آیت‌الله حسین نوری‌همدانی گفت: حضرت امام صادق(ع) می‌فرماید: «عالم کسی است که فعلش قول او را تصدیق کند؛ یعنی رفتار و گفتار او هماهنگ باشد و اگر کسی این‌گونه نبود، عالم نیست.» بر اساس روایات در قلب عالم سفاهت و غفلت وجود ندارد، سفاهت یعنی ساده‌اندیشی مفرط، یعنی کسی که نمی‌تواند ریشه مطالب را درک کند و بصیرت لازم را ندارد، این در حالی است که عالم باید هوشیار باشد، به ویژه در دنیای کنونی که بیدار بودن بسیار مهم است.
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدرحیم توکل
در سیر الی‌الله پنج منزلگاه وجود دارد؛ اولین منزلگاه، منزلگاه توبه است. دومین منزلگاه، منزلگاه یقظه است. سومین منزلگاه، منزلگاه تخلیه است که خیلی خطرناک است... خیلی‌ها وقتی به این منزلگاه رسیدند نتوانستند موفق بشوند. چهارم، منزلگاه تحلیه. پنجم، منزلگاه تجلیه که اگر تخلیه و تحلیه درست انجام بشود در تجلیه کاری آنچنانی نداریم.

تاریکی گناه
در منزلگاه توبه باید اول یک مقدمه را به اجمال بیان کرد. گناه ظلمت است، چون گناه در واقع عمل برای غیر خدا است. آدم چرا گناه می‌کند؟ محرک یا هوای نفس است، دلم می‌خواهد این کار را بکنم و برای خواست دلم این کار را انجام می‌دهم یا شیطان وسوسه می‌کند که اگر شیطان هم وسوسه کند، باز وسوسه شیطان روی نفس اماره ماست. پس در گناه رنگ الهی نیست. وقتی در گناه رنگ الهی نبود، رنگ الهی رنگ نور است، پس در گناه رنگ نور نیست. آنجایی که نور نیست، ظلمت است، خود ظلمت حجاب است. تا این گناه موجود است، مانع موجود است و تا مانع موجود است، حرکتی نیست و سیر، بعد حرکت است. 
اول باید یک حرکتی انجام بشود تا از آن حرکت، سیری درست بشود و از سیر، پروازی درست بشود، این فرد از عالم ملک پرواز به عالم ملکوت کند. پرواز بعد از سیر است و سیر بعد از حرکت است. حرکت چه زمانی است؟ زمانی است که جاده باز باشد. لذا گام اول این است که باید این گناه پاک بشود، تا مانع کنار برود و راه باز بشود.
در گناه تعفن وجود دارد. چون از اسامی خدا «طاهر» و «مطهر» است. هر عمل برای خدا باشد، طهارت دارد و تطهیر هم می‌کند. اگر خدا در کار نبود طهارت ندارد، طهارت که نداشت تعفن دارد. تعفن که داشت، دل گندیده است، به دل گندیده چه کسی اعتنا می‌کند، که خدا اعتنا کند؟... چه کسی از خدا عزیزتر و چه چیزی از گناه متعفن‌تر؟ اگر ما بخواهیم با گندی از گناه که به جان ما آمده است برویم، ما را راه نمی‌دهند. پس گام اول این است که این گند را از باطن پاک کنیم تا راه بتواند باز بشود و مسیر بتواند آزاد شود.

طهارت قلب شرط حرکت!
حالا با این بیان، این روایت برای ما خیلی راحت‌تر معنا می‌دهد: «قُلُوبُ‏ الْعِبَادِ الطَّاهِرَةُ مَوَاضِعُ نَظَرِ اللهِ سُبْحَانَهُ؛ جان بندگان طیب و طاهر محل نظر الهی است.» بعد یک قاعده کلی بیان می‌فرمایند: «فَمَنْ طَهَّرَ قَلْبَهُ نَظَرَ إِلَيْهِ» اگر باطنی طیب و طاهر بود نگاه به این باطن می‌اندازند. اگر باطن طیب و طاهر نبود، اعتنایی به آن نمی‌کنند. اعتنا نکردن؛ یعنی در سیر راه ندادن. 
توبه افراد نسبت به خود افراد فرق می‌کند. خدا از من یک انتظار دارد و از شما ندارد؛ از شما یک انتظار دارد که از من ندارد. آن چیزی که خدا از من انتظار داشت و من مراعات نکردم، از آن باید توبه کنم.

هوشیاری در تعبد
منزلگاه دوم که بعد از این منزلگاه مطرح می‌شود، منزلگاه «یقظه» است. «یقظه» در لغت به معنای «بیداری» و در مقابل «نوم» است. یقظه در لغت در اینجا مراد نیست. برای اینکه شما در منزلگاه توبه بیدار شدید که توبه کردید. اگر خواب بودید توبه نمی‌کردید. پس یقظه به معنای بیداری در همان منزلگاه اول انجام شد؛ اینجا مراد این است که حالا که از گناه توبه کردم؛ یعنی دیگر می‌خواهم واجبات را انجام بدهم، حالا می‌خواهم محرمات را ترک کنم. 
حالا که بنا به توبه گرفتم باید در خودم یک حال تقیّدی ایجاد کنم. فقط عمل به واجبات و ترک گناه مراد نیست؛ این عمل به واجب و ترک گناه تقوا است، نه یقظه. یقظه یعنی حال تقیّدی در خودم ایجاد کنم که اگر واجب جلو آمد، همه کارها برود کنار. الان خداوند به این نکته به من امر فرمود، همه کار کنار، دنبال امر خداوند. یک حرام جلو می‌آید تمام هم و غم این باشد که از این حرام جان سالم به در ببرم. آن حال تقید را یقظه می‌گویند و خود این حال کارساز است. باید بعد از عبور از منزلگاه اول که عبور از گناه است در خودمان آن تقیّد را ایجاد کنیم. پیامبر اکرم(ص) وقتی که موقع نماز می‌شد آنچنان رنگ‌شان برمی‌گشت که ام‌سلمه می‌گوید که نه پیامبر(ص) ما را می‌شناخت و نه ما او را می‌شناختیم. اصلاً حال عجیبی به آقا دست می‌داد. وقتی نماز ادا می‌شد، فرمان حق تعالی امتثال می‌شد، حال پیامبر(ص) عادی می‌شد.
روایت دارد وقتی موقع نماز حضرت امیر(ع) می‌شد، مثل مار گزیده رنگ علی می‌پرید. علی‌جان چه شده است؟ می‌فرمود: «جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ» موقع نماز است، زمان ادای امانت است و تا امانت را ادا نکنم، حالم همین است. این حال تقیّد در عمل به واجبات و ترک گناه باید در ما پیدا بشود. 

امام و نماز اول وقت
امام امت(ره) است. ببینید خدا کسی را  بیخود بزرگ نمی‌کند. در طول زمان مثل امام امت عالم زیاد داشتیم، اما این کاری که خدا به دست امام داد، چیزی در این باطن باشد که این چنین افتخاری بر او رقم بزند. 
وقتی شاه ملعون از ایران بیرون رفت، امام در فرانسه بود. خبرنگاران خواستند با امام مصاحبه کنند که آقا شاه بیرون رفته، برنامه شما چیست؟یک سکو برای امام درست کردند و امام بالای سکو رفت و دور این سکو از سراسر دنیا جمع شدند و تک‌تک می‌آمدند و سؤالی مطرح می‌کردند و امام جواب می‌دادند و آنها در همان زمان و بدون مکث کلمات را مخابره می‌کردند، شکوه خیلی بالا است. در گرماگرم صحبت، امام بلند شد. آقا کجا می‌روید؟ خبرنگاران ماندند و سؤالات مانده است. امام فرمود اگر سؤال دارند بعد از نماز، الان وقت نماز است. به این شکوه بی‌اعتنا بود ایشان به عظمت‌های ظاهری اعتنا نکرد که خدا عظیمش کرد. بعضی‌ها دو مصاحبه می‌کنند و دو تا خبرنگار از او عکس می‌گیرند، فاتحه نماز اول وقت خوانده می‌شود. آن تقید، امام درست می‌کند. آدم نمی‌تواند بی‌جهت دنیا را تکان بدهد. کسی که بخواهد دنیا را تکان بدهد باید خیلی روح قوی داشته باشد تا بتواند این کار را بکند. این تقیدها در کار امام دریچه را وا می‌کند.
امام رضا(ع) دارند با یک زندیق بحث می‌کنند. در گرماگرم بحث امام بلند می‌شوند. آقا کجا؟ فرمودند نماز اول وقت. گفت دلم برای اسلام نرم می‌شود، یک مقدار بحث ادامه‌دار بشود دلم قبول می‌کند. امام فرمود الان موقع نماز است. اگر می‌خواهی هدایت بشوی، یا سؤال داری بعد از نماز. الان موقع نماز است. این تقیّدها در واقع احترام به فرمان خدا است. 
روایات متعدد داریم که اصلاً خداوند عالم وقت نماز را توسعه داد برای کسانی که مشکل دارند و نمی‌توانند نماز را اول بخوانند؛ در خیابان دارد می‌رود و اذان می‌گویند، نه مکانی برای ادای نماز وجود دارد و نه مسجدی هست. مهمان خانه آمده و گرسنه است و می‌خواهد ناهار و شام به او بدهد. خداوند برای مشکل‌دارها وقت نماز را توسعه داد. آن کسی که مشکل ندارد باید اول وقت نماز را بخواند. نباید نماز را آخر وقت بیندازیم، مگر اینکه عذری باشد و چاره‌ای نباشد. 
یقظه می‌گوید باید مقید به نماز اول وقت بشویم. فرمان جلو آمد، چه فرمان به انجام عملی و چه فرمان به ترک عملی که از آن به نهی تعبیر می‌کنند، همه کارها کنار می‌رود. خداوند فرمانی دستور فرمودند، همان موقع امتثال این فرمان باشد، همه چیز بعد از امتثال فرمان من باید باشد. این حال باید در ما پیدا بشود.


 سرجون رومی
یکی از موضوعاتی که درباره سلطنت امویان گفته می‌شود، نفوذ و تأثیر حکومت روم بر آن است، به گونه‌ای که برخی تصمیمات حیاتی دولت اموی با مشاورت رومیان انجام می‌شده است. در این نوشتار به طور مشخص به یکی از مشاوران دربار اموی که در تاریخ نامش ذکر شده پرداخته خواهد شد.
سرجون (معرب سرژيوس) بن‌منصور، از مسیحیان شام که در اصل رومی بوده و معاویه او را مشاور خود در امر حکومت، استخدام کرده بود، کاتب و مشاور او در امر حکومت بود و مسئولیت نوشتن دیوان خراج وی را بر عهده داشت.
سرجون پس از درگذشت معاویه، در دربار فرزندش، یزید‌بن‌معاویه نیز نقش داشت. او با یزید همدم و مأنوس بود.  زمانی که کوفیان با «مسلم‌بن‌عقیل» فرستاده امام حسین(ع) بیعت کردند و تعداد آنها به هجده هزار نفر رسید، یزید به شدت نگران شد و با سرجون مشورت کرد و با رأی و نظر او بود که برای سرکوبی نهضت کوفیان، «عبیدالله‌بن‌زیاد» را که حاکم بصره بود با حفظ سمت به استانداری کوفه نیز منصوب کرد. سرجون، عهدنامه‌ای از معاویه به یزید نشان داد و گفت: «معاویه در حال مرگ، این نامه را نوشت که اگر در کوفه شورشی صورت گرفت، عبیدالله‌بن‌زیاد مأمور آنجا شود.» اینکه این نامه واقعیت داشت یا ساخته و پرداخته خود سرجون بوده است در تاریخ مشخص نیست. 
ابن‌زیاد فردی خشن و بیرحم بود و در اوضاع آشفته کوفه که مردمی فقیر و سست‌نهاد داشت با تهدید و تطمیع و قتل و غارت در برابر آنها ایستاد.
پس از یزید، سرجون رومی، مشاور مروان‌بن‌حکم بود و در سمت دفتردار و کاتب در دربار خلفا در دوره مروان و عبدالملک مروان حضور داشت و چون برخی کوتاهی‌ها و سهل‌انگاری‌ها را در کارش دیدند با لطایف‌الحیل و بهانه‌هایی مانند تغییر لزوم دیوان محاسبات از زبان رومی به عربی او را از کار برکنار کردند.
در برخی روایات آمده که بنی‌امیه ارتباط خوبی با دولت روم داشته است. برای نمونه؛ حضرت امام جعفرصادق(ع) روايت كرده كه علي‌بن‌الحسين(ع) را با همراهان نزد يزيد‌بن‌معاوية بردند، آنها را در خانه ويران مسكن دادند، يكي از ايشان گفت: «ما را در اين خانه منزل دادند كه سقف فرو افتد و ما را بكشد.» پاسبانان با تمسخر به زبان رومي مي‎گفتند: «اينها را بنگريد از خراب شدن خانه مي‌ترسند، با آنكه فردا آنها را بيرون مي‌برند و مي‌كشند.» علي‌بن‌الحسين(ع) فرمود: «هيچ كس از ما زبان رومي را نيكو نمي‌دانست جز من.»
از اين روايت شريفه چنین استفاده مي‌شود كه؛ پاسبانان دولت بني‌امية در زندان و آنهایی را كه برای نگهبانی اسرای اهل بيت(ع) گمارده بوده‌اند، با زبان رومي تكلم مي‌کردند‌ و ظن قوي آن است كه اصلاً رومي باشند. این امر از عمق نفوذ روم در دربار بنی‌امیه خبر می‌دهد و اینکه یزید تصمیم مهمی مانند شهادت امام حسین(ع) را با مشورت سرجون می‌گیرد و یزید به راحتی نظر او را می‌پذیرد و اجرا می‌کند، این موضوع به روشنی نشان می‌دهد که تصمیم‌سازی‌های امویان از کجا آب می‌خورده است. حتی بعید نیست برخی اعتقادات یزید مانند حلیت شرب خمر و سگ‌بازی و... نیز از تربیت این مشاوران رومی نشئت گرفته باشد که بر آقازاده‌های حکومت اموی سیطره داشته‌اند!
این، آن بخشی از تاریخ است که به دست ما رسیده است و یقیناً نفوذ روم در بنی‌امیه بیش از اینها بوده است. امروز ریشه سلطنت سعودی و هم‌پیمانانش که برخلاف همه مذاهب اسلامی یزید را تقدیس می‌کنند و نقش پادوی صهیونیست‌ها در منطقه را عهده‌دار شده، به خیلی پیشتر باز
می‌گردد.

 علیرضا منصوری/ «زلزله» از نشانه‌های قدرت لایزال الهی است که به هنگام رخداد آن بندگان خدادوست باید با خواندن نماز آیات در مقابل خالق آن سر تعظیم فرود آورند.
در این نوشتار برخی از احکام نماز آیات مربوط به زلزله با توجه به نظرات فقهی رهبر معظم انقلاب(دام‌ظله) بیان می‌شود. زمین‌لرزه یا زلزله لرزش و جنبش زمین است که به علّت آزاد شدن انرژی ناشی از گسیختگی سریع در گسل‌های پوسته زمین در مدّتی کوتاه روی می‌دهد.
این لرزش یا برای افراد قابل حس است یا آنقدر ضعیف است که برای انسان‌ها قابل حس نیست. پس هر مکلفی که آن را حس کند، چه شدید و چه خفیف، نماز آیات بر وی واجب است و لازم نیست مردم ترسیده باشند. فرقی ندارد که زلزله اصلی باشد یا پس‌لرزه؛ در هر صورت اگر زلزله مستقلى حساب شود، برای هر مرتبه نماز آیات جداگانه‏اى دارد؛ ولی اگر پس‌لرزه، زلزله مستقل نباشد، برای نمونه زلزله هنوز قطع نشده و پس‌لرزه متصل به خود زلزله باشد، یک نماز واجب می‌شود. اگر زلزله قطع شد و پس از مدتی دوباره زلزله آمد، هر چند خفیف، به تعداد زلزله‌هایی که با فاصله واقع شده باشد، نماز آیات واجب می‌شود.
مبادرت به نماز آیات پس از وقوع هر زلزله واجب است، هر چند تعداد آن زیاد باشد؛ اما اگر مکلف موفق به خواندن نماز آیات در وقت خودش نشد، وقت آن تا آخر عمر امتداد دارد و باید به نیت ادا بخواند. 
نکته: کسی که هنگام زلزله خواب است و پس از بیداری از وقوع زلزله آگاه می‌شود، باید نماز آیات بخواند؛ اما اگر هنگام وقوع زلزله بیهوش باشد و پس از وقوع آن به هوش آید، اگر علم به وقوع زلزله پيدا نکند تا اينکه زمان متصل به وقت وقوع آن بگذرد، خواندن نماز آيات واجب نيست، اگرچه احتياط مستحب آن است که بجا آورد. در برخى روایات آمده است، در مواقع کثرت زلزله، مستحب است مردم روزهاى چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه روزه بگیرند و روز جمعه پس از غسل و پوشیدن لباس پاکیزه، همگى بیرون رفته و براى رفع زلزله دعا کنند.

مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در سازمان بسیج مستضعفین در گفت‌وگو با صبح صادق
مجتبی برزگر/ همزمان با هفته بزرگداشت بسیج و سالروز تأسیس این نهاد، مبارک انقلابی به سراغ تریبون روشنگر و همیشه در صحنه بسیج، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا تویسرکانی رفتیم و با وی درباره ارتش دهها میلیونی به گفت‌وگو نشستیم. از مهم‌ترین بخش‌های این گفت‌وگو می‌توان به این جمله نماینده ولی‌فقیه در سازمان بسیج مستضعفین اشاره کرد که گفت؛ «بزرگ‌ترین مسئولیتی که امروز نیروهای بسیجی دارند، رصد دشمن است و بنابر فرموده امام صادق(ع) مؤمن در کنار خداشناسی و دوست‌شناسی، باید دشمن‌شناسی قوی نیز داشته باشد.» مشروح این مصاحبه در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
*در مقدمه بفرمایید با توجه به وضعیت جدید، بسیج در رویارویی نظام سلطه با جهان اسلام و انقلاب اسلامی، چه رسالتی دارد؟
بزرگ‌ترین رسالت بسیج در برابر نظام سلطه، دفاع فکری، فرهنگی و اعتقادی از انقلاب اسلامی است. بسیج در کنار دیگر مسئولیت‌هایی که برای خودش تعریف کرده از این مسئولیت به مثابه یک اصل مهم و اساسی تبعیت می‌کند. به همین دلیل رهبر معظم انقلاب مقابله با تهدید نرم را مأموریت اصلی بسیج برشمردند. مقابله با تهدید نرم، یعنی اینکه ما در مقابل تهاجم فرهنگی که عقبه‌های فکری، مبانی و اصول تفکر انقلاب اسلامی را مورد هجمه قرار می‌دهد بتوانیم شاخصه‌هایی همچون هوشمندی، بیداری و آگاهی را در جامعه، تقویت کنیم. در حقیقت، بسیج با رصد دشمن در عرصه تهاجم فرهنگی و تهدید نرم برای خودش مأموریت‌های خاصی را تعریف می کند. به حول و قوه الهی تا امروز اگر ملت ایران در برابر این تهاجم وسیع و همه‌جانبه دشمن در عرصه مسائل فکری و فرهنگی مقاومت کرده، نتیجه اقدامات و گام‌‌های مؤثر بسیج بوده است؛ چرا که شبکه‌های ماهواره‌ در همه عرصه‌ها با کثرت و تنوعی که دارند، شبکه‌های اجتماعی در تلفن‌های همراه، پایگاه‌های اینترنتی و وبلاگ‌ها انسان را دچار حیرت می‌کند، این همه هجمه می‌توانست هر نظام، حکومت و کشوری را دچار مشکل کند، اما این نفوذناپذیری مرهون عنایت پروردگار متعال است. 

‌*‌‌ به نظر شما توجه به معنویت که اکنون از مهم‌ترین شاخصه‌‌های بسیج است در چه سطحی قرار دارد و شما در جایگاه مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در این نهاد مقدس برای تقویت روحیه معنوی بسیجیان چه برنامه‌ای در دست اقدام دارید؟
واضح و مبرهن است که ما در یک جهاد به سر می‌بریم و عرصه جهاد، میدان جنگ اراده‌هاست. به یقین هر طرف که اراده قوی‌تری داشته باشد، از توفیق بیشتری برخوردار خواهد بود. در جنگ اراده‌ها، اگر به اراده خدا و قدرت لایزال الهی اتکا داشته باشیم قطعاً پیروزیم و هیچ‌گاه چنین اراده‌ای دچار انفعال، یأس، اضطراب، تحیر و سردرگمی نخواهد شد؛ لذا در این میدان معنویت حرف اول و آخر را می‌زند. به همین دلیل رهبر معظم انقلاب همواره می‌فرمایند قدرت شما به سلاح، سازوکار، کثرت و تنوع امکاناتی که دارید، نیست؛ قدرت شما به معنویت شماست. اگر معنویت بود قطعاً آن امکانات، سازوکارها، رسانه‌ها و ابزارها می‌تواند در راستای آن آرمان و هدف بزرگ به‌کارگیری شود و ما را به آن نقطه مطلوب برساند. به همین دلیل بسیج همانند گذشته بحث‌های معنوی، بنیه‌های اعتقادی، نگاه انقلابی معنوی و تفکر جهادی معنوی را مورد توجه قرار داده است. حلقه‌های صالحین از جمله موضوعاتی است که برای تقویت این امر طراحی شده است؛ زیرا فرد بسیجی در درون این حلقه‌ها به خودسازی معنوی و بازسازی فکری می‌پردازد و در راستای کسب توانمندی‌های روحی‌ و معنوی قدم برمی‌دارد. حوزه نمایندگی در تداوم و تقویت این حلقه‌ها نقش مؤثری دارد. هرچند مسئولیت اجرای حلقه‌های صالحین بر عهده فرماندهی است، ولی حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در بحث گزینش، تأیید متن و محتوا، نظارت بر عملکردها، کنترل اثربخشی‌ها، وظایفی دارد که به لطف خدا تاکنون توانسته در حد قابل قبولی به آنها عمل کند.

* بسیج در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی چه کارکردهایی برای انقلاب اسلامی دارد؟
کارکرد بسیج در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را باید در تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی جست‌وجو کرد؛ یعنی انقلاب اسلامی ایران در عرصه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اهداف و آرمان‌هایی دارد؛ از این رو بسیج آن نیروی کارآمد پایه کار انقلاب اسلامی است که تلاش می‌کند در همه این عرصه‌ها موفق باشد. برای نمونه در عرصه اقتصادی آرمان انقلاب اسلامی خودکفا شدن، نگاه به درون و تحقق اقتصاد مقاومتی است؛ لذا بسیج تلاش می‌کند زیرساخت‌ها و زمینه‌های تحقق اقتصاد مقاومتی فراهم شود. همین‌طور در مسائل سیاسی آرمان ما مردم‌سالاری دینی است و در زمینه اجتماعی مودت، مهربانی، محبت، عشق، دلدادگی و دفاع از مستضعفان، فقرا و دستگیری از آنهاست؛ در یک کلمه بسیج یعنی نیروی پای کار انقلاب.

*بسیج پس از 37 سال تا چه حد توانسته انتظارات بنیانگذار آن یعنی حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را برآورده کند؟
متأسفانه انتظارات و آن حد آرمانی بسیج تاکنون به طور کامل محقق نشده است؛ زیرا ما یک قله آرمانی را پیش رو داریم و آن اینکه همه مردم بسیجی شوند. همه مسلمانان بسیجی شوند، بلکه همه انسان‌های عالم بسیجی شوند. یک چنین آرمانی مدنظر بسیج است. حد تفکر امام راحل(ره) و رهبری فرزانه انقلاب چنین آرمانی است که باید آحاد جهان بسیجی شوند. نه اینکه تنها عنوان بسیجی را یدک بکشند، یعنی بسیجی باید اخلاص، ایثار، حُسن‌خلق، علم و دانش، صبر، تقوا، شجاعت، وفاداری و عشق و علاقه را یکجا داشته باشد. ما با این آرمان خیلی فاصله داریم. ولی تمام خوشحالی ما این است که در مسیر صحیح رسیدن به آن آرمان حرکت می‌کنیم و هر سال نیز نسبت به سال گذشته پیشرفت داشته‌ایم. از سویی به گذشته‌ و از سوی دیگر نگاهی به آینده‌مان داریم و راهی طولانی در پیش است. برای این راه طولانی به برنامه‌ها، شیوه‌ها، ابتکارات و خلاقیت‌ها هم نیاز است. مسیر را با سرعت و دقت دنبال می‌کنیم و امیدوار هستیم که بسیج جهانی اسلام بیش از گذشته دچار انسجام و سازماندهی درونی همراه شود و بتواند به این واسطه زمینه نابودی صهیونیسم جهانی را فراهم
 آورد.
*نمونه‌های بسیج که در عراق، سوریه و لبنان تشکیل شده، چه اشتراک‌هایی با بسیج مستضعفین ما دارد؟
در تفکر اسلامی بسیج در فطرت انسان‌ها ریشه دارد. وقتی فطرت شکوفا می‌شود، انسان‌ها از زیر یوغ ‌بردگی و استبداد آزاد می‌شوند و به طور طبیعی بسیج‌ درونی و بسیج‌ بیرونی تشکیل می‌شود. بسیج به این معنا که قدرت‌ها برای مقابله با شیاطین زمان، چه شیطان درونی و چه شیطان بیرونی تجمع پیدا می‌کنند. ملت‌های بزرگ عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن و... وقتی این آزادی را حس می‌کنند، به طور طبیعی به سمت این تجمع و اتحاد مقدس پیش می‌روند و به این ترتیب بسیج شکل می‌گیرد. مردم مسلمان این کشورها در بررسی‌های‌ خود به این نتیجه می‌رسند که تنها راه رسیدن به آزادی، کرامت، عزت، اقتدار و نیل به آرزوها، تشکیل بسیج است؛ یعنی در واقع یک‌جا جمع شدن و منسجم‌شدن زیر سایه ولایت تنها راه نجات و رستگاری است. به همین دلیل تشکیل بسیج در سوریه بر اساس یک دستور بیرونی شکل نگرفته است؛ یعنی شخص یا گروهی نگفته‌اند که بسیجی شوید یا نشوید! بلکه این امر و نهی درونی و مطابق با فطرت درونی انسان بوده است. بسیج شاخصه‌هایی همچون حس خداجویی، حس خداپرستی، حس معنویت و ارتباط با خدا دارد؛ البته تلاش‌های بیرونی در جهت ساماندهی و انسجام در سطح‌های بعدی دیده می‌شود. بنابراین بسیج در کشور ما یا هر کشور دیگری یک مجموعه خدایی است؛ یعنی در هر کشوری که بسیج تشکیل می‌شود، یک عنایت خدایی وجود دارد. به طور حتم ملتی که بسیج دارد، شکست نمی‌خورد؛ مانند ملت ایران که در همه عرصه‌ها پیروز شد و امروز منتظر پیروزی‌های بزرگ‌تری هستیم و به یقین در آینده‌ای نزدیک بر این توفیقات افزوده خواهد شد. 

*با توجه به اینکه بسیج نیروی مسلح به شمار نمی‌آید، آیا برای حضور بسیج در عرصه‌های سیاسی محدودیت و ممنوعیتی وجود دارد؟
در نگاه امام خامنه‌ای، بسیج در زمره نیروهای مسلح به شمار نمی‌آید؛ اما بخشی از کارکردهای بسیج این است که به نیروهای مسلح در برخی از بخش‌ها خدمات ارائه بدهد. یعنی بخشی از کار بسیج فعالیت‌های سیاسی و نظامی است. گفتنی است، هویت بسیج نظامی‌گری نیست؛ چرا که بسیج یعنی نیروی مدافع انقلاب! نیروی کارآمدی که تلاش می‌کند مطالبات امام امت پیاده شود، از این رو بسیج هیچ منعی برای تلاش و فعالیت سیاسی بسیجیان به معنای عام و عمومی ندارد. به این معنا که نیروهای بسیجی باید بصیرت سیاسی وجود داشته باشند و دوست و دشمن و احزاب و جناح‌های مختلف را بشناسند. همچنین، باید ارتباط احزاب با امام جامعه را تشخیص بدهند. نزدیک و دور بودن اشخاص با امام باید در میان بسیجیان مشخص باشد. پس دخالت سیاسی برای نیروهای عادی بسیجی، هیچ منعی ندارد؛ نیروهای عادی بسیجی، یعنی آحاد مردم. دل در گرو انقلاب و آرمان‌های پیروزمندانه انقلاب دارد و ایران، اسلام و امام را دوست دارد بسیجی محسوب می‌شود. بسیجی یعنی کسی که اسلام و انقلاب و ایران را قبول دارد؛ ولی اگر کسی در زمره کادر سازمان بسیج محسوب شد، دیگر برای او منع قانونی وجود دارد که در مسائل سیاسی مانند انتخابات به نفع جریان و شخص خاصی مداخله کند؛ از این رو نیروهای شاغل در سازمان بسیج مستضعفین، همانند نیروهای مسلح باید ضوابط و مقررات را مراعات بکنند.

*حدود و ثغور فعالیت سیاسی بسیج کجاست؟
حدود فعالیت سیاسی بسیجیان را فرمانده معظم کل قوا مشخص می‌کند که به اعتقاد ایشان باید روشنگری، بصیرت‌افزایی و تبیین مسائل سیاسی در میان بسیجیان وجود داشته باشد. دخالت در مسائل سیاسی برای کادر سازمانی بسیج ممنوعیت قانونی دارد؛ ولی دخالت در مسائل سیاسی برای نیروهای عضو بسیج هیچ منعی ندارد؛ از این رو در مسائل سیاسی مرز دقیق و ظریفی وجود دارد و آن، همه تمام نیروهای بسیجی باید از فهم سیاسی برخوردار باشند؛ بخشی از نیروها اجازه دخالت در امور سیاسی را دارند و بخشی هم ندارند.
*سخن پایانی
دشمنی دشمنان با بسیج به همان گستردگی و عظمت این نهاد است. ما نباید لحظه‌ای از دشمنی دشمنان غفلت کنیم؛ بزرگ‌ترین مسئولیتی که امروز نیروهای بسیجی برعهده دارند، رصد دشمن با نگاه ولایت است و ما باید دشمن‌شناسی‌مان قوی باشد. امام صادق(ع) فرمودند: «علامت مؤمن سه چیز است؛ یکی خداشناسی، دیگری دوست‌شناسی و سوم دشمن‌شناسی.» بسیجی باید در این سه عرصه معرفت، توان اعتقادی، فکری و بصیرتی خودش را روزبه‌روز گسترش دهد تا به واسطه بهره‌گیری از شاخصه‌های خداشناسی، دوست‌شناسی و دشمن‌شناسی بتواند تصمیماتی را براساس این معارف بگیرد. در این صورت ما به زمینه‌سازی ظهور حضرت مهدی(عج) امیدوار خواهیم بود.