تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۶  ، 
کد خبر : ۳۰۱۶۷۶
احمدي‌نژاد و بقايي نامزد شدند

شوك بهاري

پایگاه بصیرت / علی ایوبی
(روزنامه شرق - 1396/01/24 - شماره 2838 - صفحه 3)

بدون تردید شوک بزرگ دومین روز ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری، حضور احمدی‌نژاد و ثبت‌نامش برای ریاست‌جمهوری دوازدهم بود. حرکتی که با توجه به نهی مقام معظم رهبری از حضور او در انتخابات داغ‌ترین سوژه خبری را به دست خبرنگاران و سیاست‌مداران و کارشناسان سیاسی داد.

ساعت ١١ بود که اعلام شد او به همراه حمیدرضا بقایی که چندی‌پیش اعلام کاندیداتوری کرده بود، به همراه اسفندیار رحیم‌مشایی، علی‌اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی و رسانه‌ای دولتش و شیخ‌الاسلامی وزیركار سابق او وارد وزارت کشور شد. احمدی‌نژاد، بقایی و مشایی درحالی‌که دست‌های خود را در دست هم گره کرده بودند، در میان هجوم خبرنگاران و عکاسان که برای ثبت این لحظه دقایقی منتظر بودند، وارد سالن ستاد انتخابات شدند. بعد از ورود، بقایی مدارک خود را تحویل داد و سپس برای ثبت‌نام به همراه احمدی‌نژاد و مشایی در جلوی یکی از میزها که از قبل آماده شده بود، قرار گرفتند. اما قبل از شروع ثبت‌نام باز هم دستان خود را گره زدند و شعار معروف خود را با صدای بلند گفتند. همه عکاسان و خبرنگاران خواستند باز هم شعارشان را تکرار کنند که این سه هم باز شعار دادند «زنده‌باد بهار- زنده‌باد ایران».

هنگام ثبت‌نام بقایی نیز احمدی‌نژاد و مشایی بارها سوژه عکاسان شدند. نام‌نویسی بقایی که تمام شد، این سه‌ بار دیگر شعار خود را تکرار کردند و احمدی‌نژاد شوک بزرگ خود را با بیرون‌آوردن شناسنامه خود از جیب کتش به همه وارد کرد. او سپس به ابتدای سالن برگشت و مدارک خود را تحویل داد و دوباره به همان میز ثبت‌نام برگشت و درحالی‌که شبکه خبر تلویزیون آن را زنده پخش می‌کرد، برای دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری نام‌نویسی کرد.

همه منتظر بودند تا اسفندیار رحیم‌مشایی هم با اینکه در انتخابات چهار سال پیش رد صلاحیت شده بود، ثبت‌نام کند. او البته شناسنامه خود را هم از جیبش درآورد و به سمت عکاسان گرفت، اما با طعنه گفت: «من هم شناسنامه دارم، ولی کارایی ندارد». جمله‌ای که نشان می‌داد او هم بدش نمی‌آمد مانند دو دوست بهاری خود برای ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کند.

حالا همه خبرنگاران در سالن کنفرانس منتظر بودند تا ببینند احمدی‌نژاد و بقایی در پشت تریبون چه خواهند گفت و احمدی‌نژاد برای ثبت‌نام خود چه دلایلی خواهد آورد. او در ابتدا از رسانه‌ها گله کرد که چرا به ادعاي او کنفرانس مطبوعاتی‌اش را که چند روز پیش برگزار کرده بود، درست پوشش ندادند و جواب‌های او را منتشر نکردند. بعد از آن هم گفت که نیامدنش از طرف مقام معظم رهبری یک توصیه بوده و ادامه داد که به قول اخلاقی که داده، پایبند است و برای حمایت از حمیدرضا بقایی ثبت‌نام کرده است. او از خودش و رفقایش هم دفاع کرد و گفت: «تمام زندگی ما را دستگاه‌های اطلاعاتی و غیراطلاعاتی بارها شخم زده‌اند. بقایی با شکایت دولت بازداشت شد و هفت‌ماه‌ونیم در زندان بود. سخت‌ترین رسیدگی‌ها علیه بقایی اتفاق افتاد و بر همه مردم ثابت شد که او پاک است و با نوشتن نامه از او عذرخواهی کردند».

احمدی‌نژاد از رفیقش هم تعریف و اعلام کرد: «بقایی امتیاز فراوانی دارد که یکی از آنها این است که سند زنده پاک‌دستی دولت قبل است. من از او حمایت می‌کنم و مطمئنا بنده با تمام توانم در خدمت او خواهم بود» و در نهایت هم گفت: «زندگی من و بقایی و مشایی فدای مردم ایران».

با تمام‌شدن فرصت احمدی‌نژاد، خبرنگاران خواستند سؤالات خود را بپرسند که گفته شد بقایی هم صحبت خواهد کرد. او هم با بیان اینکه خود را برای پذیرش مسئولیت بزرگ آماده کرده‌ام، گفت: «افتخار می‌کنم ایرانی هستم، ملت ایران شایسته هستند تا بهترین زندگی را داشته باشند. آنها همواره در صلح و ثبات و آرامش با دیگر ملت‌ها زندگی کرده‌اند. ملت ایران ملت جنگ‌طلبی نبوده و نیست. طرفداری آنها از زمانی که بزرگ‌ترین امپراتوری جهان بود، با همه ملت‌ها روشن و واضح است».

او همچنین گفت: «بر این باورم می‌توانیم ایران را بسازیم و می‌توانیم کشور را به جایگاه و قله‌های بلند برسانیم و ملت ایران می‌تواند با تلاش، صلح و دوستی بر مشکلات فائق آید. باید تمام موانع برداشته و اقتصاد فعال شود». هنگام سخنرانی بقایی اتفاق جالبی هم افتاد، ناگهان شایعه شد که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران برای ثبت‌نام وارد وزارت کشور شده است که باعث شد خیلی از خبرنگاران سالن را ترک کنند. اما چند دقیقه بعد مشخص شد که این خبر صحت ندارد و البته این شایعه هم پیچید که بعضی این دروغ را گفتند تا سؤالی از احمدی‌نژاد پرسيده نشود.

با این حال خبرنگاران سؤالات خود را از او پرسیدند. یکی پرسید اگر بقایی رد شود، با توجه به حرف مقام معظم رهبری آیا کنار خواهد رفت، که احمدی‌نژاد پاسخ داد: «صبر داشته باشید». او درباره رقیب بقایی هم گفت: «فکر نمی‌کنم بقایی رقیب داشته باشد، او رقیب من است». یکی دیگر از او پرسید حضور شما برای حمایت از آقای بقایی کافی بود، پس چرا دیگر ثبت‌نام کردید؟ که در جواب گفت: «شما در یک مقطعی وقتی به پزشک مراجعه می‌کنید، او به شما می‌گوید آب نخور. اما وقتی شش‌ ماه دیگر مراجعه می‌کنید، به شما می‌گوید آب بخور». احمدی‌نژاد درباره احتمال رد صلاحیت خود هم گفت: «چرا باید صلاحیت من رد شود، اصل بر برائت است». خبرنگار «شرق» هم از او پرسید: «آیا شما کاندیدای پوششی بقایی هستید؟» که احمدی‌نژاد با عصبانیت جواب داد: «این حرف‌ها چیست؟ پوششی یعنی چه؟» دیگر وقت آنها به پایان رسیده بود و این سه یار بهاری درحالی‌که خبرنگاران همچنان سؤالات خود را از آنها می‌پرسیدند، وزارت کشور را ترک کردند.

کاندیدای بدشانس

بی‌شک، بدشانس‌ترین فردی که روز دوم را برای ثبت‌نام انتخاب کرده بود، مسعود زریبافان، رئيس سابق بنیاد شهید و معاون احمدی‌نژاد بود. او در همان ساعت اولیه شروع نام‌نویسی، نماینده‌ای را به جای خود فرستاده بود که به دلیل ناقص‌بودن مدارک، نتوانست ثبت‌نام کند. سپس خود شخصا به ستاد انتخابات آمد و نام‌نويسی کرد. زریبافان سپس پشت تریبون قرار گرفت تا به پرسش‌ها پاسخ دهد؛ اما یکی، دو دقیقه‌ای از صحبت‌هایش نگذشته بود که خبر رسید احمدی‌نژاد به همراه دو یار همیشگی‌اش وارد وزارت کشور شده است. همین باعث شد بیشتر خبرنگاران سالن را ترک کنند و به سمت پله‌های ورودی ستاد بروند. البته زریبافان به صحبت‌هایش ادامه داد و گفت: اگر در کشور فقر وجود دارد، به خاطر این است که روش مدیران و مسئولان اشکال داشته است و تبعیض، ویژه‌خواری و رانت موجب فقر شده است. او در ادامه درباره برنامه‌های خود گفت: اگر از من بپرسید چه تضمینی برای مقابله با فساد و بی‌عدالتی‌ها داری، باید بگویم راه آن برداشتن مصونیت‌های سیاسی است.

مسعود زریبافان که زمانی از نزدیکان حلقه محمود احمدی‌نژاد بود، در حالی در حاشیه آمدن او از ساختمان وزارت کشور خارج شد که چندی پیش در مصاحبه‌ای به نوعی آمدن دوست سابقش را پیش‌بینی کرده و گفته بود: احمدینژاد آدمی نیست که بخواهد به‌ سادگی از دنیای سیاست دست بکشد.

همچنین حجت‌الاسلام محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، هم پیش‌از‌ظهر روز گذشته با حضور در ستاد انتخابات کشور، از روند ثبت‌نام نامزدهای انتخاباتی بازدید کرد.

موسی‌الرضا ثروتی، نماینده مردم بجنورد در مجالس هفتم، هشتم و نهم، هم با حضور در ستاد انتخابات کشور، در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نام‌نویسی کرد. پسر کوچک آیت‌الله کاشانی نیز در میان ثبت‌نام‌کنندگان بود و پدرش را رهبر جنبش ملی‌شدن نفت اعلام کرد.

