آیت‌الله حبیب‌الله مهمان‌نواز گفت: در الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، تربیت نقشی محوری دارد؛ به نحوی که اگر به این مهم در جامعه اهتمام شود، می‌توان امیدوار بود که الگو و شرایط حاکم بر آن تحقق‌یافتنی است. خانواده و نقش بی‌بدیل آن به‌ قدری جدی است که وسوسه دشمنان نظام را برانگیخته، تا آنجا که هر آنچه برای فروپاشی آن در چنته دارند علیه این نهاد مقدس و الهی به کار گرفته‌اند.
آیت‌الله اسدالله ایمانی
مولا امیرالمؤمنین(ع) در وصف متقیان و پرهیزکاران می‌فرمایند: یکی از ویژگی‌های انسان‌های متقی این است که در گرفتاری‌ها و سختی‌ها بردبار هستند، آنچنان نیستند که در مقابل حوادث سر خم کنند و سختی‌های زندگی آنان را از پا درآورد؛ آنان مقاومت را پیشه خود ساخته، آنچنان حرکت می‌کنند که کوه‌ها از جا کنده می‌شود، ولی دگرگونی برای آنان رخ نمی‌دهد.
آیات متعدد قرآن مجید و روایات فراوان اهل بیت عصمت و طهارت بر این امر دلالت دارد و این معنا را بازگو می‌کند که از آغاز زندگی انسان روی زمین تا روزی که انسان روی این کره خاکی زندگی می‌کند، رهبری از رهبران الهی و پیشوایی از پیشوایان آسمانی هدایت انسان‌ها را برعهده دارند و این سلسله نورانی هیچ‌گاه قطع نشده و نخواهد شد.
آیات متعددی از قرآن این معنا را بیان می‌کند، ما سخن پیامبران را پیوسته قرار دادیم، هر پیامبری که آمد به دنبال او جانشین او یا پیامبر دیگری اعزام کردیم. در آیه هفت سوره رعد در این باره آمده است: «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلآ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»؛ ای پیامبر! تو صاحب شریعت و کتابی و بعد از تو، هادیانی راه تو را ادامه می‌دهند و هر مجموعه و جمعیتی هدایت‌کننده‌ای دارد؛ از دوران بعثت پیامبر تا قیام قیامت، فرزندان رسول خدا و اهل بیت گرانقدر او امامت و رهبری جامعه را عهده‌دار هستند.
علمای عامه به ویژه مفسران آنان در ذیل این آیه این حدیث را که از ابن‌عباس نقل شده و در بعضی از تفاسیر از ابوهریره هم نقل گردیده آورده‌اند، فخر رازی در تفسیر خودش این حدیث را ذیل آیه نقل می‌کند و سایر مفسرین عامه هم این حدیث را نقل کرده‌اند که پیامبر مکرم دست به سینه مبارک زدند و فرمودند «منذر» که در این آیه به آن اشاره شده است من هستم و دست به کتف علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) زدند و فرمودند تو «هادی» بعد از من هستی و از روایت دیگری که از امام محمد باقر(ع) نقل شده است این معنا را با صراحت بیشتری بیان داشته است، امام می‌فرماید: هر زمانی امامی از ما خانواده، راه پیامبر را دنبال می‌کند و مسیر و قرآن او را برای مردم بازگو می‌نماید.
 امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه به این معنا با صراحت اشاره می‌کند و یاد می‌نماید و پیشوایان الهی را یا ظاهر مشهور یا خائف مغرور بیان می‌کند و جهت آن را بازگو می‌کند که این سلسله رهبران الهی برای این است که بینات خدا گم نشود و معالم پروردگار عالم مندرس و کهنه نگردد.
امام زین‌العابدین(ع) هم در حدیثی همین مضمون را دارد و در ذیل آن بیان می‌فرماید که اگر سلسله رهبران الهی از هم گسسته شود، دین خدا و دعوت به پروردگار عالم بریده می‌شود و عبادت خدا آنچنان که باید در زمین انجام بشود، انجام نمی‌گیرد. بنابراین از آیات و روایات این حقیقت دیده می‌شود که مسئله رهبری الهی یک سلسله به هم پیوسته است و این لطف بی‌پایان پروردگار عالم به انسان‌هاست که امر هدایت آنها را خود عهده‌دار شده و هادیان را خود فرستاده است. این انبیا و پیامبران و جانشینان آنها چند هدف را دنبال می‌کنند:
1ـ بینات الهی پایدار بماند.
