سرهنگ سیدمحمد‌علی هاشمی، معاون آگاهی پلیس فرودگاه‌های کشور گفت: کارکنان پلیس فرودگاه امام خمینی(ره) هنگام بررسی و رصد مسافران ورودی از کشور امارات (دبی) به شخصی در زمینه حمل کالای قاچاق مظنون شده و پس از بازرسی وسایل همراه این مسافر تعداد 91 دستگاه گوشی تلفن همراه «آیفون» به ارزش تقریبی یک میلیارد و 500 میلیون ریال که به طرز ماهرانه‌ای در داخل بسته‌های شکلات جاسازی شده بود، کشف کردند.
صبح صادق رفتار رأی‌دهندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم را واکاوی می‌کند
 محراب دوستی/ اهمیت و حساسیت بسیار بالای انتخاب بالاترین مقام اجرایی کشور در قالب انتخابات ریاست‌جمهوری در سراسر جهان بر هیچ کس پوشیده نیست. انتخابات آتی ریاست‌جمهوری به دلیل جایگاه ویژه سیاسی ایران در عرصه‌های مختلف، به ویژه پسابرجام، همچنین اتفاقات منطقه و همین‌طور تجربه تلخ انتخابات‌های پیشین (ریاست‌جمهوری و مجلس) اهمیتی دو چندان یافته است. از سوی دیگر آرایش نابسامان سیاسی گروه‌ها و جریانات انقلابی و نداشتن محاسبات دقیق حتی در ابتدای انتخابات، یعنی زمان نام‌نویسی و ورود احمدی‌نژاد با گروه همراه وی (با اینکه نهی صورت گرفته بود)، همگی نشان داد که انتخابات 29 اردیبهشت مدیریت بهتری می‌طلبد.
همه نظام‌های سیاسی که خاستگاه آنان مردم‌سالاری است در فرایندهای سیاسی، همواره دغدغه مشارکت شهروندان به عنوان بازیگران مؤثر در این فضا را دارند. دموکراسی و مشارکت مردمی نیز رویکردهای متعددی دارد، لیکن انتخابات بارزترین جلوه آن است و بنا به زمینه‌های سیاسی هر کشور، می‌تواند مؤلفه‌ای از مشروعیت آن کشور باشد. در واقع، انتخابات یک نظرسنجی فراگیر و ملی از کل شهروندان کشور است و کمیت و کیفیت مشارکت انتخاباتی مردم می‌تواند میزان مشروعیت، کارآمدی نظام، سیاست‌ها و کارگزاران حکومتی را نشان دهد. رأی‌دهی و مشارکت در انتخابات رایج‌ترین نوع مشارکت سیاسی برای اغلب شهروندان در جوامع مردم‌سالار است. به عبارتی، رأی‌دادن مؤثرترین و عملی‌ترین وسیله برای شهروندان است تا افکار و عقاید خود را در اداره امور عمومی و اجتماعی اعمال کنند.
 با توجه به نقش مهم انتخابات در سرنوشت اکثر کشورها، بررسی و تحلیل رفتار رأی‌دهی اهمیتی مضاعف می‌یابد. از این‌ رو تبیین مؤلفه‌های اصلی در انتخاب کاندیدا و تحلیل رفتار رأی‌دهی مردم در هر کشور، به مثابه یک رفتار سیاسی، ‌از پیچیده‌ترین مسائلی است که توجه اندیشمندان در رشته‌های مختلف علوم اجتماعی چون؛ علوم سیاسی،‌ جامعه‌شناسی، روانشناسی، اقتصاد، ارتباطات و مدیریت را به خود جلب کرده است و هر یک بر اساس مبانی و نوع نگاه خود اقدام به تجزیه و تحلیل آن کرده‌اند.
با وجود همه‌ این مسائل، درک رفتار افراد به هیچ‌وجه آسان نیست؛ زیرا امکان دارد افراد یک چیز بگویند، ولی کار دیگری انجام دهند، یا در آخرین دقیقه در برابر مؤلفه‌های مختلف واکنش نشان داده و دیدگاه خود را عوض کنند. بر همین اساس است که علمای علم بازاریابی درباره ناشناخته ماندن فرآیند ذهنی مصرف‌کنندگان هشدار داده‌اند. از این رو تلاش همه‌ اندیشمندان منوط به آن است که بتوانند الگوی رفتاری افراد را در انتخاب شناسایی کرده تا براساس آن راهبردهای رقابتی خود را تبیین کنند. در واقع، رفتار رأی‌دهی و نحوه کنش افراد در فرایند انتخابات که از آن به پایه اساسی راهبرد‌های مبارزات سیاسی یاد می‌کنند، برای احزاب و‌ جریان‌های سیاسی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا آنها برای برنامه‌ریزی و کسب موفقیت، ‌باید سلایق، ‌نیازها و دغدغه‌های فردی و عمومی مردم را به نحو صحیحی درک کنند تا بتوانند تحلیل درستی از رفتار و علل گرایش آنها به یک فرد یا یک جریان خاص داشته باشند. مشارکت مردم در انتخابات پیامدهای بسیاری برای جامعه و سرنوشت کشور در حوزه داخلی و بین‌المللی دارد که اهم آنها عبارت است از:‌ انتخاب سیاستگذاران و اداره‌کنندگان امور جامعه،‌ انتخاب سیاست‌ها، برنامه‌ها و چگونگی اداره امور نظام، بسیج، قدرت‌نمایی به خارج، ‌پیوند علایق و ایجاد همبستگی، انتخاب رهبران و مسئولان و بیان مخالفت و نارضایتی، تولید رضایت از نظام سیاسی، پاسخگوتر شدن حکومت و نهادهای انتخاباتی آن، احساس مسئولیت بیشتر شهروندان مشارکت‌کننده برای حل مسائل جامعه، کاهش نابرابری و تأکید نخبگان بر خواسته‌های‌شان.
از نیمه دوم قرن بیستم دانشمندان ضمن بررسی علل و انگیزه‌های مشارکت سیاسی، به ویژه مشارکت انتخاباتی، نظریه‌های گوناگونی ارائه داده‌اند. این بحث ریشه در تجارب طولانی انتخابات در کشورهای غربی دارد. در ابتدا برخی معتقد بودند که گروه‌های مختلف اجتماعی در انتخاب‌های متفاوت‌ رفتاری مشابه از خود نشان می‌دهند. برای نمونه ساکنان یک منطقه جغرافیایی خاص برای سال‌های طولانی جناحی خاص را برگزیدند و در انتخابات به آنها رأی می‌دادند. این امر پژوهشگران را بر آن داشت تا گزینه جغرافیا را به مثابه متغیر مستقل در توضیح رفتار رأی‌دهی به شمار آورند. مطالعات پس از جنگ جهانی دوم نشان داد، رفتار رأی‌دهی فراتر از منطقه جغرافیایی است، به طوری که رفتار رأی‌دهی را به مثابه پدیده‌ای با متغیرهای مختلف فردی، اجتماعی و حتی جغرافیایی می‌توان مورد توجه قرار داد. 
به کرات گفته‌اند که ایرانیان از جمله پیچیده‌ترین مردم جهان بوده و رفتار سیاسی آنان همواره پیچیده و رمزدار است. برخی با تکیه بر صحبت‌های محفلی و روزمره و غیر رسمی مردم، چنان تحلیل ارائه می‌دهند که گویا در هر دوره انتخابات، انقلابی دیگر در شرف وقوع است. اما آنچه در این میان مخفی مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته، تبیین علل حرکت قشر خاکستری (عامه مردم) به سمت یک کاندیدا است. به نوعی رفتار رأی‌دهی مردم بیان‌کننده نیازها و خواسته‌های سیاسی و اجتماعی آنها می‌باشد که می‌تواند دیدگاه‌های موجود را به برنامه‌ریزان امر انتخابات در جریان‌های سیاسی،‌ تفهیم کند. از رفتار رأی‌دهی و نحوه کنش افراد در فرایند انتخابات به پایه اساسی راهبردهای مبارزات سیاسی یاد می‌کنند. بر این اساس شناخت رفتار انتخاباتی شهروندان و الگوی شرکت در انتخابات آنها برای احزاب و سیاستمداران و دولت‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا مشارکت فعال، گسترده و فراگیر جامعه در انتخابات کشورها، به منزله پشتوانه ملی در سطح داخلی و اعتبار و شأن اجتماعی در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای است. از سوی دیگر نامزدهای انتخابات برای مدیریت هر چه بهتر رقابت‌های انتخاباتی و بالا بردن ضریب موفقیت خود به این موضوع توجه بیشتری نشان می‌دهند. 
از این رو جریان‌ها و رجل سیاسی که درگیر این رقابت می‌شوند به دنبال آن هستند که پیش‌بینی درستی از میزان موفقیت خود داشته باشند. در واقع می‌توان گفت، هر فردی که وارد این میدان رقابت می‌شود در پی آن است که مطلع شود چه میزان مورد اقبال عمومی قرار خواهد گرفت. انتخابات گذشته و برنامه‌های نظرسنجی مختلف با شاخصه‌های متعدد تاکنون نتوانسته‌اند بستر قابل قبولی را برای این پیش‌‌بینی فراهم کنند. در واقع، ضعف عمده این برنامه‌ها آن بوده که عوامل و شاخصه‌های کلیدی مؤثر پیروزی یک کاندیدا به نحوی صحیح شناسایی نشده و افزون بر آن، این شاخصه‌ها به شکلی درست رتبه‌بندی نشده‌اند تا بتوان بر اساس آنها برنامه مناسبی برای مبارزات انتخاباتی طرح‌ریزی کرد و سناریوهای بهتری را پی گرفت. در این دوره از انتخابات به دلیل ضعف عملکرد اقتصادی دولت در دوره‌ای چهار ساله و به نوعی بحرانی شدن برخی از چالش‌های اقتصادی، مردم در نگرش‌سنجی‌ها و بازخورد کف خیابان‌ها به دنبال اصلاحات اقتصادی هستند. مطالبات اصلی مردم معیشت، اشتغال و خروج از رکود است، پس برآورده‌سازی همین خواسته‌ها کاندیدایی مطلوب و کارآمد می‌طلبد که بتواند مشکلات مردم را حل کند، برای نمونه وقتی فردی به آب نیاز دارند و از فرط تشنگی در حال خفه شدن است اگر شما بیایید به او چلوکباب برگ بدهید بیشتر به خفه شدن او کمک کرده‌اید و خیلی سریع پس می‌زند. پس در این وضعیت پاسخ معتبر به مطالبات مردمی کاندیدایی کارآمد است؛ کسی که ‌کننده کار باشد تا اقتصاد را از این وضع فلاکت‌بار بیرون آورد. اگر نسخه‌ای به جز این پیچیده شود محکوم به شکست است. حال اگر هم وضعیت را بپذیریم، در راه حل بعدی می‌تواند یک نوع ائتلافی صورت بگیرد که نقاط ضعف مباحث اقتصادی را پوشش بدهد تا بعداً تحلیل نکنیم که رفتار رأی‌دهی ملت تغییر یافته است. پس رأی‌دهنده در این برهه زمانی به دنبال یک مدیر کارآمد اقتصادی است و در تلاش است که فردی را برگزیند که بیشترین منافع را برای او تأمین کند.


 مصطفی قربانی/ آنچه پیروزی روحانی در دور قبل را رقم زد؛ ‌انسجام نداشتن جریان رقیب وی، شعار «تعامل سازنده با دنیا»، که به برجام منتهی شد، وعده حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در 100 روز و برخورداری وی از حمایت بلوک قدرتمندی از نخبگان و جریان‌های سیاسی بود. اما سؤال اساسی این است که آقای روحانی که آن زمان در مقام نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری قرار داشت، چگونه و براساس چه پیش‌فرض‌هایی حل مشکلات کشور را در 100 روز وعده داد؟ باتوجه به شعار تعامل سازنده با دنیا که وی مطرح کرد و بر همین مبنا درصدد حل مسئله هسته‌ای برآمد، تصور وی این بود که عمده مشکلات کشور ریشه در تحریم‌های خارجی دارد و کلید رفع آنها نیز دادن امتیازاتی در پرونده هسته‌ای است. به بیان دیگر، روحانی تصور می‌کرد که اگر ایران در مسئله هسته‌ای در مقابل غرب کوتاه بیاید، طرف مقابل نیز حاضر به لغو تحریم‌های فلج‌کننده علیه ایران خواهد شد؛ بنابراین، می‌توان در مدت زمانی کوتاه، شاهد حل مشکلات اقتصادی کشور و شکوفایی اقتصاد بود. 
درواقع، آقای روحانی بر مبنای این فرض ساده که اگر در مسئله هسته‌ای در مقابل دشمن کوتاه بیاییم، او نیز تحریم‌ها را به سرعت برمی‌دارد؛ بنابراین، اقتصاد ایران نیز به سرعت از شرایط تحریمی عبور می‌کند، عمل کرد اما اکنون با گذشت حدود چهار سال از این شعار و دادن امتیازهای فراوان به غرب در پرونده هسته‌ای، نه ساختمان تحریم‌های ضدایرانی فرو ریخته و نه اقتصاد ایران از شرایط غیرعادی عبور کرده است. جالب آنکه در این شرایط، رئیس‌جمهور محترم با یک فراموشی عجیب، به تازگی در نشست خبری با خبرنگاران داخلی و خارجی، مدعی شده که تنها وعده گزارش مشکلات در 100 روز را داده است و نه حل آنها در 100 روز. در همین راستا، وی همچنین گفته که مشکلات اقتصادی کشور در 100 سال هم حل نخواهد شد. 
به نظر می‌رسد که در این قضیه، شخص رئیس‌جمهور به جای آنکه شهامت اعتراف به نگاه اشتباه و ساده‌لوحانه خود و گروهش را داشته باشد، درصدد است با تظاهر به فراموشی، از بار ‌تحقق نیافتن وعده‌های خود سر باز زند. به عبارتی، روحانی به جای اینکه بار مسئولیت اشتباه خود را بپذیرد و از مردم بابت محقق نشدن وعده‌هایش عذر بخواهد، اکنون شاه‌‌کلید وعده‌های خود را انکار می‌کند. افزون بر این، وی به جای اینکه افق روشنی را پیش ‌روی مردم ترسیم کند، با ناامیدی اظهار می‌کند که مشکلات موجود در اقتصاد کشور ظرف 100 سال هم حل نخواهد شد. به تعبیری دیگر، به نظر می‌رسد در شرایطی که «تغییر وضع موجود» باید رویکرد اصلی در برنامه‌های نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم، که شخص رئیس‌جمهور نیز برای بار دوم خود را آماده حضور در این رقابت‌ها می‌کند، باشد، وی از عدم‌ تغییر و تداوم وضع موجود سخن سر می‌دهد. در واقع، اکنون که چهار سال از زمامداری دولت یازدهم می‌گذرد و این دولت نتوانسته است از بار مشکلات و چالش‌های زندگی روزمره مردم بکاهد و از سویی، معتقد است، مشکلات موجود در 100 سال هم حل نخواهد شد، چگونه می‌توان برای بار دوم به این دولت و گروه آن اعتماد کرد. هر چند تصمیم‌گیری در این باره وابسته به مردم است که چه کسی را برای زمامداری خود انتخاب می‌کنند، اما نکته مهم و عبرت‌آموز این است که نامزدهای انتخابات، وعده‌هایی به مردم بدهند که توان و فرصت عملی کردن آنها را داشته باشند تا در صورت ناتوانی‌ در برآوردن وعده‌های خود، اخلاق انتخاباتی را زیر سؤال نبرند. به عبارتی، یک الزام مهم در انتخابات این است که نامزدها در دادن وعده‌های خود به مردم با ارزیابی دقیق و هوشمندانه عمل کنند و از سویی مردم نیز مراقب باشند که به وعده‌های توخالی که قابلیت عملیاتی شدن ندارد، اعتماد نکنند. نکته مهم در این میان این است که یک راه شناخت نامزد اصلح نیز دقت در شعارها و وعده‌های آنها است؛ به این معنا که هر نامزدی که وعده‌های قابل‌ عمل و به دور از اغراق بدهد، به اصلحیت نزدیک‌تر است.

 محسن فخری/ «جرئت نقطه مقابل سازشکاری است که ما اسمش را می‌گذاریم عملکرد جنتلمنانه یا پاس دادن به هم برای بقا. اجرای خیلی چیزها نیاز به جرئت دارد و کسانی که پرونده پاکی دارند، جرئت عبور از سازشکاری را دارند. یکی تصادف می‌کند هیچ کس به او کمک نمی‌کند چون می‌گویند شاید پای ما هم وارد ماجرا شود. بعد تصور کنید چگونه یک عده جرئت کردند وارد عملیاتی بشوند که به آنها گفته‌اند برگشتی در آن نیست. اگر ما بودیم چه کار می‌کردیم؟ امروز که شرایط کاملاً عادی است جواب آن دل و جرئت خارق‌العاده را با منفعت‌طلبی و سازشکاری‌ می‌دهیم. اگر جرئت انجام بعضی کارها را ندارید، پس چرا پست‌هایی را می‌گیرید که انجام وظایفش دل و جرئت می‌خواهد؟» یا «اگر انرژی‌ها مثل چهار سال قبل و زمان انتخابات بود، الان بوی نفت بیشتری توی سفره‌ها می‌پیچید و مردم جنوب حداقل دو سه روز در سال از آسمان آبی سهمی داشتند... دلیل این همه تنبلی رو هنوز دانشمندان نتونستن پیدا کنن، ممکنه ارثی باشه و ژنتیکی یا خودخواسته!» جملات فوق جملاتی پر سرو صدا از زبان مهران مدیری کارگردان و بازیگر مشهور این روزهای کشورمان در برنامه دورهمی شبکه نسیم سیما است که حسابی جنجالی شده است؛ موضوعی که واکنش گسترده‌ای را در شبکه‌های مجازی داشته است. بسیاری بیان این جملات را تحسین‌برانگیز دانستند و نوشتند که واقعیت، نحوه عملکرد برخی از مسئولان است، برخی جریان‌های رسانه‌ای نزدیک به دولت با انتقاد از این کارگردان، حمله به صداوسیما را آغاز کردند؛ خطی که البته پیشتر حسن روحانی نیز نشان داده بود تمایل ویژه دارد که صداوسیما را در مقابل دولت نشان دهد و به تکرار در سخنرانی‌هایش به این موضوع می‌پردازد، چه آن روز که از نحوه پوشش‌های خود در صداوسیما انتقاد می‌کند، چه آن روزی که اعتراض می‌کند چرا صداوسیما درباره افزایش قیمت‌ها به سراغ مردم می‌رود و از آنها می‌پرسد که آیا قیمت‌ها تغییر کرده است یا خیر؟!
 اما سؤال این است که آیا واقعاً داستان همان‌گونه است که مسئولان دولت تدبیر و امید و حامیان او می‌گویند! یافتن پاسخ این پرسش بسیار ساده است کافی است  به آمار رئیس سازمان صداوسیما از میزان حضور اعضای دولت در رسانه ملی و در اختیار قرار گرفتن تریبون رسانه ملی به مدیران و وزرای دولت یازدهم نگاهی بیندازیم. او در حاشیه بازدید از مراحل تکمیل دکور مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری با تأکید بر اینکه انعکاس خدمات و اقدامات و دستاوردهای سه قوه به ویژه دستگاه اجرایی از وظایف قانونی و از افتخارات صداوسیما است، می‌گوید: «صداوسیما با وجود انتقادهای برخی جریان‌های سیاسی، بر اساس وظایف قانونی خود، اقدامات و خدمات دولت محترم را پوشش گسترده داده است؛ زیرا رسانه ملی، امیدآفرینی و نشان دادن پیشرفت کشور و پرهیز از سیاه‌نمایی را رسالت جدی خود می‌داند.» وی با تأکید بر اینکه نحوه تعامل صداوسیما با دولت مستقر بی‌سابقه بوده است، افزود: «آنتن رسانه ملی در سال 95 در بهترین زمان، به طور متوسط روزانه 21 ساعت در اختیار مسئولان اجرایی کشور بوده است؛ ضمن آنکه وزرای دولت نیز به‌طور متوسط روزانه شش ساعت آنتن رسانه ملی را در اختیار داشتند.»
 کافی است به یاد بیاوریم که درست در آستانه آغاز نام‌نویسی افراد برای انتخابات ریاست‌جمهوری نشست خبری کاملاً تبلیغاتی حسن روحانی به طور کامل و به صورت زنده از تلویزیون پخش می‌شود و بارها در بخش‌های مختلف خبری سیما انتشار می‌یابد.  

 احمدرضا هدایتی/ آرایش سیاسی دولت‌های جمهوری اسلامی، یکی از موضوعاتی است که این روزها بیش از گذشته مورد توجه افراد جامعه و محافل مختلف سیاسی قرار گرفته است. گروهی این موضوع را بهانه قرار داده و معتقدند بیشتر دولت‌ها در اختیار اصولگرایان قرار داشته است؛ از این رو مشکلات فعلی را ناشی از طرز تفکر و عملکرد ضعیف آنها می‌دانند. در مقابل گروه دیگری نیز اصلاح‌طلبان را متهم اصلی معرفی کرده و عملکرد آنها را نامطلوب ارزیابی می‌کنند.

رویکرد سیاسی دولت‌های جمهوری اسلامی
دولت موقت با مسئولیت مهندس بازرگان که بنا بر پیشنهاد شورای انقلاب و حکم حضرت امام‌(ره) از 14 بهمن 57 تا آذر ماه 58 در مقام اولین نخست‌وزیر غیر رسمی(موقت)، مسئولیت اداره کشور را بر عهده داشت، از طیف ملی‌ـ مذهبی قلمداد شده و رویکرد لیبرالی داشت.
مسئولیت رسمی اولین دوره ریاست‌جمهوری نیز با رأی عمومی مردم بر عهده ابوالحسن بنی‌صدر گذاشته شد.
با وجود ‌شعار اسلام‌خواهی بنی‌صدر، رویکرد سیاسی وی که در ارتباط تنگاتنگ با منافقین و در مخالفت با نهادهای انقلابی قرار داشت، بسیار نزدیک به ملی‌ـ مذهبی‌ها بود؛ از این رو در مدت ریاست‌جمهوری او، کشور در بیشتر اوقات با درگیری‌های شدید بین احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی مواجه بود.
پس از عزل بنی‌صدر، مسئولیت دوره دوم ریاست‌جمهوری را شهید رجایی با رأی عمومی مردم از تاریخ 11 مرداد 1360 برعهده گرفت؛ اما به اعتراف یکی از منافقین که بعدها دستگیر شد، با پیشنهاد بنی‌صدر معزول در همین ایام حذف سران نظام در دستور کار منافقین قرار گرفت و اولین عملیات تروریستی منافقین علیه مسئولان کشور با ترور شهیدرجایی و شهیدباهنر که مسئولیت نخست‌وزیری را بر عهده داشت، کلید خورد و عمر دولت انقلابی و راست‌گرای (اصولگرا) این شهید بزرگوار ظرف کمتر از یک ‌ماه پایان یافت.
مسئولیت دوره سوم ریاست‌جمهوری از تاریخ ۱۳۶۰/۷/۱۷ با رأی قاطع مردم به آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای منتسب به خط امام(ره) محول شد و تا اواخر دوره چهارم که همزمان با رحلت حضرت امام(ره) بود، ادامه یافت. مسئولیت نخست‌وزیری در این دوره نیز برخلاف خواسته اولیه آیت‌الله خامنه‌ای که در ابتدا افراد دیگری را برای تصدی این مسئولیت به مجلس معرفی کرده بودند، با تصویب مجلس شورای اسلامی بر عهده آقای مهندس میرحسین موسوی از جناح چپ قرار گرفت.
اگرچه در این دوره تقریباً هشت ساله، مجموعه دولت با توجه به شرایط جنگی کشور، عملکرد به نسبت قابل قبولی را به ثبت رساند؛ اما تفاوت پنهان و آشکار مبانی اعتقادی و سیاسی و همچنین تعارض روش‌های مدیریتی نخست‌وزیر با رئیس‌جمهور درباره نحوه اداره کشور از یک ‌سو و جنگ تحمیلی و دیگر تهدیدات داخلی و خارجی از سوی دیگر، مانع از آن شد تا انقلاب در مسیر تعیین شده به اهداف و آرمان‌های مورد انتظار دست یابد.
پس از رحلت حضرت امام(ره) در اواخر دوره دولت چهارم، مسئولیت خطیر رهبری از سوی مجلس خبرگان، به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(دامت برکاته) واگذار و متقابلاً در یک انتخابات زودهنگام، سکان اداره دولت در دوره پنجم و ششم از مردادماه سال 1368 تا مردادماه 1376 به مدت هشت سال در اختیار حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی قرار گرفت؛ با این تفاوت که پس از رحلت حضرت امام(ره)، نهاد نخست‌وزیری از ساختار سیاسی کشور حذف و رئیس‌جمهور شخصاً مسئولیت دولت را عهده‌دار شد.  
دولت جدید که عنوان سازندگی را یدک می‌کشید، به جناح چپ (اصلاح‌طلبان) منتسب بود و حزب کارگزاران که در سال‌های پایانی عمر این دولت تأسیس شد، حاصل رویکرد سیاسی دولت سازندگی محسوب می‌شود.
پس از آقای هاشمی، آقای خاتمی نیز رسماً با رویکرد اصلاح‌طلبی وارد عرصه رقابت شد و از مردادماه 1376 بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه زد و توسعه سیاسی را در رأس فعالیت‌های خود قرار داد. وی با وجود ‌بروز بحران‌های سیاسی متعدد و چالش‌برانگیزی که این رویکرد در پی داشت، موفق شد در دو دوره چهار ساله مستمر (دوره‌های هفتم و هشتم)، جایگاه خویش را در موقعیت جدید حفظ کند.
مسئولیت دولت در دوره‌های نهم و دهم ریاست‌جمهوری را محمود احمدی‌نژاد که با رأی بالای مردم در دوره نهم و رأی نسبتاً خوب در دوره دهم انتخاب شده بود، در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۱۱ با شعار عدالت‌طلبی متقبل شد و به مدت هشت سال در مسند قدرت باقی ماند.
اگرچه وی را منتسب به اصولگرایان می‌دانند؛ اما خود او همواره به شکل دو پهلو، وابستگی به اصولگریان را تکذیب کرده و پس از تشدید فعالیت‌های جریان انحرافی در دولت دهم، اصولگرایان نیز از وی اعلام برائت کردند. با این‌ حال، روحیه انقلابی وزرا در دوره هشت‌ ساله ریاست‌جمهوری او، به ویژه در طول دوره نهم، تحرک قابل توجهی را در زمینه تولید در بخش‌های مختلف؛ از جمله علمی، صنعتی و به ویژه در صنعت هسته‌ای، صنایع دفاعی و سایر صنایع و نیز بخش کشاورزی و خدمات ایجاد کرد.
یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری در مرداد ماه سال 1392 پس از موفقیت آقای دکتر روحانی در رقابت‌های انتخاباتی آغاز شد که همچنان ادامه دارد. دولت جدید که با شعار «تدبیر و امید» پا به عرصه مدیریت کشور گذاشت، در اصطلاح به جناح اصلاح‌طلبان تعلق دارد و تشکیل حزب توسعه و اعتدال محصول رویکرد سیاسی دولت ایشان در این مقطع است.
با همه این تفاسیر و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته)، کار در جهت رضای خدا و خدمت به مردم و کشور، نباید درگیر مسائل حزبی و جناحی شود؛ از این رو از نظر افکار عمومی، ملاک و معیار ارزیابی دولت‌ها، اقدام و عمل آنها در جهت رشد و پیشرفت همه‌جانبه و متوازن کشور است، نه وابستگی جناحی یا وعده‌ها و شعارهای رنگارنگی که معمولاً در جریان رقابت‌های انتخاباتی مطرح می‌شود.

  محمدرضا مرادی/ صبر ترامپ خیلی زود به سر رسیده و وی نیز همانند پیشینیان خود عطشِ جنگ دارد. گویا حمله به بخش‌هایی از یمن و شلیک موشک به پایگاه سوریه برای ترامپ کافی نبوده و وی این بار عزم راه‌اندازی جنگ در شبه‌جزیره کره را دارد. چندی پیش خبرگزاری «رویترز» به نقل از «مقامات آمریکایی» اعلام کرد، ناوگروه تهاجمی «کارل وینسون» از سنگاپور به سمت غرب اقیانوس آرام، در نزدیکی شبه‌جزیره کره حرکت کرده است. بر اساس گزارش رویترز، اعزام این ناوگروه با یک ناو هواپیمابر در شرایطی است که تنش‌های بین واشنگتن و پیونگ ‌یانگ بر سر برنامه تسلیحات هسته‌ای کره شمالی بالا گرفته است و ترامپ و وزیر خارجه‌اش هشدار داده‌اند که در مقابل کره شمالی «ساکت» نخواهند نشست. در همین ارتباط، «تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد: «سیاست صبر استراتژیک ما به سر آمده است. ما مجموعه اقدامات جدید در زمینه‌های دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی ترتیب خواهیم داد. همه گزینه‌ها روی میز هستند.» اما در واکنش به این حملات، کره شمالی نیز با صدور بیانیه‌ شدیداللحنی اعلام کرد که عقب نخواهد نشست. از زمان اولین آزمایش هسته‌ای موفقیت‌آمیز کره شمالی در سال 2009، آمریکا راهبرد «آرام کردن، متوقف کردن و شکست دادن» را در مقابل برنامه موشکی و هسته‌ای پیونگ یانگ پیش گرفت؛ اما کاخ سفید در دوران ترامپ از طریق شورای امنیت ملی خواهان گزینه‌های فراتری در این زمینه است. کره شمالی تاکنون پنج آزمایش هسته‌ای انجام داده و موشک‌های متعددی پرتاب کرده است؛ اما این اقدام آمریکا را چگونه باید تفسیر کرد و ترامپ در اقدام خود برای به راه انداختن جنگ علیه کره شمالی تا چه میزان جدی است؟
واقعیت این است که ورود آمریکا به هر گونه جنگ جدیدی در شرایط فعلی به معنای قمار بسیار خطرناکی است؛ چرا که جدای از وضعیت اقتصادی آمریکا، افکار عمومی این کشور هنوز پیامدهای جنگ افغانستان و عراق را از یاد نبرده‌اند و به هیچ روی نمی‌خواهند دلارهایی که بابت مالیات برای رفاه خود پرداخت می‌کنند، هزینه ماجراجویی‌های ترامپ در شرق آسیا شود.
از سوی دیگر کره شمالی نیز در یک دهه اخیر با آزمایش‌های مکرر هسته‌ای نشان داده است که از دست زدن به هر گونه اقدامی حتی استفاده از بمب اتم هم ابایی ندارد. در واقع ما تنها شباهتی که بین رهبر کره شمالی و رئیس‌جمهور فعلی آمریکا وجود دارد، پیش‌بینی ناپذیر بودن این دو است؛ به همین دلیل مشاوران جنگی ترامپ به خوبی وی را از این ویژگی رهبر کره شمالی آگاه کرده‌اند.
در واقع، تیم نظامی آمریکا به خوبی به تهدیدهای کره شمالی و قدرت این کشور واقف است؛ از این رو حرکت ناوگان دریایی آمریکا و برگزاری رزمایش‌های متعدد در شبه‌جزیره کره را باید بیشتر در راستای «ایجاد بازدارندگی» تفسیر کرد. در واقع، آمریکا با این اقدام خود به دنبال آن است که به پیونگ یانگ این پیام را مخابره کند که در صورت اصرار بر آزمایش‌های هسته‌ای، جنگ، نزدیک‌ترین و در دسترس‌ترین واکنش آمریکا خواهد بود؛ زیرا بنا به دلایل فوق آمریکا نه می‌تواند و نه می‌خواهد وارد جنگ با کشور پیش‌بینی ناپذیر و مجهز به سلاح اتمی شود. البته باید به این نکته توجه داشت که ترامپ را نباید با الگوهای مطرح در روابط بین‌الملل سنجید؛ وی نشان داده است که می‌تواند غیر منطقی‌ترین تصمیمات را در نامناسب‌ترین اوقات اتخاذ کند؛ اما واقعیت‌های کنونی آمریکا و کره شمالی نشان‌دهنده آن است که آمریکا تنها به دنبال تشدید تهدیدها علیه پیونگ یانگ است و ورود به جنگی پرهزینه برای واشنگتن، قمار بزرگی است.