سیاسی >>  سیاسی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۱۰۷۴۴

رضاخان، خدمت یا خیانت؟

روز یک‌شنبه هفته گذشته ساعت پنج بعدازظهر در حین حفاری در محدوده حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، جسدی کشف شد. با توجه به نزدیکی محل حفاری به محل دفن رضاخان، بلافاصله عکس‌هایی از این جسد در فضای مجازی با عنوان جسد رضاخان انتشار یافت.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی/ یدالله جوانی
روز یک‌شنبه هفته گذشته ساعت پنج بعدازظهر در حین حفاری در محدوده حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، جسدی کشف شد. با توجه به نزدیکی محل حفاری به محل دفن رضاخان، بلافاصله عکس‌هایی از این جسد در فضای مجازی با عنوان جسد رضاخان انتشار یافت. جریان سلطنت‌طلب که هر از چندگاهی در فضای سیاسی کشور فعال می‌شود، این فرصت را مغتنم شمرده، با پشتیبانی رسانه‌ای بیگانه و استفاده از فضای مجازی، تحریک افکار عمومی و جلب نظر جوانان به رضاخان به عنوان خادم ملت و کشور را در دستور کار قرار داد.
سالیانی است که غربی‌ها در راستای انقلاب‌زدایی از ایران و بدبین کردن جوانان نسبت به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران، با سیاه‌نمایی از وضعیت کشور و برجسته‌سازی مشکلات، به تطهیر رژیم گذشته روی آورده، رضاخان را پرچمدار توسعه و پیشرفت ایران معرفی می‌کنند. در داخل کشور هم کسانی به طرق گوناگون، رضاشاه را فردی خدمتگزار به کشور و مردم معرفی کرده، او را عامل پیشرفت ایران معرفی می‌کنند. نتیجه این نوع تبلیغات در سال‌های اخیر، موجب شده است تا بخشی از مردم و به ویژه جوانان از واقعیات مسائل تاریخی، به دور مانده و قضاوت‌های نادرست داشته باشند.
برخی از شعارها در اغتشاشات و ناآرامی‌های دی ماه ۹۶ و همچنین بخشی از مطالب منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی به دنبال اعلام خبر کشف جسدی که کالبد مومیایی شده رضاخان خوانده شد، نشان می‌دهد که صاحب‌نظران منصف و حقیقت‌گرا، باید بیشتر به بازخوانی واقعیت‌های تاریخی برای مردم همت گماشته، از گرفتار شدن عده‌ای به قضاوت‌های ناصحیحی تاریخی جلوگیری کنند.
جدای از این که جسد کشف شده متعلق به چه کسی است؛ با توجه به فضاسازی‌های سیاسی‌ـ تبلیغی به ویژه در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، پاسخ به این پرسش مهم است که بر اساس منطق قرآن و آموزه‌های دینی، رضاخان مستحق لعن و نفرین است، یا به زعم عده‌ای باید از او تعریف و تمجید کرد و به روح او درود فرستاد؟
برای رسیدن به یک قضاوت درست تاریخی، باید چگونگی دست‌یابی رضاخان به قدرت سیاسی را بررسی کرد. رضاخان چگونه به قدرت رسید؟ مردم ایران در به قدرت رسیدن او چه نقشی داشتند؟ در پشت صحنه کودتای رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹ که منجر به سقوط رژیم قاجار و بنیان منحوس رژیم پهلوی شد، کدام قدرت خارجی و با کدامین اهداف قرار داشت؟
کسانی که از خدمات رضاشاه می‌گویند و او را ستایش می‌کنند، به طور کلی نقش انگلیس در کودتای رضاخانی را نفی کرده، رضاشاه را عامل به ثبات رساندن کشور و برقرار کردن امنیت در آن دوران ناامنی و بی‌ثباتی معرفی می‌کنند. صادق زیباکلام که نقش مؤثری در تطهیر رژیم پهلوی از جنایت‌ها و خیانت‌های بی‌شمار دارد، در مناظره با خسرو معتضد در دانشگاه هنر اصفهان، ضمن اجتناب‌ناپذیر دانستن کودتای رضاخانی در آن وضعیت هرج‌ومرج‌گونه، با صراحت می‌گوید: «معتقدم که در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، روح دولت انگلستان خبر نداشت که چنین کودتایی اتفاق می‌افتد!»
البته نکته جالب توجه آنکه، آقای زیبا‌کلام در این مناظره با تأکید بر اینکه نباید به سخن مورخ استناد کرد، می‌گوید: «مورخ به طور ناخودآگاه دروغ می‌گوید.» آیا زیباکلام خود مصداق این گزاره‌ای که می‌گوید، نیست؟ آیا او با یک دروغ تاریخی به دنبال تحریف تاریخ معاصر و تطهیر رژیم پهلوی نیست؟برای قضاوت در این زمینه، باید به اسناد تاریخی و عقل تحلیلگر رجوع کرد. آیا از نظر عقلی می‌توان پذیرفت که رضاخان بدون پشتوانه مردمی و بدون حمایت یک قدرت خارجی در آن شرایط ایران، از طریق کودتا به قدرت برسد؟

درباره چگونگی دست‌یابی رضاخان به قدرت، سه دیدگاه وجود دارد:
۱ـ انگلیس نقشی در کودتا نداشت
تعداد بسیار کمی از پژوهشگران جدید، مانند «محمدعلی کاتوزیان»، «پیترآوری» و «صادق زیباکلام» می‌گویند، انگلیس هیچ نقشی در کودتای رضاخانی نداشت. این افراد به دلایل یا انگیزه‌های خاص معتقدند، رضاخان نظامی ماهری بود که توانست با تکیه بر اراده نظامی خود، قدرت را به دست گرفته و از تجزیه ایران جلوگیری کند.
۲ـ انگلیس نقش غیرمستقیم در کودتا داشت
عده‌ای هم مانند «نیکی کدی» و «جان فوران» معتقدند، انگلیس در طراحی کودتا نقشی نداشت، ولی به صورت غیر مستقیم و از طریق واداشتن احمدشاه به اخراج افسران بریگاد قزاق، به رضاخان در کودتا کمک کرد.
۳ـ انگلیس عامل اصلی کودتا بود
بسیاری از مورخان و پژوهشگران قدیم و جدید، با استناد به اسناد تاریخی و به ویژه اسناد منتشر شده در انگلیس، معتقدند انگلیس به دلیل شکست در اجرای قرارداد ۱۹۱۹، درصدد بود با طراحی و اجرای کودتا در ایران از طریق یک نیروی سرسپرده، به مطامع سیاسی و اقتصادی خود دست یابد. طبق بسیاری از اسناد به جا مانده، کودتا به دست رضاخان و با همدستی سیدضیاء‌الدین طباطبایی و برنامه‌ریزی افسر انگلیسی «آیرون ساید» طراحی و اجرا شد. درباره انتخاب رضاخان برای فرماندهی کودتای نظامی، اردشیر ریپورتر عامل و جاسوس انگلیس در ایران نقش مهمی داشت.
با وجود دلایل تاریخی بسیار مبنی بر نقش انگلیس در کودتا، انگلیسی‌ها به دلایل گوناگون، تلاش کردند نقش خود را پنهان کنند. بر همین اساس، رضاخان پس از کودتا، تلاش کرد تا خود را به تنهایی عامل اجرای کودتا معرفی کند. عبدالله مستوفی به نقل از شهید مدرس گفته است، این حربه ابزاری به منظور مصون ماندن انگلیس از اقدامات مداخله‌گرانه در آینده و مخدوش شدن چهره‌اش در میان مردم بود. مستوفی می‌گوید: «در یکی از همین روزها به دیدار سیدحسن مدرس رفته بودم. سید مخصوصاً از این شرایط خیلی عصبی بود و می‌گفت، انگلیسی‌ها حاضر بودند دو میلیون خرج کنند تا این وصله (کودتا) را از خود بِکَنند. این مرد (رضاخان) به رایگان تمامی این گناهان را به گردن گرفت و آنها را در این مخمصه بین‌المللی فارغ کرد که در آینده دولت ایران نتواند گله‌گذاری در این زمینه بنماید.»
در حالی‌که رضاخان با این کودتا زمینه سلطه ۵۷ ساله آمریکا و انگلیس را بر ایران فراهم کرد و با وجود دلایل بسیار عده‌ای نقش انگلیس را در کودتا نفی و تلاش می‌کنند از رضاخان یک چهره ملی و خدمتگزار کشور و مردم بسازند. این جماعت از ساختن راه، کشیدن خط ‌آهن، ساختن مدرسه و دانشگاه، نوسازی ارتش و امثالهم، به عنوان خدمات رضاخان یاد می‌کنند. بسیار روشن است که هر حکومتی از این نوع کارها می‌کند، کما اینکه الآن رژیم سعودی در عربستان، همین نوع کارها را در عین وابستگی به آمریکا و انجام جنایات و خیانت‌های بی‌شمار انجام می‌دهد.
بهترین نوع نگاه واقع‌بینانه نسبت به رضاخان را، در کلام حضرت امام خمینی(ره) می‌توان یافت. امام(ره) چهار سال پیش از مشروطه چشم به جهان گشودند و هنگام کودتای رضاخانی در سوم اسفند ۱۲۹۹، هجده ساله و در عنفوان جوانی به سر می‌بردند. بنابراین، ایشان دوران آشفتگی ایران و ناامنی را از نزدیک شاهد و ناظر بودند و چنانکه خود می‌فرمایند، در برابر خان‌هایی که منطقه را ناامن کرده بودند، ایستادگی کرده‌اند. دوران رضاخانی که دوران سرکوب آزادی‌خواهان، به ویژه روحانیت، کشف حجاب و مبارزه با ارزش‌های دینی و اسلامی است، دوران تکوین اندیشه‌های سیاسی حضرت امام خمینی(ره) نیز به حساب می‌آید. نخستین واکنش رسمی و آشکار امام(ره) به حکومت رضاخانی، سه سال پیش از سقوط دولت رضاخان با صدور یک اعلامیه انقلابی بود. حضرت امام(ره) در این اعلامیه، مردم و روحانیون را به قیام برای خدا و مبارزه با بدعت‌ها و ظلم‌های رضاخانی دعوت کرد. در دیدگاه امام(ره)، رضاخان عامل و مزدور انگلیسی‌ها بود که در ابتدای کار با ریاکاری مردم را فریب داد و پس از استحکام پایه‌های قدرتش، طبق نقشه بیگانه با دین، مذهب، روحانیت و حتی مظاهر و شعائر دینی مبارزه کرد.
ایشان رضاخان را این‌گونه توصیف می‌کنند: «ابتدا با ظاهری مقدس و علاقه به اسلام، علاقه به روضه‌‌خوانی حضرت سیدالشهداء، این‌طور علاقه را به او نشان دادند و او هم خوب عمل کرد… ابتدا با این سلاح وارد شد در کشور ما، یعنی آوردندش در کشور با قلدری، آنها را که در مراکز قدرت بودند کنار گذاشتند. آنها را با قلدری و نقشه شکست داد… نقشه دوم این بود که اسلام را هرچه می‌تواند قیچی کند… روحانیون را منزوی کردند و از هر جا هم که یک صدایی از آنها بلند می‌شد و یک قیامی می‌کردند آن را خفه می‌کردند.»
نکته کلیدی در نگاه امام(ره) نسبت به رضاخان، وابستگی او به انگلیس برای اجرای نقشه‌های اجانب است. آن عزیر سفر کرده در این زمینه می‌فرمایند: «در این عصر که من درک کردم و گمان دارم هیچ یک از آقایان درک نکرده‌اید، ابتلای رضاخان است که انگلیسی‌ها آن وقت رضاخان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلط کردند.» اما نکته بسیار ظریف در نگاه تیزبین رهبر کبیر انقلاب اسلامی نسبت به رضاخان، خیانت‌های وی به کشور و ملت ایران است.
حضرت امام(ره) ضمن مقایسه رضاخان و پسرش با پادشاهان قجری، معتقد بودند شاهان قجر در این مملکت جنایت کردند، ولی رضاخان و محمدرضا شاه، با قرار دادن منابع کشور در اختیار بیگانگان و اجرای نقشه‌های آنان در راستای مبارزه با اسلام و مظاهر و شعائر دینی، به کشور و مردم خیانت کردند. امام(ره) در بیانی این خیانت دودمان پهلوی را، این‌گونه توصیف می‌کنند: «ایران در این مدتی که خودمان یادمان هست… این است که از آن اولی که رضاخان آمد در ایران کودتا کرد تا حالایی که بحمدالله غلبه حاصل شده در طول این پنجاه سال که شاید سخت‌ترین ایام بود بر ملت ایران، اینها اگر جنایتکارتر از همه سلاطین سابق نبودند، خیانتکارتر بودند. ممکن است کسی بود آغامحمدخان قاجار هم مثل آنها جنایتکار بوده، اما آغامحمدخان قجر مثل اینها خیانتکار نبود، در تاریخ نیست که محمدخان قجر برای مملکت، منابع مملکت خودش را داده باشد، جنایتکار بود؛ اما خیانتکار نبود.»
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۳
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۵
2
2
ممنون از روشنگری هایتان. عالی بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۳
26
6
مطلب خوبی بود ولی بزنم به تخته برخی از مردم ما دوستدارن واقعیت اون طوری باشه که خودشون فکر میکنن و برخی شدن کارگر دشمن در ایران
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۸
1
1
عالی بود ممنونم
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات