روزنامه «رأی‌الیوم» نوشت: «هنوز سيدحسن نصرالله موضوع بحث تصميم‌گيرندگان اصلی در اراضی اشغالی و مراکز پژوهشی اسرائيل [رژیم صهیونیستی] است.» روزنامه عبری‌زبان «يديعوت آحارونوت» نیز در تحقيقی مطرح و فاش کرد، مسئولان اسرائيلی تيمی ۱۵ نفره از تحليلگران اطلاعاتی، شرق‌شناس و روان‌شناس برای تحليل شخصيت نصرالله تشکيل دادند و اين تيم کارشناسی از تمامی اطلاعات و داده‌ها، از جمله زبان بدن، حرکت دست‌ها و چهره برای کار خود استفاده می‌کند.
دکتر حجت‌الله عبدالملکی در گفت‌وگو با صبح‌صادق
حسن فلاح/ «من مسئله‌ اشتغال را هم مطرح کنم. مسئله‌ اشتغال یک مسئله‌ وسیع‌تری از مسئله‌ کارگری است. اشتغال مسئله‌ مهمّی برای کشور است. هر مسئولی و هر کسی که مسئول کشور یا مسئول دولت یا مسئول بخش‌های اقتصادی دولت در دولت آینده بشود، بایستی از روز اوّل، همّت خود را بگمارد به مسئله‌ اشتغال، بین اشتغال و تولید ملّی ارتباط وجود دارد. اگر ما بخواهیم اشتغال در کشور به وجود بیاید، باید به تولید ملّی ـ تولیدِ به‌ معنای عامّ کلمه؛ تولید صنعتی، تولید کشاورزی، تولید خدمات ـ اهمّیّت بدهیم؛ همه‌ اینها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و برای اینها برنامه‌ریزی بشود. اینها چیزهایی نیست که جایز باشد ما اینها را تأخیر بیندازیم، باید در اوّلین فرصت‌ها مسئولان ذی‌ربط ـ هر که مسئول است و مسئول خواهد بود ـ به این مسئله بپردازد. بنابراین، این مسائل، جزو مسائل اولویّت‌دار و درجه اوّل نظام است.» امام خامنه‌ای(10/2/1396) برای تبیین سخنان رهبر معظم انقلاب در زمینه اشتغال و تولید، خبرنگار صبح صادق گفت‌وگویی را با حجت‌الله عبدالملکی اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) انجام داده است . مشروح مصاحبه خبرنگار صبح ‌صادق با این استاد اقتصاد را در موضوع اهمیت نامزدهای انتخاباتی با توجه به ظرفیت‌های داخلی در ادامه می‌خوانید.
* با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب تأکید دارند، نامزدها باید به ظرفیت‌های ملی اهتمام داشته باشند، بفرمایید این ظرفیت‌ها چیست و چگونه می‌توان آنها را فعال کرد؟
ایران تمام ظرفیت‌های لازم را برای تبدیل شدن به یک قدرت فرامنطقه‌ای دارد؛ بخشی از این ظرفیت‌ها به ظرفیت‌های اقتصادی، توانمندی‌های ژئوپلیتیکی و ظرفیت‌های جامعه‌شناختی و انسانی برمی‌گردد. در واقع، همه اینها تحت ظرفیت ویژه ایدئولوژیکی است که انقلاب اسلامی ایران ایجاد کرده است! کسی که می‌خواهد رئیس‌جمهور بشود در وهله اول باید این ظرفیت‌ها را بشناسد و برای آنها برنامه داشته باشد، برای اینکه از این منابع و توانمندی‌های بالقوه به نحو شایسته‌ای بهره‌برداری بشود. در مقابل این تفکر، تفکری وجود دارد که ملت و کشور را در موضع ضعف می‌بیند و با آن نگاه در واقع پروژه وابستگی را پیش می‌برد. 
کسی که متوجه نشود ملت ایران چه قدرت هنگفتی دارد، هم به لحاظ جمعیتی (که ما داریم) و هم به لحاظ پیشینه تاریخی و اعتقادات دینی و انگیزه‌های انقلابی، یا کسی که ظرفیت‌های اقتصادی کشور را در بعد منابع طبیعی، سرمایه‌ای و عرصه‌های علم‌ و فناوری و حوزه زیرساخت‌های صنعتی، کشور را به قهقرا بکشاند، همچنین کسی که واقعیت جغرافیایی کشور را درک نکند و به تعیین‌کنندگی آن حداقل در معادلات منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا و به قدرت ایدئولوژیک فوق‌العاده انقلاب اسلامی باور و اعتقاد نداشته باشد و نداند که این توانمندی‌ها و قدرتمندی‌ها به پشتوانه تفکر اسلام ایجاد شده، در نهایت کشور را حراج می‌کند و پروژه وابستگی را در دستور کار خود قرار می‌دهد. اما اگر این موفقیت‌ها و توانمندی‌ها دیده بشوند، مسیر عزت، رفاه و پیشرفت کشور طی می‌شود و اگر دیده نشود، مسیر ذلتی است که در نهایت به بردگی ملت منتهی خواهد شد؛ یعنی در واقع در پروژه وابستگی این رفاه ملت نیست که تأمین می‌شود.

* در این میان، افکار عمومی که می‌خواهند به یک شناخت مناسبی از نامزدها برسند باید چه کار کنند؟
افکار عمومی طبیعتاً باید در وهله اول به گفتار آن نامزد انتخاباتی توجه کنند و در گام بعدی رفتار، عملکرد و خط مشی مدیریتی و کاری او را در نظر بگیرد. بالاخره کسی که در میدان رقابت انتخاباتی، هجمه وارد می‌کند، با یک ادبیات، استدلال و محتوایی در بیان صحبت می‌کند. محتوا مهم است، یک وقت کسی هجمه می‌کند می‌گوید کسی که الان سرکار است چرا به ظرفیت‌های ملی و عزت مردم توجه نمی‌کند؟! چرا باعث شده ساختار نظام متزلزل شود و به معیشت، آسایش و رفاه مردم لطمه وارد آید؟! یک نمونه هجمه دیگر این طور اتفاق می‌افتد که چرا شما نمی‌خواهید ملت به غرب وابسته بشوند و نمی‌گذارید ما بیاییم با غرب تعامل کنیم؟ چرا نمی‌گذارید پای آمریکا به ایران باز شود؟ اینها همه هجمه است. در هیجان گفت‌وگوها و مناظرات ممکن است از هر لحنی استفاده شود؛ اما محتوایی که در هر یک از این گفتارها وجود دارد، به علاوه عملکرد نامزد مربوطه می‌تواند نشان دهد که می‌خواهد مبتنی بر ظرفیت‌ها کار کند، یا مبتنی بر یک وابستگی!

* ایستادگی رئیس‌جمهور بر منافع ملی چقدر می‌تواند کشور را به اهدافش نزدیک کند؟ 
اگر رئیس‌جمهور در رأس قوه اجرایی بخواهد از ظرفیت‌ها استفاده کند و باور و شناخت داشته باشد، طبیعتاً می‌تواند مسیر کشور را به نوعی تنظیم کند. حتی اگر یک قوه در اختیار او باشد، می‌تواند راه خودش را در مسیر پیشرفت هموار سازد. یک وقتی هست رئیس‌جمهوری نخواهد ظرفیت‌ها را درک کند، یا در واقع مخالفت کند حتی اگر قوای دیگر و توده مردم هم تلاش کنند، طبیعتاً خیلی سخت می‌توان به پیشرفت و تعالی رسید. رئیس‌جمهور خوب می‌تواند کل کشور را یکپارچه کند و رئیس‌جمهور بد هم می‌تواند به راحتی مانع همین حرکت‌ها و اقدامات شود. 
* به نظر شما انتخاب یک رئیس‌جمهور سست‌نهاد، در معادلات بین‌المللی چه هزینه‌هایی به کشور تحمیل خواهد کرد؟
طبیعتاً رئیس‌جمهور نماینده یک ملت است. او در مجامع مختلف حضور پیدا می‌کند و در صورت ضعیف بودن تداعی یک ملت ضعیف را به همگان دارد. رئیس‌جمهوری که خودباخته است و به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های داخلی و ملی باور ندارد، دقیقاً تداعی آن را دارد که مجموعه ملت این طور هستند. رئیس‌جمهور به مثابه نماد یک ملت در عرصه‌های جهانی و بین‌المللی می‌تواند عزت مردم را بالا ببرد و حتی باعث ذلت‌شان بشود.

* چرا برخی نامزدها از آمریکا و غرب می‌ترسند، راهکار مقابله با این ترس چیست؟
ترس آنها به این دلیل است که توانمندی‌ها و ظرفیت‌های داخلی را باور ندارند و تصور می‌کنند اگر غرب همراهی نکند و آمریکا نخواهد، امکان پیشرفت وجود ندارد. در واقع تفکر وابسته باعث می‌شود که همه این ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها بدون استفاده بماند و بر روی آن تأکید نشود. 

* به نظر شما کسی که می‌خواهد در مسند ریاست‌جمهوری قرار بگیرد باید کدام چارچوب اقتصادی را در دستور کار خود قرار بدهد؟
نظریه مبنایی برای پیشرفت کشور، اقتصاد مقاومتی است. این نظریه می‌گوید اگر سازوکارهای اداره کشور و نوع نگاه به ظرفیت‌ها و روش‌های بهره‌برداری از منابع اصلاح بشود؛ مثلاً نظام بانکی، الگوی مالیاتی، نظام تجارت بین‌الملل و ساختارهای اداری و اجرایی تکمیل و اصلاح بشوند، ظرفیت‌های کل کشور به فعلیت درمی‌آید و ما در بلند‌مدت می‌توانیم یکی از کشورهای قدرتمند بشویم و در کوتاه‌مدت هم می‌توان مسئله معیشت مردم را با سرعت بسیار بالا و حل کرد تا کشور بر مسیر پیشرفت بلندمدت قرار بگیرد.

* شما معتقدید نظریه حال حاضر کشور، اقتصاد وابسته است که این نظریه در تعارض با اقتصاد مقاومتی است، در نظریه اقتصاد وابسته اساساً جایگاه مردم چگونه تعبیر و تفسیر شده است؟
 نظریه توسعه وابسته به رفاه مردم منجر نمی‌شود. نظریه اقتصاد وابسته حتی در صورت موفقیت هم سبب افزایش رفاه درصد اندکی از جامعه می‌شود که در نظام سرمایه‌داری و در جنبش‌های اخیر اسم آن را «یک‌درصد» گذاشته‌اند. هدف نظریه توسعه وابسته، رفاه توده مردم نیست. هدف این نظریه رشد اقتصادی است که این رشد عمدتاً بین نیروهای محدودی توزیع می‌شود، اما آنچه مایه تأسف است اینکه ما با این نظریه دولتی هم به رشد چندانی نرسیدیم. در این دولت ضریب جینی افزایش یافته و درآمد نابرابرتر شده است؛ یعنی ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر شده‌اند و بیکاری هم بسیار افزایش پیدا کرده است. نرخ بیکاری در این دولت ۷/۱۲ درصد اعلام شده است که این حجم بیکاری در پنج یا شش سال گذشته بی‌سابقه بوده است. افزایش بیکاری به معنای سخت‌تر شدن زندگی مردم است. افزایش ضریب جینی نیز نشان می‌دهد درآمد‌ها ناعادلانه توزیع می‌شود. در همین راستا ۷۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایه از نظام بانکی در طول سه سال و نیم گذشته در بین اقشار بسیار محدودی که چند هزار نفر بیشتر نیستند، توزیع شده است و توده مردم برای یک وام ازدواج ۱۰ میلیونی باید معطل بمانند و آخر معلوم نیست تعلق بگیرد یا خیر. وام مسکن که بیشتر اقشار ضعیف به دنبال آن هستند با نرخ مؤثر نزدیک به ۳۱ درصد به مردم پرداخت می‌شود. اینها نشان می‌دهد الگوی اقتصادی دولت، مردم‌مدار نیست؛ چرا که اولاً، راهبرد آن تعامل با غرب است و ثانیاً، هدف آن گروه‌های محدود و کوچک در اقتصاد است.

* یک سال و چند ماه است که از برجام می‌گذرد و باید منابع آزادشده از این توافق در اقتصاد تأثیر خود را می‌گذاشت، از سویی در زندگی مردم هم نه برجام و نه سیاست‌های اقتصادی دولت تأثیر محسوسی نگذاشته است؛ آیا دولت با این شرایط و رویکرد می‌تواند گام‌های مؤثری در حوزه اقتصاد مقاومتی بردارد؟
 دولت جدید باید این نظریه اقتصادی معیوب و بیمار را به طور کامل کنار بگذارد و به نوعی اقتصاد را درمان کند و به نظریه اقتصاد اسلامی و اقتصاد مقاومتی که برآمده از الگوی انقلاب اسلامی است، روی آورد. دولت باید نوع نگاهش را به اقتصاد غرب تغییر دهد و بپذیرد غربی‌ها و حتی شرقی‌ها برای ما کار خاصی نمی‌کنند. اگر ما با اتکا به منابع داخلی و با توکل به خدا جلو برویم،‌ حتماً موفق می‌شویم و اگر بخواهیم به اتکای دشمنان‌مان برنامه‌ریزی و حرکت کنیم به جایی نخواهیم رسید. دولت باید نظریه‌اش را به طور کامل تغییر دهد. البته بنده بعید می‌دانم این دولت با این خط مشی اندیشه‌ای و مدیران فعلی آن که ده‌ها سال با این تفکرات زندگی کرده‌اند، این اتکال را بپذیرند. 


   اکبر معصومی/ انتخابات از مهم‌ترین راه‌های شکل‌گیری ساختار سیاسی یک کشور و شکل‌دهی به آن است. در واقع اثرگذاری انتخابات زمانی خواهد بود که مردم و افراد جامعه، انتخاب آگاهانه و عاقلانه داشته باشند. به عبارت دیگر، مردم افزون بر مشارکت گسترده که مظهر مردم‌سالاری است، باید انتخاب حکیمانه‌ای داشته باشند تا بتوانند خود را در جامعه بین‌المللی تأثیرگذار کنند. رأی حکیمانه که همان رأی انقلابی است، در واقع دو ویژگی مهم دارد: 1ـ عقلانی بودن رأی؛ به این معنی است که در انتخابات تعصبات فردی نباید ملاک عمل قرار گیرد و ضروری است انتخاب بر اساس منطق و شایستگی افراد باشد؛ 2ـ هدفمند بودن رأی؛ با توجه به اینکه انتخابات به نوعی نماد تفکر و نظرات افراد جامعه برای تعیین مسیر یک کشور در مدت زمان مشخص شده است؛ یا به بیان دیگر تزریق خون سالم در جریان حرکت یک کشور به سمت اهداف تعیین شده است، انتخاب افراد جامعه باید بر اساس هدف مشخص شده صورت گیرد نه اینکه در انتخابات احساسات ملاک عمل قرار گیرد. وقتی ویژگی‌های مطرح شده ملاک انتخاب افراد قرار گرفت، در واقع رویکرد جدید و مؤثری در کشور حاکم خواهد بود که  نه تنها مشکلات امروزی جامعه را مرتفع می‌کند؛ بلکه کشور را به عنوان یک بازیگر اصلی در منطقه و نظام بین‌المللی مطرح خواهد کرد. از سوی دیگر افراد جامعه از طریق رسانه‌هاست که شناخت کافی از نامزد‌ها پیدا می‌کنند. رسانه که نقش مهمی در رونق دادن به انتخابات دارد، می‌تواند نقش اصلی را در انتخابات ایفا کند. به بیان دیگر، توجه به جایگاه رسانه در اثرگذاری بر انتخاب مردم و همچنین تحقق مشارکت سیاسی، اهمیت رسانه را در موضوع انتخابات آشکار می‌کند. با توجه به تأثیرگذاری انتخابات در بیرون از مرزهای یک کشور،  همواره اظهار نظرهایی در خارج از کشور درباره انتخابات صورت می‌گیرد که سعی در تأثیرگذاری بر روند آن دارند. این عمل از طریق هجمه رسانه‌ای که در اختیار کشورهای غربی است، صورت می‌گیرد. جمهوری اسلامی ایران نیز نه تنها از این امر مستثنی نیست؛ بلکه همواره در طول ایام برگزاری انتخابات مورد شدیدترین تهاجم رسانه‌ای قرار گرفته است. انتخابات پیش‌رو نیز که اهمیت دو چندانی برای کشور و نظام بین‌المللی دارد، از مدت‌ها قبل با برنامه‌ریزی رسانه‌های بیگانه به منظور به دست آوردن نتیجه دلخواه خود مواجه شده است. رسانه‌های بیگانه به دنبال اهداف مشخص شده هستند که به اهم آنها اشاره می‌شود:
1ـ پایین آوردن درصد مشارکت مردم: انتخابات به نوعی مصونیت‌بخش کشور یا به عبارت دیگر هویت‌بخش نظام جمهوری اسلامی است؛ از این رو این رسانه‌ها همواره در تلاشند که از مشارکت بالای مردم جلوگیری کنند. 
2ـ حمایت شفاف و آشکار از دولت مستقر: دولت یازدهم که در تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی ناکام مانده و نتوانسته است برای جوانان شغل ایجاد کرده و معیشت مردم را تأمین کند، سبب بروز مشکلاتی در کشور نیز شده است. از سوی دیگر نگاه دولت به بیرون از کشور، بستر نفوذ غربی‌ها را نیز فراهم آورده است که به نظر آنها وضعیت ایده‌آلی فراهم شده است تا بتوانند نظام جمهوری اسلامی ایران را از مسیر خود منحرف کنند. 
3ـ تخریب نامزدهای مخالف روند فعلی: رسانه‌های خارجی و معاند با نظام اسلامی نامزدها‌یی را که از روحیه انقلابی برخوردارند و مخالف روند فعلی هستند، تخریب کرده‌اند. ترس از روی کار آمدن دولت فعلی و در نتیجه کاهش و یا قطع نفوذ غرب در کشور آنها را به این کار وادار کرده است. با توجه به تلاش رسانه‌های بیگانه در تأثیرگذاری بر انتخابات کشور، نقش رسانه ملی در خنثی‌سازی اهداف مطرح شده از سوی رسانه‌های بیگانه، دو چندان شده است؛ از این رو رسانه ملی در نظام اسلامی دو وظیفه اصلی بر عهده دارد: 1ـ رونق بخشیدن به انتخابات و در نتیجه زمینه‌سازی برای حضور گسترده مردم در آن؛ 2ـ فراهم کردن زمینه لازم برای انتخاب آگاهانه و عاقلانه مردم در انتخابات. 


 درخواست کمیته حقیقت‌یاب
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در نامه‌ای به «محمد فرهادی» وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد: «با توجه به ادعاهایی مبتنی بر برخی از اسناد و مدارک بررسی شده پیرامون سرقت گسترده علمی در رساله دکتری رئیس‌جمهور حسن روحانی، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به منزله بخشی از جامعه دانشگاهی کشور خواهان تشکیل کمیته حقیقت‌یاب برای بررسی سرقت علمی در رساله وی و ارائه گزارش به عموم مردم و جامعه دانشگاهی است.» در این نامه خطاب به فرهادی آمده است: «به منظور تنویر افکار عمومی دستور تشکیل کمیته و تهیه گزارش را صادر کنید.»

هراس از ماهواره ایرانی
پایگاه آمریکایی «واشنگتن فری‌بیکن» با انتشار گزارشی با عنوان «ایران دو ماهواره به فضا می‌فرستد که به احتمال زیاد پوششی برای برنامه غیر قانونی موشک‌های بالستیک بین قاره‌ای این کشور است»، به برنامه ماهواره‌ای و فضایی ایران پرداخته و از نگرانی مقامات آمریکایی نسبت به استفاده ایران از این فناوری در سامانه موشکی سخن به میان آورده است.

فرزندان شیطان در مرز ایران
یک نشریه آمریکایی در مقاله‌ای اعتراف کرد، رژیم صهیونیستی به صورت مستقیم گروهک تروریستی «جندالشیطان» را در پاکستان برای ناامن‌سازی در ایران تربیت کرده بود. نشریه آمریکایی «سیاست خارجه» عنوان کرد، در سال‌های 2007 تا 2008 ده‌ها نفر از تروریست‌های عضو گروه «جندالله» به صورت مستقیم تحت تربیت سازمان اطلاعاتی اسرائیل قرار گرفته‌اند تا امنیت ایران را به چالش بکشند. این نشریه نوشت: «مقر فعالیت‌های تروریستی این گروه در ایران بود؛ ولی کانون تمرکز و همچنین سنگرهای آنان در خاک پاکستان قرار داشت.» در ادامه این مقاله آمده است: «اعضای این گروه تروریستی پس از حمله در خاک ایران به پاکستان می‌گریختند و برخی از اعضای آنان تروریست‌های افراطی سپاه صحابه پاکستان بوده‌اند.»

ظلم ارتباطی به مردم
عزت‌الله ضرغامی، عضو شورای عالی فضای مجازی در جمع فعالان فضای مجازی جبهه انقلاب اسلامی گفت: «دانشجویان، استادان و نخبگان از سرعت پایین اینترنت و کمبود پهنای باند به شدت ناراضی‌اند و کم‌فروشی وزارت ارتباطات در فروش پهنای باند به متقاضیان دردآور است.» وی افزود: «آنان ده‌ها برابر بیشتر از قیمت واقعی از مشترکین پول دریافت می‌کنند.» ضرغامی با انتقاد از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: «این وزارتخانه عملاً به یک بنگاه اقتصادی تبدیل شده و در مقابل واگذاری ظرفیت‌های خارجی پول‌های کلان از مردم می‌گیرد. به مردم ظلم می‌شود و هیچ کس هم پاسخگو نیست.»

کاندیدای قوی فدای ضعیف می‌شود
محمد صادق کوشکی گفت: در این دوره آنهایی که اصلاح‌طلب نامیده می‌شدند با دو نوع نامزد مواجه شدند، یک نامزد فعال که نشان می‌داد مسلط به مسائل کشور است و آمار و ارقام را به خوبی می‌داند و قدرتمند ظاهر شد به نام آقای جهانگیری و نامزد دیگری که با لرزش دست و با حالت عصبی و هیجانی بدون توجه به مسائل کشور ظاهر شد به نام آقای روحانی.
وی با اشاره به نقش پوششی و فدایی بودن اسحاق جهانگیری در انتخابات ریاست‌جمهوری افزود: اینطوری که اخبار حکایت می‌کند قرار است نامزد قدرتمند و مسلط و پر انرژی به نام جهانگیری بنا بر تصمیم بزرگان اصلاحات کنار برود و یک نامزد خسته،‌ بی رمق و عصبی به نام آقای روحانی باقی بماند.


  علی موحد/ هر چه به «روز سرنوشت» نزديک‌تر مي‌شويم، آخرين شگردهاي تبليغاتي نامزدها براي تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومي و کسب آرا بيشتر نمايان مي‌شود. آقاي روحاني و يار کمکی‌اش اسحاق جهانگيري نيز که همه تلاش خود را براي تداوم دولت دوازدهم به کار گرفته و اين روزها به شدت نگران موفقيت خویشند، سناريوهاي مختلفي را چون؛ القای ضروری‌سازی براي ادامه دولت يازدهم، برجسته‌سازي امتيازات دولت، مصادره به مطلوب کردن خدمت نظام، توجيه ضعف‌هاي دولت، پالس مثبت دادن به پايگاه اجتماعي در اولويت دوقطبي‌سازي کذايي، گسترش خدمات دولتي در آستانه انتخابات، ارائه وعده‌هاي پرطمطراق براي آينده و... را در دستور کار خود قرار داده‌اند.
«رقيب‌هراسي» و «تخريب رقباي سياسي» نيز از ديگر دستورالعمل‌هاي گروه رسانه‌اي آقاي روحاني است که اين روزها به مهم‌ترين اولويت اين جريان بدل شده است. اين جريان با همه توان به تخريب رقيب مي‌انديشد و آن را آخرين راه موفقيت مي‌داند و در اين راستا چندين اقدام را دنبال کرده است:
۱ـ اولين اقدام رسانه‌اي در اين راستا برچسب زدن و تخريب چهره رقبا و معرفي کردن ايشان به عنوان چهره‌اي خشونت‌طلب و متصلب و اقتدارگرا است. به کارگيري تعابيري چون سردار گازنبري، آيت‌الله قتل‌عام، حاميان دولت پادگاني و... مواردي است که در اين ايام حاميان اين جريان به کرات به کار برده‌اند. در مناظره‌ها هم شاهد به کارگيري ناشيانه کليدواژه سوخته «گازنبري» از سوی جهانگيري و «لوله» از سوی روحانی بوديم.
۲ـ کارنامه رقبا نيز زير ذره‌بين قرار داده شده تا ضعف‌ها بزرگنمايي و براي اثرگذاري بر اذهان عمومي بازنشر يابد. عملکرد دوازده ساله شهرداري تهران و پرداختن به مسائلی چون؛ املاک نجومي، پلاسکو، فساد اداري، آلودگي هوا، بلندمرتبه‌سازي، هزينه پروژه‌ها و ساخت‌و‌سازها، ترافيک و... از جمله مؤلفه‌هایی است که در اين روزها به عنوان اهرم فشار مطرح شده و تکرار خواهد شد. با جدي شدن رقابت‌ها رئيسي نيز از اين هجمه‌ها مصون نمانده و عملکرد وی در دستگاه قضائي و توليت آستان قدس رضوي نيز در معرض هجمه و تخريب قرار دارد.
۳ـ برنامه‌هاي اعلامي از سوي نامزدها نيز از جمله اهدافي است که مورد تخريب اين جريان قرار گرفته است. برای نمونه اسحاق جهانگيري در واکنش به برنامه‌هاي اعلامي قاليباف اعلام داشته کسي که بگويد چند ميليون شغل ايجاد مي‌کنم، مي‌خواهد مردم را فريب دهد. اين برادر عزيز يا شغل ايجاد نکرده يا عدد و رقم متوجه نمي‌شود! ظرفيت اقتصاد کشور مشخص است که چقدر مي‌توان شغل ايجاد کرد! نبايد چند روزي كه قدرت را در اختيار داريم با منابع و سرنوشت ملت هر طور مي‌خواهيم برخورد كنيم.
ادامه کار روحاني تا ۲۹ ارديبهشت، رقيب‌هراسي افراطي و کوبيدن بر طبل راديکاليسم است، تا شايد افکار عمومي دچار اشتباه محاسباتي شده و ضرورت اول کشور را که حل مشکلاتي چون؛ رکود، بيکاري و مسکن و... است را به فراموشي سپرده و مسائل حاشيه‌اي توجه ايشان را جلب کند. در اين ميدان بايد هوشيار بود و با بصيرت و تيزبيني عمل کرد!

 گلایه فرزند شهید همت از اصلاح‌طلبان
محمدمهدی همت فرزند شهید همت نوشت: «لیست منتشر شده از اصلاح‌طلبان در انتخابات شورای شهر تهران نشان از حذف برادرمان، آقا مهدی تندگویان دارد. خوشحالم از اینکه به لطف پروردگار چهره واقعی اصلاح‌طلبان در بی‌اعتقادی نسبت به شهدا و بی‌حرمتی به خانواده‌های‌شان برایم سال‌ها پیش مشخص شد. خوب است آقامهدی هم‌اکنون عضو شورا می‌باشد، وگرنه انگ ترحم‌پذیری از جانب جریان اصلاحات به برادرانم زده می‌شد. کاش تقوایم اجازه می‌داد تا برخی از مفسدان اقتصادی اطراف تیم ریاست محترم‌جمهوری فعلی را با اسناد معرفی کنم.»

نگرانی اقتصاددانان
جمعی از استادان اقتصاد مقاومتی در نامه‌ای سرگشاده به روحانی نوشتند: «جناب روحانی شما و تیم اقتصادی‌تان این نسخه شفابخش اقتصاد مقاومتی را به کناری نهاده و سعی کرده‌اید با تقلید کورکورانه از نسخه‌‏های متعارف اقتصادی، مشکل اقتصاد را حل کنید. جناب روحانی با تحقیر تولید ملی و اینکه ایرانی جز قرمه‌سبزی و آبگوشت بزباش چیز دیگری «نمی‌تواند» درست کند، انگیزه تولید را در میان مردم قربانی کرده‌اید!»

مفتی داعش دلیل حمله نکردن به ایران را فاش کرد
حسام ناجی مفتی داعش در مصاحبه با العربیه، درباره آغاز رابطه‌اش با ابوبکر البغدادی گفت: «برای نخستین بار او را در زندان آمریکایی بوکا در عراق (کمپ ششم) دیدم، سال 2004 بود. آن زمان به تازگی مدرک لیسانس زبان عربی را دریافت کرده بودم، دانش شرعی داشتم.» وی درباره ایران و هدف قرار ندادن آن از سوی داعش، فاش کرد که این گروه تلاش کرد جبهه جدیدی علیه خود باز نکند. مفتی داعش اذعان کرد که این گروه در نتیجه برخی از سیاست‌ها و اقدامات اشتباه رهبرانش، پشتوانه مردمی خود را از دست داده و در حال حاضر، به تدریج در حال از میان رفتن است.



نکته: رئیس‌جمهور از تلویزیون درآمد ناخالص ملی، نرخ رشد تک‌رقمی شدن تورم و... را با احتیاط تمام اعلام کرد. رئیس بانک مرکزی روی دسته مبل کوبید و گفت: «باز هم اشتباه کرد، چند سال است اشتباه می‌کند.» زن از آشپزخانه داد زد: «خودت را ناراحت نکن. مگر این چند سال کسی فهمیده یا اعتراض کرده؟» رئیس بانک مرکزی گفت: «حرف این چیزها نیست، باید تمام ارقام را دوباره عوض کنیم.»
نظر: حسن روحانی نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در مناظره‌های تلویزیونی مدعی شده است دولتش تورم را مهار کرده است. با این حال مردم کاهش نرخ تورم به زیر 10 درصد را در سفره‌های خود حس نمی‌کنند و گرانی همچنان یکی از معضلات اصلی مردم است. در واقع نرخ تورم با محاسبه متوسط تغییر قیمت بیش از 310 قلم کالا که تعداد زیادی از این کالاها را عموم مردم خیلی مصرف نمی‌کنند، اعلام می‌شود و شاید بهتر باشد بانک مرکزی و مرکز آمار متوسط تغییر قیمت کالاهای اساسی را محاسبه کنند تا نمای بهتری از وضعیت معیشتی مردم باشد. گزارش جدید بانک مرکزی از افزایش قیمت 30، 40، 50، 60 و حتی 127 درصدی کالاهای اساسی خوراکی طی یک سال گذشته حکایت دارد، اما حسن روحانی همچنان می‌گوید که تورم را تک‌رقمی کردم.

  رسول سنائی‌راد/ یکی از سؤالات اساسی در زمان رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری این است که آیا یک جریان سیاسی، بهتر است با نامزد واحد شرکت کند، یا با چند نامزد؟ اهمیت این سؤال زمانی روشن‌تر می‌شود که هواداران جریانات سیاسی بر اساس حافظه تاریخی خود، یکی از دلایل ناکامی جریان مورد حمایت خود را در گذشته تنها تکثر نامزدهای انتخاباتی آن جریان ذکر کنند؛ چرا که از نگاه هواداران، تکثر نامزدها موجب پراکنده شدن سبد رأی آن جریان می‌شود که وقتی جریان مقابل با یک نامزد حضور یافته و آرای حامیان خود را روی همان نامزد واحد متمرکز می‌کند، پیروزی در عرصه رقابت را از آن خود می‌کند.
البته، چنین انتظاری در وضعیت و شرایط عادی منطقی است؛ اما همیشگی و یک رویه ثابت به شمار نمی‌آید و به وضعیت جریان سیاسی شرکت‌کننده در رقابت‌ها و نوع رأی نامزدها بستگی دارد؛ لذا اگر؛
1ـ جنس رأی آن جریان سیاسی یکدست‌تر، مثلاً اکثریت آن رأی توده‌ای یا خاکستری باشد؛
2ـ میزان رأی یک نامزد به حد نصاب 50 درصد به علاوه یک برسد؛
3ـ فضای سیاسی ـ تبلیغی برای نامزد مورد نظر از ثبات نسبی برخوردار باشد؛
4ـ امکان انتقال آرای نامزدها به نفع یکدیگر وجود داشته باشد؛
وحدت بر روی نامزد واحد و کناره‌گیری یا کنار گذاشتن سایر نامزدها موجب تمرکز بر روی یک نامزد و پیروزی یک مرحله‌ای می‌شود.
اما چنانچه؛
1ـ نامزدهای همسو ویژگی‌های شخصیتی و سیاسی متفاوت داشته باشند که هر یک بتوانند اقشار و گروه‌های اجتماعی خاصی را نمایندگی کنند؛
2ـ جنس رأی متفاوت نامزدهای همسو، امکان انتقال آن را به نامزد دیگر در صورت کناره‌گیری ندهد یا درصد کمی قابل انتقال باشد؛
3ـ مجموع آرا در صورت انتقال هم به حد نصاب 50 درصد به علاوه یک نرسد؛
در این صورت با وجود چند نامزد و استفاده از جنس رأی متفاوت آنان، به ویژه در شرایطی که یک نامزد قدرت جلب آرای حوزه مشترک با جریان رقیب را دارد، با حضور نامزدهای چندگانه ضمن حفظ پایگاه ثابت اجتماعی رأی برای تراش رأی از حوزه مشترک یا همان آرای شناور و خاکستری اقدام شده و برای دو مرحله‌ای کردن انتخابات اقدام می‌کنند که در این صورت هر یک از نامزدها که رأی بیشتری داشته باشد، در مرحله دوم با نامزد رقیب رقابت خواهد کرد.
به نظر می‌رسد، در شرایط پیش رو جریان اصلاحات ـ اعتدال بر روی آقای روحانی به اجماع برسد، چون عبور از وی به نفع نامزد دیگر به معنای پذیرش ناکارآمدی و شکست است. ضمن اینکه در قدرت بودن و در اختیار داشتن ابزارهایی برای تبلیغ و اعمال نفوذ هم شانس بیشتر را به رئیس‌جمهور مستقر می‌دهد.
اما جبهه مردمی نیروهای انقلاب، در وضعیتی است که احتمالاً با دو نامزد خود، یعنی آقای رئیسی که واجد آرای ایدئولوژیک و سیاسی و آقای قالیباف که بیشتر واجد آرای توده‌ای و خاکستری هستند، به میدان آمده و برای دو مرحله‌ای شدن انتخابات تلاش می‌کند؛ چرا که مجموع آرای این دو نامزد از مجموع آرای آقای روحانی، حتی در صورت کناره‌گیری جهانگیری به نفع وی بالاتر است. اما احتمال رسیدن آرای هر یک از نامزدهای این جبهه حتی در صورت کناره‌گیری یکی به نفع دیگری هم به حد نصاب 50 درصد به علاوه یک قطعی نیست. بنابراین شرکت با یک نامزد، نوعی ریسک سیاسی با نتیجه نامعلوم به شمار می‌آید. ولی حضور آقای رئیسی برای حفظ آرای ایدئولوژیک و سیاسی و حضور آقای قالیباف برای حفظ آرای توده‌ای ـ خاکستری و حتی تراش آرای رقیب در این حوزه یک ضرورت برای وجهه مردمی نیروهای انقلاب است که با ارائه دو کالای اساسی و جلب مشتری‌های خاص هر یک، بخشی از مشتری‌های مشترک با جریان رقیب را نیز به سوی خود کشانده و اجازه رسیدن به حد نصاب 50 درصد به علاوه یک را از نامزد رقیب سلب می‌کند.
مگر آنکه در روزهای پیش رو، فعالیت‌های تبلیغاتی نامزدها یا نتایج مناظره موجب افزایش رأی یکی از نامزدها به میزان قابل توجه شود، به گونه‌ای که با کناره‌گیری یکی به نفع دیگری و انتقال همان بخش قطعی به نفع او، حد نصاب پیروزی، یعنی 50 درصد به علاوه یک را تضمین کند.
به نظر می‌رسد جریان اصلاحات ـ اعتدال چاره‌ای جز آمدن با یک نامزد، یعنی آقای روحانی نداشته و جبهه مردمی نیروهای انقلاب نیز احتمالاً آمدن با دو نامزد برای حفظ هر دو نوع آرای مربوط به این دو نامزد را ترجیح دهد. در این صورت بین نامزدها، اصلی ـ فرعی وجود نداشته و هر یک از آنها در مرحله اول رأی بیشتری داشته باشد، رقیب آقای روحانی در مرحله دوم خواهد بود. بدیهی است در این صورت هم جمنا و هم هواداران هر یک از نامزدها؛ آقای قالیباف و آقای رئیسی برای اثبات توانمندی‌ها، برنامه‌ها و عملکرد آنها و بیان ضرورت‌ها برای تغییر وضع موجود تلاش خواهند کرد. همان‌گونه که جریان اصلاحات ـ اعتدال در دفاع از وضع موجود به نفع روحانی تلاش خواهند کرد.
نکته پایانی اینکه؛ این مردم هستند که با بهره‌گیری از حق انتخاب و با آنچه در تعرفه‌های رأی ثبت می‌کنند، رئیس‌جمهور آینده را برخواهند گزید و نظام نیز انتخاب مردم را به رسمیت شناخته و آن را خواهد پذیرفت.