تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۱  ، 
کد خبر : ۳۰۶۴۶۱
گپ‌وگفتی با علی غفاری رئیس دانشگاه پردیس بین‌المللی صنعتی شریف

چرا دانشگاه‌های ما ثروت‌آفرین نیستند؟

اشاره: آنها که مثل آب روان ثروت آفرینی می‌کنند قرن هاست تصور تعارض و دوگانگی میان علم و ثروت را کنار گذاشته‌اند. این یک رنسانس فکری است که تبعات و محصولات خود را هم می‌آفریند و امروز عینی‌تر از هر زمانی جلوی چشم ماست. اما برای ما چه؟ آیا ما از این دو دیدن‌هایی که بواقع یک مفهوم و پدیده هستند با صورت‌های گوناگون گذشته‌ایم؟ آنها که از این کهنه‌گرایی تعارض علم و ثروت گذشته‌اند مراکز علم و فناوری را در کنار دانشگاه‌ها پدید آورده‌اند و صنایع و سرمایه‌گذاران را به خود جذب می‌کنند. ما تازه با هزار اما و اگر می‌خواهیم این راه را شروع کنیم. از آن سو دانشگاه‌های پیشرو در امر تولید علم و به تبع آن ارائه خدمت اجتماعی مهم - ثروت، امنیت و آگاهی - در تعامل نزدیک با صنایع گام برمی دارند و در یک چرخه پایا و نه ایستا به تولید و کارآفرینی می‌پردازند. چنانچه تولید ثروت با مفاهیم مختلف از مسیر علم در تمام برنامه‌های استراتژیک یک کشور دیده می‌شود و همه اجزای سیستم بر مبنای تعاریف و مأموریت هایشان به فعالیت می‌پردازند. در گفت‌و‌گو با دکتر علی غفاری رئیس دانشگاه پردیس بین‌المللی صنعتی شریف این سیکل تولید ثروت از علم یا از منظر ما کارآفرینی یا همان ارتباط صنعت و دانشگاه را بررسی کردیم. مدیریت جزیره‌ای و بی‌هدف، نبود مأموریت مشخص برای هر دانشگاه در کنار صنایعی که در فضای رقابتی نیستند از جمله مهم‌ترین مباحثی است که این استاد دانشگاه به تبیین و تشریح آنها می‌پردازد.
پایگاه بصیرت / حمیرا علایی
(روزنامه ايران - 1396/05/22 - شماره 6567 - صفحه 15)

دانشگاه‌های نسل چهارم سیاستگذارند

دانشگاه‌های موفق دنیا به سمت دانشگاه‌های نسل سوم - کارآفرین- رفته‌اند و از این طریق ارتباط و زنجیره بین علم و ثروت را برقرار کرده‌اند و به فکر حرکت به سوی نسل چهارم دانشگاهی هستند. نسل چهارم دانشگاه‌ها علاوه بر داشتن مأموریت‌های گذشته که آموزش، پژوهش و کارآفرینی بود موظف هستند آینده جامعه را تعیین کنند و برایش راهکار داشته باشند. در حقیقت این دانشگاه‌ها به سمتی در حرکت هستند که در سیاستگذاری‌ها و تعاملات حوزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... وارد می‌شوند. در کشور ما نیز حوزه سیاست‌های برنامه توسعه ششم و همچنین نقشه جامع علمی کشور که در حوزه عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است تأکید دارد دانشگاه‌ها سیاست هایشان را در این راستا وضع و اعمال کنند.

در گذشته علم از ثروت جدا دیده می‌شد چنانچه مثل معروف «علم بهتر است یا ثروت» بخوبی گویای این نوع تفکر است اما امروز می‌دانیم دانشگاه‌ها باید تکمیل‌کننده زنجیره علم و ثروت باشند. برای تحقق این هدف مراکز کارآفرینی و نوآوری در کنار دانشگاه‌ها شکل گرفته مثلاً در دانشگاه شریف، مرکز نوآوری و کارآفرینی موفقی طی سال‌های گذشته تاکنون فعالیت می‌کند و فعالیت‌های گسترده‌ای دارد و شرکت‌هایی که از درون این مراکز با نام «دانش بنیان» بیرون می‌آیند نمونه‌های موفقی در صنعت فناوری بایو، نانو و هوا و فضا و... به جامعه ایرانی ارائه داده‌اند. دانشگاه‌ها کم و بیش به این سمت حرکت کرده‌اند اما این پازل کامل نشده است و به نظر می‌رسد در نقشه جامع علمی کشور دانشگاه‌ها باید محورگرا یا به عبارتی نقش ویژه‌ای را بپذیرند.

