حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بین‌الملل گفت: عربستان گرفتار یک باتلاق بزرگ در یمن شده است، من زمانی که سومین هفته تجاوز عربستان سعودی به یمن بود برای نشست وزرای خارجه کشورهای اسلامی به جده رفته بودم، در آنجا ملاقاتی با آقای عادل الجبیر داشتم، همین موضوع را به ایشان گفتم و گفتم شما اشتباه کردید. آقای عادل الجبیر با عصبانیت گفت که شما خواهید دید در کمتر از سه هفته انصارالله را در شمال یمن نابود خواهیم کرد، لبخندی زدم و گفتم من چنین تصوری ندارم، ولی منتظر آینده می‌مانیم.

آشیانه اشراف
«اکبر ولی‌زاده» استادیار دانشگاه تهران از آمار عجیب تحصیل چهار هزار نفر از فرزندان مسئولان در انگلستان خبر داد. وی یکی از بحران‌های پیش‌‌روی کشور را مسئله آقازاده‌ها دانست و گفت: «تورگینیف، نویسنده شهیر روسی رمانی به نام «آشیانه اشراف» نوشته است. در این کتاب بررسی کرده که چرا روسیه تزاری از هم فروپاشید. او در این کتاب بیان می‌کند؛ یک نسلی از اشراف شانس فرصت تحصیلی پیدا کردند و صرفاً مدرک گرفتند؛ اما باسواد نشدند. آنها فقط دارنده مدرک شدند؛ اما از دامنه مطالبات‌شان کم نکردند و عمده آقازاده‌ها به کشور بازمی‌گردند و سهم‌خواهی می‌کنند. حضور پررنگ این آقازاده‌ها در ارکان تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی، بحران‌ساز می‌شود.»
هزینه‌تراشی برای نظام
امیررضا واعظ‌‌‌آشتیانی، فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به نامه اخیر محمود‌ احمدی‌نژاد به رهبر معظم انقلاب، گفت: «بالاخره بخشی از تحرکات و عملکرد احمدی‎نژاد را می‌توانیم به روحیات او در گذشته مرتبط بدانیم، منتهی روحیه گذشته او پنهان بوده است؛ ولی در شرایط فعلی افکار ایشان کاملاً روشن است و من اعتقادم بر این است که او به دنبال هزینه‌تراشی برای نظام است، وقتی احمدی‌نژاد بحث انتخابات زودهنگام را مطرح می‌کند. برای همه روشن و مبرهن است که ایشان به دنبال تسویه حساب سیاسی است.
بدتر از قداره‌بندی
فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه آزاد گفت: «استاد سر کلاس می‌رود و هر اراجیفی می‌خواهد می‌گوید و اگر چیزی به او بگوییم بعد اعلام می‌شود وا اسلاما، آزادی در خطر است.» وی افزود: «هر کسی در این قالب بخواهد خدشه‌ای به دین، قرآن و پیغمبر وارد کند، لحظه‌ای آن را تحمل نمی‌کنیم. در دانشگاه‌های معتبر جهان نیز افراد نمی‌توانند با هر شکل و نمادی در دانشگاه حضور یابند؛ اما اینجا اگر به دانشجویی بگوییم حق ندارد با لباسی که دیشب به مجلس رفته در محیط دانشگاه وارد شود، می‌گویند اینها جلوی آزادی را گرفته‌اند. ولنگاری خیلی کشنده‌تر از اسلحه و قداره‌بندی در دانشگاه است.»
وجدان‌تان کجا رفته است
دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی(ره) گفت: «در زمان امام(ره) هر وقت می‌خواستند هجمه کنند اول اسم حاج احمد آقا را می‌آوردند. حاج احمد آقا، فانی در امام بود و بعضی از تاریخ‌نگاران قلابی می‌گویند ایشان از اول به فکر رهبری بوده؛ وجدان اخلاقی و انسانی اینها کجا رفته است؟ ما از پرویز ثابتی توقع نداریم که بگوید شکنجه‌گر بودم؛ ولی کسانی که نان انقلاب و نظام را خورده‌اند چرا به خاطر منافع خودشان همه کس و همه چیز را خراب می‌کنند. چرا کسانی که حقایق را پنهان و جنایات دوستان خود را در قتل انسان‌های بی‌گناه نادیده و با وسوسه و طراحی آیت‌الله منتظری را از امام جدا کردند، به اشتباهات تاریخی خود اعتراف نمی‌کنند و امروز نظریه سیاست‌محوری امام و اخلاق‌محوری آیت‌الله منتظری را مطرح می‌کنند؟»
به اسم همسران
کارخانه «رشت الکتریک» که با برند‌های خارجی مطرح در صنعت الکتریک مانند «دلند آلمان» رقابت می‌کرد به دلیل ویژه‌خواری همسران برخی مسئولان کاملاً ورشکست شده است. غلامعلی جعفرزاده‌ایمن‌آبادی، نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه ایرانی‌ها همیشه رشت الکتریک را به دلند آلمان ترجیح می‌دادند، افزود: «متأسفانه این کارخانه که یکی از بهترین کارخانه‌های صنعتی جهان بود و حتی صادرات محصول داشت، ارزآور بود و خوب کار می‌کرد در اولویت اول واگذاری قرار گرفت.» جعفرزاده با اشاره به اینکه اسناد مثبته نشان می‌دهد وابستگان درجه یک مسئولان کشوری به خرید این کارخانه اقدام کردند، ادامه داد: «تمام کارخانه را خوردند و تنها زمین آن باقی ماند و اگر این زمین قابل خوردن و بردن بود نیز این کار را انجام می‌دادند. مالکان جدید شرکت رشت الکتریک کسانی نبودند جز خانم‌ها خیرالنساء عسگریان همسر غلامحسین کرباسچی، فاطمه صدیقیان همسر عبدالله نوری، گیتا شاه‌نواز همسر غلامرضا قبه و سوده جبلی دختر باجناق کرباسچی.»

  محمدرضا مرادی/ سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان در آبان سال 1396 به صورت ناگهانی استعفای خود را از ریاض اعلام کرد. کارشناسان غربی در آن زمان اعلام کردند که حریری در بازداشت خانگی به سر برده و تحت فشار دربار سعودی مجبور به استعفا شده است؛ البته او پس از بازگشت به لبنان استعفای خود را پس گرفت؛ اما این مسئله تأثیری منفی بر روابط لبنان و عربستان گذاشت، به صورتی که حریری به ترکیه سفر کرد و در واقع با رقیب عربستان در جهان اهل سنت چندین قرارداد مهم منعقد کرد؛ اما در حالی که روند امور برخلاف خواسته‌های ریاض پیش می‌رفت خبر سفر حریری به ریاض منتشر شد. تنها دو روز پس از سفر نزارالعلولا، مشاور دیوان پادشاهی سعودی به بیروت به منظور دعوت رسمی از نخست‌وزیر لبنان برای سفر به ریاض، حریری این دعوت را اجابت کرده و راهی ریاض شد. این اولین سفر سعد حریری به پایتخت سعودی پس از چهارم ماه نوامبر گذشته است که در آنجا بازداشت شده و به اجبار استعفای خود از نخست‌وزیری لبنان از تلویزیون العربیه را اعلام کرد و فقط پس از دخالت فرانسه بود که توانست عربستان را ترک کند. سفر حریری در وضعیت فعلی عجیب و به نوعی خارج از پیش‌بینی‌ها بود. رسانه‌های عربی پیش از سفر حریری به ریاض در گزارش‌های خود چهار هدف را در سفر نخست‌وزیر لبنان به عربستان و دیدار با مقامات این کشور مطرح کردند؛ گزینه‌های سیاسی سعد حریری برای آینده، انتخابات پارلمانی (در 16 اردیبهشت سال 1397)، کنفرانس‌های بین‌المللی، حمایت از لبنان و موضوعات مالی مرتبط با شخص حریری. 
