«امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه اعلام کرد: در صورتی که ادعای استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه غیر نظامیان در جنگ داخلی سوریه ثابت شود، «فرانسه به حمله نظامی متوسل خواهد شد»؛ اما در عین حال اذعان کرد تاکنون شواهدی برای اثبات این مدعا به دست نیامده است. مکرون خطاب به خبرنگاران گفت: درباره تسلیحات شیمیایی، من یک خط قرمز تعیین کردم و بار دیگر آن خط قرمز را تأیید می‌کنم.


  رضا اشرفي/ شرق آسیا در حالی با برگزاری بازی‌های المپیک زمستانی در کره جنوبی با رویدادی ورزشی در جمع اخبار برتر جهان قرار گرفت که تحولی کاملاً سیاسی آن را تحت تأثیر قرار داد، به گونه‌ای که برخی از آن به مثابه تکرار سیاست پینگ‌پنگی سال 1970 آمریکا و چین یاد کرده‌اند که می‌تواند مؤلفه‌ای جدید در روند تحولات سیاسی و امنیتی شرق آسیا و به ویژه دو کره باشد. 
چنانکه اعلام شده بود؛ دو کره پس از برقراری خط ارتباطی نظامی، با تیم واحد در المپیک زمستانی شرکت کردند، در حالی که همزمان در اقدامی نادر، خواهر رهبر کره شمالی در جریان سفر به کره‌ جنوبی دعوت‌نامه‌ای از سوی برادرش به «مون جائه این» رئیس‌جمهور کره‌ جنوبی به منظور سفر به کره شمالی و شرکت در اجلاسی در شهر پیونگ یانگ، تقدیم کرد. 
پس از انجام این سفر «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی دستور داد «تدابیر عملی» برای این کار انجام شود. در همین حال رئیس‌جمهور کره جنوبی نیز دعوت کره شمالی برای سفر به این کشور را پذیرفته است. 
نکته قابل توجه آن است که این دیدارها و توافقات در حالی صورت گرفته که پنس، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا نیز در کره جنوبی حضور داشته و دو کشور با وجود مخالفت وی و کشورش بر این همگرایی تأکید کرده‌اند. حال این سؤال مطرح است که چرا دو کره که در آستانه جنگ نظامی قرار داشته‌اند به این همگرایی روی آورده‌اند و به ویژه اینکه کره جنوبی تحت نظارت آمریکا به جای اجرای طرح‌های آمریکا برای تشدید تحریم‌های کره شمالی به سمت دوستی با پیونگ یانگ روی آورده است؟
برخی از ناظران سیاسی این رویکردها را برگرفته از نیازهای درونی دو کره می‌دانند. در یک سوی معادله کره شمالی قرار دارد که تحریم‌ها و فشارهای آمریکا و البته جنگ با همسایه خود را برابر با تهدیدات امنیتی و حتی نابسامانی داخلی می‌داند؛ بنابراین با رویکرد تعاملی به دنبال مدیریت این وضعیت است. عملکردی که می‌تواند ادامه حمایت چین و روسیه از این کشور در برابر تهدیدات‌ آمریکا را نیز به همراه داشته باشد. 
در سوی دیگر معادله کره جنوبی قرار دارد که همگرایی‌اش با آمریکا با اعتراض‌های مردمی بسیاری مواجه شده و از سوی دیگر فضای تنش‌آلود، تأثیرات منفی بسیاری بر اقتصاد این کشور خواهد داشت؛ بنابراین گزینه مطلوب آن کاهش تنش و بهبود مناسبات با پیونگ یانگ است. 
نکته مهم دیگری که در رفتار دو کره مشاهده می‌شود آگاهی آنها از ضعف و ناتوانی آمریکا در اجرای تهدیداتش و البته ناتوانی آن در ایجاد اجماع جهانی برای تحقق تهدیدات و طرح‌هایش است. رفتار نظامی و تحریمی آمریکا در شبه‌جزیره کره قطعاً به نفع هیچ‌کدام از دو کره نبوده و در عین حال نظامی‌گری آمریکا در منطقه به بهانه مقابله با کره شمالی، هزینه‌های سنگینی هم برای دو کره و هم شرق آسیا به همراه دارد که از آن جمله ایجاد رقابت تسلیحاتی در منطقه است که قطعاً به نفع هیچ‌کدام از کشورها نخواهد بود. 
بر این اساس دو کره به جای ادامه بازی در زمین آمریکا به سیاست همگرایی و مقابله با رفتارهای بحران‌ساز آمریکا روی آورده‌اند تا در سایه آرامش نسبی برقرار شده در منطقه هر کدام منافع خود را تأمین سازند. 
البته این به منزله پایان دخالت آمریکا در منطقه نخواهد بود؛ چرا که از یک‌سو وابستگی کره جنوبی به آمریکا چنان است که قدرت مانور چندانی برای فاصله گرفتن از آن ندارد و از سوی دیگر راهبرد آمریکا بر تشدید نظامی‌گری در شرق آسیا استوار شده است.


 قاسم غفوری/ دستاوردهای مقاومت در عراق و سوریه در مبارزه با تروریسم موجب شده است آمریکا گزینه‌ای جز کاهش نیروهای خود در عراق نداشته باشد؛ هر چند که همچنان به بهانه‌های گوناگون به دنبال ایجاد پایگاه‌ نظامی در این کشور و حتی سوریه است. نکته قابل توجه آنکه شماری از مقامات در پایگاه‌های نظامیان آمریکایی در عراق اعلام کردند نظامیان آمریکایی پس از شکست داعش در عراق، تعدادی از نیروهای خود را از این کشور خارج کرده و به افغانستان فرستاده‌اند. این مقامات همچنین اعلام کردند هفته گذشته، ده‌ها نیروی آمریکایی با سلاح و تجهیزات خود از عراق به افغانستان منتقل شدند. این مقامات سال گذشته اعلام کردند افزون بر حدود ۱۱ هزار نظامی آمریکایی موجود در افغانستان، چهار هزار نظامی دیگر به این کشور اعزام خواهد شد. 
بسیاری در تحلیل این رفتار آمریکا معتقدند تاریخ در حال تکرار است. یک هزار سرباز در پنجمین سری از افزایش نیروها از سوی ارتش و استراتژیست‌های نظامی که هیچ ذهنیتی ندارند، وارد گردباد افغانستان می‌شوند.
اولین سری افزایش نیرو سال ۲۰۰۸ در دوران ریاست‌جمهوری جرج بوش انجام شد و اندکی پس از آن باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ تعداد ۲۱ هزار نیرو را به آن افزود. اوباما بعدها به دنبال دست‌کم سه بازنگری استقرار ۳۰ هزار نیروی مازاد را تأیید کرد و با این حساب، بیش از ۱۰۰ هزار نیروی آمریکایی در آنجا درگیر جنگ شدند. این رئیس‌جمهوری وقت آمریکا پس از چند مرحله کاهش، با تعداد حدود ۱۰ هزار نیرو کاخ سفید را ترک کرد.
پس از آن دونالد ترامپ ریاست‌جمهوری را به دست گرفت و از ژنرال‌ها خواست تا راهبرد جدیدی را برای افزایش چهار هزار یا پنج هزار نیروی دیگر ارائه کنند. همین امر سبب شد تا ما اکنون با افزایش یک هزار نیروی دیگر روبه‌رو باشیم. براساس گزارش جدید از «واشنگتن‌پست»، ۱۰۰۰ نیروی دیگر در راهبرد کنونی آمریکا برای تقویت نیروهای افغان دخیل می‌شوند تا بتوانند طالبان را در فصل نبردهای بهاری در هم بکوبند.
از سویی، کارنامه 16 سال حضور آمریکا در این کشور نکات قابل توجهی دارد. جدای از لفاظی جنگ‌طلبانه، شماری از حقایق دشوار و ناراحت‌کننده را بررسی خواهیم کرد که در گزارش سرویس تحقیقات کنگره‌ آمریکا منتشر شده است. اول اینکه، شمار بی‌سابقه‌ای از ولایات و ولسوالی‌های افغانستان در کنترل طالبان یا محل مناقشه با دولت است و این با وجود بیش از ۱۶ سال تلاش آمریکاست. از سوی دیگر تلفات نیروهای امنیت ملی افغانستان در ۲۰۱۶ به شش هزار و 700 نفر رسید که به گفته فرماندهان آمریکایی، قابل مهار نیست. علاوه بر این، طالبان همواره می‌تواند روی پناهگاه‌های امن در پاکستان حساب کند.
طبق گزارش سرویس تحقیقات کنگره‌ آمریکا، اقتصاد افغانستان هنوز قادر نیست روی پای خود بایستد. میزان کمک‌های نظامی و امدادی دریافتی افغانستان حدود ۹۵ درصد تولید ناخالص ملی آن است که نشان می‌دهد نیروهای امنیتی افغان قادر نیستند بدون کمک هنگفت مالیات‌دهندگان آمریکا پایدار باشند، اما این روند باید تا چه زمانی ادامه داشته باشد؟ همچنین تولید مواد مخدر افغانستان در ۲۰۱۷ با وجود تلاش‌های متوالی به رقمی بی‌سابقه رسید. 
با توجه به اینکه این حقایق و این مهم که راهبرد آمریکا براساس کاهش نیروهای نظامی در جهان، از جمله در افغانستان بوده، این پرسش مطرح می‌شود که هدف از این تحرکات چیست و آمریکا چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ برخی معتقدند وعده‌های ترامپ را تقویت کارخانه‌های اسلحه‌سازی و کارتل‌های نظامی تشکیل می‌دهد که در زمان انتخابات حمایت‌های بسیاری از آن داشته‌اند. ایجاد بحران‌های منطقه‌ای، ایجاد رقابت‌های تسلیحاتی به ویژه در غرب آسیا و شرق آسیا و نیز افزایش نظامی‌گری در جهان از مؤلفه‌های رفتاری ترامپ است که افزایش نیروها در افغانستان می‌تواند بخشی از این سناریو باشد. در این میان، مجموعه‌ای از اهداف منطقه‌ای آمریکا را نیز باید در نظر داشت. آمریکایی‌ها در حالی ائتلاف ضد داعش را ایجاد کردند که عملاً کارکردی نداشته و نتوانسته‌اند با این ادعا وجهه جهانی برای خود ایجاد کنند. 
آنها که غرب آسیا را از دست رفته می‌بینند، به دنبال مؤلفه‌های جدید برای قدرت‌نمایی هستند که مسئله لیبی و نیز اعزام نیرو به افغانستان می‌تواند در این چارچوب تعریف شود؛ اما نکته مهم در رفتارهای آمریکا را طراحی برای انتقال داعش به افغانستان تشکیل می‌دهد. آمریکا که هنوز نتوانسته است بهره‌برداری کاملی از داعش داشته باشد، به دنبال ایجاد مراکز امن برای آنان و البته ایجاد بحران‌های جدید در مناطق خاص با محوریت تروریسم است. بر اساس این، آمریکا طرح انتقال داعش از عراق و سوریه به افغانستان را اجرا می‌کند. 
طرحی که با مانعی به نام مخالفت‌های طالبان و البته واکنش کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مواجه می‌شود. آمریکا با ادعای مبارزه با تروریسم در حالی افزایش نیرو در افغانستان را توجیه می‌کند که همزمان از این افزایش نیرو برای حمایت از گروه‌های تروریستی بهره می‌گیرد. 
می‌توان گفت، انتقال نیروهای نظامی آمریکا به افغانستان نه برای برقراری امنیت، بلکه در قالب ایجاد و گسترش بحران هدایت شده در این کشور و منطقه است. طرحی که در ۱۷ سال حضور نیروهای آمریکایی به کرات اجرا شده و اکنون نیز ابعاد جدیدی از آن را در لوای انتقال داعش به این منطقه اجرا می‌کنند. آمریکایی که در طول 16 سال حضور در افغانستان آن زمان که 150 هزار نیرو داشته و چه اکنون به 15 هزار نفر رسیده، کارکردی در تأمین امنیت این کشور نداشته و به طور حتم هم در آینده چنین رویکردی ندارد؛ چنانکه بسیاری از دولتمردان افغانستان راهکار پایان بحران کشورشان را خروج نیروهای آمریکایی و همگرایی با کشورهایی، همچون ایران و روسیه می‌دانند که در مقابله با تروریسم در غرب آسیا نقشی فعال و مؤثر داشته‌اند، نه آمریکایی که خود حامی و مروج تروریسم است. 

نفوذ ایران در سوریه موجب بی‌ثباتی شده است!
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: وزیر خارجه آمریکا در جدیدترین اظهارات بی‌اساس خود آنچه را که «نفوذ ایران در سوریه» توصیف کرد، عاملی منفی در این کشور دانست. رکس تیلرسون، وزیر خارجه این کشور، در مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی الحره در اظهاراتی گزاف، «نفوذ ایران در سوریه» را نفوذی منفی دانست که موجب بی‌ثباتی در این کشور شده است. او در پاسخ به پرسشی درباره حضور ایران در سوریه مدعی شد: «نفوذ ایران در داخل سوریه نفوذ مثبتی نیست، بلکه منفی است؛ زیرا این نفوذ، بی‌ثباتی و خشونت به سوریه آورده است.»
 کنگره آمریکا موافق خروج از برجام نیست
خبرگزاری ایرنا:  مشاور سابق حزب جمهوریخواه در سنای آمریکا می‌گوید: «کنگره با خروج از برجام موافق نیست؛ اما در حال ارزیابی مواضع اروپایی‌ها برای تغییر توافق هسته‌ای با ایران است.»‏ ‎«جیمز جرج جترس» کارشناس روابط بین‌الملل و مشاور سابق حزب جمهوریخواه در سنای آمریکا دولت‌های اروپایی را ناتوان ‏از رویارویی با فشارهای دولت ترامپ دانست و گفت: «آنها به دلیل غیر قابل پیش‌بینی بودن موضع ترامپ، بر سر ‏دوراهی درباره برجام قرار دارند.» ‏وی با اشاره به حضور پر رنگ چهره‌های ضد ایرانی در کنگره گفت: «در صورتی ‏که اروپایی‌ها با درخواست ترامپ برای تغییر برجام کنار بیایند، نمایندگان کنگره هم وارد عمل خواهند شد.‏»
 بودجه میلیون‌ها دلاری برای تحریم‌ها علیه ایران
خبرگزاری فارس: رئیس‌جمهور آمریکا در بودجه پیشنهادی این کشور خواستار افزایش بودجه یکی از معاونت‌های وزارت خزانه‌داری با هدف افزایش فشار تحریم‌ها علیه ایران شده است. ترامپ در بخشی از این بودجه خواستار افزایش 36 میلیون دلاری بودجه یکی از دفاتر وزارت خزانه‌داری آمریکا شده و گفته است؛ این منابع مالی برای منزوی‌سازی کره شمالی و «افزایش فشار تحریم‌ها علیه ایران» هزینه خواهند شد. دفتر «تروریسم و اطلاعات مالی»، سال 2004 با هدف کاهش استفاده «تروریست‌ها» و کشورهای «حامیان دولتی تروریسم» از نظام مالی برای انجام «فعالیت‌های غیر قانونی» تأسیس شده است.
 ایران به دنبال نفوذ سیاسی و اقتصادی در منطقه است
خبرگزاری مهر: «دن کوتس» رئیس اداره امنیت ملی آمریکا در معرفی تهدیدات پیش روی امنیت آمریکا گفت که ایران به دشمن مقابل آمریکا در کشورهای جنگ‌زده خاورمیانه تبدیل شده است و می‌خواهد از نفوذ نظامی خود به نفع اهداف سیاسی و اقتصادی استفاده کند. رئیس اداره امنیت ملی آمریکا در برشمردن تهدیدات هسته‌ای، بدون توجه به اجرای تعهدات ایران ذیل برجام و سیمان‌اندود شدن راکتور آب سنگین اراک، ایران را هم در صف تهدیدات هسته‌ای قرار داد و گفت: «... البته اجرای برنامه جامع اقدام مشترک سبب شد که زمان دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای از چند ماه به یک‌سال افزایش یابد؛ البته این امر در صورتی صادق است که ایران به تعهداتش پایبند
 مانده باشد.»
 حمایت از تل‌آویو با بیانیه ضد ایرانی
خبرگزاری تسنیم: «تد کروز» سناتور جمهوریخواه و نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 آمریکا، در حمایت از رژیم صهیونیستی، بیانیه‌ای را علیه ایران صادر کرد. در این بیانیه ضد ایرانی آمده است: «این هفته، اقدام خشونت‌بار و بی‌سابقه‌ای علیه دوست و هم‌پیمان نزدیک ما، اسرائیل، مرتکب شد.» وی در ادامه مدعی شد: «پیشتر، نایبان ایران همچون حزب‌الله و حماس از منابعی که ایران در اختیار آنها قرار می‌داد برای هدف قرار دادن اسرائیل استفاده می‌کردند؛ اما این تنش در واقع عملیات مستقیم ارتش ایران علیه قلمرو اسرائیل بود. این کاملاً غیرقابل پذیرش است.»


نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام ـ 4

  عبدالله عبادی/ در قرن بیستم بحران‌های اجتماعی و سیاسی بسیاری در داخل و خارج کشورهای اسلامی به وجود آمد، کشورهای استعمارگری به دنبال استعمار مسلمانان بودند؛ از این رو جریان‌های سلفی‌گری در عربستان و شبه‌قاره به وجود آمده بود. اندیشمندان مصر در واکنش به این بحران‌ها، بازگشت به ارزش‌ها و آموزه‌های اسلامی را پیشنهاد کردند و علت عقب‌افتادگی و انحطاط مسلمانان را روی‌گردانی از آموزه‌های اصیل دینی دانستند. در این راستا افکار سید‌جمال‌الدین اسدآبادی که در پی اصلاح بود، زمینه را آماده‌تر کرد و شاگردان او از جمله محمد عبده، با ادامه دادن راه او به مفهوم سلفیه نزدیک شدند؛ اما رشید رضا، در رابطه با بازگشت به سلف افراطی‌تر بود و نظریه «حکومت اسلامی» را مطرح کرد. با روی کار آمدن جریان «اخوان‌المسلمین» در مصر، سلفی‌گری در این منطقه سرعت بیشتری گرفت. سلفی‌گری در دوران حسنی مبارک نمود چندانی نداشت، روابط مستحکم حکومت مبارک با آمریکا و آموزش نظامیان و نیروهای امنیتی مصر از سوی عوامل سازمان سیا و حتی موساد سبب شد تا جریانات رادیکال اجازه فعالیت در مصر نداشته باشند؛ ولی با آغاز بیداری اسلامی در شمال آفریقا و نفوذ آن به داخل مرزهای مصر که در نهایت به فروپاشی حکومت مبارک منتهی شد، رهبران و اعضای سازمان‌های تندرو اسلامی همچون  اخوان‌المسلمین از زندان‌ها آزاد شدند و بلافاصله فعالیت‌های رادیکال خود را آغاز کردند. با روی کار آمدن طرفداران اخوان‌المسلمین چنین به نظر می‌رسید که پیروان دیگر مذاهب و ادیان در آرامشی نسبی در کنار هم زندگی خواهند کرد. رهبران کوردل وهابی که وجود پیروان دیگر مذاهب و ادیان را برای خود مضر می‌دیدند با اقداماتی جنون‌آمیز سعی در از بین بردن آنها کردند. یکی از مهم‌ترین مذاهبی که اعضای آن تحت فشار شدید وهابیون قرار گرفتند، شیعیان مصر بودند. با وقوع بیداری اسلامی در مصر و بهبود شرایط فعالیت شیعیان، اقدامات بسیاری از سوی آنان در برقراری ارتباط با جمهوری اسلامی ایران و دیگر شیعیان منطقه از جمله حزب‌الله لبنان آغاز شد، سلفی‌ها و وهابیون که به خوبی از مناسب بودن زمینه برای رشد و گسترش شیعه در مصر آگاه بودند در اقدامی وحشیانه با حمله به منزل «حسن شحاته» رهبر شیعیان در یکی از روستاهای این کشور در روز تولد حضرت مهدی (نیمه شعبان) وی را به همراه چند نفر از همراهانش از جمله برادرش محمد شحاته به طرز وحشتناکی به شهادت رسانده و اجساد مطهر آنان را در خیابان‌ها بر روی زمین کشیدند. قتل رهبر شیعیان مصر سبب اعتراض شدید عراق شد و مراجع تقلید شیعه ایران از جمله آیت‌الله صافی‌گلپایگانی، آیت‌الله حکیم، آیت‌الله مکارم‌شیرازی و عده دیگری از مراجع عظام در پیام‌هایی خواستار مجازات عاملان این عمل از حکومت مصر شدند. همچنین به مناسبت کشته ‌شدن وی مراسم ختمی در تهران برگزار شد که حجت‌الاسلام گلپایگانی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری هم در این مراسم حضور پیدا کردند. الازهر مصر نیز این عمل را تقبیح کرد؛ ولی با این وجود وضعیت شیعیان بهبود نیافت که بدتر شد و شیعیان از انجام هرگونه مناسک رسمی بازداشته شدند، علاوه بر آن وهابیون، شیعیان را طرفداران ایران معرفی کرده و هرگونه اقدام آنان را زمینه‌سازی برای نفوذ ایران در این کشور می‌دانند.
 علاوه بر شیعیان، مسیحیان نیز از زخم‌خوردگان وهابیت و سلفی‌گری در مصر هستند. طبق آنچه وبگاه «المصری الیوم» نوشته است، ربایش مسیحیان با اهداف زورگیری، اخذ فدیه و جزیه پس از انقلاب ۲۵ ژانویه افزایش یافته است و در این بین مسیحیان از حمایت‌های پلیس ناامید شده‌اند. همین روزنامه، شواهدی از مسیحیانی که ربوده ‌شده‌اند می‌آورد که از اطرافیان آنها خواسته شده ‌است تا در قبال آزادی آنها ۳۰۰ هزار جنیه مصری بپردازند که حدود ۱۲۰ میلیون تومان می‌باشد. (هر دلار آمریکا تقریباً معادل ۷ جنیه مصری است) حدود چند صد نفر از مسیحیان مصر در طول حدود پنج سال پس از انقلاب ۲۵ ژانویه ربوده شده‌اند که حدود ۸۰ نفر آنها فقط از استان «المنیا» بوده‌اند. علاوه بر ربایش مسیحیان، تخریب کلیسا در مصر، مسیحیان را آزار می‌دهد. در کنفرانس اسقف‌های کاتولیک آلمان نیز مطرح شده‌ بود که در جریان حوادث خشونت‌آمیز علیه مسیحیان مصر حدود ۴۰ کلیسا تخریب شده است. داعش با زنده سوزاندن و سربریدن مسیحیان سعی در ایجاد ترس و وحشت در آنان کرده و قصد دارد تا زمینه کوچ آنها از شمال صحرای سینا را فراهم آورد. در عرض چند سال اخیر صدها خانواده مسیحی مجبور شده‌اند تا خانه و کاشانه خود را ترک و به دیگر نقاط مصر کوچ کنند. در خرداد سال 1396 داعش با حمله به یک اتوبوس حامل مسیحیان در جنوب این کشور چند نفر از آنان را کشته و عده بسیاری را مجروح کرد. 
در این اقدام غیر انسانی عده‌ای از مسیحیان قبطی مصر با اتوبوس در حال حرکت به سمت کلیسای «دیر صموئیل» در بیابان‌های مصر بودند که به دست تروریست‌های داعش در استان منیا به گلوله بسته شدند. در 9 دی سال 1396 بار دیگر جامعه مسیحیان مصر هدف جوخه‌های ترور داعش قرار گرفتند. در این حادثه نیز یکی از اعضای داعش با ورود به یک کلیسا 11 نفر را به قتل رسانده و عده بسیاری را مجروح کرد. وی قصد داشت در ادامه کلیسا را منفجر کند که با ورود پلیس این اقدام ناتمام ماند.
 آتش زدن کلیسا به دست داعش در قاهره
در کل فضای حاکم بر جامعه مصر بعد از بیداری اسلامی، فضایی مملو از ترس و اختناق برای دیگر مذاهب و ادیان حاضر در این کشور است. حضور پر تعداد سلفیان و وهابیون در پست‌های دولتی و نظامی مصر سبب شده با وجود وحشی‌گری‌های بی‌حد آنها هیچ نهادی نتواند در برابر آنان صف‌آرایی کند.

 آمریکا: تشدید سرکوب مهاجران
فضای سرکوب و مقابله با مهاجران که بخش عمده‌ای از آنها را مسلمانان تشکیل می‌دهند هر روز در آمریکا تشدید می‌شود؛ چنانکه بر اساس بخشنامه جدیدی که برای نیرو‌های امنیتی در آمریکا صادر شده است، مأموران پلیس این کشور اجازه دارند برای بازداشت مهاجران غیرقانونی، مستقیماً وارد دادگاه‌ها شوند.
سازمان نظارت بر امور مهاجرت اعلام کرده است؛ بنابر دلایل امنیتی این تصمیم را اتخاذ کرده است، در حالی که نهادهای حقوق بشر این اقدام را تشدید فضای ضد مهاجرتی و مغایر با قوانین بین‌المللی و حقوق بشری می‌دانند. آمارها نشان می‌دهد دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم سیاست‌های ضد مهاجرتی را تشدید کرده‌اند که البته بخش عمده‌ای از آن شامل اقدام علیه مسلمانان می‌شود که موجی از اسلام‌ستیزی را در این کشور به همراه داشته است. 
 آلمان: ممنوعیت پخش اذان
دادگاهی در آلمان با ادعای نقض آزادی‌های مذهبی، پخش اذان هفتگی در یکی از مساجد در این کشور را ممنوع اعلام کرد. به دنبال شکایت یک زوج مسیحی از پخش اذان از مسجدی در «اور ارکنشویک» واقع در غرب آلمان، دادگاه با اعلام اینکه این اقدام خلاف آزادی‌های مذهبی است، رأی به توقف پخش اذان هفتگی از این مسجد داد. دادگاه اعلام کرد که درخواست جامعه مسلمانان ترک در سال 2013 در زمینه پخش اذان را به درستی ارزیابی نکرده بوده است. حامیان آزادی‌های دینی این اقدام دادگاه آلمان را مغایر با اصل آزادی‌های فردی و مذهبی دانسته و نسبت به تشدید رفتارهای ضد اسلامی در آلمان هشدار داده‌اند. در طول سال‌های اخیر دولتمردان آلمان، مانند بسیاری از همتایان اروپایی خود سیاست‌های ضد اسلامی گسترده‌ای را پیاده کرده‌اند؛ چنانکه سازمان ملل بارها درباره پیامدهای این رفتارها و نقض حقوق مسلمانان هشدار داده است. 
 هلند: تشدید اسلام‌ستیزی
هلند از جمله کشورهای اروپایی است که در سال‌های اخیر شاهد تشدید فضای ضد اسلامی بوده که حمله و هتاکی به مساجد از آن جمله است، برای نمونه مسجدی در شهر بندری لاهه در هلند مورد حمله خرابکارانه قرار گرفت. مسئول این مسجد اظهار داشت: «برخی نمی‌خواهند اتحاد و یکپارچگی ما را ببینند. آنها می‌خواهند با بی‌نظمی و اخلال سر در گریبان باشیم.» گروه‌های ضد اسلامی در سال‌های اخیر در هلند به شدت رشد کرده‌اند و حتی در پارلمان جایگاه به نسبت مناسبی کسب کرده‌اند. این روند موجب شده تا این جریان‌ها بتوانند طرح‌های گسترده‌تری را علیه مسلمانان اجرا سازند؛ چنانکه در این سال‌ها هلند علناً به مقابله با مسلمانان روی آورده و تشدید قوانین ضد اسلامی را اجرا کرده است. 
 بحرین: وضعیت غير انساني در زندان‌ها
بحرین از جمله کشورهایی است که با وجود وضعیت بحرانی حقوق بشر در این کشور همچنان مورد حمایت کشورهای غربی مدعی حمایت از حقوق بشر بوده و حتی در این فضای ضد انسانی با آن همراهی می‌کنند. «فاطمه الحلواچي» فعال حقوقي بحرين و نایب‌رئيس مؤسسه حقوق بشري بحريني‌ـ اروپايي، گفت؛ زندانيان سياسي بحرين سال‌ها است به دلیل مطالبه آزادي و حقوق بشر در رنج به‌سر مي‌برند. اين فعال حقوق بشر در صفحه توئيتر خود نوشت، آب آشاميدني و غذا در ظرف‌هاي شوينده «وايتکس» در اختيار اين زندانيان قرار مي‌گيرد. نهادهای حقوق بشری بارها درباره وضعیت بحرانی زندانیان در زندان‌های بحرین هشدار داده و آن را مغایر با تمام حقوق انسانی دانسته‌اند. شکنجه و محروم بودن از حداقل امکانات تنها بخش کوچکی از وضعیت نابسامانی است که بر این زندان‌ها حاکم است و کشورهای غربی مدعی حقوق بشر نیز در برابر آن سکوت کرده و حتی در شکنجه زندانیان مشارکت فعال دارند.