تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۶  ، 
کد خبر : ۳۰۸۳۴۸
ناصر ایمانی در گفت‌وگو با «وقایع اتفاقیه»:

پرونده احمدی‌نژاد را بسته‌ایم

اشاره: «هر۳۰ نفر فهرست امید از تهران به مجلس راه یافتند»، اعلام این خبر در ساعات پایانی یکشنبه نهم اسفند، نشانگر آشفتگی فضایی بود که اصول‌گرایان با آن مواجه هستند. به‌هر‌حال ورود پیدا‌نکردن چهره‌هایی مانند غلامعلی حداد‌عادل، احمد توکلی، مرتضی آقا‌تهرانی و... در رقابت با افراد کمتر شناخته‌شده‌ای که به واسطه حضور در لیست امید رأی میلیونی گرفتند، فقط یک پیام دارد؛ «اصول‌گرایان اقبال عمومی را از دست داده‌اند.» اما پرسش این است که آنها با وجود توفیقات دولت در مباحثی مانند برجام، بحث مهم دارو و درمان، اجتناب از جنجال و... همچنان اصرار به تخریب دولت و ناکارآمدن نشان‌دادن حسن روحانی و دولتش دارند؛ حالا با این وضعیتی که دچارش شده‌اند، چه ایده و برنامه‌ای برای انتخابات دوازدهمین دوره قوه مجریه دارند. ناصر ایمانی، تحلیلگر و فعال اصول‌گرا با تأکید بر اینکه اصول گرایان تحت هیچ شرایطی حاضر به همراهی با محمود احمدی‌نژاد نیستند، در گفت‌وگو با «وقایع اتفاقیه» گفت: «کشور در حالی به استقبال انتخابات دوازدهمین دولت جمهوری اسلامی می‌رود که مشاهدات موجود ما را به این نتیجه می‌رساند که کشور شرایطی متفاوت را نسبت به دوره‌های پیشین دارد و به‌همین‌دلیل انتخابات سال ۹۶ به‌شدت بستگی به عملکردی دارد که آقای روحانی و همکارانش در یک‌سال پایانی دولت یازدهم از خود به جای خواهند گذاشت؛ بنابراین یک ‌سال آینده اهمیت بالایی دارد.»

(روزنامه وقايع اتفاقيه – 1395/01/31 – شماره 107 – صفحه 8)

* جریان اصول‌گرایی در شرایطی به استقبال انتخابات 96 می‌رود که در انتخابات‌های 92 و 94 شکست خورده است؛ می‌توان این‌طور گفت که اصول‌گرایان دچار نوعی سردرگمی در فضای سیاسی شده‌اند؟

** چه کسی گفته است که اصول‌گرایان چنین وضعیتی دارند؟

* اختلافات درونی، تلاش‌های نافرجام برای اتحاد، فقدان ریش‌سفیدی و... اینها نشانگر چه وضعیتی هستند؟ آقای ایمانی چه تحلیلی از وضعیت فعلی جبهه اصول‌گرایی دارد؟

** من چند نکته را عرض می‌کنم تا ثابت شود که اصول‌گرایان شرایطی عادی دارند و با بحران خاصی روبه‌رو نیستند. در اینکه اصول‌گرایان در سال‌های 92 و 94 در تهران مبارزه انتخاباتی را به رقیب باختند، هیچ شک و تردیدی نیست و آنها حتما باید دنبال چرایی این مسئله بروند تا انتخابات سال 1396 را با توفیق تجربه کنند. مطلب دوم هم این است که هم اصول‌گرایان و هم سایر سلیقه‌‌های سیاسی، پیش‌بینی می‌کردند که در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی کرسی‌های کمتری نسبت به مجلس نهم به نمایندگان اصول‌گرا تعلق بگیرد.

* یعنی نتیجه 30 کاندیدا به‌هیچ‌وجه قابل پیش‌بینی نبود؟

** نه؛ هیچ‌کس گمان نمی‌کرد که در حوزه تهران هر 30 کاندیدای اصلاح‌طلب رأی بیاورند؛ البته معلوم بود تعدادی قابل‌توجهی از کرسی‌های بهارستان به نامزدهای اصلاح‌طلبی که از تهران در انتخابات شرکت کرده بودند، خواهد رسید. با‌این‌حال اینکه تعداد رأی یک جریان سیاسی کم می‌شود، الزاما نمی‌توان این مسئله را به نقطه‌ضعفشان ربط داد بلکه مربوط به شرایط دیگر می‌شود. همچنین باید این را هم در نظر گرفت که یک جریان سیاسی نمی‌تواند تا ابدالدهر در قدرت باقی بماند و این‌طور نیست که همه دلایل شکست، به دلیل خطا یا ضعف باشد.

* اما تحلیل شما درباره نتیجه تهران قابل قبول نیست.

** مشخصا در تهران اصول‌گرایان هزینه خطاهای خود را پرداختند و حتما باید تدبیر و واقع‌بینی را در دستور کار قرار دهند تا از تکرار این اتفاق در انتخابات آتی ممانعت کنند اما تأکیدم این است که «نتیجه کل کشور» را باید از دیدگاه‌‌های مختلف بررسی کرد؛ زیرا این احتمال وجود دارد که یک سلیقه مشخص سیاسی با وجود اشتباه‌نکردن هم نتواند بر رقیب خود در رقابت چیره شود. درباره انتخابات ریاست‌جمهوری سال بعد هم اگر بخواهیم وارد بحث شویم، حتما باید به این مسئله دقت کنیم که انتخابات قوه مجریه در فضایی کاملا متفاوت با انتخاباتی که نمایندگان مجلس در آن انتخاب می‌شوند، برگزار می‌شود و برنده‌شدن در آن، نیازمند فاکتورهایی است که به آن خواهیم پرداخت. بنابراین این احتمال وجود دارد که یک جریانی در کسب صندلی‌های بهارستان ناکام بماند اما چند ماه پس‌از‌آن با پیروزی در انتحابات ریاست‌جمهوری پاستور‌نشین شود.

* «انتخابات قوه مجریه در فضایی کاملا متفاوت برگزار می‌شود»، لطفا توضیح بیشتری بدهید.

** تعداد کاندیداهایی که برای تصاحب عنوان رئیس‌جمهوری وارد انتخابات شده‌اند، کارنامه و وجهه نامزدها، فضای کلی کشور و... فاکتورهایی هستند که هر کدامشان به تنهایی اثرگذاری زیادی را در روند و البته نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری دارند. در ایران معمولا تجربه نشان داده است که دوره دولت‌های مستقر تمدید می‌شود و از زمان رئیس دولتی آقای هاشمـــی‌رفسنجانی، هرکسی رئیس‌جمهـــوری شده، برای هشت سال کلید ساختمان پاستور را از آن خود کرده است. به همین دلیل دلیلی وجود ندارد که آقای حسن روحانی، را از این قاعده مستثنی بدانیم و این ذهنیت را در ذهن خود بپرورانیم که می‌توان به راحتی او را در پایان چهار سال از دولت کنار گذاشت؛ چرا‌که رقابت با رقیبی که قدرت و مسئولیت را در اختیار خود می‌بیند، دشوار است؛ حالا چه کاندیداهای جبهه اصول‌گرا و چه آنها که مهر اصلاح‌طلبی روی پیشانی‌شان خورده است.

* با‌این‌‌حال برخی به طور آشکار تلاش ‌می‌کنند تا روحانی رئیس‌جمهوری یک دوره‌‌ای شود؛ آنها برای رسیدن به این خواسته چه تدبیرهایی را در دستور کار خود قرار می‌دهند؟

** کشور در حالی به استقبال انتخابات دوازدهمین دولت جمهوری اسلامی می‌‌رود که مشاهدات موجود ما را به این نتیجه می‌رساند که کشور شرایطی متفاوت را نسبت به دوره‌های پیشین دارد و به‌همین‌دلیل انتخابات سال 96، به‌شدت بستگی به عملکردی دارد که آقای روحانی و همکارانش در یک ‌سال پایانی دولت یازدهم از خود به جای خواهند گذاشت؛ بنابراین یک‌سال آینده اهمیت بالایی دارد.

* البته این قضیه مختص همه دوره‌هاست.

** این دوره به دلیل وضعیت خاص اقتصادی، شرایط وی‍ژه‌تر است و اگر در خرداد سال بعد مردم به لحاظ اشتغال، معیشت و گرانی احساس امنیت نداشته باشند، اینکه جریان اصول‌گرایی بتواند کاندیدایش را به عنوان رئیس‌جمهوری ببیند، احتمالش بالا خواهد بود اما اگر دولت بتواند کارنامه قابل دفاعی داشته باشد، دولت یازدهم مانند دولت‌های نهم، هفتم و پنجم تمدید خواهد شد. مسئله قطعی چیزی غیر‌از‌این نیست که جبهه اصول‌گرایی در سال 96 با یک یا چند کاندیدا، حضوری جدی در انتخابات خواهد داشت.

* اما اصول‌گرایان مانع‌های زیادی را برای فعالیت جدی و منطقی پیش‌روی خود می‌بینند.

** چه مانع‌هایی؟

* اصرار عجیب گروهی به افراط، تمایل‌نداشتن به اتحاد، فقدان ریش‌سفیدی و.. اینها مهم نیستند؟

** من اینها را قبول ندارم. اصول‌گرایان در 10سال گذشته با وجود تأکید و اصرار بزرگانی مانند آیت‌الله مهدوی‌کنی و عسکر‌اولادی در چند انتخاباتی که برای تشکیل شورای شهر، مجلس و دولت برگزار شد، نتوانستند اتحاد انتخاباتی به معنای واقعی را محقق کنند اما در غیاب آن دو بزرگوار در اسفند 94 تا حدودی همنشینی را تجربه کردند و اعتراضی جدی از فهرست تهران و شهرستان اصول‌گرایان شنیده نشد.

* برای‌مثال می‌توان مسائل به‌وجود‌آمده بین اصول‌گرایان با علی لاریجانی را نادیده گرفت؟

** آقای لاریجانی اصول‌گراست و تحت هر شرایطی اصول‌گرا می‌ماند و اگر حاضر به حضور در نشست‌های پیش‌انتخاباتی جبهه اصول‌گرایی نشد، فقط به این دلیل بود که ایشان به واسطه حضور هشت‌ساله در رأس قوه مقننه و ریاست احتمالی مجلس دهم، ترجیحشان این بود که خارج از بحث‌های جناجی و سیاسی وارد انتخابات شوند.

* با‌این‌حال معلوم است که لاریجانی به همنشینی اصول‌گرایان با تندروها اعتراض داشت و دارد.

** شاید این گفته شما درست باشد، اما اختلاف به حدی نبود که ایشان از جریان اصول‌گرایی تبری بجوید.

* بازگشت محمود احمدی‌نژاد به عرصه سیاست یا خلاف این احتمال، یکی از ابهام‌های تقریبا مهم فضای سیاسی است. سؤال این است که احتمال حضور احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازهم را احتمالی بدانیم یا محال؟

** قبل از اینکه درباره به‌وقوع‌پیوستن این اتفاق صحبت شود، باید اذعان کرد که ایشان به واسطه هشت سال حضور در رأس قوه مجریه در دسته رجل‌های مهم سیاسی جای می‌گیرد و طبیعی است که هر فردی با چنین موقعیتی نخواهد که تا همیشه حاشیه‌نشین باشد و با خانه‌نشینی کنار بیاید. پس باید گفت که تلاش و تصمیمش برای بازگشت به قدرت، تلاش و تصمیمی متعارف است اما نکته اینجاست که آیا او می‌تواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند یا نه و اینکه آیا مردم حاضر هستند تا دوباره ردای ریاست‌جمهوری را بر تن او کنند یا خیر؟ با همه این اوصاف نمی‌توان به احمدی‌نژاد به خاطر علاقه برای بازگشت به مسئولیت خرده گرفت.

* با‌وجود همه حرف‌و‌حدیث‌های سال‌های 84 تا 92 آیا اصول‌گرایان حاضر می‌شوند که او را به واسطه شانس احتمالی رأی‌آوری به عنوان کاندیدای نهایی خود معرفی کنند؟

** اصلا؛ تا آنجایی که من اطلاع دارم جریان اصول‌گرایی هیچ علاقه و برنامه‌ای برای حمایت از شخص محمود احمدی‌نژاد ندارند.

* البته احمدی‌نژاد هم هیچ‌گاه داعیه اصول‌گرا‌بودن نداشت.

** او در هشت سالی که قدرت داشت، اصلا حرفی از این نزد که به جریان اصول‌گرایی تعلق دارد.

* این امکان وجود دارد که اصول‌گرایان به خاطر فقدان چهره‌ای که رأی‌آور باشد، با هدف شکست‌دادن روحانی به احمدی‌نژاد رجوع کنند؟

** از نظر جریان اصول‌گرایی پرونده احمدی‌نژاد بسته شده است، البته ممکن است عملکرد دولت روحانی در یک ‌سال پایانی به گونه‌ای باشد که احمدی‌نژاد حتی بدون حمایت اصول‌گراها هم برای سومین‌بار رئیس دولت شود اما درباره اینکه شما می‌گویید جبهه اصول‌گرایی چهره شاخصی ندارد، نظر شماست. این ادعایتان در حالی است که آنها در سال 92 با مشکلی به نام تعدد کاندیدا روبه‌رو بودند و به همین دلیل هم رقابت را واگذار کردند.

* کاندیدا به معنایی که شانس برنده‌شدن داشته باشد.

** رأی آقای روحانی و کاندیداهای منتسب به اصول‌گرایی برابر بود و این حرف شما را نقض می‌کند.

* نمی‌توان رأی‌‌های رقبای روحانی را به حساب کل اصول‌گرایان گذاشت؛ برای مثال درصد بالای آرای محسن رضایی و محمد‌باقر قالیباف را نمی‌توان در سبد اصول‌گرایی شمرد.

** طبیعی است که همه کاندیداها هم رأی تشکیلاتی دارند و هم رأی فردی.

* سئوالات ما تمام شد؛ سخنی مانده است؟

** کارنامه دولت در ماه‌های منتهی به انتخابات، تکلیف تمدید یا پایان مسئولیت حسن روحانی در قوه مجریه را مشخص خواهد کرد.

http://www.vaghayedaily.ir/fa/Print/3585

ش.د9504790

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات