آیت‌الله علیرضا اعرافی امام جمعه شهر قم؛ با اشاره به برخی فشارهای خارجی برای کنار گذاشتن صنعت موشکی و دفاعی کشور، گفت: امروز کنار گذاشتن مسائل موشکی ایران در خارج مطرح می‌شود، اما مسئولان بدانند هرگز برجام موشکی را نخواهیم داشت. باید هوشمندانه در برابر تعرض دشمن ایستادگی کرد و آنان بدانند هرگز از توسعه صنایع دفاعی کشور کوتاه نخواهیم آمد.

  محمدرضا مرادی/ نبرد سه ساله با گروه تروریستی داعش شهرهای مناطق غربی عراق را دچار خسارت‌های بسیاری کرده است. اکنون پس از پایان این گروه تروریستی در عراق، دوران بازسازی شروع شده و مهم‌ترین چالش دولت عراق در این زمینه سرمایه لازم برای شروع بازسازی است. در همین ارتباط کنفرانس سه روزه بازسازی عراق در کویت آغاز شد. این کنفرانس به طور مشترک با همکاری عراق، کویت و سازمان ملل برگزار شد. هدف عراق از این کنفرانس این بود که بتواند 100 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری برای بیش از 200 پروژه کلان و نیمه‌کلان در این کشور به ویژه در مناطقی که زیرساخت‌های آن در جنگ با داعش نابود شد، جمع‌آوری کند. نمایندگانی از 2 هزار و 850 شرکت بین‌المللی در کنار 3 هزار نماینده از سازمان‌های وابسته به سازمان ملل متحد و دیگر سازمان‌های غیر دولتی در این کنفرانس شرکت کردند. 
نیاز شدید عراق به بازسازی سبب اهمیت این کنفرانس شده بود. در جریان حمله گروه‌های تروریستی به مناطق مختلف عراق بیش از 70 هزار خانه به طور کامل نابود شده و 140 هزار خانه دیگر نیز آسیب دیده‌اند. مقامات عراقی اعلام کرده‌اند که بانک جهانی و حکومت عراق پیش‌بینی کرده‌اند که برای بازسازی در حال حاضر حدود ۸۸ میلیارد سرمایه نیاز است؛ البته نخست‌وزیر عراق این رقم را حدود 100 میلیارد دلار برآورد کرده است. مقامات عراقی اعلام کرده‌اند که 22 میلیون دلار برای بازسازی فوری در عراق نیاز است.
اما این کنفرانس برخلاف پیش‌بینی‌ها به اهداف مورد نظر خود نرسید. «صباح الخالد» وزیر خارجه کویت پس از پایان کنفرانس بازسازی عراق در کویت اعلام کرد که مجموعاً 30 میلیارد دلار توسط کمک‎های مالی کشورهای شرکت‌کننده در کنفرانس، جمع‌آوری شده است؛ ولی نکته مهم درباره این کنفرانس به تلاش برخی کشورها برای نفوذ در عراق از طریق مسئله بازسازی برمی‌گردد. عربستان یکی از این کشورها است که در سال‌های اخیر به این نتیجه رسیده است که در برابر نفوذ ایران در عراق باید از طریق شیوه‌های نرم مقابله کند. به تازگی برخی خبرها منتشر شده نشان می‌دهد که ریاض به دنبال خرید زمین‌های استان بصره است. علاوه بر این تلاش عربستان برای سرمایه‌گذاری بیش از یک میلیاردی در عراق نیز در همین راستا قابل ارزیابی است و این مسئله اهمیت هوشیاری دولت عراق در برابر سرمایه‌گذاری‌ها در بازسازی عراق را دو چندان می‌کند.
