علیاصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/مطالعه روشهای به کار گرفته شده جریان فمینیسم حکایت از فراوانی و طیفبندی این روشها دارد. از شبکهسازی تا جریان و گفتمانسازی در حوزه پژوهش و فکر گرفته تا ساماندهی اعتراضات خیابانی و رسانهسازی با محوریت زنان در این طیفها قابل رؤیت است. در ادامه با روشهای دیگری که جریان فمینیسم ایرانی در دوره پس از انقلاب به کار گرفته است، آشنا میشویم.
روش گفتمان «بد و بدتر»
روش گفتمان بد و بدتر یکی از روشهای سیاسی جریان فمینیسم در ایام انتخابات است. در این روش، ضمن قابلقبول و بدیهی تلقی شدن مشارکت در انتخابات، برآورده شدن نیازها و خواستهها در فردی کاریزما جستوجو میشود. به عبارت دیگر، در روش گفتمان بد و بدتر، رأیدهنده، به شعارها و وعدههای انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی توجه میکند و در نهایت، از نامزدی حمایت میکند که در میان شعارها و وعدههایش، حقوق زنان را نیز مدّ نظر داشته است. در واقع، جریان فمینیسم در این روش، وضعیتی انفعالی دارد و برای رسیدن به خواستههای خود، چشم به دهان نامزدهای انتخاباتی دوخته است.(1)
روش گفتمان
«مطالبه/ خواستهمحور»
روش گفتمان خواستهمحور، یکی از روشهای سیاسی جدید جریان فمینیسم در استفاده از فرصت ایام انتخابات است. به اعتقاد فعالان جریان فمینیسم، استفاده از این روش، یکی از تاکتیکهای مؤثر و راهبردی در گذار به دموکراسی در ایران محسوب میشود. در این روش، فردِ رأیدهنده از حالت انفعالی خارج شده و به فردی فعال و تأثیرگذار در انتخابات تبدیل میشود. برخلاف روش گفتمان بد و بدتر، مشارکت در رأیگیری امری بدیهی، الزامی و از پیش پذیرفته شده نیست؛ بلکه مشروط تلقی میشود. به این معنا که شرکت کردن و یا شرکتنکردن رأیدهنده در انتخابات مبتنی بر میزان توجه نامزدهای انتخاباتی نسبت به خواستهها و مطالبات وی در رابطه با حقوق زنان است. به عبارت دیگر، در روش گفتمان مطالبهمحور با پافشاری بر خواستهها، دنبالهروی مردم از خواستههای مطرح شده توسط یک نامزد، تبدیل به دنبالهروی نامزدها از خواستههای مردم میشود. ایجاد فضایی برای گفتوگو و خلق عرصۀ سیاسی، ارتقای سطح آگاهی افراد جامعه نسبت به حقوق زنان، نقد گفتمانهای مشارکتپرور صرف یا حضور حداکثری در رأیگیری به صورت پوپولیستی، تقویت وجه اثباتی و دموکراتیک «جنبش زنان»، درگیر کردن افراد و شهروندان به صورت آگاهانه و ایجابی و نه بسیج وارانه در فرآیند انتخابات، تقویت حرکتهای مسالمتآمیز، خودجوش و افقی و تعامل با نهادهای انتخابی و تمرین گفتوگو با دولت، به عنوان مهمترین و بارزترین ویژگیهای گفتمان خواستهمحوری در فضای انتخابات و فرآیند انتخابات معرفی شده است.(2)
استفاده از چارچوب متوسعتر مطالبات عمومی جامعه
در این روش، میان «آزادی و حقوق برابر زنان» با «آزادی و حقوق بنیادین بشر» ارتباط برقرار میشود. در واقع، جریان فمینیسم با این روش، برای پیشبرد بهینهتر مطالبات برابریخواهانۀ خود، آنها را در چارچوب وسیعتر مطالبات عمومی جامعه قرار میدهد و به عبارتی دیگر، برابریخواهی فمینیستی در چهارچوب مبارزه برای دموکراسی و حقوق بنیادین بشر تبیین و هماهنگ میشود.در تحلیل و تبیین علت روی آوردن جریان فمینیسم به استفاده از روش مطالبات عمومی جامعه، به ویژه دموکراسی و حقوق بشر میتوان گفت؛ از آنجا که از نظر فعالان جریان فمینیسم، دموکراسی و مردمسالاری به سبک غربی و با معیارهای خاص فرهنگ غرب، تاکنون در ایران تحقق نیافته است(3)، بنابراین طرح آزادی و حقوق برابر زنان و تحقق آن در جامعه با سختی همراه خواهد بود؛ زیرا از نظر فعالان این جریان، زمینه و شرط فهم و پذیرش و تحقق کامل برابری در حقوق زنان، تحقق دموکراسی غربی در ایران، است.
استفاده از رویکرد تلفیقی(جامعه مدنی/قدرت سیاسی)
رویکرد تلفیقی از جمله روشهای کلان و بالادستی جریان فمینیسم به شمار میآید. در این روش، جریان فمینیسم تلاش دارد تا ضمن پرهیز از یکسونگری در استفاده از ظرفیتها، از تمام امکانات و ظرفیتهای موجود در ایران نهایت استفاده را ببرد. به عبارت دیگر، در این روش، از ظرفیت جامعه مدنی و نیز ظرفیت پارلمان و دولت به صورت توأمان استفاده میشود. استفاده از رویکرد تلفیقی، نشاندهنده به وجود آمدن نوعی واقعنگری و عملگرایی در جریان فمینیسم در ایران است که تلاش دارد برای رسیدن به اهداف خود، هم به نقش و تأثیر گروههای درون ساختار سیاسی توجه کند و هم به نقش و اهمیت نیروهای جامعه مدنی توجه داشته باشد.
البته، این روش را گرایشهای رادیکال، به ویژه گرایش مارکسیستی و چپ نپذیرفتهاند؛ زیرا از نظر فعالان این گرایشها، تنها راه رسیدن به آزادی و حقوق برابر فمینیستی در ایران رویارویی کامل با حکومت موجود در کشور است.(4)
فراهم كردن زمينههاي ديني تغيير قوانين
یکی از اهداف جریان فمینیسم، به ویژه طیف فمینیسم شبهاسلامی(نواندیش شبهدینی) برای تحقق برابری فمینیستی در ایران، تغییر قوانینی است که از آن به قوانین تبعیضآمیز تعبیر میشود که قوانین مربوط به خانواده از جملۀ آن قوانین است. با توجه به حاکمیت فرهنگ دینی در ایران، پذیرش چنین تغییری در جامعۀ دینی ایران نیازمند مستندات قرآنی و روایی آن تغییرات است. از این رو کمیسیون زنان حزب منحله مشارکت که از سازمانهای همسو با جریان فمینیسم در ایران محسوب میشود، یکی از برنامههای خود را فراهم كردن زمينههاي ديني تغيير قوانين و بررسي نگاه دين به اين موضوع قرار میدهد تا زماني كه نياز باشد آن قوانين تغيير كند، زمينه آن فراهم باشد. (5)
استفاده از فضای مجازی
یکی دیگر از روشهای جریان فمینیسم استفاده گسترده از فضای مجازی است. این جریان برای ترویج آموزههای فمینیستی، به ویژه برابری و آزادی سکولاریستی و نیز اطلاعرسانی فعالیتها و عملکرد و نیز فراخوانهای اعتراضی و غیره از فضای مجازی سایت، وبلاگ، ایمیل، شبکههای اجتماعی استفاده میکند. برای نمونه، در اطلاعرسانی تجمع 22 خرداد 1385 وبلاگنویسان آن جریان نقشی محوری ایفا کردند.
استفاده از اعتراضات غیرجنسیتی در کشور
از دیدگاه گروهی از فعالان جریان فمینیسم اعتراضات غیرجنسیتی در کشور به ویژه زمانی که به لحاظ کمیت نفری و جغرافیایی گستردگی داشته باشد مانند اعتراضات و اغتشاشات سال 1388(جریان فتنه)، بستر مناسبی برای طرح مطالبات جنسیتی محسوب میشود. از این رو، این جریان به طور فعال به همراهی معترضان میپردازد. شرکت فعال و گسترده کنشگران جریان فمینیسم در فتنه سال 1388 یکی از مهمترین مصادیق استفاده جریان فمینیسم از این روش است.
استفاده ابزاری از پویایی فقه برای عرفیسازی قوانین
از روشهای جریان فمینیسم، به ویژه فمینیستهای اسلامی تأکید بر نقش زمان و مکان در استنباط احکام اسلامی و به عبارت دیگر، استفاده از ابزار اجتهاد پویا در فقه شیعی است. سخن گفتن از اجتهاد پویا به ویژه از ناحیه فمینیستهای سکولار که هیچ اعتقادی به نقش دین در عرصه اجتماعی ندارند، در واقع پوششی برای عرفیسازی قوانین در ایران است. مهرانگیز کار در این باره نوشته است: «قانونگذاری بر پایه نیازهای جامعه فقط در صورتی که نظام قانونگذاری و نظام سیاسی عرفی باشد، میسّر است. در حکومت دینی که قانونگذاری محدودیتها و ویژگیهای دینی دارد، اساساً به سهولت نمیتوان قوانین را متناسب با تحولات اجتماعی و عرف اصلاح کرد. در حال حاضر همه فعالان حقوق بشر و کمپینهایی که برای حقوق زن در ایران کار میکنند، برای اینکه به هدف برسند با موانع بسیاری مواجه هستند؛ زیرا محدودیتهای دینی مانع قانونگذاری عرفی است. به همین دلیل در خیلی از موارد مجبور میشوند در محدودهای که قرار دارند، از زبان فقهی استفاده کنند و از نظرات فقهایی که معتقدند میتوان برخی قوانین را اصلاح کرد، حرف دل خود را بزنند.»(6)نکتهای که باید در نظر داشت این است که، پویایی فقه شیعه و توجه به مقتضیات زمان و مکان در اجتهاد دارای ضابطۀ خاصی است و آن، رعایت اصول کلی ثابت در استنباط است که بدون توجه به آن، اجتهاد بیاعتبار و به تعبیر فقها، مصداق اجتهاد در مقابل نصّ تلقی میشود.
* پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.