ريچارد هاس می‌گوید: دوران تسلط ايالات متحده بر خاورميانه پايان يافته و دوران جديدي در تاريخ اين منطقه حساس و مهم آغاز شده است. بدليل ظهور و فعاليت بازيگران جديد و نيروهاي جديدتر كه براي نفوذ بيشتر بر منطقه با هم در حال رقابت هستند، واشنگتن براي تسلط مجدد بر اين منطقه مجبور است بجاي تكيه بر قوه قهريه و نيروي نظامي، بيشتر روي ديپلماسي تكيه و سرمايه گذاري كند.
 ابوذر احمدی/ در سالی که گذشت، صحنه فلسطین نیز همانند سال‌های گذشته شاهد جنایت‌های وحشیانه صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان بود؛ اما عملیات­های گسترده انفرادی جوانان فلسطینی، استمرار انتفاضه قدس طی سال جاری و مقاومت مردم مظلوم فلسطین سبب شد رژیم غاصب صهیونیستی با وجود همه اقدامات سرکوب‌کننده‌‌اش دچار بن‌بست امنیتی شود که برون‌رفت از آن برای سران صهیونیستی ناممکن بود.   از سویی، رژیم اشغالگر قدس طی امسال با بحران­های درونی متعددی روبه‌رو شد که هر لحظه موجودیت آن را به کام نابودی و مرگ می­کشاند؛ البته این را باید افزود که سران غاصب صهیونیستی با چالش­ها و تهدیدات منطقه‌­ای و بین‌­المللی روبه‌رو شدند که افزون بر زیر سؤال بردن مشروعیت سیاسی دولت جعلی اسرائیل، به عاملی از عوامل افول این رژیم تبدیل شد؛ به گونه‌ای که بنا به اذعان محافل سیاسی و آزاداندیش جهان، سقوط و نابودی رژیم غاصب صهیونیستی در آینده‌ای نزدیک حتمی و قطعی است.  در سالی که روزهای پایانی آن در حال سپری است، رژیم غاصب صهیونیستی و  سران جانی آن با چالش­ها و تهدیدات فزاینده درونی و داخلی نیز روبه‌رو شدند که  تمامی درها برای برون‌رفت از آنها به روی‌شان بسته است و چاره‌ای جز در انتظار ماندن سقوط رژیمی در سراشیبی مرگ را ندارند. در ادامه تلاش می­‌شود به نحوی مختصر ابعاد بحران‌ها و چالش‌های فزاینده رژیم اشغالگر قدس طی یک سال گذشته بررسی و تبیین شود. 

انتفاضه قدس
 و پایان داستان امنیت 
 در حالی که مقامات جانی صهیونیستی با فرافکنی و ابزارهای دیپلماتیک خود همواره تلاش داشتند تا وانمود کنند که انتفاضه قدس در دومین سال خود شکست خواهد خورد و به پایان خواهد رسید؛ اما استمرار عملیات­های انفرادی و شهادت‌طلبانه جوانان فلسطینی ثابت کرد که این انتفاضه در عمق وجدان جوانان مقاومت فلسطین قرار دارد و ملت فلسطین، مبارزه برای آزادی قدس را فراموش نکرده و در دفاع از آن کوتاهی نمی‌­کند؛ از این‌رو انتفاضه قدس نشان داد که نسل جدید انتفاضه به یک رده سنی مختص نیست؛ بلکه از همه اقشار سنی است و تمایل برای مبارزه و بر هم زدن ثبات و امنیت رژیم اشغالگر در میان همه گروه­های سنی و جوانان فلسطینی وجود دارد.

شهرک‌نشینان صهیونیست
 و عدم امنیت روانی
مقاومت ملت مظلوم فلسطین و عملیات‌های شهادت‌طلبانه و پی‌ در پی جوانان غیور فلسطینی طی امسال جوی آکنده از ترس و وحشت و حس شدید ناامنی را در تمامی سطوح جامعه چندپاره صهیونیستی حاکم کرد. هراس و ناامیدی هم اکنون حتی در قلب تل‌آویو حاکم شده و در زوایای پنهان زندگی شهرک‌نشینان صهیونیست دیده می‌شود. آغاز و شدت یافتن عملیات‌های شهادت‌طلبانه جوانان فلسطینی از روزهای ابتدایی سال 2016 میلادی و در شهرهای مهم و راهبردی، یعنی تل‌آویو و بیت‌المقدس، امنیت و موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی را از بنیان لرزاند؛ به گونه‌ای که پیامد کوتاه‌مدت آن وحشت و خانه‌نشینی بیش از یک میلیون صهیونیست در شهر تل‌آویو بود. 
این در حالی است که ستاد بحران رژیم صهیونیستی به تازگی طی گزارشی اعلام کرد، 90 درصد صهیونیست‌ها با فکر احتمال وقوع عملیات‌های شهادت‌طلبانه فلسطینی، از پیش مکانی را برای فرار خود در نظر گرفته‌اند. همچنین، 33 درصد صهیونیست‌ها تاکنون برای خود تجهیزات و غذا ذخیره کرده‌اند. این گزارش همچنین تصریح می­‌کند: را تنها یک چهارم (25 درصد) صهیونیست‌ها در زندگی روزانه خود احساس امنیت می‌کنند؛ در این زمینه ساکنان مرزهای شمالی نسبت به صهیونیست‌های ساکن در مرزهای جنوبی احساس ناامنی بیشتری می‌کنند.»

فساد سران صهیونیستی
 و بی‌اعتمادی شهرک‌نشینان
آنچه افکار عمومی منطقه و جهان طی امسال شاهد آن بوده‌اند، انتشار اخبار متعدد از خود رسانه‌های صهیونیستی مبنی بر وجود فساد گسترده در میان مقامات سیاسی و حتی نظامی و امنیتی بود. مهم­ترین آن خبر محکومیت نتانیاهو در روزهای آخر دسامبر 2016 بود که به علت جرایمی چون پول‌شویی، رشوه و سوءاستفاده از اموال عمومی رسانه‌­ای شد، به گونه‌ای که به تخریب وجهه نتانیاهو در جامعه صهیونیستی انجامید.  بر اساس گزارش منابع صهیونیستی در پایان سال 2016 میلادی، فساد سران صهیونیستی سبب شده است تا یهودیان ساکن اراضی اشغالی نسبت به ماهیت دولت صهیونیستی و مقامات آن بی‌اعتماد و سرخورده شوند. نتایج نظرسنجی شبکه 10 اسرائیل در سال 2016، از بی‌اعتمادی 68 درصدی مردم یهودی نسبت به دولت اسرائیل و همچنین آمادگی بیشتر از نیم میلیون نفر برای ترک سرزمین‌های اشغالی به دلیل وضعیت بد معیشتی خبر می‌دهد. 

شکاف طبقاتی
 و طعم تلخ فقر و ناامیدی
طی سال گذشته سازمان بیمه رژیم صهیونیستی گزارشی منتشر کرد که نشان داد میزان فقر و بیکاری در رژیم صهیونیستی افزایش یافته است. همچنین، گزارش‌های منتشر شده از سوی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه اروپا نشان‌دهنده آن بود که شکاف اقتصادی میان ثروتمندان و فقیران در رژیم صهیونیستی بیش از سایر اعضای این سازمان است. این شکاف طبقاتی و نیز رشد فزاینده فقر و بیکاری در جامعه چند پاره صهیونیستی طی امسال چیزی جز خودکشی و ناامیدی را در برنداشت، به گونه‌ای که بر اساس آخرین گزارش وزارت بهداشت رژیم صهیونیستی طی سال 2016 که روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» آن را منتشر کرد، بحران خودکشی در میان اقشار جامعه اسرائیلی، به ویژه جوانان آن رشد فزاینده­ای داشته است. البته در کنار این چالش فزاینده باید کاهش روحیه یهودیان برای خدمت در ارتش و وجود فساد گسترده جنسی در میان فرماند‌هان و افسران رده بالای رژیم صهیونیستی را مدنظر داشت که این روند سقوط رژیم صهیونیستی را شدت داده است. 
در پایان می­‌توان چنین نتیجه گرفت که با نگاهی اجمالی به بحران­‌ها و چالش­‌های درونی رژیم صهیونیستی که طی سال گذشته با آن روبه‌رو بوده است، به خوبی می­‌توان سیگنال­های پیروزی نهایی مقاومت فلسطین را مشاهده کرد و صدای سقوط و فروپاشی رژیم جعلی و شیشه‌­ای صهیونیستی را بدون هیچ واسطه‌­ای شنید. 


 محسن فخری/سال 95 در حالی آخرین لحظاتش را از سر می‌گذراند که روزهای خوب و خندانش کم و زخم‌ها و تلخی‌هایش زیاد بودند؛ از موضوع کارتن خواب‌ها که در اطراف گورستان نصیرآباد حومه شهریار، دست‌کم ۲۰ گور را اشغال کرده بودند تا شب‌های سرد زمستان از سرما در امان باشند، تا مرگ چهار کولبر در منطقه سردشت، تا ادامه آلودگی هوا و گردوغبار شدید در خوزستان که زندگی مردم عادی این منطقه را مختل کرد و سبب تذکر صریح رهبر معظم انقلاب به مسئولان برای رسیدگی به مشکلات مردم خوزستان شد و حادثه انفجار تروریستی در عراق که به شهادت عده‌ای از هموطنان‌مان که برای زیارت عتبات عالیات در اربعین حسینی عازم این کشور شده بودند منجر شد و حوادث غیرمترقبه طبیعی. اما در این میان دو حادثه ناگوار در دو نقطه از کشور پهناور اسلامی تلخ‌تر از همه بود؛ یکی ماه پایانی پاییز بود، که ما روزمان را با خبر برخورد دو قطار و آتش گرفتن واگن‌های آن آغاز کردیم؛ اخباری تلخ که به ما نشان می‌داد مدیران نالایق و زدوبندها و سودجویی در واردات سیستم‌های بی‌کیفیت، چقدر می‌تواند به کشور آسیب برساند و چه روزهای تلخی را برای‌مان رقم بزند، سیستم هشدار و توقف قطار اشتباه عمل کرد و 47 نفر از هموطنان‌مان جان خود را از دست دادند. اما حادثه دیگر در قلب پایتخت رخ داد، حادثه‌ای که ده روز کابوس را برای مردم رقم زد، ساختمان ناایمن پلاسکو در یکی از قدیمی‌ترین خیابان‌های تهران آتش گرفت و هنگامی که آتش‌نشانان دلیر با از خود گذشتگی به دل آتش زده بودند، فرو ریخت، تا داغ بس بزرگی را بر دل ملت ایران بنشاند ، 16 نفر از آتش‌نشانانی که هزار نفر از ساکنان ساختمان پلاسکو را نجات دادند و خود زیر آوار آتش و آهن و خاک ماندند و جان‌شان را از دست دادند، اما از دل همین تلخی مظاهری از خشنودی و اتحاد اجتماعی بروز و ظهور یافت، همان قدر که همه ما در غم از دست دادن عزیزان آتش‌نشان مصیبت‌زده بودیم، از همدردی مردم و اتحاد جامعه در رویارویی با این اتفاق لبخندی بر لبان‌مان نشست، خشنود شدیم وقتی در برابر ایستگاه‌های آتش‌نشانی در تمامی شهرهای کشور دسته‌های گل قرار داده شد و شمع‌هایی برای ابراز همدردی روشن شد، خشنود شدیم وقتی فیلم کوتاهی از تشکر و بوسیدن دست آتش‌نشانان در فضای مجازی منتشر شد و دیدیم که چقدر مردم ما قدرشناسند، تشییع باشکوه آتش‌نشانان قهرمان مرهمی بر زخم دل‌مان شد، همان‌گونه که  استقبال باشکوه از شهدای مدافع حرم در جای‌جای کشورمان غرورآفرین بود و هست، همان غروری را احساس کردیم که در روزهای گرم تابستان امسال، اهتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران در المپیک برای‌مان به ارمغان آورد، همان غروری که وقتی تصاویر زنده تلویزیونی نشان می‌داد بانوی جوان ایرانی با حجاب اسلامی توانست در المپیک ریو بر سکوی قهرمانی قرار بگیرد و مدال برنز رشته تکواندو را به دست آورد، همان غروری که حسن یزدانی با معجزه بر روی تشک کشتی در ریو و گرفتن مدال طلا خلق کرد. همان غروری که از قهرمانی در رقابت‌های جام جهانی کشتی در کرمانشاه بر دل ما نشست. همان غروری که اخبار پیش روی نیروهای محور مقاومت و آزادی حلب و شکست‌های پیاپی تروریست‌های تکفیری برای‌مان به ارمغان آورد.
 مریم فتاحی/ درسال 95 برای اروپا و آمریکا یک سال استثنایی با حوادث غیر قابل پیش‌بینی بود. خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و انتخاب ترامپ به عنوان شخصیتی ساختارشکن دو اتفاق مهم بود که به صورت کوتاه تحلیل می‌شود.  
آمریکای 95؛ در آمریکا در سال گذشته حوادث ریز و درشت زیادی اتفاق افتاد، اعتراض سیاهان به خشونت پلیس یکی از این موارد بود که به تظاهرات در شهرهای مختلف آمریکا انجامید. این مسئله سبب شد تا شهرهای آمریکا به عرصه درگیری بین مردم و پلیس تبدیل شوند و بیش از هر زمانی شکاف‌های نژادی در چند دهه اخیر بار دیگر فعال شدند. اما بزرگ‌ترین و غیرقابل انتظار‌ترین حادثه سال 95 در آمریکا پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری بود.ترامپِ جمهوریخواه در میان ناباوری عموم تحلیلگران و مردم آمریکا توانست پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 شود. این پیروزی دلایل مختلفی داشت که بعضاً از دید تحلیلگران و بزرگ‌ترین مراکز نظرسنجی و پیش‌بینی آمریکا نیز پنهان مانده بود. یکی از مسائلی که به شکست سنگین دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا انجامید، موفقیت ترامپ در اقناع افکار عمومی آمریکا و همراه‌سازی آنها با خود در مقابل ساختار رسمی حاکم بر این کشور بود. ترامپ توانست هیلاری کلینتون را نماینده ساختار حاکم آمریکا و مورد حمایت این ساختار معرفی کند و در مقابل، خود را نماد تغییر و دگرگونی در ساختار آمریکا به افکار عمومی بشناساند. افشاگری‌های صورت گرفته از سوی ویکی‌لیکس و دیگر پایگاه‌های خبری درباره رایانامه‌های خصوصی هیلاری کلینتون نیز نقش بسزایی در هدایت آرای افکار عمومی به سوی ترامپ داشت. شهروندان آمریکایی در جریان پرونده رایانامه‌های خصوصی، نسبت به ضعف امنیتی هیلاری کلینتون آگاه شدند.پیروزی ترامپ سبب شد تا هواداران کلینتون به خیابان‌ها بیایند و هفته‌ها علیه وی تظاهرات کنند؛ چرا که کلینتون در حالی که در آرای مردمی سه میلیون رأی جلوتر از ترامپ بود، اما در کسب آرای الکترال از ترامپ عقب ماند. لیکن با وجود تمام اعتراض‌ها ترامپ از اوایل بهمن ماه سکان هدایت کاخ سفید را به دست گرفت. ترامپ در یکی از اولین اقدامات خود پس از به دست گرفتن قدرت، ورود اتباع هفت کشور مسلمان از جمله ایران را به آمریکا ممنوع اعلام کرد. این مسئله موجی از اعتراض‌ها علیه وی در آمریکا و جهان را سبب شد. در نهایت دادگاه فدرال آمریکا این دستور ترامپ را لغو کرد، اما وی در اقدامی جدید با حذف عراق از لیست هفت کشور خطرناک برای آمریکا، بار دیگر تصمیم خود را اجرایی کرد.
اروپای 95؛ به باور کارشناسان، اتحادیه اروپا سال 95، سال بسیار سختی را پشت سر گذاشت. بحران پناه‌جویان و سرازیر شدن صدها هزار جنگ‌زده به کشورهای اروپایی، غرق شدن بیش از پنج هزار پناه‌جو در دریای مدیترانه، افزایش حملات تروریستی در اروپا، بازگشت تروریست‌های چشم‌آبی به قاره سبز، قدرت گرفتن مجدد احزاب راست افراطی و جریانات فاشیستی، ادامه بحران اقتصادی و شکست اتحادیه اروپا در سیاست خارجی خود در غرب آسیا بخشی از این بحران‌ها بود که دولت‌های اروپایی طی یک سال گذشته با آن دست و پنجه نرم کردند. اما پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا نخستین نتیجه شوکه‌کننده سال گذشته نبود. پیش از آن انگلیسی‌ها در روزهای پایانی ماه ژوئن (تیر ماه) با رأی «آری» به برگزیت(خروج انگلستان از اتحادیه اروپا) جهان را حیرت‌زده کردند.  کارشناسان انگلیسی معتقدند، این همه‌پرسی به فروپاشی انگلیس منجر خواهد شد؛ چرا که در میان کشورهای پادشاهی انگلیس مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی در همه‌پرسی اخیر به ماندن در اتحادیه اروپا رأی دادند؛ مسئله‌ای که می‌تواند بار دیگر مباحث مرتبط با استقلال کامل این دو اقلیم از انگلیس را بار دیگر مطرح سازد.
موضوع مهم دیگر که می‌توانست آغازگر جنگی جدید باشد، مربوط به ترور سفیر روسیه در ترکیه بود. در واپسین روزهای باقی مانده از سال 2016 «آندری کارلوف» سفیر روسیه در آنکارا، حین بازدید از یک نمایشگاه عکس، مورد حمله چند فرد مسلح ناشناس قرار گرفت. کارشناسان معتقد بودند این مسئله می‌توانست تقابل شدید ترکیه و روسیه را در پی داشته باشد، اما با مدیریت بحران روابط این دو کشور از این حادثه تأثیر نپذیرفتند.
در مجموع می‌توان سال 95 را برای اروپا و آمریکا سال قدرت گرفتن جریانات دست راستی و افراطی دانست. ناکارآمدی لیبرال ـ دموکراسی در غرب سبب شده است تا مردم به دنبال جایگزینی برای این جریان باشند. در شرایط کنونی نیز احزاب دست راستی به خوبی در حال موج‌سواری بر این نارضایتی همگانی هستند و در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی جریان‌های راست‌گرا برای پیروزی در انتخابات در تلاشند. 

صبح صادق استراتژی جبهه استکبار در مقابله با جهان اسلام را بررسی می‌کند
  حسن مرادخانی/ مکیندر قاره‌های اروپا، آسیا و آفریقا را جزیره جهانی می‌شناخت و آن را به همین نام معرفی کرد. کلید جزیره جهانی، ناحیه محور یا هارتلند است. وی هارتلند را منطقه وسیعی می‌دانست که از غرب به رودخانه ولگا، از شرق به سیبری غربی، از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از جنوب به ارتفاعات هیمالیا، ارتفاعات ایران و ارتفاعات مغولستان محدود می‌شد. از نظر او هارتلند را هیچ یک از قدرت‌های دریایی نمی‌توانستند تهدید کنند. مکیندر معتقد بود اطراف منطقه هارتلند را دو ناحیه فرا گرفته است:
 1ـ هلال داخلی یا حاشیه‌ای شامل سرزمین‌هایی که پشت به خشکی اوراسیا و در کنار آب قرار دارند و قابل دسترسی قدرت دریایی هستند و با موقعیت ساحلی که دارند، عمدتاً نقش ژئواستراتژیک ایفا می‌کنند. (هلال داخلی بیشتر کشورهای اروپای غربی و خاورمیانه از جمله ایران و آسیای جنوبی و شرقی را در برمی‌گیرد.)
 2ـ هلال خارجی یا جزیره‌ای که شامل بریتانیا، ژاپن و استرالیا است. مکیندر خاورمیانه را در این نظریه جزء منطقه ریملند و هلال داخلی می‌داند. همجواری با هارتلند از یک سو و دسترسی به آب‌های آزاد از سوی دیگر بهترین موقعیت ارتباطی و راهبردی را، هم برای تهدید هارتلند و هم برای دفاع از آن در اختیار خاورمیانه قرار داده است.
اسپایکمن چارچوب فضایی نظریه مکیندر را می‌پذیرد، اما به جای هارتلند، هلال داخلی را که وی آن را اصطلاحاً سرزمین حاشیه یا ریملند می‌نامد، مهم می‌داند. از نظر اسپایکمن، منطقه ریملند کارکرد اصلی دارد و منشأ اصلی تولید قدرت محسوب می‌شود. این منطقه در قالب یک فضای جغرافیایی دو وجهی که ترکیب آب و خشکی است، قرار می‌گیرد. اسپایکمن در نظریه خود خاورمیانه را در قلمرو ریملند جای می‌دهد؛ قلمرویی که بین منطقه محور یا قلب زمین و آب‌های پیرامون قرار گرفته است و اکثر رقابت‌ها و مخاصمات قدرت‌های دریایی و زمینی در آن به وقوع می‌پیوندد. در این نظریه از آنجا که ایران معاصر جزئی از ریملند به شمار می‌آید، موضوع رقابت دو قدرت بری و بحری است. ایران به عنوان بخش حساس ریملند، میدان رقابتی برای قدرت‌ها است و بی‌تردید هر کس این منطقه را کنترل کند، می‌تواند قدرت جهانی را کنترل کند و بر رقیبان پیروز شود.  
اما منطقه ریملند چند ویژگی مهم دارد که در تحلیل فضای آن باید مدنظر قرار گیرد:

1ـ اسلام؛ مسئله‌ای که باید به آن توجه کرد گره خوردن این منطقه با سرنوشت مسلمانان است. مسلمانان در منطقه ریملند به صورت متمرکز یا پراکنده حضور دارند و هر نوع حادثه یا مسئله‌ای، به کنش و واکنش در میان مسلمانان می‌انجامد. از پیش حضور مسلمانان و اسلام در این منطقه، تفکر اسلامی در ابعاد مختلف، به شکل‌گیری گروه‌های اسلامی با جهان‌بینی‌های متفاوت کمک کرده است. اسلام در ریملند درجات مختلفی را شامل می‌شود که طیفی از اسلام اصیل یا نزدیک به آن، تا اسلام رادیکال را در بر می‌گیرد. مواجهه گروه‌های مختلف اسلامی، فضای پرتنش و ناآرامی را به وجود آورده است، که امنیت را به مسئله اصلی آن و آرامش را به آرزویی دور و دراز مبدل ساخته است.

2ـ نفت؛ مسئله نفت گویا با تاریخ این منطقه همراه است و در طول ادوار مختلف نقش اساسی در حوادث منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن داشته است.
ادامه در صفحه۷
از دیدگاه قدرت‌های بزرگ نفت عامل مهمی برای حیات آنان به شمار می‌رود، که به تبع آن بسیاری از جنگ‌هایی که قدرت‌های بزرگ به راه انداخته‌اند، موضوع نفت در اولویت آنان بوده است. همچنین از آنجا که اقتصاد اکثر کشورهای منطقه به نفت وابسته است، ایجاد اختلال از سوی قدرت‌های بزرگ یا گروه‌های ناراضی، موجب نوسانات مخرب در روند حیات این کشورها می‌شود. از این‌ رو نباید فراموش کرد که نفت به عنوان طلای سیاه، مناسبات انسانی و ژئوپلیتیکی این منطقه را رقم می‌زند.

3ـ اختلافات قومی و مذهبی؛ شکاف عمیق میان مذاهب بزرگ اسلامی، یعنی شیعه و سنی، موجب واگرایی در بین کشورهای اسلامی منطقه می‌شود و عامل مهمی در برهم زدن وحدت اسلامی به شمار می‌رود. همچنین اختلافات قومی و قبیله‌ای در این منطقه، انرژی زیادی از مردمان آن می‌گیرد و موجب واماندگی آنها می‌شود.

4ـ اختلافات مرزی؛ اختلافات میان کشورهای همسایه در منطقه ریملند، از جمله اختلافات دیرینه میان کشورهای آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و ترکیه از یک سو و اختلافات مرزی ایران و عراق یا ترکیه و سوریه از سوی دیگر، موجب شکل‌گیری فضای خصمانه در منطقه مورد نظر شده است. اختلافات مرزی با اختلافات قومی و مذهبی همپوشانی خاصی دارند. در طول زمان مفاهیم دوست و دشمن جابه جا شده و منافع منطقه‌ای به منافع خاص تبدیل می‌شود. از این رو، کشورها در این فضای محدود، به دنبال دوست فرامنطقه‌ای و غیر هم جنس می‌گردند که این امر موجب افزایش بازیگران منطقه‌ای می‌شود.
با این توصیف، ریملند از کدام جنبه برای قدرت‌های بزرگ اهمیت پیدا می‌کند؟ مسئله مهمی که در این مورد باید به آن اشاره کرد، نحوه مدیریت ریملند از سوی قدرت‌های بزرگ است. وابسته نگه داشتن ریملند شاه‌کلید حل این مسئله است؛ چرا که قدرت مانور غرب را به حداکثر می‌رساند. مهم‌ترین عامل چنین وابستگی‌ای، ایجاد فضای امنیتی (فقدان امنیت) در ریملند است. شکل‌گیری فضای امنیتی، محیط بهره‌برداری غرب را دوچندان می‌کند. چنین فضایی برای کشورهای متن، حالت فرسایشی و آزادسازی رادیکال انرژی به همراه دارد و برای کشورهای حاشیه، موقعیت دخل و تصرف و مسلط ایجاد می‌کند. از این رو، قدرت‌های بزرگ به عنوان ناجی مطرح شده و فضا را در جهت منفعت خویش مدیریت می‌کنند. 
امروز، غرب و به ویژه آمریکا برای عمق‌بخشی به بحران در ریملند تلاش می‌کنند. بحران یمن و تنش میان افغانستان و پاکستان و درگیری‌های عراق و سوریه، حاکی از افزایش عمق فاجعه در ریملند است. چنین نگرشی برای غرب و به ویژه آمریکا، فضای بهره‌برداری بیشتری را خلق می‌کند، که به کمک بحران، فضای امنیتی ریملند مدیریت می‌شود. این امر، موجب شکل‌گیری چند سناریو می‌شود:
 1ـ گشودن جبهه‌های مختلف مقابل ایران؛ در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران، در چند جبهه در اطراف خود، درگیر بحران‌های امنیتی به وجود آمده است. درگیری‌های شکل گرفته در عراق و سوریه و از سویی بحران و فاجعه انسانی به وجود آمده در یمن و همچنین تنش میان افغانستان و پاکستان، دایره‌ای از فقدان امنیت را در اطراف ایران رقم زده است. گفتمان امنیتی به وجود آمده، جمهوری اسلامی ایران را به دال مرکزی آن تبدیل کرده است. بنابراین تمام بحران‌های حاضر در اطراف ایران، به سوی مرکز بحران که نقطه امن منطقه به شمار می‌رود، در جریان هستند. گفتمان شکل گرفته، یک ویژگی عمده دارد که با افزایش امنیت نقطه مرکزی، بحران امنیتی اطراف آن شدت می‌یابد و این روی دیگر سکه سیاست است که به دنبال تحمیل هژمونی غرب بر جهان‌بینی توحیدی ـ اسلامی جمهوری اسلامی ایران است.
 2ـ فرسایش کشورهای منطقه و به ویژه جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از تبدیل شدن آن به قدرت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای؛ ستیز امنیت و فقدان امنیت، انرژی کشورها را به بیراهه می‌کشاند و توانمندی‌های آنها را به ناتوانی مبدل می‌سازد. از این رو، نتیجه نهایی چنین ستیزی، فرسایش کشورهای منطقه است. در حال حاضر، سایه تاریک تکفیر و گروه‌های تکفیری، نه تنها پتانسیل و ظرفیت کشورهای منطقه را محدود کرده، بلکه ظرفیت و توان کشورها را بیهوده مورد استفاده قرار می‌دهد و در جهت نادرست هدایت می‌کند.
 3ـ گردش تریدهای مالی غرب؛ بزرگ‌ترین تریدهای مالی جهان عبارتند از: الف‌ـ اسلحه‌سازی ب‌ـ مواد مخدر ج‌ـ فوتبال د‌ـ تجارت جنسی. گسترش دامنه بحران، زیر سایه تسلیحات نجومی امکان بروز و ظهور دارد. به نوعی ناامنی و تسلیحاتِ کشتار مردم با یکدیگر در ارتباط تنگاتنگ به سر می‌برند. کارخانه‌های اسلحه‌سازی در بیشتر کشورهای غربی و به ویژه آمریکا، فعالیت گسترده‌ای دارند که از قبل آنها، منافع مالی هنگفتی به دست می‌آورند. غرب برای تداوم منافع مالی خود، به گسترش تجارت اسلحه در سراسر جهان دست زده است، که این امر نیز در بستر جنگ و کشت و کشتار و موقعیت بحرانی به وقوع می‌پیوندد. از این رو، واردات تسلیحات جنگی در کشورهای ریملند از قدرت‌های بزرگ، آمار خیره‌کننده‌ای را نشان می‌دهد. از سوی دیگر، بحران و تداوم آن، به مرور زمان حالت رخوت در مردمان آن مناطق به وجود می‌آورد که این مسئله نیز با گذشت زمان، افراد را دچار بی‌تفاوتی از وضعیت پیش آمده می‌کند. بنابراین فرد در منطقه بحرانی، از قبل بی‌معنایی شکل گرفته نسبت به جهان اطراف، اتمیزه شده و حالت ذره‌ای پیدا می‌کند. فرد مورد نظر برای نجات از وضعیت کنونی خود، هر چیزی را دستاویز قرار می‌دهد تا فاجعه آوار شده بر سرش را تعدیل کند. از این رو، در جست‌وجوی لذت‌های کاذب، به مواد مخدر یا فساد جنسی روی می‌آورد. قاچاق مواد مخدر و مافیایی که در سطح جهانی فعالیت می‌کند و همچنین تجارت دختر و پسر به لحاظ جنسی و انتشار فیلم‌های پورنو سینمای هالیوود، بیش از پیش با هدف بی‌رمق کردن کشورهای ریملند و به ویژه کشورهای اسلامی و در رأس آنها جمهوری اسلامی ایران جریان دارد. ناگفته نماند که بهره‌برداری‌های صنعتی و سیاسی که در زمینه ورزش فوتبال می‌شود و پول‌های میلیاردی که از قبل این ورزش در جهت سرگرم کردن بی‌هدف کشورهای ریملند و به ویژه کشورهای اسلامی هزینه می‌شود، ناشی از گره خوردن مسائل سیاسی با سرنوشت انسان‌ها در سراسر جهان است.
در نتیجه، منطقه ریملند به دلیل حساسیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، در کانون توجه غرب و به ویژه آمریکا قرار گرفته است. استقرار تفکر اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی ایران در این منطقه و به چالش کشیده شدن قدرت غرب، موجب تحمیل فضای امنیتی از سوی قدرت‌های بزرگ می‌شود. بنابراین ریملند با ویژگی‌هایی از جمله اسلام، نفت، اختلافات قومی و مذهبی و اختلافات مرزی، با چند سناریو از سوی غرب مواجه است: گشودن جبهه‌های مختلف مقابل جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران، فرسایش کشورهای منطقه و به ویژه ایران و جلوگیری از تبدیل شدن آن به قدرت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و گردش تریدهای مالی غرب. هرگونه بی‌توجهی و نادیده انگاشتن استراتژی غرب در مقابله با جهان اسلام می‌تواند کشورهای اسلامی و منطقه را با چالش‌های دامنه‌دارتری مواجه کند.