در کل کنفرانس کویت از همان ابتدا با انحرافاتی مواجه شد. در ابتدا قرار شد این کنفرانس با هدف اختصاص کمک‌های بلاعوض به عراق برگزار شود که در نهایت این امر میسر نشد و به سرمایه‌گذاری در عراق تبدیل شد. با این وجود کنفرانس سه روزه کویت نتوانست به اهدف خود برسد. عراق در حالی از نیاز خود به ۱۰۰ میلیارد دلار برای بازسازی خبر داده بود که در نهایت، کمتر از ۳۰ میلیارد دلار تعهد کشورها را توانست جلب کند. حدود نیمی از این تعهد به شکل وام است و کمتر از دو میلیارد دلار نیز به شکل کمک بلاعوض مستقیم یا غیرمستقیم است. علاوه بر محقق نشدن هدف عراق از کسب مبلغ مورد نظر، باید در نظر داشت که بغداد ۱۲۰ میلیارد دلار نیز بدهی خارجی دارد و با کنفرانس کویت حدود ۱۵ میلیارد دلار آن هم بدون احتساب سود بر حجم بدهی‌هایش افزوده شد.
در نتیجه باید تأکید کرد که دلیل اصلی موفق نبودن کنفرانس کویت آن بود که کشورهای مختلف نه با هدف تلاش برای کمک به دولت عراق در زمینه بازسازی شرکت کرده بودند؛ بلکه به دنبال یافتن جای پایی در عراق جدید بودند. همین مسئله سبب شد تا تلاش این کشورها در راستای افزایش نفوذ در عراق باشد و مسئله بازسازی در اولویت بعدی قرار بگیرد. این مسئله می‌تواند به فرصتی برای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود که با برعهده گرفتن نقش بیشتر در بازسازی عراق نسبت به مشارکت بیشتر شرکت‌های خصوصی ایران در بازار عراق
 اقدام کند.



   حسین عبداللهی‌فر/  افزون بر طرح مباحث جنجال‌برانگیزی، چون «رفراندوم» و «قطار انقلاب» که با واکنش بسیاری مواجه شد، یکی از افاضات رئیس‌جمهور در مراسم 22 بهمن، ادعای «انقلابی بودن کسانی است که قانون اساسی را قبول دارند.»؛ جمله‌ای که روزنامه «ایران» یک روز بعد آن را به عنوان تیتر یک خود قرار داد تا اهمیت آن را بیان کند.
در اینکه کلیدواژه «انقلابی» مفهومی مشکک است و مراتبی دارد، تردیدی نیست؛ اما «انقلابی» اسم نیست تا با یک وجه تسمیه خاص به کسی نسبت داده شود. واژه «انقلابی» صفت است که به شکل افعل التفضیل نیز به کار می‌رود؛ از این رو انقلابی بودن صفتی است که برای دارندگان یک تفکر خاص به‌کار رفته و البته در رفتار و گفتاری متمایز عینیت می‌یابد. 
نکته قابل یادآوری برای کاربران این صفت آن است که واژه «انقلابی» سال پیش از پیروزی انقلاب وارد ادبیات انقلاب اسلامی شد و به افرادی اطلاق می‌شد که مبارزه از ویژگی‌های ثابت آنها بود. فرد انقلابی خالص بود و خالصانه برای رضای خدا مبارزه می‌کرد. انقلابی دشمن‌شناس بود و مرعوب نمی‌شد. انقلابی آرمان داشت و از اصولش عقب نمی‌نشست، واقعیت‌ها را می‌دید و برای تغییر آنها تلاش می‌کرد. انقلابی قانون‌مدار بود، اما قانون اساسی رژیم گذشته را قبول نداشت؛ به همین دلیل ملاک انقلابی بودن از همان زمان‌ها، قبول قانون اساسی نبود.
نکته دیگر اینکه صفت انقلابی به افرادی اطلاق می‌شود که شاخصه‌هایی داشته باشند؛ این شاخصه در هر دوره‌ای با توجه به شرایط در حال تغییر بوده و ثابت نیست. چنانچه انقلابی بودن در دوره مبارزه با طاغوت به «شجاعت، مقاوم بودن زیر شکنجه، رازداری و رساندن پیام‌های انقلابی به مردم از طریق پخش اعلامیه، شبنامه و دیوارنویسی» خلاصه می‌شد. وقتی هم که مبارزه علنی شد و به مرحله نبرد خیابانی رسید «حضور در راه‌پیمایی‌ها، بستن خیابان و آتش زدن لاستیک، سینه سپر کردن در برابر گلوله، کمک به مجروحان و یاری رساندن به مردم در صحنه و...» شاخص بود. پس از پیروزی، انقلابی ماندن در «پاسداری از انقلاب، رفع نارسایی‌های معیشتی مردم، ورود به نهادهای انقلابی، مقابله با اعضای گروهک‌های راست و چپ، حضور در مناطق پرآشوب، خاموش کردن توطئه‌های مکرر نیروهای ضد انقلاب داخلی و حضور در جبهه‌های دفاع مقدس و همسنگر شدن با شهدا» تبلور می‌یافت. 
اکنون که انقلاب اسلامی در سیر مراحل رشد خود به دوره «دولت‌سازی» رسیده است، انقلابی بودن به  شاخصه‌های جدیدی نیاز دارد که تا حدود زیادی نسبت به دوره‌های پیشین پیچیده‌تر و انقلابی ماندن نیز دشوارتر شده است؛ از این رو اینکه با یک شاخصه کلی بتوان افرادی را انقلابی خواند اگر چه تعداد انقلابیون را به میزان 98 درصد مردم افزایش می‌دهد، اما با واقعیات عینی جامعه تطابق ندارد. 
ضمن اینکه کسانی که قانون اساسی را قبول ندارند، نقطه مقابل انقلابیون قرار ندارند؛ بلکه در مقابل نظام و انقلاب قرار دارند و باید آنهایی که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند، ضد انقلاب خواند؛ اما افرادی که شاخصه‌های لازم برای انقلابی بودن را ندارند، ممکن است ضد انقلاب نباشند و می‌توان نام‌شان را غیر انقلابی گذاشت. 
اشکال دیگری که ملاک قبول قانون اساسی برای انقلابی بودن ایجاد می‌کند، این است که برخی از افراد مانند اعضای نهضت آزادی هستند که می‌گویند ولایت فقیه را قبول نداشته، اما تا زمانی که در قانون اساسی هست می‌پذیریم. با این حساب این افراد هم به اعتبار اینکه قانون اساسی را قبول دارند انقلابی هستند، اما آیا می‌توان گفت برخی از انقلابیون، ضد ولایت فقیه هم هستند؟!
چنانچه پاسخ از نظر عده‌ای مثبت باشد مشخص می‌شود مفهوم انقلابی از نگاه برخی ارتباطی با اسلام نداشته و از این نظر افراد زیادی از گروهک‌های چپ و راست انقلابی هستند و ملاک قانون اساسی برای انقلابی دانستن آنها کفایت می‌کند.


   حسن خدادی/ همچنان که امام خامنه‌ای نیز بارها تأکید کرده‌اند، ما هنوز در مرحله‌ دولت‌سازی به سر می‌بریم و در حال گذار از دولت پیشااسلامی به دولت اسلامی هستیم. حال با توجه به اهمیت بررسی این مسئله، ضروری به نظر می‌رسد تا به معیارها و مؤلفه‌هایی که یک دولت در جامعه اسلامی پرداخته شود. 
19ـ توجه به علم و دانش به ویژه اقتصاد دانش‌بنیان
توجه به علم و دانش که بهره‌مندی از آن که از نظر رهبر معظم انقلاب وسیله رشد ملی، بشری و انسانی و اوج گرفتن در محیط عام بشریت است، از خصوصیات دیگر دولت اسلامی می‌باشد. اهمیت علم و دانش به حدی است که از نظر معظم‌له جامعه بدون داشتن آن نخواهد توانست آرمان‌های خود را بالا بیاورد. کما اینکه در اندیشه‌های ایشان علم یکی از پیش‌شرط‌های مهمی است که «با داشتن آن می‌توان آرمان‌ها، اهداف و خطوط و جاده‌های روشن صراط مستقیم را که در اختیار جامعه اسلامی است، مطرح نموده و افراد بیشتری را از بشریت به آن هدایت کرد.» (6/6/1385)
20ـ موضع‌گیری صریح و قاطع در قبال مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی
موضع‌گیری صریح و قاطع در قبال مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی و اینکه دولت که سیاست خارجی کشور را مدیریت و اداره می‌کند، مشخصه دیگری است که دولت اسلامی باید از آن برخوردار باشد، به‌گونه‌ای که در این راه، مسیر حق را پیموده و با جرئت و جسارت تمام رویکرد و مواضع خود را در قبال موضوعات و مسائلی که در منطقه و جهان به ویژه جهان اسلام می‌گذرد اعلام نماید: «شاکله کلی نظام اسلامی و عقبه راهبردی نظام در میان ملت‌ها را حفظ خواهد کرد.» (5/6/1393) 
21‌ـ ساده‌زیستی و اجتناب از تجمل‌گرایی
ساده‌زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی یکی دیگر از ویژگی‌های دولت اسلامی در اندیشه‌های رهبر معظم انقلاب است. 
در اهمیت وجود این شاخصه در دولت اسلامی، معظم‌له بیان می‌دارند: «ساده‌زیستی چیز بسیار با ارزشی است. ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافی‌گری و اسراف و زیاده‌روی را که واقعاً بلای بزرگی است، از جامعه‌مان ریشه‌کن کنیم، با حرف و گفتن نمی‌شود،... باید عمل کنیم...»(2/6/1387)
22‌ـ تعامل نظام‌مند با نخبگان و اندیشمندان
تعامل مستمر و تنگاتنگ با نخبگان و کسانی که در حوزه‌هایی که مرتبط با کار دولت است، صاحب‌نظر و ایده هستند، شاخصه دیگر دولت اسلامی در اندیشه‌های رهبر معظم انقلاب است. به‌گونه‌ای که امیرمؤمنان علی(ع) نیز در فرمان حکومتی به مالک می‌فرمایند: «در آنچه کار شهرهایت را استوار دارد و نظمی را که مردم پیش از تو بر آن بوده‌اند برقرار می‌سازد، با دانشمندان فراوان گفت‌وگو کن و با حکیمان فراوان سخن در میان نه.»(همان)
23‌ـ سعه صدر در مواجهه با انتقادات
انتقادات همیشه وارد نیستند؛ اما گاه دربردارنده اطلاعاتی هستند که شنیدن آنها لازم است؛ از این رو برای اینکه اطلاعات مفید موجود در انتقادات را از دست نداد، بهتر است به همه انتقادات گوش فرا داد. درباره اهمیت این مقوله رهبر معظم انقلاب تأکید دارند: «لزومی ندارد که انسان بخواهد به هر مطلب یا انتقادی، پاسخ دهد؛ زیرا در برخی موارد سکوت بهتر است ضمن آنکه هر حرفی هم که بر ضد ما زده شود، این‌گونه نیست که حتماً در ذهن افراد جامعه تأثیر بگذارد و مورد قبول قرار گیرد... انتقاد باید باشد؛ اما انتقاد باید با لحن خوب و منصفانه باشد و هدف از آن نیز بی‌آبرویی و سبک کردن طرف مقابل نباشد که این روش قطعاً غلط است... پاسخ به انتقادها هم باید منطقی و با خونسردی داده شود.» (5/6/1393)

بن‌بست رئیس‌جمهور سابق
درباره محمود احمدی‌نژاد هم سه دوره حیات سیاسی را می‌توان تصور کرد. دوره اول، احمدی‌نژاد پیشا 88، رئیس‌جمهور برآمده از گفتمان عدالت و انقلابی‌گری. دوره دوم، احمدی‌نژادی که سعی می‌کند با مشاهده موج گسترده نارضایتی‌های اقتصادی از دولت با انتقال بار منفی دولت خود به کلیت حاکمیت، برخی مرزبندی‌ها را با حاکمیت شفاف کند و در عین حال سعی می‌کند گفتمان آزادی‌های اجتماعی را هم به بدنه اجتماعی خود اضافه کند و دولتی در سال 92 بر سر کار می‌آید که در نقطه مقابل گفتمان دولت اول احمدی‌نژاد بود. احمدی‌نژاد دوره سوم، احمدی‌نژادی است که دیگر در چارچوب‌های حاکمیتی جمهوری اسلامی نمی‌گنجد.
تفکر انقلابی
سعید جلیلی، نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای‌عالی امنیت ملی با اشاره به فعالیت‌های جهادی سعید قاسمی و نیروهای بسیج و سپاه در کرمانشاه نوشت: «به حاج سعید قاسمی تبریک می‌گویم که دوباره کارآمدی تفکر انقلابی را در عمل نشان داد. او که روزی (بازی دراز) را آزاد کرد، امروز دارد این منطقه را آباد می‌کند. چند ماه است اینجا مستقر شده و از بعد اربعین به خانه نرفته و به عشق بچه‌های لشکر 27 امروز هر 27 روز یک واحد مسکونی جدید به مردم زلزله‌زده تحویل می‌دهد. به او تبریک می‌گویم که دوباره کارآمدی تفکر انقلابی را در عمل نشان داد.»
تأثیر منحصر به فرد
کمتر رزمنده‌ای از مقاومت هست که عکس یادگاری با «سیدحسن نصرالله» نداشته باشد. این ماجرا به تدبیر «حاج عماد» برمی‌گشت. یکی از همرزمان آن سردار شهید می‌گوید: «این شخصِ «حاج عماد» بود که اصرار داشت هر رزمنده عکسی با «سیدحسن نصرالله» داشته باشد و معتقد بود این عکس که معمولاً قاب می‌شود و می‌رود روی دیوار خانه‌ها، تأثیر روحی منحصر به فردی بر رزمنده و خانواده‌اش خواهد داشت.  این عکس سند محکمی است که ثابت می‌کند این رزمنده یکی از قهرمانان مقاومت اسلامی بوده و در شکست دشمن صهیونیستی سهیم بوده و همرزم «سیدحسن» است و علاوه بر این اعتماد‌به‌نفس خانواده را هم بالا می‌‌برد.»
گزارش‌ به رهبری 
وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه‌ای گفته است: «رابطه من با رهبر معظم انقلاب مرید و مرادی است. رابطه همه کارگزاران ایران با رهبری اینچنین است، در دوران فعلی وزارتم که سعادت داشتم به صورت مستقیم با رهبری ارتباط داشته باشم، به همان روش عمل کرده‌ام و ایشان نیز تأکید داشتند هر آنچه را می‌بینیم هر چند مطابق دیدگاه‌شان نباشد، گزارش دهیم.» ظریف افزوده است: «هم ایشان و هم من تأکید داشتیم آنچه در نهایت اجرا می‌شود، سیاست نظام است که در حوزه سیاست خارجی، سیاست کلی نظام را رهبری براساس قانون تعیین می‌کنند و ما هم ملتزم به قانون و نظارت ایشان هستیم. این موضوع ارتباط صادقانه‌ای را از طرف بنده ایجاد کرده و ایشان نیز ارتباط بزرگوارانه و سخاوتمندانه‌ای داشتند که همیشه مورد تفقدشان بودم؛ البته خود را قابل این تفقد نمی‌دانم.»
دلالی برای سازمان ملل
فاطمه آلیا، نماینده سابق مجلس درباره دلالی چند نفر از زنان برای سازمان ملل گفت: «همسر یکی از سفرا در حال حاضر این مأموریت را دارد و قبلاً هم که در ایران بود، مهارتش در همین بخش بود. این خانم همسر سفیر آن‌ هم در کشوری مؤثر، در زمان مسئولیت خانم مولاوردی در معاونت امور زنان، مدیر بین‌الملل بوده که به تبع مأموریت همسر خود، مدتی هم مدیر پروازی بود و همچنان در سمت خود باقی بود. وی در حال حاضر پیگیر و رابط فعالیت‌های مربوط به کمیسیون مقام زن و جایگاهی است که در دو سه سال اخیر برای تحقق اهداف برابری جنسیتی و حقوق بشر زنان و... به ایران داده شده است؛ از همین رو نیابتاً در جلسات مربوطه حضور فعال دارد.»

چرا دشمن به ایران حمله نمی‌کند؟
محمدرضا باهنر با بیان اینکه مسئله ارتقای اقتدار جمهوری اسلامی مسئله کوچکی نیست که صورت گرفته است، تشریح کرد: «اگر دشمنان اقدام نظامی نمی‌کنند، به این دلیل نیست که نمی‌توانند. اگر یک لحظه فکر کنند ‌می‌توانند با عملیات نظامی تغییری حاصل کنند معطل نمی‌کنند.» در همین حال روزنامه «رأی‌الیوم» در گزارشی به نقل از دکتر «ولید عبدالحی» پژوهشگر آکادمیک نوشت: «رویارویی نظامی با ایران قواعد بازی بین‌المللی را به طور کامل تغییر می‌دهد؛ زیرا این امر سبب می‌شود آمریکا‌ـ مانند تجربه عراق‌ـ از گسترش قدرت اقتصادی‌اش با منافع زیادش به گسترش قدرت نظامی با بار هزینه‌های کلان آن کشیده شود؛ امری که با رویکردهای ترامپ همخوانی و هماهنگی ندارد. همچنین هر گونه رویارویی نظامی با ایران به بهانه اینکه ایران هم‌پیمانان آمریکا در منطقه را تهدید می‌کند، هم‌پیمانان آمریکا در منطقه را به دردسر می‌اندازد.» در همین حال، سرمقاله رأی‌الیوم هم می‌نویسد: «اسرائیل نمی‌تواند به ایران حمله کند؛ چون یک پهپاد 350 دلاری فرودگاه بین‌المللی بن گورین را تعطیل و اسرائیل را به باز کردن پناهگاه‌ها وادار کرد، چه برسد به اینکه ایران بخواهد موشک‌هایش را بر سر اسرائیل آوار کند.» دکتر «آدام لو‌تر» عضو هیئت علمی دانشگاه هوایی وابسته به نیروی هوایی ایالات متحده هم چندی پیش گفته بود: «توان نظامی ایران قابل مقایسه با دیگر کشورهایی که طی این سال‌ها آمریکا با آنها وارد جنگ شده، نیست. پس بی‌شک حمله به ایران می‌تواند تلفات سنگینی را برای آمریکایی‌ها به ارمغان آورد.» 
رهبر معظم انقلاب خط قرمز مشخص نکردند
علیرضا زاکانی، با تأکید بر اینکه فاسد، فاسد است و فساد در هر گروه، جریان و دستگاهی ممکن است وجود داشته باشد، تصریح کرد: «برخی فکر می‌کنند در کشورهای دیگر فساد وجود ندارد؛ اما باید بگویم که بخشی از این موارد در کشورهای دیگر نهادینه شده است و آن را قانونی کرده‌اند.» وی گفت: «معتقدم نکات و نقاط مبارزه با فساد را باید از رأس و بزرگ‌ترین منبع‌های فساد شروع کرد و اگر این کار آغاز شود، بسیاری از مشکلات قطعاً حل خواهد شد.» زاکانی در پاسخ به این پرسش که آیا بهتر نیست شفافیت و احیاناً مبارزه با فساد از دستگاه‌ها و زیرمجموعه‌های رهبری آغاز شود تا هم مردم بهتر در جریان امور قرار بگیرند و هم مسئولان حساب کار دست‌شان بیاید، گفت: «من معتقدم حتماً این کار باید انجام شود؛ زیرا این موضوع می‌تواند حاکی از یک نقطه قوت باشد. به معنای دیگر این شفافیت نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار هم مطلوب است. رهبر معظم انقلاب نیز هیچ‌گاه این موضوع را خط قرمز نمی‌داند. برای نمونه، چند سال گذشته ما می‌خواستیم از قوه قضائیه تحقیق و تفحص انجام دهیم؛ اما قوه قضائیه مقاومت می‌کرد و می‌گفت ما زیر نظر رهبری هستیم؛ اما رهبر معظم انقلاب سه بار بر تحقیق و تفحص تأکید کرده و راه را برای ما باز کردند. یا در خصوص موارد و مسائل مختلف دیگری، مانند صداوسیما و غیره، رهبری همواره از بحث تحقیق و تفحص مبارزه با فساد، حمایت‌های خوبی انجام دادند.»

نيروهاي انقلاب در ايستگاه دولت پیاده شدند
اصلاح‌طلبان هم از تأکیدهای چندباره روحانی بر امکان استفاده از همه‌پرسی شگفت‌زده شدند. غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران حرف‌های روحانی را مصداق «آنچه خود داشت از بیگانه تمنا می‌کرد» دانسته و گفته است: «درست است که آقای روحانی تحت فشارهای بسیار سیاسی است، اما باید از نیروهای توانمند استفاده کند. متأسفانه امروز بخشي از نيروهاي قطار انقلاب در ايستگاه دولت پياده شده‌اند. بهتر است كه دولت در گام نخست در محدوده سازماني خود نيروها را سوار قطار انقلاب كند یا حداقل قدیمی‌ترها را به واگن‌های عقب‌تر فرستاده و اجازه دهد جوانان لوکوموتیو را برانند. نیروهای بالاتر از 60 سال حتی از نظر جسمانی نیز توان کار مؤثر را ندارند. لازم است که در مقام عمل نیز همین رویکردی را که از آن صحبت می‌کنند، داشته باشند و جوان‌ها را در سمت‌هاي مختلف قرار دهند. خود آقای روحانی تأکید کردند که هر کسی به قانون اساسی پایبند است، انقلابی است. به این ترتیب اجازه دهند این همه جوان انقلابی توانایی خود را نشان دهند.» قدرت‌الله علیخانی هم گفت است: «آقای روحانی مي‌توانست و مي‌تواند با اين پشتوانه قوي از جامعه و پايگاه اجتماعي خود براي حل مشكلاتي كه كشور و دولت با آن مواجه است، كمك بگيرد؛ اما متأسفانه نه تنها اين اتفاق نيفتاده، بلكه برخي مديران ارشد دولت با مردم رو راست نبوده‌اند و برخي هم انگيزه لازم را براي پيگيري جدي امور ندارند.» 
آمریکا چگونه از انقلاب اسلامی عقب ماند؟!
گری سیک، سیاستمدار سابق آمریکایی که مسئول اصلی بررسی تحولات ایران در کاخ سفید بوده است، در گفت‌وگو با روزنامه «وقایع‌اتفاقیه» گوشه‌هایی از منظره انقلاب اسلامی در کاخ سفید را ترسیم کرده است. وی در این زمینه گفته است: «اگر برای موردی متأسف باشم، این است که گزارش‌ها و تفسیرهایم درباره انقلاب اسلامی برای رئیس‌جمهور را با بیان جدی‌تر و هشداردهنده‌تر ارائه نکردم. گزارش‌هایی که از سفارت آمریکا به ما می‌رسید، حاکی از آن بود که شاه اوضاع را تحت کنترل دارد و لازم نیست ما نگران باشیم. این برداشت، غلط از آب درآمد و به نظرم اگر کارم را بهتر انجام داده بودم، شاید می‌شد مقامات ارشد در واشنگتن را متقاعد کنم که سریع‌تر متوجه شوند وضعیت چقدر جدی بود. رهبران انقلاب ایران قویاً مخالف ایالات متحده بودند. این تصور فراگیر در تهران وجود داشت که هر چه شاه انجام می‌داد، به فرمان واشنگتن بود. در نتیجه کودتای سال ۱۹۵۳ علیه مصدق، مردم معتقد بودند همین که شاه دوباره به قدرت برگشت، اساساً همه دستوراتش را از واشنگتن می‌گرفت. پس از سقوط شاه و به سرانجام رسیدن انقلاب ایران، ظرف شش تا هفت ماه بعد از آن ایالات متحده و ایران جلساتی داشتند که من در تعدادی از آنها شرکت کردم. یک هیئت به سرپرستی آقای یزدی که در آن زمان وزیر خارجه ایران بود، به نیویورک آمد و من در آنجا با او دیدار کردم. هر دو طرف تلاش‌هایی می‌کردند که از فروپاشی کامل روابط اجتناب کنند.»


  امین پناهی/ دشمنان ملت ایران در طول چهار دهه عمر پربرکت جمهوری اسلامی ایران انواع و اقسام راه‌ها را برای تحقق رؤیاهای شوم خویش آزموده‌اند؛ توطئه‌هایی که هر چه پیش می‌رویم، پیچیده‌تر شده و شناخت و مقابله با آنها سخت‌تر می‌شود.
نظام اسلامی در طول این سال‌ها همه توطئه‌ها را نقش بر آب کرده، از این رو دشمن به پروژه نفوذ روی آورده است. توطئه‌ای که چند سالی می‌شود رهبر حکیم انقلاب نسبت به وقوع آن هشدار داده‌اند. هر چند به نظر نگارنده نفوذ هم اشکال گوناگونی دارد و شاید مهم‌ترین اقسام آن را بتوان به نفوذ افکار و نفوذ افراد تعبیر کرد. در واقع، این دو نوع از نفوذ در مواقعی می‌توانند تکمیل‌کننده هم بوده و البته فهم موضوع را نیز پیچیده‌تر کنند.
داستان از این قرار است که در سطوح گوناگون اداره کشور جاسوس‌هایی با پوشش‌های متفاوت حضور می‌یابند و تلاش خود را برای اجرای راهبردهای کشور مبدأشان به کار می‌بندند. دشمن تا آنجایی پیش می‌رود که برای نمونه می‌تواند یک جاسوس را در میان هیئت‌های دیپلماتیک کشور جای دهد و با این کار همواره در جلسات مذاکره که در واقع می‌توان از آن به «جنگ دیپلماتیک» یاد کرد، دست طرف مقابل را از پیش خوانده و حربه‌های لازم برای آن را مهیا کرده است.
اما در اینجا ذکر یک نکته ضروری می‌نماید؛ در واقع ساده‌انگاری است که فکر کنیم می‌توان یک جاسوس را از ظاهر و رفتارهایش شناخت. چه اینکه در تاریخ مواردی داریم که فرد زمانی که برای جاسوسی در بیت علما گمارده شده، چنان مأموریت خود را به خوبی انجام داده که تا درجات بالای فقهی نیز دست یافته است و زمانی که می‌بینیم فردی در دفاع از یک جاسوس به نظرات افراد نزدیک او اتکا می‌کند که او را می‌شناسند، متوجه می‌شویم این جاسوس تا چه حد توانسته است نقش خود را در پوشش مورد نظر خوب انجام دهد.
اما چرا دشمن به فکر نفوذ در میان مسئولان کشور افتاده است؟
در پاسخ باید گفت، این راحت‌ترین و مطمئن‌ترین راه برای دستیابی به اطلاعات و افراد در میان مسئولان است؛ اما این تنها وجه نفوذ دشمن نیست. در واقع باید گفت، این نفوذ ساده‌ترین حالت آن است که گاه تشخیص و تعقیب آن برای نیروهای اطلاعاتی کشور میسر است.
اما شکل دیگری از نفوذ که دشمن درباره این نوع هم تلاش بسیاری انجام می‌دهد، نفوذ افکار است. نفوذ افکار در زمینه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره امکان‌پذیر است. این نوع از نفوذ از نوعی که پیشتر درباره‌اش بحث کردیم، بسیار پیچیده‌تر و مؤثرتر است و البته در بسیاری از اوقات تکمیل‌کننده نوع اول است. برای نمونه، اینکه شاهد هستیم متأسفانه برخی افراد دخیل در اقتصاد کشور چنان مورد نفوذ قرار گرفته‌اند که همه تلاش‌شان را می‌کنند تا هم‌نظر با دشمن بگویند ما در صنعت و اقتصاد نمی‌توانیم کاری به پیش ببریم و در نهایت اینکه تنها صنعت ما همان آب گوشت بزباش است.
یا اینکه برخی از صحبت‌ها درباره مسائل و اتفاقات روز را جوری از افراد می‌شنویم که حتی رادیوهای آن ور آبی هم جرئت بیانش را بدین شکل ندارند یا برای نمونه فردی که نمایندگی مجلس را بر عهده دارد، همه تلاشش را به کار بسته تا مردم را نسبت به نهادهای حاکمیتی کشور بی‌اعتماد کند. این به طور حتم مصداق نفوذ در افکار است. فرد با آنکه در مواردی اشراف اطلاعاتی دارد و در مقام نماینده مجلس می‌تواند در نقش نظارت به خوبی به واقعیت مسائل پی ببرد؛ اما به منظور تضعیف نهادهای مزبور آن را پشت بلندگوی مجلس فریاد می‌کشد. در واقع، نفوذی که از همه اشکال دیگر آن خطرناک‌تر است، همین نوع است؛ چرا که با فرد نفوذی مواجه نیستیم، بلکه با یک فکر نفوذیافته مواجهیم که پیامدهای آن به مراتب بیشتر از نفوذ در افراد است.