مهدي سعيدي/ با پايان ثبت‌نام داوطلبان رياست‌جمهوري و نام‌نويسي گزينه‌هاي اصلي، فضاي رقابت‌هاي سياسي انتخابات 29 ارديبهشت ماه وارد مرحله جديدي شد. گام بعدي منتظر ماندن براي رسيدگي دست‌اندرکاران نظارتي انتخابات به صلاحيت نامزدها است که بلافاصله شورای نگهبان اين امر را کليد ‌زد؛ داوطلباني که تعداد آنان از مرز يک هزار نفر هم عبور کرده است!
اما در ميان هياهوي داوطلبان انتخاباتي، به نظر مي‌رسد چند نام کليدي وجود دارد که می‌توان از آنان به بازيگران اصلي انتخابات سال 96 ياد کرد. در حال حاضر از تمامي جريان‌هاي سياسي کشور در عرصه انتخابات نامزدهاي متعددي حضور دارند که در ادوار انتخابات، ‌نام‌نویسی از اين همه شخصیت سرشناس بي‌نظير بوده است. در اين جمع نام دو رئيس‌جمهور، چندين وزير و معاون رئیس‌جمهور، تعداد زیادی از نمايندگان مجلس و برخي مقامات عالي‌رتبه دستگاه قضايي و... به چشم مي‌خورد که امکان احراز صلاحيت آنان وجود دارد. حضور اين تعداد از افراد صاحب‌نام در انتخابات را بايد به فال نيک گرفت؛ چرا که اين امر موجب رونق انتخاب شده و بی‌شک يکي از گام‌هاي مؤثر در تحقق مهم‌ترين رکن انتخابات در نظام مردم‌سالاري ديني که تحقق مشارکت حداکثري است، مي‌باشد. 
در اين ميان توجه به چند اصل مي‌تواند انتخابات سال 1396 را به يکي از ماندگارترين انتخابات تاريخ کشور تبديل کند:
1ـ پايبندي به قانون و پذيرش نظارت شوراي نگهبان، اصل اوليه‌اي است که همه ملت انتظار دارند کساني که خود را نامزد تصدي جايگاه رياست‌جمهوري مي‌دانند، به آن پايبند باشند. مجري قانون اگر در اولين گام قانون‌شکن باشد، بی‌شک صلاحيتي براي اين مقام نخواهد داشت!
2ـ حرکت در چارچوب اخلاق سياسي و ملزم بودن به آن، بی‌شک رمز سلامت رقابت‌هاي انتخاباتي خواهد بود. ملت آنقدر از بد اخلاقي‌هاي سياسي در طول اين سال‌ها لطمه ديده و آزرده‌خاطرند که به یقین رعايت ادب و اخلاق يکي از شاخصه‌هاي مهم نامزد اصلح در اذهان عمومي مي‌باشد.
3ـ ايجاد شور و هيجان يکي از الزامات رقابت‌هاي انتخاباتي است که مي‌تواند در افزايش مشارکت سياسي و تهييج و ترغيب مردم براي آمدن به پاي صندوق‌هاي رأي مؤثر باشد؛ اما بايد توجه داشت که اين هيجان‌بخشي با حفظ مرزهاي امنيت و ثبات و آرامش انتخابات معنا مي‌يابد.
4ـ تمرکز بر ارائه برنامه و اثبات خود به جاي تخريب رقيب، از اصول اوليه رقابت صحيح است که اتفاقاً نزد افکار عمومي نيز از مطلوبيت بالايي برخوردار است. ملت بيش از آنکه منتظر شعارها و وعده‌هاي دروغين باشند، منتظر ارائه برنامه‌اي منسجم، منطقي و مبتني بر واقعيت‌هاي امروز کشور هستند که براي رفع نيازهاي واقعي و ضروري جامعه طرح‌ريزي شده باشند؛ لذا انتظار آن است که نامزدها در اين مسير قدم بردارند تا امکان انتخاب شايستگان و کارآمدان براي ملت فراهم آيد.
5ـ انتخابات عرصه نقد و احياناً به چالش کشيدن منطقي رقباي سياسي است؛ اما نبايد فراموش کرد که اين ماجرا باید با رعايت مرزهاي منافع ملي همراه باشد. طبيعي است که هرگونه افشاگري، سياه‌نمايي، القای یأس و نااميدي يا آشکار ساختن اسرار محرمانه و اطلاعات طبقه‌بندي شده نظام، براي به چالش کشاندن رقيب انتخاباتي خيانت جبران‌ناپذيري است که با واکنش هوشمندانه ملت نيز مواجه خواهد شد.
6ـ در تمامي ادوار انتخابات در ايران، زماني نبوده است که بيگانگان حقد و کينه خود را نسبت به ملت ايران و نظام اسلامي آشکار نکرده باشند و اين کار را با تلاش براي مداخله در انتخابات با آخرين شگردهاي تبليغاتي رسانه‌اي و تمامي توان دنبال کرده‌اند. اين سناريو در اين روزها با گسترش رسانه‌ها و افزايش تنوع  ابزارهاي ارتباط جمعي بيش از پيش مي‌تواند بر روند انتخابات کشور اثر بگذارد. در اين میان از همه نامزدهاي انتخاباتي این انتظار وجود دارد که با تدبير و بصيرت عمل کرده و مرزبندي خود با بيگانگان را شفاف کنند و اجازه دخالت به دشمنان ملت ندهند.
7ـ و دیگر آنکه انتظار پاياني، تسليم شدن در برابر رأي ملت و پذيرش نهايي نتيجه انتخابات است؛ چرا که نباید فراموش کرد که اين ملت هستند که ولي‌نعمت بوده و انتخاب رئیس‌جمهور، حق مسلم آنان است!
موارد برشمرده همان نکات کليدي است که متأسفانه در سال 1388 از آن غفلت شد و کام ملت پس از باشکوه‌ترين انتخابات ادوار رياست‌جمهوري به تلخی گرایید!

بهمن 1386 برای همه ایرانی‌ها یادآور خاطره شیرینی است. «کاوشگر ـ 1» اولین دست‌ساخته ایرانی‌ها از مدار زمین خارج شد. آن روز البته از دو دستاورد دیگر هم رونمایی شد؛ از جمله ماهواره ملی «امید» و ماهواره‌بر «سفیر». آنها هم یک سال بعد، یعنی در بهمن 1387 راهی فضا شدند تا ایران اولین کشور اسلامی و نهمین کشور جهان باشد که به طور مستقل توانایی ارسال ماهواره به مدار زمین را دارد. اگرچه روند تکمیل زنجیره صنعت هوافضا در ابتدای راه بود، اما گام‌ها مستحکم و قوی برداشته می‌شد.
کمتر از سه سال پس از امید، دومین ماهواره ایرانی در مدار زمین قرار گرفت. «رصد» برای اولین بار از سطح زمین تصویربرداری کرد و برای مراکز دریافت زمینی فرستاد. خبرهای خوش فضایی سال 1390 محدود به رصد نماند و بهمن ماه همان سال اولین ماهواره دانشگاهی، با نام «نوید علم و صنعت» هم در مدار زمین قرار گرفت. هدف اصلی پروژه فضایی ایران در عرصه ماهواره رسیدن به امکان ارسال ماهواره‌های مخابراتی و تلویزیونی به دورترین مدار زمین است؛ برنامه‌ای که افزون بر دستاوردهای علمی و فناوری، صرفه اقتصادی درازمدت هم برای کشور داشت. افزون بر این برنامه، پروژه دیگری در حال اجرا بود که هدف نهایی آن دستیابی به فناوری اعزام فضانورد به خارج جو زمین بود. بر همین اساس تا سال 1392، شش کاوشگر ایرانی برای تست‌های زیستی به مدار زمین وارد شدند. که البته این پروژه به دلیل عدم توجیه اقتصادی مخالفانی هم داشت.
بهمن 1393، حسن روحانی برای آخرین بار دستور پرتاب ماهواره «فجر» را صادر کرد تا آغازی بر تعطیلی پیشرفت‌های صنعت هوافضا باشد. به این ترتیب، روند پرتاب‌ها با وجود آمادگی علمی متوقف و بودجه مراکز تحقیقی مرتبط با صنعت فضایی قطع شد که آب سردی بر آتش متخصصانی بود که با پیشرفت‌های سال‌های 87 تا 93 به اوج خودباوری رسیده بودند. تعطیلی پروژه‌ها همان و آغاز فرار نخبگان همان. محسن شاطرزاده، معاون پژوهشی پژوهشگاه فضایی ایران درباره این مهاجرت‌های تلخ می‌گوید: «متأسفانه سه سال است که سند فضایی ما خوابیده است و نگذاشتند که در حوزه فضایی کاری انجام شود. در این مدت 40 نفر از متخصصان صنعت فضایی به آمریکا و اروپا رفته‌اند، حتی امارات متخصصان ما را جذب می‌کند و در حال راه‌اندازی صنعت فضایی است و می‌خواهد تا چند سال آینده گردشگر به فضا پرتاب کند.»
تعطیلی پروژه‌های فضایی چندی پیش واکنش «امی»، رئیس پژوهشگاه هوافضا را هم در پی داشت. او در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا ضمن انتقاد از بی‌توجهی دولت به صنعت هوافضا، گفته بود: «کمتر از 10 درصد از اهداف سند جامع توسعه هوافضای کشور محقق شده و این 10 درصد مربوط به هشت پرتاب انجام شده است، در حال حاضر محققان این پژوهشگاه به ارائه مقالات ISI‌ و طراحی در فضای مجازی مشغول هستند و ما از طریق سیستم‌های کامپیوتری به مدار زمین می‌رویم و برمی‌گردیم، ولی در عمل اقدامی صورت نمی‌گیرد؛ چون اعتبار نداریم.»
افزون بر بخش فضایی، صنعت هوایی کشور هم حال و روز خوشی ندارد. بر اساس سند جامع توسعه هوافضای کشور در بخش هوایی و هوانوردی اهدافی، چون تبدیـل شـدن بـه قطب منطقـه‌ای و دستیابی به جایگاه برجسـته جهانی با اسـتفاده از توان علمی و فناوری دانشـگاه‌ها و مراکز علمی و صنعتی، طراحی شده و تولیـد هواپیمای جـت 100 و 150 نفره و هواپیماهـای هوانوردی عمومـی و ایجـاد ظرفیت‌هـای سـخت‌افزاری و نرم‌افـزاری به منظور تحقق ترافیک هوایی50 میلیون مسـافر و 550 هـزار تـن بـار داخلی و 50 میلیون مسـافر و 950 هزار تن بار در سـطح بین‌الملـل و ترانزیت تعریف شده است.
در این باره اسفند 1395 سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که نهاد زیرمجموعه‌اش بخش مهمی از پیشرفت‌های صنعت هوافضا، یعنی پرتاب ماهواره‌ها را بر عهده داشته است، اظهار داشت: «برای ما تردیدآمیز است که موشک ماهواره‌بر که دارای اهداف غیر نظامی است با تشر آمریکا به انبار برود! تا کی باید باج دهیم و کوتاه بیاییم. ما اگر راهبردمان را تغییر ندهیم و به دستورات برخی از خواص که به گل نشسته‌اند عمل کنیم، روز به روز وضعیت‌مان خراب‌تر می‌شود.»
پیش از حاجی‌زاده برخی از نمایندگان مجلس هم ماجرای توقف پروژه‌های هوافضا را سیاسی و از توافقات نانوشته برجام دانسته بودند؛ اما پس از ابراز نگرانی رهبر معظم انقلاب از کند شدن یا توقف پروژه‌های بنیادین، همچون هسته‌ای و هوافضا که در تاریخ 28 مهر 1395 در دیدار نخبگان علمی مطرح کردند و با تلاش و پیگیری جمعی از نیروهای متعهد و دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف، ارتقا و به روز‌رسانی نرم‌افزاری و سخت‌افزاری این ماهواره انجام شد. سرانجام وزیر ارتباطات در 6 بهمن 95 در مصاحبه با صداوسیما از پرتاب این ماهواره تا پایان بهمن ماه خبر داد. ماهواره در بهمن ماه به نهاد متولی پرتاب تحویل داده شد تا پیش از 12 بهمن پرتاب صورت گیرد. خبرهای رسیده حاکی از استقرار ماهواره روی ماهواره‌بر و آمادگی کامل برای پرتاب بود؛ اما بنا به دلایلی نامعلوم این پرتاب نیز به تعویق افتاد و به چند روز بعد موکول شد. متأسفانه، باوجود تلاش فراوان و بی‌بدیل عوامل دست‌اندرکار در این تاریخ نیز پرتابی صورت نگرفت. 


 محمدرضا مرادی/ مصر هفته گذشته شاهد دو حمله تروریستی در دو کلیسای طنطا و اسکندریه بود که بر اثر آن 48 نفر کشته و 125 نفر دیگر زخمی شدند. داعش مسئولیت هر دو انفجار تروریستی را برعهده گرفت. «عبدالفتاح السیسی» رئیس‌جمهور مصر، در پی این حملات، سه ماه وضعیت فوق‌العاده اعلام کرده. وی هدف از اعلام وضعیت فوق‌العاده را محافظت از کشور، تضمین امنیت و جلوگیری از هر گونه «مداخله احتمالی» عنوان کرد و افزود: «نیروهای امنیتی بر تلاش‌های خود برای یافتن عاملان این حملات افزوده‌اند.» پارلمان مصر نیز نشستی را در این باره برگزار کرد که طی آن حاضران با اکثریت آرا پیشنهاد وضع حالت فوق‌العاده در مصر به مدت سه ماه را تصویب کردند. رئیس‌جمهور مصر اظهار داشت، شورای عالی مبارزه با تروریسم در مصر تشکیل می‌شود که این شورا از اختیارات تام برای مقابله و رویارویی با تروریسم برخوردار خواهد بود. حملات جدید علیه مسیحیان مصر در حالی روی می‌دهد که چهار ماه پیش نیز گروه داعش مسئولیت حمله به کلیسای سن پی‌یر و سن پل قاهره را برعهده گرفته بود. در آن حمله نیز 29 نفر کشته شده بودند. قبطی‌های ارتدوکس مصر حدود ده درصد جمعیت 92 میلیون نفری این کشور را تشکیل می‌دهند. در این باره باید به چند نکته توجه داشت:
اول: یکی از اهداف حامیان تروریست‌ها در منطقه، به ویژه تروریست‌های داعش این است که این گروه را نماد اسلام معرفی کنند؛ در صورتی که اسلام دین صلح و رحمت است. در راستای این هدف تروریست‌های اجاره‌ای داعش در یک سال گذشته به شهرهای مسیحی‌نشین در کشورهای اروپایی چندین بار حمله کرده‌اند و این بار نیز دو کلیسای مسیحی در مصر را هدف قرار داده‌اند. هدف اصلی این حربه، قرار دادن جامعه مسیحی در برابر جامعه مسلمانان است.
دوم: کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را شاید بتوان اصلی‌ترین حامیان داعش دانست. عربستان و قطر در پنج سال گذشته با حمایت‌های متنوع از داعش، این گروه را در راستای بی‌ثباتی در منطقه تقویت کرده‌اند. مصر نیز با توجه به این مسئله و اختلاف‌های دیگر روابط خود را با عربستان به منزله مادر تروریست‌های داعش به پایین‌ترین حدِ ممکن کاهش داد و از دولت سوریه در راستای مبارزه با داعش حمایت کرد؛ اما در چند هفته اخیر زمزمه‌های نزدیکی مجدد ‌السیسی به عربستان به گوش می‌رسد و حتی وی برای خشنودی آل‌سعود به ایران نیز حمله کرده است. در واقع، رئیس‌جمهور مصر باید به این نکته توجه داشته باشد که برای مبارزه با تروریست‌ها در کشور خود باید با سرِ این هیولا در منطقه مبارزه کرد و بدون قطع سرِ داعش در سوریه و عراق امکان ایجاد امنیت در مصر وجود ندارد. بنابراین، السیسی باید به این نکته مهم توجه داشته باشد که حمله به ایران در جایگاه بزرگ‌ترین دشمن و قربانی تروریست‌ها برای جذب دلارهای سعودی و حمایت از حامی بزرگ تروریست‌ها تنها به ناامنی بیشتر مصر کمک خواهد کرد.
سوم: منطقه سینا در شمال مصر از زمان کودتای السیسی در سال 2013 مرکز تروریست‌های تکفیری بوده است. ولایت سینا نیز به منزله شاخه داعش در مصر تاکنون چندین عملیات تروریستی انجام داده است. این مسئله از آنجا مهم است که آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره خواستار مصرِ ضعیف و قابل کنترل بوده‌اند. تردیدی نیست که تشدید تهدیدات تروریستی ـ تکفیری در منطقه سینا و تلاش برای حمله به مسیحیان نیز در چارچوب طرح صهیونیستی ـ-آمریکایی برای تضعیف دولت قاهره و تحمیل شروط و خواسته‌های خود آنها بر مصر صورت می‌گیرد.
در پایان باید گفت، انفجار دو کلیسا به صورت همزمان در مصر نشان‌دهنده تحول چشمگیر در توانمندی گروه‌های تروریستی در مصر است. بنابراین، نیروهای امنیتی مصر نیز باید همگام با این تحول خود را تقویت کنند. السیسی برای مقابله با معضلات امنیتی باید به این فهم برسد که آمریکا و رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی از طریق ابزار خود، یعنی وهابیتِ آل‌سعود به دنبال تضعیف کشورهای اسلامی هستند. مصر نیز یکی از کشورهای بزرگی است که در این جورچین قرار دارد. در واقع، السیسی اگر خواستار تداوم قدرت خود است، باید مرزبندی خود را با حامیان تروریست‌ها چه در منطقه و چه در عرصه بین‌الملل مشخص کند.

دکتر ابراهیم رزاقی در گفت‌وگو با صبح صادق
حسن فلاح/ «اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال» شعاری بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای سال ۱۳۹۶ برگزیدند؛ شعاری که نشانگر نگاه راهبردی ایشان به موضوع اقتصاد در جهت پیشرفت است و با پیگیری این راهبرد و تلاشی مجدانه در مسیر آن رونق تولید و کسب‌وکار میسر خواهد شد. رهبر حکیم انقلاب در ابتدای سال فرمودند برای ساماندهی به اقتصاد کشور تاکنون گام‌های بلندی برداشته شده، اما هنوز فاصله زیادی با مقصد مطلوب باقی است. معظم‌له همچنین فرمودند که اقتصاد مقاومتی عنوانی کلّی است و تولید و اشتغال مجموع نقاطی است که همه باید بر روی آن متمرکز شوند. در این راستا به سراغ دکتر ابراهیم رزاقی استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی رفتیم و با وی به گفت‌وگو نشستیم.
* آقای دکتر! همان‌گونه که مستحضرید در سال 96 مجدداً راهبرد اقتصادی برای کشور انتخاب شده است؛ به نظر شما دلیل تمرکز چند سال اخیر رهبر معظم انقلاب بر روی موضوعات اقتصادی، به ویژه اقتصاد مقاومتی چیست؟
من فکر می‌کنم یکی از دلایل آن برخلاف سیاست‌های کلان سیاسی کشور که با یاری کشورهای ستمدیده جهان به الگویی بلامنازع تبدیل شده، این یک نمونه بارز ایستادگی و مقاومت است، اما سیاست‌های اقتصادی با مبنا و اتکا به سیاست‌های سرمایه‌داری و لیبرالی که از سه سال پیش اتخاذ شده پیگیری می‌شود و هیچ توجهی به قانون اساسی ایران نیز ندارد. اصل 43 قانون اساسی می‌گوید دولت باید برای تمام مردم، کار، مسکن، خوراک، پوشاک، بیمه، درمان، بهداشت و آموزش فراهم کند. حضرت امام(ره) نیز در این باره فرمودند: اقتصاد مربوط به کوخ‌نشینان است و نه کاخ‌نشینان! انقلاب هم انقلاب مربوط به بهبود وضع کوخ‌نشینان است و نه توجه به کاخ‌نشینی و قدرت‌طلبی. ایشان در ادامه افزودند: اگر خوی کاخ‌نشینی در مسئولین نهادینه شود هیچ امیدی نیست؛ مسئولین باید از کوخ‌نشینان باشند، چون دردهای طبقات پایین را درک می‌کنند و بهتر می‌توانند این مدیریت را عهده‌دار شوند. هرچه زمان به دهه سوم فعالیت انقلابی می‌رسد، بیکاری، فقر و محرومیت و خالی شدن روستا از جمعیت، سیر صعودی به خود می‌گیرد. با وجود اینکه هزینه این ۳۸ سال فعالیت بنابر ارزش ارز حدود 15000 میلیارد دلار بوده که طبق ضوابط بین‌المللی باید 150 میلیون شغل ایجاد کند؛ یعنی هر 10 هزار دلار یک شغل پایدار. ولی الان حدود همه ارقامی که گفته شد به 11، 12 میلیون شغل ایجاد شده می‌رسد. البته، بخش عمده‌ای از آن به دلالی و واسطه‌گری برمی‌گردد. وقتی که فضا این طوری است در سطح جامعه هم مسائلی اعم از رشد بیکاری، افزایش فقر، خالی شدن روستاها از جمعیت و اینکه تولید در وضعیت نامساعدتری قرار گرفته، مخصوصاً در این دوره چهار ساله، رنگ و لعاب جدیدتری به خود می‌گیرد. برخلاف بی‌تفاوتی‌های دولت، کسانی که دلسوز انقلاب هستند، آینده‌نگری می‌کنند که اگر این خطر پدید آمده ادامه پیدا کند، امکان حل کردن مسئله بسیار مشکل‌تر خواهد شد. دیدید که حسن روحانی رئیس‌جمهور که در ابتدای کار گفته بود 100 روز و در بازه زمانی چهار سال بسیاری از موانع و مشکلات برطرف می‌شود، الان می‌گویند 100 سال دیگر هم نمی‌توانیم این مشکلات را حل کنیم. راست هم می‌گویند با این سیاست‌های لیبرالی که در این 3۸ سال پیاده شده امکان حل مشکلات اقتصادی، فقر، بی‌خانمانی و... وجود ندارد. این الگو در سطح جهانی هم که کشورهای سرمایه‌داری، فقر را به کشورهای دیگر تحمیل می‌کنند، تحقق پیدا نکرده است، ما که دیگر در این میان قربانی هستیم. از سویی رهبر معظم انقلاب شش، هفت سال محورهایی که برای سال انتخاب می‌کنند در رأس آن توجه به اقتصاد است. ایشان به جد پیگیری هم می‌کنند و حتی دومین سال است که حضرت آقا تدبیر کردند به نام اقتصاد مقاومتی، نامگذاری کنند.
رنج کسانی که قربانی وضع موجود اقتصادی هستند برای بسیاری از خانواده‌های کشور کاملاً محسوس است. فقر به گونه‌ای است که معاون رئیس‌جمهور اعلام کردند، دهک ثروتمند کشور سالیانه 60 میلیون تومان هزینه‌های غیر خوراک دارند، ولی برای دهک فقیر 500 هزار تومان سالیانه است. اختلاف این دو تقریباً 120 برابر است؛ به عبارت بهتر، این اندازه اختلاف طبقاتی برای کشور پدید آمده است. یا مثلاً بیش از 50 درصد درآمد کشور در اختیار دو دهک است؛ در صورتی که پنج، شش دهک درآمدی ایران شاید به 10، 15 درصد هم نرسد و بقیه طبقه متوسط است و نکته مهم اینکه در جمهوری اسلامی ایران، هم بنا به قانون اساسی، هم از نظر اندیشه‌های حضرت امام(ره) و هم از نظر بنیان‌های دینی ما کوخ‌نشینان مطرح هستند و باید وضع آن بهبود پیدا کند، ولی چنین تصویر نامساعدی از خانواده‌های کم‌درآمد به وجود آمده است که اینها در واقع صاحبان اصلی انقلاب اسلامی هستند.

* چرا در یکی دو دهه اخیر موضوع اقتصاد تا این حد اهمیت پیدا کرده و دشمن برای ضربه زدن به ایران، اقتصاد را هدف قرار داده است؟
اقتصادی که این سال‌ها مدنظر است با اقتصاد گذشته خیلی تفاوت دارد. اقتصاد امروز به رفع و تأمین نیازمندی‌ها توجه جدی دارد. این تأمین نیازها پیش از این از سوی خانواده‌ها براساس درآمد، تعیین می‌شد و براساس آنچه در سطح جامعه بنیان‌های دینی ترتیب داده بودند؛ ساده‌زیستی، کمک به دیگران و... وسایل تبلیغاتی که جدید به وجود آمده مثل انواع سریال‌ها، فیلم‌ها، اخبار، رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، تلفن همراه، تبلیغات تلویزیونی و ماهواره‌ای، خبرهایی که در دانشگاه‌ها نشر می‌دهند، خانواده‌هایی که الگوهای زندگی مرفه خود را به رخ دیگران می‌کشند. قبلاً ثروتمندان ساده‌زیستی پیشه می‌کردند و حالا عمدتاً افراد از جنبه معنا دور می‌شوند و اعتقاد دارند این پوچی‌ها را با توجه به منویات رهبر معظم انقلاب و تکیه بر احادیث و روایات و احترام به مقام اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) به مرحله معنا و حقیقت برسانند. حالا تحت این عوامل جدید شرایطی به وجود می‌آید نیازهای ما را در درجه اول غرب و سپس واردکنندگان داخلی، فروشندگان و خانواده‌های متمول و ثروتمند تعیین می‌کنند. در این صورت چه اتفاقی می‌افتد؟ انسان آرام آرام به طرف خودبینی و خودمحوری حرکت می‌کند و به فرهنگ غربی جذب می‌شود. این اقتصاد و امکانات چه به روز کشوری مثل ایران می‌آورد؛ وقتی فردگرایی مادی رشد می‌کند، جایی برای دفاع و رفع نیازهای معنوی باقی نمی‌ماند. این تشدید مصرف باعث شد که انسان‌ها مصرف‌زده شوند؛ در واقع این مصرف‌گرایی بحران اقتصادی آنها را رقم زد.

* دلیل اصرار رهبر معظم انقلاب بر ساخت و استحکام درونی اقتصاد چیست؟
هر کسی که دلش برای این نظام ‌می‌سوزد دوست دارد ایستادگی کند و مسائل و معضلات کشور را حل کند. نمونه این توفیقات صنایع دفاع می‌باشد؛ اگر این بروز توانمندی‌های دفاعی با در دستور کار قرار دادن سیاست‌های دولت، پیش می‌رفت کاری از پیش نمی‌بردند؛ چرا که آنها مدیران جهادی هستند. رهبری گفتند آمریکایی‌ها اقتصاد مقاومتی پیش گرفتند، به این واسطه از انگلیسی‌ها جلوتر حرکت کردند. کشورهای سوسیالیستی هم اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار دادند. سیاستی که بر اساس آن باید تمرکز به درون داشت و نسبت به بیرون بی‌نیاز بود. در این راه باید از مدیران جهادی و کارآمد بهره برد تا منافع درونی صد درصدی حاصل شود. در کشورهای سوسیالیستی با مبانی سوسیالیستی، مقاومت کردند و بیشتر معیارشان جلوگیری از فقر کارگران بود. ولی مبانی فلسفی ما چیست؟ مبانی فلسفی ما قانون اساسی، اندیشه‌های حضرت امام(ره) و جامه عمل پوشاندن به شعار «ما می‌توانیم» است. اصل 44 قانون اساسی می‌گوید وظیفه دولت این است که صنعتی شدن ایران را تحقق ببخشد. چون بخش خصوصی و تعاونی نمی‌توانند کار چندانی را در این راستا انجام دهند. طی این 3۸ سال بر نظام سرمایه‌داری که به تولید هیچ توجهی ندارد و سرشار از دلالی و واسطه‌گری است، تأکید کردند. در حالی که می‌توانستند به دنبال ثمربخشی باشند، تا سودآوری مثل صنایع دفاع. سود وسیله است و نه هدف، این مجموعه نظری و عملی با الگوی صنایع دفاع و بهره‌مندی از وجود آن مدیران جهادی، مورد نظر رهبری هم هست.

* به تازگی عده‌ای می‌گویند برای پیشرفت در اقتصاد باید از هزینه‌های نظامی و تقویت قوای نظامی چشم پوشید! چه رابطه‌ای میان تقویت قوای نظامی و رشد اقتصادی وجود دارد؟
اولین نکته این است که وقتی کشوری مورد تهاجم بیگانه است، اگر نتواند از خودش دفاع کند باید چه کار کند. آیا باید نظر دشمن را تأمین کند؟! ایران به جای کنار آمدن با دشمنان، خط دیگری را انتخاب کرد، خطی که تنها هدف زندگی انسان‌ها، اقتصاد، مصرف، داشتن و... نیست؛ اینها وسیله است. به دیگران کمک کنیم و حافظ نفس خودمان باشیم که در هیچ مبانی سرمایه‌داری و سوسیالیستی این تکیه بر اصول و قواعد دینی وجود ندارد. اگر این مهم تحقق پیدا کند، هیچ‌گاه غربی‌ها نخواهند توانست ایران را به حیاط خلوت خود تبدیل کنند. بنابراین این نظر درستی نیست که با تسلیم شدن در مقابل آمریکا مسائل اقتصادی حل می‌شود؛ برای مردمی مثل ایران چنین وضعی قابل قبول نیست. کشورهایی مثل ایران، روسیه، چین و برزیل که بالقوه امکان رقابت با آمریکا را دارند، به دلیل برخورداری از ایدئولوژی‌های موفق! محکوم به تجزیه هستند.

* چرا مسیرهای اقتصادی کشور ما دچار آزمون و خطاست؟
مسئولان ما دچار آزمون و خطا نیستند. آزمون و خطا برای کسی است که وقتی آزمون داد اشتباه خودش را جبران کند. مسئولان اقتصادی ما در طول این 3۸ سال، سیاست‌های سرمایه‎‌داری و لیبرال را اجرا کردند. با وجود اینکه می‌دیدند به طور مرتب از اهداف تعیین شده دور می‌شوند و کشور بیش از پیش به نفت، پتروشیمی و صادرات و استفاده از کالاهای خارجی مصرفی وابسته می‌شود و بحران بیشتری در رکود صنایع به وجود می‌آید. در این حال فعالیت‌های دلالی بیشتر می‌شود و طبقه اشرافی نیز به لحاظ کمّی و کیفی رشد می‌کنند. یا آگاهانه یا غیر آگاهانه به این مسیر ادامه دادند و در عین حال به قانون اساسی هم عمل نکردند. پس آزمون و خطا نبوده! آزمون و خطا برای مدیرانی است که اهداف را دنبال می‌کنند، ولی بالاخره موفق می‌شوند. مگر ما در صنایع دفاعی‌‌مان این کار را نکردیم، آزمون دادیم خطا بود و سپس هنرمندانه و عالمانه اصلاح کردیم.

  اکبر ادراکي/ انتخابات عرصه‌اي براي تعين‌بخشي به قانون در جامعه است. در اين کنش اجتماعي اراده ملت مبتني بر قانون به پيش مي‌رود و سرنوشت کشور براي مدتي معين به فرد يا افرادي سپرده مي‌شود تا امور کشور را در چارچوب قانون مديريت کنند. با پايان دوره مشخص، عمر مديريت‌ها به پايان مي‌رسد و بار ديگر انتخاباتي برپا مي‌شود تا معلوم شود اراده ملت به کدام سو معطوف خواهد شد.
انتخابات رياست‌جمهوري نيز از جمله اين عرصه‌هاي سياسي است که در آن افراد مختلفي خود را نامزد مي‌کنند تا يکي از ميان آنها با بيشترين اقبال مردمي مواجه شده و در مقام رئيس‌جمهور براي دوره‌اي چهار ساله مديريت قوه مجريه را برعهده بگيرد.
اما در اين ميان سازوکار قانوني اين انتخابات با مشکلي جدي روبه‌رو است؛ به گونه‌ای که اصل روند انتخابات را حتي با آسيب مواجه کرده و به ابزاري براي تمسخر و تحقير و بي‌اعتباري تبدیل شده است. مطابق با ماده 35 قانون انتخابات رياست‌جمهوري، انتخاب‌شوندگان هنگام نام‌نویسی بايد شرايط زير را داشته باشند:
1ـ از رجال مذهبي و سياسي بودن، 2ـ ايراني‌الاصل بودن، 3ـ تابعيت کشور جمهوري اسلامي ايران را داشتن، 4ـ مدير و مدبر بودن، 5ـ حسن سابقه و امانت و تقوا داشتن، 6ـ مؤمن و معتقد بودن به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي کشور.
همان‌طور که مشخص است، قانون فوق آنقدر عام و کلي است که مصاديق بسياري را از دايره کل جمعيت کشور دربرمي‌گيرد، بدون آنکه مانعي براي حضور افراد داشته باشد! در اين قانون حتي شاخصه‌هاي اوليه‌‌اي، چون سن و سواد هم لحاظ نشده است؛ از این رو نبايد تعجب کرد که کودکي دست در دست مادرش براي نام‌نویسی به وزارت کشور برود! يا آنکه فرد بي‌سوادي در حالي که مي‌داند توان اداره هيچ سمت رسمي را به دليل ناتواني از خواندن و نوشتن ندارد، اما خود را به صف داوطلبان برساند!
اين حضور پر تعداد نامزدهاي انتخابات رياست‌جمهوري از سال 84 و انتخابات رياست‌جمهوري نهم رنگ‌وبوي جدي به خود گرفت و اين روزها به اوج خود رسيده است. همين نقص موجب شده است تعداد داوطلبان از مرز هزار نفر نيز بگذرد و بي‌دليل وقت وزارت کشور و ديگر دست‌اندرکاران انتخابات گرفته شود! به نظر مي‌رسد، اين افراد بيشتر مي‌خواهند ديده شوند. آنها مي‌دانند شوراي نگهبان صلاحيت آنها را براي انتخابات تأييد نمي‌کند؛ اما به وزارت کشور مي‌روند و نام‌نویسی مي‌کنند. هدف اين افراد انجام مصاحبه، پخش شدن تصويرشان از رسانه‌ها، به ويژه تلويزيون و مطرح شدن است.
بسياري از اين افراد که در اين انتخابات نام‌نویسی کرده‌اند، خود را واجد شش ويژگي برشمرده مي‌دانند. به نظر مي‌رسد بهتر است براي انتخابات رياست‌جمهوري شرايط نامزدهاي رياست‌جمهوري به صورت جزئي‌تر مطرح شود. رئیس‌جمهور پس از رهبر معظم انقلاب بالاترين جايگاه را در کشور دارد و لازم است افرادي وارد صحنه شوند که بتوانند شأن اين جايگاه را حفظ کنند.
در برخي از کشورها نامزدهاي رياست‌جمهوري حداقل بايد 100 امضا از شخصيت‌هاي سياسي و شناخته شده کشورشان بگيرند تا بتوانند در انتخابات نام‌نویسی کند؛ در برخی نظام‌ها شرکت در انتخابات منوط به پرداخت هزینه است. در برخي ديگر نامزدها از سازوکار‌هاي حزبي بيرون مي‌آيند. در برخي ديگر داوطلبان بايد پيش از ورود به صحنه انتخابات رياست‌جمهوري سوابق مديريتي مشخصي داشته باشند. هر نظام سياسي مبتني بر انگاره‌هاي سياسي ـ اعتقادي ـ ايدئولوژيک خود معيارهايي را در اين زمينه مشخص کرده است که به نظر مي‌رسد اين دوره از انتخابات بايد پايان‌بخش اين وضعيت بغرنج در کشور باشد؛ چرا که چهره زيباي انتخابات در نظام مردم‌سالاري ديني را که در حقيقت تجلي ناب جمهوريت و مشارکت مردم است، خدشه‌دار کرده است.

   حسین عبداللهی‌فر/ هجوم رکوردشکن ثبت‌نام‌کنندگان برای انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری همچون ادوار گذشته شگفتی‌ساز شد و مثل همیشه مورد انتقاد عمومی قرار گرفت. اینکه چرا این رویه با اصلاح قانون، درست نمی‌شود و ممانعتی به عمل نمی‌آید؟ پرسشی همگانی است که پاسخش را باید مسئولان مربوطه ارائه کنند. اما اینکه چرا این اشتیاق عمومی برای بسیاری وجود دارد و انگیزه مراجعه‌کنندگان به ستاد انتخابات کشور چیست؟ پرسشی است که پاسخ آن مقصود این نوشتار است.
به طور کلی، ثبت‌نام‌کنندگان دو انگیزه برای نام‌نویسی دارند: اول انگیزه‌های سیاسی که در روند رقابت‌ها و نتیجه انتخابات تأثیر دارد. دوم مقاصد غیرسیاسی که از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، جامعه‌شناختی و روانشناختی و... قابل بررسی می‌باشد. برای شناخت انگیزه‌های غیر سیاسی کافی است به اظهارنظر مراجعه‌کنندگان توجه شود که هر یک دلیلی و بعضاً بدون هدف اقامه می‌کنند که خود پیامی ضمنی را مخابره می‌کند. اما شناسایی اهداف سیاسیون که با وجود اهمیت زیاد، خود آن را بیان نکرده، یا حداقل بخشی از آن را مکتوم می‌کنند، مستلزم تحلیل رفتاری شخصیت‌های سیاسی و واکاوی راهبردها و تاکتیک‌های انتخاباتی جریان حامی آنهاست. با استفاده از همین شیوه می‌توان ثبت‌نام‌کنندگان سیاسی را از منظر انگیزشی به چند گروه تقسیم کرد:
1ـ تکلیف‌گرایان
اینها کسانی هستند که خود قصد ورود به انتخابات را نداشته، اما براساس خواست مردم و گروه‌های اجتماعی احساس تکلیف کرده و به عرصه رقابت‌ها پا می‌گذارند. بزرگ‌ترین شاخصه این دسته از نامزدها این است که از پیش قصد ورود نداشته و معمولاً غیرمنتظره ورود پیدا می‌کنند؛ لذا شگفتی‌ساز شده و به صورت پدیده انتخابات درمی‌آیند.
2ـ خودتکلیفی‌ها
این گروه هم مانند دسته اول احساس تکلیف می‌کنند، با این تفاوت که تکلیف‌شان را دیگران معین نمی‌کنند؛ بلکه این خودشان هستند که تکلیف معین می‌کنند. از شاخصه این افراد آن است که نه تنها به نتیجه عمل خود و احتمال رأی نیاوردن توجهی ندارند؛ بلکه از اینکه ورود آنها به زیان دیگران نیز باشد، ابایی ندارند. شعار ما مأمور به تکلیف هستیم، نه نتیجه از طرف این افراد مطرح می‌شود و معمولاً نیز ورود آنها نتیجه‌بخش نبوده است.
3ـ بازیگران سیاسی
بازیگران سیاسی یا مکلفان حزبی کسانی هستند که مانند گروه اول و دوم بر اساس تکلیف ورود پیدا می‌کنند، اما این تکلیف را برای آنها یک جناح، جریان، حزب یا گروه سیاسی معین می‌کند و آنها باید براساس دستور نام‌نویسی کنند. از ویژگی این دسته آن است که معمولاً ورود آنها از مدت‌ها پیش از انتخابات مشخص بوده و نام‌نویسی‌شان با سروصدای تبلیغاتی همراه می‌باشد.
4ـ بازندگان سیاسی
بازندگان یا خرابگران سیاسی کسانی هستند که به دلیل اشتباهات گذشته امکان نقش‌آفرینی نداشته، اما به جای آنکه خطاهای خود را با خویشتن‌داری اصلاح کنند، سعی می‌کنند بازی دیگران را نیز خراب کنند. شاخصه اصلی این افراد آن است که وزن خود را بیش آن چیزی که هستند، می‌دانند. از همین رو، تصور آنها این است که حضور نیافتن‌شان در انتخابات پیش رو، سبب خواهد شد تا انتخاباتی سرد، بدون حضور پرشور مردم و نتیجه‌ای مشخص برگزار شود. 
اکنون نظاره‌گر ورود چهره‌های جدیدی هستیم که سبب شور انتخاباتی شده و نتیجه نیز به مراد آنها نیست؛ اما ناگزیر به ورود شده و با هدف تحت‌الشعاع قرار دادن حضور چهره‌های جدید دست به کار شده‌اند. نگرانی عمده این دسته پیروزی کسانی است که اگر به قدرت برسند این گمان واهی که فقط یک نفر قادر به شکست نامزدهای برتر بوده و اصلاح روند جاری است را باطل خواهد کرد.

 محمدابراهیم میانجی/  دهمین نشست خبری رئیس‌جمهور با اصحاب رسانه با حضور رسانه‌های داخلی و خارجی صبح روز دوشنبه 21 فروردین ماه 1396 در محل نهاد ریاست جمهوری برگزار شد. این نشست آخرین نشست خبری روحانی پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم بود.
رئیس‌جمهور در این نشست با اشاره به در پیش بودن دو انتخابات در اردیبهشت ماه سال جاری گفت: «دو انتخابات بزرگ پیش رو داریم. حواس‌مان باشد که انتخابات برای نزدیک‌تر شدن ما است. نزدیک‌تر شدن احزاب، گروه‌ها و جناح‌ها. باید در این میان به مردم سخن دقیق بگوییم. دروغ گفته نشود. نباید به مردم آمار دروغ بدهیم، مخصوصاً دروغی که باعث تأسف، ‌یأس و ناامیدی مردم شود.»
با توجه به محتوای اقتصادی ارائه شده از سوی آقای روحانی و تأکید ایشان به بیان سخن دقیق و پرهیز از دروغ، به سه محور از بیانات تأمل برانگیز ایشان در این نشست اشاره می‌شود:

مبنای آماری 
ایجاد 700 هزار شغل 
حسن روحانی طی چند ماه گذشته درباره میزان اشتغال‌زایی دولت یازدهم گفته بود که سالیانه 700 هزار شغل ایجاد کرده‌ایم. وی در آخرین نشست خبری خود با اصحاب رسانه در 21 فروردین در پاسخ به این پرسش که «مبنای آماری 700 هزار شغل ایجاد شده چیست؟»، تصریح کرد: «مسئله اشتغال یک مسئله بسیار مهمی است و یکی از اهداف دولت این بود که اشتغال خالص را بالا ببرد. اشتغال خالص در سال های 86 تا 91 خیلی کم و زیر 10 هزار نفر بوده است(!) ما می‌خواستیم این اشتغال خالص بالا برود و به یک رقم قابل قبول برسد.»
وی افزود: «سال گذشته اشتغال خالص مجموعاً 630 هزار بوده است(!) اما می‌گویید، بیکاری هم بیشتر شده است؛ یعنی اگر 2 میلیون و 700 هزار بیکار داشتیم، 400 تا 500 هزار نفر به آن اضافه شده است. ما این مشکل را امسال هم خواهیم داشت و متقاضی کار هم یک میلیون و 200 تا 300 هزار نفر می‌باشد. حتماً تلاش می‌کنیم بالای 700 هزار شغل ایجاد کنیم.
برخی کارشناسان و اقتصاددانان در واکنش به اظهارات رئیس‌جمهور در زمینه اشتغال‌زایی چنین می‌گویند که؛ شاید بخش آخر آمار دولت که بیان می‌کند سالیانه 1 میلیون و 200 هزار متقاضی شغل داریم که برای 700 هزار نفر شغل ایجاد کردیم و 500 هزار نفر به لشکر بیکاران سال‌های قبل اضافه شده‌اند، درست باشد؛ یعنی اضافه شدن 500 هزار نفر به لشکر بیکاران. اما درباره دو مورد اول، تردید اساسی وجود دارد. تردید اساسی آنجاست که نرخ اشتغال در کشور از نرخ زاد و ولد سال‌های گذشته کشور که امروز به سن کار رسیده‌اند، به دست می‌آید؛ یعنی 15ساله‌هایی که در سال 95 به بازار کار وارد شده‌اند، متولد سال 80 هستند، آن دسته از افرادی که در 25 سالگی به بازار کار آمده‌اند، متولدین دهه 70 هستند.
در دهه‌های 70 و 80  نرخ زاد و ولد ۵/۱ درصد است و پایه جمعیتی 60 میلیون نفر بوده است. اگر 60 میلیون نفر در ۵/۱ درصد ضرب شود، عدد به دست آمده 900 هزار نفر است. نرخ اشتغال با این میزان ضرب می‌شود. اگر فرض را بر این بگیریم که در بیشترین حالت ممکن 50 درصد مردم متقاضی شغل باشند، رقم به دست آمده 450 هزار نفر می‌شود؛ یعنی در صورتی که مرگ‌ومیری وجود نداشته باشد، از دهه ۸۰  حدود 450 هزار نفر به متقاضیان شغل اضافه شده‌اند. بنابراین با عددی که دولت اعلام می‌کند؛ یعنی 500 هزار نفری که به تعداد بیکاران اضافه شده است، سازگاری دارد و نشان می‌دهد دولت یازدهم شغلی ایجاد نکرده است.

بدهی بانک‌ها را 
پرداخت کردیم!
رئیس‌جمهور در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا سیاست‌های دولت برای کنترل تورم باعث ایجاد بحران در نظام بانکی شده است، گفت: «من کلمه بحران را قبول ندارم و هیچ بحرانی وجود ندارد. از افتخارات ماست که شرایط بانک‌ها نسبت به سال گذشته بهتر شده است.»
رئیس دولت یازدهم با بیان اینکه تورم 45 درصد در دولت قبلی به این دلیل بود که از بانک مرکزی برداشت می‌کردند، گفت: «دولت قبل 43 هزار میلیارد تومان برای مسکن مهر از بانک مرکزی برداشت کرد و با این کار در جیب مردم دخالت کردند، اما در این دولت نه تنها از بانک مرکزی برداشتی نداشتیم؛ بلکه برای اولین بار بدهی‌های بانک‌ها را پرداخت کردیم.»
محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی دولت اواخر بهمن ماه سال گذشته در هشتمین نشست توسعه نظام تأمین مالی و سرمایه‌گذاری با اشاره به بدهی‌های دولت به نظام بانکی گفت: «دولت آنچه بدهی به نظام بانکی دارد از سال ۹۲ در مجمع عمومی بانک مرکزی حدود ۳۸ هزار میلیارد تومان بوده که به ۴۲ تا ۴۵ هزار میلیارد تومان رسیده است.»
در همین راستا و دو روز پس از اظهارنظر رئیس سازمان برنامه و بودجه، علی طیب‌نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی در دوازدهمین نشست شورای اداری استان هرمزگان، گفت: «مطالبات بانک‌ها از دولت 100 هزار میلیارد تومان است و سیستم بانکی ما مشکلات جدی داشته و دارد و ما به دنبال حل این مشکل بوده‌ایم.»
اما گزارش بانک مرکزی از میزان بدهی دولت، اعدادی به مراتب بزرگ‌تر را نشان می‌دهد. بانک مرکزی در بخشی از گزارشی که ابتدای اسفند ماه سال گذشته منتشر کرد، وضعیت پولی و بانکی کشور را مورد تحلیل قرار داد که رقم بدهی بخش دولتی به بانک‌ها در آذر ماه سال 95، 209 هزار میلیارد تومان برآورد شده که از این میزان حدود 180 هزار میلیارد مربوط به خود دولت است و مابقی آن به شرکت‌ها و مؤسسات وابسته دولتی مربوط می‌شود. 
همان‌گونه که دیده می‌شود بخشی از مشکلات وارد شده به شبکه بانکی کشور در یک دهه گذشته ناشی از رفتار غیر بهینه دولت با نظام بانکی کشور بوده و نه تنها در سال‌های اخیر برای کاهش بدهی‌های دولت به شبکه بانکی تلاشی صورت نگرفته است؛ بلکه این رقم با سرعت بالا رو به افزایش بوده است. 

ادعای تسویه 
بدهی‌های دولت!
حجت‌الاسلام روحانی در این نشست خبری مدعی شد که دولت متبوعش اولین دولتی است که بدهی خود را پرداخت می‌کند و بدهی برای دولت بعدی نخواهد گذاشت!
این ادعا در حالی صورت گرفته است که تنها کافی است به وضعیت بدهی‌های دولت به سازمان تأمین اجتماعی توجه داشته باشیم. آقای تقی نوربخش در ابتدای دولت یازدهم مدعی بود که دولت حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان به سازمان تأمین اجتماعی بدهکار است. این رقم در گزارش اخیر وزارت اقتصاد، ۹۰ هزار میلیارد تومان برآورد شد. این در حالی است که به تازگی آقای نوربخش رقم واقعی بدهی دولت یازدهم به تأمین اجتماعی را ۱۳۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است!
امروز تأمین اجتماعی در مرز ورشکستگی است و آینده میلیون‌ها ایرانی به خطر افتاده است. آقای رئیس‌جمهور بهتر است به جای ادعاهای عجیب و غریب، از وضعیت شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا) به مردم گزارش بدهد و بگوید ۲۰۰ شرکتی که هر یک پنج هیئت مدیره دارند، ماهیانه چقدر از بیت‌المال را به جیب افراد خاص واریز می‌کنند؟

 قاسم غفوری/ غرب آسیا همچنان کانون اصلی تحولات جهانی است و هر تغییری در آن بر کل نظام جهانی تأثیر خواهد گذاشت مسئله سوریه و مبارزه این کشور و متحدانش با تروریسم و مقابله آمریکا و شرکایش با این مبارزه همچنان اساس تحولات منطقه شده، هر چند که مسائلی همچون بحران عراق، جنایات و اشغالگری رژیم صهیونیستی و جنایات سعودی در منطقه به ویژه در یمن و بحرین را نیز باید به آن افزود. شرایط سوریه چنان در مرحله حساسی قرار گرفته که پوتین رئیس‌جمهور روسیه به تازگی رسماً اعلام کرده است که شواهدی مبنی بر تحرکات آمریکا برای اجرای عملیات نظامی در جنوب دمشق در دست است. برخی منابع خبری نیز از اقدام آمریکا و انگلیس علیه سوریه از مرزهای اردن خبر داده‌اند. 
در این میان آنچه در معادلات منطقه در لوای سایر تحولات در جریان است، مجموعه اقداماتی است که علیه حزب‌الله لبنان صورت می‌گیرد. هر چند کانون توجهات و درگیری‌های سیاسی و نظامی حول محور سوریه است، چنانکه در هفته‌های اخیر تحرکات غرب برای متهم‌سازی سوریه به استفاده از سلاح شیمیایی و حتی اقدام نظامی علیه این کشور شدت گرفته و نشست گروه 7 در ایتالیا (21 و 22 فروردین) رسماً به موضوع سوریه و تشدید فشارها بر این کشور و متحدانش متمرکز شد، اما روند تحولات نشان می‌دهد که زنجیره‌ای از اقدامات در عرصه داخلی و خارجی لبنان علیه حزب‌الله در جریان است. 
در عرصه داخلی لبنان فضای سیاسی در حالی با انتخاب میشل عون به ریاست‌جمهوری و معرفی سعد حریری به عنوان نخست‌وزیر به سمت آرامش نسبی پیش می‌رفت که برخی تحرکات مهم در این حوزه در جریان است. دعوت عربستان از سعد حریری آن هم با هواپیمای اختصاصی پادشاه سعودی و نیز دعوت برخی کشورهای اروپایی از وی را می‌توان در راستای ایجاد فضای منفی سیاسی در لبنان دانست، چنانکه در طول این سفرها حریری از اختلافات دولت لبنان با سوریه و نقش حزب‌الله در این کشور سخن گفت. 
در بعد داخلی تکرار فعالیت گروه‌های تروریستی و نیز درگیری‌ در برخی اردوگاه‌های فلسطینی‌نشین بعد دیگر تحرکات امنیتی علیه حزب‌الله می‌توان ارزیابی کرد که نمود عینی آن درگیری‌های در اردوگاه عین‌الحلوه با ده‌ها کشته و زخمی بود. این اردوگاه ‌برای آوارگان فلسطینی در شرق شهر صیدا و در محور بین مناطق شیعه‌نشین، سنی‌نشین و مسیحی‌نشین لبنان قرار دارد. این اردوگاه در اتوبان منتهی به جنوب لبنان واقع شده که نیروهای بین‌المللی مستقر در لبنان از سال 1978 تاکنون از این مسیر تردد می‌کنند. این اردوگاه همچنین در نزدیکی اکتشافات نفتی در دریای مدیترانه قرار دارد. بسیاری معتقدند که یکی از اهداف این درگیری‌ها مشغول‌سازی حزب‌الله و ارتش لبنان به اختلافات داخلی و دور کردن آنها از تحولات سوریه و نیز برخی اقدامات برای استفاده از خاک لبنان به منظور حمایت از تروریست‌ها در سوریه بوده است. 
در عرصه بیرونی نیز تحرکاتی علیه حزب‌الله شدت گرفته است، چنانکه به تازگی در نشست اتحادیه عرب در اردن بار دیگر بر قرار دادن نام حزب‌الله در فهرست اسامی گروه‌های تروریستی تأکید شد که البته لبنان نیز ضمن اعلام سیاست بی‌طرفی خود، در خصوص بندهای 6 و 7 توافق نکرد و اعلام کرده است که نمی‌تواند توصیف حزب‌الله به گروهی تروریستی را ‌بپذیرد؛ چرا که خارج از دسته‌بندی‌های سازمان ملل و خلاف معاهده عربی برای مبارزه با تروریسم است. 
نکته قابل توجه آنکه تشدید تحرکات آمریکا و شرکای اروپایی آن برای دور کردن روسیه از سوریه و متحدانش نیز بخشی از اقدام علیه حزب‌الله است، چنانکه تیلرسون وزیر خارجه آمریکا پیش از سفر به روسیه تأکید می‌کند مسکو میان روابط با آمریکا یا سوریه، ایران و حزب‌الله یکی را انتخاب کند. 
زنجیره این رفتارها نشان می‌دهد که تحرکاتی گسترده از سوی دشمنان مقاومت برای فشار بر حزب‌الله در جریان است که در عرصه داخلی و خارجی لبنان شکل می‌گیرد. حال این سؤال مطرح است که هدف این رفتارها چیست و در ورای آن چه اهدافی دنبال می‌شود؟
بخشی از این اقدامات برگرفته از اهداف سیاست داخلی لبنان است. لبنان خود را برای انتخابات پارلمانی آماده می‌سازد، در حالی که شواهد نشان می‌دهد جایگاه برتر مقاومت نزد افکار عمومی است که می‌تواند در ساختار پارلمان تغییرات اساسی ایجاد کند. ایجاد بحران‌های حاشیه‌ای را می‌توان گامی برای معطوف کردن جریان مقاومت به حاشیه و در عین حال تخریب جایگاه آن نزد مردم لبنان دانست تا شاید با این حربه بتوانند روند انتخابات را مدیریت کنند. 
نکته دیگر اقدام برای اهداف رژیم صهیونیستی و سعودی است. روند تحولات حکایت از آن دارد که از اهداف اصلی سعودی و صهیونیست‌ها در منطقه و جهان اقدامات مستقیم یا تحریک غرب علیه حزب‌الله هستند، چنانکه مقامات آنها بارها حزب‌الله را بزرگ‌ترین تهدید برای رژیم‌های‌شان دانسته‌اند.
نکته مهم دیگر آنکه دشمنان مقاومت آگاهند که برای رسیدن به اهداف سلطه‌طلبانه در سوریه باید اتحاد میان سوریه و متحدانش را سست کنند. هر چند که محور تحرکات آنها اکنون در قالب جنگ سیاسی علیه روسیه استوار شده، اما در عمل آنها به دنبال ضربه زدن به دیگر متحدان سوریه، یعنی ایران و حزب‌الله نیز هستند. 
بر این اساس نمی‌توان آنچه را که در فضای سیاسی و نظامی سوریه می‌گذرد به دور از اهداف دشمنان مقاومت علیه حزب‌الله دانست. مجموع این تحرکات یک اصل مهم را در خود دارد و آن نقش و جایگاه حزب‌الله در لبنان و منطقه است که زمینه‌ساز هراس دشمنان مقاومت و زنجیره تحرکات گسترده اخیر آنها شده است. این تحرکات نشانه قدرت دشمنان مقاومت نیست؛ بلکه نشانه‌ای بر تزلزل و بحران شدید آنان است که برای فرار از بحران به چنین تحرکاتی روی آورده‌اند تا شاید از ادامه دستاوردهای مقاومت از جمله حزب‌الله جلوگیری کنند که وحدت ارکان مقاومت و تأکید روسیه بر ادامه حمایت از سوریه و مخالفت‌های جهانی با طراحی آمریکا علیه منطقه، زمینه‌ساز تکرار شکست آمریکا و شرکایش علیه مقاومت خواهد شد. 

 حالا احمدی‌نژاد را شناختند!
پس از آنکه کوچک‌زاده از حمایت احمدی‌نژاد دست کشید،‌ حمید رسایی فعال سیاسی اصولگرا و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، در واکنش به نامزدی احمدی‌نژاد، از پیامی الهام گرفت که زمانی مردم در مقابل بنی‌صدر استفاده می‌کردند. رسایی در کانال تلگرامی خود نوشت: «احمدی‌نژاد و دیگر چهره‌های سیاسی بدانند، ما اگر روزی به شما با قلم سیاه رأی دادیم، به [امام] خمینی(ره) و خامنه‌ای با خون سرخ‌مان رأی داده‌ایم.»

گلایه از انگلستان هم رسید
حمید بعیدی‌نژاد در یادداشتی با اشاره به نام‌نویسی برخی از افراد فاقد شرایط در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری نوشت: «فکر نمی‌کنم در جهان امروز کشور دیگری مثل ایران باشد که عرصه ثبت‌نام برای ریاست‌جمهوری به عنوان عالی‌ترین مسئول اجرایی کشور در آن تا این حد تنزل ‌یافته باشد.»

شرایط سخت‌تر شد
«خبرگزاری فرانسه» با اشاره به «برجام» به عنوان دستاورد مهم دولت یازدهم، خبر نامزدی روحانی را منتشر کرد. این خبرگزاری با اشاره به رکود در اقتصاد ایران، اعلام کرد: «روحانی با انتقاد‌های زیادی رو‌به‌رو شده و رقابت دشوار‌تری نسبت به دوره قبل پیش‌رو خواهد داشت.»

رقیب بالقوه جدی
پایگاه تحلیلی «فارن پالیسی» نوشت: «روحانی انقلابی، ابراهیم رئیسی، آمادگی خود را برای ورود به رقابت‌های ریاست‌جمهوری اعلام کرد و در قامت یک رقیب بالقوه جدی برای رئیس‌جمهور کنونی، حسن روحانی، ظاهر شد. روحانی، نامزد «اصلاح‌طلب» که در ۲۰۱۳ عمدتاً با حمایت رأی‌دهندگان جوان و بانوان به پیروزی رسید، بسیاری از طرفداران خود را به واسطه توفیق نیافتن در بهبود وضعیت اقتصادی، با وجود برداشته شدن تحریم‌ها طبق توافق هسته‌ای، ناامید کرده است.»

توهین به رأی‌دهندگان
ترکان مشاور آقای روحانی با اشاره به نامزد جریان انحرافی در عرصه انتخاباتی گفت: «احمدی‌نژاد فقط می‌خواهد از بقایی دفاع کند. بالاخره اینها مقداری رأی دارند، یک عده‌ای با گونی سیب‌زمینی و سهام عدالت رأی دادند. همان‌ها هنوز هم هستند. اینها عده‌ای طرفدار دارند و این خوب است که بیایند و وزن‌شان معلوم شود.» 

پس وعده 100 روزه چه بود؟
سعید حدادیان مداح معروف در رابطه با گفته‌های رئیس‌جمهور در نشست خبری اخیر گفت: «آن موقع که می‌گفتند مشکلات صد روزه حل می‌شود نشد، حال که می‌گویند صد ساله هم نمی‌شود، چه رویی دارند می‌آیند دوباره کاندیدا می‌شوند؟ کلید را آوردند گفتند این کلید است؛ آن کلید حل مشکلات بود، یا چیز دیگری بود؟ پس وعده صد روزه چه بود؟ گفته بودند صد روز دیگر مصاحبه می‌کنم؟! تلویزیون باید فیلم را دوباره پخش کند تا معلوم شود چه قولی به مردم دادند.»

 تبلیغات زودهنگام
با وجود آنکه حجت‌الاسلام حسن روحانی و دیگر مقامات دولتی دیگران را نسبت به استفاده از اموال عمومی برای تبلیغات انتخاباتی نهی کرده و به درستی بر غیر قانونی بودن آن تأکید داشته‌اند، برخی روزنامه‌های دولتی اصلاح‌طلب حامی دولت بدون توجه به شروع نشدن زمان قانونی تبلیغات با اموال مسلم عمومی متعلق به بیت‌المال تیتر یک خود را به تبلیغ حجت‌الاسلام روحانی اختصاص دادند. روزنامه ایران ارگان رسمی دولت که از اموال عمومی اداره می‌شود و طبق قانون جانبداری آن از جناح یا فرد خاصی در انتخابات با قانون انتخابات مغایرت دارد، پس از نام‌نویسی روحانی صفحه اول خود را کاملاً انتخاباتی بست.

نگاهی به فیلم «گشت 2»
 مهدی امیدی/ امسال هم سهم چشمگیری از اکران نوروزی سینماهای کشور در اختیار فیلم‌های کمدی قرار گرفته است. در حالی که فیلم‌های ارزشی و دارای محتوای غنی مثل «نبرد خلیج‌فارس 2» و «ماجرای نیمروز» با اجحاف از سوی سینماداران و مدیران سینمایی مواجه می‌شوند، اما برخی فیلم‌ها صرفاً به دلیل طنزآمیز بودن و بدون توجه به کیفیت و محتوای لازم، امکان بیشتری برای نمایش پیدا می‌کنند، مانند فیلم «گشت 2» که در اکران نوروزی امسال 27 سالن سینمایی در اختیار آن قرار گرفته است! این رقم را با تعداد سینماهای اختصاص‌یافته به «نبرد خلیج‌فارس 2» که تنها یک سالن است، مقایسه کنید تا به عمق فاجعه و بی‌عدالتی حاکم بر اکران سینما پی ببرید! 
«گشت 2» همچنان که از اسم آن پیداست، ادامه قسمت اول این فیلم است؛ فیلمی که پنج سال پیش با نام «گشت ارشاد» روی پرده رفت. اما به واقع، قسمت دوم، چند گام عقب‌تر است. تولید آثار دنباله‌دار، یک سنت رایج در سینمای جهان محسوب می‌شود که در ایران هم چند سالی است باب شده است. جذابیت و فروش بالا نمی‌تواند دلیلی برای ساخت قسمت‌های بعدی یک فیلم باشد؛ بلکه یک فیلم باید ظرفیت لازم برای ادامه یافتن را داشته باشد که «گشت 2» چنین ظرفیتی نداشت. نتیجه این شده که ما با فیلمی مواجه هستیم که از کنار هم قرار گرفتن چند موقعیت کاریکاتوری و یک مشت دیالوگ لوده و پیش پاافتاده شکل گرفته است. 
داستان «گشت 2» در ادامه قسمت قبل این فیلم، درباره همراهی سه شخصیت خلافکار است. آنها با ظاهرسازی و جازدن خود در نقش‌های مختلف، در پی سود هستند. اما آنچه فیلم را از واقعیت دور کرده، تکیه بر توان ذهنی یکی از آنها در غیب‌گویی است، چون مشخص نیست که این توانایی چگونه در ذهن او ایجاد شده است. 
اما به جز ساختار ضعیف، باید به استفاده از الفاظ رکیک در این فیلم هم اشاره کرد. تکیه اصلی «گشت 2» برای ایجاد کمدی، استفاده از تعابیر دوپهلو با معنای ضد اخلاقی است. البته، به کار رفتن محدود چنین تعابیری در فیلم‌های کمدی به امری عادی و معمول تبدیل شده است. در همه فیلم‌های کمدی سینمای کشورمان دست‌کم می‌توان دو سه عبارت یا کلمه که تا حدودی رکیک هستند را دید. اما اینکه کل فضای کمدی یک فیلم را بیان حرف‌های مستهجن در برگیرد، از آن اتفاقات نادر است. معلوم نیست که چرا دستگاه نظارت سازمان سینمایی هیچ فشاری برای کاهش این حجم از لودگی زبانی در فیلم نیاورده‌اند؟! احتمالاً هیچ فیلمنامه‌ای در کار نبوده که کسی بخواهد نظارت یا سانسوری روی آن انجام دهد و همه دیالوگ‌های فیلم، موقع تصویربرداری شکل گرفته‌اند.
یکی از دلایل ساخته شدن فیلم‌هایی چون «گشت 2» از بین رفتن جایگاه و اهمیت کمدی در سینماست. کمدی، یکی از گونه‌های مهم در تاریخ سینمای ایران و جهان بوده است که خیلی از حرف‌های فلسفی، اجتماعی و سیاسی از طریق آن به انسان‌ها ابلاغ شده است. مصداق روشن این نوع فیلم‌ها، آثار چارلی چاپلین هستند. این نوع فیلم‌ها می‌توانند انتظارات اصلی ما از سینما را برآورده کنند. هم نیازهای تفریحی و سرگرمی مردم را تأمین کند و از این مسیر چرخ‌های اقتصادی سینما را به گردش درآورد. همچنین با بهره از ظرفیت و قدرت نفوذ و تأثیرگذاری این ژانر جذاب و پرطرفدار، می‌توان بسیاری از مفاهیم و پیام‌های ارزشمند فرهنگی و اجتماعی را به طور غیر مستقیم در سطح جامعه منتشر کرد. اما تعریف و جایگاه کمدی در سینمای ما تغییر کرده است؛ یعنی در سینمای سال‌های اخیر ما، هر کس صرفاً قصد کار تجاری دارد و می‌خواهد مردم را به سینما بکشاند و حرف یا هنر تازه‌ای ندارد، سراغ ساخت فیلم کمدی می‌رود! البته در فیلم «گشت 2» چند کنایه و شعار سیاسی و اقتصادی هم پراکنده می‌شود. اما واقعیت این است که اگر در فیلم، یکی از آدم‌ها فریاد برآورد که چرا اختلاس‌کننده‌ها و مفسدان اقتصادی را دستگیر نمی‌کنند، طرح و نمایش مسئله نیست. این نوع کارها، سطحی و پیش پاافتاده هستند و نمی‌توانند تأثیری بر تماشاگر بگذارند. نهایت کارکرد این شعارپراکنی‌ها این است که سازندگان این‌گونه فیلم‌ها می‌توانند خود را از اتهام ساخت فیلمی بی‌محتوا تبرئه کنند و بگویند که فیلمی با مضمون مسائل اقتصادی ساخته‌اند!
از این‌رو فیلم «گشت 2» بیش از هر چیز دیگری، سینما را هجو می‌کند. گویی سازندگان این فیلم در حال تحقیر سینما و تمسخر مخاطبان خود هستند! 


جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه و شرکت صاایران در راه مبارزه با قاچاق
  حسن ابراهیمی/  به همت متخصصان جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه و شرکت صنایع الکترونیک وزارت دفاع سامانه پیشرفته بازرسی کامیون و کانتینر، سامانه‌های کمک بازرسی شامل؛ سامانه‌های بازرسی خودروهای سنگین، سبک، بازرسی چمدان‌ها، سامانه تصویربرداری از زیر خودروهاست، در بیست‌ویکمین روز از سال «اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال» رونمایی شد.
این سامانه به همت سازمان جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه با همکاری یک شرکت دانش‌بنیان طراحی و به دست شرکت صنایع الکترواپتیک اصفهان وابسته به شرکت صنایع الکترونیک وزارت دفاع (صا ایران) تولید شده است.
این مراسم با حضور سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه، امیر دره‌باغی معاون آماد و پشتیبانی ستاد کل نیروهای مسلح و سردار باقری مدیر عامل شرکت صاایران، سردار مارانی فرمانده قرارگاه قدس سپاه (رده به کارگیرنده) و جمعی از معاونان نیروی زمینی سپاه برگزار شد.

انحصار فناوری شکسته شد
سردار سرتیپ حسین باقری مدیر عامل شرکت صنایع الکترونیک ایران در مراسم رونمایی از این سامانه طی سخنانی گفت: «فناوری ساخت این سامانه در اختیار تعداد محدودی از کشورهای صاحب نام است که با استفاده از فناوری تصویربرداری عبور پرتوهای یونساز پرانرژی، تصویر کاملی از کامیون، کانتینر و بار تهیه و ارائه می‌شود.»
باقری افزود: «سرعت بالای بازرسی، نفوذ مناسب پرتو در بار کامیون بدون اثرات باقی‌مانده در آن، توابع پیشرفته پردازش تصویر، نمایش بلادرنگ تصاویر خروجی با تفکیک‌پذیری بالا و نرم‌افزار با کاربری آسان از مزایای این سامانه به شمار می‌رود.»
وی با بیان اینکه تجهیز گمرکات کشور به سامانه پیشرفته بازرسی کامیون موجب کاهش قاچاق کالا می‌شود، اظهار داشت: «سامانه بازرسی کامیون به گونه‌ای طراحی شده که می‌توان آن را ظرف مدت کوتاهی و بنا به نیاز باز و در مکان دیگر مستقر کرد.»
مدیرعامل صاایران همچنین گفت: «در صورت به کارگیری این سامانه در گمرکات و مبادی ورودی و خروجی کشور علاوه بر کنترل دقیق، از ورود کالاهای قاچاق و ممنوعه و خروج کالاهای بدون مجوز جلوگیری خواهد شد.»
وی در پایان این اقدام را گام بلندی در ایجاد اشتغال و حمایت از تولید ملی دانست و افزود: «خط تولید این سامانه افزون بر صرفه‌جویی ارزی به میزان هر دستگاه دو میلیون یورو در صورت نصب در کلیه مبادی ورودی و خروجی کشور موجب اشتغال‌زایی بیش از 1000 نفر خواهد شد.»

ابعاد امنیتی و اقتصادی پروژه برای کشور مهم است
سردار سرتیپ پاسدار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه در حاشیه مراسم رونمایی از این سامانه‌ها در جمع خبرنگاران، گفت: «با توجه به نیازی که ما در ابعاد امنیتی داشتیم، ایده تولید این سامانه را به سازمان جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه انتقال دادیم و کار مشترکی با صاایران صورت گرفت و به نتیجه رسید.»
وی افزود: «نیاز ما در ابعاد امنیتی بود؛ اما امروز گمرکات و دیگر مبادی ورودی کشور نیز به این سامانه‌های بازرسی نیاز دارند. این سامانه‌ها یک سال است که تحت آزمایش هستند.»
 فرمانده نیروی زمینی سپاه خاطرنشان کرد: «این سامانه‌ها بومی بوده و تولید داخل هستند و برای تولید اشتغال از اهمیت بالایی برخوردارند. سازمان‌ها با استفاده از این سامانه‌ها به منظور جلوگیری از قاچاق می‌توانند به تولید اشتغال کمک کنند.»

ارائه به دیگر دستگاه‌ها
سردار پاکپور ادامه داد: «این تولید بومی را در شورای عالی امنیت ملی و وزارت کشور طرح کرده‌ایم تا سازمان‌ها بتوانند از آن استفاده کنند، وزیر کشور نیز از این پیشنهاد استقبال کرده است.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «این سامانه می‌تواند از قاچاق کانتینری جلوگیری کند، چون فرصت بازرسی کلیه کانتینرها نیست، با کمک این دستگاه می‌توان کانتینرهای ورودی به کشور را اسکن و بازرسی کرد.»

سپاه نیاز کشور را برطرف کرد
گفتنی است سامانه پیشرفته بازرسی کامیون بنا بر نیاز سپاه در مناطق مأموریتی مرزی با تلاش جهادگران جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه طراحی شده است و پیش از آن نیز نمونه‌های کوچک این سامانه برای بازرسی نفرات و خودرو در این مناطق طراحی و اجرا شده که عملکرد موفقی داشته و در برخی نمایشگاه‌های اختصاصی به نمایش گذاشته شده است که در این مراسم خط تولید این سامانه‌ها که بازرسی خودرو، نفرات و بار بود نیز افتتاح شد.

مزیت‌ها
از مزیت‌های این سامانه استقرار آن در مبادی ورودی و خروجی گمرکات است، به نحوی که توان اسکن کانتینر و کامیون در حال حرکت را با هم دارد. همچنین با سامانه بازرسی خودرو و نفر نیز می‌تواند خودروها و نفرات را در حال حرکت اسکن کند. نرم‌افزار بومی این سامانه قادر است تمام محتوای داخل خودرو و کانتینر را به تفکیک نشان دهد، تسهیل بازرسی از جمله مهم‌ترین مزیت‌های این سامانه است. 
 دولت برای رصد کانتینرهای ورودی به کشور به ویژه در بنادر جنوبی، این سامانه‌های مدرن را از خارج وارد می‌کرد که با واردات این سامانه‌ها، حجم زیادی ارز از کشور خارج می‌شد. فناوری ساخت این سامانه‌ها در انحصار چند کشور بود که واردات آنها در شرایط تحریم هم هزینه زیادی به کشور تحمیل می‌کرد. با ساخت و البته تولید انبوه این سامانه‌ها از سوی نیروی زمینی سپاه و صاایران، مشکل کشور در این زمینه حل شده است.

دیگر سامانه‌ها
سامانه‌های کمک‌بازرسی، شامل سامانه‌های بازرسی خودروهای سنگین، سبک، بازرسی چمدان‌ها، سامانه تصویربرداری از زیر خودروهاست.
این دستاورد بزرگ متخصصان ایرانی در راستای تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب برای مبارزه با قاچاق کالا به کشور صورت گرفته است. قیمت تمام شده این سامانه‌های کمک بازرسی، تقریبا 50 درصد نمونه‌های مشابه خارجی است و نهادهای دولتی، از جمله گمرک جمهوری اسلامی ایران می‌توانند با خرید این محصولات تماماً بومی که از نمونه‌های به کار گرفته شده فعلی بسیار پیشرفته‌تر هستند، ضمن حمایت از تولید ملی، راحت‌تر با قاچاق مقابله کنند.

 احمدرضا هدایتی/ آرایش سیاسی دولت‌های جمهوری اسلامی، یکی از موضوعاتی است که این روزها بیش از گذشته مورد توجه افراد جامعه و محافل مختلف سیاسی قرار گرفته است. گروهی این موضوع را بهانه قرار داده و معتقدند بیشتر دولت‌ها در اختیار اصولگرایان قرار داشته است؛ از این رو مشکلات فعلی را ناشی از طرز تفکر و عملکرد ضعیف آنها می‌دانند. در مقابل گروه دیگری نیز اصلاح‌طلبان را متهم اصلی معرفی کرده و عملکرد آنها را نامطلوب ارزیابی می‌کنند.

رویکرد سیاسی دولت‌های جمهوری اسلامی
دولت موقت با مسئولیت مهندس بازرگان که بنا بر پیشنهاد شورای انقلاب و حکم حضرت امام‌(ره) از 14 بهمن 57 تا آذر ماه 58 در مقام اولین نخست‌وزیر غیر رسمی(موقت)، مسئولیت اداره کشور را بر عهده داشت، از طیف ملی‌ـ مذهبی قلمداد شده و رویکرد لیبرالی داشت.
مسئولیت رسمی اولین دوره ریاست‌جمهوری نیز با رأی عمومی مردم بر عهده ابوالحسن بنی‌صدر گذاشته شد.
با وجود ‌شعار اسلام‌خواهی بنی‌صدر، رویکرد سیاسی وی که در ارتباط تنگاتنگ با منافقین و در مخالفت با نهادهای انقلابی قرار داشت، بسیار نزدیک به ملی‌ـ مذهبی‌ها بود؛ از این رو در مدت ریاست‌جمهوری او، کشور در بیشتر اوقات با درگیری‌های شدید بین احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی مواجه بود.
پس از عزل بنی‌صدر، مسئولیت دوره دوم ریاست‌جمهوری را شهید رجایی با رأی عمومی مردم از تاریخ 11 مرداد 1360 برعهده گرفت؛ اما به اعتراف یکی از منافقین که بعدها دستگیر شد، با پیشنهاد بنی‌صدر معزول در همین ایام حذف سران نظام در دستور کار منافقین قرار گرفت و اولین عملیات تروریستی منافقین علیه مسئولان کشور با ترور شهیدرجایی و شهیدباهنر که مسئولیت نخست‌وزیری را بر عهده داشت، کلید خورد و عمر دولت انقلابی و راست‌گرای (اصولگرا) این شهید بزرگوار ظرف کمتر از یک ‌ماه پایان یافت.
مسئولیت دوره سوم ریاست‌جمهوری از تاریخ ۱۳۶۰/۷/۱۷ با رأی قاطع مردم به آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای منتسب به خط امام(ره) محول شد و تا اواخر دوره چهارم که همزمان با رحلت حضرت امام(ره) بود، ادامه یافت. مسئولیت نخست‌وزیری در این دوره نیز برخلاف خواسته اولیه آیت‌الله خامنه‌ای که در ابتدا افراد دیگری را برای تصدی این مسئولیت به مجلس معرفی کرده بودند، با تصویب مجلس شورای اسلامی بر عهده آقای مهندس میرحسین موسوی از جناح چپ قرار گرفت.
اگرچه در این دوره تقریباً هشت ساله، مجموعه دولت با توجه به شرایط جنگی کشور، عملکرد به نسبت قابل قبولی را به ثبت رساند؛ اما تفاوت پنهان و آشکار مبانی اعتقادی و سیاسی و همچنین تعارض روش‌های مدیریتی نخست‌وزیر با رئیس‌جمهور درباره نحوه اداره کشور از یک ‌سو و جنگ تحمیلی و دیگر تهدیدات داخلی و خارجی از سوی دیگر، مانع از آن شد تا انقلاب در مسیر تعیین شده به اهداف و آرمان‌های مورد انتظار دست یابد.
پس از رحلت حضرت امام(ره) در اواخر دوره دولت چهارم، مسئولیت خطیر رهبری از سوی مجلس خبرگان، به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(دامت برکاته) واگذار و متقابلاً در یک انتخابات زودهنگام، سکان اداره دولت در دوره پنجم و ششم از مردادماه سال 1368 تا مردادماه 1376 به مدت هشت سال در اختیار حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی قرار گرفت؛ با این تفاوت که پس از رحلت حضرت امام(ره)، نهاد نخست‌وزیری از ساختار سیاسی کشور حذف و رئیس‌جمهور شخصاً مسئولیت دولت را عهده‌دار شد.  
دولت جدید که عنوان سازندگی را یدک می‌کشید، به جناح چپ (اصلاح‌طلبان) منتسب بود و حزب کارگزاران که در سال‌های پایانی عمر این دولت تأسیس شد، حاصل رویکرد سیاسی دولت سازندگی محسوب می‌شود.
پس از آقای هاشمی، آقای خاتمی نیز رسماً با رویکرد اصلاح‌طلبی وارد عرصه رقابت شد و از مردادماه 1376 بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه زد و توسعه سیاسی را در رأس فعالیت‌های خود قرار داد. وی با وجود ‌بروز بحران‌های سیاسی متعدد و چالش‌برانگیزی که این رویکرد در پی داشت، موفق شد در دو دوره چهار ساله مستمر (دوره‌های هفتم و هشتم)، جایگاه خویش را در موقعیت جدید حفظ کند.
مسئولیت دولت در دوره‌های نهم و دهم ریاست‌جمهوری را محمود احمدی‌نژاد که با رأی بالای مردم در دوره نهم و رأی نسبتاً خوب در دوره دهم انتخاب شده بود، در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۱۱ با شعار عدالت‌طلبی متقبل شد و به مدت هشت سال در مسند قدرت باقی ماند.
اگرچه وی را منتسب به اصولگرایان می‌دانند؛ اما خود او همواره به شکل دو پهلو، وابستگی به اصولگریان را تکذیب کرده و پس از تشدید فعالیت‌های جریان انحرافی در دولت دهم، اصولگرایان نیز از وی اعلام برائت کردند. با این‌ حال، روحیه انقلابی وزرا در دوره هشت‌ ساله ریاست‌جمهوری او، به ویژه در طول دوره نهم، تحرک قابل توجهی را در زمینه تولید در بخش‌های مختلف؛ از جمله علمی، صنعتی و به ویژه در صنعت هسته‌ای، صنایع دفاعی و سایر صنایع و نیز بخش کشاورزی و خدمات ایجاد کرد.
یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری در مرداد ماه سال 1392 پس از موفقیت آقای دکتر روحانی در رقابت‌های انتخاباتی آغاز شد که همچنان ادامه دارد. دولت جدید که با شعار «تدبیر و امید» پا به عرصه مدیریت کشور گذاشت، در اصطلاح به جناح اصلاح‌طلبان تعلق دارد و تشکیل حزب توسعه و اعتدال محصول رویکرد سیاسی دولت ایشان در این مقطع است.
با همه این تفاسیر و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته)، کار در جهت رضای خدا و خدمت به مردم و کشور، نباید درگیر مسائل حزبی و جناحی شود؛ از این رو از نظر افکار عمومی، ملاک و معیار ارزیابی دولت‌ها، اقدام و عمل آنها در جهت رشد و پیشرفت همه‌جانبه و متوازن کشور است، نه وابستگی جناحی یا وعده‌ها و شعارهای رنگارنگی که معمولاً در جریان رقابت‌های انتخاباتی مطرح می‌شود.

صبح صادق رفتار رأی‌دهندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم را واکاوی می‌کند
 محراب دوستی/ اهمیت و حساسیت بسیار بالای انتخاب بالاترین مقام اجرایی کشور در قالب انتخابات ریاست‌جمهوری در سراسر جهان بر هیچ کس پوشیده نیست. انتخابات آتی ریاست‌جمهوری به دلیل جایگاه ویژه سیاسی ایران در عرصه‌های مختلف، به ویژه پسابرجام، همچنین اتفاقات منطقه و همین‌طور تجربه تلخ انتخابات‌های پیشین (ریاست‌جمهوری و مجلس) اهمیتی دو چندان یافته است. از سوی دیگر آرایش نابسامان سیاسی گروه‌ها و جریانات انقلابی و نداشتن محاسبات دقیق حتی در ابتدای انتخابات، یعنی زمان نام‌نویسی و ورود احمدی‌نژاد با گروه همراه وی (با اینکه نهی صورت گرفته بود)، همگی نشان داد که انتخابات 29 اردیبهشت مدیریت بهتری می‌طلبد.
همه نظام‌های سیاسی که خاستگاه آنان مردم‌سالاری است در فرایندهای سیاسی، همواره دغدغه مشارکت شهروندان به عنوان بازیگران مؤثر در این فضا را دارند. دموکراسی و مشارکت مردمی نیز رویکردهای متعددی دارد، لیکن انتخابات بارزترین جلوه آن است و بنا به زمینه‌های سیاسی هر کشور، می‌تواند مؤلفه‌ای از مشروعیت آن کشور باشد. در واقع، انتخابات یک نظرسنجی فراگیر و ملی از کل شهروندان کشور است و کمیت و کیفیت مشارکت انتخاباتی مردم می‌تواند میزان مشروعیت، کارآمدی نظام، سیاست‌ها و کارگزاران حکومتی را نشان دهد. رأی‌دهی و مشارکت در انتخابات رایج‌ترین نوع مشارکت سیاسی برای اغلب شهروندان در جوامع مردم‌سالار است. به عبارتی، رأی‌دادن مؤثرترین و عملی‌ترین وسیله برای شهروندان است تا افکار و عقاید خود را در اداره امور عمومی و اجتماعی اعمال کنند.
 با توجه به نقش مهم انتخابات در سرنوشت اکثر کشورها، بررسی و تحلیل رفتار رأی‌دهی اهمیتی مضاعف می‌یابد. از این‌ رو تبیین مؤلفه‌های اصلی در انتخاب کاندیدا و تحلیل رفتار رأی‌دهی مردم در هر کشور، به مثابه یک رفتار سیاسی، ‌از پیچیده‌ترین مسائلی است که توجه اندیشمندان در رشته‌های مختلف علوم اجتماعی چون؛ علوم سیاسی،‌ جامعه‌شناسی، روانشناسی، اقتصاد، ارتباطات و مدیریت را به خود جلب کرده است و هر یک بر اساس مبانی و نوع نگاه خود اقدام به تجزیه و تحلیل آن کرده‌اند.
با وجود همه‌ این مسائل، درک رفتار افراد به هیچ‌وجه آسان نیست؛ زیرا امکان دارد افراد یک چیز بگویند، ولی کار دیگری انجام دهند، یا در آخرین دقیقه در برابر مؤلفه‌های مختلف واکنش نشان داده و دیدگاه خود را عوض کنند. بر همین اساس است که علمای علم بازاریابی درباره ناشناخته ماندن فرآیند ذهنی مصرف‌کنندگان هشدار داده‌اند. از این رو تلاش همه‌ اندیشمندان منوط به آن است که بتوانند الگوی رفتاری افراد را در انتخاب شناسایی کرده تا براساس آن راهبردهای رقابتی خود را تبیین کنند. در واقع، رفتار رأی‌دهی و نحوه کنش افراد در فرایند انتخابات که از آن به پایه اساسی راهبرد‌های مبارزات سیاسی یاد می‌کنند، برای احزاب و‌ جریان‌های سیاسی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا آنها برای برنامه‌ریزی و کسب موفقیت، ‌باید سلایق، ‌نیازها و دغدغه‌های فردی و عمومی مردم را به نحو صحیحی درک کنند تا بتوانند تحلیل درستی از رفتار و علل گرایش آنها به یک فرد یا یک جریان خاص داشته باشند. مشارکت مردم در انتخابات پیامدهای بسیاری برای جامعه و سرنوشت کشور در حوزه داخلی و بین‌المللی دارد که اهم آنها عبارت است از:‌ انتخاب سیاستگذاران و اداره‌کنندگان امور جامعه،‌ انتخاب سیاست‌ها، برنامه‌ها و چگونگی اداره امور نظام، بسیج، قدرت‌نمایی به خارج، ‌پیوند علایق و ایجاد همبستگی، انتخاب رهبران و مسئولان و بیان مخالفت و نارضایتی، تولید رضایت از نظام سیاسی، پاسخگوتر شدن حکومت و نهادهای انتخاباتی آن، احساس مسئولیت بیشتر شهروندان مشارکت‌کننده برای حل مسائل جامعه، کاهش نابرابری و تأکید نخبگان بر خواسته‌های‌شان.
از نیمه دوم قرن بیستم دانشمندان ضمن بررسی علل و انگیزه‌های مشارکت سیاسی، به ویژه مشارکت انتخاباتی، نظریه‌های گوناگونی ارائه داده‌اند. این بحث ریشه در تجارب طولانی انتخابات در کشورهای غربی دارد. در ابتدا برخی معتقد بودند که گروه‌های مختلف اجتماعی در انتخاب‌های متفاوت‌ رفتاری مشابه از خود نشان می‌دهند. برای نمونه ساکنان یک منطقه جغرافیایی خاص برای سال‌های طولانی جناحی خاص را برگزیدند و در انتخابات به آنها رأی می‌دادند. این امر پژوهشگران را بر آن داشت تا گزینه جغرافیا را به مثابه متغیر مستقل در توضیح رفتار رأی‌دهی به شمار آورند. مطالعات پس از جنگ جهانی دوم نشان داد، رفتار رأی‌دهی فراتر از منطقه جغرافیایی است، به طوری که رفتار رأی‌دهی را به مثابه پدیده‌ای با متغیرهای مختلف فردی، اجتماعی و حتی جغرافیایی می‌توان مورد توجه قرار داد. 
به کرات گفته‌اند که ایرانیان از جمله پیچیده‌ترین مردم جهان بوده و رفتار سیاسی آنان همواره پیچیده و رمزدار است. برخی با تکیه بر صحبت‌های محفلی و روزمره و غیر رسمی مردم، چنان تحلیل ارائه می‌دهند که گویا در هر دوره انتخابات، انقلابی دیگر در شرف وقوع است. اما آنچه در این میان مخفی مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته، تبیین علل حرکت قشر خاکستری (عامه مردم) به سمت یک کاندیدا است. به نوعی رفتار رأی‌دهی مردم بیان‌کننده نیازها و خواسته‌های سیاسی و اجتماعی آنها می‌باشد که می‌تواند دیدگاه‌های موجود را به برنامه‌ریزان امر انتخابات در جریان‌های سیاسی،‌ تفهیم کند. از رفتار رأی‌دهی و نحوه کنش افراد در فرایند انتخابات به پایه اساسی راهبردهای مبارزات سیاسی یاد می‌کنند. بر این اساس شناخت رفتار انتخاباتی شهروندان و الگوی شرکت در انتخابات آنها برای احزاب و سیاستمداران و دولت‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا مشارکت فعال، گسترده و فراگیر جامعه در انتخابات کشورها، به منزله پشتوانه ملی در سطح داخلی و اعتبار و شأن اجتماعی در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای است. از سوی دیگر نامزدهای انتخابات برای مدیریت هر چه بهتر رقابت‌های انتخاباتی و بالا بردن ضریب موفقیت خود به این موضوع توجه بیشتری نشان می‌دهند. 
از این رو جریان‌ها و رجل سیاسی که درگیر این رقابت می‌شوند به دنبال آن هستند که پیش‌بینی درستی از میزان موفقیت خود داشته باشند. در واقع می‌توان گفت، هر فردی که وارد این میدان رقابت می‌شود در پی آن است که مطلع شود چه میزان مورد اقبال عمومی قرار خواهد گرفت. انتخابات گذشته و برنامه‌های نظرسنجی مختلف با شاخصه‌های متعدد تاکنون نتوانسته‌اند بستر قابل قبولی را برای این پیش‌‌بینی فراهم کنند. در واقع، ضعف عمده این برنامه‌ها آن بوده که عوامل و شاخصه‌های کلیدی مؤثر پیروزی یک کاندیدا به نحوی صحیح شناسایی نشده و افزون بر آن، این شاخصه‌ها به شکلی درست رتبه‌بندی نشده‌اند تا بتوان بر اساس آنها برنامه مناسبی برای مبارزات انتخاباتی طرح‌ریزی کرد و سناریوهای بهتری را پی گرفت. در این دوره از انتخابات به دلیل ضعف عملکرد اقتصادی دولت در دوره‌ای چهار ساله و به نوعی بحرانی شدن برخی از چالش‌های اقتصادی، مردم در نگرش‌سنجی‌ها و بازخورد کف خیابان‌ها به دنبال اصلاحات اقتصادی هستند. مطالبات اصلی مردم معیشت، اشتغال و خروج از رکود است، پس برآورده‌سازی همین خواسته‌ها کاندیدایی مطلوب و کارآمد می‌طلبد که بتواند مشکلات مردم را حل کند، برای نمونه وقتی فردی به آب نیاز دارند و از فرط تشنگی در حال خفه شدن است اگر شما بیایید به او چلوکباب برگ بدهید بیشتر به خفه شدن او کمک کرده‌اید و خیلی سریع پس می‌زند. پس در این وضعیت پاسخ معتبر به مطالبات مردمی کاندیدایی کارآمد است؛ کسی که ‌کننده کار باشد تا اقتصاد را از این وضع فلاکت‌بار بیرون آورد. اگر نسخه‌ای به جز این پیچیده شود محکوم به شکست است. حال اگر هم وضعیت را بپذیریم، در راه حل بعدی می‌تواند یک نوع ائتلافی صورت بگیرد که نقاط ضعف مباحث اقتصادی را پوشش بدهد تا بعداً تحلیل نکنیم که رفتار رأی‌دهی ملت تغییر یافته است. پس رأی‌دهنده در این برهه زمانی به دنبال یک مدیر کارآمد اقتصادی است و در تلاش است که فردی را برگزیند که بیشترین منافع را برای او تأمین کند.


گفت‌وگوی صبح صادق با دو فعال رسانه‌ای از دو جریان سیاسی
مجتبی برزگر/ پس از پایان فرصت قانونی نام‌نویسی برای انتخابات ریاست‌جمهوری و در آستانه بررسی صلاحیت‌ها که تا پایان روز پنجم اردیبهشت‌ماه به پایان می‌رسد و رسماً ششم اردیبهشت ماه نامزدهای ریاست‌جمهوری مشخص می‌شوند، به سراغ محمدکاظم انبارلویی و الیاس حضرتی، دو فعال سیاسی و رسانه‌ای از دو جریان سیاسی اصلی کشور رفتیم و با این دو لحظاتی را به گپ‌وگفت درباره موضوع «رقابت سالم در انتخابات» پرداختیم. مشروح این گفت‌وگوی دو طرفه با پرسش‌های مشترک را در ادامه می‌خوانید.
* معنی و مفهوم رقابت در انتخابات چیست؟
انبارلویی: مفهوم اصلی رقابت در انتخابات به خدمت به مردم برمی‌گردد و پاسخی به مطالبات اصلی مردم است. یعنی نامزدهای انتخاباتی در حقیقت به میدان می‌آیند تا به مردم بگویند ما می‌توانیم مطالبات شما را پاسخگو باشیم. بنابراین، زیربنای مفهوم رقابت برگزاری مسابقه‌ای برای پاسخگویی به مطالبات اصلی مردم است.
حضرتی: اگر انتخابات بر پایه رقابت شکل نگیرد، حالت انتخابی بودن خود را از دست می‌دهد. وقتی شما درباره انتخابات صحبت می‌کنید، باید تقابل بین دو نفر یا افراد بیشتر را بررسی کنید. موضوعی که در فضایی با عنوان «فرهنگ انتخاباتی» مطرح می‌شود. برای ما به منزله جمهوری اسلامی و برای هر کشور دیگری بر اساس منافع ملی، مشارکت حداکثری یکی از مهم‌ترین اصول انتخابات به شمار می‌آید. تلاش یکایک شهروندان و علاقه‌مندان به نظام و انقلاب اسلامی و این ملک و میهن این است که باید در انتخابات مشارکت حداکثری وجود داشته باشد تا بتوانیم پیام و تصویر زیبایی از حضور قدرتمندانه مردم که همیشه در انتخابات نقش سلاح بازدارنده را برای تأمین امنیت ملی کشور ایفا کردند، به جهان مخابره کنیم. لازمه مشارکت حداکثری یک رقابت جدی و حداکثری است و وقتی رقابت‌ها جذاب و در عین حال مجدانه جلو برود، انگیزه برای مشارکت هم بالا می‌رود.

* در رقابت، نقد اجتناب‌ناپذیر است؛ الزامات این نقد کردن چیست؟
انبارلویی: نقد مشفقانه و صادقانه از لوازم رقابت سالم به شمار می‌رود؛ یعنی کسی که چهار سال در مسند قدرت بوده، باید پاسخی برای نقدهای مشفقانه داشته باشد؛ چرا که اولین گام در نقد این است که ما بگوییم کسی که در مسند اجرا بوده و کارنامه مشخص دارد چقدر به شعارها و وعده‌هایی که به هنگام اخذ رأی مطرح کرده، عمل کرده است. آیا توانسته است حداقل وعده‌هایی را که به مردم داده است، عملی کند؟! بنابراین، موضوع نقد به ارزیابی عملکرد کسی برمی‌گردد که در مسند قدرت بوده است. اولین مشخصه یک نقد این است که صدق در بیان داشته باشد تا خدای ناکرده نسبت ناروایی به کسی وارد نشود. دومین شاخصه یک نقد این است که مطالبی را مطرح نکند که موجبات تشویش اذهان را فراهم آورد. مشخصه بعدی این است که در بیان نقد اهانت نکند و احترام فرد مورد نقد را درنظر بگیرد.
حضرتی: اگر به کتاب المنجد مراجعه کنید، می‌بینید که نقد عبارت است از: جدا کردن سره از ناسره و جدا کردن گندم از کاه. این در واقع معنای لغوی نقد است. نقد یعنی اینکه شما قوت‌ها و ضعف‌ها را با هم بسنجید و بگویید شما در این میدان قوت‌ها و ضعف‌هایی داشته‌اید؛ اما اگر شما قوت‌ها را ضایع کنید و تنها به ضعف‌ها بپردازید، این نقد نیست و تخریب است. این تخریب‌ها و بزرگنمایی ضعف‌ها با آیین مسلمانی، فرهنگ تربیتی و آموزشی ما کاملاً منافات دارد.
* مرز رقابت و تخریب کجاست؛ یا به عبارت بهتر از چه زمانی از مرز رقابت عبور می‌کنند و به سمت تخریب رهنمون می‌شوند؟
انبارلویی: مرز تخریب همین نشر اکاذیب، اهانت، تشویش اذهان و ایراد تهمت و افتراست. فرد اگر از این مرزها عبور کند، در واقع وارد مرز تخریب شده و هیچ سازندگی برای آن رقابت به وجود نمی‌آید.
حضرتی: اگر شما قوت‌ها را زیر پا گذاشتید و کاملاً این توانایی‌ها را پوشاندید و به جای آن ضعف‌ها را پررنگ کردید، افزون بر بحث ضعف و قوت سوژه‌ها و موضوعات عوام‌فریبی را به میدان آوردید که ما نام آن را تهمت، افترا و دروغ بستن می‌گذاریم، آن وقت شما بر ماشین تخریب سوار شده‌اید و همه اصول و ارزش‌ها را زیر سؤال برده‌اید. در حالی که در یک نقد محترمانه و دلسوزانه و با هدف اصلاح امور قطعاً قوت‌ها و ضعف‌ها با بهترین زبان بیان می‌شود. در این صورت شاهد تأثیرگذاری آن هستیم؛ نه با تهمت و دروغ توأمان می‌شود و نه اینکه قوت‌ها به حاشیه می‌رود.

* در فضای دوقطبی که معمولاً رقابت شدت بیشتری می‌گیرد، چطور می‌توان اصول رقابت را رعایت کرد و رقابت سالم را در پیش گرفت؟
انبارلویی: به هر حال انتخابات در نهایت به یک معادله دوقطبی می‌رسد. اگر نقد دو طرف، مشفقانه باشد و رنگ دروغ و تشویش به خودش نگیرد، ما آسیب‌های دوقطبی شدن رقابت‌ها را نخواهیم داشت.
حضرتی: یک بخشی از آن قانون است. در قانون تأکید شده است ما باید رقابت سالم و سازنده‌ای را داشته باشیم و افرادی که می‌خواهند تخریب کنند؛ چه احزاب، چه رسانه‌ها و چه نهادها و تشکل‌های دیگر قانون باید به آنها تذکر بدهد؛ اما در انتخابات گاهی اوقات از این مرزها عبور می‌شود و افراد انصاف را زیر سؤال می‌برند. با توجه به اینکه انتخابات بهار فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، ما وظیفه داریم که فقط به فکر منافع شخصی، گروهی و حزبی خودمان نباشیم؛ بلکه تصویری از یک رقابت جدی مسلمانی و آیین مسلمانی را به نمایش بگذاریم تا جوانان، مردم و ملت ببینند چقدر این‌ نامزدهای انتخاباتی با شخصیت و مؤدبانه و رعایت حریم یکدیگر با هم ارتباط و تعامل دارند؛ زیرا حریم افراد که شکسته شود، در واقع به حریم انقلاب و نظام هم خدشه وارد می‌شود؛ اما متأسفانه برای ارتقای شخصی(!) چنین اقاماتی صورت می‌گیرد که این اوج افتضاح است.

* در پایان نام‌نویسی نامزدهای انتخاباتی، موضوعی که اهمیت دارد التزام به نظر شورای نگهبان است؛ چراکه برخی گفته‌اند ردّ صلاحیت فلان نامزد یا نامزدها تبعاتی برای شورای نگهبان و نظام خواهد داشت. نظر شما در این باره چیست؟
انبارلویی: یکی از شرایط نامزدی که نام‌نویسی می‌کند، این است که التزام عملی به قانون اساسی، نظام و ولایت فقیه داشته باشد. کسی که مرتکب این کار بشود و افعالی از خودش صادر کند که نشان‌دهنده عدم التزام به نظام، قانون اساسی و ولایت فقیه باشد، او از پیش اعلام کرده است که من صلاحیت نامزدی انتخابات را ندارم. چه از نام‌نویسی، چه در حین رأی‌گیری و چه پس از اعلام نتایج آرا. اگر کسی کاری انجام دهد که نشان‌دهنده التزام نداشتن او باشد، خود به خود مشروعیت و مقبولیت خود را از دست خواهد داد؛ چون رئیس‌جمهور در قانون اساسی ویژگی‌هایی دارد که تشخیص این ویژگی‌ها به عهده شورای نگهبان است. بنابراین، اگر کسی پس از تأیید شورای نگهبان به میدان رقابت انتخابات آمد، اما نتیجه آرا را نپذیرفت، معلوم است که وی صلاحیت عملی ندارد. من فکر می‌کنم کسانی که سوابق عدم التزام به قانون اساسی و عدم التزام عملی به ولایت فقیه را دارند، به طور طبیعی در بررسی صلاحیت‌ها رد می‌شوند.
حضرتی: هیچ‌کس به نظرم نباید چنین حرف‌هایی را تکرار کند. قانون در این رقابت داوری را به نام شورای نگهبان مشخص کرده است و همگان باید به قضاوت شورای نگهبان تمکین کنند؛ از سوی دیگر شورای نگهبان باید به گونه‌ای قضاوت کند که زمینه‌های احساس ناعدالتی را در افراد ایجاد نکند. برای نمونه، اگر قرار باشد در این رقابت اعضای شورای نگهبان در ستاد یکی از نامزدها حضور پیدا کنند، این خودش زمینه ناعادلانه بودن قضاوت داور را در اذهان ایجاد می‌کند.

* آیا رقابت سالم فقط تا مرحله اخذ آراست یا اینکه پس از رأی‌گیری هم باید رقابت سالم را رعایت کرد؛ مانند تمکین به نتیجه انتخابات؛ آیا این موضوع را هم جزء رقابت سالم می‌دانید؟
انبارلویی: تمکین به نتیجه آرا فوق‌العاده اهمیت دارد. در حال حاضر، با انقلاب‌های رنگی که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در کشورهای جهان سوم به راه انداختند، در حقیقت بنیان‎های دموکراسی را مورد خطر قرار دادند. انتخابات روشی معین برای رسیدن به نتایج نامعین است، اگر هر طرف رقابت احساس کند که چه مردم به او رأی بدهند و چه رأی ندهند او پیروز انتخابات است، فاجعه‎ای مانند فتنه 88 پدید می‌آید. ما باید به رأی مردم احترام بگذاریم و هر نتیجه‌ای که به دست آمد، تمکین کنیم. در واقع فردی که انتخاب می‌شود، منتخب کل مردم کشور است و به نمایندگی از کل ملت سوگند یاد می‌کند که اهداف قانون اساسی را عملیاتی کند.
حضرتی: رقابت در زندگی ما جریان دارد و فقط در انتخابات خلاصه نمی‌شود. انتخابات بخشی از زندگی اجتماعی و فعالیت‌های سیاسی ما را تشکیل می‌دهد. همیشه ما در تقابل با عرصه‌های مختلف از تحصیل، معاش و فعالیت سیاسی تا رقابت درون‌حزبی و جناحی همواره فعالانه در میدان رقابت حضور داریم. اگر این مرزها را خوب رعایت کنیم، در واقع توانسته‌ایم یک الگوی تربیت اسلامی و ارزش‌های اسلامی را به جوانان ایرانی و مردم جهان که تماشاگر این صحنه هستند، به نمایش بگذاریم.

* کشور ما یکی از پرافتخارترین کشورها در بحث انتخابات است؛ یعنی در بیشتر سال‌ها ما انتخابات داشته‌ایم؛ به نظر شما نهادهای فرهنگی و سیاسی برای نهادینه کردن فرهنگ رقابت سالم چه وظایفی برعهده دارند؟
انبارلویی: نظام ما روی دو رکن جمهوریت و اسلامیت بنا نهاده شده است و جمهوریت بدون اسلامیت و اسلامیت هم بدون جمهوریت معنا ندارد. به طور طبیعی پس از تشکیل انقلاب اسلامی هر ساله یک انتخابات برای تحکیم ارکان نظام و نهادهای حکومتی برگزار شده است. این اهتمام ویژه‌ای که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب در انتخابات مختلف داشتند، نشان می‌دهد که ما نمی‌توانیم این رکن را دست‌کم بگیریم؛ از این رو باید در دانشگاه، حوزه و در میان نخبگان جامعه یک کار اساسی برای فرهنگ انتخابات و پاسداشت رکن جمهوریت نظام صورت بگیرد و این در دو حوزه عملی و نظری فرهنگی پدید بیاید. با نهادینه شدن آن فرهنگ، نظام ما از دستبرد هر هجمه داخلی و خارجی به جمهوریت محفوظ خواهد ماند.
حضرتی: همه نهادها باید بپذیرند ما نظامی را با محتوای ارزش‌های دینی، اسلامی و وحی الهی و به شکل جمهوری اسلامی برگزیده‌ایم که به واسطه رأی مردم تعیین می‌شود. رأی مردم صائب و نافذ است؛ باید همه بپذیریم که شاکله نظام ما همین است. همه باید به آنچه مردم تشخیص می‌دهند، احترام بگذارند و با کمال میل نتیجه آن را بپذیرند؛ اما به نظر من اگر قرار باشد در نتیجه و سازوکار فرایند هر کسی یک اعتراضی کرده و در این زمینه دستکاری کند، عین خیانت به مسیری است که شهدای بسیاری را در راه احیا و توسعه آن داده‌ایم. همه ما باید تسلیم قانون و رأی مردم باشیم، همان‌طور که تسلیم در دین به معنای مسلمان بودن در قبال فرمان الهی و احکام الهی است؛ از این رو نام ما را مسلمان گذاشتند.