دکتر سیامک باقریچوکامی/ اگر جنگ نرم را تلاش براي ايجاد تغيير در نظام سياسي حريف با حداقل خشونت و با بهرهگيري از ظرفيتهاي اجتماعي آن نظام فرض كنيم، آنگاه شايد بتوان گفت كه مهمترين ظرفيت مورد سوءاستفاده مخالفان و دشمنان یک نظام سیاسی در جنگ نرم، فرصتهاي دموكراتيك موجود در كشور هدف است. از میان فرصتهاي دموكراتيك، انتخابات در دکترین بازیگران جنگ نرم، فرصت سیاسی طلایی محسوب میشود که از رهگذر آن میتوان با کمترین هزینه (ولی با نتایج مؤثرتر و سریعتر) اهداف و راهبردهای مورد نظر را در جامعه هدف محقق کرد. از این رو، انتخابات همواره و به ویژه در چند سال اخیر بسیار مورد توجه کشورهای قدرتمند که در راستای پارادایم سلطهگری و تحمیل عقاید و فکر خود به کشورهای هدف عمل میکنند، قرار گرفته است. در این مطلب ضمن اشاره و رمزگشایی از چرایی توجه سلطهگران به انتخابات، به بخشی از مداخلات آمریکا به مثابه سمبل نظام سلطه در این باره پرداخته میشود و در نهایت اهداف و انگیزههای بازیگران جنگ نرم از توسل به انتخابات در آستانه انتخابات اردیبهشت 96 بررسی خواهد شد.
1ـ چرایی محوریت یافتن انتخابات
انتخابات برای دولتهای معارض و مخالفان (داخلی و خارجی) در براندازی نرم نقش واسط را ایفا میکند؛ چرا که:
ـ انتخابات مهمترین سازوکار جابهجایی و گردش نخبگان و انتقال قدرت به صورت مدنی است؛
ـ انتخابات فرصتی برای کنش سیاسی جمعی است؛
ـ انتخابات عرصهای برای ایجاد تغییرات است؛
ـ انتخابات محمل بروز و ظهور اراده مردم و نقشیابی آنها در سپهر سیاست است؛
ـ انتخابات عرصه بروز احساسات و هیجانات سیاسی برای یارگیری بازیگران سیاسی است؛
ـ انتخابات خلق فرصتهای تازه برای مهندسی افکار عمومی از سوی بازیگران سیاسی است؛
ـ انتخابات سازوکار اصلی نهادی برای مشارکت حمایتی یا اعتراض تودهها و نیروهای اجتماعی است؛
ـ انتخابات برای نیروهای نظام مهمترین سازوکار گذار به نظم سیاسی نوین تلقی میشود؛
ـ انتخابات همواره در فرایندهای تقویت و تداوم ثبات یا بروز و ظهور بیثباتی و چالشهای امنیتی برای نظامهای سیاسی نقش تعیینکنندهای داشته است؛
ـ انتخابات در عصر کنونی معیار دموکراسی در کشورها و بازتولید مشروعيت مردمی نظامهاي سياسي یا دارای فرصت مشروعیتزدایی آنها به شمار میآید؛
ـ انتخابات پدیدهای مهم است که بر سرنوشت و مقدّرات کشور و همچنین جهتگیریهای سیاست خارجی و روابط آن کشور با سایر کشورها اثر تعیینکنندهای دارد.
کارکردهای فوق، سبب شده که دولتها و بازیگران معارض و مخالف، انتخابات را فرصت سیاسی مغتنمی برای اعمال قدرت خود در کشورهای هدف ارزیابی کنند.
2ـ انتخابات در کارنامه مداخلات آمريكا
کارنامه مداخلات آمريكا و متحدينش در کشورهای مختلف اهمیت راهبردی سازوکارهای دموکراتیک، مانند انتخابات برای براندازی نرم را نشان میدهد. به طور کلی، آمریکا از ابزارهای مختلفی برای پیاده کردن سیاست «تغییر رژیم» خود در کشورهای هدف استفاده کرده است؛ اما نظریههای براندازی نرم و تجربههای حاصل از این نظریهها، واشنگتن را به این نتیجه رهنمون کرده است که بهترین فرصت برای مقابله با حریف، زمانی است که انتخاباتی مهم در آن کشور برگزار شود. گزارشی که بر اساس دادههای اطلاعاتی «داو لِوین» پژوهشگر دانشگاهCarnegie Mellon تهیه شده نشان میدهد آمریکا از دوران پس از پایان جنگ دوم جهانی تا سال 2000، 81 مرتبه در انتخابات سایر کشورهای جهان مداخله کرده است، البته، این مداخلات شامل کودتاهای نظامی یا تلاش برای تغییر رژیمها نمیشود؛ زیرا معمولاً آمریکا پس از آنکه نامزد انتخاباتی مورد علاقه این کشور، به پیروزی نمیرسد، در دیگر کشورها به کودتا یا تغییر رژیم مبادرت میکند. «کالین کاول» نویسنده کتاب «صادرات دموکراسیِ ساخت آمریکا» نیز در تحقیق خود اشاره میکند که هدف اصلی بنیاد موقوفه ملی دموکراسی که در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان تأسیس شد، این بود که آنچه سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا(سیا) پیشتر مخفیانه برای سرنگون کردن دولتها به وسیله دخالت در انتخابات، انجام میداد، به صورت علنی انجام دهد.
پس از فروپاشی بلوک شرق و افزایش نقش افکار عمومی در سازوکارهای انتخاباتی در مناسبات سیاسی اکثر کشورها، دولتمردان آمریکایی و اروپایی اولویت برنامههای مداخلهگرانه خود در کشورهای هدف را بر فرصتهای دموکراتیکی، مانند سازوکار انتخابات قرار دادند. در واقع، اولویت یافتن جنگ نرم به جای جنگ سخت در فضای پس از جنگ سرد سبب شد سازوکار انتخابات جایگاه ویژهای در دکترین تهاجمی قدرتهای غربی علیه کشورهای ناهمخوان با منافع آنها، پیدا کند.
3ـ اهداف بازیگران جنگ نرم از توسل به انتخابات
بررسی مداخلات آمریکا در انتخابات کشورهای مختلف با هدفهای راهبردی مختلفی صورت گرفته است که طیفی از تغییر رفتار تا تغییر ساختار را شامل میشود. با این حال بخشی از اهداف عملیاتی مداخلات کارگزاران آمریکایی در انتخابات کشورها عبارتند از:
۱ـ۳ نفوذ و وارد کردن افراد و جریانات متمایل با سیاستها و راهبردهای آمریکا در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری؛
۲ـ۳-تغییر و جابهجایی قدرت در نظام سیاسی به صورت مسالمتآمیز و مطابق با ایدئولوژی لیبرال ـ دموکراسی هدایت شده و منافع ملی آمریکا؛
۳ـ۳ حمایت مادی و تبلیغی-رسانهای از گروهها و جریانات غربگرا و تضعیف گروهها و جریانات مخالف آمریکا؛
۴ـ۳-تبدیل کردن انتخابات و رأی مردم به پروژه همهپرسی علیه نظام؛
۵ـ۳-بیانگیزه کردن مردم در مشارکت سیاسی انتخابات با هدف مشروعیتزدایی از نظام مستقر؛
۶ـ۳-تبدیل کردن انتخابات به محل منازعه و کشمکش سیاسی بین گروههای سیاسی؛
۷ـ۳-زمینهسازی برای ایجاد فتنه و مانورهای خیابانی، اغتشاشات، خشونت و در نهایت بیثباتسازی امنیتی در نظامهای سیاسی کشورهای هدف.
اعترافات کیان تاجبخش که در حوادث پس از فتنه 88 در ایران دستگیر شد، در زمینه مراحل براندازی نرم و جایگاه و نقش فرایند انتخابات برخی از اهداف مذکور را شرح میدهد. وی براندازی نرم با محوریت انتخابات را به دو شکل میسر دانست:
در شکل اوّل در صورتی که نیروهای ضدنظام و مخالف نظام موفق به پیروزی در انتخابات شوند، وارد دولت خواهند شد و از درون حکومت با استفاده از ابزار قانون به سمت تغییر جامعه و ارزشهای سنتی حرکت میکنند»(6/9/1394) در این زمینه رهبر معظم انقلاب در نقد عملکرد جریان اصلاحات در مجلس ششم فرموده بودند: «...اگر کسانی میگویند باید به مجلس برویم تا با قانون اساسی و جمهوری اسلامی مبارزه کنیم، این کاملاً غلط و غیر منطقی است.» (27/10/1382)
اما کیان تاجبخش شکل دوم فرصت انتخابات برای براندازی نرم را این گونه شرح داده است: «در صورتی که نیروهای مخالف نظام موفق به پیروزی در انتخابات نشوند، مرحله هفتم که همان نافرمانی مدنی است برای براندازی آغاز میشود که با دعوت مردم برای تجمع در خیابانها، میادین و شرکت در راهپیماییهای غیرقانونی و بدون مجوز همراه است که خود این اقدام منجر به اغتشاشات، خشونت و به اصطلاح بههمریختگی امنیت جامعه میشود. هدف در این مرحله فشار آوردن به نظام است که از طریق غیرقانونی عقبنشینی کند و از این طریق بهاصطلاح جابهجایی قدرت شکل گیرد.(6/9/1394)