خیابان گلستان هفتم پاسداران که محل اسکان یکی از سران فرقه‌ موسوم به دراویش گنابادی است، پس از چند روز حضور و ناامن‌سازی طرفداران این فرقه، روز دوشنبه رنگ اغتشاش به خود گرفت. شب شهادت بی‌بی دو عالم انگار دشمنان بار دیگر همه تلاش خود را متمرکز کرده بودند برای ایجاد ناامنی، آن هم ناامنی در دل مناطق شمالی پایتخت. 
دنبال چه می‌گردی؟ میدانی برای مجاهدت و احتمالاً عاقبت بخیری که ختم به شهادت باشد. اما تو را که به میدان‌های سوریه نبردند، حتی تو را به مرزها برای مرزبانی هم اعزام نکردند. اما حالا اینجا خیابان پاسداران که شاید محل جلوه اشرافی‌گری خیلی‌ها است، شده میدان مبارزه برای تو. 
عده‌ای اوباش این بار در پوشش  فرقه  دراویش گنابادی و به اسم حمایت از قطب خویش، اما در باطن بر اساس برنامه‌های ناامن‌سازی دشمنان به خیابان ریخته‌اند، همه آمده‌اند در میدان. شمشیرهای آخته این اراذل هم‌پیمان دشمن، بیرون آمده، حال یکی با اتوبوس می‌آید و سه نیروی مخلص یگان امداد به نام‌های؛ رضا امامی، محمدعلی بایرامی و رضا مرادی‌علمدار را شهید می‌کند و چند نفر را هم مجروح، چه توفیقی داشته‌اند این شهدا در شب شهادت مادر سادات و شهدا!
اما ماجرا فراتر از این است و این عده خیابان را می‌بندند و به عنوان محارب اقدام به ناامن‌سازی منطقه می‌کنند. حال دیگر جای تعلل نیست. خیلی‌ها به صحنه می‌آیند و می‌روند در دل آتش. چند نفر دیگر با خودرو زیر گرفته می‌شوند. 
اما در میانه میدان  آنها  می‌خواهند انفجاری مهیب ایجاد کنند؛ لذا کپسول 11 کیلویی گاز را به میان آتش می‌اندازند و فرار می‌کنند، اما این بار تو که مشتاق جهاد و شهادت هستی به میدان آمده‌ای و می‌روی برای نجات مردم و کشور کپسول گاز را از دل آتش بیرون می‌آوری، اما چه جماعت پستی هستند این طریقتی‌های بی‌شریعت که از غیظ این کار تو، تو را می‌گیرند و به میان خود می‌برند و شاید عده‌ای از دور قمه‌ها و شمشیرهایی را می‌بینند که بر پیکرت فرود می‌آید و تو محمدحسین حدادیان در شبی فاطمی، شهید فاطمی می‌شوی.

معاون بهداشت و درمان کل سپاه


سردار عبداللهی گفت: «آیین ششمین اعطای جایزه ملی شهید دکتر رهنمون و هشتمین کنگره علمی تروما و طب رزم نهم و دهم اسفند برگزار می‌شود.»
سردار احمد عبداللهی، معاون بهداشت و درمان کل سپاه در گفت‌وگو با خبرنگار صبح صادق درباره ششمین دوره اعطای جایزه شهید دکتر رهنمون اظهار داشت: «امسال برنامه اعطای جایزه ملی شهید دکتر رهنمون در اردوگاه شهید باکری خرمشهر با سخنرانی سردار سیدیحیی صفوی، دستیار و مشاورعالی فرمانده معظم کل قوا برگزار می‌شود و طی آن از ۲۶ شهید، هشت پزشک شهید، هفت فرمانده شهید بهداری، شش پرستار و بهیار شهید و پنج دانشجوی شهید با حضور خانواده‌های‌شان تجلیل به عمل می‌آید.» وی افزود: «هشتمین کنگره علمی تروما و طب رزم نیز با برگزاری پنل‌های تخصصی چهارشنبه نهم اسفند ماه در بیمارستان صحرایی علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) آبادان برگزار می‌شود.»
سردار عبداللهی درباره چگونگی انتخاب خانواده شهدای جامعه پزشکی برای اهدای جایزه شهید رهنمون، بیان داشت: «انتخاب شهدای جامعه پزشکی برای اهدای جایزه شهید رهنمون به خانواده‌های آنها با پیشنهاد معاونت بهداشت و درمان کل سپاه و با تصویب هیئت امنای جایزه شهید رهنمون صورت می‌گیرد که این هم بر اساس ملاک‌هایی همچون سابقه جبهه و سطح مسئولیت انجام می‌شود.»

دکتر یدالله جوانی/ حوادث تلخ خیابان پاسداران با فاصله بسیار کم به لحاظ زمانی از حوادث دی ماه در چندین شهر کشور،‌ از زوایای گوناگون نیاز به تحلیل دقیق دارد. در این نوع اغتشاشات، بی‌شک نقش دشمنان، یک نقش برجسته و انکارناپذیر است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در تحلیل حوادث و اغتشاشات دی ماه، مبتنی بر اطلاعات دقیق، مثلث شوم خارجی را شامل:
۱ـ آمریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان طراحان اغتشاشات،

۲ـ خاندان آل‌سعود به عنوان حامیان مالی و
۳ـ منافقین به عنوان نیروهای میدانی،‌ معرفی کردند.

در این مثلث شوم، ضلع سوم به لحاظ شکلی و عنوانی در هر حادثه‌ای، می‌تواند تغییر کند. در حوادث خیابان پاسداران، جریان نفاق در لباس دراویش ضلع سوم را تشکیل می‌دهد. بی‌تردید در آینده، حوادث دیگری رخ خواهد داد و در هر یک از این حوادث، ضلع سوم عنوان و شکل متفاوتی خواهد داشت. در واقع دشمنان اصلی، ‌یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و آل‌سعود با مشاورت‌های راهبردی پیر استعمار انگلیس خبیث، بر راهبرد و سیاست استمراربخشی به بروز اغتشاشات در داخل ایران تمرکز کرده‌اند. این نکته کلیدی را تمامی مسئولان کشور، ‌تمامی جریان‌ها، احزاب، ‌گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی با گرایش‌های مختلف و عموم ملت ایران باید به دقت مورد توجه قرار دهند. همگان باید به این نکته توجه داشته باشیم که،‌ دشمن بر مسائل داخلی ایران تمرکز کرده است. این توطئه شوم و اهداف راهبردی دشمنان در این توطئه را، ‌باید به درستی شناخت و با آن مقابله کرد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بخشی از دعای خود در پایان شب آخر مراسم سوگواری ایام فاطمیه(سلام‌الله‌علیها)، با دعای: «پروردگارا توطئه‌های دشمن علیه جمهوری اسلامی را باطل کن»، اغتشاشات اخیر را نمونه‌ای کوچک از این توطئه‌ها دانستند و فرمودند: ‌«پروردگارا! به محمد و آل محمد،‌ کسانی که با همه وجود، با همه‌ اخلاص، ‌با همه توان در مقابل این توطئه‌ها می‌ایستند، همه آنها را مشمول لطف و رحمت خودت قرار بده، کمک‌شان بفرما. پروردگارا! به محمد و آل محمد، نیروهای بسیج را،‌ نیروی انتظامی را، ‌سپاه و ارتش را، ‌همه کسانی را که در این راه‌ها خدمتگزاری می‌کنند، ‌کمک فرما.»
یکی از سؤالات مهم در تحلیل این حوادث که نقش دشمن در آن آشکار دیده می‌شود،‌ چیستی نقطه هدف اصلی دشمن در رقم زدن این اغتشاشات است. بی‌ثبات‌سازی، ‌ناآرام‌سازی،‌ دامن زدن به درگیری‌های داخلی و مخدوش‌سازی امنیت داخلی ایران،‌ نمونه‌هایی از اهداف دشمنان در توطئه است. اما با اطمینان می‌توان گفت، نقطه هدف در این اغتشاشات در مقطع کنونی، ‌مشغول‌سازی نظام جمهوری اسلامی و قدرت توسعه‌یافته آن در منطقه، به مسائل داخلی کشور است. دشمنان با توجه به شکست‌های راهبردی که در پی فروریختن داعش در سوریه و عراق متحمل شدند، با توجه به نگرانی‌هایی که از نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در شکل‌دهی به نظم نوین منطقه‌ای در غرب آسیا به عنوان راهبردی‌ترین منطقه جهان پیدا کرده‌اند، به دنبال ناکام‌سازی جمهوری اسلامی در ایفای چنین نقشی هستند. بازنده اصلی تحولات غرب آسیا که با مدیریت عالی جمهوری اسلامی در جریان است؛ مثلث آمریکا،‌ رژیم صهیونیستی و آل‌سعود به همراه متحدین اروپایی این مثلث از جمله پیر استعمار انگلیس خبیث می‌باشند. بر همین اساس این مثلث، فعال شده و از طریق بحران‌آفرینی در داخل کشور ایران به شکل‌های مختلف، ‌می‌خواهد نظام جمهوری اسلامی و مسئولان آن را،‌ سرگرم مسائل داخلی کند. دشمنان به دنبال سایش قدرت توسعه‌یافته ایران، ‌از طریق پدید آوردن اغتشاشات و ناآرامی‌های داخلی هستند.
آنان در پی آنند تا سرلشکر سلیمانی‌ها و یاران‌شان، به جای تدبیر و پیشبرد امور در منطقه، ‌به ناچار متوجه مسائل داخلی ایران شده، ‌برای حفظ اساس جمهوری اسلامی، اولویت‌های‌شان را تغییر بدهند. بدیهی است که در چنین وضعیتی، باید با هوشیاری و بسیج نیروها و همسو کردن تمامی ظرفیت‌ها، علاوه بر جلوگیری از پدیدآیی اغتشاشات داخلی و برخورد قاطع با عوامل آن، به نقش‌آفرینی‌ها در منطقه شتاب بیشتری بخشید. باید بدانیم مثلث شوم بحران‌آفرین در ایران، نفس‌هایش در منطقه به شماره افتاده و به پایان عمر خود نزدیک‌تر از هر زمان دیگر شده است. دوران آمریکا در منطقه پایان یافته، رژیم صهیونیستی سقوطش قطعی و خاندان آل‌سعود با پرونده‌ای سراسر خیانت و جنایت در جهان اسلام،‌ چاره‌ای جز رفتن به موزه تاریخ ندارد. با ثبات قدم در مسیر انقلاب، ‌چنین آینده‌ای را به چشم‌ خواهیم دید. ان‌شاءالله


  حسین عبداللهی‌فر/ شاید بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب نسبت به برخورد بزرگوارانه نظام با برخی رفتارها و افراد گلایه‌مند بوده و بر این گمان هستند که در مقابل آنها نباید بیش از این مماشات کرد. استدلال این افراد این است که یک پاسخ محکم و افشاگرانه نسبت به اهداف برخی از افراد، تکلیف مردم را روشن کرده و همان برخوردی را خواهند کرد که با بازرگان، بنی‌صدر، شریعتمداری، منتظری و امثال آنها کردند. 
این در حالی است که شواهد نشان می‌دهد صبر راهبردی نظام نتیجه‌بخش بوده و هر چه زمان می‌گذرد افراد مذکور اهداف پنهان خود را روشن‌تر می‌سازند و مردم به نیّات بدخواهانه آنها بیش از پیش پی می‌برند. 
احمدی‌نژاد یکی از مصادیق این دسته از افراد است که هر چه از لطف و صبر نظام بهره بیشتری می‌برد، اغراض اصلی و نیات درونی‌اش را آشکارتر می‌سازد. وی در آخرین نامه خود به رهبر معظم انقلاب، با وارد کردن برخی اتهامات و سخنان خلاف واقع اقدام به ارائه سه راهکار فوری برای اصلاح اوضاع کشور کرده که نه تنها قابلیت اجرا نداشته؛ بلکه کشور را با چالش‌های جدیدی مواجه می‌سازد. 
احمدی‌نژاد در اولین راهکار خود از «برگزاری انتخابات آزاد برای ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی» سخن می‌گوید. راهکاری که قانوناً امکان اجرا ندارد؛ چراکه برای برگزاری انتخابات، یا باید انتخابات پیشین را باطل اعلام کرد که به نوعی اصرار به همان روش سران فتنه در سال 88 برای برکناری احمدی‌نژاد است و قطعاً نظام زیر بار چنین بدعتی نمی‌رود، یا باید مطابق با قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی برای اعلام عدم کفایت رئیس‌جمهور فعلی دست بکار شود. صرف‌نظر از اینکه مشخص نیست استیضاح رئیس‌جمهور در مجلس کنونی رأی می‌آورد یا خیر و در صورت استیضاح با چه نتیجه‌ای مواجه می‌شود؟ احمدی‌نژاد در پیشنهاد خود خواستار انتخابات همزمان مجلس نیز است که در واقع امکان اعلام عدم کفایت را نیز غیرممکن ساخته است. ضمن آنکه برگزاری انتخابات مجلس با مشکلات جدی‌تر مواجه است؛ زیرا نه ابطال انتخابات در قانون پیشنهاد شده و نه انحلال مجلس. 
راهکار دیگر احمدی‌نژاد تغییر فوری رئیس قوه قضائیه است که به دلیل قرار داشتن در زمره اختیارات رهبری، ظاهراً امکان اجرا دارد، لکن عملی شدن آن در وضعیت فعلی که یکی از خواسته‌های احمدی‌نژاد است، هم خلاف حکمت، تدبیر، عدالت و مکانیسم تصمیم‌گیری در سطوح عالی نظام بوده و هم ابهامات و سؤالات بسیاری را در افکار عمومی ایجاد می‌کند.  عزل رئیس دستگاه قضا تحت فشار فردی که از یک متهم در آستانه صدور حکم دفاع کرده و برای جلوگیری از ادامه دادگاه وی تاکنون دست به هر اقدامی زده، آیا به عدالت‌گستری کمک می‌کند؟ عزل رئیس یک قوه پس از قرار گرفتن در معرض اتهاماتی ثابت نشده آن هم بنابه تقاضای شخص اتهام زننده، وفق عدالت است یا ضد آن؟ به ویژه آنکه فرد اتهام زننده به رئیس قوه قضائیه و درخواست‌کننده عزل وی در کارنامه خود به ویژه در رابطه با تخریب رئیس یک قوه دارای رفتار مغایر اخلاق، خلاف شرع و مصالح عمومی بنابه فرموده رهبر معظم انقلاب است. 
راهکار سوم احمدی‌نژاد که به «صدور دستور آزادی و منع تعقیب برای تمام کسانی‌ که تحت عناوین مختلف و از جمله اعتراض به شرایط و نحوه اداره کشور، تضعیف و تبلیغ علیه نظام یا انتقاد از حضرت‌عالی و دیگر مراکز و مقامات حکومتی از سالیان گذشته تاکنون بازداشت یا محکوم شده‌اند و ختم رسیدگی به تمام ادعاهای مطرح شده در این زمینه» اختصاص دارد به صراحت از هدف وی در صدور چنین نامه‌هایی پرده برداشته و با عنایت به اطلاع وی از عدم امکان اجرای خواسته‌هایش می‌توان مقصود وی را رها کردن آخرین تیرهای در کمان خویش پیش از صدور و اجرای حکم بقایی دانست. 
طرح اتهاماتی مانند ادعای زندانی بودن منتقدان به رهبر معظم انقلاب که به هیچ وجه قابل اثبات نیست، ذیل نامه‌ای که در ابتدای آن فلسفه نگارش آن را فرمایشات ایشان در 29 بهمن ماه عنوان می‌کند، گواه روشنی بر خارج شدن نگارنده نامه از مدار خودکنترلی و محاسبه‌گری است؛ چراکه پیشتر از این (دی ماه) رهبر معظم انقلاب وی را پس از سیاه‌نمایی و وارد کردن اتهام به رئیس قوه، از ادامه این رفتار بازداشته و به صراحت فرمودند: «کسانی هستند و انسان مشاهده می‌کند که یا امروز همه‌ امکانات مدیریّتی کشور در اختیار اینها است یا دیروز تمام امکانات مدیریّتی در اختیار اینها بوده، آن‌وقت به قول فرنگی‌مَآب‌ها نقش اپوزیسیون به خودشان می‌گیرند. این کسانی که کشور در اختیارشان است یا در اختیارشان بوده، اینها دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند، موضع [بگیرند]؛ باید موضع مسئولانه [بگیرند]، باید پاسخگو باشند.» 
اکنون سؤال اساسی این است که هدف احمدی‌نژاد از طرح راهکارهای غیر قابل اجرا و اساساً این نامه‌نگاری‌ها و اقدامات نامتعارف چیست؟
در اینکه نامه‌نگاری‌ها و رفتارهای اخیر احمدی‌نژاد ارتباط مستقیمی با پرونده بقایی و دادگاه ایشان دارد، شکی نیست و احمدی‌نژاد به دو علت نمی‌خواهد این دادگاه به صدور حکم بقایی برسد. یکی اینکه نفس محکومیت بقایی برای وی دشوار است؛ چراکه از نظر وی بقایی فردی پاک‌دست معرفی شده و تاکنون دفاعیات زیادی از وی کرده است؛ از این رو احکام سنگین بقایی ابطال نظر احمدی‌نژاد را اثبات و دفاع از وی را مسئله‌دار می‌کند. ضمن آنکه احتمالاً در پرونده بقایی مسائلی وجود دارد که روشن شدن آنها پای شخص احمدی‌نژاد را نیز به میان می‌کشد. 
به عبارت دیگر، از نظر احمدی‌نژاد، شخص بقایی در جایی قرار دارد که روند محاکمات متخلفان دولت دهم را به وسط دایره نزدیک‌تر می‌کند. از این زاویه، نفر بعدی که باید پای میز محاکمه قرار گیرد، مشایی است و سپس نوبت خود وی فرا می‌رسد؛ از این رو هر میزان جنجال برای جلوگیری از این روند در مقطع فعلی توجیه دارد و اگر زمان در آرامش سپری شود، امکان جلوگیری از آن ناممکن می‌شود.
اما درباره اینکه احمدی‌نژاد از این نامه و راهکارهای سه‌گانه چه مقصودی را دنبال می‌کند، سه دیدگاه متفاوت وجود دارد: 
دیدگاه اول معتقد است، احمدی‌نژاد احتمال تغییرات در قوه قضائیه را بعید نمی‌داند؛ لذا با این کار، خود را بر سر دوراهی دو سر برد قرار می‌دهد؛ یعنی اگر نظام اقدام به تغییر رئیس قوه کرد، وی آن را مصادره به مطلوب و اقدامی برای اثبات مدعای خود قلمداد می‌کند و اگر نظام به هر دلیلی دست به تغییر نزد، از نظر خودش، توانسته است ریشه مشکلات را به جایی دیگر احاله داده و حداقل سودی که می‌برد، این است که دادگاه بقایی و ادامه آن را سیاسی جلوه می‌دهد؛ چرا که وی می‌داند چنانچه رئیس قوه قضائیه تغییر کرده، اما روند محاکمات حلقه احمدی‌نژادی‌ها طبق قانون ادامه پیدا کند، وی برای سیاسی جلوه دادن احکام در زمان ریاست جدید خلع سلاح می‌شود. 
دیدگاه دوم این است که هدف احمد‌ی‌نژاد تنگ کردن عرصه بر نظام و وادار کردن آنها به برخوردی نظیر بازداشت یا حصر است؛ چراکه چنانچه این اتفاق رخ دهد، روند محاکمات حداقل به خود وی نرسیده و مانع محکومیت وی نزد افکار عمومی می‌شود؛ به همین دلیل وی تلاش می‌کند پیش از اینکه نزد مردم مجرم شناخته شده و با قوانین جمهوری اسلامی محکوم شود، از طریق احکام حاکمیتی و تصمیمات امنیتی محبوس شود تا با فرار به جلو در حافظه تاریخی ملت و نزد افکار عمومی بیرون از کشور قهرمان جلوه کند.
دیدگاه سوم معتقد است احمدی‌نژاد با روندی که اواخر سال گذشته شروع کرده و به تعبیر رهبر معظم انقلاب «اپوزیسیون بازی» راه انداخته است، به این نتیجه رسیده که پایگاه اجتماعی خود در داخل کشور و در بین نیروهای ارزشی و معتقدان به نظام را از دست داده، از این رو به فکر اتخاذ ژست اپوزیسیونی و حتی ایفای نقش در حد رهبری اپوزیسیون افتاده است. مدعای صاحبان این دیدگاه، نامه‌نگاری‌های گستاخانه به عالی‌ترین شخص کشور، به کار بردن ادبیات موهن، انتقاد از شخص رهبری، فاسد نشان دادن هر سه قوه و نیاز به تغییر فوری در آنها، در پیش گرفتن رفتارهای هنجارشکنانه مانند بست‌نشینی، تهدید قوا، راهکارهای چالش‌برانگیز و... است.
اطرافیان وی که احتمال برخورد نظام به تخلفات و انحرافات‌شان را بالا می‌بینند، درصدد کشاندن احمدی‌نژاد به دنبال خود برآمده یا خود احمدی‌نژاد با جدی تلقی کردن چالش‌های سر راه نظام، به جای پذیرش سهم و مسئولیت خود در بروز این چالش‌ها، با فرار به جلو، لباس ناجی به تن کرده و گوی مخالف‌خوانی را از همه مخالف‌خوان‌ها ربوده است. همان‌گونه که کروبی نیز در سودای رهبری اعتراضات به صدور نامه مشابه پرداخت که البته تحت تأثیر اطرافیانش بود که پا در خارج از کشور دارند.


   مهدي سعيدي/ انقلاب اسلامي تنها تحولي در بازيگران عرصه سياسي کشور نبود، بلکه خلق ساختاري نوين در نظام سياسي بود که در نظام بين‌الملل مانندي براي آن نمي‌توان يافت. در اين ساختار، توزيع قدرت از منطقي متفاوت برخوردار است که حاصل آن شايسته‌سالاري و به قدرت رسيدن صاحبان صلاحيت از درون فرآيند مردم‌سالاري است. نظام اسلامي که بنيان و بناي جوهري خود را بر سالار و حاکم بودن مردم گذاشته است، براي آنکه اين مردم‌سالاري در نهايت به شايسته‌سالاري نيز ختم شود، نهادي قانوني را طرح‌ريزي کرد که حافظ شايسته‌سالاري انتخابات در کشور باشد. شوراي نگهبان افزون بر وظيفه ذاتي خود که نظارت بر مصوبات مجلس شوراي اسلامي و تطبيق آن با شرع مقدس و قانون اساسي است، وظيفه نظارت بر اکثريت انتخابات‌هاي کشور را نيز برعهده دارد. شوراي نگهبان موظف است صلاحيت نامزدهاي گوناگون انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري را احراز کند تا در گام بعدي مردم از ميان صاحبان صلاحيت، کسي را که اصلح دانسته و مطابق سليقه و انتخاب آنها است، برگزينند. حاصل اين ديالکتيک صلاحيت‌هاي ديني و انتخاب مردمي، همان است که از آن به «مردم‌سالاري ديني» ياد مي‌شود.
به واقع، شوراي نگهبان را بايد متضمن مردم‌سالاري ديني دانست که اين امر خطير در طول نزدیک به چهار دهه محقق شده است. هرچند ممکن است در اين بين غفلت‌ها و خطاهايي نيز سر زده باشد و احیاناً فرد يا جرياني سياسي متضرر شده باشد؛ اما نبايد فراموش کرد که در نهايت اين شوراي نگهبان است که مشروعيت و اعتبار انتخابات را در نظام اسلامي تأیید مي‌کند.
در طول اين سال‌ها، از جانب جريان‌هاي سياسي متعددي به شوراي نگهبان هجمه شده است. طبيعي است که نتيجه قضاوت شوراي نگهبان درباره نامزدها، مورد رضايت همه جريان‌هاي سياسي نباشد؛ از این رو اين وضعيت موجب شده است همواره در حين فرآيند انتخابات يا در ادامه آن شاهد تخريب شوراي نگهبان باشيم. دشمني دشمنان نظام اسلامي نيز با شوراي نگهبان اظهر من الشمس است و دلايل آن نيازمند برشمردن نيست! چرا که شوراي نگهبان را يکي از ارکان مهم حافظ جمهوريت و اسلاميت نظام اسلامي مي‌داند.
آخرين نمونه از هجمه به شوراي نگهبان را مي‌توان در نامه سرگشاده محمود احمدي‌نژاد خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامي دانست که به تازگي انتشار عمومي يافته و بزرگ‌ترين اتهامات را در اين سياهه عليه اين نهاد منتشر کرده است. ادعاهاي ناصوابي که براي آن اسناد و مدارکي ارائه نشده و تنها تکرار اتهاماتي است که از دشمنان شوراي نگهبان در طول سال‌هاي اخير شنیده‌ایم. وي در بخشي از اين نامه ادوار انتخابات کشور را زير سؤال برده و آن را محصول مهندسي شوراي نگهبان و دخالت نهادهاي نظامي و امنيتي دانسته و خواستار برگزاري زودهنگام انتخاباتي آزاد براي جايگاه رياست‌جمهوري و مجلس شده است!
اين ادعا در حالي صورت مي‌گيرد که احمدي‌نژاد خود در جريان انتخابات‌هايي به قدرت رسيده که رقيبش وي را به تقلب و تخلف متهم کرده و خواهان ابطال آن انتخابات بوده است! در آن مقطع اين شوراي نگهبان و دستگاه‌هاي حافظ امنيت انتخابات بودند که با صيانت از آرای ملت در برابر زياده‌خواهي فتنه‌گران ايستادند و رياست‌جمهوري وي را تأیید و تثبیت کردند! اما حال که نيروهاي دست دومش در انتخابات سال‌های 1392 و 1396 ردّ صلاحيت شده‌اند، ناجوانمردانه شوراي نگهبان را به مهندسي انتخابات متهم کرده است!
واقعيت آن است که گذر زمان جريان انحراف را کاملاً همسو و در پيوندي راهبردي با فتنه‌‌گران قرار داده است و حرف‌هاي ديروز فتنه‌گران امروز با تعابيري ناشيانه از سوی اين جريان تکرار مي‌شود! هر دو نظام اسلامي را متهم به عدم برگزاري انتخابات آزاد مي‌کنند و اين در حالي است که وظيفه قانوني شوراي نگهبان صيانت از حقوق و آرای ملت در انتخابات است، انتخاباتي که تنها کساني در آن امکان نامزد شدن دارند که از صلاحيت‌هاي قانوني لازم برخوردار باشند! شوراي نگهبان امروز در صف اول ايستادگي در برابر جريان‌هاي قدرت‌طلب و انحرافي قرار دارد و با قاطعيت تمام در برابر اين زياده‌خواهان ايستاده است. تداوم اين ايستادگي امروز مهم‌ترين مطالبه ملت از شوراي نگهبان است. ردّ صلاحيت‌شدگان انتخابات نيز بهتر است به جاي عقده‌گشايي به فکر تأمین صلاحيت خود بوده و بازندگان انتخابات نيز بهتر است به جاي فرافکني خود را تسليم خواست ملت کنند!

  محمدرضا مرادی/ عربستان سرزمین طلای سیاه است. این جمله معروف‌ترین توصیف از جامعه عربستان در سطح جهان است. با این گزاره، تصور می‌شود که مردم عربستان در رفاه و خوشبختی مالی زندگی می‌کنند و آمار بیکاری، تورم و فقر در این کشور بسیار پایین است. سفرهای شاهزاده‌های سعودی به کشورهای دیگر نیز این گزاره را تأیید می‌کند که عربستان جامعه‌ای متمول و پولدار است؛ اما آیا در واقعیت نیز چنین است یا اینکه درآمدهای نفتی عربستان تنها در اختیار قشر خاصی از شاهزادگان است؟
طبق گزارش بلومبرگ، عربستان در سال 2018 شاهد بدترین عملکرد در بین اقتصادهای مورد بررسی بوده و ارزش فلاکت آن از 5/12 به 4/15  رسیده که این کشور را با چهار رتبه ارتقا از رتبه 14 در سال 2017 به رتبه دهمین اقتصاد فلاکت‌زده جهان رسانده است. این گزارش نشان‌دهنده آن است که اقتصاد عربستان برخلاف تبلیغات صورت گرفته در این باره با چالش‌های بسیاری مواجه است.
شاخصه‌های مورد بررسی در رتبه‌بندی کشورها درباره فلاکت بیشتر متمرکز بر دو بخش فقر و بیکاری هستند. عربستان با وجود دارا بودن بزرگ‌ترین ذخایر شناخته شده نفتی در جهان و همچنین جایگاه نخست تولیدکنندگان، در عمل با جامعه‌ای به شدت از لحاظ اقتصادی پر چالش مواجه است. برخی گزارش‌ها از وجود بیش از پنج میلیون فقیر در عربستان حکایت دارد. در واقع در حالی که دولت عربستان آمار فقر را تنها 5/12 درصد اعلام کرده است؛ اما اختصاص هفت میلیارد دلار در سال 2014 برای مبارزه با فقر نشان‌دهنده این است که این رقم بسیار بالاتر از آمارهای اعلامی است. علاوه بر این طبق اعلام وزارت امور اجتماعی یک میلیون و 500 هزار نفر در سال از خدمات تأمین اجتماعی و به اصطلاح کمک هزینه زندگی بهره‌مند هستند و این خود نشان‌دهنده بالا بودن تعداد فقرا در عربستان است. آمارهای غیر رسمی در سال 2003 نشان دهنده این بود که نزدیک به 13 درصد مردم عربستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ البته در همان زمان برخی دیگر از آمارها این رقم را 25 درصد اعلام کردند. در این میان مناطق شیعه‌نشین درصد فقر بالاتری را نسبت به دیگر مناطق عربستان تجربه می‌کنند و پس از این منطقه در سه استان جنوبی عسیر، نجران و جیزان تقریباً بالاترین میزان فقر گزارش شده است. علاوه بر این وزیر اقتصاد و برنامه‌ریزی عربستان اعلام کرده است که 60 درصد از مردم عربستان صاحب مسکن هستند و این به معنای این است که به دلیل فقر 40 درصد از مردم عربستان بدون مسکن هستند، حتی برخی آمارها میزان فقر در جامعه عربستان را 40 درصد نیز اعلام کرده‌اند.
علاوه بر میزان فقر در جامعه عربستان، درصد بیکاری نیز بسیار بالا است. برخی آمارها نشان می‌دهد که در چهار ماهه نخست سال 2017 میزان بیکاری در عربستان 7/12 درصد بوده است. طبق این گزارش بیشترین میزان بیکاری در مناطق شیعه‌نشین در منطقه «الشرقیه» گزارش شده است؛ ولی علاوه بر مناطق شیعه‌نشین شهرها و استان‌های دیگر این کشور نیز با میزان بالای فقر مواجه هستند. میزان بیکاری در استان «الجوف» در شمال عربستان 6/22 درصد، در مدینه 2/21 درصد، در جازان 5/17 درصد، در الحائل 8/16 درصد و در ریاض 6/11 درصد گزارش شده است. طبیعتاً در صورت امکان بررسی‌های دقیق و میدانی و بدون سانسور از سوی نهادهای حاکمیتی عربستان، میزان بیکاری به مراتب رقم بالاتری را نشان خواهد داد.
در واقع بررسی دو شاخص فقر و بیکاری در عربستان نشان‌دهنده این مسئله است که برخلاف تصویر مرفهی که رسانه‌های سعودی از جامعه عربستان منتشر می‌کنند، مردم این کشور با مشکلات شدید اقتصادی مواجه هستند و در این میان سیاست‌های ریاضتی ملک‌سلمان در زمینه اقتصادی نیز مشکلات را بیشتر کرده است. این مسئله به معنای آن است که تمامی امکانات و درآمدهای ارزی عربستان در اختیار هفت هزار شاهزاده سعودی است و مردم این کشور از درآمدهای ارزی هیچ بهره‌ای نمی‌برند. در کل عربستان بیش از هشت دهه است که در گروگان خاندان سعودی گرفتار شده و همین مسئله ریشه تمامی مشکلات این کشور است.


 رضا اشرفي/ ماه آينده در مصر انتخابات رياست‌جمهوري برگزار خواهد شد. مقامات فعلي مصر در سطوح گوناگون در حال مديريت و آماده‌سازي انتخاباتي هستند كه از نظر بسياري از منتقدان و حتي موافقان السيسي،‌ رئيس‌جمهور نظامي مصر، پيروز انتخابات مشخص است و السيسي بار ديگر اين كرسي را در اختيار خواهد گرفت. از اين منظر از هم اكنون اين انتخابات را نمايشي ناميده‌اند؛ زیرا بايد فضايي شكل بگيرد تا گفته شود السيسي طي مبارزه انتخاباتي اين پست را بار ديگر در اختيار گرفته است. 
اين همان مسئله‌اي است كه آمريكا و رژيم صهيونيستي نيز به دنبال آن هستند. عبدالفتاح السيسي بهترين گزينه‌اي بود كه تل‌آويو به واشنگتن پيشنهاد داد تا براي پس از كودتاي سفيد عليه محمد مرسي، جايگاه رياست‌جمهوري را در اختيار بگيرد. به هر جهت حضور اخوان‌المسلمين در رأس امور سياسي مصر براي رژیم صهیونیستی و همچنين آمريكا خوشايند نبود؛ زیرا اين طيف طي سال‌هاي متمادي عليه سياست‌هاي صهيونيستي مبارزه كرده بودند و هنوز بخشي از سياست‌هاي ضدصهيونيستي را با خود به همراه دارند. به همين منظور باید از قدرت كنار گذاشته مي‌شدند. 
اين مسئله و همچنين تهديدات منطقه‌اي كه از سوي اخواني‌ها در حال رشد يافتن بود، آمريكا و رژیم صهیونیستی را بر آن داشت تا با همراهي مالي عربستان سعودي عليه اخوان در قدرت مصر اقدام كنند. همين مسئله تركيه و قطر را در برابر اين طيف قرار داد؛ اگر چه تا مدت‌ها اين مخالفت‌ها پنهان نگاه داشته شد و سعي شد اختلافات به گونه‌اي حل شود يا اينكه دست‌كم كاهش پيدا كند؛ اما جريان‌های بعدي به ویژه در ماه‌هاي اخير نشان داده است، اين اختلافات سر باز كرده است كه رويارويي كلامي و سياسي قطر و عربستان سعودي و همچنين تركيه با آمريكا در همين سطح قابل تحليل است. 
در كنار همه اين جريان‌ها آمريكا، رژیم صهیونیستی و عربستان در داخل مصر، فعلاً بازي قدرت را پيروز شده‌اند و توانسته‌اند يك ديكتاتوري نظامي‌ـ امنيتي را جایگزین ديكتاتوري سياسي حسني مبارك كنند. بنابراين، در اين كشور يك گام رو به جلو گذاشته‌اند و براي امنيت تل‌آويو ديوار محافظتي ايجاد كرده‌اند. 
بحث كودتاي سفيد در مصر و روي كار آمدن يك ديكتاتور نظامي‌ـ امنيتي در اين كشور وقتي جدي‌تر مي‌شود كه قدرت در آمريكا در اختيار جمهوريخواهان قرار گرفته و رياست آن نيز به عهده دونالد ترامپ است. به گونه‌اي كه با حمله شديد به باراك اوباما همه تلاش خود را براي حمايت بي چون و چراي رژيم صهيونيستي انجام مي‌دهد و طي اقدامات خاص به دنبال تقويت بي‌چون و چراي اين رژيم است كه بارزترين نمونه آن موافقت انتقال پايتخت آمريكا به بيت‌المقدس است. 
در اين شرايط ديده مي‌شود، يك ماه پیش از انتخابات نمايشي مصر، ركس تيلرسون، وزير خارجه آمريكا به قاهره سفر مي‌كند تا از عملكرد السيسي براي پس از انتخابات تضمین‌های لازم را بگيرد. 
در همين زمینه، تيلرسون در اولين سفر دوره مأموريت خود به قاهره تأكيد مي‌كند: «مصر شریک مهمی برای آمریکاست»؛ زیرا همه مناسبات سياسي و امنيتي واشنگتن و تل‌آويو را در منطقه رعايت مي‌كند. بنابراين در آينده آمريكا همان‌گونه كه به دنبال كم كردن نگراني‌هاي خود از امنيت رژیم صهیونیستی است،‌ براي بالا بردن سطح اقتصادي مصر نيز مي‌كوشد.
نقش السیسی در بقای رژیم صهیونیستی زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم طبق قراردادی که به امضا رسید، این رژیم  قرار است به مدت 10 سال مبلغ 15 میلیارد دلار به مصر گاز بفروشد. شرکت حفاری «دیلک» اعلام کرد، توانسته است با شرکت «دولفینوز» مصر توافق صادرات گاز به مصر را به میزان 64 میلیارد متر مکعب و در طول 10 سال به ارزش 15 میلیارد دلار به امضا برساند. پس از این توافق، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی این توافق را تاریخی خواند. همچنین رسانه‌های صهیونیستی و مصری اعلام کردند، ارزش این قرارداد تا پایان آن به 20 میلیارد دلار خواهد رسید. بسیاری از ناظران سیاسی بر این امر تأکید دارند که انتخاب این مقطع زمانی برای نجات نتانیاهو از اعتراض‌های داخلی به سیاست‌ها و البته فساد مالی وی است. 
هر چند که ادعا می‌شود این اقدام در چارچوب تأمین نیازهای گازی مصر بوده؛ اما پیامدهای این اقدام ورای این مسئله را نشان می‌دهد. نخست آنکه این تبادل گازی وابستگی مصر به رژیم صهیونیستی را در پی دارد و موجب می‌شود مصر عملاً دیگر آزادی عملی در برابر این رژیم و زیاده‌خواهی آن نداشته باشد؛ به ویژه اینکه رژیم صهیونیستی به دنبال اقدام علیه مصر در سینا است. 
دوم آنکه این توافق در حالی صورت می‌گیرد که میان لبنان و رژیم صهیونیستی بر سر منابع نفت و گاز در مناطق مرزی تنش‌های گسترده‌ای روی داده و لبنان حاضر به کوتاه آمدن در برابر سلطه‌گری صهیونیست‌ها نیست. نکته مهم آن است که وقتی مصر چنین توافقی را امضا می‌کند، این بهانه را برای رژیم صهیونیستی ایجاد می‌کند که با نام اجرای تعهداتش به مصر دست‌اندازی به منابع لبنان، سوریه و حتی دیگر کشورهای حوزه مدیترانه را توجیه کند. به هر تقدیر اين بده و بستان‌ها نيازمند آن است كه السيسي بار ديگر براي آمريكا و رژیم صهیونیستی،‌ در انتخابات ماه آينده پيروز شود.  

جاسوسی صنعتی (قسمت دهم)
 محمدحسین مصطفوی/  آمریکا قرار است ایران را در مجموعه‌ای از زنجیره‌های جهانی قرار دهد که از طریق آنها که عمدتاً دارای قواعد جهانی هستند، محدودیت‌هایی بر ایران اعمال کند؛ در این چارچوب‌ها اصل بر این است که پذیرش هر کنوانسیون بین‌المللی همراه با منافع و مضراتی ‌باشد، اما بازی ایران بسیار متفاوت‌تر از بازی دیگران است؛ چیزی شبیه بازی مار و پله که در کنار هر پله اژدهایی دهان باز کرده است و در حالی که ایران باید از یک پله به پله دیگری صعود کند، بعد از هر پله در دهان اژدها سقوط می‌کند.
تلاش غرب در مواجهه با ایران «استانداردسازی» و ایجاد تناسب بین رفتار ایران با نظم استکباری است و در راستای این نظم است که منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی تأمین خواهد شد.
یکی از اتهامات استکبار به کشور ما حمایت مالی از تروریسم است، اگرچه جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گونه اعتقادی به این واژه‌سازی غربی‌ها ندارد و حمایت از مظلومان فلسطین و حزب‌الله لبنان را به مثابه یک اصل انسانی مورد توجه قرار داده است، اما تحریم‌ها و تهدیداتی که علیه این سازمان‌های مقاومت شکل می‌گیرد با برچسب و یک ادعای پوچ همراه است که هرگونه مبادله پولی و مالی‌ای که در این میان صورت بگیرد، با یک برچسب مالی پولشویی یا پول کثیف درصدد مقابله با آن برمی‌آیند.
در این راستا استناد می‌کنند به چارچوب‌ها و مقرراتی که در زمینه پولشویی و با یک ادبیات حقوقی منازعه‌هایی در زمینه مالی و پولی برای کشورهای عضو یا غیر عضو ایجاد می‌کنند. این چارچوب‌ها حتی توانایی تأثیرگذاری بر بخش خصوصی را نیز دارند.
برخی از چهارچوب‌ها و مقررات بین‌المللی که در زمینه پولشویی تدوین شده‌اند، عبارتند از: کنوانسیون وین(1988)، کنوانسیون استراسبورگ(1990)، توصیه‌های چهل‌گانه گروه ویژه اقدام مالی(1990) و اصلاحیه‌های متمم‌های آن (2012و 2004و 2003و 2001و 1996)، دستورالعمل‌های سه‌گانه اتحادیه اروپا (2005و 2001و 1991)، کنوانسیون سرکوب تأمین مالی تروریسم(1999) و کنوانسیون پالرمو(2000).

تشکیل گروه ویژه
 اقدام مالی FATF
به موازات تدوین این اسناد که در واقع سنگ بنای قواعد و هنجارهای جاری کنونی اعم از ملی و بین‌المللی را تشکیل داده‌اند، یک سری نهادهای منطقه‌ای و بین‌‌المللی به وجود آمده است که در زمینه مبارزه با پولشویی فعالیت‌های گسترده‌ای انجام می‌دهند. گروه ویژه اقدام مالی به ابتکار کشورهای گروه هفت(G7) شامل فرانسه، آلمان، آمریکا، بریتانیا، ژاپن، ایتالیا و کانادا تشکیل شده و اعضای آن در ابتدا فقط شامل کشورهای عضو گروه هفت بودند، اما طی سال‌های بعد شمار کشورها افزایش داشته و در حال حاضر، FATF شامل 34 کشور و دو سازمان بین‌المللی است و اعضای این اتحادیه شامل کشورهایی می‌باشد که از مراکز مهم مالی جهان محسوب می‌شوند. کشورهای عضو FATF عبارتند از: آرژانتین، استرالیا، اتریش، بلژیک، برزیل، کانادا، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، هنگ‌کنگ، سوئیس، ایسلند، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، لوکزامبورگ، مکزیک، هلند، سوئد، نروژ، پرتغال، سنگاپور، اسپانیا، نیوزلند، ترکیه، انگلستان، آمریکا و دو سازمان بین‌المللی، یعنی اتحادیه اروپا و شورای همکاری
 خلیج‌فارس.
همچنین گروه مزبور دارای تعداد زیادی عضو وابسته و نیز عضو ناظر است که بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، کمیته نظارت بانکی بال، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، بانک مرکزی اروپا، سازمان بین‌المللی کمیسیون‌های اوراق بهادار، پلیس اینترپل، دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل‌، کمیته ضد تروریسم شورای امنیت از جمله اعضای ناظر گروه ویژه هستند.
همان‌طور که گفته شد هدف اصلی و اولیه این گروه وضع استانداردهای بین‌المللی در زمینه مبارزه با پولشویی، تعریف و تبیین شده بود، لیکن در بستر تحولات بین‌المللی و حسب ضرورت‌های ناشی از اهداف گردانندگان این گروه؛ اهداف و مأموریت‌های گروه مورد بازنگری ویژه قرار گرفته و به تدریج موضوعات و مأموریت‌های ویژه‌ای به آن اضافه شد.
FATF در زمینه پولشویی ۴۰ توصیه و در زمینه تأمین مالی تروریسم ۹ توصیه دارد که بر اساس آنها کشورهای مختلف را بررسی و رده‌بندی می‌کند. توصیه‌های این گروه سبب ایجاد تغییراتی در مصوبه‌های مجلس، مصوبات هیئت دولت و حتی برخی از قوانین مالی مربوط به بانک مرکزی که بر عملکرد سایر بانک‌ها نظارت دارد، می‌شود.

لیست سیاه FATF 
از سال ۲۰۰۰ میلادی، گروه ویژه اقدام مالی، در گزارش‌های سالیانه‌اش، یک «لیست سیاه» از کشورهایی که با معیار این نهاد، پرخطرترین کشورها برای سرمایه‌گذاری هستند، قرار داده بود. این لیست سیاه همان لیستی بود که «سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه‌ای» یا OECD نیز منتشر می‌کرد و عنوان آن هنوز هم «کشورها و قدرت‌های نامناسب برای همکاری» است. این لیست شامل کشورهایی است که از نظر کارشناسان این سازمان، در مبارزه جهانی علیه پولشویی و تأمین مالی تروریسم همکاری نمی‌کنند. در سال ۲۰۰۹ برای اولین بار، نام ایران در کنار نام پاکستان، ازبکستان، ترکمنستان وارد لیست سیاه پیشنهادهای سرمایه‌گذاری FATF شد. در سال‌های بعدی نیز گزارش‌ها ادامه پیدا کرد و نام ایران در رأس لیست سیاه به چشم می‌خورد، در حالی که FATF این حق را برای خودش محفوظ می‌دانست که در بررسی‌های تازه نام بعضی کشورها را از لیست حذف و نام کشورهای دیگری را به آن اضافه کند، اما ایران در کنار کره شمالی، در جایگاهی حتی بدتر از «لیست سیاه» و در فهرست کشورهایی قرار می‌گرفت که توصیه می‌شد علیه آنها «اقدامات مقابله‌ای» انجام شود. به‌طورمعمول این کشورهای غیر همکار به دلیل عدم تمایل یا ناتوانی در تغییر قوانین خود، یا کمک مستقیم و غیرمستقیم به سازمان‌های تروریستی در این لیست قرار می‌گرفتند. این کشورها اعلام کرده بودند که نمی‌توانند اطلاعات مربوط به‌ حساب بانکی و کارگزاران این حساب‌ها، شناسایی مشتریان بانکی یا کسانی که از فعالیت این بانک‌ها سود می‌برند و اطلاعات مربوط به مالکان این بانک‌ها را در اختیار این گروه قرار 
دهند.

گفت‌وگو با محمد کوچک، دبیر جایزه ققنوس

 مهدی امیدی/ جایزه سینمایی ققنوس که از آن به محفل سینمایی انقلاب هم یاد می‌شود، به همت جمعی از جوانان با انگیزه‌های انقلابی و نوآورانه امسال به هفتمین دوره خود رسید. این محفل، همزمان با جشنواره فیلم فجر برگزار می‌شود و طی حدود یک هفته، آثار برگزیده جشنواره را نمایش می‌دهد و در کنار نمایش فیلم‌ها، جلسات بحث و سخنرانی با حضور اهالی اندیشه برگزار می‌شود. اتفاقی که به گفته دبیر این رویداد، قرار است در طول سال نیز تداوم داشته باشد. به همین بهانه با محمد کوچک، دبیر هفتمین جایزه سینمایی ققنوس که برای دومین سال پیاپی مدیریت این جشنواره را برعهده داشت، گفت‌وگو کردیم. کوچک، متولد 1371 و دانشجوی کارشناسی‌ارشد علوم سیاسی در دانشگاه علامه طباطبایی است.

* چه چیزی جایزه «ققنوس» را با دیگر جشنواره‌های سینمایی متفاوت می‌کند؟
جایزه سینمایی ققنوس که امسال هفتمین دوره‌اش برگزار شد، تنها جشنواره‌ای است که اندیشمندان و سینماگران را که رویکرد همسو با گفتمان انقلاب اسلامی را دنبال می‌کنند، گردهم می‌آورد تا برای سینمای کشور گفتمان‌سازی کنند. هدف ما در دو سال اخیر، این بوده است که «سینمای عدالت اجتماعی را در برابر سینمای سیاه‌نمای اجتماعی» مطرح کنیم و آثار جشنواره فجر را براساس این معیار بسنجیم؛ یعنی آثاری در این جشنواره شایسته جایزه ققنوس می‌شوند که شاخصه‌های سینمای عدالت اجتماعی را داشته باشند؛ یعنی فیلم‌هایی که ضمن برخورداری از قهرمان و امید، مضامین مرتبط با انقلاب اسلامی را بررسی کرده و رویکرد صحیحی در پرداختن به مسائل اجتماعی داشته باشند؛ یعنی به علت‌های آسیب‌های اجتماعی و راهکارها توجه کنند. همچنین یکی از اهداف ما در این جشنواره توجه کردن به بخش‌هایی از سینمای ایران است که می‌توانند آینده درخشانی را رقم بزنند؛ مانند حوزه انیمیشن که در فضای فعلی سینمای کشور بهای چندانی به آن داده نمی‌شود. اصلی‌ترین علتش هم این است که الحمدلله مهم‌ترین فعالان عرصه انیمیشن در کشورمان جوانان حزب‌اللهی هستند. جوانان انقلابی در عرصه‌های مستند و انیمیشن حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند و سطح آنها از افراد جریان‌های غیر همسو، خیلی بالاتر است. به همین دلیل هم یکی از اهداف ما در این جشنواره، توجه به این آثار و تجلیل از خالقان آنهاست.
* عدالت اجتماعی موضوعی کلان و کلی است، مقصود شما از پرداختن به عدالت در سینما چیست؟
محوریت عدالت اجتماعی لزوماً به معنای پرداختن به این موضوع نیست؛ بلکه نوعی رویکرد و نگاه است که با فضای سینمای اجتماعی تفاوت دارد. برای نمونه، سینمای اجتماعی به هیچ‌وجه علل مسائل را بررسی نمی‌کنند، راهکار نمی‌دهد و دنبال نتیجه‌گیری هم نیست و این‌گونه فیلم‌ها عموماً «پایان باز» دارند؛ اما سینمای عدالت اجتماعی هم به علل معضلات می‌پردازد و هم راهکار می‌دهد و هم قهرمان دارد. قهرمان نه به معنای سوپرمن، بلکه مقصود ما قهرمان‌های قابل دسترس است. برای نمونه یک مادر یا یک پدر و حتی یک فرزند در خانواده می‌تواند در مواجهه با بحران‌ها نقش یک قهرمان را ایفا کند؛ اما در بسیاری از فیلم‌های ما به جایگاه این قهرمانان هیچ توجهی نمی‌شود.

* آیا در این دوره به اهداف از پیش تعیین شده رسیدید؟
امسال در محافل هم‌اندیشی این جشنواره، با حضور شخصیت‌هایی، چون حسن رحیم‌پورازغدی، نصرت‌الله پژمانفر، حسن عباسی و برخی دیگر از استادان جبهه فکری انقلاب، طرح بحث‌هایی متفاوت و شاخص‌گذاری‌های جدیدی برای سینمای عدالت اجتماعی صورت گرفت. اتفاقی که به نظر ما برای خود ما بسیار مهم و ارزشمند است. طرح بحث‌ها و شاخصه‌ها باید به کمک رسانه‌ها بسط داده شود و ما هم سعی خواهیم کرد دیگر چهره‌های فکری جبهه انقلاب را در طول سال درگیر این مباحث کنیم.

* آیا فعالیت‌های «ققنوس» تنها به زمان برگزاری این جشنواره محدود است؟
جایزه ققنوس به هیچ وجه خلاصه شده در ایام برگزاری محفل سینمای انقلاب نیست؛ بلکه ماحصل کار یک ساله خود را در این ایام به نمایش می‌گذاریم. بسیاری از سازمان‌های انقلابی به ما پیشنهاد داده‌اند که این کار را در طول سال هم ادامه دهیم که در حال بررسی است؛ اما مانند هر سال، حیات این رویداد را با برگزاری نشست‌هایی با سینماگران و اندیشمندان تداوم می‌بخشیم. همچنین بنا داریم جلساتی را با حضور فیلمنامه‌نویس‌ها و مؤلفان برگزار کنیم که این مباحث برای آنها نیز مطرح شود.

بازنگاه هشدارآمیز صبح صادق به دورنمای مواضع اروپایی‌ها در همگرایی با آمریکا برای تغییر برجام

 دکتر حنیف غفاری/ بی‌شک «کنفرانس امنیتی مونیخ» نقطه آشکارساز هم‌پیمانی مشترک ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی در قبال توافق هسته‌ای و تغییر آن محسوب می‌شود. در حالی که ایالات متحده آمریکا مدت‌هاست توافق هسته‌ای را در عمل زیر پا گذاشته و وفق سند برجام نسبت به مسئولیت‌های خود متعهد نیست، تروئیکای اروپایی نیز در میان دو گزینه «صیانت واقعی از برجام» و «همکاری با آمریکا در تغییر برجام»، گزینه دوم را انتخاب کرده‌اند! بر این اساس، آمریکا و اروپا در حال تکمیل جورچین هسته‌ای مشترکی هستند که در قبال ایران چیده‌اند. اما سؤال اصلی اینجاست که آیا این نقشه و طرح مشترک، در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ چیده شده است، یا هم‌پیمانی واشنگتن و اروپای واحد در تقابل با برجام از قبل وجود داشته است؟ پاسخ به این پرسش مهم، مستلزم در نظر گرفتن نکاتی است که به آنها اشاره می‌شود.

گذار از برجام؛ بازی اروپا
 در زمین آمریکا
نخست اینکه در اوایل تابستان امسال، میان ایالات متحده آمریکا و دو کشور فرانسه و انگلیس هماهنگی‌های اصلی و نهایی در موضوع «گذار از توافق هسته‌ای» و «تغییر برجام» صورت گرفته است. در مرداد ماه امسال، امانوئل مکرون برای نخستین بار اعلام کرد که می‌توان بر سر موضوعاتی مانند توان موشکی ایران و ادامه فعالیت‌های هسته‌ای ایران پس از سال ۲۰۲۵ میلادی (زمان پایان یافتن محدودیت‌های زمانی ایران وفق برجام)، با تهران وارد مذاکره شد! در جریان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک (شهریور ماه امسال) نیز نشست‌ها و رایزنی‌های متعددی میان مقامات ارشد و دیپلمات‌های آمریکایی، آلمانی، فرانسوی و انگلیسی صورت گرفت. اگرچه در ابتدا از سوی کشور آلمان مخالفت‌هایی در این زمینه با آمریکا صورت گرفت، اما در نهایت زیگمار گابریل وزیر خارجه آلمان و دیگر مقامات این کشور آمادگی خود را برای همکاری بر سر «تغییر برجام» به طرف آمریکایی اعلام کردند. با این حال مقامات اروپایی معتقد بودند که چنین اقدامی باید به صورتی هماهنگ، نرم و با ادبیاتی ملایم صورت گیرد تا غرب در نظام بین‌الملل نسبت به بدعهدی در قبال برجام متهم نشود. از این رو مقامات اروپایی به صورت مداوم در مواضع خود از «حفظ برجام» و «پایبندی به توافق هسته‌ای» سخن می‌گفتند تا به این وسیله بتوانند افکار عمومی جهان را بر سر این موضوع، مدیریت کنند.
هم‌اکنون، اتحادیه اروپا بازی خود در زمین ایالات متحده آمریکا را در قبال برجام آشکارتر کرده است. مروری بر اظهارات مقامات آمریکایی و اروپایی در جریان برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ، چنین حقیقتی را نشان می‌دهد.
«هربرت‌ مک‌مستر» مشاور امنیت ملی آمریکا در سخنرانی ضد ایرانی و ضد برجامی خود در مونیخ اظهار داشت: «اکنون زمان رسیدگی به نقایص جدی در توافق [هسته‌ای] با ایران و مقابله با فعالیت‌‌های بی‌ثبات‌کننده این کشور از جمله تولید و اشاعه موشک و حمایت تهران از شبه‌نظامیان و تروریست‌‌های دست‌نشانده‌ای است که مناقشه‌‌های ویرانگر در سراسر خاورمیانه ایجاد می‌کنند!»
بی‌شک، اظهارات مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، نقض صریح برجام و سند عینی گذار از توافق هسته‌ای از سوی واشنگتن محسوب می‌شود. مک‌مستر در بخش دیگری از سخنان خود نیز ایران را مکانی نامطمئن برای سرمایه‌گذاری دانست. این سخنان وی نیز مصداق عینی نقض ماده 29 برجام محسوب می‌شود. در چنین شرایطی، مقامات اروپایی نه تنها موضعی در برابر نقض برجام از سوی مک‌مستر و دیگر مقامات آمریکایی اتخاذ نکردند؛ بلکه بازی واشنگتن را عملاً تکمیل کرده و در مقابل، سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را محکوم کردند. 
«زیگمار گابریل» وزیر خارجه آلمان در این باره اظهار داشت: «از آمریکا می‌خواهیم برجام را لغو نکند؛ به ازای آن از آمریکایی‌ها می‌خواهیم تلاش کنند با کمک یکدیگر راهبردهای جدیدی را برای مقابله با سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده ایران و عقب راندن نفوذ آن در منطقه خاورمیانه تعیین کنیم.»!
جالب و قابل توجه اینکه مقامات دو کشور فرانسه و انگلیس نیز صرفاً به اعلام حمایت کلی از برجام (توافق هسته‌ای دفرمه شده) اکتفا کرده و در مقابل، به صورت مصداقی سیاست‌های منطقه‌ای ایران (که در راستای تحقق امنیت در منطقه می‌باشد) را مورد حمله قرار داده‌اند. واقعیت امر این است که شکست داعش و دیگر گروه‌های تروریستی و تکفیری مورد حمایت مشترک آمریکا و اروپا، خشم آنها را از سیاست‌های منطقه‌ای ایران برانگیخته است. از این رو واشنگتن و تروئیکای اروپایی درصددند از «برجام» به مثابه اهرم فشاری برای تحدید توان موشکی، دفاعی و منطقه‌ای کشورمان استفاده کنند. این فرمول رفتاری که ریشه در راهبرد مهار ایران از سوی غرب دارد، مورد توافق کامل ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی قرار گرفته است. 
با این حال، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در این مسیر با موانع سختی مواجه هستند. ایستادگی قاطعانه جمهوری اسلامی ایران در مقابل بدعهدی‌های غرب و اصرار بر حق کشورمان بر توسعه توان موشکی و دفاعی خود به ناتوانی غرب در شکل‌دهی دوباره میز مذاکره با ایران منجر شده است. در چنین شرایطی، خبرگزاری رویترز به نکات تأمل‌برانگیزی در خصوص بازی مشترک آمریکا و اروپا در تقابل با برجام اشاره کرده است.
از دوراهی انتخاب اروپایی
 تا دوگانگی مواضع سیاسی
بلافاصله پس از پایان کنفرانس امنیتی مونیخ، رویترز در گزارشی تأمل‌برانگیز مدعی شد که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا خواسته‌های خود از تروئیکای اروپایی در قبال توافق هسته‌ای با ایران را تعدیل کرده است. بر اساس گزارش رویترز، وزارت خارجه آمريكا در سندي كه براي سفارتخانه‌هاي كشورش در برلين، پاريس و لندن ارسال كرده مطالبات پيشين رئيس‌جمهور آمريكا از اين كشورها درباره توافق هسته‌اي ايران و گروه ۵+۱ را تعديل كرده است. منابع آمريكايي و اروپايي به خبرگزاري رويترز گفته‌اند وزارت خارجه آمريكا در سندي از دولت‌هاي سه كشور اروپايي (انگليس، آلمان و فرانسه) خواسته صرفاً متعهد شوند براي بهبود توافق هسته‌اي با ايران در آينده تلاش كنند. محورهای اصلی گزارش رویترز که به نقل از دیپلمات‌ها و مقامات آمریکایی و اروپایی منتشر شده است، عبارتند از:
۱ـ اروپايي‌ها درباره اينكه چه موضوعی ترامپ را راضي خواهد كرد مطمئن نيستند و تمايل ندارند درباره چنين خواسته‌اي متعهد شوند و بعداً ببينند كه ترامپ دوباره مطالباتش را افزايش داده است.
۲ـ در سند وزارت خارجه آمريكا كه براي سفارتخانه‌هاي اين كشور در برلين، پاريس و لندن ارسال شده، آمده است: «ما خواستار تعهد شما مبني بر همكاري با يكديگر براي رسيدن به يك توافق تكميلي يا جهت پرداختن به توسعه يا آزمايش موشك‌هاي دوربرد، ضمانت بازرسي‌هاي قدرتمند آژانس و اصلاح معايب موسوم به «بندهاي زوال‌پذير» توافق هستیم.»
۳ـ یک مقام بلندپايه آمريكايي مي‌گويد در صورتي كه ايالات متحده به دنبال دستيابي به توافق تكميلي يا متعاقب باشد به دنبال جلب حمايت ايران، روسيه و چين خواهد بود، اما بدون اين كشورها و تنها با توافق آلمان، فرانسه و انگليس هم ادامه كار امكان‌پذير است.
4ـ-در چنين سناريويي، ممكن است اين چهار كشور غربي به يك توافق تكميلي دست يابند كه به موجب آن، در صورت تخلف ايران از شرايطي كه جديداً تعيين مي‌شود، تحريم‌ها عليه اين كشور باز خواهد گشت. مذاكره‌كنندگان اروپا (انگليس، فرانسه و بريتانيا) در نشستي كه قبلاً گزارش نشده در پاريس درباره نحوه برآورده كردن مطالبات ترامپ بحث و تبادل‌نظر خواهند کرد. مقامات اروپايي مي‌گويند هنوز نمي‌دانند مطالبات مطرح شده در سند وزارت خارجه آمريكا پابرجا خواهد بود، يا خير.
5ـ هنوز مشخص نيست كه آيا اين سند به معنای تغيير موضع ترامپ است يا خير خبرگزاری. رويترز نوشته است، بخشي از دلايل سردرگمي‌هايي كه ميان اروپايي‌ها وجود دارد، به اختلافاتي برمی‌گردد كه ميان دستگاه‌هاي گوناگون دولت ترامپ، از جمله بين كاخ سفيد و وزارت خارجه وجود دارد.
با توجه به گزارش رویترز و گزاره‌هایی که بر آن تأکید شده است، ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی به توافقاتی درباره اصلاح برجام (همان تغییر و نقض برجام) دست یافته‌اند. نکته جالب توجه اینکه ترامپ همچنان بر سر سه نقطه نظر جنجالی خود در برجام، یعنی «محدود کردن توان موشکی ایران»، «بازرسی از اماکن نظامی ایران» و «حذف بندهای موسوم به غروب آفتاب» اصرار دارد. به راستی در چنین شرایطی چگونه رویترز و دیگر رسانه‌های غربی مدعی تعدیل نظرات ترامپ در قبال برجام شده‌اند؟! از سوی دیگر، دیپلمات‌های اروپایی نیز با تأیید خواسته‌های ترامپ، عملاً بر هم‌پیمانی خود با کاخ سفید مهر تأیید زده‌اند. موضوعی که نشان می‌دهد اعلام حمایت ظاهری اروپا از برجام، یک «تاکتیک ظاهری» و خیز اروپا برای تغییر برجام یک راهبرد واقعی است. 
فراتر از آنچه تا کنون ذکر شد، رویترز در ادامه به نقل از مقامات آمریکایی و اروپایی مدعی شده است، واشنگتن و تروئیکای اروپایی می‌توانند با یکدیگر بر سر یک «توافق مکمل» با ایران به توافق برسند و تأیید یا عدم تأیید این توافق از سوی ایران، چین و روسیه نیز اساساً اهمیتی نخواهد داشت! به عبارت بهتر، هر اندازه به اوایل خرداد ماه سال آینده (زمان پایان ضرب‌الاجل اعلامی ترامپ درباره برجام) نزدیک‌تر می‌شویم، همراهی اروپا و آمریکا در مسیر ابطال یا تغییر برجام عینی‌تر می‌شود. با وجود اینکه در ماه‌های گذشته، مقامات اروپایی در بیان مواضع ظاهری خود، بر لزوم «صیانت از توافق هسته‌ای» تأکید می‌کردند، این بار آنها از ابراز همکاری خود با مقامات آمریکایی در این باره ابایی ندارند. برای نمونه، استفان سیبرت، سخنگوی دولت آلمان در این باره عنوان کرده است:
«برلین به دنبال جزئیات بیشتری درباره این مسئله است که واشنگتن از توافق هسته‌ای با ایران چه چیزی می‌خواهد؟ آلمان از توافق هسته‌ای حمایت می‌کند و در کنار آن ایستاده است. آلمان شرایط را با شرکای اروپایی تجزیه و تحلیل خواهد کرد.»
آنچه مسلم است اینکه مقامات اروپایی به جای محکوم کردن دولت آمریکا و تأکید بر «اجرای تمام عیار برجام» و «غیر قابل تغییر بودن توافق هسته‌ای»، از مذاکره با مقامات آمریکایی با هدف مشخص شدن مواضع واشنگتن درباره توافق هسته‌ای سخن می‌گویند! بدیهی است که تروئیکای اروپایی در این معادله دو گزینه بیشتر پیش رو ندارد: گزینه نخست اجرای کامل برجام (مطابق سند توافق هسته‌ای) و جداسازی رسمی مسیر خود از ایالات متحده آمریکا است. گزینه دوم نیز همراهی مطلق با آمریکا در فرایند خروج از برجام و نقض توافق هسته‌ای بوده که به نظر می‌رسد تمایل کشورهای اروپایی حرکت در این مسیر است! به هر حال، سه کشور اروپایی باید میان این دو گزینه دست به انتخاب بزنند؛ زیرا در این معادله گزینه سومی وجود ندارد!

وظیفه دیپلماسی ایرانی؛ 
اصرار بر حقوق ملت
بدیهی است که اصلی‌ترین وظیفه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در برهه فعلی، اعتماد نداشتن به اروپا و اتخاذ مواضع صریح و قاطعانه در قبال سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس است؛ در صورتی که این بازخواست قاطعانه از سوی دستگاه سیاست خارجی کشورمان صورت نگیرد، شاهد رفتار وقیحانه‌تری از سوی تروئیکای اروپایی خواهیم بود. در این معادله، پیش‌فرضی ذهنی یا محاسباتی به نام «تفکیک بازی آمریکا و اروپا» نیز معنایی نخواهد داشت؛ زیرا «بدعهدی آمریکا» و «دوگانگی اروپا» هر دو جزئی از جورچین تقابل با برجام و جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. 
نکته دیگر اینکه لازم است دستگاه دیپلماسی «خطوط قرمز راهبردی» کشورمان را در برهه فعلی، به صورت مداوم به طرف مقابل (آمریکا و تروئیکای اروپایی) گوشزد کند. مذاکره نکردن بر سر توان موشکی و دفاعی ایران، عزم ایران بر تقویت توان منطقه‌ای و دفاعی خود در برابر تهدیدات موجود، عدم پذیرش تغییر یک بند یا حتی کلمه از توافق هسته‌ای، مخالفت مطلق با بازرسی از اماکن نظامی ایران از سوی آژانس یا هر نهاد دیگر و... از جمله این موارد محسوب می‌شوند. بدیهی است که ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی حق ورود به این مناطق ممنوعه استراتژیک و راهبردی کشورمان را نداشته و نخواهند داشت. 
نکته سوم، استفاده از ظرفیت‌های دو کشور چین و روسیه در تقابل با بدعهدی‌های مشترک آمریکا و تروئیکای اروپایی است. طی ماه‌های اخیر، مقامات کشور روسیه بارها به آمریکا و طرف‌های اروپایی بر سر تغییر رفتار دوگانه و خطرناک آنها در قبال برجام هشدار داده‌اند. در جریان برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ نیز مقامات روسی به صراحت رویکرد آمریکا در قبال برجام را زیر سؤال برده و از واشنگتن خواستند نسبت به سندی که خود امضا کرده است، پایبند بماند. 
در نهایت اینکه تقابل ایران و غرب بر سر توافق هسته‌ای طی دو ماه آتی وارد مراحل حساس و سرنوشت‌سازی خواهد شد. آنچه ما را در این نبرد پیروز خواهد کرد، اصرار بر خطوط قرمز استراتژیک و راهبردی کشورمان است؛ خطوط قرمزی که اگر ذره‌ای از آنها عدول کنیم، تلاش آمریکا و اروپا برای محدودسازی و ایزوله کردن کشورمان در نظام بین‌الملل و به ویژه منطقه غرب آسیا بیشتر خواهد شد.


گزارش تحلیلی از فساد گسترده در ارکان رژیم صهیونیستی

   محمدرضا فرهادی/ «ایهود باراک» وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی که خود به فساد مالی فراوان متهم است، با اشاره به مفاسد نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، گفته است: «نتانیاهو درک می‌کند که پایان یافته است و این دوره از تاریخ سیاسی اسرائیل [رژیم صهیونیستی] در حال پایان یافتن است و دوره جدیدی آغاز شده است.»
بیشتر ساکنان سرزمین‌های اشغالی در نظرسنجی‌ها اعلام کرده‌اند که نتانیاهو را فاسد می‌دانند.
«گبای» رئیس حزب «اردوگاه صهیونیستی» هم اعلام کرده است دوره نتانیاهو گذشته است. اگر چه فساد نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی این روزها نقل محافل است؛ اما موضوع فساد در رژیم صهیونیستی یکی از چالش‌های اساسی است که بیشتر سیاستمداران آن درگیر شده‌اند. فساد در رژیم صهیونیستی ریشه‌ای عمیق دارد و اصولاً صهیونیست‌ها با همین خصلت در جهان شناخته می‌شوند. فساد اخلاقی و آزار جنسی از مهم‌ترین رسوایی‌هایی است که بسیاری از سیاستمداران بلندپایه رژیم صهیونیستی، از جمله «موشه کاتساو» رئیس سابق رژیم صهیونیستی به دلیل فاش شدن آن مجبور به کنار گذاشتن پست خود و خداحافظی با جهان سیاست شدند. افراد گوناگونی از جمله «گال هیرش» بازرس کل پلیس رژیم صهیونیستی در ماه مارس 2015 و «بنیامین‌بن‌الیعزر» عضو کنست رژیم صهیونیستی بود که در ژانویه 2015 کیفرخواست او صادر شد و شامل پنج پرونده کیفری بود که مهم‌ترین آن دریافت رشوه و پولشویی و سوءاستفاده از جایگاه شغلی بود.
یک پژوهش بین‌المللی نشان می‌دهد، رژیم صهیونیستی وارد فساد بی‌سابقه‌ای شده است. معیارهای مرکز شفافیت جهانی نشان‌دهنده آن است که این رژیم از 10 نمره،‌ نمره 8/5 را به خود اختصاص می‌دهد و به این ترتیب در جایگاه 36 از 183 کشور مشمول رتبه‌بندی این مرکز قرار گرفته است.

فساد در لایه‌های گوناگون
 رژیم صهیونیستی
موضوع فساد در رژیم صهیونیستی اعم از هرگونه فسادی، مختص به یک یا چند نوع آن نمی‌شود؛ بلکه شمولیت وسیعی از مباحث اعم از جنسی، اخلاقی، رشوه و...  را در برمی‌گیرد. «آریه افنری» که به دنبال بررسی موضوع فساد در سرزمین‌های اشغالی بود، در کتابی که در سال 2010 منتشر کرد، آورده است پدیده فساد در رژیم صهیونیستی راه توسعه در پیش گرفته و مانند یک سلول سرطانی در حال پیشرفت است و مؤسسات امنیتی را نیز دربرگرفته است.
در ادامه به برخی از این فسادها اشاره‌ای کوتاه می‌شود:
ـ شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی عنوان کرد، حدود 10 هزار افسر زن رژیم صهیونیستی در زمان خدمت در ارتش در زمینه مفاسد اخلاقی کار کرده‌اند. همچنین، آمار دیگری مربوط به یکی از مراکز آمار صهیونیستی نشان می‌دهد، 81 درصد از افسران زن ارتش رژیم صهیونیستی در معرض تجاوزها و خشونت‌های جنسی در واحدهای نظامی قرار گرفته‌اند.
ـ تعدادی از ژنرال‌های پلیس رژیم صهیونیستی از خاخام اسحاق بنتو، یکی از بزرگ‌ترین خاخام‌های صهیونیست رشوه گرفته‌اند تا بتوانند بر روی مفاسد مالی وی سرپوش بگذارند. موضوع مفاسد خاخام بنتو هنگام رسوایی به بار آورد که «یونا میستغر» خاخام ارشد رژیم صهیونیستی به اتهام پول‌شویی و دادن رشوه بازداشت شد. همچنین «موطیه الون» یکی دیگر از خاخام‌های صهیونیستی نیز که از بزرگ‌ترین شخصیت‌های دینی صهیونیستی به شمار می‌رود، به اتهام تجاوز جنسی به تعدادی از دانشجویان خود بازداشت و زندانی شد.
ـ بنا بر اعلام روزنامه صهیونیستی هاآرتص، پلیس رژیم صهیونیستی 25 میلیون شِکِل، یعنی اندکی بیش از هفت میلیون دلار از متهمان به موضوع فساد از رهبران حزب «اسرائیل خانه ما» مصادره کردند. این حزب زیر نظر «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اداره می‌شود. اتهام اصلی که متوجه اعضای این حزب بود، این بود که خانه‌ها و اموال عمومی را به نفع افراد مشخصی در داخل حزب تحت مالکیت گرفته بودند.

فساد در مراکز سیاسی
 و تصمیم‌گیری رژیم صهیونیستی
بیشتر مسائل فساد مربوط به مقامات رژیم صهیونیستی یا احزاب گوناگون در دو موضوع است:
اول، تجاوز به عنف و تجاوزهای جنسی که مشهورترین موارد مربوط به فساد اخلاقی است و همواره به ‌منزله طعمه برای از میان برداشتن رقبای سیاسی استفاده می‌شود. 
دوم، مربوط به دریافت رشوه از سوی مقامات رژیم صهیونیستی است؛ نظیر اتهاماتی که بر ضد ایهود باراک، نخست‌وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مطرح شده و وی ده‌ها میلیون دلار رشوه در معاملات تسلیحاتی امضا شده بین تل‌آویو با دولت‌های خارجی دریافت کرده است.
 در این میان، فساد در میان شخصیت‌های سیاسی رژیم صهیونیستی نمود بیشتری دارد و اشخاص رده بالای دولتی، همچون نخست‌وزیر را شامل می‌شود. در میان نخست‌وزیران صهیونیستی «آریل شارون» و «ایهود اولمرت» اتهامات‌شان ثابت شد. درباره شارون، پلیس رژیم صهیونیستی تحقیقاتی را درباره دست داشتن وی در پرونده زمین‌خواری انجام داد گفتنی است، وی در پرونده موسوم به جزیره یونانی نیز دست داشت. پسر وی عمری شارون نیز در زمینه کلاهبرداری و مداخله در انتصابات سیاسی و اعمال غیرقانونی در روند تأمین مالی احزاب محاکمه و به هفت ماه زندان محکوم شد.
اولمرت نیز به جرم فساد در املاک و انتصابات محکوم شد. پلیس رژیم صهیونیستی تحقیقاتی را در زمینه خرید یک منزل مسکونی از سوی وی با قیمت پایین در خیابان کرمیا الفخ در قدس اشغالی در برابر پاداش‌های دولتی آغاز کرد. همچنین تحقیقات دیگر نشان داد، اولمرت در زمان تصدی پست وزارت صنعت و تجارت در پرونده مناقصه فروش بانک لئومی دست برده است. همچنین اتهاماتی علیه وی در زمینه انتصابات سیاسی نامشروعش در مدیریت بخش خصوصی در هنگام تصدی پست وزارت صنعت و تجارت متوجه وی ‌شد. 
امروزه نیز موضوع فساد بنیامین نتانیاهو مطرح است. «جدعون لِوی» نویسنده صهیونیست در مقاله‌ای در روزنامه میدل ایست‎آی می‌گوید: «اتهامات اقتصادی متوجه نتانیاهو در دو پرونده جمع‌آوری شده است؛ موضوع اول پذیرش هدایایی از «ارنون میلشان» کارگردان فیلم‌های صهیونیستی و آمریکایی است و موضوع دوم مربوط به مطالب و اظهاراتی است که بین وی و «ارنون موزیس» ناشر و سردبیر روزنامه یدیعوت آحارونوت گذشته است که وی تلاش داشته این روزنامه جانبداری بیشتری نسبت به نخست‌وزیر داشته و در مقابل منافع مشخص شده، همگرایی بیشتری با نخست‌وزیر از خود نشان دهد.»
پیامدهای فساد سازمان‌یافته
 برای رژیم صهیونیستی
فساد در رژیم صهیونیستی بدون پیامد نخواهد بود. بر این اساس برخی از مهم‌ترین پیامدهای آن عبارت است از:
1ـ وجود تهدیدات داخلی: پس از گزارش‌های اولیه مبنی بر فساد نتانیاهو، تظاهرات‌های مختلفی برای چندمین بار و به طور پیاپی اتفاق افتاده است. این اعتراض‌ها موجبات تهدیدهای دیگری را فراهم خواهد کرد. «الی سولام» (مدیر جنبش حکومت برابر در سرزمین‌های اشغالی) می‌گوید: «تهدید موجودیتی واقعی در برابر اسرائیل از فسادی ناشی می‌شود که مسئول گسست بافت اجتماعی است.» پروفسور «أمنون روبنشتاین» وزیر اسبق و استاد حقوق دانشگاه تل‌آویو نیز که در نگارش مطالب مربوط به آینده دولت رژیم صهیونیستی متخصص است، در گفت‌وگویی با روزنامه صهیونیستی هاآرتص اعلام کرد که اسرائیل به علت دو نوع تهدید امکان بقا نخواهد داشت: اول، تهدیدات خارجی که شامل شکست آن در ایجاد بازدارندگی در برابر عرب‌ها است. دوم، تهدیدات داخلی که شامل انتشار فساد و فرسایش آن چیزی است که سازمان ارزش‌های صهیونیستی نامیده می‎شود و رژیم صهیونیستی بر اساس آن شکل گرفته است.»
بر اساس یک نظرسنجی که شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی در ژوئیه 2016 انجام داد، مشخص شد که 72 درصد پاسخ‌دهندگان معتقد بودند که مقامات منتخب فاسد هستند. همچنین «ایتان ارض»، حقوقدان و فعال ضدفساد این رژیم می‌گوید: «آسیبی که فساد به اسرائیل وارد می‌کند بیش از هر آسیبی است که در یک دهه گذشته حزب‌الله وارد کرده است.»

ارزیابی نهایی
نظام فاسد در کنار سیاستمدارانی فاسد و مهاجرت معکوس سه عامل اضمحلال آینده رژیم صهیونیستی است. در شانتاژ تبلیغاتی که رسانه‌های همسو با صهیونیست‌ها در طرفداری از این رژیم دارند، در کنار حمایت‎های متعددشان، در برخی موارد بر فسادهای گسترده آن سرپوش گذاشته‌اند. 
ذکر این نکته هم ضروری است که مسائل وخیم اقتصادی، مردم سرزمین‌های اشغالی را هر از گاهی راهی خیابان‌ها می‌کند. این در حالی است که هیچ یک از این موارد در هیچ رسانه یا پایگاه اینترنتی نمایش داده نمی‌شود.

 عزیز غضنفری/ اگر بگوییم حوادث و رخدادهای دی ماه 96 نقطه عطفی در تاریخ تحولات انقلاب اسلامی به شمار می‌رود و مبدأ آثار و پیامدهای گوناگون اجتماعی، سیاسی و... شده و خواهد شد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم. با این وصف، یکی از این تأثیرات و پیامدها می‌تواند در حوزه آرایش سیاسی طیف‌های درون کشور باشد. بررسی‌های برخی از جامعه‌شناسان سیاسی ایران در روزهای گذشته حاکی از آن است که پس از اعتراضات اخیر، جامعه ایران به جز دو قطب سیاسی سنتی(اصولگرا‌ـ اصلاح‌طلب) یک قطب اجتماعی دیگر نیز به آن اضافه شده است و از این پس، بررسی آرایش سیاسی و صورت‌بندی اجتماعی جامعه ایران دیگر به مثابه گذشته نیست و تحولات و معادلات سیاسی و اجتماعی ایران حول و حوش سه قطب با کارکردهای سیاسی‌ـ اجتماعی خواهد چرخید.
در اینکه این قطب سوم که در کنار اصولگرایی و اصلاح‌طلبی در حال شکل‌گیری و هویت‌یابی است، چه نام و عنوانی مناسب آن است، بحثی صورت نگرفته است؛ اما در اینکه این قطب سوم خاصیت فراسیاسی دارد، در آن تردیدی متصور نیست و کم‌وبیش اجماع نظر وجود دارد که این پدیده جدید کارکرد اجتماعی دارد؛ بنابراین نشانه‌ها گویای آن است که در حوزه اجتماعی کشور، طیفی یا قطبی شکل گرفته که از دریچه عدالت و اقتصاد به سیاست می‌نگرد و همان‌طور که پیشتر گفته شد، وجه ممیز آن با دو قطب دیگر عبور از سیاست است.
ممکن است در همین جا مسئله‌ای پیش بیاید و آن، اینکه شاید برخی در اصل پدید آمدن قطب سوم تشکیک کنند که اعتراضات دی ماه 96 ظرفیت تبدیل شدن به قطب سوم را ندارد و آن صرفاً امری گذرا بوده و قابلیت تداوم و استمراربخشی را ندارد؛ به جز این ممکن است استدلال شود که اعتراضات و آشوب‌های دی ماه پیشران‌ها و کاتالیزورهای خاصی داشت که با حل‌وفصل نسبی آنها دیگر امکان بازیابی در آن وجود ندارد. در اینجا بحث مستعفایی نیاز است که مجال پرداختن به آن نیست؛ اما تجربه و نمونه‌های تاریخی نشان داده است شکاف‌های اقتصادی و انواع دیگر شکاف‌های اجتماعی، تولید‌کننده آرایش‌ها و قطب‌بندی‌های سیاسی مختلف بوده و آینده در اشکال و فرم‌های دیگر ظهور و بروز پیدا کرده است. نکته دیگر اینکه وقایع دی ماه 96 نشان داد، سلسله‌ای از اعتراضات و اغتشاشات اجتماعی شکل گرفته که از قضا هیچ یک از چهره‌های سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب در رأس آن مجموعه اعتراضی نبودند و جامعه به شکل مستقل، خود بنیاد و پویا عمل می‌کند و به لیدر به معنای مرسوم آن نیازی وجود ندارد. بر اساس این، گفته می‌شد تجمعات اعتراضی دی ماه اعتراضات یا جنبش بی‌سر است. نکته دیگر آنکه جامعه در بطن خود در حال شبکه‌سازی است و هر فرد و گروهی بخشی و سطحی از مطالبات و انتظارات را نمایندگی می‌کند و امروزه شبکه‌های اجتماعی به مدد این جامعه چندگانه متکثر آمده است.
هنر دولت‌ها و نظام‌های سیاسی و کارگزاران آن است که به این جامعه تکثرگرا و به ویژه طیف سوم اجتماعی نوپدید، گونه‌ای از فرم و صورت‌بندی را منتقل کند. برای نمونه در سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی ایران، ایدئولوژی اسلامی، بخش اعظمی از جامعه و گروه‌های سیاسی را فرم داد و در صورت‌بندی خاص منسجم کرد. حال سخن این است که در حال حاضر که جامعه درباره وضعیت اجتماعی اعتراضاتی دارد، چگونه می‌توان از نو این جامعه و قطب اجتماعی سوم را آرام و منسجم کرد و به خواسته‌هایش پاسخ داد. شواهد امر نشان می‌دهد، اصلاح ‌بخش کارآمدی که نتیجه آن رضایتمندی عملی مردم و حرکت به سمت تحقق عدالت است، در حالی که برای بخش عمومی جامعه باورپذیر باشد می‌تواند جامعه سرشار از انتظار و مطالبه را فرم داد، صورت‌بندی کرد و در مسیر انسجام قرار داد. نکته مهم در اینجا آن است که انسجام و صورت‌بندی چنین جامعه و طیف مطالبه‌گر اجتماعی، هرگز به شکل شعاری، دستوری و آمرانه تحقق پیدا نخواهد کرد؛ از این رو باید زبان عمل به کار گرفت، از تحلیل‌ها عبور کرد و تصمیمات اجرایی اساسی اتخاذ کرد.

گفت‌وگوی صبح صادق با رئیس هیئت پهلوانی و زورخانه‌ای ستاد فرماندهی کل سپاه


 حسن ابراهیمی/  حضور در یکی از برنامه‌های کانون بازنشستگان نیروهای مسلح دلیلی شد تا با تیم باستانی‌کاران ستاد فرماندهی کل سپاه از نزدیک دیدار کنم. همین سبب شد تا برای آشنایی بیشتر با این تیم قرار مصاحبه‌ای را با مسئول و مربی آن هماهنگ کنم. در این شماره فرصتی دست داد تا با سرهنگ پاسدار مجید عیسی‌وند، رئیس هیئت پهلوانی و زورخانه‌ای ستاد فرماندهی کل سپاه که در یکی از رده‌های ستاد شاغل است، به گفت‌وگو بنشینیم. او معتقد است که با وجود داشتن چنین دُری در کشور رفتن به سراغ دیگر ورزش‌های وارداتی، یعنی ندانستن قدر چنین دُری. در ادامه خلاصه‌ای از درد دل‌ها و مباحث مطرح شده در این مصاحبه را می‌خوانید.

* در ابتدا از سابقه خود در این رشته ورزشی بفرمایید.
متولد الیگودرز هستم و از حدود 10 تا 12 سالگی در این رشته ورزشی فعالیت داشته‌ام الآن 49 سال دارم و امروز به عنوان یک پیشکسوت و مربی در این رشته مشغولم. 

* از سابقه خود در ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای در سپاه هم بگویید. 
در زمان جنگ چون علاقه فراوانی به این ورزش داشتیم، به هر منطقه‌ای که می‌رفتیم این ورزش را شروع می‌کردیم، حتی در خطوط پدافندی. ولی آن زمان امکانات مثل الآن نبود، حتی یادم هست برای ضرب، مرشد با قابلمه ضرب می‌گرفت. بعد از جنگ حدود سال ۷۰ به تهران آمدم و در نیروی زمینی مشغول شدم. آنجا تلاش بسیاری کردیم و در نهایت یک زورخانه تأسیس شد. البته بعد از مدتی تعطیل شد، اما الآن حدود شش سال است که احیا شده و فعال است. در ستاد فرماندهی کل سپاه هم که وارد شدیم پیگیر احداث زورخانه شدیم که در نهایت با توجهات خوب سردار اصلانی توانستیم در مجموعه میلاد نور ستاد این مجموعه را تأسیس کنیم. ورزشکاران خوبی هم در این زورخانه تربیت شدند که الآن در سطح بین‌المللی مطرح هستند، مثل آقای جلیل جو، آقای کریمی و... افراد شاخص و خوبی داریم که عده‌ای پاسدار هستند و عده‌ای سرباز بودند که با ما کار را ادامه دادند که الآن افتخاراتی برای کشور در سطح آسیا کسب کرده‌اند و در برنامه‌های مختلفی که در سطح نیروهای مسلح و برنامه‌های مربوط به بازنشستگان و جاهای دیگر برگزار می‌شود برنامه اجرا می‌کنیم. الآن به جز حدود 40 نفری که از ستاد در زورخانه ورزش می‌کنند، از بیرون از سپاه، از بازنشستگان محترم و حتی بازنشستگان دیگر نیروهای مسلح و نوجوانان هم می‌آیند اینجا ورزش می‌کنند.

* آیا ترویج این رشته ورزشی در سپاه لازم است؟
این رشته ورزشی رشته‌ای ملی و مذهبی است و ریشه در آیین و مذهب ما دارد و از پیشینه دینی در ایران برخوردار است، خود ما دنبال این هستیم که این فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای را در یگان‌های دیگر سپاه معرفی و ترویج کنیم، چون واقعاً ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای یک آیین و فرهنگ است، هم ورزش، هم فرهنگ و هم مسائل مذهبی را همراه دارد و با ورزش‌های دیگر متفاوت است؛ ورزشی که شروعش با نام خدا و پایانش با دعای فرج امام زمان(عج) است. تمامی خروجی‌های زورخانه‌ها هم آدم‌های موفقی بوده‌اند. ای کاش این فرهنگ در سراسر نیروهای مسلح به خصوص در سپاه دنبال شود و جوان‌ها به سوی این فرهنگ هدایت شوند؛ چرا که هم معنویت بالایی دارد و هم برای آمادگی جسمانی نیروهای نظامی بسیار مؤثر است و در آمادگی‌های رزم تأثیر بسیار مهمی خواهد داشت.
وقتی از دور به ورزش زورخانه‌ای نگاه می‌کنیم ممکن است بگوییم ورزش سبک و راحتی است، در حالی که ورزش فوق‌العاده سنگین و انسان‌سازی است، چه در بعد معنوی و چه در بعد فیزیکی. 

* یعنی در آمادگی رزم هم به طور مستقیم مؤثر است؟
به یقین هر ورزشکار و هر شخصی به این رشته ورزشی ورود کند، از هر حیثی آمادگی کامل پیدا می‌کند، به ویژه در یگان‌های رزم. چون تمام بدن درگیر است، اتفاقاً ما بررسی هم کردیم، آسیب این ورزش نسبت به ورزش‌های دیگر هم کمتر است. 

* یعنی معتقدید که ورزش پهلوانی به عنوان داشته‌های بومی خودمان می‌تواند جایگزین بسیاری از ورزش‌ها حتی ورزش‌های نظامی شود؟
بله. همه اینها ورزش‌های وارداتی هستند، زمانی که ورزش‌های وارداتی آمد، ورزش‌های سنتی به حاشیه رفتند. ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای در دین ما ریشه دارد. ولی متأسفانه این ورزش مورد بی‌مهری قرار گرفته و الآن هم هنوز آن دیدگاهی که باید نسبت به این ورزش داشته باشند را در کشور ندارند. ورزش باستانی مادر همه ورزش‌ها است. ما در پی آن هستیم که این فرهنگ را در سطح سپاه و نیروهای مسلح توسعه دهیم. اما متأسفانه این ورزش هنوز دست اهلش نیفتاده است، چه در سطح کشوری و چه در سطح نیروهای مسلح. کسی باید این ورزش را در نیروهای مسلح و سپاه مدیریت کند که پیشکسوت باشد، باید 20، 30 یا 40 سال خاک گود را خورده باشد و بداند ورزش پهلوانی و مرام پهلوانی چیست. الآن فقط دلسوزان این عرصه در سپاه و بسیج پای کار هستند و تمام سختی‌ها و مشکلات را به جان خریده‌اند و خودشان کار را ادامه می‌دهند.

* با توجه به موضوع تجربه‌نگاری در سپاه، خود شما کاری پژوهشی و دانشی در این حوزه انجام داده‌اید که به عنوان یک محتوای مناسب برای تدوین سیاست‌های ورزش و تربیت بدنی از آن استفاده شود؟
ما تلاش‌ فراوانی کرده‌ایم که این ورزش را جزو ورزش‌های سازمانی سپاه قرار دهیم. الآن در دانشگاه امام حسین(ع) خود ما با دوستانی که آنجا داریم شروع کردیم و برای دانشجویان دوره‌های مختلف کلاس می‌گذاریم و قرار است که این جزو طرح درس‌های دانشگاه باشد و ما به دنبال آن هستیم. اما یک ایراد اساسی وجود دارد و آن، اینکه این ورزش درآمد ندارد و دلی است. آدم تا عاشق نباشد نمی‌تواند بیاید در این ورزش و چون درآمد ندارد خیلی‌ها سمت این ورزش نمی‌آیند. 
اما این فرهنگ فرهنگ مناسبی برای یک نیروی نظامی است و اگر این نیرو بخواهد پاسدار انقلاب اسلامی هم باشد این فرهنگ برای او مناسب‌تر خواهد بود. وقتی مرام و منش پهلوانی را یاد گرفت، چه در صحنه نبرد و چه در محیط کار و زندگی و اجتماع فردی مؤثر و موفق خواهد بود.
من حاضرم در گود زورخانه نیرو پرورش دهم و دیگران هم بروند در رشته‌ای رزمی ژاپنی نیرو پرورش دهند، بعد بیایند در میدان نبرد و عمل اینها را مقایسه کنند و ببینند که آمادگی جسمانی کدام بهتر است. کدام کارایی بالاتری دارند. چون صرفاً این ورزش درآمد ندارد، کسی سراغش نمی‌رود و مدیران هم متأسفانه دنبال ورزش‌های شهرتی رفته‌اند...

گزارش خبری صبح صادق از همایش سراسری روحانیون سپاه

 امیرحسین زین‌الدینی/ همایش سراسری روحانیون شاغل در سپاه در سالروز شهادت شهید آیت‌الله فضل‌الله محلاتی و روز روحانیت در سپاه در محل سالن ورزشی امام علی(ع) با حضور روحانیون شاغل در سپاه برگزار شد. در این مراسم حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی شاهرودی نماینده ولی‌فقیه در سپاه، سردار سرتیپ حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه و سردار سرلشکر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنرانی کردند که در ادامه به اهم سخنان این عزیزان می‌پردازیم.

شهید محلاتی
 الگویی تمام‌عیار است
حجت‌الاسلام والمسلمین علی سعیدی نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران با اشاره به شخصیت و اقدامات شهید محلاتی در دوران پیش از انقلاب و دوران جنگ اظهار داشت: «ما اگر دنبال توفیق در سپاه پاسداران هستیم، شهید محلاتی می‌تواند الگویی تمام‌عیار برای ما باشد.»
وی با بیان اینکه دوران عمر شهید محلاتی به سه بخش عمده تقسیم می‌شود، ادامه داد: «قسمت اول حیات ایشان مربوط به دوران جوانی و همراهی با نهضت فدائیان اسلام و آیت‌الله کاشانی در نهضت ملی است. ایشان از هجده سالگی وارد مبارزه شدند، حتی در سخنرانی‌ای که ظاهراً در تبریز انجام دادند در آن سال‌ها با حمله نیروهای حکومت مواجه و مجروح هم شدند. مقطع دوم زندگی ایشان را نهضت امام خمینی(ره) از شروع آن تا پیروزی انقلاب در بر می‌گیرد. شهید محلاتی نزدیک به 15 بار بازداشت شدند که این حاکی از نقش برجسته مبارزاتی ایشان است. مقطع سوم هم مربوط به زمان جنگ تا زمان شهادت ایشان است.»
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی در ادامه درباره شیوه مبارزاتی شهید محلاتی افزود: «شهید محلاتی یک روحانی تشکیلاتی بود و یکی از اقدامات مهم ایشان سازماندهی اعتراضات بود. یکی دیگر از اقدامات مهم ایشان مبارزه با تفکر انحرافی لیبرالیستی و تفکرات چپ‌گرایانه بود.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در ادامه با اشاره به نقش شهید محلاتی در ورود روحانیت به سپاه افزود: «ایشان از روز اول نهضت تا شهادت ذره‌ای تزلزل به خود راه ندادند و با پیگیری‌های او حوزه نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه پاسداران ایجاد شد، همچنین شهید محلاتی در شکل‌گیری دیگر نهادهای سپاه پاسداران مثل حفاظت اطلاعات نقش بسزایی داشت.»
وی در ادامه ضمن تشریح رسالت روحانیت در سپاه افزود: «برای استمرار پاسداری از انقلاب، هم به قدرت و هم به قوت نیاز داریم تا از ترکیب این دو با هم به اقتدار برسیم؛ قدرت در بیرون و قوت در داخل.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه ادامه داد: «آنچه بر عهده ما و شماست ایجاد و تقویت قوت است که یک امر درونی است. آن ماده‌ای که قوت از آن به دست می‌آید جز تقوای الهی نیست و ما رسالت‌مان ایجاد این روحیه در بین همه مجموعه‌های سپاه است.»
وی با بیان اینکه، مهم‌ترین وظیفه ما تولید معنویت و ایمان و تحکیم قوت در سپاه پاسداران است، افزود: «مأموریت و وظیفه دیگر ما مسئله اشراف است. نماینده ولی‌فقیه و مسئولان نمایندگی در سایر استان‌ها باید به کار خودشان واقف باشند و تا آخرین جزء تشکیلاتی هم باید تحت اشراف باشد. مهم‌ترین اقدام برون‌سازمانی ما  هم که باید آن را در دستور کار قرار دهیم، بسیج استادان، طلاب و روحانیون است.»
حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی با اشاره به تدابیر رهبر معظم انقلاب در ایجاد قوت در منطقه افزود: «یکی از اقدامات رهبر معظم انقلاب در این راستا بومی‌سازی و درونی‌سازی مقاومت در منطقه بود؛ یعنی اقداماتی در جهت ایجاد روحیه دلیری و مقاومت در برابر استکبار که همان ایجاد قوت است. اثرش را هم در منطقه در کشورهای لبنان، فلسطین، سوریه و... دیدیم.»

رسالت روحانیت روشنگری
 برای نسل جوان است
در ادامه مراسم سردار سرلشکر دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که سابقه فرماندهی کل سپاه را در کارنامه دارد، با تأکید بر پیوند میان روحانیت و سپاه گفت: «ارتباط روحانیت با  نیروهای مسلح و مردم و دانشجویان همواره مسئله نظام و امام(ره) بود، در این بین ارتباط روحانیت از همان ابتدا به مدد مجاهدت‌های امثال شهید محلاتی، همواره در سطح عالی قرار داشته است که می‌تواند یک الگوی ارتباطی برای سایر نهادها باشد، ما بارها شاهد عکس‌های علمای بزرگ با لباس سپاه بودیم.»
وی در ادامه با اشاره به پیشینه پیوند میان انقلابیون با روحانیت در دوران پیش از انقلاب اظهار داشت: «تجربه تحول ایدئولوژیک گروهک‌های مبارزاتی مثل مجاهدین خلق در سال 53 و گذر از اسلام و رسیدن به الحاد حقیقتاً یک ترس و تلنگری در بین نیروهای انقلابی ایجاد کرد، اگر ما هم مثل مجاهدین خلق خودسرانه و با قرائتی سطحی از دین دست به اقدام علیه‌شان می‌زدیم، سرنوشت‌مان مثل آنها می‌شد. به همین جهت ارتباط خود را با روحانیت آغاز کردیم و اگر هم دنبال اقدامی علیه شاه بودیم با حکم مجتهد و تحت نظارت ایشان اقدام می‌کردیم.»
سرلشکر رضایی در ادامه با اشاره به عاقبت گروه‌های به ظاهر اسلامی، اما مخالف روحانیت گفت: «شهید مطهری همواره این تذکر را به ما می‌داد که مراقب منهایی‌ها باشیم. ما بعدها متوجه شدیم منظور ایشان از گروه‌های منهایی، گروه‌های اسلامی منهای روحانیت بود مثل نهضت آزادی و بنی‌صدری‌ها و حتی در زمان حاضر گروهی که با نام امام زمان(عج) سر کار آمدند، اما اسلامی منهای روحانیت را قبول داشتند. اینها همه مشکل‌شان و علت کج‌روی‌های‌شان اسلام بدون روحانیت بود، به همین دلیل فرماندهان سپاه تأکید داشتند که رابطه سپاه با روحانیت همواره باید در عالی‌ترین سطح قرار بگیرد.»
وی در ادامه با اشاره به تهدیداتی که در شرایط فعلی متوجه کشور است، گفت: «امروز خط توطئه جدیدی شکل گرفته است که سه کانون مهم را هدف قرار داده است. کانون اول اصل انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است. کانون دوم شخص رهبر معظم انقلاب است که متوجه حمله‌های شبانه‌روزی دشمن قرار گرفته است و نقطه سوم هم سپاه پاسداران است که مانند همیشه سپر بلای انقلاب اسلامی بوده است.»
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: «ما باید هوشیارتر از گذشته باشیم، نزدیک 70 درصد کشور زیر چهل سال سن دارند و این یعنی هیچ حافظه‌ای نسبت به انقلاب و حتی جنگ ندارند. دشمن روی اینها برنامه‌ریزی کرده است. وظیفه روحانیت هم در همین راستا به منظور روشنگری برای نسل جوان تعریف شده است.»

روحانیون بخشی از واقعیت‌های شیرین
 در سپاه هستند
همچنین در این مراسم سردار حسین سلامی، جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران ضمن تجلیل از مقام شهید محلاتی اظهار داشت: «این اجتماع برای گرامی‌داشت یک روحانی بزرگ و عالم وارسته، یعنی شهید محلاتی برگزار شده است؛ کسی که در بنا نهادن روحانیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش مهم و اصلی را ایفا کرد. برای سپاه پاسداران وجود عالمان بزرگ و وارسته در این مجموعه مایه افتخار است.»
وی با بیان اینکه روحانیون نقش بزرگ و برجسته‌ای در انتقال و تزریق روحیه انقلابی و اخلاق اسلامی به بدنه سپاه پاسداران بر عهده دارند، افزود: «باید عرض کنم حقیقت وجودی سپاه پاسداران، مانند اصل انقلاب اسلامی در تقوای الهی ریشه دارد؛ به همین دلیل سپاه پاسداران همواره مهم‌ترین و بهترین مدافع انقلاب اسلامی بوده است و وظیفه روحانیت در سپاه هم باید حراست و حفاظت از روح تقوا و پاکیزگی در این نهاد انقلابی باشد.»
همچنین سردار سلامی با اشاره به نقش پررنگ روحانیت در سپاه، گفت: «روحانیت در سپاه همواره نقش مهم و برجسته‌ای را بر عهده داشته است، من خود شاهد حضور روحانیون در سخت‌ترین شرایط و موقعیت‌ها بوده‌ام و اینجا باید اعلام کنم که روحانیون بخشی از واقعیت‌های شیرین در سپاه پاسداران هستند و حضور ایشان در مجموعه سپاه سبب به وجود آمدن فضای پاک و الهی در این نهاد می‌شود.»
وی با اشاره به حضور حماسی مردم در یوم‌الله 22 بهمن، اظهار داشت: «حضور الهام‌بخش مردم در راه‌پیمایی امسال در 22 بهمن یک ملاک و معیاری برای اندازه‌گیری مردمی بودن و اجتماعی بودن انقلاب اسلامی بود، مردم امسال حضور متفاوتی را رقم زدند، وقتی از یک‌سو مردم درگیر مشکلات متعدد اقتصادی هستند و از سوی دیگر با پمپاژ یأس و ناامیدی و شبهات از سوی رسانه‌های بیگانه و نامه‌پراکنی جاماندگان از انقلاب مواجه بودند، این حضور پرشکوه و امیدبخش که سبب خنثی‌سازی توطئه‌ها نیز شد، به این معنا است که هیچ مشکلی نمی‌تواند مردم را از انقلاب اسلامی مأیوس و دلسرد کند.»
سردار سلامی ضمن تشریح اوضاع کشور در این برهه و مواجهه آن با جهان استکبار، افزود: «در زمان ظهور اسلام شاهد یک وحدت شیطانی در دنیای کفر برای ضربه زدن به حقیقت اسلام بودیم و کفار و منافقین و مشرکین در یک صف با اسلام مقابله می‌کردند، اما سنت الهی بر این بود که حقیقت وجود اسلام از درون سختی و مشکلات ظهور کند. همین اسلام از درون و پس از پیامبر(ص) درگیر مشکلات پیچیده و سختی شد.» 
جانشین فرمانده کل سپاه افزود: «در زمان پیامبر(ص) دشمنان و دوستان مشخص بودند و همه با اعتقاد و بدون چشمداشت در راه رضایت خداوند کار می‌کردند و کسی دنبال سهم‌خواهی از قدرت و بیت‌المال حداقل در ظاهر نبود؛ اما در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) شرایط دگرگون شد. در آن دوره دیگر اعتقاد کافی نبود و باید این اعتقاد با بصیرت و بینش همراه می‌شد.»
وی افزود: «انقلاب اسلامی ما هم که بعثت مجدد اسلام در قرن حاضر است، دقیقاً همین مسیر را پیمود، پس از انقلاب، دوباره قدرت‌های استکباری با هم علیه انقلاب متحد شدند و باز هم مانند دوران صدر اسلام که هر چقدر از زمان پیامبر فاصله می‌گرفتیم، فتنه‌ها پیچیده‌تر می‌شد، در زمان کنونی هم پس از رحلت امام(ره) و در زمان رهبر معظم انقلاب فتنه‌ها سخت‌تر و پیچیده‌تر شد.»
سردار سلامی در ادامه افزود: «زمانی که رهبر معظم انقلاب سکاندار کشور شدند، قدرت‌های بزرگ به ویژه آمریکا موقعیت خود را از سطح راهبرد به سطح عملیات تنزل دادند و خود به طور مستقیم وارد کار عملیاتی شدند. امروز هم که شاهد نمایش‌های مضحک از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی با نشان دادن بال یک پرنده یا بدنه یک موشک هستیم، بیان‌کننده این واقعیت است که مدیریت و تدابیر رهبر معظم انقلاب تا چه اندازه کارآمد بوده که دشمن به این صورت درمانده شده است.»
وی با اشاره به رهبری حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب در ایجاد امید و جوشش در کشور، گفت: «رهبری عزیز با مفاهیمی، مانند جنبش نرم‌افزاری و نهضت تولید علم، اقتصاد مقاومتی و... سبب به وجود آمدن انگیزه و امید در بین جوانان و مردم شده‌اند. ایشان با هدایت‌های حکیمانه خود همه توطئه‌ها علیه کشور را خنثی می‌کنند و با تکیه بر بصیرت سبب استحکام‌بخشی استوانه‌های نظام شده‌اند و ما باید در جهت شناساندن بیشتر و بهتر و درک قدر نعمت ولایت، بیش از بیش اقدام کنیم.»
گفتنی است، در خلال مراسم از خانواده شهید والامقام شیخ فضل‌الله محلاتی تقدیر به عمل آمد و فرزند ایشان خاطره‌ای از پدر شهیدش نقل کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن ابوترابی‌فرد

خداوند در سوره عصر که فشرده و پرمحتوا است، منظر خلاصه شده‌‌ای از راه پیامبر اعظم(ص) که مسیر روشنی از راه عترت است را بازگو می‌کند. خداوند در ابتدای سوره عصر، به عصر سوگند می‌خورد که شاید بهترین معنا برای آن، زمان باشد که گرانقیمت‌ترین سرمایه‌های پدیده‌های مادی است.
زمان از ویژگی‌های عالم ماده است که نمی‌توانیم آن را از پدیده‌های مادی در حال حرکت جدا کنیم؛ لذا زمان را از مقدار حرکت انتزاع می‌کنیم و باید توجه داشته باشیم که هر جا حرکت نباشد زمان نیز معنا ندارد.

ارزش عمر
خداوند در قرآن از زمان به با ارزش‌ترین سرمایه سوگند یاد می‌کند، خدای سبحان موکداً اعلام می‌کند که عموم انسان‌ها و بشریت در خسران و زیان هستند که خسران یعنی سرمایه‌ای از دست برود و در ازای آن چیزی به دست نیاید؛ از این رو از آنجا که تنها سرمایه انسان زمانی است که در اختیار اوست و غالباً آن را از دست می‌دهد، عموم مردم در خسران هستند.
یکی از مهم‌ترین علائم اولیای الهی قدرشناسی عمر است، امام راحل(ره) بر تمام لحظه‌‌های عمر خود دقت داشت و نظم زندگی ایشان ثمره مراقبت‌های عمرش بود، همچنین آیت‌الله بهجت نیز دقیقه‌ای از عمر خود را از دست نمی‌داد و لحظات عمرش تعریف شده بود.

کمال عقل
از نظر خواجه طوسی ایمان‌آورندگان کسانی هستند که به کمال عقلانی رسیده‌اند و عقل آنها با علم و معرفت‌الله پرورده شده است. خواجه طوسی می‌فرماید اگر کمال عقلانی و رفتاری به دست آید انسان در خسران نیست؛ لذا بارزترین ویژگی اولیای الهی این است که در قله عمل صالح قرار دارند و اینکه حضرت مهدی(عج)، امام ماست به دلیل عبارت آغازین زیارت امین‌الله است که معصوم(ع) می‌گوید در بالاترین نقطه عمل صالح قرار دارد، بنابراین کسی می‌تواند حق جهاد در راه خدا را بجا آورد که در قله عمل باشد که اولیای خدا در این راه حق تقوا را در پیشگاه خداوند بجا آورده‌اند.
باید دغدغه رشد معرفتی، علمی و عقلانی داشته باشیم، تصمیمات باید مبتنی بر دانش باشد و باید حق را بشناسیم و در کنار آن بایستیم که البته گاهی در شناخت آن کوتاهی می‌کنیم که مشکلات از آنجا آغاز می‌شود.
ایستادگی در کنار حق بسیار اهمیت دارد و اگر حق را بشناسیم، اختلاف‌ها به وحدت تبدیل می‌شود؛ لذا با شناسایی آن نباید بر باطل اصرار کنیم.
پیامبر(ص) و آل او به دلیل قرار گرفتن در قله عمل صالح و معرفت اسوه و امام ما هستند؛ چرا که تجسم خارجی عمل صالح محسوب می‌شوند، چنانکه خلق پیامبر اکرم(ص) قرآن بود و از ایشان به قرآن ناطق یاد می‌شد. 

انس با قرآن
باید زاویه خود را با قرآن کاهش داد که نتیجه این انس با قرآن و عترت(ع) رسیدن به کمال عملی، رفتاری و معرفتی است. خداوند، قرآن را در سوره یاسین با نام حکیم معرفی و توصیف کرده؛ زیرا همه معارف قرآن کریم، مبتنی بر حکمت است و قرآن، کتاب حکیم و بهترین راهنما و هادی برای انسان به شمار می‌آید.
آیت‌الله بهجت از قبل از بلوغ تا آخرین لحظات عمر خود معصیت نکرد، ایشان روزی به من گفت بعضی می‌گویند ما را نصیحت کنید و من به آنها می‌گویم نگاه کنید محمدتقی چه می‌کند و شما آن را انجام ندهید؛ چگونه عالمی که از هیچ نماز خود رضایت ندارد بخواهد که دیگران شبیه او باشند،‌ ایشان می‌فرمود مثل سلمان فارسی باشید و عمل او را ببینید. کسانی که می‌توانند عمل برتر انجام دهند، اما به عمل پست‌تر روی می‌‌آورند، دچار خسران و حسرت می‌شوند. باید حق را شناخت و در کنار آن ایستاد که این از ویژگی‌های جامعه قرآنی است و ایمان،‌ دانش و عمل صالح باعث ارتقای جامعه می‌شود، از این رو رسالت قرآن کریم تربیت چنین انسان‌هایی است.
منظور از شجره طیبه، انسان باایمانی است که با ترک گناه و دوری از هوای نفس به بندگی خدای سبحان رسیده است.
خداوند راه بسیار سهل و آسانی جلوی ما قرار داده که آن راه، معرفی انسان‌هایی است که خود قرآن حکیم و صراط مستقیم هستند و اگر پیامبر(ص) را بشناسیم، با شناخت وی، صراط مستقیم را فراروی خود به صورت مجسم می‌بینیم و اگر حضرت علی(ع) را بشناسیم، صراط مستقیم را شناخته‌ایم که با شناخت امام می‌توان صراط مستقیم را در متن زندگی شناخت.
قرآن زمانی صراط مستقیم است که در دست پیامبر خاتم(ص) باشد، اگر پیامبر و امام را بشناسید، قرآن و صراط مستقیم را می‌شناسید و با شناخت یک انسان همه آموزه‌ها و قرآن مجسم مقابل شما قرار می‌گیرد.

حیات واقعی
اگر می‌خواهیم سالک صراط مستقیم باشیم باید به مقام عبودیت خدای سبحان نائل شویم، همانطور که پیامبر و امام(ع) نیز عبد خداوند هستند و اگر می‌خواهید بدانید به صراط مستقیم رسیده‌اید، یا نه باید ببینید آیا در این مسیر قدمی در جهت رسیدن به عبد خداوند بودن برداشته‌اید؟
حیات واقعی، حیات در پرتو وحی است، اگر انسان در سایه پرتو وحیانی حرکت کند به حیات ابدی می‌رسد و حیات ابدی زیبنده انسان است که با قرار گرفتن در پرتو نورانی قرآن امکان‌پذیر است.
جامعه اسلامی باید عقلانی و علمی باشد، قرآن به دلیل آنکه ما را به سوی علم هدایت کرده است، جامعه را زنده می‌کند و انسان عاقل و عالم،  انسانی است که قرآن تربیت می‌کند و جامعه عاقل و عالم جامعه‌ای است که تحت تربیت وحی  قرار می‌‎گیرد.
وقتی جامعه تحت تربیت وحی قرار گرفت، به حوزه‎های برتری از علم دست می‌یابد و به حقایق علم راه پیدا می‌کند، این ثمره حیات وحیانی است و این حیات وحیانی در سایه حیات عقلانی و علمی به دست می‌آید. به استناد آیات این کتاب شریف، قرآن در گام نخست به ارائه راه تبیین مسیر بشر و در گام دوم، به عنوان هادی به دستگیری و رساندن او به مقصد می‌پردازد. افرادی از هدایت قرآن به معنای رسیدن به مقصد بهره‌مند می‌شوند که تقوا داشته باشند، انسان به میزان تقوا از قرآن و هدایت آن به معنای رسیدن به قصد برتر بهره‌مند می‌شود. برای رسیدن به تقوا باید از قرآن بهره‌مند شد و کلید بهره از معارف وحی نیز استفاده از نور عقل است و کسانی که به محضر عقل و قرآن وارد می‌شوند، گناه را کنار گذاشته و به عقل نزدیک شده و با حقایق ناب وحی نورانی می‌شوند.

قرب الهی 
اگر انسان می‌خواهد به کمال برسد، باید در جایگاهی قرار گیرد که مورد لطف الهی قرار گیرد و لطف الهی شامل حال انسان‌هایی می‌شود که در رابطه خود با ذات اقدسش تمامی مراحل را به درستی طی کنند.
قرب الهی از صفاتی است که شامل تمامی انسان‌ها می‌شود. این انسان‌ها هستند که باید از این مراحل به خوبی بهره ببرند. ما اگر می‌خواهیم به کمال برسیم، باید دست مردم را بگیریم. این در اندیشه‌های دینی ما وجود دارد. در توصیه‌هایی که آیت‌الله بهجت به مردم داشتند یکی از آن توصیه‌ها این بود که نیازهای اقتصادی یکدیگر را پوشش دهید و در آیات قرآنی هم به این امر اشاره فراوانی شده است که ما باید از نیازمندان دستگیری کنیم. انسان‌های زنده نسبت به دیگر انسان‌ها بی‌تفاوت نیستند و به همه نیاز‌های آنها پاسخ می‌دهند، خصوصاً فقر و تهیدستی، قرآن در این زمینه می‌فرماید، انسان‌هایی که در برابر فقر دیگران بی‌تفاوت هستند، در ردیف افراد کافر قرار دارند و در آموزه‌های ما آمده است که از آنچه خدا به شما داده انفاق کنید.