حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد گفت: ارتکاب ربا، محاربه با خدا و رسول خداست؛ محاربه با خدا و رسول‌الله(ص) جرم عظیمی است، از شرک که گناهی نابخشودنی است، بالاتر است. علت شدت حرمت ربا و محاربه قلمداد شدن آن، این است که ارتکاب به آن و رواج آن جامعه را فاسد و نسل‌ها را فاسد کرده، آن را به سمت جنگ با حق‌تعالی سوق خواهد داد.


انس‌بن‌حارث
انس‌بن‌الحرث یا حارث بن‌نبيه بن‌کاهل بن‌عمرو بن‌صعب بن‌اسد بن‌حزيمه اسدي کاهلي بوده است. کاهل تيره‏اي از بني‏اسد مي‏باشد که حرمله ملعون نیز از آن تیره است. در تقسیم‌بندی عرب‌ها به شمالی و جنوبی، جزء عرب‌های شمالی محسوب می‌شوند. انس ساکن کوفه و به هنگام شهادت، پير بوده و سن زيادي داشته است. در برخی از منابع مانند بحارالانوار و ناسخ التواريخ، انس‌بن‌حارث را مالک‌بن‌انس نوشته‏اند.
او سوابق اجتماعي و سياسي و فضايل خوبي داشته، به طوري که خودش و پدرش از اصحاب  بزرگوار حضرت پيامبر(ص) و از اصحاب صفه بوده و در غزوات النبي از جمله بدر و حنين شرکت داشته و از آن حضرت حديث نقل کرده است. انس با توجه به سن زياد و صحابي بودنش از موقعيت خوبي در جامعه برخوردار بوده است.
او از پيامبر(ص)  شنيده بود که «همانا اين پسرم کشته مي‏شود در زميني از زمين‌هاي عراق، پس هر که او را درک کرد، ياري کند» و لذا شبانه خود را به کربلا رسانده و در روز عاشورا به شهادت رسيد.
پس این روایت حجت را بر همه روشن می‌سازد که هر کسی در قیام امام حسین(ع) حضور نیافته، سهل‌انگاری کرده است و دنبال عافیت‌طلبی خود بوده است. این حدیثی نیست که تنها منابع شیعی روایت کرده باشند؛ بلکه بزرگان اهل تسنن نیز آن را مورد تأکید قرار داده‌اند.
اگر چه غبار فتنه‌ها همیشه تشخیص حق از باطل را دچار سختی می‌کند، با این حال خداوند همیشه ابزارهای لازم را در چنین شرایطی در اختیار انسان‌ها قرار می‌دهد تا بتوانند مسیر حق را بشناسند. البته این راهنمایی‌ها برای کسانی است که بخواهند مسیر حق را بشناسند. در این میان شامل حال کسانی نمی‌شود که چشم و دل خود را بر حقایق بسته‌اند و بر مسیر باطل خود پا می‌فشارند. یک از نشانه‌های روشن برای تشخیص حق از باطل برای کسانی که سرگردان حق و باطل شده بودند، حضور شخصیت انس‌بن‌مالک در کنار امام حسین(ع) است.
انس پس از قرة بن‌ابي‏قرة الغفاري عازم ميدان شده و اين رجز را خواند:
قد علمت مالکها و الدودان/و الخندفيون و قيس عيلان
بان قومي آفة الاقرآن /لدي الوغي و سادة الفرسان
مباشر و الموت بطن آن /لسنانري العجز عن الطعان
آل علي شيعة الرحمان /آل زياد شيعة الشيطان
«بستگان و نزديكان من، قبيله «كاهل» و عشيره‏‌هاى جنگاور «ذودان»، «خندف» و «قيس» و «غيلان» خوب مى‏دانند كه ايل و تبار من، آفت جان جنگ‌طلبان و آتش‌افروزان هستند و هماوردخواهان ميدان پيكار و در كارزار از همرديفان برترند. هان اى قوم من! در يارى حق و عدالت بسان شير غرنده باشيد و اين تجاوزكاران‏ را با ضربات كارى و مرگبار استقبال كنيد.
بدانيد كه خاندان اميرمؤمنان، رهروان راه خداى بخشاينده‏‌اند و خاندان سياهكار آل‌زیاد رهروان راه شيطان و شيطان‌پرستان استبدادند.» 
در زیارت ناحیه مقدسه با عبارت «السلام علي انس بن کاهل الاسدي» حضرت حجت به ایشان سلام داده است.
از نقش و جایگاه انس پس از رحلت پیامبر(ص) و در دوران خلفا اطلاع چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد، همین قدر می‌دانیم که وی بعدها به کوفه مهاجرت کرد و در آن شهر از شیعیان سرشناس شهر به شمار می‌آمد. به نظر می‌رسد مهاجرت وی به کوفه نه در دوران خلفا، بلکه در دوران خلافت حضرت علی(ع) که کوفه به یکی از کانون‌های اصلی شیعه تبدیل شده بود، باشد.
اتفاق‌نظر منابع بر این است که مقارن با حرکت حضرت امام حسین(ع) به سوی عراق، انس در کوفه بوده و از کوفه به وی ملحق شده است. اگرچه برخی نیز گفته‌اند که انس از مکه همراه امام به سوی عراق حرکت کرد که صحیح نیست.

آیت‌الله عباس کعبی
اشاره: آنچه در ذیل می‌آید بخشی از گفتار آیت‌الله کعبی در دومین نشست علمی مرکز تحقیقات حکومت اسلامی دبیرخانه مجلس خبرگان با موضوع «حکومت دینی و کارآمدی آن» است که در تاریخ 22 آبان امسال برگزار شده است. (سرویس معارف)
به نظر مهم‌ترین آیه‌ای که بر حکومت، دولت و حاکمیت، دلالت دارد و مبنای همه اینهاست آیه ۴۴ سوره مائده است؛ «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاهَ فِیهَا هُدًى وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ‌هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللهِ وَ کَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ».
فلسفه انزال کتب الهی و ارسال رسل، هدایت بشر و نورانیت جامعه است؛ اما این هدایت و نورانیت در پرتو حکومت محقق می‌شود. بعضی می‌گویند هدایت و نورانیت و قداست اقتضا می‌کند که از حکومت فاصله بگیریم؛ چون هر قدر که ما زمینی شویم و در واقع دین را با حکومت بیامیزیم، از قداست آن کم می‌شود؛ در حالی که این آیه عکس این ادعا را بیان می‌فرماید که برای هدایت و نورانیت مردم و جامعه، انبیا باید حکومت تشکیل دهند. بعد از انبیا نوبت به ربانیون می‌رسد. ربانی؛ یعنی کسی که گام می‌گذارد در گام‌هایی که پروردگار ترسیم می‌کند. بعد از ایشان نوبت به احبار می‌رسد. احبار جمع حبر، یعنی علمایی است که بعد از ربانیون مسئولیت را به دست می‌گیرند. پس سه دسته حق حکومت دارند؛ انبیا، اوصیا (ربانیون) و احبار (علمای راستین).

حق حاکمیت و ادله آن
چرا حکومت حق انبیا، ربانیون و احبار است؟ خداوند می‌فرماید: «بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللهِ وَ کَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ» به دو دلیل؛ یک، چون کتاب الهی و قانون الهی نزد انبیا و اوصیا و احبار به ودیعت گذاشته شده؛ یعنی اینها بهتر از همه کتاب قانون الهی را می‌فهمند و در واقع نمونه کامل یک حقوقدان الهی و دینی هستند. دلیل دوم «وَ کَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ»؛ شهید یعنی گواه بر اعمال در اصطلاح قرآنی. 
شهید آن کسی است که مرجعیت عالی، فکری و سیاسی جامعه اسلامی را به دست می‌گیرد و از موضع برتر جامعه را در پرتو سیاست‌گذاری‌هایش به سمت هدایت و نورانیت در پرتو سیاست‌گذاری‌ها حرکت می‌دهد و آنجا که انحراف ایجاد شود، جلوی انحرافات را می‌گیرد؛ همان چیزی که در قانون اساسی ما در مورد ولی‌فقیه آمده که ولایت‌فقیه، ضامن سلامت دستگاه‌های گوناگون از انحراف است. پس دو، به خاطر قدرت اشراف برتر جهت سیاست‌گذاری، هدایت، پیشبرد و مدیریت عالی و جلوگیری از انحرافات. 

یک پرسش
آیا حکومت دینی هم ممکن است دچار آسیب و اشکال شود؟ در پایان آیه فوق دو اشکال بزرگ حکومت دینی بیان شده است؛ یک، اشکال مربوط به تنازل، عقب‌نشینی و کوتاه آمدن از قوانین و مقررات الهی برای حفظ قدرت و جلب رضایت توده‌های مردم ولو برخلاف قانون شرع باشد.
قرآن کریم می‌فرماید: این کار را نکنید؛ «فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ» از مردم نترسید از خدا بترسید؛ یعنی قانون الهی را اجرایی کنید؛ چرا که فلسفه حکومت دینی، اجرای قانون الهی است و در پرتو اجرای قانون الهی، هدایت و نورانیت حاصل می‌شود. چه بسا ممکن است حاکمان احتیاط کنند و بگویند اگر قانون الهی را اجرا کنیم مردم قبول نمی‌کنند و آن موقع سنگ روی سنگ بند نمی‌شود! این یک آفت است؛ یکی از آفت‌های حکومت دینی تساهل و تسامح و کوتاه آمدن نسبت به اجرای شریعت اسلامی است. 
دو، «وَلَا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً»؛ یعنی تابع دنیا نشوید. اینکه مدیران ارشد جامعه اسلامی به جای آخرت‌گرایی و خداگرایی بشوند دنیاطلب و دنیا چشم‌شان را بگیرد، این هم یک آفت حکومت دینی است که در این آیه بیان شده است. 

تشکیل دولت
 به‌مثابه یک تشریع الهی
نسبت به سنت بهترین شاهد برای وجود دولت در اسلام و اینکه جزء احکام اسلام است، سیره رسول گرامی است. پیامبر(ص) دولت تشکیل داد و دولت را نه به‌مثابه یک نیاز زمانه، بلکه به‌مثابه یک تشریع الهی تشکیل داد. 
هم سرزمین، هم جمعیت به هم پیوسته، یعنی جامعه مؤمنان، هم حکومت که در رأسش پیامبر بودند و هم حاکمیت که قوانین و مقررات اسلامی در دولت پیامبر وجود داشت و همین دلیل بر این است که در اسلام دولت وجود دارد. مگر سنت پیامبر تنها سنت در مسواک زدن است؟ خب یکی از سنت‌های پیامبر، سنت تشکیل حکومت و حکمرانی است و تبعیت از شیوه حکمرانی پیامبر واجب است. البته باید توجه داشت که بیعت با پیامبر برای ایشان مشروعیت درست نمی‌کند. بیعت تأکیدی است بر اطاعت از پیامبر. در واقع، بیعت اعلام آمادگی برای پیوند بین امت و امامت است.

چه کسی در رأس
 حکومت باشد؟
اینکه هیچ‌یک از امت اسلام بعد از رحلت پیامبر نگفت که ما دیگر به حکومت نیاز نداریم؛ چه سنی و چه شیعه، همه می‌گفتند در اسلام، دولت وجود دارد و باید استمرار پیدا کند. نزاع آنجایی اتفاق افتاد که بعد از پیامبر چه کسی در رأس حکومت باشد. ما می‌گوییم به نصب، چون سنت پیامبر است علاوه بر ادله عقلی و روایی که داریم، اما اهل سنت می‌گویند که پیامبر هیچ‌چیزی را مشخص نکرده، اصل حکومت هست، ولی ما باید معین کنیم که چگونه است. این مطلب در کتب کلامی تحت این عنوان آمده است: «الامامه واجبه باجماع المسلمین»، نه اجماع شیعه. منظورشان از امامت، حکومت است؛ یعنی شخصیت حقوقی امام، نه شخص امام. 
حالا بعد از قول به وجوب دولت، باید دید چه کسی باید رئیس دولت اسلامی شود. دولت به عنوان دولت اسلامی اطلاق دارد. این اطلاق و عموم اقتضا می‌کند که حتی اگر ادله نقلی و روایی هم نداشته باشیم که ولایت فقیه را ثابت بکند، ما باید دنبال کسی باشیم که از لحاظ علم و عدالت و تقوا و مدیریت و کاردانی اقرب به امام عصر باشد و این همانی است که ما به آن می‌گوییم ولایت فقیه. شاید بعضی‌ها تعجب کنند و آن اینکه ولایت فقیه هم مورد اجماع مسلمین است؛ هم سنی و هم شیعه. خاص شیعه نیست.
حال مرجع تشخیص مجتهد عادل با توان بسیج امت کجاست؟ آنها می‌گویند اهل الحل و العقد، یعنی افراد با نفوذ جامعه اسلامی که در رأس قدرت هستند. خب همین شرایط در رابطه با ولایت فقیه هم هست با این تفاوت که ما ولی‌فقیه را نائب امام می‌دانیم، اما آنها فقیه عادل با کفایت که قدرت بسیج امت را داشته باشد، امام اصل می‌دانند! لذا در مورد ولایت فقیه هم اختلافی نیست.

تفاوت خبرگان
 با اهل حل و عقد
بعضی‌ها فکر می‌کنند اهل حل و عقد همان خبرگان خودمان است، نه. خبرگان متفاوت است؛ زیرا اولاً اهل حل و عقد، قدرت اجرایی دارند، اما خبرگان قدرت اجرایی ندارند. در اهل حل و عقد اجتهاد شرط نیست، ولی در خبرگان اجتهاد شرط است. در اهل حل و عقد عدالت و تقوا شرط نیست، ولی در خبرگان شرط است. اهل حل و عقد به انتخاب مردم نیستند، ولی خبرگان به انتخاب مردمند. اهل حل و عقد امامت اکبر را منصوب می‌کنند، ولی خبرگان منصوب نمی‌کنند؛ در واقع معرفی می‌کنند. 
خبرگان کارشناسان امت هستند در تشخیص رهبری، اما در اهل حل و عقد کارشناسی شرط نیست؛ بلکه نفوذ کلمه شرط است. یک تفاوت مبنایی دیگر اینکه مشروعیت اهل حل و عقد بر پایه نفوذ سیاسی ـ اجتماعی است؛ اما مشروعیت مجلس خبرگان و حجیت قول‌شان بر پایه حجیت قول اهل خبره است.

 آیت‌الله حسن ممدوحی/  علامه طباطبایی(ره) بر این اعتقاد بودند که با انجام کمترین معصیت، راه به حرم معارف الهی مسدود و رسیدن بدان بارگاه ممنوع است. وظیفه‌مند بودن در برابر فرمان‌های الهی، شرط اول کمال و گام نخستین سلوک است. البته این کار، بسیار دقیق و دشوار است و به سادگی قابل دستیابی نیست و مراقبتی شدید و احتیاطی کامل را می‌طلبد.
مرحوم علامه(ره) در رساله «الولایه» نقل کرده که استاد بزرگوارشان مرحوم آیت‌الله قاضی فرمود: «مرتاض‌های هندی که هفته‌ای یک مغز بادام می‌خورند، یا به کارهایی نظیر نخوابیدن یا بر روی یک پا و با دست‌های گشوده در تمام شبانه‌روز ایستادن و... می‌پردازند، در واقع از کارهای مشکل به سوی کارهای آسان فرار می‌کنند. آنچه مشکل است، این است که در طول هفتاد سال عمر یک بار هم دروغ، غیبت، ربا یا نگاه غیر جایز از انسان سر نزند. برخی از شاگردان مرحوم آیت‌الله رحیم ارباب نقل کردند که وی می‌فرمود: «من می‌توانم ادعا کنم از پانزده سالگی تاکنون، به هیچ نامحرمی نگاه نکرده‌ام.»
پس التزام عملی به تمامی تکالیف آسمانی، نخستین شرط ورود به حرم امن الهی است و به تدریج باید به ظرفیت وجودی خود افزود که امیرمؤمنان(ع) در نهج‌البلاغه فرمود: «ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها»؛ این دل‌ها، ظرف‌هایی هستند و بهترین آنها، با ظرفیت‌ترین‌شان است. برنامه‌ای که خدای متعال، در آیین مقدس اسلام، برای بشر پی‌ریزی فرموده، بر این اساس است که بدن مادی فانی و غیر ماندگار را، الهی و روحانی کند؛ زیرا تخلف از فرمان‌های الهی، روح ربانی را بدنی می‌کند و قابلیت رشد و کمال را از او می‌گیرد و زمینگیرش می‌سازد. ناآگاهانی که کمترین بهره‌ای از این فضا ندارند، تلاش می‌کنند که برنامه‌های آسمانی الهی را زمینی سازند و همه چیز را در خدمت طبیعت و دنیا قرار دهند. آنها با تمام کوشش، به توجیهات دلخواه خود و تحریف آیین الهی اسلامی می‌پردازند تا بشر بیچاره را، زمینگیر و در طبیعت حیوانی دفن کنند. آنها، تأمین سعادت انسان را در سیری شکم و اشباع شهوات می‌دانند و چیزی را فراتر از آن نمی‌شناسند.

کاترین شاکدام کارشناس جهان اسلام در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
مصطفی افضل‌زاده / مراسم پیاده‌روی اربعین امسال نیز همچون سال‌های گذشته باشکوه و عظمت بسیاری برگزار شد و در عین حال مانند گذشته با سکوت محافل رسانه‌ای غربی همراه بود. این در حالی است که هر ساله به شکوه این مراسم افزوده می‌شود، ولی برخی رسانه‌های غربی نیز تلاش می‌کنند این عظمت را خنثی کنند. در همین زمینه گفت‌وگویی را با کاترین شاکدام، کارشناس مسائل جهان اسلام انجام شد. شاکدام مدیرعامل مؤسسه شفقنا در زمینه مطالعات خاورمیانه و تحلیلگر ارشد مسائل ژئوپلیتیکی و همچنین یک مؤلف است. تاکنون چندین هزار نسخه از تازه‌ترین کتاب وی با عنوان «داستانی درباره مقاومت بزرگ: یمن، وهابیون و کاخ سعودی» که کتابی درباره یمن است و در اوایل اکتبر منتشر شد، به فروش رسیده است. وی همچنین در رسانه‌های شناخته شده جهان مقالاتی را منتشر کرده است و به تازگی با انتشار مقاله‌ای درباره اربعین در راشاتودی، سبب جلب توجه بسیاری به این مسئله شده و در عین حال نظریه بسیار باارزشی درباره شیعه و مقاومت آن در برابر سرکوبگری و تعصبات دینی ارائه کرده است. گفت‌و‌گوی ما را با وی بخوانید.
* شما پیاده‌روی اربعین، موضوعی که در سال‌های اخیر بسیار فراگیر شده است را چگونه توصیف می‌کنید؟ و درباره آن چگونه اطلاعات کسب کرده‌اید؟
اربعین به بزرگ‌ترین مراسم زیارتی در تمام دوران‌ها تبدیل شده است. هر سال ده‌ها میلیون زائر پا به این سفر می‌گذارند تا تعهد خود به امام‌شان حسین‌بن‌علی را ابراز کنند. من فکر نمی‌کنم که مراسمی بزرگ‌تر از این مراسم برای نشان دادن عشق و وفاداری وجود داشته باشد. این اقدام در نوع خود نشان‌دهنده مسائل بسیاری است و نوع شخصیت امام حسین را نشان می‌دهد. شهادت وی در تمام طول تاریخ طنین‌انداز شده و فضا را برای تأثیرگذاری بر تمامی ملت‌ها و تمامی مذاهب و عقاید هموار کرده است. پیام وی و ایستادگی وی علیه ظلم یزید در تمامی دوران‌ها سبب تغییر مسیر تفکر انسانی شده است.
اگر اسلام را به‌مثابه یک موهبت و وسیله‌ای برای آزادی انسان از طریق کلام خدا در نظر بگیریم، این امام حسین بود که به جهانیان آزادی و کرامت را آموزش داد. این وی بود که از دین پدربزرگ خود محمد(ص) پیامبر خدا محافظت کرد و امید تمامی کسانی را که همچنان به خاندان پیامبر وفادار مانده‌اند، حفظ کرد.
هر سال در مراسم اربعین، کربلا به مکانی برای جهان‌شمول نشان دادن اسلام تبدیل می‌شود؛ زیرا کانون توجهات معطوف این مکان می‌شود. این یک مرز بی‌انتها و خدشه‌ناپذیر است که مردم را به امام‌شان پیوند می‌دهد و این پیوند است که سبب می‌شود زائران هر ساله به این مکان بیایند. هیچ فردی مانند امام‌ حسین تاکنون الهام‌بخش دوست داشتن و احترامی به این حد نبوده است. توجه به این نکته مهم است که این تعلق خاطری که مردم نسبت به امام حسین دارند، هرگز از علاقه آنان به محمد رسول‌الله(ص) کم نمی‌کند، به طوری که  پیامبر خود در این‌باره گفته است؛ «حسین از من است و من از حسینم.»
عشق ما به حسین توصیف عشق ما به پیامبر خدا و انس ما با اسلام است، امامان ما حافظان سنت هستند، عشقی که ما بدون آن در برابر دستور خدا کور و کر بودیم. توجه به این نکته به این دلیل ضروری است که وهابیون بر روی این مسئله اصرار دارند که مذهب شیعه یک مذهب مرتد است.
من احساس می‌کنم اربعین تکرار واقعه غدیر است، یک وعده بزرگ مبنی بر وفاداری، قولی که به محض اینکه ما بر آن تأکید کردیم، هرگز نباید امام خود را تنها بگذاریم و باید به آن پایبند بمانیم. درس‌های کربلا بی‌شمار و در عین حال عمیق است، در چند جمله و به طور خلاصه گفتن از امام حسین و اینکه او چه کسی بود و چه کاری کرد، غیرممکن است.

* نظر شما درباره نحوه پوشش رسانه‌های غربی درباره چنین واقعه مهمی چیست؟ اگر فکر می‌کنید که این نوع پوشش خبری درباره اربعین عادلانه نبوده است، به نظر شما دلیل این امر چیست؟
هراس من از این است که رسانه‌های جریان اصلی مستقیم در راستای اظهارات مقامات عربستان فعالیت می‌کنند تا از این طریق به نحو بهتری اقدامات متعصبانه و مهندسی‌شده عربستان برای نابودی اسلام را توجیه کنند. جهان غرب، اسلام را شاخه‌ای از وهابیت برای خود ترسیم کرده و مدعی است که قبایل اسلامی دیگر برای جهان مسیحیت و یهودیت غریبه هستند و البته چنین روایتی جعلی است. اسلام غریبه نیست. اسلام نه مخالف با یهودیت و مسیحیت است و نه در جهت نفی آن. در اسلام هیچ تکبر یا فریبکاری وجود ندارد؛ بلکه در آن دعوت به حقیقت وجود دارد.
مردم همواره درباره پیروی از اسلام حق انتخاب داشتند. اسلام هرگز مردم را به خونریزی و سرکوب مجبور نکرده است. این دین برای آزادی و گسترش حقیقت آمده و به جوامع بشری عدالت و کرامت و همچنین مهربانی و بردباری را گوشزد کرده است.
این اصول در اربعین به طور کامل تجسم یافته و به همین دلیل است که جهان غرب مجبور به سکوت در برابر فریادهای زائران است؛ زیرا آنان هراس دارند که این فریادها به آشکار شدن دروغ‌های ظالمان منجر شود. ما باید کربلا را نماد مقاومت در نظر بگیریم. ترس ظالمان از کربلا بیش از همه به دلیل نوری است که چشم جهانیان را به این مکان خیره کرده است.
فراخوان امام حسین برای مقاومت، الهام‌بخش میلیون‌ها نفر در سراسر جهان شده است، افرادی که زیر این پرچم جمع شده‌اند و قدرت‌های غربی از چنین جنبش آرام و در عین حال مصممی هراس دارند. ما باید بدانیم که این باور و عقیده می‌تواند قوی‌ترین پایه‌های استبداد را در هم بشکند، ایران در سال 1979 به ما یاد داد که قدرت در حرکت امام حسین نهادینه می‌شود.
اما تغییر در مسائل به تدریج اتفاق می‌افتد. برخی رسانه‌ها امسال سنت همیشگی را شکسته و از سکوت معمول خود فاصله گرفته‌اند و فضای اربعین را در خود نشان داده‌اند. راشاتودی و هافینگتون‌پست نمونه‌هایی از این رسانه‌ها هستند که بخش‌هایی از این مراسم را بدون سانسور منتشر کرده‌اند. این امر نشان می‌دهد که گام‌های بلندی برای احیای اسلام برداشته شده است. 
در نهایت اینکه تغییر از خود ما مسلمانان آغاز می‌شود، گفت‌وگو، بحث‌های صادقانه و آموزش نیاز ما است، ما نمی‌توانیم به وهابیت اجازه دهیم که آسمان دین ما را تاریک کند، تاریخ ما را جعل کند و سنت ما را از بین ببرد. ما باید چه تعداد از مکان‌های مقدس خود را از دست بدهیم تا بفهمیم که هدف آل‌سعود این است که القا کند اسلام همان کتاب قرآن است و ارتباطی با اهل‌بیت ندارد، این در حالی است که قرآن و اهل‌بیت دو مستمسک باارزشی هستند که محمد رسول‌الله به ما توصیه کرد به آنها تمسک بجوییم.

* جامعه سنی انگلیس و جامعه غربی چگونه درباره اربعین می‌اندیشد؟
اگرچه گفتن این مسئله سبب ناراحتی عمیق من می‌شود؛ اما باید بگویم که به نظر من تعداد سنی‌های آگاه از مسئله اربعین چندان بالا نیست. من به تازگی از طریق تبادل‌نظر در رسانه‌های اجتماعی درباره نوشته‌های خودم متوجه شده‌ام که بسیاری از سنی‌ها به طور کلی از وقایع کربلا بی‌خبرند.
وهابیت نفوذ منفی بسیاری به اسلام سنی داشته و حذف بسیاری از وقایع مهم مربوط به اسلام را به خوبی مدیریت کرده و توانسته از این طریق مشروعیت جعلی خود را در نگاه عده زیادی از مردم در جهان اسلام حفظ کند. اگر شما این مسئله را بدانید که سنی‌ها درباره واقعه غدیر چیزی نمی‌دانند، می‌توانید ناآگاهی آنان درباره واقعه غم‌انگیز کربلا را نیز تصور کنید. من هرگز نمی‌توانم از این وضع انتقاد کنم؛ بلکه صرفاً می‌توانم آن را یک مسئله غم‌انگیز در نظر بگیرم.
واقعه کربلا از بزرگ‌ترین و بهترین نوع مقاومت در برابر دروغ می‌گوید و از آنجا که یزیدیان زمان ما با دروغ زندگی می‌کنند، بنابراین تلاش بسیاری می‌کنند که اربعین فراموش شود و از این طریق دست‌اندرکاران برگزاری آن را افرادی مرتد معرفی می‌کنند و از کشف و دانستن حقیقت از سوی مسلمانان جلوگیری می‌کنند.
من نمی‌توانم تصور کنم مسلمانی باشد که بتواند مشروعیت مقاومت امام حسین‌بن‌علی را تکذیب کند، این ناآگاهی افراد است که سبب ایجاد شکاف و اختلاف میان ما شده است، نه تفاوت عقاید. 

* آیا شما تا کنون کاری درباره اربعین انجام داده‌اید، یا قصد دارید کاری در این زمینه انجام دهید؟
من قصد نوشتن کتابی درباره شهادت امام حسین با عنوان «از مکه تا سرزمین کربلا؛ عزیمت همراه با اهل‌بیت پیامبر» دارم. علاوه بر این سلسله مقالات، تحلیل‌ها و تفسیرهایی را با هدف آگاهی دادن به افراد منتشر کرده‌ام و امیدوارم از این طریق سوءتفاهم‌ها برطرف شود.

* آیا تاکنون در پیاده‌روی اربعین در کربلا شرکت داشته‌اید و آیا خاطره‌ای در این باره دارید و اگر نه آیا آرزو دارید در این مراسم شرکت کنید، دلیل شما چیست؟
نه، من باید بگویم که تاکنون افتخار شرکت در این مراسم را نداشته‌ام، اما امیدوارم که سال دیگر این وضعیت تغییر کند. انگیزه من از این کار ساختن فیلم مستندی جامع درباره اربعین به منظور درک ماهیت آن و درک صمیمیت و همدلی زائران شرکت‌کننده در آن است که از تجربیات خود در این‌باره سخن می‌گویند.
از آنجا که رفتن به حج برای بسیاری از ما ممکن نیست، من احساس می‌کنم که کربلا می‌تواند گامی در جهت درک بیشتر اسلام باشد.

*‌ کدام شخصیت داستان کربلا برای شما دوست‌داشتنی‌تر است و چرا؟
من باید به بانو زینب اشاره کنم که یک فرد الهام‌بخش است. فضیلت، کرامت در اوج مصیبت و شجاعتی که وی در زمان روبه‌رو شدن با یزید از خود نشان داد، من را تحت ‌تأثیر قرار داده است. من تحت تأثیر عظمت وی قرار گرفته‌ام. او زیبایی شخصیت و عزم و اراده و ایمان را به من نشان داده است. زینب دختر علی به زنان یاد می‌دهد که چگونه برای دفاع از اسلام به پا خیزند و به دنیا یاد داده است که چگونه زنان را در جامعه بپذیرند و از آنان استفاده کنند. او به عنوان الگویی برای شبیه‌سازی این مسئله عمل می‌کند.

* آیا احساس می‌کنید پیاده‌روی اربعین اهمیت دارد؟ دلیل شما چیست؟
البته، اربعین بسیار مهم است. اربعین نشان‌دهنده پایان دوران عزاداری برای امام حسین‌بن‌علی است. من به‌تازگی این سخن را شنیده‌ام که؛ ما تحقق نبوت هستیم، روزی خواهد آمد که با اراده خدا مردم جهان برای حسین پسر فاطمه عزاداری خواهند کرد. امت امام حسین در زمینه ابراز وفاداری و عدم هراس از سرکوبگری با هم متحدند. ظلم هرگز در برابر اراده خداوند موفق نخواهد بود.