2ـ خدای متعال در جهان مورد ستایش و عبادت واقع شود.
3ـ دین و اعتقادات مردم حفظ گردد. 
4ـ طی کردن مسیر سعادت و هدایت برای مردم آسان باشد.
وقتی پروردگار رهبران به هم پیوسته‌ای را می‌فرستد، طبیعتاً وظیفه مردم شناخت آن امامان، آشنایی با رهبران و معرفت آنان و به دنبال معرفت، اطاعت از آنهاست.
 هیچ پیامبری نیامد مگر برای اینکه مردم از او تبعیت کنند و از او اطاعت نمایند، پس ادامه راه به عهده مردم است و در سخن پایداری که از پیامبر خدا رسیده است، به این معنا اشاره شده که امروز ما و شما و همه انسان‌های روی زمین وظیفه دارند که امام زنده خودشان را بشناسند و دستور او را تبعیت کنند؛ در دوران غیبت چگونه از دستور او تبعیت کنند؟ دوران غیبت هم ادامه راه مشخص است به دست مراجع، مجتهدین و انسان‌های وارسته.
قرآن مجید در آیه 44 سوره مائده می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ»؛ ما تورات را که کتاب هدایت و نور بود فرستادیم و پیامبرانی که تسلیم خدا بودند مردم را به محتوای تورات هدایت کردند، پس از آنان، ربانیون آمدند؛ ربانیون، ائمه و پیشوایان الهی هستند که بعد از پیامبران هدایت جامعه را برعهده دارند و احبار، علما و دانشمندان عالم و ارزشمندی هستند که راه ائمه و پیامبران را دنبال می‌کنند؛ این آیه به ظاهر درباره قوم یهود نازل شده، اما یکی از شاگردان امام صادق(ع) از امام سؤال می‌کند چرا باید امام معصوم و دارای علم و آگاهی باشد؟ چرا باید به احکام الهی عالم باشد؟ امام به این آیه استدلال می‌کند و می‌فرماید: کسانی که اهل حکومت هستند و خدا به آنها اجازه داده است مسئله حکومت را عهده‌دار بشوند، پیامبرانند و ربانیون که پیشوایان و ائمه هستند و بعد از آنها احبار» سپس می‌فرمایند: «ربانیون امامند و پیامبر نیستند، مردم را با علم‌شان پرورش می‌دهند، علما بعد از ائمه زمام را به دست می‌گیرند و مدیریت جامعه را عهده‌دار می‌شوند» و در پاسخ به این پرسش که چه کسانی می‌توانند حاکمیت پیدا کنند؟ امام می‌فرمایند: «پیامبران، ائمه و علما.»
بنابراین در هیچ دوره‌ای بشر بدون امام نبوده و بدون امام زندگی نکرده و نخواهد کرد و در عصر امروز هم به مقتضای پاره‌ای از احادیث، تکلیف مردم روشن و مشخص شده است.
امام هفتم می‌فرمایند: «فقها دیوارهایی هستند برای حفظ مسلمانان مثل دیوار اطراف شهرها که شهر را از هجوم دشمن حفظ می‌کند.» پیامبر(ص) می‌فرمایند: «علما و دانشمندانی که اجازه نمی‌دهند محتوای دین به انحراف کشیده شود، مقابل افراط‌گری‌ها می‌ایستند و متن دین را برای مردم حفظ می‌کنند.»
در توقیع مبارکی که محمدبن‌عثمان امری از امام زمان(عج) به راوی بزرگوار اسحاق‌بن‌یعقوب داده و مرحوم شیخ طوسی آن را در کتاب غیبت نقل می‌کند و این روایت دارای سند صحیحی است؛ سؤالاتی است که اسحاق‌بن‌یعقوب از امام زمان دارد و امام زمان پاسخ می‌دهد تا این سؤال که می‌پرسد؛ در دوران غیبت، ما چه کنیم؟ و امام می‌فرمایند: «به علما و فقها مراجعه کنید، آنان حجت من هستند بر شما، همان‌گونه که من حجت خدا هستم بر آنان. بنابراین از منظر دین، قرآن و روایات اهل بیت مسئله پیوستگی رهبران الهی آسمانی برای هدایت بشر یک امر جا افتاده و تردیدناپذیر است.
این راه ادامه پیدا می‌کند و این مسیر دنبال می‌شود تا برسد به زمان حضور حضرت که آن روز همه نمایندگان خاص و عام در مقابل او بیعت می‌کنند و نه تنها نمایندگان و مراجع، بلکه عیسی‌بن‌مریم از آسمان به زیر می‌آید و در محضر امام زمان بیعت می‌نماید و پشت سر او به نماز می‌ایستد.
جشن‌های مردمی که در نیمه شعبان برگزار می‌شود و سنتی حسنه است از گذشتگان ما به ما به ارث رسیده و ما باید این سنت حسنه را حفظ کنیم و به نسل‌های آینده تحویل بدهیم؛ این جشن‌ها باید دور از منکرات، آلودگی‌ها، گناه و انحراف باشد؛ نباید در آن جشن منکری از منکرات عملیاتی شود. ترویج منکرات در مکتب امام دوازدهم و ائمه هدی جایگاهی ندارد.

اویس قرنی ـ ۲
برای اویس چند لقب برشمرده‌اند. به سبب اینکه جد ششم او «قَرن» نام داشت، او را «قَرَنی» و به موجب آنکه جد نهمش، «مراد» نام داشت، «مرادی» و از آنجا که دوازدهمین جدش «مَذحج» بود، او را «مذحجی» خوانده‌اند. برخی معتقدند او را به این دلیل قرنی لقب داده‌اند که در منطقه‌ای به نام «قَرن‌المنازل»، از سرزمین یمن زندگی می‌کرد.
آورده‌اند که گروهی از مردم یمن، در سال دهم هجری، به هنگام تبلیغ حضرت علی(ع) در این سرزمین، به اسلام گرویدند که گویا در این زمان، اویس در حدود چهل سالگی اسلام آورده است. بنابراین، سیره‌نویسان تاریخ تولد اویس را حدود سی سال پیش از هجرت دانسته‌اند.
از دو قبیله مذحج و مراد، شخصیت‌های بزرگی چون مالک اشتر و کمیل‌بن‌زیاد نخعی ظهور کردند. خاندان مذحج، چنان از اسلام حمایت می‌کردند و در راه حاکمیت آن، رشادت و فداکاری نشان می‌دادند که رسول اکرم(ص) درباره ایشان فرمود: «بیشترین افراد قبایل در بهشت، مردم قبیله مذحج هستند.»
یکی از ویژگی‌های برجسته اویس قرنی، شهرت‌گریزی وی بود. وی در عصر رسول خدا(ص) و پس از ایشان، به گونه‌ای زندگی می‌کرد که کسی او را نشناسد؛ چرا که شهرت در میان مردم، انسان را از توفیق انجام دادن بسیاری از کارها و عبادات محروم می‌کند. روزی اویس در مدینه با عمربن‌خطاب برخورد کرد. عمر به سبب سخنانی که از پیامبر اکرم(ص) درباره اویس شنیده بود، وی را بسیار گرامی داشت و حتی سمت فرمانداری کوفه را به او پیشنهاد کرد. اویس پاسخ داد: «اَکونُ فی غَبراء النّاسِ اَحَبَّ اِلی؛ در میان توده مردم بودن را بیشتر دوست دارم.»
همچنین روایت شده است که عمر در زمان خلافتش، بسیار از اویس پرس‌وجو می‌کرد. این کار، سبب شهرت اویس میان مردم شد. این پیشامد خوشایند اویس نبود. بنابراین، روزی به عمر گفت: «تو مرا میان مردم مشهور ساختی و با این کار، نابودم کردی.»
اویس برای فرار از شهرت، به افرادی که سخنان پیامبر(ص) را درباره وی برای مردم بازگو می‌کردند، می‌گفت: «هر چه از پیامبر درباره من شنیدی، برای کسی بازگو نکن.» خود نیز تا آنجا که می‌توانست، از مردم کناره‌گیری می‌کرد تا به صورت فردی ناشناخته، وظایفش را انجام دهد.
البته، اویس زاهدی دور از اجتماع نبود؛ بلکه زهد او در عشق به خدا و وارستگی از دلبستگی‌های مادی و دلسوزی به حال محرومان اجتماع جلوه‌گر می‌شد. او خود را در برابر خدا و اجتماع، مسئول و متعهد می‌دانست و در دفاع از حق و رسیدگی به حال نیازمندان، از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید. اویس در پاسخ شخصی که از حالش پرسید، گفت: «سوگند به خدا، مرگ و اندوه و رنج‌های آن و بیم از روز رستاخیز، برای فرد با ایمان، جای خوشحالی باقی نگذاشته؛ پرداخت حقوق الهی برای ما، درهم و دیناری، نیندوخته و طرفداری از حق و حقیقت، یک تن دوست میان مردم برای ما به جای نگذاشته است؛ زیرا وقتی آنها را به نیکی‌ها دعوت و از بدی‌ها نهی می‌کنیم، از ما می‌رنجند و به هزار عیب و گناه متهم می‌کنند. عده‌ای مردم بی‌ایمان نیز در این کار با آنان همکاری می‌کنند، ولی هرگز نمی‌توانند از مبارزه ما برای احقاق حق و نابودی باطل جلوگیری کنند.»
هَرِم‌بن‌حیان می‌گوید: «نزد اویس رفتم، پرسید چه حاجتی داری؟ گفتم آمده‌ام تا با تو انس بگیرم، گفت من هیچ کس را نمی‌شناسم که پروردگارش را شناخته باشد و با غیر او انس بگیرد. این سخن عمق معرفت اویس را نمایان می‌کند و همین معرفت موجب زندگی عارفانه و زاهدانه و در عین حال متعهدانه او بوده که در عین زهد، وظایف اجتماعی و سیاسی خود را به نحو احسن انجام می‌داده است.»

  مهدی عامری/ اینکه ما روزانه در نماز از خداوند طلب می‌کنیم ما را در راه غیر مستقیم کسانی که مغضوب او هستند، قرار ندهند در مرحله اول به معنای این است که رفتار و گفتار یک مؤمن باید به گونه‌ای باشد که اولاً خود جزء مغضوبین پروردگار قرار نگیرد و دوماً در صف این افراد قرار نگرفته و از اینان اعلام برائت کند. 
نزد عقل سلیم شایسته نیست که از خدا درخواست کنیم ما را جزء جماعتی قرار ندهد؛ اما در عین حال در خارج از دعا و نماز، با آنها دوستی و مراوده داشته باشیم. 
خداوند متعال در این باره می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الآخِرَهِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده، دوستی نکنید. آنان از آخرت مأیوسند؛ همان‌گونه که کفار مدفون در قبرها مأیوس هستند!» (ممتحنه/13) در آیه اول همین سوره نیز آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِياءَ»؛  مؤمنین نباید دشمن خدا را به عنوان دوست خود برگزینند. این به معنای آن است که تنها اعلام برائت و شعار مرگ بر ظالم و مغضوب دادن کافی نیست؛ بلکه با ظالمانی که با انبیا دشمن هستند، انسان‌های بی‌گناه را می‌کشند و اهل جهاد و مقاومت نیستند، باید در عمل نیز برائت خود را نشان داد. در این آیه یکی از نشانه‌های دیگر مغضوبین خدا این گونه بیان شده است که اعتقادی به آخرت ندارند و تنها با نگاه مادی و دنیوی مشی می‌کنند، ارتباط دوستانه با این افراد و گروه‌ها می‌تواند تأثیرات اعتقادی نیز داشته باشد و کم کم انسان را از آخرت و یاد خدا دور کند که این امر موجب تضعیف مقاومت و موضع‌گیری‌های درست خواهد شد؛ شاید این تفسیر دیگری از «اشداء علی الکفار» باشد. 

حمیدرضا مقدم‌فر در گفت‌وگو با صبح صادق
مجتبی برزگر/ در آستانه انتخابات و انتخاب عالی‌ترین مقام اجرایی کشور ضروری است انتخاب درستی انجام شود. قرآن می‌فرماید کسی را انتخاب کنید که تدین، امانت‌داری و ایمانش برای شما اثبات شده باشد. کسی را انتخاب کنید که به معنویات و ارزش‌ها توجه داشته باشد و با ضد ارزش‌ها مقابله کند. حمیدرضا مقدم‌فر استاد دانشگاه، کارشناس مسائل استراتژیک، مشاور فرهنگی و رسانه‌ای فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر این‌گونه می‌گوید: «عدم دست‌درازی به بیت‌المال، رعایت عدالت در بین مردم و هم کاسه نشدن با دشمنان اسلام» سه ویژگی است که باید فرد اصلح برای رسیدن به مهم‌ترین جایگاه اجرایی کشور داشته باشد. او در ادامه با خبرنگار هفته‌نامه صبح صادق گفت‌وگویی خواندنی انجام داده که مشروح آن را می‌توانید در ادامه مطالعه کنید.
* حضرت‌آقا در دیدار با معلمان و فرهنگیان با تأکید بر مشارکت حداکثری، این بار از این عبارت استفاده کردند: «مشارکت حداکثری مردم نقش مصونیت‌بخش و حفاظت از منافع کشور را ایفا می‌کند.» به نظر شما، چرا رهبر معظم انقلاب(مدظله‌) آنقدر بر مشارکت حداکثری در انتخابات اصرار دارند؟
نکته‌ای که حضرت آقا از ابتدا بر روی آن به مثابه یک فصل اساسی تأکید داشته‌اند، مشارکت مردم بوده است. در مقاطعی حتی بزرگانی از مسئولان نظام مانند مرحوم هاشمی اصرار داشتند که مشارکت بالا چندان نباید مورد توجه باشد. مهم این است که این انتخابات انجام شود و شما نباید آنقدر بر مشارکت حداکثری اصرار داشته باشید؛ ولی رهبر معظم انقلاب بر این اصل اصرار داشتند و همواره نقش مردم را مؤثر دانسته‌اند. شاید یکی از عوامل این موضوع این است که اساساً ساختار و شاکله نظام جمهوری اسلامی متکی به مردم است؛ یعنی یک رکن اساسی جمهوری اسلامی حماسه حضور مردم است. البته ناگفته نماند که رهبر معظم انقلاب تأکید فرمودند جمهوریت و اسلامیت جدای از هم نیستند. اساساً جمهوریت در دل این اسلامیت نهفته است؛ یعنی تحقق آرمان‌های اسلامی و قوام و دوام این انقلاب وابسته به این است که مردم مشارکت داشته باشند. به عبارت بهتر، اگر نظام با آرای حداقلی در انتخاباتی که نماد و مظهر این جمهوریت است، شکل بگیرد و به نتیجه برسد، برای هویت و اساس این نظام ضعف به شمار می‌آید. این مشارکت یک عامل دوسویه است؛ یک سوی آن این انسجام و اتحاد ملی و تقویت بنیان‌های داخلی نظام و یک سوی دیگر آن بیرونی است. در بعد بیرونی این حضور و مشارکت خودش مصونیت‌آور است؛ یعنی در برابر تهدیدات نظامی که همواره تحت آماج حملات دشمنان داخلی و خارجی است، این حضور و مشارکت به صورت طبیعی مصونیت‌آفرین است؛ یعنی به عبارتی نظام جمهوری اسلامی را صاحب یک وجاهت و ابهتی می‌کند که نتوانند آسیبی به او برسانند.

* یکی از نکاتی که امروز تنور انتخابات را گرم‌تر می‌کند، مناظرات است؛ ارزیابی شما از روند مناظرات چیست و این سبک چقدر موفق بوده است؟
اصل مناظره پدیده خوبی است که به مردم در انتخاب درست کمک می‌کند و به مردم قدرت تشخیص می‌دهد. وقتی نامزدها کنار هم قرار می‌گیرند، درباره موضوعاتی با هم بحث می‌کنند و نظرات‌شان را ارائه می‌دهند این مهم قدرت تشخیص مردم را بالاتر می‌برد؛ اما ضروری است ملاحظاتی را در نظر داشته باشیم. می‌دانید که مناظرات در کشورهای اروپایی و خارجی هم مرسوم است و عموماً در دو کشور آمریکا و فرانسه بیشتر نمود دارد؛ ولی آنها هیچ محدودیت و خط قرمزی را برای خودشان قائل نیستند و هر نوع اتهام اخلاقی، تمسخر و حرف‌های زشت و ناپسندی را در این فضا وارد می‌کنند؛ نمونه بارز آن مناظره ترامپ و کلینتون است که هر نوع افشاگری را بر روی سکوی مناظره همگان دیدند و شنیدند؛ اما در ایران به دلیل قداست نظام جمهوری اسلامی که در پی تقویت و توسعه اسلام ناب محمدی است، یک‌سری قواعد و اصول را باید رعایت کنیم که از جمله آنها توجه به آبرو و حیثیت شخصی افراد است. از سوی دیگر، برای اینکه مخاطب را جذب و آرایی را جلب کنیم، نباید به اساس و هویت 38 ساله نظام اتهاماتی وارد شود. متأسفانه، در همین سه مرحله مناظره جدای از شخص و طیف خاصی گاهی دیده شد خدمات 38 ساله نظام زیر سؤال رفت. افزون بر این، بحث امنیت ملی و منافع ملی است. دشمن این صحنه‌ها را می‌بیند، لذا ما باید این نکات را رعایت کنیم؛ یعنی مناظره‌ها به صحبت‌های دشمن شادکن تبدیل نشود.

* نظر جنابعالی درباره طرح مباحث نامتعارف از سوی نامزدها، همچون بحث شهر موشکی و حمله به سپاه و برخی از نهادهای دیگر با هدف رأی آوردن چیست؟
این بحث‌ها خوب نیست؛ چرا که این مباحث به امنیت ملی نظام برمی‌گردد و نباید برای جمع کردن چند رأی، از این مسائل مهم استفاده ابزاری بشود.

* جناب‌عالی اشاره کردید در انتخابات محور باید ارائه برنامه باشد و نه تخریب رقیب! اما متأسفانه امروز می‌بینیم برخی با رقیب‌هراسی و وعده‌هایی که در برخی شهرستان‌ها به مردم می‌دهند، دنبال جذب رأی هستند، نظرتان در این باره چیست؟
متأسفانه دیده شده در سخنرانی‌های استانی و شهرستانی و مجامع مختلف گاهی برخی از نامزدها شبیه معاندان نظام عمل می‌کنند؛ یعنی حرفی که باید از زبان دشمنان بشنویم و می‌شنویم اینها به کار می‌گیرند؛ اولاً اینکه خیلی زشت و ناپسند است. هر شش کاندیدا مسئولیتی در این نظام داشتند و هنوز هم برخی از آنها دارند. هر شش نامزد عضو حاکمیت نظام جمهوری اسلامی هستند و در طی 38 سال گذشته در مناصبی بوده‌اند، یا هستند. اینکه بیاییم برای جلب چند رأی بیشتر حرف‌هایی بزنیم که در وجاهت یک اپوزیسیون و ضد انقلاب است، واقعاً ارزش‌ها و آرمان‌های مقدس انقلاب را زیر سؤال برده‌ایم. گاهی آثار این رفتارهای سیاسی گریبان مردم را هم می‌گیرد، یا بعضاً دیده شده برخی حرف‌هایی که دوقطبی‌هایی را ایجاد می‌کند به میان آورده‌اند؛ دوقطبی‌هایی که معمولاً پدیده خوبی برای نظام نیست و رهبر معظم انقلاب از ایجاد این دوقطبی‌ها در نظام نهی کرده‌اند. تبلیغات انتخاباتی هم نباید در این راستا باشد، اما متأسفانه برای ایجاد این دوقطبی‌ها گاهی حرف‌هایی زده می‌شود که دل مردم را خالی و آنها را دچار رعب و وحشت می‌کند تا از مردم رأی بیاورند. این کار بسیار ناپسندی است. ترساندن مردم و به کارگیری الفاظ زشت و حرف‌های بدی که در حد یک ضد انقلاب است، در شأن نامزدی که در معرض رأی مردم در جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد، نیست.

* به نظر حضرت‌عالی رسانه‌ها چقدر توانسته‌اند مردم را در انتخاب نامزد در تراز انقلاب اسلامی اقناع کنند؟
نقش رسانه ملی بیش از سایر رسانه‌هاست. اینکه بگوییم توانستند این نقش را کامل ایفا کنند، نه این طور نیست. ولی حقیقتاً نقش همه رسانه‌ها به ویژه رسانه ملی مؤثر بوده است. خوشبختانه امروز شرایط و فضایی در رسانه‌ها داریم که دیگر همچون گذشته و تجربه فتنه 88 نگرانی ایجاد موج و جریان‌سازی از سوی دشمنان را نداریم؛ چرا که تا پیش از آن، دشمن معمولاً از رسانه و شبکه‌های اجتماعی بهره می‌برد تا بتواند یک فضای آلوده را ایجاد کند، اما امروز بحمدالله شبکه‌های اجتماعی مملو از حضور جبهه فرهنگی و رسا‌نه‌های انقلاب است که حضور بسیار فعالی دارند و تقریباً دشمن را ناامید کرده‌اند تا بتوانند در این میدان یکه‌تازی کنند. امروز میدان سایبری، شبکه‌های اجتماعی یک سویه در دست دشمن نیست. امروز حضور نیروهای انقلاب در این شبکه‌ها حضور فعال، مؤثر، ابتکاری، هنرمندانه و با سرعت است. این حضور بهنگام را در این دوره تجربه‌ کرده‌ایم؛ دوره‌های گذشته نیروهای انقلاب ضعف داشتند و از این دریچه آسیب و لطمه به ما وارد شد، اما این ابتکار و هنر رسانه‌های ما مقابله‌به‌مثل خوبی برای جلوگیری از این ضعف‌ها به شمار می‌آید.

* رسانه‌های بیگانه درصدد ایجاد یا دنبال چه رفتاری از مردم در انتخابات هستند؟
احساس می‌شود رسانه‌های بیگانه یک تقسیم کاری کردند و یک مقدار هوشمندانه‌تر از پیش عمل می‌کنند. در گذشته بر روی یک محور متمرکز می‌شدند و همه با هم پشت آن محور قرار می‌گرفتند، اما الان هوشمندانه‌تر عمل می‌کنند. برخی از آنها مأموریت ایجاد یأس و ناامیدی را دارند، برخی از آنها ایجاد اختلاف و شکاف را دنبال می‌کنند. برخی از آنها درصدد شایعه‌پراکنی، دروغ و فریب هستند. اما در میان همه این مأموریت‌های جداگانه هدف مشترک همه آنها تضعیف مشارکت مردم در انتخابات است و گاهی هم به گزینه‌های مدنظر خودشان در انتخابات می‌پردازند. اما درباره تاکتیک‌ها و تکنیک‌هایی که به کار می‌گیرند، تفاوت ملموس است. امروز هر کدام یک تقسیم کار و یک جریان را دنبال می‌کنند.

* راهبرد انقلاب اسلامی در مقابله با تأثیرات منفی رسانه‌های بیگانه و ضد انقلاب چیست؟
ما هم باید با همین هوشمندی عمل کنیم. باید در درجه اول دشمن‌شناس، خط‌شناس و محوریاب خوبی باشیم. بتوانیم مشت اینها را باز کنیم. بدانیم که اینها دنبال چه اهداف کلان و اهداف عملیاتی هستند و در وهله بعدی، تکیه‌گاه‌شان را بشناسیم که معمولاً در رشته‌های عملیات روانی است و تکنیک‌های رسانه‌ای نیست. معمولاً از عملیات روانی استفاده می‌کنند. بحمدالله امروز اوضاع ما در نیروهای انقلابی بهتر شده و برادران ما آشنایی و آگاهی‌شان نسبت به برخی از تکنیک‌های این افراد افزایش پیدا کرده است. به ویژه با تجربه‌ای که در سال 88 به دست آوردند. اگر این تکنیک‌ها را خوب شناختیم، باید متناسب با آن برای مقابله طراحی داشته باشیم که در رأس همه اینها اطلاع‌رسانی و بصیرت‌بخشی به جامعه حائز اهمیت است. این مهم می‌تواند در افکار عمومی مصون‌سازی کند. اگر ما اطلاعات بهنگام به مردم بدهیم، تکنیک‌های دشمنان بی‌اثر می‌شود و اهداف‌شان به شکست منتهی خواهد شد. دیدیم چند مورد را شروع کردند، اما اقدام سریع و بهنگام نیروهای انقلابی اجازه ایجاد موج و جریان‌سازی را به آنها نداد و نتوانستند این بار افکار عمومی را تحت تأثیر حملات جدی و شوم رسانه‌ای خودشان قرار دهند.