مثلاً دانشگاه‌هایی که نزدیک دریا هستند رشته‌هایی را ارائه بدهند که متناسب با اقلیم دریاست تا با بومی‌سازی فناوری‌ها این زنجیره را کامل کنند چه بسا بحث کارآفرینی در این زنجیره کامل می‌شود، صنایع مربوط به مناطق مختلف نیاز به متخصصانی دارد که از سوی دانشگاه تربیت می‌شوند و به چرخه تولید گسیل می‌کنند در نتیجه اگر دانشگاه‌ها مأموریت‌گرا شوند و از ارائه رشته‌ها و برنامه‌های تکراری پرهیز شود کارآفرینی و سیاستگذاری دور از ذهن نیست.

دانشگاه‌ها از تعریف و مأموریتشان دور شده‌اند

در سال‌های گذشته دانشگاه‌های بزرگ و تراز اول ما به سمت کارآفرینی و مأموریت‌گرایی پیش رفته‌اند و مسائل پژوهشی و توسعه‌ای شان، در راستای تولید و خلق ثروت از علم بوده اما باید بدانیم که ما به غیر از دانشگاه‌های تراز اول دانشگاه‌های دیگری چون آزاد، پیام نور و علمی - کاربردی داریم که هر کدام با هدف خاصی ایجاد شده و توسعه یافته‌اند. اما در پس سال‌ها می‌بینیم که متأسفانه دانشگاه‌های ما هیچ یک براساس تعریف خود عمل نکرده‌اند و همه هدف آموزش را پیش گرفته‌اند. لذا به نظر می‌رسد برای رسیدن به هدف مشترک تولید ثروت از علم یا همان کارآفرینی باید اسناد بالادستی دانشگاه‌ها را به تعریف واقعی خود بازگرداند و مأموریت هر دانشگاه را براساس تعریفش مشخص کند. در نقشه جامع علمی باید مسأله کارآفرینی بخوبی دیده شود تا حرکت به این سمت و رشد این موضوع تسریع یابد.

در برهه‌ای که نیاز و تقاضای تحصیلات آکادمیک زیاد بود مجوزهای زیاد و مختلفی داده و این نیاز در بازه زمانی خودش پاسخ داده شده اما این نیاز اکنون مرتفع شده. هرچند دانشگاه‌های خوب و تراز اول ما هنوز فضای رقابتی دارند و پرمتقاضی هستند زمانی که این مجوزها صادرشده بازنگری بصورت دینامیکی و نیازسنجی‌های مستمر انجام نشده و به لحاظ کیفی نیز مغفول مانده است. خیلی از دانشگاه‌هایی که به لحاظ کیفی رشد نداشتند باید تعطیل، تعدیل یا تا مقطع مشخصی به فعالیت و توسعه ادامه می‌دادند که متأسفانه این اقدامات صورت نگرفته است.

به‌طور مثال دانشگاه علمی - کاربردی مأموریت تولید نیروی متخصص صنعتی یا تربیت تکنیسین‌های صنعتی را دارد که بشدت مورد نیاز کشور است اما مشاهده می‌کنیم که همین دانشگاه‌ها اقدام به برگزاری دوره‌های تحصیلات تکمیلی می‌کنند در حالی که مأموریت این دانشگاه چیز دیگری است به نظر می‌رسد اگر همه دانشگاه‌های کشور مأموریت خود را بدرستی انجام می‌دادند ما با انباشت علم مواجه نبودیم و علم بدرستی در زنجیره عمل و چرخه صنعت قرار می‌گرفت.

مأموریت‌گرایی برای تکمیل زنجیره تولید ثروت از علم

مأموریت‌گرا بودن دانشگاه‌ها یک معامله رفت و برگشتی است به‌طوری که هم نیاز کشور بدرستی سنجیده می‌شود و دانشجویان آزموده و از سوی دیگر نیاز صنعت برطرف می‌شود؛ همچنان که در حوزه مهندسی پزشکی، نانو و بایو که هم ارزش افزوده دارد و هم نیازهای کشور را از منظر کارآفرینی و درآمد و تولید ثروت در این حوزه‌ها تأمین می کند. مراکز فناوری دانشگاهی بخوبی مأموریتشان را انجام داده‌اند این درحالی است که ظرفیت این رشته در دانشگاه‌های کشور پایین است. در نتیجه توسعه برخی دانشگاه‌ها متناسب با نیاز جامعه و سیاست‌های کلان کشور نیست اما اگر مأموریت‌ها مشخص باشد و اهداف تعیین و نیازسنجی‌ها برپایه کارآفرینی شکل گیرد عرضه و تقاضا در حوزه دانشگاهی هماهنگ می‌شود.

یکی از انواع کارآفرینی‌های آموزشی تأسیس واحدهای دانشگاهی است اما همین کارآفرینی تحت نیازسنجی درست به هدف کارآفرینی می‌رسد وگرنه به انباشت بیهوده علم و تربیت دانشجویان متوقع از دولت برای اشتغالزایی منجر می‌شود. به طور مثال فلسفه وجودی پردیس‌ها آن چیزی نیست که امروز بر آن تمرکز و صحبت می‌شود. در برنامه توسعه چهارم به دانشگاه‌های تراز اول اجازه داده می‌شود به‌دلیل گستره فعالیت دانشگاه‌ها جذب دانشجویان خارجی و تعاملات بین‌المللی انتقال فناوری که در تبادل با دانشگاه‌های دنیا در مناطق آزاد یا خارج از کشور، دانشگاه بین‌المللی تأسیس کنند لذا لزوم تأسیس پردیس‌ها این طور بیان شده پس به جهت جلوگیری از خروج ارز و جذب دانشجویان داخلی و خارجی در دانشگاه‌های تراز اول و رونق مناطق آزاد از طریق رفت و آمد دانشجویان، این دانشگاه در کنار دانشگاه‌هایی چون شریف، تهران، بهشتی و... تأسیس شد.

حال تصور کنید اگر نیاز مناطق آزاد در دانشگاه شناسایی نشود و رشته‌ها طبق نیاز منطقه و با نگاه به انتقال فناوری و روابط بین‌المللی ارائه نشود چه اتفاقی می‌افتد جز هزینه‌هایی که از سمت دولت و دانشجو بیهوده صرف شده است. درحالی که اگر دانشگاه‌ها چه پردیس باشند چه آزاد چه علمی- کاربردی و پیام نور به اصل تعاریف خود و مأموریت‌هایی که در برنامه‌های کلان برایشان تبیین شده، بازگردند ضمن تأثیر در حرکت موتورهای توسعه به کارآفرینی از طریق جذب هیأت علمی و جلوگیری از مهاجرت نخبگان می پردازند.

تعامل با جهان برای انتقال تکنولوژی

از جمله اقدامات به جهت تسریع در ارتباط صنعت و دانشگاه تعاملات با دانشگاه‌های معتبر خارجی است. سیاست‌های بالادستی در تعاملات انتقال تکنولوژی خیلی مؤثر است چه بسا بعد از برجام اتفاقات خوبی در ارتباط با دانشگاه‌های معتبر روسی، چینی و کره‌ای و مالیزیایی شکل گرفته؛ کشورهای مذکور در زمینه تکنولوژی‌های تک از ایران جلوتر هستند و تعاملات علمی در قالب تفاهمنامه و دوره‌های مشترک آموزشی و پژوهشی به انتقال علم و فناوری کمک می‌کند. این تعاملات زمانی قوت می‌گیرد که تعاملات سیاسی استمرار داشته باشد.

من احساس می‌کنم در زمینه تبدیل فرصت‌های علمی به کاربردی تحت هر عنوانی مثل دانش بنیان، کارآفرینی، استارتاپ یا هر چیز دیگر خیلی عقب نیستیم. در حوزه‌هایی که‌ دارای مزیت نسبی هستیم مثل نانو و بایو موفقیت‌های خوبی کسب کرده‌ایم. تولید نانوداروها و محصولات مهندسی پزشکی مواردی هستند که نشان دهنده زنجیره علم و صنعت و ارتباط خوب دانشگاه با صنعت است. البته وقتی صحبت از ارتباط صنعت و دانشگاه می‌شود باید توجه داشته باشیم که خیلی از صنایع ما پیشرو و دینامیک نیستند و تکنولوژی‌شان به 50 سال قبل برمی‌گردد، پس این صنایع چیزی برای تعامل با دانشگاه ندارند که بخواهند از علم به تولید و عمل برسند اما در صنایعی که با تکنولوژی روز کار می‌کنند ارتباط خوبی میان صنعت و دانشگاه داریم چه بسا ما در حوزه‌هایی که گفتیم ارتباط واقعی صنعت و دانشگاه را لمس می‌کنیم.

آشتی و قهر صنایع و دانشگاه در گرو چیست؟

ما باید صنایع خود را تصحیح کنیم و صنعت نیازها را برای دانشگاه تعریف و خوراک دانشگاه را برای پژوهش تهیه کند، در این صورت دانشگاه‌ها نتایج را به صنعت بازمی گردانند و از طریق سرمایه گذارها این زنجیره کامل می‌شود. موضوعی که در خیلی از صنایع اتفاق نیفتاده یعنی یا فضا رقابتی یا پیشرفته نیست یا مونتاژکاری دارند و همیشه این صنایع هستند که از نبود ارتباط با دانشگاه گلایه دارند در حالی که محور مشترک گفت‌و‌گو میان این صنایع و دانشگاه وجود ندارد حال آنکه هر وقت این گفت‌و‌گو بخوبی میان صنعت و دانشگاه برقرار شده محصولی دانش بنیان را دربرداشته است.

محصولات دانش بنیان در حقیقت نتیجه گفت‌و‌گوی درست صنعت و دانشگاه هستند که توسط همین دانشجویان و همین استادان در مراکز نوآوری و شکوفایی دانشگاه‌ها تولید شده‌اند. نمونه‌های زیادی از این دست در دانشگاه‌های بزرگ و تراز اول قابل مشاهده است که حاصل فعالیت مشترک و گام به گام صنعت و دانشگاه است.

به نظر من تا زمانی که صنایع ما در فضای رقابتی نتوانند کار کنند هیچ گاه گفت‌و‌گوی میان صنعت و دانشگاه یا همان تولید ثروت از علم شکل نخواهد گرفت به‌طور مثال در صنعت خودروسازی تا زمانی که نتوانیم خودروی خود را در بازارهای جهانی عرضه کنیم و در رقابت با خودروسازان دیگر قرار بگیریم هیچ پیوندی میان دانشگاه برقرار نخواهد شد، در حقیقت وقتی حرفی برای گفتن نداشته باشیم پژوهش‌های دانشگاهی نمی‌تواند به صنعت ورود کند. صنایع خودروسازی دنیا روز به روز فعالیت‌های خود را گسترش می‌دهند، اصلاح و تغییر می‌کنند و همه این تحولات از دل دانشگاه برمی خیزد و این پژوهشگران و دانشگاهیان هستند که با استفاده از علم به کمک رقابتی کردن صنعت می‌روند.

این تجربه‌ای است که دانشگاه‌های موفق دنیا دارند مثلاً خودروسازی تسلا در تعامل نزدیک با دانشگاه به تسلا تبدیل شده است. صنایع در کنار دانشگاه‌ها آزمایشگاه‌های مجهزی راه‌اندازی کرده‌اند، حمایت‌های مالی انجام می‌دهند که مثلاً در حوزه کاهش مصرف سوخت، ایمنی و حتی زیبایی و راحتی بتوان از تحقیقات نتیجه گرفت و مزیت رقابتی ایجاد کرد. حال سؤال اینجاست آیا ما چنین توانی را در صنعت داریم که بخواهیم از مزیت دانشگاه برای رقابت بهره ببریم یا خیر.

