سردار جعفری فرمانده کل سپاه گفت: «حادثه فتنه عمیق سال 88 به عنوان یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی به هیچ وجه یک حادثه خلق‌الساعه، دفعی و بدون پیش زمینه نبود، بلکه آن به مثابه یک حلقه در زنجیره اقدامات حساب شده و سازمان یافته‌ای بود؛ اما حماسه نهم دی نشان داد که انقلاب اسلامی ریشه‌های الهی دارد و خداوند حافظ آن است و مردم مؤمن و انقلابی هیچ‌گاه صحنه دفاع از انقلاب را ترک نخواهند کرد.»

 فتح‌الله پریشان / یکی از مسائل و مباحث مهم این روزهای کشورمان بحث درباره نحوه مواجهه نظام با حصر بازی‌خوردگان فتنه عمیق سال 1388 است. هفته گذشته روزنامه‌های موسوم به اصلاحات از قول دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی خبر از گشایش‌هایی درباره محصوران دادند. البته حصر از حیث حقوقی یک قرار تأمینی و امر موقتی است که باید آغاز و پایانی داشته باشد و بالاخره همان طور که در روزی برقرار می‌شود روزی نیز باید به اتمام برسد. از این رو، استعبادی ندارد که این موضوع مورد بررسی شورای عالی امنیت ملی که مهم‌ترین نهاد تصمیم‌گیر در مسئله امنیت و منافع ملی کشور است و در آن همه گروه‌ها و سلیقه‌ها عضویت دارند، قرار گیرد که اتفاقاً خودش متولی صدور این حکم در بهمن سال 1389 بوده و رئیس‌جمهور محترم امروز نیز در آن روز عضو آن جلسه بوده است. 

آیا حصر به دلیل اعتراض فتنه‌گران بود؟
یکی از شیطنت‌هایی که برخی‌ها در حوزه رسانه‌ای و سیاسی مرتکب می‌شوند این است که با هدف سایش و کاهش از عظمت حماسه ملی 9 دی که با قیام مردم عزیز و خداجوی تهران و سایر استان‌ها و شهرهای کشور حاکمیت نظام و انقلاب را به مسیر اول خود بازگرداند و تثبیت کرد، می‌خواهند این گونه القا کنند که حصر به دلیل اعتراض محصوران و به عبارت دیگر نقش‌آفرینی آنها در فتنه 88 به وقوع پیوست. 
این سوءاستفاده ناشیانه از حافظه تاریخی ملت ایران در حالی صورت می‌گیرد که هنوز زمان زیادی از تاریخ حصر بازیگران داخلی فتنه که در 25 بهمن سال 1389 بود، سپری نشده است و اسناد و صورت جلسه این تصمیم‌گیری از سوی شورای عالی امنیت ملی وجود دارد و افراد مؤثر و شرکت‌کننده در آن جلسه که اتفاقاً از همه گروه‌ها و سلیقه‌های آن روز در قرائت حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری در آن حضور داشته‌اند، الآن نیز در قید حیات هستند.
اساساً موضوع حصر سه نفر از عمال و بازی‌خوردگان داخلی فتنه 88، یعنی میرحسین‌موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی هیچ ارتباطی به نقش‌آفرینی آنها در فتنه 88 که با قیام 9 دی مردم شکست خورد، ندارد. البته این حق تحقیق و بررسی تخلفات و اتهامات آنها در فضای آن ایام که مشحون از توهین به نظام اسلامی و مسئولان کشور و زیر سؤال بردن ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی و ملی در یک همنوایی و همگرایی آشکار با دشمنان قسم‌خورده این کشور بود، برای نظام اسلامی محفوظ است.
طبعاً اینکه تاکنون از این حق استفاده نشده، یا قرار تأمینی حصر به دادگاه و رسیدگی حقوقی به وضعیت و جزای محصوران اتفاق نیفتاده، در کلان امر به دلیل ملاطفت اسلامی نظام بوده و چه بسا امروز نیز که شورای عالی امنیت ملی با ادله و قرائنی که از وضعیت جسمی و سلامت فتنه‌گران محصور دارد و همچنین در نظر گرفتن مصالح کلان کشور و همین مرحمت نظام اسلامی به این نتیجه رسیده‌اند که مقدمات رفع حصر و ایجاد گشایش‌هایی برای محصوران را فراهم کنند که نباید امر بر کسی مشتبه شود که نظام اسلامی ‌هراسی یا ملاحظه‌ای از کسی یا کشور و سازمان بین‌المللی دارد و این کار را به آن دلایل می‌خواهد انجام دهد.

فتنه 88 و طراحی خارجی
اما در اینجا لازم است به ویژه به مخاطبان جوانی که آرام آرام وارد حوزه اجتماع شده و شرایط سنی آنها در ایام فتنه 88 اجازه درک مسئله را به آنها نمی‌داد عرض کنیم که فتنه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388، یکی از مهمترین چالشهای سیاسی‌ـ اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران در نیمه دوم دهه 80 شمسی بود که طی آن چند نفر از شخصیتهای سیاسی که سابقه انقلابی نیز داشتند، به تقابل صریح با قانون اساسی جمهوری اسلامی برخاستند و با طرح ادعاهای غیر قانونی با بسیج هواداران خود علیه نظام اقدام کردند.
 از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، فتنه 88 یک برنامه طراحی شده از سوی دشمنان برای براندازی جمهوری اسلامی ایران بود که حداقل 10 تا 15 سال پیش آن را طراحی کرده بودند. معظم‌له در این باره می‌فرمایند: «من در همين فتنه 88 به بعضى دوستان قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامه‌ريزى وجود داشت.» (بيانات در ديدار دانشجويان و جوانان استان قم‌، 4/8/1389) 
دشمن با استفاده از مهره‌های فریب‌خورده داخلی، طرح پیچیده‌ای را در فتنه 88 دنبال می‌کرد که به بیان رهبر معظم انقلاب حتی اشغال کشور را نیز در دستور کار داشت. ایشان در این‌باره می‌فرمایند: «فتنه، فتنه‌ بزرگى بود. من به شما عرض كنم؛ چند سالى كه بگذرد، آن وقت قلم‌هاى بسته شده‌ آگاهان بين‌المللى روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممكن است من آن روز نباشم، اما شماها هستيد؛ خواهيد شنيد، خواهيد خواند كه چه توطئه‌ بزرگى پشت فتنه‌ سال ۸۸ بود. اين فتنه خيلى چيز مهمى بود، قصدشان خيلى قصد عجيب و غريبى بود؛ در واقع مي‌خواستند ايران را تسخير كنند. این‌هایی كه عامل فتنه بودند‌ـ توى خيابان، يا بعضى از سخنگويانشان‌ـ اغلب ندانسته وارد اين ميدان شده بودند؛ اما دست‌هایی اينها را هدايت مي‌كرد، نمي‌فهميدند.»(12/8/1389)

چرا حصر؟
برخلاف برخی تصورات، رویارویی سران فتنه در برابر نظام و حوادث تلخ سال 88 و وقوع حماسه پرشکوه مردم در نهم دی‌ ماه آن سال به حصر سران فتنه نینجامید و آنها در بقیه روزهای سال 88 و در 11 ماه اول سال 89 به اقدامات سوء خود ادامه دادند که البته نظام اسلامی هم آنها را تحمل میکرد. تدبیر نظام این بود که مردم و به ویژه رأی‌دهندگان به نامزدهای شکست‌خورده نسبت به روند تحولات سیاسی کشور آگاهی لازم را یافته و از آنها فاصله بگیرند که ریزش شدید بدنه اجتماعی نماد آن بود. اما در ماه‌های پایانی سال 89 سران فتنه متأثر از حرکت بیداری اسلامی در منطقه و در راستای راهبرد دشمنان نظام اسلامی تلاش کردند سناریویی را در کشور پیاده کنند که بعدها نمونه آن در سوریه دیده شد و همین اقدام خائنانه آنها برای تبدیل عرصه کشور به جنگ و درگیری داخلی و باز کردن پای گروه‌های تروریستی و تکفیری نظیر داعش به ایران که اگر سستی نشان داده می‌شد می‌توانستند جنایات بزرگی را خلق کنند، شورای عالی امنیت ملی برای خنثی‌سازی این فتنه بزرگ در داخل و ممانعت از پیوند آن به فتنه بزرگ منطقه غرب آسیا تصمیم به حصر فتنه‌گران و بازیگردانان داخلی فتنه گرفت.
حادثه روز 25 بهمن ‌ماه سال 89 را که در پی فراخوان موسوی و کروبی طراحی شد و به اجرا درآمد، می‌توان نقطه اوج هماهنگی سران داخلی فتنه با بیگانگان تلقی کرد؛ چرا که در این روز قدرت‌های استکباری با هدایت عوامل جاسوسی خود برای صدور بیانیه درخواست تجمع و انتخاب زمان و مکان آن و پوشش گسترده رسانه‌ای و پس از آن حمایت آشکار و علنی در قبل و بعد از تجمع می‌خواستند به زعم خود با مدل‌سازی حوادث در ایران، مسائل مصر و تونس را تحت‌الشعاع قرار دهند؛ زیرا پس از اوج‌گیری نهضت‌های انقلابی مردم مصر، تونس و... آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به شدت در منطقه دچار بحران و سردرگمی شده بودند. این نگرانی اگر چه از یک بعد به ناتوانی در حفظ عوامل دست‌نشانده در کشورهای منطقه معطوف بود، اما نگرانی اصلی آنها اوج‌گیری حرکت‌های انقلابی بود که همگی نشان از الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران داشت و این امر و پیامدهای آن می‌توانست بزرگ‌‌ترین تهدید برای منافع نظام سلطه باشد. به چالش کشیده شدن نقطه کانونی بیداری اسلامی، یعنی ایران فرصت ذی‌قیمتی برای  نظام سلطه بود. 
فراخوان ‌موسوی و کروبی برای کشاندن مردم به خیابانها در 25 بهمن 89 اگر چه با پشتیبانی و حمایت شخص رئیس‌جمهور آمریکا و دیگر سران کاخ سفید همراه شد، اما برخلاف تصور و برنامه‌ریزی آنها با اقبال مردم در داخل مواجه نشد. در آن روز و در حالی‌که هنوز معدود مزدوران فتنه در کوچه پس‌کوچه‌های غرب تهران در حال فرار بودند، کلینتون وزیر خارجه آمریکا در شام روز 25 بهمن پشت دوربین خبرنگاران قرار گرفته و حمایت آمریکا را از آرمان‌های آنها اعلام و تأکید کرد: «آنچه ما امروز در ایران شاهد هستیم، نشانه شجاعت مردم ایران است.» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نیز پس از تجمع محدود فتنه‌گران با صدور بیانیه‌ای ضمن حمایت از آنها، اقدامات حمایت‌آمیز گذشته آمریکا از فتنه‌گران را کافی ندانسته و تأکید می‌کند: «یکی از راه‌هایی که ما از طریق آن می‌توانیم و باید از مردم ایران حمایت کنیم، این است که ‌از تمام راه‌ها و ابزار موجود برای تحریم ایران استفاده کنیم.» در بررسی چرایی این دور تحرکات به چند نکته می‌توان اشاره کرد:
1ـ نگرانی از انفعال و سرخوردگی باقی‌مانده هواداران فتنه؛
2ـ نگرانی برای از دست دادن اعتماد بیگانگان به عنوان یک اپوزیسیون اثرگذار؛
3ـ بهره‌گیری از فضای تحولات منطقه‌ای برای ایجاد تحرک در هواداران؛
4ـ مستندسازی برای محکومیت ایران در عرصه‌های بین‌المللی به ویژه نهادهای حقوق بشری از طریق به خشونت کشاندن اجتماعات؛
5ـ جلوگیری از برخوردهای احتمالی نظام اسلامی با سران فتنه؛
6ـ انتقال مدیریت فتنه از ایران به خارج از کشور برای جلوگیری از برخوردهای احتمالی؛
7ـ خنثی‌سازی آثار حضور شکوهمند مردم در صحنه 22 بهمن 89؛
8ـ جلوگیری از الهام‌بخشی نظام اسلامی برای مردم منطقه؛
9ـ ممانعت از سازمان‌یابی طیف‌های معتدل اصلاح‌طلب که مایل به حضور و عمل در چارچوب اهداف نظام اسلامی بودند.
اما برخلاف تصور و برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته، اقدام دستگاه‌های ذیربط نظام اسلامی برای حصر سران فتنه، فتنه‌ای عظیم را از کشور دور کرد که البته در فاصله کمی از آن و مبتنی بر همان سناریو در سال بعد در سوریه به اجرا درآمد که هنوز مردم این کشور با آثار آن درگیرند.


 فرهاد مهدوی/ نهم دی یکی از درخشان‌ترین روزهای انقلاب اسلامی است که حضور مردمی سبب شکست توطئه سنگین دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی شد، این روز که انقلاب اسلامی را از پیچ خطرناک فتنه عبور داد، دارای ویژگی‌های مهمی چون حمایت از ولایت فقیه، ظلم‌ستیزی، مقابله با استکبار و حمایت از ارزش‌های اسلام بود. از آنجا که خط 9 دی یک رویداد مهم و بسیار پررنگ در مقابل جریان برانداز است، برخی از جریان‌های حامی فتنه با روش‌های گوناگون درصدد امحا، تحریم یا پاک کردن عظمت این روز مهم هستند که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 
مقابله با هرگونه تجلیل از
 9 دی؛ جریان فتنه در داخل و خارج کشور به دنبال هر تجلیل مسئولان دولتی، از 9 دی موضع‌گیری کرده و آن مسئول دولتی را با حجم بسیاری از تخریب‌ها و تهدید‌ها مواجهه می‌کنند. هنگامی که آقای روحانی در جلسه هیئت دولت سال 92، با گرامیداشت روز 9 دی چند جمله درباره این روز تاریخی بیان کرد و گفت: «حضور مردم در این روز، برای دفاع از اسلام و مقدسات و ادای احترام به اباعبدالله‌الحسین(ع) و حمایت از انقلاب و رهبری بود.»، مرتضی کاظمیان، از اعضای متواری گروهک ملی‌ـ مذهبی به «رادیو فردا» گفت: «با اظهاراتی که آقای روحانی و وزرای وی درباره 9 دی داشته‌اند، طبیعتاً بخشی از کسانی که به تغییرات امید بسته‌اند، دچار شوک می‌شوند.» زیباکلام هم گفت: «اظهارات حضرت‌عالی درباره 9 دی، کسر قابل توجهی از دل‌سپردگان‌تان را سرد و ناامید کرد.»
شرکت نکردن در جلسات 9 دی: در سال‌های گذشته برخی از مسئولان دولتی از جمله استانداران و فرمانداران از شرکت در جلسات مردمی 9 دی منع شده یا از شرکت در آن صرف‌نظر کرده‌اند. استاندار خراسان جنوبی در سال 93 علاوه بر اینکه در برنامه ویژه سالروز حماسه 9 دی در بیرجند حضور نداشت، پیامی به مناسبت این روز در پایگاه اینترنتی استانداری صادر نکرد. آقای طهایی، استاندار البرز در سال‌های 93 و 94 در مراسم بزرگداشت یوم‌الله 9 دی حضور پیدا نکرد. محمدرضا مروارید، استاندار ایلام در مراسم 9 دی سال 95 شرکت نکرد و گفت: «بالاجبار نمی‌توان دیگران را در مراسم شرکت داد و قانون در این باره چیزی را تعیین نکرده است.» در دیگر استان‌ها نیز وضعیت به همین منوال بوده است و مدیران ارشد استانی در مراسم 9 دی شرکت نمی‌کنند.
تاکتیک سکوت: یک واکنش رسانه‌ای که اصلاح‌طلبان در سال‌های اخیر دنبال کرده‌اند، سکوت معنادار در مقابل 9 دی است، آنها از انتشار هرگونه خبر یا تصویر از مراسم 9 دی در سراسر کشور ممانعت کرده و درصدد هستند که از بیان هرگونه ادبیاتی در این باره نیز خودداری کنند. انکار یک حماسه عظیم در حالی رخ می‌دهد که هرساله شاهد هستیم که رسانه‌های این جریان با یادآوری سالگرد مناسبت‌های غیر مهم به بیان ابعاد آنها می‌پردازند؛ ولی هیچ‌گونه اشاره‌ای به این حماسه تاریخی ملت ایران که یک فتنه خارجی را خاموش کرد، نمی‌شود.
دولتی نبودن: حضور گسترده مردم در مراسم‌ دولتی نشان‌دهنده یک رابطه نزدیک بین دولت و مردم و اعتماد متقابل بین آنها است، رویداد 9 دی در حالی به وقوع پیوست که مردم انقلابی ایران از رفتارهای ضدانقلابی جریان فتنه به ستوه آمده بودند و حرکت‌های خودجوش را از 8 دی و 9 دی آغاز کردند. جریان فتنه‌گر درصدد است که مراسم 9 دی را یک مراسم غیر تقویمی نظام سیاسی و منتسب به توده‌های مردم معرفی کند که هیچ‌گونه اهمیتی در تاریخ سیاسی نظام ندارد.


 با فتنه 88 حسین عبداللهی‌فر/   یکی از کارکردهای رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران مدیریت بحران و عبور کشور از گردنه‌های دشوار است. عبور نظام اسلامی از فتنه 88 به مثابه یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های سه دهه گذشته نشان‌دهنده قابلیت‌های مدیریت عالی در ثبات سیاسی کشور بود که با راهبردهای مختلفی، از جمله اقدامات مدیریتی و روشنگرانه صورت گرفت.در همین راستا رهبر معظم انقلاب اقدامات روشنگرانه و هشدارآمیز خود را متناسب با شرایط و مراحل انتخابات آغاز کردند که به برخی از آنها به اختصار اشاره می‌شود:
1ـ روشنگری نسبت به تلاش دشمنان انقلاب برای تلخ کردن شیرینی انتخابات / رهبر حکیم انقلاب پیش از برگزاری انتخابات مرحله اول دور نهم در پیامی ضمن پیش‌بینی تلاش دشمنان نظام برای تلخ کردن شیرینی حضور ملت، نسبت به احساس خسارت از سوی برخی از نامزدها هشدار دادند و فرمودند: «طرفداران نامزدهایى كه توفیق خدمت در مسئولیت رئیس‌جمهورى نیافته‌اند، نباید احساس خسارت كنند... این حادثه‌ شیرین به كام دشمنان تلخ است. انتظار مى‌رود همه با هوشیارى و آگاهى خود نگذارند فتنه‌گرى‌هاى احتمالى دشمن، شیرینى انتخابات را از كام ملت ایران بزداید.»
2ـ پرهیز دادن نامزدها از گفتار و رفتار تحریک‌آمیز/ رهبر معظم انقلاب در همان روز نخست پس از انتخابات به تلاش دشمن برای تلخ کردن شیرینی انتخابات اشاره کردند و از ملت شریف ایران خواستند، هوشیاری، بردباری و خویشتنداری خود را حفظ کنند. معظم‌له همچنین به نامزدها نیز متذکر شدند از هرگونه رفتار و گفتار تحریک‌آمیز خودداری کنند تا بتوانند از این امتحان الهی سربلند بیرون آیند. 
3ـ هشدار نسبت به خطر تفرقه با التیام زخم‌های انتخاباتی/  در همین راستا رهبر معظم انقلاب در جمع خبرگان رهبری، دفع و رفع ریشه‌ای کدورت‌ها و زخم‌های انتخاباتی را یکی از وظایف مسئولان نظام برشمردند و فرمودند: «وظیفه‌ ما در درجه‌ اول، حفظ اتحاد كلمه است... سعى كنیم آنچه را كه در دوران انتخابات از دلتنگى‌ها و كدورت‌ها به‌وجود آمده و احیاناً زخم‌هایى بر دل‌ها و جان‌ها خورده، التیام دهیم.»
4ـ دستور شناسایی و تفکیک صفوف خرابکاران / رهبر معظم انقلاب کسانی را که دست به اقدامات خرابکارانه زدند، مخالفان نظام معرفی کردند و تأکید کردند که اینها نمی‌خواهند در کشور آرامش برقرار باشد و لذا نباید آنها را در زمره طرفداران هر یک از نامزدها قلمداد کرد.  معظم‌له در این باره فرمودند: «این تخریب‌هایی كه انجام می‌گیرد، این كارهاى زشتى كه انجام می‌گیرد، بعضاً جنایاتى كه واقع می‌شود، مربوط به هیچ‌كدام از این اطراف قضیه نیست؛ این مربوط به مردم نیست، مربوط به نامزدها نیست؛ مربوط به خرابكارهاست، مربوط به اخلالگرهاست.»
5ـ فصل‌الخطاب معرفی کردن قانون / ولی امر مسلمین جهان با هدف آگاه‌‌سازی مردم، به ویژه کسانی که احیاناً مرتکب خطای تحلیلی شده و فریب برخی از مدعیان قانون‌گرایی را خورده‌اند، چهره واقعی آنها را با معرفی قانون به عنوان فصل‌الخطاب برملا کردند و فرمودند: «من به این برادران عرض می‌كنم، به مسئولیت پیش خداى متعال فكر كنید؛ پیش خدا مسئولید، از شما سؤال خواهد شد. آخرین وصایاى امام(ره) را به یاد بیاورید؛ قانون، فصل‌الخطاب است؛ قانون را فصل‌الخطاب بدانید.»
6ـ اتمام حجت/ ولی‌فقیه زمان از قانون‌شکنان خواستند تا به روش‌های غیرقانونی خود خاتمه دهند و برای اتمام حجت با آنها فرمودند: «زورآزمایی خیابانى بعد از انتخابات كار درستى نیست؛ بلكه به چالش كشیدن اصل انتخابات و اصل مردم‌سالارى است. من از همه می‌خواهم به این روش خاتمه بدهند. این روش، روش درستى نیست. اگر خاتمه ندهند، آن وقت مسئولیت تبعات آن، هرج‌و‌مرج آن، به عهده‌ آنهاست.»

 مهدي سعيدي/ واگرايي از ملت و انقلاب، مسيري بود که از فرداي پيروزي انقلاب برخي افراد و جريان‌هاي سياسي کليد زدند. آنهايي که تاب حرکت و همراهي با ملت را نداشتند، آنها که سهم‌خواهانه از انقلاب طلبکار شده بودند، آنهايي که آرمان‌هاي انقلاب را تأمين‌کننده منافع خود نمي‌يافتند، خرج خود را به تدريج از انقلاب و انقلابيون جدا کردند، يا به گوشه‌اي خزيدند، يا آنکه به مانع‌تراشي در مسير انقلاب مشغول شدند و از قطار انقلاب جا ماندند. در طول چهار دهه گذشته نيز در بزنگاه‌هاي مختلف شاهد ريزش‌هاي انقلاب بوده‌ايم که هرچند همواره با هزينه‌هاي فراواني براي کشور همراه بوده، اما به لطف رويش‌هاي دوچندان انقلاب، دنباله‌هاي مطلوب اين انحراف پوشيده شده است.
اوج ريزش‌ها و واگرايي‌هاي يک جريان سياسي از خط انقلاب و ملت را مي‌توان در انتخابات رياست جمهوري سال 1388 و فتنه ايجاد شده در آن ماجرا مشاهده کرد. يک جريان سياسي که با همه همت خود براي به دست گرفتن قدرت به ميدان آمده بود، وقتي با جواب منفي اکثريت مردم مواجه شد، بر طبل بي‌قانوني و ايجاد آشوب و بلوا کوفت و با زير سؤال بردن انتخابات، خواهان ابطال رأي ملت شد! ايستادگي نظام و در رأس آن رهبر معظم انقلاب پاي رأي و حقوق ملت کافي بود که اين جريان زياده‌خواه خود را به عنوان اپوزيسيون و بيرون از نظام تعريف کرده و هجمه بي‌سابقه‌اي را عليه انقلاب و نظام و مسئولان کشور آغاز کند.
اما انحراف از خط ملت تنها به نپذیرفتن نتايج انتخابات و ايجاد آشوب و بلوا ختم نشد! بلکه پس از آنکه کودتاي مخملي ناکام ماند و نظام اسلامي توانست وضعيت پايتخت را سامان داده و آشوب‌ها را مهار کند، بخشي از افراد خودفروخته، فرار را بر قرار ترجيح داده و راهي کشورهاي بيگانه شدند تا با پول دريافتي از اجانب، به هجمه عليه جمهوري اسلامي ایران و مسئولان آن و تخريب آرمان‌ها و باورها و مقدسات ملت انقلابي ايران مشغول باشند و در کنار بخشي ديگر که پيش از آن از کشور خارج شده بودند، تيم‌هاي رسانه‌ای ضد انقلاب را تکميل کنند.
کافي است سری به پایگاه‌های خبری ضد انقلاب همچون جرس، روزآنلاين، ايران امروز، خبرنامه گويا، راديو فردا، راديو زمانه، خودنويس، کلمه، امروز و... و رسانه‌هاي ماهواره‌اي چون بي‌بي‌سي فارسي، صداي آمريکا و... در کنار صفحات شخصي اين افراد در شبکه‌هاي اجتماعي فيس‌بوک و توئیتر و گوگل‌پلاس و... بزنیم تا حجم توهين‌ها و ساختارشکني‌هاي اين افراد در چهار سال گذشته براي اذهان عمومي آشکار شود.
اين جريان خيلي زود به نقطه پایان رسيد و وقتي بر چاشني خشونت افزود، حداقل هواداران اغواشده خود را از دست داد و آنها نيز از صفوف فتنه‌گران جدا شدند و حماسه نهم دي ماه 88، پاياني بر اين الگوي واگرايي بود. نتايج انتخابات خرداد ماه 92 نيز سند محکمي بود که بيش از پيش دروغ بزرگ تقلب را آشکار کرد و نشان دادن که نظام انتخاباتي در ايران آنچنان استوار است که حتي کمترين اختلاف رأي نيز در سلامت و مصونيت کامل مورد احترام خواهد بود و اين حادثه کافي بود تا اين جريان مغبون سوداي بازگشت به عرصه سياست را در سر بپروراند!
اکنون بيش از هشت سال از حوادث تلخ سال 1388 مي‌گذرد، اما آثار و پیامدهای فتنه‌گري آنهايي که انتخابات باشکوه ملت ايران را به سخره گرفتند و کشور را وارد آشوب و بلوا و درگيري کردند، در خاطر اين ملت به قوت باقی مانده است. طبيعي است، آنهايي که خود را ملزم به رعايت قانون نمي‌دانند و حاضر نيستند تسليم رأي ملت در انتخاباتي با حضور 40 ميليون رأي‌دهنده شوند، صلاحيت لازم براي رسيدن به قدرت را از دست خواهند داد. اما از سويي ديگر نظام اسلامي اصل را بر مدارا و رأفت اسلامي گذاشته است و دکترين «جذب حداکثري و دفع حداقلي» راهبرد اصلي نظام اسلامي است. اصلي برآمده از آموزه‌هاي اسلامي و سنت‌هاي ديني که روند آن بدون قاعده و نظم و الزامات خاص خود نخواهد بود.
بی‌شک در اولين گام اظهار ندامت و پشيماني، آنهايي که سرمايه‌هاي ملي را مصروف زياده‌خواهي خود کرده‌اند، قرار دارد. چطور کسي که مدعي تقلب و عدم سلامت انتخابات در کشور بوده و با اقداماتي خلاف قانون اساسي، نهادهاي کليدي نظام را زير سؤال برده و رأي ملت را بي‌اعتبار خوانده، امروز خواهد توانست بدون ابراز ندامت و پشيماني در پيشگاه ملت، فعاليت سياسي خود را از سر بگيرد و خود را به رعايت قانون ملزم بداند؟! اظهار ندامت، برائت و جدايي، مسير را براي بازگشت هموار خواهد کرد.
از سويي ديگر گاه برخي خطاها، محروميت‌هايي هميشگي را به همراه خواهد داشت. بی‌شک کساني که در سوابق سياسي خود مخالفت با قانون اساسي و ايجاد آشوب و بلوا را به ثبت رسانده‌اند، هرچند با توبه و بازگشت از بخشي از حقوق سياسي برخوردار خواهند بود، اما به یقین سپردن امور کليدي به آنها مبتني بر منطق عقل و شرع ممکن نخواهد بود. ضمن آنکه برخي از آنها در کارنامه خود جرائمي دارند که پيش از هر چيز بايد به آن جرائم رسيدگي شود. 
از سوي ديگر بايد در اردوگاه اصحاب فتنه نيز طيف‌بندي کرد. همه آنهايي که به نحوي در فضاي سال 1388 نقش آفریدند، وضعيت يکساني ندارند. برخي جايگاه مؤثر و رهبري در تحريک افکار عمومي و ايجاد اغتشاش و آشوب را بر عهده داشتند و برخي ديگر با سکوت و حمايت‌شان همراهي کردند و برخي نيز غفلت‌زده تبعيت کردند. مطابق اين طيف‌بندي همه اين افراد عملکرد يکساني ندارند و مي‌توان با نگاه رأفت اسلامي بخش عمده‌اي از اين افراد را مشمول بخشش اسلامي قرار داد. در اين باره کلام رهبر حکيم انقلاب اسلامي در باب طرح آشتي ملي همچون هميشه فصل‌الخطابي در اين زمينه خواهد بود. معظم‌له در این باره فرموده‌اند: «ملّت متّحد است، ملّت مجتمع است... چرا مي‌گوييد آشتي؟ مگر قهرند که بيايند با هم آشتي کنند؟ اين تعبيرات را روزنامه‌ها پَروبال مي‌دهند، متوجه نيستند که اشکال ايجاد مي‌کند. وقتي شما مي‌گوييد آشتي، مثل اين است که يک قهري وجود دارد؛ [در حالي ‌که] قهري وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کساني که به روز عاشورا اهانت کردند، قهرند. ملت با آنهايي که روز عاشورا، با قساوت، با لودگي، با بي‌حيايي آمدند جوان بسيجي را در خيابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اينها آشتي هم نمي‌کنيم و با آن کساني که با اصل انقلاب بدند، مي‌گويند اصل نظام هدف ما است، مي‌گويند انتخابات بهانه ما است؛ که البتّه آنها عده‌ معدودي‌اند، عده کمي‌اند؛ در مقابل اقيانوس عظيم ملّت ايران آنها يک قطره‌اند؛ چيزي نيستند.»