حضور دهه هفتادی‌ها

اما از آدم‌هایی که نسبت به کسانی که در روز دوم به ستاد انتخابات آمده بودند، چهره معروف‌تری داشتند، می‌توان به «محمدرضا احمدآبادی» که اندازه دهانش او را معروف کرده و برای دیده‌شدن در همه مراسم تشییع و مناسبت‌های مذهبی شرکت می‌کند و همچنین «سیروس میمنت»، از بازیگران سریال‌های تلویزیونی، نام برد. میمنت گفت از سر بی‌کاری آمده است و اگر مسئولان بی‌کاری مردم را حل کنند، برای خود رقیب درست نمی‌کنند.

حضور جوان‌های دهه‌هفتادی که برای ثبت‌نام مراجعه کرده بودند از نکات درخور توجه در دومین روز بود. یکی از آنها متولد سال ٧٦ بود که گفت پشت کنکوری است. حسین رحیمی، جوان ١٩ساله‌ای هم که از چهارمحال‌و‌بختیاری برای ثبت‌نام آمده بود، درباره انگیزه خود گفت: من در این سن نباید بی‌پول باشم و به همین خاطر هم آمده‌ام. او همچنین اعلام کرد که می‌خواهد آمریکا و اسرائیل را نابود کند. جوانی ٢٠‌ساله به نام سیدمحمدباقر بوستانی هم با چفیه و تسبیحی در دست، در انتخابات ثبت‌نام کرد. جوانی دیگر هم گفت برجام برنامه خوبی است؛ اما دادن یارانه در شأن مردم ایران نیست و نباید کاری کنیم که مردم صدقه بگیرند. او راه پیش‌روی خود را سخت دانست و به همین دلیل نمی‌خواهد معاون‌اول خود را معرفی کند. دختر دیگری نیز گفت عده‌ای به اسم قرآن و پژوهش‌های دینی وارد جادو و رمالی شده‌اند که من آنها را تخلیه اطلاعاتی کردم؛ اما چهار سال است در حصر خانگی هستم و هدفم از ثبت‌نام، این بود که این مسائل را مطرح کنم.

خانمی هم در حالی که برنامه‌های انتخاباتی خود را روی دو برگه نوشته و در دست داشت، به خبرنگاران گفت: من به عنوان یک زن می‌دانم نمی‌توانم انتخاب شوم؛ ولی می‌خواهم اعلام وجود کنم و بگویم زن‌ها هم می‌توانند مملکت را اداره کنند. او همچنین از رئيس‌جمهور آینده خواست به برنامه‌های او توجه کند. از او پرسیدند آیا او یک زن فمینیست است که گفت من اصلا سیاسی نیستم.

فردی هم که خود را ورزشکار معرفی می‌کرد، گفت: در صورت رئيس‌جمهورشدن همه معتادان را از شهرها بیرون می‌کند. او که فکر می‌کرد نام‌نویسی برای انتخابات شورای شهر است، گفت دوستانش به اشتباه به او گفته‌اند و هدفش رفتن به شورا بوده است؛ اما حالا برای ریاست‌جمهوری هم شرکت کرده است.

دماغ دشمن را خرد می‌کنم

یک نفر هم بعد از ثبت‌نام به جمع خبرنگاران آمد، روی زمین نشست و گفت: رئيس‌جمهور به‌جای سوگند باید قسم بخورد و به مشکلات رسیدگی کند. او که خود را یک کُرد معرفی می‌کرد، گفت دیپلماسی را قبول ندارد و اگر به سازمان ملل برود، به‌جای اعتراض به کشورها، دماغ رئيس‌جمهوری آنها را خرد خواهد کرد. روز گذشته، سه نفر هم با لباس عربی در انتخابات ثبت‌نام کردند؛ یکی از آنها به نمایندگی از بقیه گفت برای بهبود وضعیت خوزستان کاندیدا شده و آن‌قدر این شهر مشکل دارد که باید نام آن را به «خاکستان» تغییر داد.

فرد دیگری هم که خود را از عشایر معرفی می‌کرد، گفت یک نماینده از سوی امام رضا‌(ع) به خوابش آمده و خواسته کاندیدا شود. او گفت همه چیز خوب است به‌جز اقتصاد و متأسفانه به اسم تحریم همه چیز را در شهرستان ما گران کرده‌اند و حتی اجناس از یک مغازه تا مغازه بغلی، ٥٠ هزار تومان تفاوت قیمت دارد. مردی هم با مو و ریش‌های سفید و پیراهن بلند مشکی در میان ثبت‌نام‌کنندگان جلب توجه می‌کرد، «عشق، خنده و زندگی» را شعار خود اعلام کرد و گفت من این سه چیز را برای مردم کشورم می‌خواهم و اولویت‌های من هم «فرهنگ، رفاه اجتماعی و سیاست» است. او درباره اینکه برای شادی مردم چه خواهد کرد، گفت: «باید از رنج مردم کاست و حقیقت را با آنها سهیم شد. او گفت اگر تأیید شوم، قطعا رئیس‌جمهور آینده کشورم خواهم بود».

http://www.sharghdaily.ir/News/118749

ش.د9600344

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات