حسن خدادی/ همانطور که در شمارههای پیشین تبیین کردیم، از دیدگاه امام خامنهای تحولی که کشورهای اسلامی به آن نیاز دارند، نتیجه تحولی اساسی در زمینه نگرش به سه بعد «اسلام تحولآفرین»، «انسان تحولآفرین» و «جامعه تحولآفرین» است که با نگاه نو به اسلام اصیل صورت میپذیرد و در آن معنویت، معرفت الهی، انساندوستی و عواطف بشری با نگاه اسلامی، پایه و اساس پیشرفت در جوامع اسلامی، را تشکیل خواهد داد.
2ـ انسان تحولآفرین
بخشی از تحول، از خود انسان شروع میشود که مقدمهای برای رشد، تعالی و تکامل جامعه اسلامی است. از دیدگاه امام خامنهای(مدظلهالعالی)، طی چندین قرن، تفکر و اندیشه غربی توانسته بود انسان مسلمان را از خود اسلامیاش دور کند و انسانی با تفکرات و آرمانهای غربی بسازد. رهبر معظم انقلاب اعتقاد دارند، باید تلاش کرد تا انسانی را که با آموزههای غربی رشد کرده است، به «انسان اسلامی» متحول کنیم. راه رهایی انسانها از بیعدالتیها و تبعیضهای نظام سلطه این است که خود و حقیقت را دریابند و به سوی خود حقیقی گام بردارند. این مرحله مقدمهای برای تکامل و انقلاب و خیزش علیه ستمکاری ستمگران، استبداد و دیکتاتوری و علیه استکبارورزی است. اساس دیدگاه تحولگرانه رهبری را «باور انسان» تشکیل میدهد. در این نگرش، باور انسان بنیان تمامی امور در زمینههای فردی و اجتماعی است و از جمله بیداری به شمار میآید.
انسانشناسی اسلامی یکی از مبانی و ارکان فلسفه نظام سیاسی اسلام است. از دیدگاه رهبری، برجستگیهای فکری و علمی یک جامعه، باید در خدمت تعالی انسان باشد: «برجستگیهای یک جامعه در زمینههای ذهنی، فکری و علمی باید در خدمت تعالی انسان قرار بگیرد.» (26/7/1390)
ایشان با تبیین نگاه فلسفی ـ اسلامی نسبت به انسان، تفاوتهای اساسی نگرش اسلامی و غربی در نگاه به انسان را اینگونه بیان میکنند: «... انسان در الگو و نگاه اسلامی موجودی است هم طبیعی و هم الهی؛ دو بُعدی است؛ اما در نگاه غربی، انسان یک موجود مادی محض است و هدف او لذتجویی، کامجویی، بهرهمندی از لذایذ زندگی دنیاست، که محور پیشرفت و توسعه در غرب است؛ انسان سودمحور. اما در جهانبینی اسلام، ثروت و قدرت و علم، وسیلهاند برای تعالی انسان... .» (حدیث ولایت، بیانات، 1386، ص 31 ـ 30)
از دیدگاه رهبری، نگرش اسلام به انسان را از دو زاویه میتوان بررسی کرد: 1ـ نگاه به انسان به منزله فرد؛ 2ـ نگاه به انسان به مثابه یک کل و مجموعهای از انسانها. (همان)
ایشان در توضیح نگرش اولیه اسلام به انسان میفرمایند: «... در یک جمله کوتاه میشود گفت این راه، عبارت است از مسیر خودپرستی تا خداپرستی. انسان از خودپرستی به سمت خداپرستی حرکت کند... مسئولیت فرد انسان در این نگاه، این است که این مسیر را طی کند. یکایک ما مخاطب به این خطاب هستیم... وظیفه هر فردی به مثابه یک فرد این است که در این راه حرکت کند...) (همان)
نگرش ثانویه اسلام به انسان عبارت است از: «در زاویهای دیگر در نگاه کلان، همین انسانی که مخاطب به خطابِ فردی است، خلیفه خدا در زمین معرفی شده؛ یک وظیفه دیگری به او واگذار شده و آن عبارت است از وظیفه مدیریت دنیا که باید آن را آباد کند... یعنی انسان در این نگاه دوم، وظیفه دارد استعدادهای درونی انسان را استخراج کند؛ خرد انسانی، حکمت انسانی، دانش انسانی و تواناییهای عجیبی که در وجود روان انسان گذاشته شده، که انسان را به یک موجود مقتدر تبدیل میکند. این هم نگاه کلان است... .» (همان)
نگرش اسلام به انسان (نگاه خرد و نگاه کلان) در زمینهسازی ایجاد تحول و تغییر و تکامل، نقش اساسی و تأثیرگذاری دارد. (همان) بیداری و تحول فردی ـ اسلامی، مقدمهای برای تحول اجتماعی به شمار میآید. که بیداری اسلامی نمود بارز آن است. خیزشها و انقلابها علیه نظام سلطه یکی از نتایج تحول انسانی ـ اسلامی محسوب میشود که برای بشر «سنت لایتغیر الهی» است و عزم انسان تمامی تحولات و خیزش علیه نظام سلطه را رقم خواهد زد. (18/8/1385)