تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۰۹  ، 
کد خبر : ۹۵۱۵۵
گفت‌و‌گو با دکتر محمد زاهدی اصل استاد دانشگاه علمه طباطبایی

آسیب در اجتماع؛ آثار و تبعات

محمد محسنی مهر مقدمه: به دلیل گستردگى موضوع آسیب هاى اجتماعى تاکنون در این مورد آمار دقیقى از سوى سازمان هاى مسؤول اعلام نشده است، اما آنچه از گزارش سازمان بهداشت جهانى برمى آید اینکه سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه فرار مى کنند که 74 درصد از این تعداد دختر و 26 درصد پسر هستند. همچنین براساس آمارى که چندى پیش از سوى مدیر کل سیاستگذارى و برنامه ریزى امور حمایتى و امدادى وزارت رفاه و تأمین اجتماعى اعلام شد پدیده فرار از منزل طى سال هاى اخیر در ایران رشد فزاینده اى داشته، چنانکه تعداد دختران فرارى در فاصله سال هاى 1375 تا 1381 ، 28 درصد رشد داشته و در سال 1382 سرانه فرار از منزل در هر صد هزار نفر 3/99 نفر بوده است. در این میان استان هاى تهران، خراسان و فارس به ترتیب رتبه اول تا سوم فرار دختران را داشته اند.همچنین براساس این آمار، تعداد معتادان در سال 1384 حدود ? میلیون نفر برآورد شد که7 درصد آنان را زنان تشکیل مى دهند. این آمار همچنین حکایت از افزایش نرخ رشد طلاق نسبت به ازدواج دارد.گرچه درباره پیشگیرى از آسیب هاى اجتماعى هم اکنون 23 نهاد به طور مستقیم و غیرمستقیم با عنوان «شوراى اجتماعى» فعالیت مى کنند، اما به دلیل ناهماهنگى بین این نهادها و اجرایى نبودن مصوبات آنها در سالهاى گذشته هنوز برنامه قابل توجهى در این زمینه در جامعه مشاهده نشده است.در این باره با دکتر «محمد زاهدى» استاد پایه 26گروه مددکارى اجتماعى دانشگاه علامه طباطبایى و رئیس انجمن مددکاران اجتماعى ایران و رئیس سابق دانشکده علوم اجتماعى علامه طباطبایى گفت وگویى انجام شده است که مى‌خوانید:

* چه مفهوم یا تعریفى را مى توان براى آسیب هاى اجتماعى متصور شد؟
**اگر بخواهیم آسیب هاى اجتماعى را در یک قالب کلى و همه فهم تعریف کنیم مى توان گفت عبارتست از رفتار مغایر با هنجارهاى جامعه یعنى هر جامعه اى هنجارها و نرم هایى دارد که اگر از آن تخطى شود به نوعى آسیب اجتماعى رخ داده است.
* آسیب هاى اجتماعى شامل چه حوزه هایى مى‌شود؟
**وقتى از آسیب هاى اجتماعى صحبت مى کنیم مى توانیم حوزه گسترده ترى را براى آن متصور شویم در این صورت یک تخلف اقتصادى هم مى تواند آسیب اجتماعى تلقى شود، یا یک تخلف فرهنگى یا اخلاقى هم مى تواند آسیب اجتماعى باشد، ولى وقتى صحبت از آسیب هاى اجتماعى در جامعه است؛ منظور بیشتر آن رفتارهایى است که ریشه در عوامل اجتماعى به مفهوم عام دارند. فرار دختران از منزل، بزهکارى کودکان و نوجوانان به اشکال مختلف، اعتیاد جوانان و نوجوانان به مواد مخدر آن هم در انواع نوظهور و بسیار خطرناک از جمله این آسیب ها هستند. تکدى و فحشا را نیز مى توان اشکال دیگرى از آسیب هاى اجتماعى به شمار آورد. باید توجه داشت که آسیب اجتماعى با مسأله اجتماعى متفاوت است. این دو اگرچه با هم مرتبط اند، ولى از جنبه هایى با هم فرق دارند. مثلاً برخى به اشتباه، طلاق را جزو آسیب هاى اجتماعى مى دانند در حالى که این موضوع صرفاً یک آسیب نیست. در بسیارى از موارد، مشاوران خانواده و مددکاران اجتماعى، تنها راه نجات خانواده را طلاق مى دانند که در این صورت طلاق جزو آسیب هاى اجتماعى محسوب نمى شود، ولى باید توجه داشت که تبعات بعدى آن ممکن است آسیب زا باشد. بچه هاى طلاق از جمله این تبعات است که اگر به درستى و بهینه سرپرستى و مراقبت نشوند به آسیب دیدگى آنها منجر خواهد شد.
* بیشترین آسیب هایى که جامعه کنونى ما گریبانگیر آن است، کدام‌اند؟
**آسیب‌هاى متعددى را مى توان در جامعه مشاهده کرد مثلاً اکنون پدیده اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک آسیب جدى در کشور مطرح است. تکدى و فرار دختران از منزل هم نمونه هاى بارز دیگرى از آسیب هاى اجتماعى هستند. البته موضوع فرار دختران از منزل، خود ممکن است پیامدهاى دیگرى چون فحشا را نیز به دنبال داشته باشد.
*شما چقدر وضعیت این آسیب‌ها را در جامعه نگران کننده مى‌دانید؟
**بى شک آسیب به هر اندازه و در هر سطحى نگران کننده است. وقتى ما صحبت از جامعه اسلامى مى کنیم انتظار نداریم که برخى آسیب ها بیش از حد معمول در جامعه مشاهده شوند. البته حد معمول آن هم جاى سؤال دارد، ولى متأسفانه شرایط به گونه اى است که مجموعه عوامل دست به دست هم مى دهند تا این آسیب ها در جامعه نمود پیدا کنند و چهره جامعه را آلوده نمایند. شما کافى است که در یک تقاطع خیابان توقف کنید تا موارد متعددى از آسیب هاى اجتماعى را مشاهده کنید. انواع و اقسام افرادى که اطراف اتومبیل شما را احاطه مى کنند و هر کدام درخواستى دارند. بعضاً زن هایى مشاهده مى شوند که با کودک خردسال در آغوش گدایى مى کنند که معلوم هم نیست فرزند خودشان باشد چون آن گونه که در تحقیقات ما نشان مى دهد بعضى از آنها این کودکان را اجاره مى کنند. به هر حال این ها نمونه هایى از آسیب هایى است که اکنون ما در جامعه خود با آن مواجه هستیم. حتى به نظر من نحوه رانندگى بسیار خطرناک بعضى از نوجوانان و جوانان که بعضاً به حوادث بسیار تلخ منجر مى شود را نیز مى توان نوعى آسیب اجتماعى تلقى کرد.
* شما بى شک در تحقیقات دانشگاهى بارها به نمونه هایى از عوامل آسیب زا در جامعه رسیده اید. عمده ترین و شاخص ترین این عوامل کدام‌اند؟
** در این باره مجموعه اى از عوامل دخالت دارند. تکیه بر یک عامل خاص و تحلیل آن به نظر من اشتباه است و ما را در داورى ها دچار خطا و اشتباه خواهد کرد. البته ممکن است یک عامل خاص، آشکارکننده و بروزدهنده آسیب باشد، ولى زمینه ها هم باید فراهم باشد تا این عامل باعث بروز آسیبى در جامعه شود. مثلاً چه عواملى سبب مى شود تا پدیده اى با عنوان گرایش به مواد مخدر در جامعه به وجود آید و بخشى از جامعه را دربرگیرد. البته یکى از مشکلات جامعه ما در این باره این است که نهادهاى مسؤول هم نمى توانند آمار درستى از آسیب هاى اجتماعى ارائه کنند. ستاد مبارزه با مواد مخدر یک آمار ارائه مى دهد سازمان مدیریت آمار دیگرى. سازمان بهزیستى آمارى متفاوت با این دو نهاد اعلام مى کند و سازمان ملل هم آمارى بسیار متفاوت با تمام این سازمان ها. بنابراین ما اکنون به آمار دقیقى از تعداد معتادان در کشور دسترسى نداریم، ولى اگر فرض بگیریم این تعداد حتى 5/1 میلیون نفر هم باشند آمار نگران کننده اى است. شما در نظر بگیرید اگر هر فرد معتاد با یک خانوار به طور مستقیم و با چند خانوار، به صورت غیرمستقیم در ارتباط باشد حدود 5میلیون خانوار از 14میلیون خانوار فعلى کشور یعنى حدود 35 درصد جامعه را دربرمى گیرد که این براى ما نگران کننده است. همه ما معتقدیم که امن ترین مکان براى کودکان و فرزندان، خانواده است پس چه شرایطى به وجود مى آید که یک نوجوان دختر یا پسر ترجیح مى دهد به جاى ماندن در خانه به بیرون از آن پناه ببرد که هزاران ناامنى او را تهدید مى کند که اعتیاد کمترین آن است.
به واقع اگر ما به کنه مسأله توجه کنیم و به جاى این افراد قرار بگیریم درمى یابیم که بخشى از آنها راهى جز فرار نداشته اند. به اعتقاد من ریشه اصلى و اولیه بسیارى از مشکلات در خانواده است، البته این سخن به معناى نفى تأثیر سایر عوامل نیست، ولى باید اذعان کرد که خانواده محکم و منسجم، حلال بسیارى از مشکلات و حافظ اعضاى خود از انواع خطرات است.
اینکه قانون اساسى خانواده را به عنوان رکن اساسى جامعه معرفى و دولت را مکلف به تأسیس و حمایت از آن مى کند حاکى از اهمیت آن است. بنابراین اگر خانواده بسامان نباشد زمینه ساز عواقب ناگوارى در جامعه خواهد شد.
* با توجه به مطالبى که گفتید این گونه مى توان برداشت کرد که شخص دچار آسیب اجتماعى، مجرم نیست؟
**به عنوان کارشناس در این حوزه به جرأت پاسخ من به سؤال شما مثبت است، ما هرگز نباید تمام کاستى ها را متوجه کسى که دچار آسیب شده است بدانیم بویژه درباره کودکان و نوجوانان.
من قصد تطهیر این افراد را ندارم، ولى ما اصلاً نباید این اشخاص را به نوعى مجرم یا متهم مطلق تلقى کنیم. متأسفانه در جامعه ما هنوز یک توافق کلى وجود ندارد که آیا معتاد یک مجرم است یا بیمار؟ مجرم بیمار است یا بیمار مجرم؟ این موضوع از این لحاظ قابل اهمیت است تا ما بدانیم که با او چگونه رفتار کنیم، آیا با او مانند افراد بیمار رفتار کنیم یا مانند افراد مجرم و یا تلفیقى از این دو؟ بنابراین باید توجه داشته باشیم که این افراد معلول مجموعه اى از عوامل هستند. که اغلب این عوامل مورد غفلت قرار مى‌گیرد.
*پس چرا نگاه جامعه نسبت به این اشخاص منفى است و حتى نهادهاى مسؤول هم با این اشخاص به صورت حذفى برخورد مى‌کنند؟
**این نگاه باید اصلاح شود، چرایى این موضوع در آن است که فرهنگ سازى نشده و اطلاعات غلط به جامعه منتقل شده است. مجموعه رسانه ها هم در این موضوع مؤثر بوده اند. البته در حال حاضر نگاه رسانه ها به موضوع تا حدودى اصلاح شده، ولى برخى مسائل که به برداشت هاى نادرست افکار عمومى نسبت به این آسیب ها دامن مى زنند همچنان به قوت خود باقى است.
مثلاً یک مجرم را در نظر بگیرید. عواملى دست به دست هم داده اند تا وى، خطایى را مرتکب شده و مکافات عمل خود را نیز با کشیدن حبس دیده است، اما همین شخص وقتى براى استخدام به مراجع ذیربط مراجعه مى کند، اولین چیزى که از وى درخواست مى شود گواهى عدم سوء پیشینه است. حال این فرد چه باید بکند؟ آیا او حق حیات ندارد؟ با این وضعیت چگونه مى تواند مخارج زندگى خود را تأمین نماید؟ در اصل 39قانون اساسى بر این موضوع تأکید شده که حرمت اشخاص حتى کسانى که زندانى یا تبعیدى شوند هم باید حفظ شود و عدم رعایت آن مجازات به همراه خواهد داشت. پس چرا این گونه رفتارها را شاهد هستیم. حتى از دادن کار بسیار ساده نیز به خیلى افراد خوددارى مى کنند.بنابراین تا وقتى نگاه جامعه به این اشخاص اصلاح نشود و بدین طریق حق اشتغال از افراد آسیب دیده سلب شود، این اشخاص براى امرار معاش چاره اى جز ارتکاب مجدد جرم ندارند متأسفانه این سیکل معیوبى است که ما در جامعه با آن روبه‌رو هستیم.
* شاید این امر ناشى از آن باشد که نگاه ما بیشتر به این اشخاص و به این معضل، نگاه درمانى بوده است تا پیشگیرى و فرهنگ‌سازى؟
** هرکدام از این مباحث جایگاه خاص خود را دارند. اگرچه به دلایل مختلف، پیشگیرى همواره مقدم بر درمان است ولى این امر باعث نمى شود که ما از درمان غافل شویم. ما نمى توانیم درمان را متوقف کنیم با این هدف که قصد داریم عوامل را شناسایى کنیم. هر دو مکمل یکدیگر هستند و لذا باید مورد توجه قرار گیرند.
* برخى، شیوه هاى خودکنترل و تقویت احساس مسؤولیت در اشخاص را به عنوان یکى از عوامل اصلى در پیشگیرى از آسیب هاى اجتماعى به شمار مى آورند به نظر شما این امر چگونه میسر مى شود؟
** مجموعه نهادهایى که دست به دست هم مى دهند تا یک انسان به تکامل برسد در این باره نقش دارند. اصلى ترین این نهادها خانواده است، اما نبایدهمه مسائل را متوجه آن دانست. در کنار آن محیط و اجتماع، مدرسه و همبازى ها را نیز نباید از یاد برد. این نهادها هرکدام باید به وظایف خودآگاه باشند ونسبت به اجراى نقش خود به بهترین نحو اقدام کنند. در صورت فعالیت هماهنگ و منسجم این نهادهاست که شخصیتى مقاوم و آسیب ناپذیر در برابر تهدیدها شکل مى‌گیرد.
* اما به اعتقاد برخى کارشناسان، مشکل فعلى جامعه این است که نهادهاى مسؤول، پیشگیرى از آسیب هاى اجتماعى را وظیفه سنتى خانواده ها مى دانند و به همین دلیل اقدام عملى در این باره انجام نمى‌دهند؟
**  به همان اندازه که خانواده مسؤول است دیگران هم مسؤول اند. همه باید دست به دست هم بدهند و در این خصوص اقدامى عملى داشته باشند. اصولاً نگاه به آسیب هاى اجتماعى باید یک نگاه فرابخشى و یا به تعبیرى یک نگاه ملى باشد. آسیب هاى اجتماعى حیثیت یک ملت را تهدید مى‌کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات