صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۲  ، 
کد خبر : ۳۱۴۱۰۲

یادداشت روزنامه‌ها 15 اسفند ماه

روزنامه کیهان **

توصیه سرکار مرادی!

ده سال قبل این خاطره را به مناسبتی در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم و امروز هم وصف‌الحال می‌دانیم؛

«سرکار مرادی» را تقریباً همه زندانیان سیاسی رژیم شاه می‌شناسند و یا، با نام او که در همه بندها پیچیده بود، آشنا هستند. سرکار مرادی، گروهبان پلیس بود و هیکلی بسیار تنومند و غول‌آسا داشت. در اذیت و آزار بر و بچه‌های زندانی و بهانه‌جویی و گزک‌گیری از آنها اگرچه دست کمی از بقیه همکاران خود نداشت ولی آدم بد‌ذات و پلیدی نبود. سرکار مرادی بعد از قیام مردم تبریز به سمت انقلاب گرایش پیدا کرده بود و ظاهراً به همین علت از پست «وکیل‌بند»ی برکنار شده و به یک نگهبان ساده تنزل جایگاه پیدا کرده بود. یکی از روزهای سال 1356 بود. ملاقاتی‌ها مقدار قابل توجهی سیب آورده بودند. بند ما «بند محکومیت‌های بالا» بود و در مقایسه با سایر بندها که زندانیانی با محکومیت‌های کمتر داشت، از برخی آزادی‌ها نظیر در اختیار داشتن چراغ خوراک‌پزی نفتی و... برخوردار بود. آن روز تصمیم گرفته شد سیب‌ها را تبدیل به مربا کنیم -‌گفتنی است که معلوم نیست به چه علت، تهیه کمپوت آزاد ولی تبدیل آن به مربا ممنوع بود! و جیره کتک داشت- آب را در دیگ بزرگی جوش آوردیم و شکر را درون آن ریختیم، تا بعد از آنکه به اصطلاح قوام آمد و غلیظ شد، سیب‌ها را به آن اضافه کنیم و به شدت مراقب بودیم مبادا سرکار مرادی که آن روز وکیل بند بود سر برسد و متوجه ماجرا شود. نگارنده و مرحوم دکتر خسرو صادقی آن روز نوبت کارگری بند داشتیم و مشغول کار بودیم. وقتی شکر را درون آب جوش ریختیم متوجه ذرات ریز آشغال شدیم که روی آب آمده بود. هیچکدام تجربه مرباپزی نداشتیم و نمی‌دانستیم که باید با این آشغال‌ها چه کنیم. در همین حال، سرکار مرادی از راه رسید و با نگاهی مشکوک به نگارنده و دکتر صادقی نگریست و پرسید؛ دارید چیکار می‌کنید؟ گفتیم؛ داریم کمپوت درست می‌کنیم. با تردید گفت؛ مبادا مربا درست کنید؟ پاسخ منفی بود. برای اطمینان نگاهی به درون دیگ ‌انداخت و با تعجب گفت؛ چرا آشغال‌ها را جدا نمی‌کنید؟ پرسیدیم چه جوری؟ مگر می‌شود با قاشق و ملاقه آشغال‌ها را بیرون آورد؟ خیلی طول می‌کشد و زحمت زیادی هم دارد. سرکار مرادی پوزخندی زد و بلند بلند گفت؛ اینارو باش! بلد نیستند چند تا آشغال‌رو از دیگ بیرون بندازند، اونوقت می‌خواهند اعلیحضرت همایونی رو از تخت پایین بکشند! از قیاسش خنده‌مان گرفت! پرسید تخم مرغ دارید؟ برایش آوردیم، تخم مرغ را شکست، زرده آن را به دکتر صادقی داد و گفت؛ بده شریعتمداری بالا بکشه که قوی بشه! و بعد سفیده تخم مرغ را درون دیگ آب جوش ‌انداخت، سفیده بلافاصله منعقد شد و در حال انعقاد همه آشغال‌ها به آن چسبیدند. سفیده را همراه با آشغال‌ها بیرون آورده و درون سطل زباله ‌انداخت و گفت؛ حالا یاد گرفتید که آشغال‌های شکر را چه جوری جدا می‌کنند و دور می‌ریزند؟ گفتیم باید از شکری استفاده کنیم که آشغال نداشته باشد و سرکار مرادی در حالی که بار دیگر دیگ را معاینه می‌کرد که مبادا به جای کمپوت مشغول تهیه مربا باشیم، گفت؛ شکر بی‌آشغال وجود ندارد، هر جا شکر هست، آشغال هم هست. باید راه جدا کردن آشغال را یاد بگیرید».

امروز هم در برخی از عرصه‌های سرنوشت‌ساز کشور، از جمله در عرصه اقتصاد با همان «آشغال»‌‌ها روبرو هستیم. آشغال‌های انسان‌نما که مثل «خوره» به جان ملت افتاده‌اند و عرصه را بر مردم این

مرز و بوم، مخصوصا اقشار مستضعف و محروم تنگ کرده‌اند. چاره کار اما، نه پیچیده است و نه دشوار، دستی به اقتدار می‌خواهد که از آستین همت مسئولان بیرون بیاید و آشغال‌ها را از جای جای عرصه اقتصادی کشور جمع کند و دور بریزد! این اقدام را می‌توان و باید ضروری‌ترین گام برای شکوفایی اقتصادی و رها شدن‌گریبان ملت از پلشتی‌هایی نظیر گرانی افسار گسیخته، تورم، بیکاری و امثال آن دانست. ده‌ها دستگاه عریض و طویل با بودجه‌های سنگین برای این منظور، یعنی شناسایی، جمع‌آوری و نهایتا دور ریختن آشغال‌ها و کم کردن شّر آنها از سر ملت در سیستم اداری و چرخه امور کشور تعبیه شده است ولی خروجی کارکرد آنها، با آنچه انتظار می‌رود فاصله فراوانی دارد! دلیل می‌خواهید؟! بسم‌الله، به مشکلات اقتصادی که به قول رهبر معظم انقلاب تمامی آنها راه‌حل داخلی دارند نگاهی بیندازید. به عنوان نمونه -‌و فقط یک نمونه- آیا مقابله با گرانی‌های افسار گسیخته ناممکن است؟! دیروز یکی از مسئولان وزارت کشاورزی اعلام کرد «مردم شکر را گران‌تر از کیلویی ۴۲۰۰ تومان نخرند»! توصیه ایشان نشان می‌دهد که قیمت شکر بیشتر از ۴۲۰۰ تومان نیست و بالاتر از آن مصداق «گرانفروشی» است. خب، حالا باید پرسید اگر فروشندگان حاضر به فروش شکر به این قیمت نبودند و اعلام کردند -‌یا ادعا کردند- که شکر را از عمده‌فروشان به قیمت بیشتری خریده و حاضر به فروش آن با قیمت مورد ‌اشاره نیستند، تکلیف مردم چیست؟! نخورند! همین؟! پس مسئولیت دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی چه می‌شود؟! و اساسا اگر قرار بود خود مردم، مستقیما و راسا اقدام کنند، به مسئولان چه نیازی داشتند؟! در توصیه معاون وزارت کشاورزی نکته دیگری نیز نهفته است که یکی دیگر از مشکلات موجود است و آن، ناهماهنگی در بخش‌های مختلف دولت و اجزاء کابینه است. توصیه ایشان را می‌توان اینگونه ترجمه کرد که وظیفه وزارتخانه متبوع وی اعلام قیمت مناسب شکر است ولی از آنجا که به برخورد مراکز نظارتی با متخلفان امید چندانی ندارد، مقابله با گرانفروشی شکر را به خود مردم واگذار می‌کند! اینگونه ناهماهنگی‌ها در دولت به فراوانی دیده می‌شود که تازه‌ترین نمونه آن تصمیم وزارت ارتباطات برای ثبت گوشی‌های تلفن همراه مسافر در سامانه رجیستری است که دیروز از سوی وزارت کشور لغو شد! و...

نمونه مورد ‌اشاره فقط یکی از بسیارهاست، خودداری از اجرای قانون مالیات بر خانه‌های خالی نمونه دیگری است که در صورت اجرا می‌تواند قیمت مسکن و اجاره‌بها را به شدت کاهش دهد. آمار سازمان ملل نشان می‌دهد که طی ۴ سال گذشته نزدیک به ۴۸ میلیارد دلار کالا که بخش قابل توجهی از آن، کالای لوکس و غیر ضروری است به کشور قاچاق شده است. اختلاس‌ها و سوء‌استفاده‌های کلان در بانک‌ها و برخی از صندوق‌های بازنشستگی و موسسات اعتباری و

حقوق‌های نجومی که دهن‌کجی به مردم و آموزه‌های اسلامی و انقلابی است. زدوبند در خصوصی‌سازی و... نمونه‌های دیگری از این دست است که تماما و بدون استثنا- تاکید می‌شود که بدون استثنا- راه‌حل‌های شناخته شده داخلی دارند و به تحریم‌ها ربط چندانی ندارند.

نکته درخور توجه اینکه سوء‌استفاده‌کنندگان یعنی همان آشغال‌ها،‌ اندک و کم‌شمارند ولی یک جریان وابسته داخلی با پشتیبانی رسانه‌ای خارجی اصرار دارد دامنه فساد اقتصادی را گسترده قلمداد کند و بسیاری از مدیران و مسئولان را آلوده نشان بدهد! جریان مرموز یاد‌شده با این حرکت پلشت خود دو نقطه مشخص را هدف‌گذاری کرده است، اول؛ ایجاد بدبینی نسبت به مسئولان و مدیران کشور که نا‌امیدی از اصلاح امور نتیجه ضمنی آن است! دوم؛ القای این توهم که فساد گسترده‌تر از آن است که مقابله با آن به آسانی امکان‌پذیر باشد!

و اما، خبرها حاکی از آن است که طی چند روز آینده -‌شاید امروز یا فردا- حجت‌الاسلام و‌المسلمین آقای رئیسی ریاست قوه قضائیه را در دست خواهند گرفت. در ماه‌های پایانی ریاست آیت‌الله آملی، برخوردهای قاطع و امیدوار‌کننده‌ای با مفسدان اقتصادی را شاهد بوده‌ایم که با توجه به روحیه انقلابی جناب رئیسی و سابقه درخشان ایشان در مسئولیت‌های قضایی و تولیت آستان قدس رضوی‌(ع)، از هم‌اکنون می‌توان امیدوار بود که مبارزه جدی با مفسدان اقتصادی و زالو‌صفتانی که سال‌هاست به مکیدن خون ملت مظلوم مشغولند و از برخی رانت‌های دولتی نیز برخوردارند، متوقف نخواهد شد. برخورد جدی دستگاه قضایی با مفسدان اقتصادی که بعد از کسب اجازه ویژه از رهبر معظم انقلاب با شدت و اقتدار پُر‌شتابی آغاز شده است، اگرچه با برخی از کارشکنی‌ها روبرو بوده ولی آثار و نتایج امیدآفرینی

درپی داشته است به‌گونه‌ای که با توجه به حضور آقای رئیسی در رأس قوه قضائیه و برخورداری ایشان از همراهان همدل و پاک‌نهادی نظیر حجت‌الاسلام و‌المسلمین محسنی‌اژه‌ای، می‌توان امیدوار بود که شمارش معکوس برای دور ریختن آشغال‌ها، آغاز شده است.

حسین شریعتمداری

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی **

انگلیس؛ تجارت مرگ در یمن

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سفر غیرمنتظره جری هانت وزیر خارجه انگلیس به یمن و دیدار با دارودسته منصور هادی رئیس‌جمهور مخلوع و فراری یمن اعتراضات شدیدی را در پی داشته است. سخنگوی رسمی دولت نجات ملی یمن ضمن تشریح برخی مسائل پشت پرده خاطرنشان ساخت این سفر نشانگر نقش انگلیس در اشغال خاک یمن توسط متجاوزان موسوم به ائتلاف سعودی است و از پیامدهای اجلاس ناکام ورشو محسوب می‌شود که در حاشیه آن توافق شد برای نجات کشورهای عضو ائتلاف سعودی از باتلاق جنگ یمن، تلاشهای فشرده‌ای صورت گیرد.

جرمی هانت در جریان سفرش یادآور شد این آخرین فرصت برای برقراری صلح و آشتی در یمن است، ولی نگفت که آخرین فرصت برای کدام طرف را در جنگ بیهوده یمن مدنظر دارد و از آن سخن می‌گوید.

واقعیت این است که نیروهای مقاومت و ارتش یمن بارها با حسن نیت برای مذاکره و آتش بس تلاش کرده‌اند ولی هر بار توسط ائتلاف بدنام سعودی، آتش بس نقض شده و حملات وحشیانه زمینی، هوائی و دریائی با شدت بیشتر و در مقیاسی وسیع‌تر ادامه یافته است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که انگلیس در جنگ یمن بی‌طرف نیست و از یکسو مستشاران نظامی انگلیس در اتاق جنگ ائتلاف در جنگ یمن به همراه مستشاران آمریکائی و اسرائیلی حضوری فعال دارند و تمامی جنایات جنگی ائتلاف با توصیه و تاکید مستشاران انگلیسی عملیاتی می‌شود و از سوی دیگر انگلیس با برپائی پل هوائی به فروش و انتقال جنگ‌افزارهای بیشتر برای ائتلاف سعودی سرگرم است.

با آنکه دولت ترزامی برای توقف فروش و تامین هرگونه سلاح جنگی به عربستان و سایر اعضای ائتلاف تحت فشار داخلی و بین‌المللی قرار گرفته است ولی انگلیس با توجه به ضعف شدید اقتصادی ناشی از عوارض برگزیت، امیدوار است با فروش اسلحه به قارونهای نفتی عرب، در مقیاس وسیعی بتواند کسری موازنه پرداختهای خود را جبران کند و از ورشکستگی کامل نجات یابد.

بدین ترتیب انگلیس با تجارت مرگ درصدد گذار از وضعیت اقتصادی وخیم کنونی است و برای ارسال جنگ افزار بیشتر به دربارهای فاسد عربی چراغ سبز داده است.

اگرچه وزیر خارجه انگلیس در همین سفر برای توافقنامه ژنو در جهت برقراری آتش بس در بندر الحدیده آرزوی موفقیت کرد ولی در عین حال انگلیس به مستشاران خود در اتاق جنگ یمن دستور داده که برای به زانو در آوردن ارتش و نیروهای مقاومت یمن از هر فرصتی بهره گیری کنند.

جای تعجب است که جرمی هانت چنین سخن دیرهنگامی را در جریان سفر به منطقه به زبان آورده درحالی که اطلاعات مرتبط حدود چهار سال است که در اختیار مقامات لندن بوده است. اینکه یمن به صلح و آرامش نیاز دارد و راهکار حل و فصل مسائل یمن از طریق نظامی نیست و باید از طریق مذاکرات یمنی – یمنی برای آتش بس، صلح و آرامش در یمن اقدام شود، واقعیت بزرگی است اما تازگی ندارد و از ابتدا نیز روشن بود که توسل به جنایات جنگی ائتلاف سعودی نمی‌تواند گرهی از مشکلات ائتلاف را بگشاید و یک ملت سلحشور و قهرمان را سرکوب و تسلیم سازد.

کارنامه سیاه ائتلاف سعودی و حامیانش روی تاریخ را هم سیاه کرده است. قریب 20 میلیون نفر از قحطی، گرسنگی و سوءتغذیه در یمن رنج می‌برند. تقریباً بدون استثنا تمامی مرزهای یمن در محاصره شدید زمینی، دریائی و هوائی قرار دارد. ائتلاف با حملات وحشیانه تمامی زیرساختها، منابع آب، مدارس، بیمارستانها و مراکز تولید برق را نابود کرده است. انواع بیماریهای واگیر از جمله وبا و تیفوئید روزانه از مردم مظلوم یمن به ویژه کودکان، زنان و افراد سالخورده قربانی می‌گیرند، اما بن سلمان و حامیانش همچنان به شرارت ادامه می‌دهند. ائتلاف امیدوار بود هر آنچه از طریق جنگ و جنایت قادر به کسب آن نبود، از طریق مذاکره و اعمال فشارهای همه جانبه در ژنو به دست آورد. حتی سفر نماینده سازمان ملل و حضورش در بندر الحدیده هم نتوانست اهداف شوم سعودی‌ها را تامین کند. اکنون جرمی هانت وزیر خارجه انگلیس با دوره گردی در منطقه امیدوار است بتواند کمکی به ائتلاف سعودی کند و خواسته‌های نامشروع آنها را پیگیری نماید. این، نشان می‌دهد لندن به دلارهای نفتی عربستان و سایر رژیم‌های فاسد عرب هم گوشه چشمی دارد و برای دریافت سهمی بیشتر از دلارهای نفتی ارتجاع عرب وسوسه شده است، چیزی که در پرتو آن تظاهر به صلح طلبی انگلیسی‌های شرور، کاملاً رنگ می‌بازد.

***************************************

روزنامه خراسان**

عربستان اتمی واقعیت یا توهم!

نویسنده : امیر مسروری

انتشار گزارش هایی مبنی بر تلاش سعودی برای دریافت فناوری حساس هسته ای از آمریکا همزمان با انتشار تصاویر واشنگتن پست از کارخانه ساخت موشک های بالستیک در این کشور این گمانه را که ریاض با سرعت بیشتری به سمت سلاح هسته ای پیش می رود تشدید کرده است. حال سوال این است که سعودی تا چه حد امکان رسیدن به این هدف خود را دارد؟

یک: چند ماه قبل در پی بحران برقی میان ایران و عراق و کاهش صادرات برق به عراق به دلیل افزایش مصرف برق در ایران ، یک خبر جنجال برانگیخت و حتی به خبر برتر عراق تبدیل شد؛ «عربستان با ارائه پیشنهادی به عراق، به طور رسمی خواستار صادرات برق هسته ای از این کشور به عراق شد ». خبری که بازخوردهای فراوانی داشت اما واقعیت آن است که عربستان هنوز ظرفیت تولید برق از سوخت هسته ای را ندارد و صرفا در رویای رسیدن به این آرزوست. در توافق هسته ای میان آمریکا و ریاض بر تاسیس نیروگاه هسته ای در عربستان تاکید شده، اما ریاض بیش از تاسیس نیروگاه هسته ای به دنبال ارتش هسته ای است. موضوعی که مغایر بند 123 قانون انرژی اتمی آمریکاست و تا به امروز حتی ترامپ هم راضی نشده به دلارهای نفتی عربستان «بله» بگوید و عربستان را وارد بازی کشورهای دارای سلاح هسته ای کند.

دو: عربستان چند قرارداد مهم انرژی در دو سال گذشته میلادی داشت که مهم ترین آن قرارداد با چند ابرشرکت ژاپنی و چینی بود. در این پروژه ها قرار بود عربستان دامنه فعالیت انرژی خورشیدی خود را گسترش دهد و بن سلمان تا چند سال آینده، بزرگ ترین شهر تولید برق از انرژی خورشیدی جهان را تاسیس کند. خبرها با تبلیغات فراوانی همراه بود اما مشکلات مختلف از جمله کسری بودجه 36 میلیارد دلاری این کشور در سال 2019 موجب شد این قرارداد و ده ها قرارداد مشابه با شرکت های بزرگ انرژی و متوسط فسخ یا کنار زده شود. اوضاع به همین جا ختم نمی شود، عربستان با تغییر وزیر امور خارجه و انتخاب یک چهره اقتصادی و بازرگان مجبور شد گزارش سازمان ملل درباره سرمایه گذاری معکوس مستقیم خارجی را به طورغیر رسمی تایید کند و شاهد فرار سرمایه گذاری در این کشور باشد. موضوعی که تهدید جدید امنیت ملی عربستان است و به نظر نمی رسد برای اعتماد سازی و جذب سرمایه مسیر آسانی در پیش باشد.

سه: با این حال سوال این جاست، آیا اتمی شدن عربستان موضوعی جدی است؟ قرار است عربستان چه نوع صنایع هسته ای داشته باشد؟ آیا می خواهد به عضویت کشورهایی در بیاید که از صنایع هسته ای برای تولید برق استفاده می کنند یا ریاض برآن است خود را در کنار اسلام آباد، به عنوان دومین کشور دارای ارتش اتمی اسلامی معرفی کند؟ در پاسخ به این موضوع باید اشاره کرد، طرح عربستان تاسیس و راه اندازی 16 نیروگاه هسته ای تا 25 سال آینده است. مشکلات ساختاری، آسیب های جنگ یمن و مشکلات تنگنای ژئوپولیتیک این کشور بعید است که ریاض را به این خواسته برساند. هرچند عربستان به جمع کشورهای صنایع هسته ای می پیوندد اما هدف گذاری اعلام شده، بعید و بسیار دور دست خواهد بود.

درباره حرکت عربستان برای دستیابی به سلاح هسته ای باید به این نکته اشاره کرد که واشنگتن پس از سقوط حکومت پهلوی در ایران، تمرکز تسلیحاتی و نیز استقرار تسلیحات پیشرفته را در یک کشور هزینه ساز می داند. واشنگتن هنوز به استواری حکومت ریاض امیدوار نیست و نمی داند آیا حکومت آل سعود دوام خواهد داشت یا خیر. از طرفی طرح تجزیه منطقه هنوز جدی است و ریاض در منطقه ای قرار دارد که استقرار سامانه تسلیحات اتمی به طور حتم برای کشورهای مختلف از جمله رژیم صهیونیستی هزینه ساز خواهد بود. به روابط سازش میان اسرائیل و عربستان توجه نکنید، دلیل عمده بالا بودن سطح سازش، ترس عربستان از اقدام نظامی یا برخورد واشنگتن با عربستان همچون اشغال عراق است. عربستان هسته ای می تواند سطح بازیگری این کشور را از یک کشور تاثیرگذار منطقه ای به یک کشور تاثیرگذار بین المللی تغییر دهد و حتی در مواردی منافع واشنگتن را تهدید کند. سال هاست عربستان می خواهد همچون پاکستان دارای سلاح هسته ای شود اما تمام کشورهای دارای این فناوری می دانند که داشتن چنین سلاحی نیازمند هوش راهبردی و مدیریت تسلیحاتی است که عربستان حداقل فاقد عنصر مهمی چون هوش راهبردی و تصمیم تسلیحاتی است و به نظر نمی رسد این اتفاق بیفتد و عربستان هیچ گاه وارد چنین فناوری پیشرفته ای شود.البته فراموش نشود، در کنار آمریکا، کشوری چون روسیه به دنبال استفاده از منافع اقتصادی تصمیم هسته ای شدن عربستان است. مسکو می داند که عربستان یک بخش از تصمیم گیری های منطقه خلیج فارس است و سرمایه خوبی هم دارد. سیاست های مسکو در این سال ها بر سه پایه ارتباط با تهران، آنکارا و ریاض بوده و هر کدام را در بخشی از سبد سیاست خارجی خود جای داده است. حرکت مسکو به سمت ریاض برای تعاملات اقتصادی، ضمن تقویت روابط تجاری دو کشور دارای ذخایر انرژی، برای مسکو حائز اهمیت ژئوپولیتیک است. نباید فراموش کرد که مسکو در مشکلات مالی و تحریم های اروپا قرار دارد و کمک های اقتصادی عربستان به ویژه طراحی و راه اندازی صنعت هسته ای، می تواند گره های اقتصادی روسیه را در برابر این تحریم ها باز کند و این کشور را مقاوم تر از گذشته در روابط بین الملل نشان دهد. اما با این حال مسکو نیز هیچ گاه حاضر به پذیرش عربستان با قدرت سلاح هسته ای نخواهد بود.

***************************************

روزنامه ایران**

روندهای پیدایش خشونت

محمد فاضلی

عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی

اقدام تروریستی حمله به اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران در سیستان و بلوچستان با نمایش فیلم «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار همراه شد. خشونت نامشروع - بالاخص اشکال تروریستی- را باید در هر شکل و سطحی و توسط هر کسی که صورت می‌گیرد محکوم کرد و صرفنظر از هر علت و دلیلی که برای اعمال خشونت نامشروع وجود داشته باشد، باید خشونت را تقبیح کرد و از آن دوری نمود. خشونت نامشروع را اما باید علت‌کاوی و دلیل‌یابی کرد و دانست که به صرف محکوم کردن، تلافی کردن یا به مجازات رساندن، کمیت خشونت نامشروع بهبود نمی‌یابد.

«شبی که ماه کامل شد» اثری هنری است اما روایتی مستند از روندهای پیدایش خشونت است. فیلم از منظر بن مایه محتوایی، علاوه بر روایت مستند، حاوی هر دو وجه علت‌کاوی و دلیل‌یابی خشونت است و از آنجا که روایتی را که عاشقانه آغاز می‌کند، با خشونتی منزجرکننده پایان می‌دهد، میزان تأثیرگذاری علت‌ها و دلیل‌ها بر کردار انسانی و توجیه خشونت را هنرمندانه به تصویر می‌کشد.

عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمجید (بعدها عبدالمالک ریگی) رئیس گروهی موسوم به جندالله که بسیار در سیستان و بلوچستان خشونت ورزید و بعدها دستگیر و اعدام شد، عاشق دختری در تهران می‌شود. عبدالحمید انسان متفاوتی است، از اول هم متفاوت از بقیه خانواده بوده است، اصلاً اهل خشونت نیست و حتی عاشق می‌شود. عبدالحمید اندیشه تکفیری را هم قبول ندارد، اما روند رخدادها و در معرض اندیشه خشونت‌آمیز تکفیری قرار گرفتن، در نهایت از او تروریستی می‌سازد که قتل همسرش در مسیر اهداف گروه عبدالمالک ریگی و حتی تربیت فرزندش مطابق اندیشه‌های تکفیری و حرکت در مسیر جنگ و خشونت را هم می‌پذیرد.

فیلم بر چند گزاره بنیادین بنا می‌شود. اول، خشونت‌ورزان از ابتدا انسان‌هایی متفاوت از منظر ظرفیت اعمال خشونت نبوده‌اند. عبدالحمید انسان متفاوتی است، عاشقی که از ابتدا ظرفیتی برای خشونت‌ورزی ندارد. انسان‌های مهربان، میهمان‌نواز، شاعر و عاشق هم می‌توانند خشونت‌ورزان افراطی شوند و حتی دست به همسرکشی بزنند. ظرفیت خشونت‌ورزی بتدریج در همگان قابل پدید آمدن است و فرآیندهای متکثر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی می‌توانند این ظرفیت را پدید آورند.

دوم، ایدئولوژی مولد و موجه‌کننده خشونت در فضایی بسته و به عنوان کارکرد روابط قوی درون‌گروهی تولید و بازتولید می‌شود. گروه خشونت‌ورز در دنیایی بسته، بدون تماس با مظاهر متفاوت تمدن و اندیشه‌های متعارض، تولید و بازتولید می‌شود و عاشق، شاعر و انسان مهربانی نظیر عبدالحمید را نیز بتدریج در کام خود می‌کشد. خشونت محصول فضای بسته‌ای است که در آن افراد از رسانه آزاد، مباحثه و بیان آزادانه اندیشه‌ها دور هستند.

سوم، اندیشه دینی مانند هر اندیشه دیگری در فضایی گلخانه‌ای و به دور از تضارب آرا، ظرفیت دارد که بسیار خودحقیقت‌پندارتر از سایر اشکال و محتواهای اندیشه‌ای، توجیه‌کننده خشونت شود. اندیشه‌ای که بیان دینی بی‌رقیب و بدون چالش در فضای آزاد می‌یابد، سر به مرید و مرادی می‌زند، از دلش امیران زاده می‌شوند که فرمان‌شان باید مطاع باشد و امیران، هر قدر هم که خشونت ورزند و از عقلانیت فاصله بگیرند با منطق درونی دین خشونت‌بار توجیه می‌شوند. این همان موقعیتی است که عبدالمالک به تدریج پیدا می‌کند.

چهارم، خشونت اگرچه از منظر دلیل‌ها با قرائتی از دین توجیه می‌شود اما علت نیز دارد. خشونت بر بستر توسعه‌نیافتگی، فقر و تبعیض زاده شده و می‌بالد. این رویکرد به خشونت را می‌توان در تصاویر و همچنین جاری شدن بر زبان مادر عبدالحمید نیز مشاهده کرد. نماهایی که پاکستان به نمایش درآمده‌اند نسبت فقر و خشونت را بیشتر آشکار می‌کنند. خشونت محصول توسعه‌نیافتگی و فقری است که با شکست و فروماندگی دولت نیز همراه شده است. بی‌عدالتی و تبعیض در کنار فروپاشی نظمی که دولتی مقتدر آن‌ را تضمین کند، نتیجه‌ای جز بارور شدن خشونت در بر ندارد.

پنجم، «شبی که ماه کامل شد» بر گزاره‌ای بنیادین درباره نسبت اعتماد اجتماعی و نهادی و خشونت نیز استوار است. عبدالحمید و همسرش از آن‌رو قصد می‌کنند کشور را ترک کنند و به جایی پناهنده شوند که بر این باورند در حالی که برادر عبدالحمید مجرم و تروریست است، و در حالی که بین عبدالحمید و عبدالمالک هیچ رابطه و نسبتی با اقدامات خشن و تروریستی نیست، اما هرگز قادر نخواهند بود بدون در امان ماندن از عواقب اقدامات عبدالمالک، در ایران به سلامت و بدون دردسر زندگی کنند. عبدالحمید و همسرش در اصل وضعیتی که زندگی دیگران را در این کشور آسیب زده است، مبنای داوری درباره زندگی‌شان و نسبت خانوادگی‌شان با عبدالمالک قرار می‌دهند. اینجا گویی کشوری است که در آن آدمیان بی‌گناه دارای نسبت خانوادگی با گناهکاران نیز سر به سلامت نخواهند برد و قدرت سیاسی قادر نیست میان گناهکاران و بی‌گناهان به‌دقت تمایز قائل شود. سخن بر سر درستی یا نادرستی این داوری نیست، اما فیلم بازتابی از این باور را در رفتار عبدالحمید و همسرش و عزم‌شان برای مهاجرت، به تصویر می‌کشد.

فیلم به قدری ناخوشایندی خشونت را در عمق روح مخاطب می‌نشاند و تلخی‌اش را به تصویر می‌کشد که به‌واقع می‌توان به مخاطبان حساس و حتی بیماران قلبی و روحی که ممکن است تحت تأثیر صحنه‌ها و روایت تلخ و غمناک آن قرار گیرند توصیه کرد از دیدن آن خودداری کنند، اما به همان اندازه هم مواظب است که یک قوم – بلوچ – و طایفه‌ای از این قوم – ریگی – را متهم به خشونت نکند و به‌واقع نیز چنین است. تضاد فرهنگی بلوچ و طایفه ریگی با خشونت در صحنه‌های مختلف به تصویر کشیده می‌شود و حساسیت کارگردان در اجتناب از یکسان‌انگاری یک قوم ایرانی با خشونت‌ورزی و تأکید بر به تصویر کشیدن زیبایی‌های فرهنگ و شیوه زیست بلوچ مهم و ستودنی است.

فیلم «شبی که ماه کامل شد» - صرفنظر از خصائص هنری‌اش که من در آن تخصصی ندارم – و درست در روزهایی که زخم جنایتی تروریستی بر پیکره ایران وارد آمده، شایسته توجه بیشتر است. گزاره‌هایی که نرگس آبیار بر بنیان آنها اثرش را بنا کرده است، اهمیت سیاستگذارانه بسیاری دارند و این اثر را به‌واقع می‌توان بازنمایی سینمایی منظری پژوهشی به تولید و بازتولید خشونت نیز دانست.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

خدا قوت به قاضی‌القضات

حسین‌قدیانی: عصر پر از رخداد ۸۸ که آن نامه‌ تند و تیز را در وبلاگم خطاب به قاضی‌القضات نوشتم، هرگز فکر نمی‌کردم روزی بنشینم پای این متن! به هر حال ۱۰ سال از آن روزگار گذشته و ما هم بگی‌نگی عوض شده‌ایم! الان شعور نوشته‌هایم بیشتر است! اقلا به‌زعم خودم! مثالش همین متن! همین متن که در حکم یک خداقوت به آیت‌الله آملی است! قصه من و آیت‌الله اما از آن نامه آتشین شروع نشد! القصه! دوران دانشگاه ما در دهه ۷۰ مصادف شده بود با شبهه‌پراکنی‌های شاذ در حوزه دین و معارف اسلامی! و آن که بهتر از همه و علمی‌تر و عینی‌تر از همه، جواب این شبهات را می‌داد، آیت‌الله آملی بود! مرد میدان معرفت اما خیلی زود ردای قضاوت بر تن کرد! درباره آیت‌الله آملی به‌عنوان «رئیس قوه‌قضائیه» عدالت آن است که سخن به انصاف بگوییم، آن هم حالا که موسم تودیع است! معتقدم در حوزه عدل و داد، قوه را جلوتر برد ایشان! اینکه در مجمع، مرحوم هاشمی- با آن عظمتی که برای خود قائل بود!- مافوق آیت‌الله بنشیند لیکن آملی، فرزندان خطاکار رفسنجانی را نه‌تنها محاکمه کند، بلکه محبس هم بفرستد! این مهم آنقدر نشدنی جلوه می‌کرد که بعضا گفته شد «اگر فلانی، بهمانی را ۲ ساعت بفرستد زندان، من ریشم را می‌تراشم!» البته حاج‌سعید خیلی هم گناهی نداشت! واقعا دور از انتظار به نظر می‌رسید برخورد با دانه‌درشت‌ها! حسن دیگر آیت‌الله، عدم واهمه از پوپولیسم جریان منحرف بود! لذا به همان راحتی که علیه «ف.ه» ایستاد، علیه مشایی و بقایی نیز ایستاد! آملی حتی پای برادر رئیس‌جمهور مستقر را هم به دادگاه باز کرد تا نشان دهد شهامتش فقط در برخورد با نزدیکان روسای جمهور ماضی نیست! دقت شود! راقم این سطور، الساعه به‌عبارتی با قرار وثیقه آزاد است؛ لذا در جوهر قلم این متن، هرگز در پی کشف حدیث نفس نباش! حداقل در این متن، آزاده‌ام! و این را نیز از سر حریت می‌نویسم که حتما به آیت‌الله آملی نقد هم وارد است! من‌جمله این نقد که آخرش هم نفهمیدیم برخورد با دروغ‌بافان زنجیره‌ای که در آن واحد تیر به قلب امنیت ملی ۲ کشور ایران و عراق زدند و در آستانه اربعین، آن خیانت را مرتکب شدند، چه شد! شگفتا! خود قاضی‌القضات هم دستوری دادند که آن را هم عاقبت نفهمیدیم دقیقا به کجا انجامید! واقع امر آن است که قوه مجریه در مصاف با روزنامه‌نگار متعهد، سنگ تمام گذاشت و فقط خود مرا بارها به محکمه فرستاد! دیگر همکاران هم همین‌طور! اما قوه‌قضائیه در مصاف با قلم‌زن مزدور نظام سلطه، بیشتر نمایش مهر بود تا قهر! راحت تیتر زدند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد» و هیچی به هیچی! مای «وطن‌امروز» را ولی به‌خاطر «خبر مرگش» علیه بشکه‌های سعودی، به محکمه کشاند دولت! و جالب آنکه انگ حکومتی بودن هم بر پیشانی ما است! صدالبته نه انگ، که فخر ما است! ما تا عمق وجود وابسته به نهضت و نظامیم، لیکن در دولت شیخ سرخه، روزهای زیادی بود که آنقدری که دادسرا بودیم، تحریریه نبودیم! و با همین چشم خود اسباب و اثاث اتاق سردبیر را در پیاده‌رو دیدیم! «خدا قوت» نهاد حکومتی به مای حکومتی! بگذریم! بگذاریم و بگذریم! همان به این یادداشت را با سخن در وصف همان عزیز تمام کنم که شروع کردم! اینک آیت‌الله آملی، عوض عدالت باید مصلحت را بسنجد! تشخیص مصلحت، خود از شمول عدالت است! و تجارب آیت‌الله فراوان! جانی نو به مجمع داده آملی و این مهم، در همین زمان اندک هم قابل رصد است! حالا تا بحث نشود و مخالف و موافق، تا سخن را به انتها نرسانند و تا مر مصلحت، مشخص نشود، تمام نمی‌شود یک موضوع! مصلحت برخلاف عدالت، باید حوصله کند! اگر اجرای عدالت، گاه ضرب‌الاجلی می‌شود لیکن سنجه مصلحت، جز با صبر و تحمل و تدبر میسور نیست! نه! تشخیص مصلحت، عجولانه نمی‌شود! بعد از یک هاشمی که زیاد رئیس مجمع بود و یک هاشمی که کم، اینک عصر کیفیت جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام است! روز اولی که آیت‌الله بر مسند قضاوت نشست، هنوز هم می‌شد ایشان را جوان خواند اما چه خوش فرمود که؛ «موی سفید را فلکم رایگان نداد/ این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام»! روزگار، همه را عوض می‌کند! و این تنها زمستان نیست که در گذر عمر، بدل به بهار می‌شود!

آنچه مذموم است و خارج از سنت طبع و ذات طبیعت، عوضی شدن است! آیا برای بازگشت به عهد کوپنیسم، نظر همه ملت را جویا شدند بعضی‌ها؛ که حالا اینگونه مجمع را می‌زنند؟! عوض خدا اگر دل به کدخدا بسپاری و حالا هم دل به صدقه نکره‌هایی از قبیل مکرون، ره به هیچ کجا نخواهی برد! مصلحت را نزن! قصور و تقصیرت را گردن موشک‌های فرزندان غیور ملت نینداز! دل به وعده سر خرمن برج ایفل خوش نکن! ادکلن‌های شانزه‌لیزه بوی خون می‌دهد! خیال نکن دل راین به حال کرخه می‌سوزد! شرم از شهدای لب شط کن! حیا کن از سر بریده رزمندگان آن‌سوی خط! بجنب! چیزی از عمر اعتدالت نمانده! دارد زیاد دیر می‌شود! عن‌قریب است تمام شود! تکانی به تدبیرت بده! و اگر این تکان «بالمره» باشد؛ که «علی برکت الله»!

***************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات