي کار هستند کمي محکمتر به سمت اينکه گرايش‌هاي مذهبي خودشان را بيشتر در جامعه اعمال کنند، گام بردارند.

* علاوه بر حوادث اخير، بمب‌گذاري‌هاي مختلفي که در ترکيه و سوريه صورت گرفته، به نظر شما مجموع اين اتفاقات، حمايت مستقيم يا غيرمستقيم ترکيه از داعش را به چه سمت و سويي سوق خواهد داد؟

** چالش کنوني دولت ترکيه اين است که مجبور است سياست‌هاي کلاسيک راهبردي ترکيه را ادامه دهد و از طرفي با مسائل جديدي در حوزه داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي روبه رو است. چالش‌هايي نوين با پيامد‌هاي چند‌جانبه و غير‌قابل پيش‌بيني. يکي از اين مسائل بحث تروريسم و داعش است، البته در ديدي کلان مشکل اصلي ترکيه درک و انتخاب سياستي راهبردي در رويارويي با تغييرات در مناسبات قدرت منطقه‌اي و بين‌المللي است. مسئله ترکيه اين است که سياستمداران برنامه راهبردي ندارند چون شما وقتي مملکتي را مستقيم يا غيرمستقيم درگير کارزار نظامي يا حتي جنگ اقتصادي يا سياسي مي‌کنيد بايد دکترين يا سياست راهبردي داشته باشيد. سياست ترکيه در منطقه استفاده از فرصت‌هاي سياسي و اقتصادي بوده است. نمونه آن بهره‌گيري از جنگ هشت ساله بين ايران و عراق است. در مساله سوريه و داعش هم ترکيه با عدم درک از سير تحولات منطقه‌اي به دنبال بهره‌گيري از آشفتگي سياسي بود. ترکيه وارد کارزاري سياسي، نظامي شده است بدون اين‌که راهبرد سياسي منطقه‌اي داشته باشد.

ترکيه کنوني در حال حاضر با چند جنگ درگير است. در ترکيه لزوما جنگ کلاسيک و لشکرکشي صورت نگرفته اما اينکه با منطقه‌اي که چند سال در جنگ است، مرز مشترک دارد، ورود و خروج‌ها را نمي‌تواند کامل کنترل کند،‌ بالطبع اين کشور را درگير جنگ مي‌کند. همچنين پيامدهاي اين جنگ بر اقتصاد اين کشور وجود دارد. بحث برتري يا هژموني سياسي در منطقه شکل پيچيده‌اي به خود گرفته است. بحث سيادت بر جامعه مسلمانان و ارائه مدل ترک به عنوان مدل موفق براي جامعه اسلامي هم مطرح است. از طرف ديگر مسئله کردها هم مطرح است، يعني مسائل کلاسيک مثل مسئله کردها با مسائل جديد آميخته شده است که از آن جمله ژئوپوليتيک تروريسم است و اين کار را براي دولت ترکيه بسيار دشوار خواهد کرد.

در بين خود سياستمداران ترک در مورد مسئله داعش تشتت آرا وجود دارد، يعني سياست واحدي که بيايد و توضيح دهد در قبال سوريه چه تصميمي بايد بگيرند وجود ندارد.

* مسئله داعش چرا اينقدر طول کشيده است؟

** چون داعش يکي از مسائل پيچيده بين‌المللي است که اينقدر بازيگر سياسي دارد. هم بازيگر منطقه‌اي و هم بازيگر بين‌المللي در آن وجود دارد. از طرفي ديگر بازيگران کوچک هم وجود دارند، جالب اينجاست که گاهي وزن بازيگران کوچک، با کشوري بزرگ برابري مي‌کند. براي همين است که اين مناقشه به اين شکل ادامه پيدا کرده است، يعني اگر فرض کنيم کشورهاي بزرگ توافقي انجام دهند،‌ يک دفعه اتقافي از طرف کشور کوچک رخ مي‌دهد که تمام معادلات دوباره به هم مي‌خورد. تعداد بازيگران زياد شده و يکي از اين بازيگران، ترکيه است و مسئله مهم اين است که خود اين بازيگران راهبرد مشخصي ندارند؛ چه در حوزه منطقه‌اي و چه در حوزه بين‌المللي.

* سياست ايران در برخورد با داعش و عدم حضور مستقيم چه اهميتي داشته و دارد؟ علاوه بر اين نقش ايران در آينده داعش و سوريه تا چه حد خواهد بود؟

** به نظرم سياستي که ايران در مقابل داعش پيش گرفته،‌ بسيار هوشمندانه‌ بوده است يعني توانست با کمترين هزينه، قدرت چانه‌زني خود را در فرداي صلح که پشت ميز مذاکره مي‌نشينند حفظ کنند. اين سياست هوشمندانه جلو مي‌رود و نگاه نکنيد که در برخي کنفرانس‌ها ايران را دعوت نمي‌کنند، اگر قرار باشد که به نقطه پاياني جنگ در منطقه برسيم، و مذاکره صلحي انجام شود و تمام طرف‌ها پشت ميز بنشينند،‌ قطعاً ايران يکي از طرف‌هاي مهم اين مذاکره صلح و قرارداد احتمالي که بسته شود خواهد بود.

http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=255763

ش.د9501932

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات