بيست‌ودوم بهمن، عيد حقيقي براي ملت ماست. بيست‌ودوم بهمن، براي ملت ما در حکم عيد فطري است که ملت در آن، از يک دوران روزه سخت خارج شد؛ دوراني که محروميت از تغذيه معنوي و مادي را بر ملت ما تحميل کرده بودند. بيست‌ودوم بهمن، در حکم عيد قربان است؛ زيرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملت ما اسماعيل‌هاي خودش را قرباني کرد. بيست‌ودوم بهمن، در حکم عيد غدير است؛ زيرا در آن روز بود که نعمت ولايت، اتمام نعمت و تکميل نعمت الهي، براي ملت ايران صورت عملي و تحقق خارجي گرفت. (امام خامنه‌اي، ۴/۱۱/۱۳۶۸)

ماجراي صدور يک حکم تاريخي!

 وحيد شفيعي/ مهرماه ۱۳۶۷ بود که انتشارات وايکينگ انگلستان (زيرمجموعه انتشارات پنگوئن‌) کتاب جديدي را به نام «آيات شيطاني» به قلم سلمان رشدي منتشر کرد؛ کتابي پانصدوچهل‌وچند صفحه‌اي که در قالب داستان‌هاي خيالي به شخصيت پيامبر گرامي اسلام(ص)، دیگر پيامبران الهي و مقدسات اسلامي توهين کرده بود. موج سنگين تبليغاتي رسانه‌هاي آمريکايي و غربي از سويي و ترجمه سريع و توزيع گسترده آن به زبان‌هاي گوناگون از سوي ديگر سبب شهرت آن کتاب شد. تبليغ و انتشار و ترجمه گسترده کتاب آيات شيطاني در سراسر جهان به کمک شبکه مالي و تبليغاتي استعمار، به منزله خدعه جديد نظام سلطه قرار بود چهره درخشان اسلام را هدف قرار دهد. دوپينگ رسانه‌اي‌ـ تبليغاتي اروپايي‌ها‌ـ از جمله انتخاب اين کتاب به‌عنوان بهترين کتاب سال انگلستان‌ـ سبب شهرت سريع و بسيار غيرطبيعي «آيات شيطاني» شده بود.
به همين دلیل بود که وقتي خبر تجديد چاپ گسترده آن در کشورهاي گوناگون پخش شد، واکنش‌هاي بسياري را برانگيخت. مردم برخي کشورهاي اسلامي، از جمله پاکستان و همچنين مسلمانان هندوستان و بنگلادش چند ماه بود که مشغول اعتراضات گسترده عليه اين کتاب موهن بودند. به دنبال انتشار اين کتاب براي اولين بار دو نفر از نمايندگان مسلمان پارلمان هند به پارلمان و دادگاه‌هاي اين کشور شکايت مي‌کنند که اين اقدام به ممنوعيت چاپ اين کتاب در سراسر هندوستان منجر مي‌شود. به دنبال آن در کشورهاي گوناگون جهان تظاهرات و اعتراضاتي عليه انتشار اين کتاب موهن به راه مي‌افتد.
از سوي ديگر، سلمان رشدي در مصاحبه‌اي که از راديو رسمي هند پخش مي‌شود، به رأي دادگاه و واکنش «مشتي مسلمان متعصب بنيادگرا» اعتراض کرده و خواستار رفع توقيف از کتابش مي‌شود. در پاسخ به اين درخواست، انجمن بين‌المللي قلم همراه با چند نويسنده آمريکايي ديگر و اتحاديه‌ ناشران و کتاب‌فروشان هند مخالفت خود را با حکم توقيف کتاب ابراز مي‌کنند؛ اما موج جديد اعتراضات از ۱۹ بهمن‌ماه ۱۳۶۷ با صدور بيانيه‌اي از جانب ۳۵ نفر از علماي اسلام‌آباد و راولپندي پاکستان آغاز مي‌شود. در اين بيانيه از اهالي اسلام‌آباد و راولپندي خواسته شده بود تا در راه‌پيمايي اعتراض‌آميز روز يک‌شنبه ۲۳ بهمن‌ماه در برابر مرکز فرهنگي آمريکا شرکت کنند. در اين تجمع، طي يک اتفاق بي‌سابقه پنج نفر از معترضان به دست پليس کشته و حدود ۶۰ نفر نيز زخمي مي‌شوند.
پس از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ و پايان جنگ، فعاليت‌هاي ديپلماتيک ايران براي ارتباط با کشورهاي گوناگون شدت گرفته بود. ۱۹ آبان‌ماه ۱۳۶۷ اعلاميه برقراري مجدد روابط ديپلماتيک ميان جمهوري اسلامي ايران و انگلستان در وين منتشر شده بود و اروپايي‌ها و به ویژه انگلستان تصور مي‌کردند ايران به دلیل بهبود روابط با انگلستان، اعتراض شديدي عليه انتشار کتاب آيات شيطاني نخواهد کرد؛ اما واقعه کشتار مسلمانان معترض به دست پليس پاکستان سبب طرح بيش از پيش اين موضوع در ايران مي‌شود. سه‌شنبه ۲۵ بهمن‌ماه فتوايي از امام خميني(ره) درباره ارتداد سلمان رشدي و واجب‌القتل بودن او منتشر مي‌شود:
بسمه‌تعالي
إنا لله‌ و إنا اليه راجعون
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مي‌رسانم مؤلف کتاب «آيات شيطاني» که عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن، محکوم به اعدام مي‌باشند. از مسلمانان غيور مي‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر کسي جرئت نکند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر کس در اين راه کشته شود، شهيد است ان‌شاءالله‌. ضمناً اگر کسي دسترسي به مؤلف کتاب دارد ولي خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد. والسلام عليکم و رحمةالله‌ و برکاته.
روح‌الله‌ الموسوي الخميني
پس از انتشار فتواي امام(ره)، دولت به‌مناسبت کشتار مسلمانان پاکستان يک روز عزاي عمومي اعلام مي‌کند. چهارشنبه ۲۶ بهمن دانشجويان تجمعي چندهزار نفره روبه‌روي سفارت انگلستان در تهران برگزار مي‌کنند و در همين روز مراسم ختمي براي مسلمانان کشته شده پاکستاني از سوي بنياد شهيد در مسجد ارک برگزار مي‌شود. آيت‌الله جوادي‌آملي نيز در تجمع گسترده مردم قم در حرم حضرت معصومه(س) مي‌گويد: «هر کس به ساحت مقدس رسول‌الله اسائه ادب کند امام هفتم از قول پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايد که حکمش اعدام است؛ اين يک حکم حکومتي است و نياز به قضا ندارد و بر مسلمين و والي مسلمين اجراي اين حکم نه‌تنها جايز بلکه واجب است.» در اين روز تجمعات گسترده‌اي در دیگر شهرها و شهرستان‌هاي ايران عليه توطئه کتاب آيات شيطاني برگزار مي‌شود.
آيت‌الله خامنه‌اي، رئيس‌جمهور وقت نيز طي يک مصاحبه راديويي با استقبال از فتواي امام(ره) مي‌گويند: «اين حکمي است که هر يک از فقهاي اسلام اگر بخواهند بر طبق احکام اسلامي عمل کنند همين حکم را بايد بدهند؛ اين فتواي قطعي است. يعني آن کسي که يک چنين غلطي را مي‌کند، بلاشک مهدورالدم [است] و واجب است که آن را از صحنه زمين از بين ببرند و اگر کسي در اين کار تلاشي بکند، آن تلاش کار واجبي است که انجام داده و همين‌طور که ايشان فرمودند: اگر کسي کشته هم بشود شهيد خواهد بود.» ايشان همچنين در پاسخ به اين پرسش که براي جوانان پرشور مسلمان در گوشه و کنار جهان براي اجراي فرمان و فتواي اخير حضرت امام، جناب‌عالي چه صحبتي داريد، گفتند: «جوانان غيور و مؤمن سراسر اسلام بعد از فتواي امام و دستوري که دادند محتاج هيچ پيام ديگري نيستند و همه ما در مقابل فرمان امام احساس وظيفه مي‌کنيم.» بنياد ۱۵ خرداد نيز اعلام کرد يک ميليون دلار به‌عنوان جايزه ترور سلمان رشدي تعيين کرده است. حجت‌الاسلام‌والمسلمين حسن صانعي، مسئول اين بنياد سال‌ها بعد در اين‌باره گفت: «جايزه قتل سلمان رشدي را من مستقيماً به حضرت امام پيشنهاد دادم و امام دعا کردند.»
فتواي امام خميني(ره) با استقبال گسترده مسلمانان جهان روبه‌رو مي‌شود. علامه سيدساجد نقوي، رهبر شيعيان پاکستان با انتشار پيامي از مسلمانان جهان، به‌ويژه ملت مسلمان پاکستان مي‌خواهد هرچه سريع‌تر حکم امام را اجرا کنند. علما و حوزه‌هاي علميه اهل تسنن و تشيع هندوستان، پاکستان، بنگلادش و لبنان نيز از فتواي امام(ره) استقبال کرده و آن را لازم‌الاجرا معرفي کردند.
با بالا گرفتن اعتراضات مردمي در سطح جهان و استقبال از حکم امام(ره)، سلمان رشدي و مؤسسه ناشر کتاب‌هاي او در بيانيه‌اي از لغو سفر او به آمريکا خبر مي‌دهند. دبير اول سفارت انگليس در پاکستان اعلام مي‌‌کند انتشارات پنگوئن انگليس که ناشر کتاب آيات شيطاني است، کليه‌ نسخه‌هاي اين کتاب را از انگلستان جمع‌آوري کرده است. ناشر آلماني و ناشر فرانسوي کتاب نيز اعلام کردند ترجمه آن را منتشر نخواهند کرد. دولت انگلستان با انتقاد از فتواي امام(ره) به آن اعتراض مي‌کند. همچنين سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا چند روز پس از شهادت چند معترض پاکستاني مقابل مرکز فرهنگي آمريکا در پاکستان در اقدامي تأمل‌برانگیز، از سلمان رشدي حمايت مي‌کند.
سلمان رشدي نيز در مصاحبه با «رويترز» فتواي آيت‌الله خميني(ره) را خيلي جدي تلقي مي‌کند. او از کليه کساني که مي‌توانند از او حفاظت کنند، درخواست کمک مي‌کند. پليس انگلستان اعلام مي‌کند حفاظت از او را بر عهده مي‌گيرد.
رسانه‌هاي خارجي وابسته به دستگاه استعمار با تقطيع سخنان ايشان اعلام مي‌کنند که «اگر سلمان رشدي توبه کند، بخشيده شده و حکم اعدامش لغو مي‌شود» و به‌طور گسترده‌ روي اين جمله تحريف شده مانور مي‌دهند. يک روز بعد دفتر امام(ره) با صدور بيانيه‌اي اين عمليات رسانه‌هاي استعماري مدافع سلمان رشدي را ناکام مي‌گذارد:
«بسمه‌تعالي/ رسانه‌‌هاي گروهي استعماري خارجي به دروغ به مسئولين نظام جمهوري اسلامي نسبت مي‌دهند که اگر نويسنده کتاب آيات شيطاني توبه کند حکم اعدام درباره او لغو مي‌گردد... اين موضوع صد درصد تکذيب مي‌گردد. سلمان رشدي اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامي همّ خود را به کار گيرد تا او را به دَرک واصل گرداند... اگر غير مسلماني از مکان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سریع‌تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال اين عمل مي‌خواهد به عنوان جايزه و يا مزد عمل به او بپردازند.»
محمدجواد لاريجاني، معاون اروپا و آمريکاي وزارت امور خارجه ۲۹ بهمن در ديدار با کاردار انگلستان با انتقاد از حمايت‌هاي مسئولان انگليسي از سلمان رشدي و کتاب موهنش و شهادت مسلمانان معترض در برخي کشورها گفت: «آيا اين بي‌توجهي به حقوق بشر نيست که براي جان يک نويسنده هتاک و مزدور، اين همه اشک تمساح ريخته شود در حالي که ريختن خون پاک ده‌ها مسلمان مورد بي‌اعتنايي قرار گيرد.» سفير هلند در تهران نيز در پي سخنان وزير امور خارجه اين کشور احضار مي‌شود.
چند روز بعد و در تداوم همان خط رسانه‌اي‌ـ تبليغاتي، سلمان رشدي با صدور بيانيه‌اي بدون اعلام توبه و پشيماني از نوشتن و انتشار کتابش اعلام مي‌کند: «من به‌عنوان نويسنده آيات شيطاني متوجه شدم که مسلمانان در بسياري از نقاط جهان واقعاً از انتشار اين کتاب ناراحت شده‌اند. با توجه به اين واقعيت که ما در جهاني زندگي مي‌کنيم که مذاهب بسياري در آن وجود دارد، اين تجربه ثابت کرد همه ما بايد حساسيت ديگران را مدنظر داشته باشيم.»
اين بيانيه که به تعبير يونايتدپرس، «با هدف از ميان برداشتن حکم اعدامش» منتشر شده، بي‌فايده بود و استقبال‌ها از فتواي امام(ره) بيشتر شد.

 مرتضي دخيلي/ جرقه واپسين حادثه‌اي كه نفس‌هاي به شماره افتاده پيكر نظام شاهنشاهي گرفت، در شب بيستم بهمن زده شد. پادگان دوشان‌تپه مكان اين حادثه بود. آن شب گروهي از افراد نيروي هوايي مستقر در پادگان براي ديدن فيلم ورود امام خميني(ره) به وطن در سالن ويژه‌اي گردهم آمدند. برخي منابع نوشته‌اند، توهين يك سلطنت‌طلب به امام در فيلمي كه پيش از آن (از تجمع طرفداران قانون اساسي در ورزشگاه امجديه تهران) پخش شد، خشم نظاميان طرفدار انقلاب را موجب گشت؛ اما بيشتر منابع از صلوات اعضاي نيروي هوايي به هنگام پخش تصوير امام خبر داده‌اند. اين صداي روحاني، گارد شاهنشاهي مستقر در پادگان را برافروخته مي‌كند و به سالن نمايش هجوم مي‌آورند. تيراندازي شروع مي‌شود. مردم خيلي زود آگاه شده، خبر را در سراسر تهران پخش مي‌كنند. درگيري‌هاي مسلحانه گارد و نيروي هوايي، تا ساعاتي از صبح روز بيست‌ويكم بهمن ادامه مي‌يابد.
از نخستين ساعات روز بيست‌ويكم بهمن، تهران آبستن رخدادهاي ديگري است. آن روز صبح گارد بار ديگر يورش خود را به پادگان و اين‌بار از بيرون درها آغاز مي‌كند. درگيري‌ها به شرق تهران سرايت مي‌كند و مردم همدست و هم‌آوا با نيروي هوايي به مقابله برمي‌خيزند. همزمان در غرب تهران و در پايگاه هوايي پادگان مهرآباد، صداي تيراندازي شنيده مي‌شود. لحظاتي بعد، هزار و 500 نفر از نظاميان اين نيرو به طرفداري از انقلاب از پادگان خارج شده، راهي خيابان‌ها مي‌شوند. اسلحه‌خانه پادگان دوشان‌تپه كه با هماهنگي نظاميان مستقر در آن در اختيار مردم قرار گرفته بود، ورق رويارويي‌ها را برمي‌گرداند. مردم و نيروي هوايي چنان مقاومتي نشان مي‌دهند كه به گارد شاهنشاهي دستور عقب‌نشيني مي‌دهند. خيابان‌ها سنگربندي مي‌شود. سران ارتش چاره را در صدور اطلاعيه جديد فرمانداري نظامي تهران و حومه مي‌بينند. در اين اطلاعيه ساعات منع رفت‌وآمد از 16:30 تا 5 صبح روز بعد تعيين مي‌شود. همه چيز خبر از بوي كهنه كودتا مي‌دهد. اطلاعيه، ساعت دو بعدازظهر از اخبار سراسري راديو پخش مي‌شود. امام(ره) بلافاصله پس از شنيدن خبر، پيامي به ملت ايران مي‌نويسند و اقدام سران ارتش را خدعه و خلاف شرع مي‌خوانند. گروه‌هايي با خودرو و بلندگو در خيابان‌ها راه افتاده، پيام امام را به اطلاع اهالي تهران مي‌رسانند. هجوم به كلانتري‌ها آغاز مي‌شود. مردم مسلح شده و افرادي از نيروي هوايي، تعدادي از كلانتري‌هاي تهران را تسليم مي‌كنند. تعدادي تانك كه از مناطق شرق تهران در خيابان تهران‌نو به حركت افتاده بودند، به آتش كشيده مي‌شود. بقيه تانك‌ها عقب‌نشيني مي‌كنند. خواست امراي ارتش كودتا بود. اين را فرمانده پادگان گارد آهنين، رئيس ستاد پليس تهران و اعضاي ارشد گارد شاهنشاهي چند روز پس از پيروزي انقلاب اذعان كردند. فرمانداري نظامي تهران در اطلاعيه‌هاي بعدي خود ـ شماره 41 و 42 ـ بار ديگر ساعات منع رفت‌وآمد را كاهش مي‌دهد؛ اما اينها نيز مانند اطلاعيه شماره 40 تأثيري در حضور مردم در خيابان‌ها ندارد.
تهران از شب 22 بهمن در اختيار مردم قرار گرفت. پيش از ظهر روز 22 بهمن ارتش چاره‌اي جز تشكيل جلسه نديد. شوراي‌عالي ارتش تشكيل جلسه داده، اعلام بي‌طرفي مي‌كند. همزمان با اين تصميم، بختيار ناپديد مي‌شود. ساختمان نخست‌وزيري به دست مردم مي‌افتد. خبر بي‌طرفي ارتش ساعت دو بعدازظهر از راديو به آگاهي مردم مي‌رسد. شادماني مردم آغاز شده، خيابان‌ها مملو از خودروهايي مي‌شود كه حامل اين شادي تاريخي هستند. امام(ره) دو پيام پياپي به مردم مي‌دهند: «آمادگي خود را از دست ندهيد؛ به سفارتخانه‌ها حمله نشود؛ از غارت، آتش‌سوزي و مجازات خودسر متهمان جلوگيري گردد؛ از، از بين بردن آثار علمي و فني، صنعتي و هنري و اتلاف اموال عمومي خودداري شود.»
انقلاب پيروز شده بود!


 مهدي دنگچي/  شايد هيچ حادثه مهمي در تاريخ هزاره گذشته، همچون آغاز استعمارگري غرب، جهان را متأثر از خود نکرده است. آن روز که براي اولين بار سوداي جهان‌گشايي و دستيابي به ثروت‌هاي ماورای بحار در دربار پادشاه پرتغال و اسپانيا شکل گرفت، کمتر کسي مي‌توانست باور کند که اين اقدام مي‌تواند بنيان‌هاي زندگي در غرب و شرق را دگرگون کرده و نظامي فراگير مبتني بر سلطه و استثمار بخشي از جهان بر بخشي ديگر شکل گيرد؛ اما چنين شد و در طول پنج قرن تمام کشورهاي آسيايي، آفريقايي و آمريکاي لاتين به استثناي چند مورد، تحت سلطه استعماري يا نيمه استعماري کشورهاي اروپايي درآمدند و منابع انساني، طبيعي و فرهنگي آنان غارت شده و براي ساختن تمدن غرب به يغما رفت.
تا پايان قرن نوزدهم ميلادي، تمامي بيش از 130 کشوري که امروزه در قاره‌هاي آسيا، آفريقا و آمريکاي لاتين به نام جهان سوم موجوديّت سياسي مستقل دارند، مستقيم و غير مستقيم زير سلطه کشورهاي استعمارگر غربي درآمده بودند. تا پايان اين قرن فقط تعداد معدودي از کشورهاي جهان سوم به طور مستقيم و تمام‌عيار ضميمه امپراتوري‌هاي استعماري نشدند؛ اما اين تعداد نيز به صورت‌های ديگري به عرصه حضور و نفوذ استعمارگران غربي تبدیل شده بودند و از تبعات آن دور نماندند. 
«روژه گاردي» فيلسوف، سياستمدار و نويسنده شهير فرانسوي در اين‌باره چنين مي‌نويسد: «کشورهاي اروپايي با روش‌هاي مشابه، دنيا را بين خود تقسيم کردند: انگليسي‌ها از هند تا آفریقای شرقي و خاورميانه؛ فرانسه از آفریقای غربي تا هند و چين و از مغرب تا اقيانوسيه؛ تزارها در سيبري، بلژيک در کنگو، هلند در اندونزي.» 
با ورود اروپاییان به قارّه آمريکا و دخالت نظامي کشورهاي اروپايي در اين قاره عليه بوميان، به تدريج اروپايي‌ها به مناطق مختلف آن مهاجرت کردند، آمريکاي شمالي به دست انگليسي‌ها، آمريکاي مرکزي از سوي اسپانيايي‌ها و آمريکاي جنوبي به دست پرتغالي‌ها و اسپانيايي‌ها به استعمار درآمد. چيزي نگذشت که کشورهاي ديگر اروپايي، مانند فرانسه، هلند و آلمان نيز مناطق و مستعمرات ويژه خود را در اين قارّه مستقر کردند. 
اولين برخورد اروپايي‌ها با بوميان آمريکاي لاتين، خشونت‌آميز و غارتگرانه بود. مهاجمان پرتغالي و اسپانيايي براي غارت جواهرات و ظروف طلا و نقره‌ـ که در اين مناطق به وفور يافت مي‌شد‌ـ و همچنين به منظور سيطره بر سرزمين‌هاي آنان، وارد جنگ خونباري شدند و به زودي تمدّن آنان را درهم شکستند؛ به طوري که امروزه مجموع جمعيت اين بوميان که زماني سراسر آمريکاي لاتين را فرا گرفته بود، از يک ميليون تجاوز نمي‌کند.  
قاره سیاه نیز از این سرنوشت مستثنی نبود. در دوره تسلّط قدرت‌ها، استعمارگران ذخاير عظيم آفريقا را در اختيار گرفتند و به کشورهاي متروپل صادر ‌کردند. به گفته «قوام نکرومه»، آفريقا قارّه‌اي است ثروتمند که در آن مواد اوليه فراواني وجود دارد و اگر اين مواد در داخل قارّه به کار گرفته مي‌شد، آفريقا به يکي از مناطق مدرن جهان تبديل مي‌گرديد؛ امّا مواد خام آن از قارّه خارج و برای توسعه بيگانگان به کار رفت.  
استعمار، اين قارّه را به مزرعه بزرگي براي توليد انواع متنوّع محصولات مصرفي جهان غرب، مانند: پنبه، گندم، قهوه، دانه‌هاي روغني و به موازات آن ارائه محصولات معدني، مانند: طلا، مس و در آخر نفت خام تبديل کرد. مردان و جوانان اين سرزمين به بردگي گرفته شدند و ميليون‌ها سياه‌پوست در وحشي‌گري اروپايي‌ها کشته شدند. پيشرفت جوامع آفريقايي به ویژه در زمينه‌هاي آموزش و پرورش، فناوری، تجارت و تبادل تجربّيات با بخش‌هاي ديگر جهان در عمل متوقف شد. قدرت‌هاي استعماري تلاش کردند با تهاجم فرهنگي و تبليغ مسيحيت نوع غربي، فرهنگ آفريقا را تغيير دهند. اين سياست در غرب و جنوب آفريقا که تحت نفوذ اسلام نبود، موفق شد و نتيجه‌اش تبديل مردم آن سرزمين‌ها به شهروند درجه دوم غرب بوده است.
آغاز استعمار به واقع ثمره پيوند سه كانون است: خاندان‌هاي حكومت‌گر اروپا كه با قدرت سياسي و نظامي خويش از مالكيّت پلانت‌ها  در برابر رقباي مهاجم حفاظت مي‌كردند؛ صرّافان و سرمايه‌گذاران بزرگ مراكز اصلي مالي اروپا كه از طريق كمپاني‌هاي متعدد، سرمايه لازم را براي شكار برده و احداث پلانت‌ها را تأمين مي‌کردند؛ سرانجام، بنيانگذاران و مديران اين پلانت‌ها كه «نخبگان پلانتوكرات» ناميده مي‌شدند و اليگارشي حاكم بر پلانت‌ها به شمار مي‌رفتند. در پيرامون اين كانون‌ها شبكه وسيعي از دلالان و ماجراجويان و شكارچيان و تجّار برده حضور داشت.  
پيوند اين مثلث بود که تمامي جنايات 500 سال گذشته در بيش از نيمي از جهان را رقم زد و بستر توسعه و رفاه بخش کوچکي از جهان را فراهم آورد.

کمتر از پنج هزار نفر براي پيروزي انقلاب کشته داديم. بعضي‌ها اين رقم را کمتر از اينها هم مي‌‌دانند و به چهار هزار و سه هزار نفر هم تقليل مي‌‌دهند. من شنيده‌ام که حدود پنج هزار نفر بوده است؛ اما براي نگهداشت انقلاب بيش از ۲۲۰ هزار شهيد تقديم انقلاب کرده‌ايم! به واقع ما براي نگهداشت انقلاب جنگيديم و بهترين سرمايه‌هاي کشور را که جان جوان‌هاي ما بود، تقديم انقلاب کرديم و خوشبختانه انقلاب را نگه داشتیم.
ما براي اولين بار به يک موضوع خواستني تاريخي که استقلال تمام بود، رسيده بوديم. پس از پيروزي انقلاب ما هیچ وقت مزه استقلال را به معنای کامل به ویژه در دوره قاجار و پهلوي نچشيديم. انقلاب اسلامي مزه استقلال را به مردم ايران چشاند و مردم براي نگهداشت اين استقلال و براي اينکه با تمام وجودشان آن را درک کرده بودند، حاضر شدند همه کار براي آن انجام دهند. از جمله گفتن از اين دوره مبارزه و کارهايي که در جنگ صورت گرفته است تمام شواهد و مشاهدات خودشان را حاضر شدند بگويند براي اينکه انتقال بدهند که ما اين استقلال را چگونه مواظبت کرديم و پاسداري کرديم و چقدر ارزش دارد.
هدايت‌الله بهبودي ـ مورخ

 حميدرضا ميري/ در پي حذف بني‌صدر از فرماندهي کل قوا، طرح عملياتي حمزه سيدالشهداء(ع) بار دیگر مطرح و جلسه مشورتي با حضور فرماندهان سپاه و ارتش تشکیل شد که در نهایت در نهم تيرماه 1360 پس از بحث و بررسي و تعهد سپاه براي آماده کردن حداقل 15 گردان مانوري، قابل اجرا تشخيص داده شد. در نهايت، اين طرح کلي با استفاده از تجارب و نتايجي که از عمليات فرمانده کل قوا به دست آمد، اصلاح و تکميل شد و طرح تکميلي در تاريخ 25/4/1360 تهيه و براي مراجع ذي‌ربط ارسال شد. کليات طرح مانور به صورت مانور دو طرفه از سمت دارخوين و فياضيه و با سه محور تلاش پشتيباني ايستگاه هفت و ايستگاه 12 و محور جاده ماهشهر‌ـ آبادان طرح‌ريزي شده بود.
با توجه به مشترک بودن عمليات بين سپاه و ارتش، مباحث مربوط به تکميل طرح ادامه يافت و پس از هماهنگي‌هاي لازم در ستاد عمليات جنوب سپاه، سرانجام طرح نهايي عمليات در آغاز دهه دوم شهريور 1360 تهيه و فرماندهان مسئول در 15 شهريور آن را تأييد کردند. با امضاي مشترک سرهنگ شهاب‌الدين جوادي، فرمانده لشکر 77 خراسان و سيدرحيم صفوي، فرمانده ستاد عمليات جنوب، طرح نهايي به يگان‌هاي عملياتي ابلاغ شد و بر اساس اين اقدامات آماده‌سازي که از مدت‌ها پیش شروع شده بود، با سرعت بيشتري ادامه يافت.
بر اساس اين طرح، لشکر 77 خراسان و نيروهاي سپاه پاسداران مأموريت يافتند به منظور شکستن محاصره شهر آبادان به نيروهاي عراقي مستقر در زمين‌هاي شرق رودخانه کارون در شمال اين شهر (از ساحل شرقي کارون تا جاده ماهشهر‌ـ آبادان) حمله کنند. همچنين مقرر شد با تصرف و انهدام دو پل بر روي رودخانه کارون، که جاده مواصلاتي و عقبه نيروهاي عراقي در اين منطقه محسوب مي‌شد، يگان‌هاي دشمن را، که به استعداد يک لشکر تقويت شده بود، محاصره کنند و زمين‌هاي شرق رودخانه کارون به وسعت 130 کيلومترمربع را که از يک سال پیش در اشغال ارتش عراق بود، آزاد
 کنند.
به دنبال ابلاغ طرح عمليات، مقدمات آماده‌سازي‌ها به مرور فراهم شد و طرح عمليات به صورت جزء به جزء در رده تيپ و گردان‌ها تهيه شد. بخشي از گردان‌هاي مانوري با حضور در خطوط پدافندي منطقه به تکميل شناسايي خطوط اوليه عراق اقدام کرده و تا 10 روز پیش از عمليات بیشتر گردان‌هاي عملياتي در منطقه عمومي آبادان مستقر شدند.