امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) پس از ارتحال آیت‌الله خوشوقت در بیت ایشان حاضر شدند و فرمودند: «از اول جوانی، ایشان در همین راه توحید و راه معرفت و راه سلوک بودند. تا آخر این عمر طولانی، ایشان در این راه ظاهراً لحظه‌ای توقف نکردند و پیش رفتند. امیدواریم ان‌شاءالله برکات آقای خوشوقت منقطع نشود از ماها، از شما جوان‌ها و برکات ایشان استمرار داشته باشد. بعد از رها شدن از قید مادی و مادیت، ارواح بندگان خوب خدا توانایی‌های بیشتری دارند؛ دعا می‌کنند، دستگیری می‌کنند، هدایت می‌کنند.»


گفتاری از مرحوم آیت‌الله شیخ عزیزالله خوشوقت(ره)


هنگامی که خاتم‌انبیاء(ع) مأمور شدند با خواندن آیات قرآن کریم مردم را به تهذیب و تزکیه دعوت کنند، آن راه در قرآن کریم چگونه راهی است که باعث می‌شود انسان مهذّب و مزکّی بشود؟

شناخت راه رستگاری
خدا بعد از اینکه انسان را خلق کرد به او عقل داد، عقل برای پیدا کردن راه‌های جزیی زندگی مفید است، اما مسائل دینی و معنوی را عقل در ابتدا درک نمی‌‌کند، این‌ مسائل را خدا باید از طریق وحی به انبیا یاد بدهد و آنها را مأمور کند که به انسان‌ها منتقل کنند؛ لذا بحث فرستادن پیامبر مطرح شد.

علت بعثت انبیا
متأسفانه انسان با این عقل و با داشتن غرایز مادی و بدون آموزه‌های وحی نمی‌تواند آن راه را پیدا کند و همچنان در آن راه پایین زندگی مادی را انتخاب می‌کند و مثل آنهایی که امروز به خدا پشت ‌پا زده‌‌اند و دین و زندگی حیوانی آنها این‌گونه است که با غارت و کشتن و مانند این چیزها زندگی می‌کنند. لذا خدا تعالیمی را به انبیا وحی کرد که اگر مردم عمل می‌‌کردند همه پاک می‌‌شدند. خبائث و آلودگی‌ها از وجودشان برطرف می‌‌شد، اما متأسفانه عمل نکردند.لذا اساس نازل کردن آیات براین بود، این آدم را آن‌گونه که خدا می‌‌خواهد پاک و مطهر می‌کند، در ناحیه عقاید پاک باشد، در ناحیه اعمال پاک باشد، در ناحیه رفتار و اخلاق پاک باشد، اما انسان چون در هر سه مرحله گوش نداد، تهذیب و تزکیه پیاده نشد.

تقوای الهی تنها راه رستگاری
تهذیب و تزکیه از نظر قرآن کریم یک راه بیشتر ندارد، همان آیاتی که به آدم می‌گوید باید این کار را بکنی تا پاک بشوی، متابعت همان کارها بزرگ‌ترین ثواب است و برای پیاده شدن تهذیب و تزکیه است که اهم آن گوش به فرمان خدا دادن است؛ تقوا یعنی اینکه آدم گوش به امر و نهی خدا بدهد، خود را از مخالفت فرمان خدا حفظ کند و نگه دارد، وقتی خدا می‌‌گوید نماز بخوانید، بخواند، می‌گوید دروغ نگویید، نگوید، این را می‌گویند تقوا، اگر ما به سخنان خدا در آیات قرآن کریم عمل کنیم مشکل حل می‌شود. خدا یک حرف دیگر هم در قرآن فرموده است و آن هم مثل اطاعت فرمانش واجب است، فرمود: «أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا و اولی‌الامر را. آنها هم فرمان‌شان مثل فرمان من واجب است.

تقوا یعنی اطاعت
بنابراین، این سه نوع اطاعت فرمان جزو تقواست و ما موظّفیم به اینها عمل کنیم و آنها را در زندگی پیاده کنیم، پیاده کردن ما همان و پیاده شدن تهذیب و تزکیه هم همان، یا مخالفت ما همان و پیاده شدن انحراف و آلودگی و خباثت هم همان؛ بنابراین ما درصددیم راه را از خود قرآن بفهمیم، قرآن که خود می‌گوید من می‌خواهم مردم تهذیب و تزکیه بشوند چه راهی را پیشنهاد کرده است؟ چون اگر خدا راه را مشخص نمی‌کرد هر کسی به یک طرف می‌رفت، خدا راه را فرمود که آنهایی که حق‌طلبند بیایند از همین راه بروند. ما در انتظار آن یک راه از خود قرآن کریم و دیگر روایاتی که خود قرآن می‌گوید اطاعت فرمان‌شان بر مردم واجب و حتمی است بهره می‌‌بریم، خدای متعال آدم‌ها را آفرید، عقل هم به آنها داد که بفهمند، اگر عقل نمی‌داد نمی‌شد آیه بفرستد، چون نمی‌فهمیدند، عقل داد که بفهمند.

کتاب هدایت همه انسان‌ها
خداوند فرمود: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ» ما قرآن را فرستادیم تا به همه مردم، همه طبقات انسان، راه هدایت و سعادت را نشان بدهیم، راه زندگی متعالی انسانی که مطابق با عقل و با واقعیت‌ها است. این آیه به ما می‌گوید: این راهی است که خدا برای زندگی انسان معین کرده است. آن راه را خدا در قرآن کریم ارائه کرده است؛ لذا این آیه این را می‌گوید.انسان موجودی است که زندگی‌اش خاص خود او است، با زندگی حیوانات فرق می‌کند، آن راهی که اگر ما آن راه را برویم زندگی ما می‌شود زندگی انسان عاقل، آن راه را خدا در قرآن کریم بیان کرده، ما باید در آیات غور کنیم ببینیم خدا کجای قرآن کریم آن راه را که مخصوص انسان است مطرح کرده است و همه انسان‌ها باید بیایند در آن خط زندگی را شروع کنند و در همان خط خاتمه ببخشند، چون آن راه مال همه انسان‌ها است.

اهمیت سوره مبارکه حمد
گفته‌‌اند هر روز حداقل ده بار باید سوره حمد را بخوانید، عقل کنجکاو چه کار می‌‌کند؟ می‌‌گوید: در سوره حمد چه چیز آمده که به این سوره این قدر اهمیت داده است که ما باید روزی ده بار این سوره را بخوانیم؟!وقتی در سوره حمد دقیق می‌شویم، می‌‌بینیم سوره حمد دارای دو بخش است؛ بخش اول مربوط به عظمت‌ها، بزرگی‌ها، کمالات و اسمای پروردگار است که اینجا مطلبی جا افتاده و افعال او به منزله دلیل و برهان از برای بخش دوم سوره است، آیات اول سوره درباره خدا است.آدم دلش می‌خواهد گوش به حرف خدا بدهد، اما غرایزی دارد، عادت‌هایی دارد که نمی‌گذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد، بنابراین گوش به حرف خدا دادن با این مقدمات کار آسانی نیست، خدا گفته از من باید کمک بخواهید، «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»، فقط از تو در هر کاری کمک باید بگیریم، والّا نوع مردم شکست می‌خورند.در بخش دوم یک جمله‌ای توجه ما را جلب می‌کند؛ «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» یعنی ما را به راه مستقیم هدایت فرما، آنجا گفت، «هُدًى لِلنَّاسِ»، اینجا تقاضا است، می‌گوید: «اهْدِنَا»، در اینجا یک چیزی اضافه هم آمده است.

معنای صراط مستقیم
صراط همان راه است و کلمه مستقیم پسوند آن است، در این آیه مستقیم به معنای معتدل است و به معنای راست نیست، این راه مستقیم و این صراط معتدل است، افراط و تفریط در آن نیست.
این صراطی که اسلام آورده مستقیم و معتدل است، همه نیازهای مادی و معنوی انسان را دارد، مانند نیازهای بدنی؛ مثلاً فرد ازدواج می‌خواهد، کار و کاسبی می‌خواهد، خواب می‌خواهد، جنگ دارد، صلح دارد و غیره، همه اینها در این راه مستقیم اسلام آمده است، مسائل معنوی و روحی هم کاملاً آمده است.ما به دنبال پیدا کردن آن صراط مستقیمی هستیم که خدا برای انسان مشخص کرده است، آن را می‌خواهیم که خود خدا تفسیر بکند، چون اگر خدا به مردم واگذار می‌کرد اختلاف ایجاد می‌‌شد و نتیجه اختلاف این بود که عده زیادی گمراه می‌‌شدند، و این یکی از آن کارهایی است که خود خدا صریحاً باید آن را روشن کند؛ لذا ما به دنبال همان می‌‌گردیم، اگر بخواهیم راه کوتاه باشد فوراً دنبال دو آیه می‌‌رویم، یکی از آن دو آیه این است: «إِنَّ اللهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»، یعنی خدا ربّ من و ربّ شما است، در برابر فرمان او بندگی کنید و او را اطاعت کنید، این صراط مستقیم است، هذا اسم اشاره نزدیک خیلی واضح است، که اگر پرسیدند صراط مستقیم چیست؟ می‌گوییم «فَاعْبُدُوهُ»، عبادت در برابر فرمان خداست، خدا فرمان داده این را انجام بده پس انجام بدهیم، آن را انجام نده انجام ندهیم، این صراط مستقیم می‌شود. کلید ورود به صراط مستقیم در زندگی که از اول سنّ بلوغ تا آخر عمر می‌باشد، اطاعت فرمان خداست، این مطلب از این آیه فهمیده می‌‌شود.
آیه دوم را هم به عنوان کمک این آیه بیاوریم که هر دو مضمون‌شان مثل هم است: «ألَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی‌آدَمَ أَنْ لاَتَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ»، آیا ما از طریق انبیا و کتاب ‌انبیا به شما نگفتیم گوش به وساوس شیاطین ندهید؟ «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»، او دشمن آشکار شما است، او شما را به طرف شقاوت و بدبختی می‌کشد، پس چه کار کنیم؟ خداوند می‌فرماید: «وَ أَنِ اعْبُدُونِی»، مرا عبادت کنید، گوش به حرف من خدا بدهید، نه شیطان، «هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»، اگر گوش به حرف بدهی و اطاعت کنی در خط معتدل افتاده‌‌ای، همه نیازهایت تأمین می‌‌شود نیازهای مادی یا معنوی.

فراگرفتن فرامین الهی و عمل به آن
بنابراین خدا به وضوح، تفسیر واضح و غیر مبهم را به ما فرموده است؛ منظور از صراط مستقیم این است که گوش به حرف خدا بدهید و خداوند می‌فرماید: من دو حرف دارم؛ یکی انجام واجبات، دوم ترک محرمات. اول یاد بگیرید سپس واجبات را انجام بدهید و محرمات را ترک کنید، آن وقت در صراط مستقیم می‌باشید.اول سوره یس یادتان نرود، «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»، یس پیغمبر ما بر صراط مستقیم است، یعنی مطیع فرمان خداست، ما را هم به همین اطاعتِ فرمان دعوت می‌کند.آن کسی که مجتهد نیست، اگر به رساله مجتهد عمل کند در خط مستقیم است و اگر عمل نکند بیرون خط است و بیرون خط هم گمراهی است، همه بدی‌ها آنجا هست، آدمکشی، ظلم، ستم همه اینها آنجا است، اما در خط مستقیم، انبیا(علیهم‌السلام) هستند که معصوم از گناهند، اینجا هیچ مشکلی نیست، ما هم مأموریم وارد این راه بشویم تا مثل انبیا عمل کنیم، اینها الگوی ما هستند، حتی یک گناه هم مرتکب نمی‌شدند، ما هم باید این جور تربیت بشویم، اگر این کار را کردیم زمین بهشت می‌شود، دیگر هیچ مشکلی در آن نیست، اما اگر گوش نکردیم، هر کسی خواست به دنبال علاقه خودش حرکت کند، آن وقت راه‌های زیادی پیش می‌آید که همه آن راه‌ها، با سعادت و سلامت روحی انسان دشمن خواهند بود.علت بدبختی انسان همین است، فقط می‌گوید: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» نمی‌فهمند صراط مستقیم چیست، چون نمی‌فهمد عمل هم نمی‌کند، حالا فهمیدیم طبق تفسیر خود خدا در قرآن، صراط مستقیم یعنی فقط خدا حق دارد فرمان بدهد و شما به عنوان مخلوق و بنده باید گوش به فرمان او بدهی، این را صراط می‌گویند.

بهترین راه؛ عمل کردن به فرمان خدا
خدا بهترین و آخرین راه را ارائه کرده است، شما نمی‌فهمید چه کار باید بکنید ولی خدا می‌داند، گوش به حرف بدهید کافی است، فقط یک هنر پیدا کنید، گوش به حرف بدهید، نمی‌خواهد استادی کنید، شاگرد خوب باشید، اما ما می‌گوییم نه، ما استادی بلدیم شمای خدا هم شاگردی کن، ما گوش به حرف نمی‌دهیم این‌گونه می‌شود، هر کاری کنیم درست نمی‌شود تا برنگردیم سر حرف خدا و بگوییم شما بلدی، شما بگو، ما به حرف شما گوش می‌دهیم. اگر دیر این را بگوییم ضررهای جبران‌ناپذیر متوجه خودمان کرده‌ایم، هر چه زودتر بهتر است، فرمان خدا حاضر است، فقط عمل کردن ما مانده است، اگر تصمیم بگیریم گوش به فرمان بدهیم همه کارها درست می‌شود.

صراط انبیا صراط خدا
قرآن نمی‌توانست همه حرف‌ها را در یک کتاب بزند، اوضاع مساعد نبود، ظرف زمان و مکان کمک نمی‌کرد، یک مقداری از فرمان‌ها را شد بگوید، سپس نبی آمد یک مقدار دیگر را گفت، و بعد همه ائمه معصوم جمع شدند همه حرف‌ها را زدند، اطاعت این فرمان‌ها ورود در صراط مستقیم است، هیچ بدی در آن نیست، چون همه محرمات از اینجا بیرون رفتند.
بنابراین راه تهذیب و تزکیه هم همین صراط مستقیم است، اگر ما وارد صراط مستقیم شدیم، وارد خط تهذیب و تزکیه شده‌ایم، اما اگر از این راه محروم شدیم نه تهذیب و نه تزکیه هست، هیچ خبری نیست، راه ظلم و ستم و خونریزی است. در این راه یک دایره کشیده‌اند به نام دایره محرمات، اینجا اگر کسی اطاعت کند و گناه نکند مهذّب و مزکّی خواهد شد، هم در بعد عقاید هم در بعد احکام و هم در بعد رفتار و اخلاقیات، در هر سه مهذّب خواهد شد. تهذیب و تزکیه با حرف و شعار تنها درست نمی‌شود، فقط یک راه بیشتر ندارد؛ با اطاعت فرمان خدا، رسول و امام فراهم می‌شود، یک آدمی که گوش به حرف خدا می‌دهد، دزدی نمی‌کند، دروغ نمی‌گوید، ظلم نمی‌کند، حق‌کشی نمی‌کند، مال مردم را نمی‌خورد، همه بدی‌ها از او برکنار است، مزکّی و مهذّب می‌شود.
خدا صراط مستقیم را این جوری تفسیر کرده است و سبب و وسیله منحصربه‌فرد تهذیب و تزکیه را معرفی کرده است، توفیق عمل هم مرحمت کند که با ترک گناه و انجام واجبات وارد صراط مستقیم بشویم و در ادامه هم خودمان را تهذیب و تزکیه کنیم.


 مهدی عامری/ با اندکی تدقیق در بیانات حضرت امام خمینی(ره) و به ویژه در منشور روحانیت، روشن می‌شود ایشان به سلامت و نزاهت علما و روحانیون تأکید و تأیید فراوان دارند و با استناد به روایت «اگر عالمی فاسد شود دنیا فاسد می‌شود»، آسیب‌شناسی روحانیت را از امور مهم برای مردم و طلاب و حوزه برمی‌شمرد. 
ایشان با تبیین ویژگی‌های اسلام ناب و روحانیت اصیل، تراز یک روحانی واقعی را نشان داده و از آن‌سو نسخه‌های بدلی را رسوا می‌سازد.
اگر بخواهیم برای این چارچوب کلی، مصداق‌یابی کنیم تا الگویی عملی و روشن پیش‌رو داشته باشیم، افراد بسیاری را می‌توان نام برد؛ اما از آنجا که در ایام سالروز پنجمین سال رحلت عالم سالک آیت‌الله خوشوقت قرار داریم، به حق می‌توان ایشان را از نمونه‌های بارز روحانیت اصیل نام برد. 
اگر چنانچه حضرت امام راحل بیان داشته‌اند، ویژگی‌های یک عالم واقعی را این‌گونه بدانیم؛ «شجاعت، زهد و عدم تعلق به تجملات دنیا، عدم وابستگی به قدرت‌ها، مردمداری، مبارزه با تقدس‌نمایی و تحجر‌گرایی، احاطه به مسائل زمان و آشنایی با مسائل سیاسی، بصیرت و همچنین پایبندی و وفاداری به سیره علمی و عملی سلف صالح و فقه جواهری»، به یقین آیت‌الله خوشوقت واجد این فضایل بوده و سرمشق خوبی برای طلاب جوان خواهد بود. ایشان تا اواخر عمر خود امام جماعت مسجد بود و با مردم حشر و نشر داشت. ایشان از شاگردان برجسته حضرت امام و آیت‌الله بروجردی و علامه طباطبایی و جامع منقول و معقول بود و به شدت از تحجر و ظاهرگرایی بر حذر بود با این حال فقه و انجام واجبات و ترک محرمات را عمده راه سلوک و رسیدن به باطن می‌دانست. 
او با اینکه زاهدانه زندگی می‌کرد؛ اما از تحولات سیاسی و اجتماعی دور نبود و در بسیاری از وقایع سیاسی حضور فعال داشت و با اینکه استاد اخلاق بود از اینکه خط سیاسی داشته باشد، ابایی نداشت.
بی‌تردید امثال ایشان مصداق همان سخنی هستند که اگر عالمی از دنیا برود، هیچ چیز این رخنه را پر نخواهد کرد.

صبح صادق بازتاب‌ها، ابعاد و اهداف طرح موضوع رفراندوم را بررسی می‌کند
 فتح الله پریشان/ وقوع حوادث دی ماه امسال در کنار برخی نشانگان تحولی در عرصه داخلی و خارجی، دشمنان انقلاب اسلامی را امیدوار کرده بود که شاهد 22 بهمنی متفاوت و کم رونق در سی‌ونهمین جشن تولد انقلاب اسلامی باشند. آنها برای زمینه‌سازی آن و ایجاد یأس و نومیدی به شدت در بوق‌های رسانه‌ای خود می‌دمیدند که مردم به دلیل نارضایتی در این مراسم حضور نخواهند یافت، یا حداقل نسبت به سال‌های گذشته آمار شرکت‌کنندگان در مراسم افت چشمگیری را نشان خواهد داد.
اما رهبر فرزانه و حکیم که همواره دلش به فضل الهی گرم بوده و از اعتماد و باوری عمیق به ایمان و اعتقاد مردم به انقلاب و ارزش‌های اسلامی سرشار است، خبر از 22 بهمن تماشایی دادند و این بار نیز تیر آن وعده صادق به هدف نشست و موج عظیم هجوم و حضور مردم برای راه‌پیمایی یوم‌الله 22 بهمن از ساعات اولیه صبح در سراسر کشور رسانه‌های داخلی و خارجی را بهت زده کرد. طبق برآورد رسانه‌ها آمارهای حضور بیشتر از سال‌های گذشته بود. همه تمهیدات خبر از برگزاری یک تجمع مناسب و در شأن انقلاب اسلامی می‌داد که جملاتی از سخنان رئیس‌جمهور در مراسم راه‌پیمایی تهران درباره رفراندوم در کانون توجهات داخلی و خارجی قرار گرفت. 

طرح رفراندوم 
و تحیر داخلی 
آقای روحانی در فراز پایانی سخنان خود گفت: «قانون اساسی بن‌بست‌ها را برداشته و ظرفیت بزرگی دارد و اگر در موضوعی با هم بحث داریم، باید به اصل ٥٩ مراجعه کنیم که طبق آن باید به آرای مردم مراجعه کرد.» او با جلب توجهات به موضوع اصل ٥٩ قانون اساسی جمهوری اسلامی ادامه داد: «اگر جناح‌ها اختلافی دارند، صندوق آرا را بیاوریم و هر چه مردم گفتند، عمل کنیم. اسلام، ایران و ملت ایران برای ما اصل است.»
این موضوع از زمان طرح آن از سوی آقای روحانی به بحث و جدل‌های بسیاری در داخل و خارج از کشور دامن زده است و طیف‌های مخالف، منتقد و موافق را شکل داده که از قطبی‌سازی جامعه تا هزینه‌تراشی سیاسی گزاف تا طرح تغییر قانون اساسی به عنوان مطالبه را می‌توان در پرتو این موضوع در بین آنها مشاهده کرد. 
اما پیشنهاد همه‌پرسی رئیس‌جمهور درباره مسائل مهم کشور با واکنش گسترده سیاستمداران، تحلیلگران و بازیگران سیاسی، به ویژه نیروهای ارزشی و دلسوز نظام مواجه شد. در همین راستا عزت‌الله ضرغامی، رئیس سابق سازمان صداوسیما، در حساب توئیتری خود نوشت: «در برابر حضور ده‌ها میلیون ایرانی غیرتمند در کف خیابان‌های ایران و اعلام موضع صریح در مقابل دشمن، حرف از رفراندوم زدن نه تدبیر است و نه حتی سلیقه! هر چند که اصل حرف هم خیلی مورد اعتنا نیست.» حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، هم در گفت‌وگو با یک خبرگزاری دراین‌باره گفت: «پیشنهاد رفراندوم از سوی رئیس‌جمهور در سخنرانی روز ٢٢ بهمن، می‌تواند نشانه ناخشنودی ایشان از حضور ده‌ها میلیونی مردم در راه‌پیمایی باشکوه و تماشایی ٢٢ بهمن تلقی شود.»
البته مخالفان طرح رفراندوم تنها شخصیت‌ها و تشکل‌های اصولگرا نیستند. سعید حجاریان یادداشتی با موضوع رفراندوم نوشته و در اختیار پایگاه خبری جماران گذاشته که به باور وی برگزاری رفراندوم در اوضاع فعلی امری خطرناک و دارای هزینه گزاف است. حجاریان معتقد است که اختلافات را یا مجمع تشخیص مصلحت باید حل کند، یا رهبری. او معتقد است که مشکل سیاسی راه‌حل حقوقی ندارد. راه‌حل سیاسی دارد و یافتن این راه‌حل برعهده رهبری یا مجمع تشخیص مصلحت است. حجاریان تأکید می‌کند: «به هر تقدیر، من معتقدم استفاده از حربه همه‌پرسی در شرایط کنونی و با توجه به تجربیات پیشین، امری خطرناک است.» به باور او؛ رفراندوم به «تناقضات موجود در قانون اساسی» دامن می‌زند.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران نیز استفاده از ظرفیت‌های نهاد ریاست‌جمهوری را به رفراندوم ترجیح می‌دهد. وی درباره رفراندوم معتقد است: «نهاد ریاست‌جمهوری از ظرفیت‌های قانونی بسیاری برخوردار است که نه خاتمی و نه روحانی هیچ یک از این ظرفیت‌ها استفاده نکرده‌اند.» کرباسچی با انتقاد از سیاست‌های حسن روحانی در برابر مجلس و شورای نگهبان، تأکید می‌کند: «آن رأی قوی که روحانی از ملت در انتخابات ۹۲ و ۹۶ گرفته، همان رفراندوم بوده و او می‌بایست از ظرفیت‌های موجود استفاده کند.»
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز ضمن مخالفت با طرح درخواست رفراندوم معتقد است، برای حل مشکل حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی یا برگزاری کنسرت‌ها و موضوعاتی از این قبیل احتیاج به رفراندوم نیست و حکم حکومتی کفایت می‌کند. به باور او حکم حکومتی کم‌هزینه‌تر از رفراندوم است.
بسیاری در داخل به دلیل ارتباط و پیوند ضعیف سیاق و منطق کلام وی در این سخنرانی که بیشتر صرف تبیین اصل پیروزی انقلاب و دستاوردهای نظام اسلامی برآمده از آن و ضرورت تداوم این راه شده بود و حالا یک مرتبه و بدون مقدمه به سمت طرح مسئله مهم همه‌پرسی در اختلافات سیاسی و حزبی تغییر شیفت می‌داد، دچار تحیر و سؤال شدند که چه جای طرح این مسئله بود؟ چرا به این شکل مطرح شد؟ آیا امروز مسئله اصلی کشور رفراندوم است؟ اساساً مطابق با مرِّ حقوق و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رفراندوم چه زمان و در چه شرایطی قابلیت طرح دارد و برای چه مسائلی محل رجوع است؟

بازتاب‌ها 
و استقبال‌های بیرونی 
این پیشنهاد رئیس‌جمهور که سه سال پیش و یک سال پس از روی ‌کار آمدن دولت یازدهم در یک سخنرانی با این بیان؛ «برای یک بار هم که شده، درباره مسئله بسیار مهم که ممکن است اختلافی هم باشد... [مسئله‌ای که] برای همه اهمیت دارد و در زندگی همه تأثیرگذار است، نظر مستقیم مردم پرسیده شود.» مطرح شده بود، علاوه بر استقبال گسترده اصلاح‌طلبان در داخل، مورد توجه ویژه رسانه‌ها و مقامات عموماً مسئله‌دار غربی و آمریکایی با نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و حضور میلیونی مردم در خبرها و تحلیل‌های مرتبط با این موضع‌گیری ناگهانی گم شد. این نحو موضع‌گیری فرصت بهره‌برداری رسانه‌ای و خوراک تحلیلی در اختیار بیرونی‌ها و برخی از گروه‌های افراطی اصلاح‌طلب قرار داد. برای نمونه محمدرضا خاتمی، رئیس مجلس ششم در واکنش به طرح این مسئله گفت: «کشور امروز با مسائل حاد و مشکلی دست به گریبان است که درباره این مسائل همه مسئولان به وکالت از مردم سخن می‌گویند. خوب است یک بار مردم مستقیماً در مورد مشکلات کشور و راهکار مناسب برای مرتفع کردن آنها اظهارنظر کنند... مسئله حصر در بعد داخلی و مسئله انرژی هسته‌ای در بعد خارجی از جمله مهم‌ترین مسائل کشور است که اگر به رأی مردم گذاشته شود، بخش عمده‌ای از مشکلات کشور حل خواهد شد.»
از همپالگی‌های وی که در این موضوع البته بعد از اظهار نظر اولیه روحانی در سال 1393 نظر داده و دقیقاً روی موضوعی اختلافی که تکلیف آن در قوانین ما مشخص است، حمیدرضا جلایی‌پور است که دارای نقش فکری و هدایتی هم در فتنه 88 است. وی درباره رفراندوم می‌گوید: «شاخص توسعه‌يافتگي در دنيا از چندين دهه پيش، ميزان رجوع به آراي عمومي است. اين ظرفيت در قانون اساسي ما هم وجود دارد و البته بلااستفاده مانده است. هم‌اكنون هم در كشور مسائلي بنيادين وجود دارد كه به نظر مي‌رسد وفاق عمومي و ملي بر سر آنها دچار خدشه جدي شده است. شكي نيست كه در اين بين تعيين تكليف مسائل سال ٨٨ از اهميت ویژه‌ای برخوردار است.» 
احمد زیدآبادی با توجه به اختلافات گسترده دو جناح، معتقد است، بن‌بست سیاسی موجود برخاسته از اختلاف‌نظر بر سر همه مسائل، از مسائل داخلی گرفته تا مسائل مربوط به سیاست خارجی است. به باور او مشکلات داخل کشور از طریق رفراندوم حل نمی‌شود. چون یک جناح «اساساً این بحث‌ها را قبول ندارد، یعنی رأی مردم و اینها برایش امری حاشیه‌ای و زینتی است.»
پانزده نفر از فعالان سیاسی و حقوق بشری در داخل و خارج ایران، که اغلب آنها از مخالفان نشان‌دار جمهوری اسلامی و عاملان فتنه 88 هستند، با کمال وقاحت ضمن امضای بیانیه‌ای با استقبال از پیشنهاد «همه‌پرسی»، خواستار انجام آن تحت نظارت سازمان ملل با هدف‌ گذار مسالمت‌آمیز از جمهوری اسلامی به یک دموکراسی سکولار پارلمانی شدند. به این ترتیب، در حالی که آقای روحانی از برگزاری رفراندومی در چارچوب جمهوری اسلامی سخن گفته، امضاکنندگان فراخوان برگزاری رفراندوم، به صراحت خواستار برگزاری همه‌پرسی برای تعیین یک نظام سیاسی جدید و جایگزین جمهوری اسلامی شده‌اند.

تبیین مفهوم رفراندوم
 و اصل 59 
اما مفهوم رفراندوم چیست و چگونه باید همه‌پرسی مصرح در اصل 59 را تبیین کنیم تا در دام برداشت غلط یا تداخل وظایف و اختیارات مسئولان در ساختار نظام اسلامی نیفتیم؟
هَمه‌پُرسی یا رفراندوم، مطابق با تعاریف فرهنگ‌های لغت به رأی‌گیری مستقیم از همه اعضای تشکیل‌دهنده یک سازمان یا جامعه گفته می‌شود که برای رد یا تصویب سیاستی که رهبران یا نمایندگان پیشنهاد کرده‌اند، برگزار می‌شود. هدف همه‌پرسی پرهیز از قانون‌گذاری به زیان اکثریت جامعه‌ و به نوعی تقلیل هزینه‌های جامعه و حاکمیت ملی است. در نظام‌های نمایندگی و پارلمانی جدید جوامع توسعه‌یافته از همه‌پرسی تنها برای تصویب قانون اساسی یا تغییر اساسی در حکومت بهره می‌گیرند؛ ولی در برخی جوامع کوچک برای اغلب امور رأی همگان پرسیده می‌شود. 
بر اساس اصل ٥٩ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه‏‌پرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دوسوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.» این اصل یک امکان و سازوکار انتخاباتی است که از محاسن قانون اساسی مترقی جمهوری اسلامی بوده و مربوط به مواردی است که قانون درباره آن گویا و صریح نیست و از طرق معهود حقوقی و قانونی نمی‌شود آن را حل کرد. در آن صورت با در نظر گرفتن مختصات و محدودیت‌های نص اصل از جمله تشخیص و صلاحدید دوسوم نمایندگان مجلس و امضای تأییدآمیز رهبری جامعه می‌توان به راه همه‌پرسی هم فکر کرد. این در حالی است که وظایف قانونی رئیس‌جمهور به‌ صراحت در قانون اساسی و قوانین جاری آمده است. 
در واقع، قانونگذار با تعبیه این قبیل امکانات و سازوکارهای قانونی به دنبال رفع و دفع هرگونه انسداد و بن‌بست سیاسی در ساختار است. اگرچه رئیس‌جمهور در این باره سخن گفت، اما مشخص نکرد که احیاناً موضوع مورد اشاره ‌ایشان در شرایط امروز دقیقاً چه مورد یا مواردی است که در آن بتوان به اصل ٥٩ استناد کرد. به یقین با توجه به بیان رئیس‌جمهور محترم در نشست مشترک وزیران و استانداران با رؤسای سازمان‌های اقتصادی که دو روز بعد از سخنان‌شان در 22 بهمن گفتند؛ «امروز هم اگر از مردم سؤال شود بیش از ۹۸ درصد به جمهوری اسلامی رأی می‌دهند»، وی مانند افراد و شخصیت‌های به اصطلاح فعال فرهنگی و اجتماعی اپوزیسیون داخلی و خارجی که با برداشت فرصت‌طلبانه سخنان وی را در راستای آلترناتیوسازی برای نظام جمهوری اسلامی تحلیل کردند، نمی‌اندیشد.  
ادامه در صفحه۰۱
* چه کسانی تقاضای رفراندوم کردند؟
بررسی سابقه و لاحقه طرح رفراندوم در چهار دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی ایران و اهداف هر یک از متقاضیان مراجعه به همه‌پرسی مردمی شاید پرتویی بر ابعاد و زوایای این کنش مهم سیاسی و اوضاع کنونی جامعه ما بیفکند. صرف نظر از سه همه‌پرسی بزرگ و قانونی در دهه اولیه انقلاب که یکی مربوط به همه‌پرسی اصل نظام جمهوری اسلامی بود که در 12 فروردین 1358، 2/98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند و دیگری در آذر 1358 درباره تأیید قانون اساسی مدون منتخبان مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی بود که به تأیید 75 درصد شرکت‌کنندگان رسید و سومی رأی تأیید حداکثری مردم به تجدیدنظر در قانون اساسی در مرداد 1368 بود، سه تقاضای دیگر برای همه‌پرسی صورت گرفت که به دلیل نوعی بن‌بست‌نمایی و اعمال فشار بر نظام جمهوری اسلامی تأیید نشد و مردم نیز پس از شنیدن استدلال‌ها توجهی به آنها نشان ندادند. 
1ـ طرح رفراندوم بنی‌صدر برای حل اختلاف با مجلس و نخست‌وزیر؛ یکی از درخواست‌های مراجعه به آرای عمومی از سوی سیدابوالحسن بنی‌صدر در سال 1360 پیشنهاد شد که با وجود راه حل قانونی می‌خواست برای حل اختلافاتش با شهید رجایی و مجلس همه‌پرسی برگزار کند. در آن هنگام بسیاری از مسئولان و در رأس آنها امام(ره)، با سخنان بنی‌صدر درباره همه‌پرسی مخالفت می‌کنند. بنی‌صدر که جایگاه خود را در ایران در خطر می‌دید، گفت: «اگر میزان رأی ملت است و من به عنوان رئیس‌جمهور موقعیت خودم را در خطر می‌بینم، حق دارم پیشنهاد بکنم این میزان اظهار بشود یا خیر؟ اگر چنین حقی دارم، آقا جواب من تهدید است؟». این سخنان بنی‌صدر بازتاب گسترده‌ای داشت تا جایی که حتی امام خمینی(ره) هم در ششم خرداد سال 1360 واکنش نشان دادند و خطاب به بنی‌صدر فرمودند: «تو غلط کردی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد.» اما جالب است که در آن زمان، یکی از افرادی که علیه سخنان بنی‌صدر جبهه گرفت، سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور دوره اصلاحات بود. او در آن زمان پاسخ قابل اعتنایی به بنی‌صدر داد که امروز می‌شود همان را در منظر افراطی‌های طرفدار همه‌پرسی از اصلاحات و اپوزیسیون قرار داد. وی در برابر بنی صدر استدلال کرد: «اولاً، بن‌بست در جایی است که ملاک مشترک برای رفع اختلاف و کشف حق و باطل وجود نداشته باشد؛ در حالی که قانون اساسی، این خون‌بهای گرانقدر شهیدان اسلام که به تصویب امت و تأیید امام رسیده است، در دست ماست.
چرا ما به خود حق می‌دهیم که تمام ملت را در خود خلاصه شده ببینیم و اختلاف میان مسئولان رده بالا را اختلاف میان مردم به حساب آوریم و سختگیری‌های غیرقانونی خود را به صورت یک «بن‌بست» معرفی کنیم و برای شکستن این بن‌بست موهوم بر روی قانون اساسی پل بزنیم!؟ ثانیاً، در ورای قانون، امام امت هست که مشروعیت قانون و مقامات قانونی نیز مرهون رهبری اسلامی اوست. رهبری که در نفس‌گیرترین تنگناها با موضع‌گیری‌های قاطع خویش، انقلاب را به پیش رانده است و حضور او در صحنه، حتی به نیرومندترین قدرت‌های شیطانی روزگار که تمام تلاش خویش را مصروف در بند نگه داشتن ایران می‌کردند، اجازه نداده است که برای این مردم و این انقلاب «بن‌بست» ایجاد کنند؛ چرا نتواند با اتکا به پشتیبانی بی‌دریغ این مردم، مشکلات این چنانی را که پاره‌ای آن را «بن‌بست» به حساب می‌آورند، از سر راه بردارد؟» (مجله مهر) 
2ـ طرح رفراندوم از سوی سیدمحمد خاتمی برای فتنه 88؛ در قضایای فتنه 1388، برخی درخواست برگزاری همه‌پرسی را مطرح ‌کردند. «سیدمحمد خاتمی» از جمله کسانی بود که خواستار تحقیق و تفحص مجلس از انتخابات شده بود و راه برون‌رفت از وضعیت موجود را همه‌پرسی معرفی کرد. این سخنان خاتمی با واکنش‌های زیادی روبه‌رو شد. او که در سال 1360 به درخواست بنی‌صدر مبنی بر برگزاری همه‌پرسی اعتراض کرده بود، حال خود در جایگاه بنی‌صدر قرار گرفته و همان سخنان را تکرار می‌کرد.
3ـ رفراندوم محمدرضا خاتمی برای لوایح دوقلو و افزایش غیر قانونی اختیارات ریاست‌جمهوری؛ مجلس ششم در طرحی با عنوان اصلاح نظام انتخابات که به لوایح دوقلو معروف شد، تغییراتی را در قانون انتخابات به وجود آورده بود که بعدها با مخالفت شورای نگهبان مواجه شد. اگر چه تلاش‌های زیادی از سوی مجلس و بعدها کمیته سه‌جانبه‌ای برای حل موضوع صورت گرفت؛ اما در نهایت آنچه باقی ماند، نتوانست نمایندگان آن مجلس را قانع کند. محمدرضا خاتمی، برادر رئیس‌جمهور وقت که همزمان رئیس مجلس ششم بود، در روزهای ابتدایی که طرح در مجلس مطرح بود، درباره ردّ این طرح از سوی شورای نگهبان گفته بود: «اگر شورای نگهبان با این طرح مخالفت کند، آن را به رفراندوم می‌گذاریم.» این موضوع نیز عملیاتی نشد.
4ـ طرح رفراندوم برای هدفمندی یارانه‌ها از سوی احمدی‌نژاد؛ اسفند ماه 1388 محمود احمدي‌نژاد در يک برنامه زنده تلويزيوني رو به دوربين و مجري برنامه گفت: «بنده بارها توضيح دادم و حتي خواهش کردم که مبلغ اين لايحه(هدفمندي) را از ٤٠ هزار ميليارد کمتر نکنند و با کمتر از اين هزينه طرح قابل اجرا نيست؛ با شرايط موجود پيشنهاد ما براي اجراي طرح هدفمندکردن يارانه‌ها کسب نظر مردم از طريق همه‌پرسي است و اگر طرح هدفمندکردن يارانه‌ها به رفراندوم مردم گذاشته شود، خود مردم تصميم‌شان را در مورد طرح و چگونگي آن اعلام خواهند کرد.» پس از آن، موج گسترده‌اي در مجلس عليه اين سخن احمدي‌نژاد ايجاد شد که در رأس آنها محمدرضا باهنر بود که گفته بود: «گرهي را که با دست باز مي‌شود، با دندان باز نمي‌کنند.» اما در سال 1389 به تدريج مواضع مجلس نسبت به دولت‌ نرم‌تر شد و اختياراتي به دولت داده شد تا بتواند مرحله اول هدفمندي يارانه‌ها را مطابق با طرح مدنظر خود اجرا كند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شیوه دموکراتیک «همه‌پرسی» برای تصمیم‌گیری سیاسی، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شد و اصول متعددی از قانون اساسی، مانند اصول 6، 59، 99، 123، 132 و 177 به گونه‌ای به موضوع حق دخالت مردم در سرنوشت سیاسی، انتخابات و همه‌پرسی اشاره دارد. از این رو اصل همه‌پرسی فرصت و امکانی برای بهینه‌سازی سازوکارهای دموکراتیک و اصلاح روندهای قانون‌گذاری بوده و درباره مراجعه به مسائل اساسی و بنیان‌های اصلی، مانند آنچه در سال‌های 1358 و 1368 اتفاق افتاد، مورد قبول همه است؛ اما موارد جزئی از قبیل مصادیق مذکور که با تن دادن به قانون و رعایت میثاق ملی آن طور که در نص آن است، نه آن گونه که سلیقه سیاسی یا تفسیر میلی ما می‌خواهد، قابل حل بوده و همه‌پرسی مقبول و مطلوب نظام اسلامی نیست. 
از سوی دیگر، بررسی این سه درخواست همه‌پرسی از سوی رؤسای‌جمهور و رئیس مجلس اسبق نشان می‌دهد، آنها در یک نکته و هدف فصل مشترک دارند و آن، «فزون‌طلبی قدرت و تلاش برای شکستن داربست‌های قانونی» کشور بوده است. طبیعی است هیچ نظام سیاسی در جهان اجازه نمی‌دهد به چارچوب‌های اساسی آن خدشه وارد شود. آیا نظام لیبرال دموکراسی غرب و سرمایه‌داری آمریکا که قبله آمال بسیاری از طراحان و حامیان همه‌پرسی به شمار می‌آیند و راز سعادت خود را در پیوند با منظومه فکری و فرهنگی غرب و به اصطلاح ارزش‌های آمریکایی جست‌وجو می‌کنند، برای هر مسئله‌ای اجازه همه‌پرسی می‌دهند؟ از آخرین همه‌پرسی‌ای که کشورهای توسعه‌یافته انجام داده‌اند، چند دهه و سده می‌گذرد؟  
مبتنی بر این موضوع، اگر بخواهیم برای هر موضوع پیش‌پا‌افتاده‌ای هزینه سیاسی و مادی به منظور برگزاری همه‌پرسی صرف کنیم، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و خودمان را از ظرفیت‌های قانون اساسی و دیگر قوانین موضوعه کشور محروم کرده‌ایم؛ نکته‌ای که در نشست مشترک رئیس‌جمهور، وزیران و استانداران با رؤسای سازمان‌های اقتصادی مطرح شد و آقای روحانی با بیان اینکه قانون اساسی کشورمان ظرفیت‌های بسیار زیادی دارد و به خوبی می‌تواند ضمن اداره کشور، رضایت عمومی را هم به شرط التزام و اجرای کامل آن برقرار کند، تأکید کرد: «باید از همه ظرفیت‌های قانون اساسی در مدیریت بهتر امور استفاده کنیم و فصول مختلف قانون اساسی از جمله فصل سوم قانون اساسی را که مربوط به حقوق ملت است، مورد توجه قرار دهیم.»
* امروز مسئله اصلی کشور چیست؟  
اما درباره طرح همه‌پرسی اخیر در جامعه، با توجه به اذعان رئیس‌جمهور به ظرفیت‌های قانون اساسی، این سؤال مطرح می‌شود که با وجود طراحی ظرفیت‌ها و سازوکارهای قانونی، اعم از حقوق اساسی و قوانین عادی و آیین‌نامه‌های اجرایی که بخش عمده آن نیز در اختیار دولت است و در طول این 40 سال توانسته است غالب موانع، مسائل و مشکلات را از پیش پای کشور و پیشرفت مردم بردارد، مسئله امروز کشور ما چیست که از راه‌های عادی قانونی قابل حل نیست؟
بهترین پاسخ به این پرسش از ناحیه مردم است. مردم با حضور خودشان در صحنه‌های گوناگون حمایت از نظام از طریق راه‌پیمایی‌های گوناگون و شرکت در انتخابات یا همراهی و کمک عملی به نظام، مانند همیاری در حوادث طبیعی، همچون زلزله همراهی خود را با نظام نشان داده و مقبولیت آن را نمایش می‌دهند. 
راه ملموس دیگر نظرسنجی‌هایی است که این روزها ارگان‌ها و کانال‌های گوناگون به ویژه پس از حوادث دی ماه جاری انجام داده و به طور قطع اگر به نظرسنجی و پیمایش ملی صداوسیما هم با نگاه تردیدآمیز بنگرند، نمی‌توانند از نتایج نظرسنجی‌های مرکز افکارسنجی خبرگزاری دولتی ایسنا(ایسپا) و همچنین آنالیز نظرسنجی دانشگاه مریلند آمریکا که با همکاری مؤسسه ایران‌پل انجام شده، بی‌تفاوت عبور کنند. اعداد و ضرایب این نظرسنجی‌ها با ضریب اختلاف یک تا دو درصد چنان به هم نزدیک است که ایجاد اتقان و اطمینان می‌کند. ماحصل این نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد، مردم به شدت از وضعیت بیکاری، گرانی، رفاه اندک، فاصله طبقاتی و فساد اقتصادی و اداری با درصدهای بالاتر از 65 درصد ناراضی هستند. گفتنی است، این حوزه‌ها به دولت مربوط می‌شود و مسائل مذکور اساس مشکلات امروز مردم ایران است که رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیر خود با کارکنان نیروی هوایی ارتش و در پیام تقدیرآمیزی که برای حضور میلیونی مردم در 22 بهمن (که همه‌پرسی واقعی با این مشکلات و رأی آری مجدد به نظام است) صادر کردند، بر مبارزه مسئولان به ویژه دولت با فساد و تبعیض در مقام عاملان اصلی نارضایتی مردم تأکید ویژه داشتند. آقای روحانی به طور حتم می‌دانند که در همین نظرسنجی‌ها ضریب اعتماد و مشروعیت و مقبولیت نظام و شخص رهبری بالای 85 درصد قید شده است.
چطور است آقای روحانی که از بن‌بست صحبت می‌کند و برای برداشتن آن نیاز به همه‌پرسی می‌بیند، لختی تأمل کند و ببیند دولت و ایده‌های اجرایی دولت یازدهم و دوازدهم پس از سپری کردن حدود پنج سال به بن‌بست رسیده یا نظام اسلامی عزیز؟ به راستی جناب آقای روحانی! غالب دستاوردهایی را که در 45 دقیقه اول صحبت‌تان احصا می‌کردید، بیشتر به کدام حوزه تعلق داشت و چه کسانی در کسب این دستاوردها نقش اصلی را داشتند که شما آنها را جزء دستاوردهای دولت برشمردید؟
آقای رئیس‌جمهور! چگونه است که همه‌پرسی را با برجامی شروع کنیم که پس از پنج سال، به اعتراف مسئولان بانک مرکزی و تیم هسته‌ای برای کشور و مردم عایدی جز روند تصاعدی تحریم‌ها و فشارها و به تازگی بازی خردگریز ترامپ نداشته است؟ به نظر شما، پاسخ مردم به موفقیت یا شکست ایده مرکزی دولت شما در اعتماد و تعامل با آمریکا چه نمره‌ای کسب خواهد کرد؟ صنعت هسته‌ای و هوافضا را برای اعتمادسازی متوقف کردید، اقتصاد کشور را معطل خارجی‌ها و نگاه به بیرون کردید، به مردم وعده پشتِ وعده دادید و حال که با بدعهدی و فزون‌خواهی‌های آمریکا مواجه شده‌اید، آیا درست است که با فرافکنی و گام به جلو شانه از مسئولیت پاسخگویی به مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم خالی کنید؟