مدیریت هدف‌گرا و دانشگاه‌های مأموریت‌محور

مدیریت هدف‌گرا و دینامیک مطابق با شرایط روز کشور می‌تواند نقشه راه خوبی برای هموار کردن مسیر ارتباطی دانشگاه و صنعت باشد. به طور مثال وقتی می‌گوییم می‌خواهیم از اقتصاد نفتی عبور و درآمد کسب کنیم و جذب سرمایه‌گذار داشته باشیم باید از دیگر صنایع که جزو ظرفیت‌های منحصر به فرد کشورمان است بهره ببریم، لذا باید مدیریت دانشگاه هایمان را هدف‌گرا کنیم. مثلاً دانشگاه‌های خوب ما در بسیاری از رشته‌ها در حال تحقیق و پژوهش هستند همه هم خوب کار می‌کنند اما طرح‌های کاربردی که از همه اینها منتج می‌شود لزوماً تکمیل‌کننده یکدیگر نیست پس اگر مدیریت، هدف‌گرا باشد و دانشگاه‌ها مأموریت محور تعریف شوند به‌طور اتوماتیک همه پژوهش‌ها ساماندهی می‌شود و برای یک هدف مشخص که مثلاً رفع نیاز از صنعت داروسازی است گام برمی دارند و از پژوهش‌های موازی و جزیره‌ای جلوگیری می‌شود.

یا در نوع دیگر از هدف‌گرایی هر دانشگاه را برحسب نیاز منطقه سازماندهی کنیم مثلاً در کویر رشته‌های مربوط به علوم دریایی و زیستی موضوعیت ندارد یا مثلاً توسعه رشته‌های کشاورزی در مناطق حاصلخیز حتماً مؤثرتر خواهد بود. البته در حال حاضر ما دانشگاه‌های تخصصی خوب هم داریم مثلاً وزارت نیرو و نفت دانشگاه‌هایی با هدف مشخص در حوزه خود تأسیس کردند که ارتباطات خوبی هم برقرار است اما برای تسریع و تسهیل در پیشرفت و تکمیل فرآیند کارآفرینی از علم باید همه دانشگاه‌های ما هدفمندانه به تولید علم بپردازند و از اقدامات پراکنده و هزینه بر پرهیز شود.

عملکرد جزیره‌ای تحقیقات را ناکام گذاشته است

ما می‌گوییم چهار فصل را در کشور داریم و از ذخایر طبیعی که دیگر کشورها فقط بخشی از آن را دارند یا اصلاً ندارند بهره‌مند هستیم اما چقدر توانستیم از این ذخایر با استفاده از علم به توسعه برسیم. به طور مثال هلند بحث گل را به برند خود تبدیل کرده و همه توان و ظرفیت‌های علمی و دانشگاهی و حتی مدیریتی کشورش را بر این اساس ساماندهی کرده یا اخیراً در هند بحث آی تی که با جذب سرمایه گذارهای خارجی و بهره‌برداری از توان نیروی انسانی در حال توسعه است. کشور ما اقلیم خوب و ذخایر طبیعی مناسبی دارد اما در دانشگاه هایمان چقدر به این موارد توجه شده مثلاً مهندسان معدن ما چقدر به پیشرفت این حوزه در عرصه عمل کمک کرده‌اند یا در رشته‌های کشاورزی و... پس ما در کشور به یک مدیریت هدف گرای کلان نیازمندیم که به هر دانشگاه براساس مزایای نسبی‌شان مأموریت خاصی بدهد اگر این اتفاق افتاد آنگاه چرخه اقتصاد و تولید وابستگی خود به نفت را کاهش خواهد داد.

نکته دیگر اینکه کارآفرینی از خاستگاه دانشگاه و پژوهش وقتی اتفاق می‌افتد که همه موضوعات بدرستی در جای خود قرار بگیرند و ما نیازها را بدرستی تشخیص دهیم و وظایف را براساس نیازها طراحی کنیم. پارک‌های علم و فناوری که به منظور تحقیقات کاربردی و عملی در کنار دانشگاه‌های بزرگ تأسیس شده اقدامی است که می توان به آینده کارآفرینی دانشگاهی امیدوارتر شد اما عملکرد جزیره‌ای خیلی موفقیتی حاصل نکرده پس با توجه به اینکه ما زیرساخت علمی خوبی در مرز دانش در حوزه‌های مختلف داریم می‌توانیم با درایت مدیریت کلان آموزش عالی به توسعه و پیشرفت صنعت فکر کنیم. چنانچه من فکر می‌کنم دانشگاه‌ها و محققان خوبی دارند که این را از چاپ مقالات در ژورنال‌های معتبر جهانی می‌توان فهمید پس باید از حالت خودمحوری خارج و آموزش عالی و صنعت در برنامه کلان و متحد به همپوشانی برسند.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/195183

ش.د9601876

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات