فرهنگی >>  فرهنگی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۷  ، 
کد خبر : ۳۰۷۰۰۲
به مناسبت سالروز ولادت حضرت محمد رسول الله(ص) و روز اخلاق و مهرورزی

بازاندیشی اخلاقی

فاصله تعریف و انتشار آموزه های اخلاقی با واقعیت های جامعه سبب شده است تا این آموزه ها به صورت سلیقه ای مورد توجه قرار گیرند و ملاک انتخاب و انتشار آن ها، بیش از این که نیاز جامعه و مقتضیات دنیای کنونی باشد، درک و برداشت شخصی از اخلاق است. درک شخصی از اخلاق زمانی مسئله ساز می شود که بخواهد عرصه عمومی را مبتنی بر این ادراک شخصی مورد هدایت و ارشاد قرار دهد.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/حمزه عالمی
پیامبر اعظم، حضرت محمد (ص)، که وجودش تجسّم لطف الهی است و کمال معارف الهی و ارزش های انسانی در او تبلور یافته است، با این که دوره پیامبری و رسالت ایشان تنها 25 سال طول کشید و نیمی از این زمان را در محاصره و تحریم کفار و مشرکین قرار داشت و بنابراین امکان زیادی برای تبلیغ رسالتش فراهم نبود، اما در همین مدّت کوتاه با اتکا به وحی و علم الهی و آخرین کتاب آسمانی، قرآن کریم، با روشی کریمانه و احسن، توانست جامعه جاهلی اعراب را به معرفت و تمدّنی بی سابقه برساند. در چنین جامعه ای که روح نظام قبیله ای حاکم بر آن، نزاع و جنگ بر سر ماندن را به تنهاترین اهداف انسان ها در زندگی تبدیل کرده بود، اعراب بادیه نشین و حتی شهرنشین «بر سر کوچک‌ترین مسائلی جنگ ‌های بزرگی به راه می ‌انداختند که شاید سال ‌ها به طول می ‌انجامید. این جنگ ‌ها را «ایام ‌العرب» نامیده ‌ا‌ند که برخی از آنان تا چهل سال نیز ادامه می ‌یافت.»(1)

بازاندیشی اخلاقی

مسلّم است که یکی از مهم ترین دلایل موفقیت پیامبر(ص) در چنین جامعه ای، شیوه ایشان در دعوت مردم به سوی خدا بود. در این باره خداوند در آیه 125 سوره نحل، به پیامبر دستور می دهد که: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ: (ای رسول ما خلق را) به حکمت (و برهان) و موعظه نیکو به راه خدایت دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن (وظیفه تو بیش از این نیست) که البته خدای تو (عاقبت حال) کسانی را که از راه او گمراه شده و آنان را که هدایت یافته ‌اند بهتر می ‌داند.» 
جایگاه اخلاق و مواجهه احسن با مردم تا آنجا در دعوت پیامبر اسلام(ص) اهمیت دارد که ایشان هدف از بعثت خود را به کمال رساندن اخلاق تعریف می کند و می فرماید: «اِنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ» در همین جهت سیره و سنّت رسول الله سرشار از آموزه های اخلاقی است و وجود مبارک ایشان، خود اسوه و نمونه اخلاق الهی تعریف می شود. به همین دلیل، خدای متعال او را به این صفت توصیف کرده است: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ: و تو اخلاق عظیم و برجسته ‏اى دارى» (القلم/ 4) و از همین‌ رو، خداوند می ‌فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا: مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى ‏کنند.» (الأحزاب/21)
درباره چگونگی اخلاق رسول الله، سیره و سنت اخلاقی ایشان منابع و احادیث مستند فراوانی وجود دارد، اما مسئله اصلی در جامعه کنونی ما این که با وجود توسل و تمسّک به اسوه های اخلاق، معنویت و انسانیّت، یعنی پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت گرامی ایشان، رفتار و اعمال ما فاصله زیادی با اخلاق و آداب فردی و اجتماعی آنها دارد و اساسا این مسئله همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است که چه باید کرد تا اخلاق جامعه به معیارهای اخلاق الهی و اسلامی نزدیک شود. به نظر می رسد با وجود برنامه ریزی ها و سخنرانی های مختلف در این زمینه، همچنان مسائل و مشکلات زیادی وجود دارد و در برخی زمینه ها فاصله زیادی با جوامع غیراسلامی دیده می شود. در این نوشتار به دنبال طرح مشکلات و موانعی هستیم که اجازه نمی دهد درک عمومی از اخلاق به معیارهای الهی و اسلامی نزدیک شود و در جامعه سبب تکامل و پیشرفت گردد. این بحث نیازمند پژوهش های مفصلی است، اما در اینجا سعی بر توجه دادن به محورهای کلی و اساسی است:
1- اولین مانعی که اجازه نمی دهد اخلاق الهی و اسلامی مورد توجه قرار گیرد، مواجهه محافظه کارانه با این موضوع است. در وضعیت کنونی نه تفسیر رایج از آموزه های اخلاقی اسلام مورد بازاندیشی قرار می گیرد و نه شیوه انتشار و بیان آنها در جامعه. درست است که به این آموزه ها می توان به مثابه کلام قدسی نگریست، اما نمی توان آنها را به مثابه متنی واحد در همه زمان ها و مکان ها، به صورتی یکسان مورد استناد قرار داد. متن و کلام مقدس، دارای شأن نزول است و هر حدیث و آموزه اخلاقی را باید در شرایط زمانی و مکانیِ بیانِ آن در نظر گرفت و این البته راه ساده ای نیست. فرد مسلمان در جامعه پیچیده و گرفتار امروزی نمی تواند هر حدیث و آموزه اخلاقی را با شرایط زمانی و مکانی بیان آن انطباق دهد و از آن، چگونگی عمل در شرایط کنونی را دریافت کند. این که چگونه باید این مسئله را حل کرد، وظیفه کارشناسان اخلاق اسلامی است که بیش از مواجهه اخباری و حدیث گرایانه با آموزه های اخلاقی، سعی بر تعریف به روز از این آموزه ها داشته باشند و آنها را در متن روابط و مناسبات کنونی جامعه مورد تعریف قرار دهند. این موضوع نیازمند مواجهه کارشناسان اخلاقی با مناسبات اجتماعی است. آموزه های اخلاقی قبل از این که به صورتی یک سویه از کرسی درس و سخنرانی منتشر شوند، لازم است در نسبت با اوضاع زمانه و تعاملات روزمره مردم بررسی گردند، یعنی این آموزه ها در تعامل با مناسبات اجتماعی مورد توجه قرار گیرند و این توجهات ما را به ضرورت بازاندیشی در تفسیری که از این آموزه های اخلاقی  ارائه می شود، رهنمود می کند. 
2- فاصله تعریف و انتشار آموزه های اخلاقی با واقعیت های جامعه سبب شده است تا این آموزه ها به صورت سلیقه ای مورد توجه قرار گیرند و ملاک انتخاب و انتشار آن ها، بیش از این که نیاز جامعه و مقتضیات دنیای کنونی باشد، درک و برداشت شخصی از اخلاق است. درک شخصی از اخلاق زمانی مسئله ساز می شود که بخواهد عرصه عمومی را مبتنی بر این ادراک شخصی مورد هدایت و ارشاد قرار دهد. 
در حالی که جامعه کنونی ما، چندین دهه است که در مواجهه با دنیای مدرن قرار دارد و در همین حال می خواهد اعتقادات دینی خود را حفظ کند. بیان و انتشار آموزه های اخلاقی بدون توجه به مسئله دین و دنیای مدرن، بی فایده است. به عبارت دیگر فرد ایرانی که به درستی حفظ اعتقادات دینی و آموزه های اخلاقی اسلام را در دنیای مدرن لازم و معتبر می داند، همواره یک زندگی دوساحتی را تجربه می کند که البته در مقابل زندگی غیراسلامی که تکلیف خود را با دنیای مدرن روشن کرده و بی توجه به دین و آخرت، به صورتی کاملا این جهانی می اندیشد و رفتار می کند، این زندگی دوساحتی فرد مسلمان از ارزش زیادی برخوردار است و نیازی به گفتن نیست که مهم ترین ارزش آن معنویت الهی و توجه دادن فرد به ارزش های معنوی است. دوساحتی بودن زندگی فرد ایرانی او را بیش از همه نیازمند مراقبت، برنامه ریزی، نظم، هماهنگی، دقّت و تعادل می کند؛ یعنی مفاهیمی که پایی در ایده ئال ها و پایی در عینیّت دارند. این بحث نیازمند شرح و تفصیل زیادی است، اما آنچه در اینجا مدّ نظر است این که با توجه به وضعیت زندگی فرد مسلمان ایرانی، نمی توان آموزه های اخلاقی را به صورتی سلیقه ای و با درک شخصی از اخلاق در فضای عمومی جامعه منتشر کرد، بلکه باید مقتضیات و لوازم زندگی دوساحتی فرد مسلمان را مورد توجه قرار داد.
3- درباره لوازم و مقتضیات زندگی فرد مسلمان در دنیای مدرن، مطالب و مباحث زیادی گفته شده است. شاید بتوان یکی از لوازم اصلی و مورد اجماع این زندگی را توافق و تعهد نسبت به آن دانست. اساسا مدرنیته بر مبنای توافق و انتخاب عقلانی شکل گرفته است؛ توافق اکثریت بر سر رعایت منافع یکدیگر و زندگی مسالمت آمیز، شالوده مدرنیته است، هرچند مدعیان دنیای مدرن این اصل را در مواجهه با دیگر جوامع به هیچ وجه مورد توجه قرار ندادند و به غارت آنها پرداختند، اما با همین اصل توانستند جوامع خود را پیش ببرند و به پیشرفت مادی دست یابند.

بازاندیشی اخلاقی

برای فرد مسلمان توجه به توافق با یکدیگر و متعهد ماندن نسبت به آن یک ضرورت اساسی است، به ویژه این که توافق فرد دینی آمیخته با ارزش های الهی است و توافق «مسلمین با یکدیگر» می تواند عینیت یافتن ارزش های دینی باشد. توافق جهت تشکیل زندگی مسالمت آمیز، رعایت حقوق یکدیگر و عمل به تکالیف و وظایف، منجر به نظم و هماهنگی می شود و پشتکار در عمل و اقدام را سبب می شود. این مفاهیم می تواند چارچوب عمل فرد مسلمان در دنیای مدرن باشد و آنچه از آموزه های اخلاقی در فضای عمومی کنونی منتشر می شود -نه تحقیقات و پژوهش هایی که صدای آنها در عرصه عمومی شنیده نمی شود- توجه بسیار کمی به این مقولات دارد و گاه به مانع جدّی در این زمینه تبدیل می شود. در آموزه های رایج عمومی که در فضای جامعه منتشر می شوند، بیش از هر چیز اخلاق به مثابه عطوفت و مهربانی قلمداد می شود. این موضوع به ویژه در چگونگی مواجهه با اخلاق رسول الله بیش ازهمه خود را نشان می دهد. 
پیامبر اعظم (ص) در درک عمومی جامعه بیشتر به عنوان پیامبر رحمت و مهربانی تعریف شده است، در حالی که به اقدامات اجرایی پیامبر، شیوه مدیریت ایشان، دقّت، نظم و پشتکار در کارها اشاره زیادی نمی شود و این مسئله خود دلیل دارد. «در سیره پیامبر(ص) آمده است که چون سعد بن معاذ درگذشت و پیکرش را به لب قبر آوردند، آن حضرت به درون قبر رفت و پیوسته می گفت: «سنگ بدهید، گِل بدهید» تا این که درز خشت ها را پر کرد و قبر را هموار ساخت. چنین می نماید که پیامبر، آن قدر قبر را خوب درست کرد که اصحاب در شگفت شدند که چرا این همه محکم کاری در ساختن یک قبر! پس آن حضرت فرمود: إنّی لَأعلم أنّه سیبلی و یصلُ إلیه البَلی و لکنّ الله یحبُّ عبداً إذا عَملَ عملاً أحکمَه: می دانم که به زودی فرسوده می شود و می پوسد؛ امّا خداوند، بنده ای را دوست دارد که چون کاری انجام می دهد، آن را درست (استوار) انجام دهد.»(2) علاوه بر این ائمه اطهار (ع) اخلاق را به هیچ وجه در مناسبات عاطفی و صمیمانه منحصر نکرده و بیش از هر چیز بر مقوله حقّ و تکلیف  و در کنار آن بر مدارا و دوستی تأکید داشتند. آنان اخلاق را در حوزه وسیعی می دیدند و آن را به روابط شخصی تقلیل نمی دادند. به عنوان نمونه،  امام سجاد عليه السلام در پاسخ به فردی که از ایشان می خواهد تمام دستورات دینی را برایش نقل کند، می فرماید: قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ؛ حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد. 
امام صادق علیه السّلام نیز می فرماید: خداوند رسول خویش را به اخلاق نیک و پسندیده مخصوص گردانید، شما هم خود را بیازمایید، اگر آن اخلاق نیک در شما بود خدای را سپاس گفته و از او بخواهید تا آن را در شما بیفزاید. سپس امام علیه السّلام آنها را بدین ترتیب ده خصلت شمرد: یقین، قناعت، صبر، شکر، بردباری، خوش خلقی، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردی. (3)
دلیل اصلی که اخلاق رسول الله و ائمه علیهما السلام در امورات اجرایی مورد توجه قرار نمی گیرد، این است که در درک عمومی جامعه اخلاق مساوی با احساسات و عواطف دانسته می شود. شاید بتوان دوستی، صمیمیت و ترحّم را از مقولات عاطفی برجسته ای دانست که درک عمومی رایج از اخلاق آنها را اراده می کند. دوستی و صمیمیّت تا جایی که رو به سوی تعالی داشته باشد، ارزشمند است. در غیر این صورت ارزش چندانی در عرصه عمومی ندارد، بلکه خود می تواند به مانعی پیش روی افراد تبدیل شود. منظور از تعالی در اینجا، خیرهایی است که زندگی انسان را به سوی پیشرفت سوق می دهد. دوستی و صمیمیّت، اغلب وسیله ای برای دستیابی به چیزی است و به خودی خود در عرصه عمومی معنایی ندارد. این دو مفهوم به تنهایی سبب رکود و انفعال می شوند و مانع جدّی پیش روی حرکت جامعه هستند. دوستی برای کسب رضایت خدا یا وفاق و همدلی در جامعه و کاستن از آسیب های اجتماعی، دارای ارزش است، اما در وضع موجود، صمیمیّت و دوستی مبنای حرکت به سوی خیرهای کلان جامعه قرار نگرفته است، بلکه یک حسّ شخصی جهت ابراز عواطف و تمایلات درونی افراد است و فاجعه اینجاست که این حسّ شخصی، مساوی با اخلاق دانسته می شود.
تقلیل اخلاق به عواطف و احساسات شخصی، ضربه مستقیمی به مقتضیات و لوازم زندگی فرد ایرانی در دنیای مدرن وارد می کند. در این وضعیت عدم تعهد و پیمان شکنی، بی نظمی، انفعال و حتی پایمال شدن حقوق و معطل ماندن تکالیف و وظایف، با رنگ احساس و عواطف، به اموراتی عادی تبدیل می شوند و قباحت آنها به فراموشی سپرده می شود و به این ترتیب درک عمومی رایج از اخلاق به مانع بزرگی جهت پیشرفت مادی و معنوی تبدیل می شود. دیگر این که عواطف مرز نزدیکی با امیال و آرزو دارد و تفسیر اخلاق به مثابه عواطف، سبب غلبه ایده ئالیسم در روابط افراد با یکدیگر می شود و ایده ئالیسم صرف، پیامدهای خطرناکی دارد.

بازاندیشی اخلاقی

مبنا قرار گرفتن ترحّم در روابط اخلاقی اما، بیش از عواطف و احساسات پیامدهای نامطلوب دارد. ترحّم می تواند منجر به ورود حوزه خصوصی شده و خود سبب منازعه شود و دست آخر راه حل این منازعات استفاده از قوه قاهره و رواج اخلاق استبدادی در جامعه خواهد شد. در این وضعیت بازاندیشی در اخلاق رایج، آموزه های اخلاقی و شیوه انتشار و بیان آنها در جامعه بیش از همه امری لازم بوده و خود یک امر اخلاقی محسوب می شود. اخلاق باید رو به سوی زندگی و سازندگی داشته باشد، نه این که مبتنی بر عواطف و احساسات در روابط شخصی افراد خلاصه گردد و بایدها و نبایدهای اخلاقی به توصیف ویژگی های افراد خوب و بد تبدیل شده و مقصد آنها نیز کسب ثواب یا عِقاب تعریف شود. چنین اخلاقی رو به سوی زندگی و سازندگی ندارد و بازاندیشی در آن امری ضروری است./

پی نوشت ها
1- « عصر جاهلیت از منظر قرآن و تاریخ در شبه جزیره عربستان»، منتشر شده در شبکه جهانی الکوثر، قابل دستیابی در آدرس: http://fa.alkawthartv.com/news/73405
2- مجله حدیث زندگی خرداد و تیر 1386، شماره 35، به نقل از وسائل الشّیعة، شیخ حُرّ عاملی، تحقیق: مؤسّسة آل البیت، ج3، ص230. در همین منبع (ص229)، رفتار مشابهی از پیامبر، مربوط به هنگام دفن فرزندش ابراهیم، نقل شده است.
3- طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی صلی الله علیه و آله (آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام)، حسین استادولی، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ نهم، ۱۳۸۵.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات