سعید جلیلی، نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی درباره طرح موضوع همه‌پرسی از سوی رئیس‌جمهور گفت: انتخابات مراجعه به آرای عمومی بود! شما که اعتماد مردم را در انتخابات جلب کردید، امروز باید بگویید در برابر اعتمادی که مردم به شما کردند، در این چند سال چه کرده‌اید؟ قبل از آنکه شما مراجعه به آرای عمومی را مطرح کنید، انتخابات خود مراجعه به آرای عمومی است، لذا بگویید در برابر اعتماد مردم و مراجعه به آرای عمومی چه کردید؟

گزارش تحلیلی از فساد گسترده در ارکان رژیم صهیونیستی

   محمدرضا فرهادی/ «ایهود باراک» وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی که خود به فساد مالی فراوان متهم است، با اشاره به مفاسد نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، گفته است: «نتانیاهو درک می‌کند که پایان یافته است و این دوره از تاریخ سیاسی اسرائیل [رژیم صهیونیستی] در حال پایان یافتن است و دوره جدیدی آغاز شده است.»
بیشتر ساکنان سرزمین‌های اشغالی در نظرسنجی‌ها اعلام کرده‌اند که نتانیاهو را فاسد می‌دانند.
«گبای» رئیس حزب «اردوگاه صهیونیستی» هم اعلام کرده است دوره نتانیاهو گذشته است. اگر چه فساد نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی این روزها نقل محافل است؛ اما موضوع فساد در رژیم صهیونیستی یکی از چالش‌های اساسی است که بیشتر سیاستمداران آن درگیر شده‌اند. فساد در رژیم صهیونیستی ریشه‌ای عمیق دارد و اصولاً صهیونیست‌ها با همین خصلت در جهان شناخته می‌شوند. فساد اخلاقی و آزار جنسی از مهم‌ترین رسوایی‌هایی است که بسیاری از سیاستمداران بلندپایه رژیم صهیونیستی، از جمله «موشه کاتساو» رئیس سابق رژیم صهیونیستی به دلیل فاش شدن آن مجبور به کنار گذاشتن پست خود و خداحافظی با جهان سیاست شدند. افراد گوناگونی از جمله «گال هیرش» بازرس کل پلیس رژیم صهیونیستی در ماه مارس 2015 و «بنیامین‌بن‌الیعزر» عضو کنست رژیم صهیونیستی بود که در ژانویه 2015 کیفرخواست او صادر شد و شامل پنج پرونده کیفری بود که مهم‌ترین آن دریافت رشوه و پولشویی و سوءاستفاده از جایگاه شغلی بود.
یک پژوهش بین‌المللی نشان می‌دهد، رژیم صهیونیستی وارد فساد بی‌سابقه‌ای شده است. معیارهای مرکز شفافیت جهانی نشان‌دهنده آن است که این رژیم از 10 نمره،‌ نمره 8/5 را به خود اختصاص می‌دهد و به این ترتیب در جایگاه 36 از 183 کشور مشمول رتبه‌بندی این مرکز قرار گرفته است.

فساد در لایه‌های گوناگون
 رژیم صهیونیستی
موضوع فساد در رژیم صهیونیستی اعم از هرگونه فسادی، مختص به یک یا چند نوع آن نمی‌شود؛ بلکه شمولیت وسیعی از مباحث اعم از جنسی، اخلاقی، رشوه و...  را در برمی‌گیرد. «آریه افنری» که به دنبال بررسی موضوع فساد در سرزمین‌های اشغالی بود، در کتابی که در سال 2010 منتشر کرد، آورده است پدیده فساد در رژیم صهیونیستی راه توسعه در پیش گرفته و مانند یک سلول سرطانی در حال پیشرفت است و مؤسسات امنیتی را نیز دربرگرفته است.
در ادامه به برخی از این فسادها اشاره‌ای کوتاه می‌شود:
ـ شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی عنوان کرد، حدود 10 هزار افسر زن رژیم صهیونیستی در زمان خدمت در ارتش در زمینه مفاسد اخلاقی کار کرده‌اند. همچنین، آمار دیگری مربوط به یکی از مراکز آمار صهیونیستی نشان می‌دهد، 81 درصد از افسران زن ارتش رژیم صهیونیستی در معرض تجاوزها و خشونت‌های جنسی در واحدهای نظامی قرار گرفته‌اند.
ـ تعدادی از ژنرال‌های پلیس رژیم صهیونیستی از خاخام اسحاق بنتو، یکی از بزرگ‌ترین خاخام‌های صهیونیست رشوه گرفته‌اند تا بتوانند بر روی مفاسد مالی وی سرپوش بگذارند. موضوع مفاسد خاخام بنتو هنگام رسوایی به بار آورد که «یونا میستغر» خاخام ارشد رژیم صهیونیستی به اتهام پول‌شویی و دادن رشوه بازداشت شد. همچنین «موطیه الون» یکی دیگر از خاخام‌های صهیونیستی نیز که از بزرگ‌ترین شخصیت‌های دینی صهیونیستی به شمار می‌رود، به اتهام تجاوز جنسی به تعدادی از دانشجویان خود بازداشت و زندانی شد.
ـ بنا بر اعلام روزنامه صهیونیستی هاآرتص، پلیس رژیم صهیونیستی 25 میلیون شِکِل، یعنی اندکی بیش از هفت میلیون دلار از متهمان به موضوع فساد از رهبران حزب «اسرائیل خانه ما» مصادره کردند. این حزب زیر نظر «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اداره می‌شود. اتهام اصلی که متوجه اعضای این حزب بود، این بود که خانه‌ها و اموال عمومی را به نفع افراد مشخصی در داخل حزب تحت مالکیت گرفته بودند.

فساد در مراکز سیاسی
 و تصمیم‌گیری رژیم صهیونیستی
بیشتر مسائل فساد مربوط به مقامات رژیم صهیونیستی یا احزاب گوناگون در دو موضوع است:
اول، تجاوز به عنف و تجاوزهای جنسی که مشهورترین موارد مربوط به فساد اخلاقی است و همواره به ‌منزله طعمه برای از میان برداشتن رقبای سیاسی استفاده می‌شود. 
دوم، مربوط به دریافت رشوه از سوی مقامات رژیم صهیونیستی است؛ نظیر اتهاماتی که بر ضد ایهود باراک، نخست‌وزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مطرح شده و وی ده‌ها میلیون دلار رشوه در معاملات تسلیحاتی امضا شده بین تل‌آویو با دولت‌های خارجی دریافت کرده است.
 در این میان، فساد در میان شخصیت‌های سیاسی رژیم صهیونیستی نمود بیشتری دارد و اشخاص رده بالای دولتی، همچون نخست‌وزیر را شامل می‌شود. در میان نخست‌وزیران صهیونیستی «آریل شارون» و «ایهود اولمرت» اتهامات‌شان ثابت شد. درباره شارون، پلیس رژیم صهیونیستی تحقیقاتی را درباره دست داشتن وی در پرونده زمین‌خواری انجام داد گفتنی است، وی در پرونده موسوم به جزیره یونانی نیز دست داشت. پسر وی عمری شارون نیز در زمینه کلاهبرداری و مداخله در انتصابات سیاسی و اعمال غیرقانونی در روند تأمین مالی احزاب محاکمه و به هفت ماه زندان محکوم شد.
اولمرت نیز به جرم فساد در املاک و انتصابات محکوم شد. پلیس رژیم صهیونیستی تحقیقاتی را در زمینه خرید یک منزل مسکونی از سوی وی با قیمت پایین در خیابان کرمیا الفخ در قدس اشغالی در برابر پاداش‌های دولتی آغاز کرد. همچنین تحقیقات دیگر نشان داد، اولمرت در زمان تصدی پست وزارت صنعت و تجارت در پرونده مناقصه فروش بانک لئومی دست برده است. همچنین اتهاماتی علیه وی در زمینه انتصابات سیاسی نامشروعش در مدیریت بخش خصوصی در هنگام تصدی پست وزارت صنعت و تجارت متوجه وی ‌شد. 
امروزه نیز موضوع فساد بنیامین نتانیاهو مطرح است. «جدعون لِوی» نویسنده صهیونیست در مقاله‌ای در روزنامه میدل ایست‎آی می‌گوید: «اتهامات اقتصادی متوجه نتانیاهو در دو پرونده جمع‌آوری شده است؛ موضوع اول پذیرش هدایایی از «ارنون میلشان» کارگردان فیلم‌های صهیونیستی و آمریکایی است و موضوع دوم مربوط به مطالب و اظهاراتی است که بین وی و «ارنون موزیس» ناشر و سردبیر روزنامه یدیعوت آحارونوت گذشته است که وی تلاش داشته این روزنامه جانبداری بیشتری نسبت به نخست‌وزیر داشته و در مقابل منافع مشخص شده، همگرایی بیشتری با نخست‌وزیر از خود نشان دهد.»
پیامدهای فساد سازمان‌یافته
 برای رژیم صهیونیستی
فساد در رژیم صهیونیستی بدون پیامد نخواهد بود. بر این اساس برخی از مهم‌ترین پیامدهای آن عبارت است از:
1ـ وجود تهدیدات داخلی: پس از گزارش‌های اولیه مبنی بر فساد نتانیاهو، تظاهرات‌های مختلفی برای چندمین بار و به طور پیاپی اتفاق افتاده است. این اعتراض‌ها موجبات تهدیدهای دیگری را فراهم خواهد کرد. «الی سولام» (مدیر جنبش حکومت برابر در سرزمین‌های اشغالی) می‌گوید: «تهدید موجودیتی واقعی در برابر اسرائیل از فسادی ناشی می‌شود که مسئول گسست بافت اجتماعی است.» پروفسور «أمنون روبنشتاین» وزیر اسبق و استاد حقوق دانشگاه تل‌آویو نیز که در نگارش مطالب مربوط به آینده دولت رژیم صهیونیستی متخصص است، در گفت‌وگویی با روزنامه صهیونیستی هاآرتص اعلام کرد که اسرائیل به علت دو نوع تهدید امکان بقا نخواهد داشت: اول، تهدیدات خارجی که شامل شکست آن در ایجاد بازدارندگی در برابر عرب‌ها است. دوم، تهدیدات داخلی که شامل انتشار فساد و فرسایش آن چیزی است که سازمان ارزش‌های صهیونیستی نامیده می‎شود و رژیم صهیونیستی بر اساس آن شکل گرفته است.»
بر اساس یک نظرسنجی که شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی در ژوئیه 2016 انجام داد، مشخص شد که 72 درصد پاسخ‌دهندگان معتقد بودند که مقامات منتخب فاسد هستند. همچنین «ایتان ارض»، حقوقدان و فعال ضدفساد این رژیم می‌گوید: «آسیبی که فساد به اسرائیل وارد می‌کند بیش از هر آسیبی است که در یک دهه گذشته حزب‌الله وارد کرده است.»

ارزیابی نهایی
نظام فاسد در کنار سیاستمدارانی فاسد و مهاجرت معکوس سه عامل اضمحلال آینده رژیم صهیونیستی است. در شانتاژ تبلیغاتی که رسانه‌های همسو با صهیونیست‌ها در طرفداری از این رژیم دارند، در کنار حمایت‎های متعددشان، در برخی موارد بر فسادهای گسترده آن سرپوش گذاشته‌اند. 
ذکر این نکته هم ضروری است که مسائل وخیم اقتصادی، مردم سرزمین‌های اشغالی را هر از گاهی راهی خیابان‌ها می‌کند. این در حالی است که هیچ یک از این موارد در هیچ رسانه یا پایگاه اینترنتی نمایش داده نمی‌شود.


   مهدي سعيدي/ انقلاب اسلامي تنها تحولي در بازيگران عرصه سياسي کشور نبود، بلکه خلق ساختاري نوين در نظام سياسي بود که در نظام بين‌الملل مانندي براي آن نمي‌توان يافت. در اين ساختار، توزيع قدرت از منطقي متفاوت برخوردار است که حاصل آن شايسته‌سالاري و به قدرت رسيدن صاحبان صلاحيت از درون فرآيند مردم‌سالاري است. نظام اسلامي که بنيان و بناي جوهري خود را بر سالار و حاکم بودن مردم گذاشته است، براي آنکه اين مردم‌سالاري در نهايت به شايسته‌سالاري نيز ختم شود، نهادي قانوني را طرح‌ريزي کرد که حافظ شايسته‌سالاري انتخابات در کشور باشد. شوراي نگهبان افزون بر وظيفه ذاتي خود که نظارت بر مصوبات مجلس شوراي اسلامي و تطبيق آن با شرع مقدس و قانون اساسي است، وظيفه نظارت بر اکثريت انتخابات‌هاي کشور را نيز برعهده دارد. شوراي نگهبان موظف است صلاحيت نامزدهاي گوناگون انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس شوراي اسلامي و مجلس خبرگان رهبري را احراز کند تا در گام بعدي مردم از ميان صاحبان صلاحيت، کسي را که اصلح دانسته و مطابق سليقه و انتخاب آنها است، برگزينند. حاصل اين ديالکتيک صلاحيت‌هاي ديني و انتخاب مردمي، همان است که از آن به «مردم‌سالاري ديني» ياد مي‌شود.
به واقع، شوراي نگهبان را بايد متضمن مردم‌سالاري ديني دانست که اين امر خطير در طول نزدیک به چهار دهه محقق شده است. هرچند ممکن است در اين بين غفلت‌ها و خطاهايي نيز سر زده باشد و احیاناً فرد يا جرياني سياسي متضرر شده باشد؛ اما نبايد فراموش کرد که در نهايت اين شوراي نگهبان است که مشروعيت و اعتبار انتخابات را در نظام اسلامي تأیید مي‌کند.
در طول اين سال‌ها، از جانب جريان‌هاي سياسي متعددي به شوراي نگهبان هجمه شده است. طبيعي است که نتيجه قضاوت شوراي نگهبان درباره نامزدها، مورد رضايت همه جريان‌هاي سياسي نباشد؛ از این رو اين وضعيت موجب شده است همواره در حين فرآيند انتخابات يا در ادامه آن شاهد تخريب شوراي نگهبان باشيم. دشمني دشمنان نظام اسلامي نيز با شوراي نگهبان اظهر من الشمس است و دلايل آن نيازمند برشمردن نيست! چرا که شوراي نگهبان را يکي از ارکان مهم حافظ جمهوريت و اسلاميت نظام اسلامي مي‌داند.
آخرين نمونه از هجمه به شوراي نگهبان را مي‌توان در نامه سرگشاده محمود احمدي‌نژاد خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامي دانست که به تازگي انتشار عمومي يافته و بزرگ‌ترين اتهامات را در اين سياهه عليه اين نهاد منتشر کرده است. ادعاهاي ناصوابي که براي آن اسناد و مدارکي ارائه نشده و تنها تکرار اتهاماتي است که از دشمنان شوراي نگهبان در طول سال‌هاي اخير شنیده‌ایم. وي در بخشي از اين نامه ادوار انتخابات کشور را زير سؤال برده و آن را محصول مهندسي شوراي نگهبان و دخالت نهادهاي نظامي و امنيتي دانسته و خواستار برگزاري زودهنگام انتخاباتي آزاد براي جايگاه رياست‌جمهوري و مجلس شده است!
اين ادعا در حالي صورت مي‌گيرد که احمدي‌نژاد خود در جريان انتخابات‌هايي به قدرت رسيده که رقيبش وي را به تقلب و تخلف متهم کرده و خواهان ابطال آن انتخابات بوده است! در آن مقطع اين شوراي نگهبان و دستگاه‌هاي حافظ امنيت انتخابات بودند که با صيانت از آرای ملت در برابر زياده‌خواهي فتنه‌گران ايستادند و رياست‌جمهوري وي را تأیید و تثبیت کردند! اما حال که نيروهاي دست دومش در انتخابات سال‌های 1392 و 1396 ردّ صلاحيت شده‌اند، ناجوانمردانه شوراي نگهبان را به مهندسي انتخابات متهم کرده است!
واقعيت آن است که گذر زمان جريان انحراف را کاملاً همسو و در پيوندي راهبردي با فتنه‌‌گران قرار داده است و حرف‌هاي ديروز فتنه‌گران امروز با تعابيري ناشيانه از سوی اين جريان تکرار مي‌شود! هر دو نظام اسلامي را متهم به عدم برگزاري انتخابات آزاد مي‌کنند و اين در حالي است که وظيفه قانوني شوراي نگهبان صيانت از حقوق و آرای ملت در انتخابات است، انتخاباتي که تنها کساني در آن امکان نامزد شدن دارند که از صلاحيت‌هاي قانوني لازم برخوردار باشند! شوراي نگهبان امروز در صف اول ايستادگي در برابر جريان‌هاي قدرت‌طلب و انحرافي قرار دارد و با قاطعيت تمام در برابر اين زياده‌خواهان ايستاده است. تداوم اين ايستادگي امروز مهم‌ترين مطالبه ملت از شوراي نگهبان است. ردّ صلاحيت‌شدگان انتخابات نيز بهتر است به جاي عقده‌گشايي به فکر تأمین صلاحيت خود بوده و بازندگان انتخابات نيز بهتر است به جاي فرافکني خود را تسليم خواست ملت کنند!

 شورش علیه خود
محمد ایمانی، روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل سیاسی در واکنش به نامه بی‌شرمانه احمدی‌نژاد نوشت: «احمدی‌نژاد و حلقه انحرافی امروز در همان تناقضی دست‌وپا می‌زنند که زمانی طلحه و زبیر دست‌وپا زدند و تا قعر فلاکت پیش رفتند. انحرافی‌ها همان دعاوی را علیه نظام و رهبری مطرح می‌کنند که مورد به مورد توسط فتنه‌گران و اشرافیت شورشی سال 88 مطرح شد. طلحه و زبیر در حالی با اشرافیت اموی نظیر مروان‌بن‌حکم و ولید علیه امیرمؤمنان(ع) هم‌داستان و هم‌ادعا شدند که زمانی با همان‌ها درگیر بودند و آنها را اشراف زیاده‌طلب و مفسد می‌دانستند! اما به چند ماه نکشید که در شورش علیه امیرمؤمنان(ع) با همان جماعت مفسد هم‌اردوگاه شدند و ادبیات‌شان یکی شد! دیگر مهم نبود آنها همان غارتگران بیت‌المال هستند که علیه‌شان شوریدند. چرا؟ چون خودشان هم می‌خواستند در بیت‌المال دست ببرند.»

آقای «گ» در گمرک
میرخجسته، رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی با اشاره به حضور مافیای واردات خودرو، گفت: «مافیای قدرتمند در برابر واردات خودرو وجود دارد. قطعاً دست آقایانی در کار است.» وی تصریح کرد: «باید دید چرا در گمرک این تعداد از ماشین بدون ثبت سفارش وارد می‌شود. حدود 5 تا 6 هزار خودرو در سلفچگان متعلق به چه کسی است؟ برخی عنوان می‌کنند آقای «گ» این خودروها را وارد کرده است؛ اما این آقا به چه کسی وصل است؟ 9 هزار خودرو وارد کشور شده و بیش از 100هزار میلیارد هزینه شده است. چرا مسئولان، گمرک، وزیر اقتصاد و مسئولان اجرایی کشور عکس‌العمل نشان ندادند و چرا دستگاه‌های نظارتی ورود پیدا نمی‌کنند؟»

تقوای سیاسی یک مسئول
اسدالله بادامچیان، عضو حزب مؤتلفه با تأکید بر اینکه احزاب سیاسی حق معاملات اقتصادی ندارند. مؤتلفه اسلامی هیچ‌گاه اهل خرید و فروش نبوده، گفت: «من قبل از پیروزی انقلاب در خرید و فروش فرش بودم و تجارت داشتم؛ اما بعد از پیروزی انقلاب یک ریال خرید و فروش نکردم تا اطلاعات مملکتی من در منافع شخصی‌ام به کار نرود. زندگی سالم و ساده‌ای دارم. کارمند هم نشدم. از نظام جمهوری اسلامی چیزی نگرفتم. از همان آب باریکه‌ای که از قبل برایم مانده زندگی کردم، امروز نیز در آپارتمانی در جنوب شهر تهران زندگی می‌کنم. خیلی هم خوب است.»

مهار دیکتاتوری‌ها
امام خامنه‌ای در مقام ولی‌فقیه توانسته است روحیه میل به دیکتاتوری در برخی مسئولان و گروه‌ها را با موفقیت مهار کند. برخی از نمونه‌های ممانعت ولی‌فقیه از تحقق دیکتاتوری در جمهوری اسلامی عبارتند از: 1ـ ریاست‌جمهوری مادام‌العمر هاشمی‌رفسنجانی و مخالفت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای 2ـ «دموکراسی مدیریت‌شده» هاشمی‌رفسنجانی و «مردم‌سالاری حداکثری» آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای 3ـ دوم خرداد سال 1376 و صیانت محکم از رأی سیدمحمد خاتمی 4ـ انتخابات مجلس هفتم و ایستادگی در برابر عدم برگزاری انتخابات 5ـ انتخابات 84 و 88؛ صیانت از رأی احمدی‌نژاد 6ـ انتخابات 92 و صیانت از رأی حجت‌الاسلام روحانی؛ حجت‌الاسلام روحانی در این انتخابات تنها با 250 هزار رأی بیشتر از نصف آرا توانست در سمت رئیس دولت یازدهم به ساختمان پاستور راه یابد. 250 هزار تنها معادل هفت‌دهم بیشتر از 50 درصد محسوب می‌شد.

ما می‌دانستیم اما نمی‌گفتیم!
جریان اصلاح‌طلب آرام‌آرام می‌خواهد وارد فاز انتقاد از برجام شود؛ زیرا اولاً، مردم فهمیده‌اند که برجام یک دروغ بزرگ برای شکوفایی بوده است و ثانیاً، آقای عراقچی نیز به این جمله اعتراف کرده و گفته است: «همه چیز ما تحت کنترل و بازرسی است و 9 گزارش این را تأیید می‌کند؛ اما ایران برجام را داستانی موفق نمی‌داند؛ چرا که ایران از آن بهره‌مند نشده و تحریم‌ها برداشته نشده است و ثالثاً، حمایت از یک طرح در باطن هیچ می‌تواند سبب رویگردانی مردم از جریان اصلاحات شود و اکنون بهترین کار این است که بگویند ما می‌دانستیم که از برجام چیزی درنمیاد!»

   مهدی عامری/ یکی از خبرهای آخر هفته، اتفاقات نماز جمعه اهواز بود که عده‌آی از کارگران با فریاد اعتراض در مصلی حاضر شدند و شعارشان را دادند و حتی یکی از آنها در اثنای خطبه، در کلام امام جمعه آمد و با فریاد حرف‌هایش را زد و امام جمعه محترم، با عتاب به برخی که قصد داشتند مانع صحبت‌های او شوند، به او اجازه داد کامل سخن بگوید.
حجت‌الاسلام حاجتی امام جمعه موقت اهواز در خطبه‌های نماز جمعه، با معترضان ابراز همدردی کرد و از مردم خواست برای سلامتی‌شان صلوات بفرستند.
این مدیریت درست و مدبرانه سبب شد نماز جمعه این هفته اهواز، خبر داغ شبکه‌های اجتماعی شود و به همین دلیل درد دل کارگران رساتر و در سطح وسیع‌تر منتشر شود. آن هم به گونه‌ای که علاوه بر نشر اعتراض کارگران، در کنار آن تصویری منطقی و رحمانی و با عظمت از یک روحانی و از آن بالاتر نماز جمعه در اذهان نقش بست.
اگر مردم احساس کنند منبر نماز جمعه تنها به سخنرانی خلاصه نمی‌شود و امام جمعه در کنار تبیین و تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی، مطالبات رهبری و مردم را فریاد می‌زند، اعتمادشان به نماز جمعه که در واقع نماینده نظام در شهر و استان است، بیشتر خواهد شد. مردم باید حس کنند امام جمعه دردهای آنها را می‌شناسد و خدمتگزار مردم است.
مردم اگر مشاهده کنند امام جمعه شهرشان، در روز جمعه با درک دردهای آنها، حرف‌های‌شان را از یک تریبون عمومی به گوش مسئولان و کارگزاران می‌رسانند و در طول هفته، با جدیت پیگیری می‌کنند و مسئولان شهر را برای حل مشکلات‌شان به صف می‌کنند، حتماً شیوه‌های بهتری را برای بیان انتقادات‌شان انتخاب خواهند کرد. 
اگر مردم مطمئن باشند مطالبات‌شان مورد توجه قرار گرفته و دیر یا زود به گردش می‌افتد، یقیناً برای رساندن پیام انتقادی خود به دفتر امام جمعه مراجعه کرده و با طیب خاطر و اطمینان قلبی حرف خود را می‌زنند و منتظر حل مشکل خواهند ماند. این‌گونه، هم صفوف نماز جمعه فشرده‌تر خواهد بود و هم نماز با آرامش و بدون التهاب برگزار می‌شود. نتیجه چنین امری قرار گرفتن اعتراضات در چارچوب قانونی است و بی‌شک در درازمدت به تقویت نظام پایگاه مردمی نظام منجر خواهد شد.
لازم است شرایطی را فراهم کنیم که مردم حرف‌های خود را در نماز جمعه بزنند. در این صورت برخی هم به خود زحمت نمی‌دهند که برای اعتراض مکان و جایگاهی خاص درست کنند. در حقیقت نماز جمعه بهترین مکان برای نظارت و حتی عتاب به مسئولان کم‌کار، کم‌ابتکار و کم‌توجه به
 مردم است.


   علی محبی/ امروزه اخبار جعلی خود یک واقعیت شده است! واقعیتی که فقط وجود رسانه‌ای دارد؛ اما فاقد وجود خارجی، عینی و واقعی است، اگرچه وجود ندارد؛ ولی به دلیل اینکه در یک گردش رسانه‌ای قرار گرفته است و خبر حالت‌های مختلفی مانند قطره‌چکانی، هرکسی قطره‌ای به آن اضافه کرده است و دارای تاکتیک تکرار است و هر مخاطبی آن را چند بار تکرار کرده و همچنین دارای معرف‌های شناخته شده‌ای هستند از اثرپذیری بالایی برخوردارند. امروزه تکذیب خبر جعلی بسیار سخت شده است و شاید کسی نتواند دیگر خبر را تکذیب کند به معنایی که فایده داشته باشد؛ زیرا خبرها به مدد شبکه‌های اجتماعی دارای سیالیّت ویژه‌ای شده‌اند و حالت ایستایی خود را ندارد و به سرعت پویا شده‌اند. این مشکل فقط مربوط به کشور ما نیست؛ تقریباً تمام کشورهای جهان به معضل بی‌کنترلی جریان جعل‌باف دچار هستند و توانایی مقاومت در برابر آن هر روز کمتر می‌شود. مؤسسه‌ای به نام «اودو پپر» اخبار جعلی منتشر شده در توئیتر و فیسبوک را بین اکتبر سال ۲۰۱۷ تا ژانویه سال ۲۰۱۸ را بررسی کرده است. آنها به این مسئله پرداخته‌اند که چگونه اخبار و روایت‌های جعلی با گسترش در بین مردم تبدیل به فرهنگ اقتصادی و سیاسی واقعی می‌شوند. در تمام گروه‌هایی که مورد مطالعه قرار گرفته‌اند ۵۴ درصد درگیر اخبار جعلی در توئیتر و ۳۳ درصد درگیر چنین اخباری در فیسبوک هستند. همچنین کمیته پارلمانی بریتانیا درباره اخبار جعلی جلسه‌ای داشته و امیدوار است که سه شرکت عمده و بزرگ فضای مجازی، یعنی توئیتر، فیسبوک و گوگل اهمیت بیشتری به این مسائل داده و از عواقب حضورشان در صحنه سیاسی و زندگی سیاسی مردم آگاه شوند.
در کشور ما هم شبکه‌های اجتماعی به نحو اعجاب‌انگیزی در حال تولید و انتشار خبرها، تصاویر و فیلم‌هایی هستند که هم برای تولیدکنندگان و هم نظام جمهوری اسلامی به شدت مسئله‌ساز است. در رویکرد فوق رسانه‌های اجتماعی بر مبنای هویت‌های مجازی و سیال که احتمال پیگیری و شناسایی را در آن بسیار ضعیف می‌دانند با انتشار شایعات خطرناک و حتی تهدید زندگی خصوصی مردم به باج‌گیری سیاسی و فردی روی آورده‌اند. در حوادث اخیر و اغتشاشات دی و بهمن ماه شاهد بودیم که جعلی‌سازی رسانه‌ها چگونه به کمک عوامل اغتشاش در هنگام و بعد از بحران آمده است؛ اما با این حال، آنچه که مهم است اینکه سیستم رسانه‌ای زندگی اجتماعی مردم که در معرض تهدید قرار گرفته است را باید یک خطر بالفعل بدانیم و برای رهایی از رسانه‌های اجتماعی بنیان‌برافکن یک طرح رسانه‌ای و عملگرا را به اجرا بگذاریم؛ در این طرح با اینکه کمیّت حضور در شبکه‌های اجتماعی تقویت می‌شود باید بر کیفیت ارتباطات نیز توجه شود تا علاقه و انگیزه حضور در این فضاها فراهم شود.

واکنش حمایتی از نفوذی
رفتار برخی افراد وجریانات خاص در واکنش به دستگیری و سپس خودکشی سیدامامی که به عنوان یک نفوذی به نظام ضرباتی را وارد کرده است، جای
تأمل دارد.
درحالی که انتظار می‌رفت
 واکنش به مسئله‌ای با این درجه از اهمیت، محکم‌سازی قواعد امنیتی و پیام بیدارباش را در پی داشته باشد؛ اما  در کمال تعجب شاهدیم که همچنان این جریانات  در تلاش  هستند تا فضای تنفسی برای جریان نفوذ ایجاد کنند و از هرگونه فشار اجتماعی بر آنان ممانعت به عمل آورده و از  فروپاشی شبکه نفوذ در داخل کشور جلوگیری کنند. 
تصویر وحشتناکی از ایران داشتم!
دلفین اُ، رئیس گروه پارلمانی دوستی فرانسه و ایران می‌گوید: «من عاشق ایران شدم. پیش از اقامتم چند بار به آنجا سفر کرده بودم. ایران را دوست داشتم؛ چون دقیقاً خلاف آن چیزی بود که تصور می‌کنیم. من در زمان اقامتم در آمریکا تصویر وحشتناکی از ایران داشتم.» او افزود: «جامعه ایران جامعه خیلی مدرن و البته گاه خیلی تحت تأثیر نظام سرمایه‌داری است.» 
توجیه تنبل‌ها
هنگامی که نمی‌توانی کاری انجام دهی، آن را زیر سؤال ببر؛ این روشی است که جریان اصلاح‌طلب این روزها درباره شهردار قبلی و فعلی بیان می‌کنند. «زهرا بهرام‌نژاد» دیگر عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران می‌نویسد: «آنچه تاکنون مدیریت شهری در طول ١٢ سال انجام داده بود، سیاستی مبتنی بر «شوآف» بود. سیاستی مبنی بر اینکه شهردار تهران ٤ صبح از منزل بیرون می‌آید و ١١ شب به خانه برمی‌گردد یا روشی که بر اساس آن شهردار به محض اینکه اتفاقی بیفتاد، بر ترک موتور می‌پرد و خودش را به محل حادثه می‌رساند. در حالی که کلانشهر تهران، «مدیر» می‌خواهد. درست مثل مدل مدیریتی «نجفی». 


نکته: سال‌ها خواندیم و شنیدیم و در کتب تاریخ دیدیم و به ما گفتند؛ دو درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند، یا که طعام درویشان تکه‌ای نان جوین است و آب سرد یخین و جایگاه خفت‌شان حصیری پاره؛ درویشانی که از دنیا تنها جامه پشمین و عصای چوبین داشتند و خدمت به خلق خدا را عبادت دانسته و آزار رساندن به موری را مستوجب دوزخ می‌دانستند. 
نظر: اما در روزهای اخیر با چشمان خود دیدیم که این گروه از آشوبگران که نام درویش بر خود نهاده‌اند نه تنها در محله‌های مرفه تهران در برج‌های گرانقیمت زندگی می‌کنند و دارای زندگی اعیانی هستند؛ بلکه در خشونت و خونریزی نیز ید طولایی دارند. این رفتار دوگانه مرا یاد این مناظره سعدی با درویشی انداخت. سعدی می‌گوید: يکي در صورت درويشان نه بر صفت ايشان در محفلي ديدم نشسته و شنعتي در پيوسته و دفتر شکايت باز کرده و ذم توانگران آغاز نهاده و سخن بدين جا رسانيده که درويش را دست قدرت بسته است و توانگر را پاي ارادت شکسته. مرا که پرورده نعمت بزرگانم اين سخن سخت آمد. گفتم: اي يار، توانگران دخل مسکينانند و ذخيره گوشه‌نشينان و مقصد زائران و کهف مسافران و محتمل بار گران از بهر راحت ديگران، دست تناول به طعام آنگه برند که متعلقان و زيردستان بخورند و فضله مکارم ايشان به ارامل و پيران و اقارب و جيران رسد.
توانگران را وقف است و نذر و مهماني/ زکات و فطره و اعتاق و هدي و قرباني
تو کي به دولت ايشان رسي که نتواني/ جزين دو رکعت و آن هم به صد پريشاني
حضرت امام(ره) هم در دیوان اشعار خود با اشاره به بی‌وفایی این قبیله می‌فرمایند:
از صوفی‌ها صفا ندیدم هرگز/ زین طایفه، من وفا ندیدم هرگز
زین مدعیان که فاش اناالحق گویند/ با خودبینی فنا ندیدم هرگز

دکتر یدالله جوانی/ حوادث تلخ خیابان پاسداران با فاصله بسیار کم به لحاظ زمانی از حوادث دی ماه در چندین شهر کشور،‌ از زوایای گوناگون نیاز به تحلیل دقیق دارد. در این نوع اغتشاشات، بی‌شک نقش دشمنان، یک نقش برجسته و انکارناپذیر است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در تحلیل حوادث و اغتشاشات دی ماه، مبتنی بر اطلاعات دقیق، مثلث شوم خارجی را شامل:
۱ـ آمریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان طراحان اغتشاشات،

۲ـ خاندان آل‌سعود به عنوان حامیان مالی و
۳ـ منافقین به عنوان نیروهای میدانی،‌ معرفی کردند.

در این مثلث شوم، ضلع سوم به لحاظ شکلی و عنوانی در هر حادثه‌ای، می‌تواند تغییر کند. در حوادث خیابان پاسداران، جریان نفاق در لباس دراویش ضلع سوم را تشکیل می‌دهد. بی‌تردید در آینده، حوادث دیگری رخ خواهد داد و در هر یک از این حوادث، ضلع سوم عنوان و شکل متفاوتی خواهد داشت. در واقع دشمنان اصلی، ‌یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و آل‌سعود با مشاورت‌های راهبردی پیر استعمار انگلیس خبیث، بر راهبرد و سیاست استمراربخشی به بروز اغتشاشات در داخل ایران تمرکز کرده‌اند. این نکته کلیدی را تمامی مسئولان کشور، ‌تمامی جریان‌ها، احزاب، ‌گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی با گرایش‌های مختلف و عموم ملت ایران باید به دقت مورد توجه قرار دهند. همگان باید به این نکته توجه داشته باشیم که،‌ دشمن بر مسائل داخلی ایران تمرکز کرده است. این توطئه شوم و اهداف راهبردی دشمنان در این توطئه را، ‌باید به درستی شناخت و با آن مقابله کرد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بخشی از دعای خود در پایان شب آخر مراسم سوگواری ایام فاطمیه(سلام‌الله‌علیها)، با دعای: «پروردگارا توطئه‌های دشمن علیه جمهوری اسلامی را باطل کن»، اغتشاشات اخیر را نمونه‌ای کوچک از این توطئه‌ها دانستند و فرمودند: ‌«پروردگارا! به محمد و آل محمد،‌ کسانی که با همه وجود، با همه‌ اخلاص، ‌با همه توان در مقابل این توطئه‌ها می‌ایستند، همه آنها را مشمول لطف و رحمت خودت قرار بده، کمک‌شان بفرما. پروردگارا! به محمد و آل محمد، نیروهای بسیج را،‌ نیروی انتظامی را، ‌سپاه و ارتش را، ‌همه کسانی را که در این راه‌ها خدمتگزاری می‌کنند، ‌کمک فرما.»
یکی از سؤالات مهم در تحلیل این حوادث که نقش دشمن در آن آشکار دیده می‌شود،‌ چیستی نقطه هدف اصلی دشمن در رقم زدن این اغتشاشات است. بی‌ثبات‌سازی، ‌ناآرام‌سازی،‌ دامن زدن به درگیری‌های داخلی و مخدوش‌سازی امنیت داخلی ایران،‌ نمونه‌هایی از اهداف دشمنان در توطئه است. اما با اطمینان می‌توان گفت، نقطه هدف در این اغتشاشات در مقطع کنونی، ‌مشغول‌سازی نظام جمهوری اسلامی و قدرت توسعه‌یافته آن در منطقه، به مسائل داخلی کشور است. دشمنان با توجه به شکست‌های راهبردی که در پی فروریختن داعش در سوریه و عراق متحمل شدند، با توجه به نگرانی‌هایی که از نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در شکل‌دهی به نظم نوین منطقه‌ای در غرب آسیا به عنوان راهبردی‌ترین منطقه جهان پیدا کرده‌اند، به دنبال ناکام‌سازی جمهوری اسلامی در ایفای چنین نقشی هستند. بازنده اصلی تحولات غرب آسیا که با مدیریت عالی جمهوری اسلامی در جریان است؛ مثلث آمریکا،‌ رژیم صهیونیستی و آل‌سعود به همراه متحدین اروپایی این مثلث از جمله پیر استعمار انگلیس خبیث می‌باشند. بر همین اساس این مثلث، فعال شده و از طریق بحران‌آفرینی در داخل کشور ایران به شکل‌های مختلف، ‌می‌خواهد نظام جمهوری اسلامی و مسئولان آن را،‌ سرگرم مسائل داخلی کند. دشمنان به دنبال سایش قدرت توسعه‌یافته ایران، ‌از طریق پدید آوردن اغتشاشات و ناآرامی‌های داخلی هستند.
آنان در پی آنند تا سرلشکر سلیمانی‌ها و یاران‌شان، به جای تدبیر و پیشبرد امور در منطقه، ‌به ناچار متوجه مسائل داخلی ایران شده، ‌برای حفظ اساس جمهوری اسلامی، اولویت‌های‌شان را تغییر بدهند. بدیهی است که در چنین وضعیتی، باید با هوشیاری و بسیج نیروها و همسو کردن تمامی ظرفیت‌ها، علاوه بر جلوگیری از پدیدآیی اغتشاشات داخلی و برخورد قاطع با عوامل آن، به نقش‌آفرینی‌ها در منطقه شتاب بیشتری بخشید. باید بدانیم مثلث شوم بحران‌آفرین در ایران، نفس‌هایش در منطقه به شماره افتاده و به پایان عمر خود نزدیک‌تر از هر زمان دیگر شده است. دوران آمریکا در منطقه پایان یافته، رژیم صهیونیستی سقوطش قطعی و خاندان آل‌سعود با پرونده‌ای سراسر خیانت و جنایت در جهان اسلام،‌ چاره‌ای جز رفتن به موزه تاریخ ندارد. با ثبات قدم در مسیر انقلاب، ‌چنین آینده‌ای را به چشم‌ خواهیم دید. ان‌شاءالله