اما این سفر چه پیام‌هایی داشته است؟
عربستان در جریان استعفای حریری به نوعی بازنده لقب گرفت؛ چرا که لبنان همیشه یکی از صحنه‌های نفوذ ریاض بوده و این مسئله موجب شد تا نفوذ عربستان در این کشور کاهش پیدا کند. به همین دلیل در وضعیت فعلی محمد بن‌سلمان، ولی‌عهد سعودی به دنبال آن است تا از یک طرف بار دیگر عربستان را صاحب نفوذ در لبنان کند و از سوی دیگر بتواند در برابر نیروهای هم‌پیمان ایران در لبنان مقابله کند. 
 اما یکی دیگر از مهم‌ترین دلایل این هدف به انتخابات پارلمانی لبنان برمی‌گردد. انتخابات پارلمانی سراسری در لبنان قرار است ششم ماه می سال 2018 برگزار شود و از هم‌اکنون احزاب بزرگ مانند «حزب‌الله» (سیدحسن نصرالله)، «حرکة امل» (نبیه بری)، «المستقبل» (سعد حریری)، «التیار الوطنی الحر» (میشل عون) و «القوات اللبنانیة» (سمیر جعجع) در حال رایزنی برای ائتلاف هستند. انتخابات این دوره پارلمان لبنان قرار است به شکل تناسبی برگزار شود و سه حوزه بیروت به دو حوزه انتخاباتی کاهش یافته است. کارشناسان این مسئله را به نوعی به معنای کاهش شانس حریری برای کسب کرسی‌های بیشتر می‌دانند. علاوه بر این همزمان با موضع روشن و محکم حزب‌الله در ائتلاف با «امل»، این وضعیت برای حزب «المستقبل» به ریاست سعد حریری مبهم و شکننده شده است.
بنابراین از یک طرف سعد حریری نیازمند حمایت‌های همه‌جانبه ریاض برای پیروزی در انتخابات پارلمانی است و از سوی دیگر ریاض نیز به دنبال آن است که متحدان این کشور در انتخابات پیش‌رو بتوانند کرسی‌های بیشتری به دست آورند. انور عشقی، مدیر مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک ریاض در این باره اعلام کرد: «پرونده انتخابات پارلمانی لبنان در رأس موضوعات گفت‌وگو میان سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان و ملک ‌سلمان بود.» وی افزود: «عربستان به دنبال این است که حزب‌الله و جریان هشتم مارس در انتخابات پارلمانی موفقیت چندانی به دست نیاورد.»
در مجموع می‌توان گفت؛ سفر حریری به ریاض نشان داد که عربستان پس از اشتباه راهبردی آبان ماه در بازداشت نخست‌وزیر لبنان به دنبال آن است تا خطای خود را جبران کند. دلیل این مسئله نیز از یک‌سو ترس عربستان از پیروزی جریان‌های وابسته به حزب‌الله در انتخابات پارلمانی لبنان است و از سوی دیگر ریاض به دنبال آن است تا حریری را بار دیگر در صف متحدان خود قرار دهد. 


  حسین عبداللهی‌فر/  هر چه به رفتارهای عجیب و دور از انتظار احمدی‌نژاد افزوده می‌شود، تعداد بیشتری از یاران و همکاران سابقش وی را تنها گذاشته و از رویکرد وی ابراز برائت می‌جویند؛ اما عجیب‌تر از رفتار احمدی‌نژاد که در نامه گستاخانه و موهوم اخیرش خطاب به رهبر معظم انقلاب بروز یافت، واکنش برخی اصلاح‌طلبان در استقبال از اوست که با وجود ابراز تنفرهای بی‌شمار گذشته و سرزنش اصولگرایان به دلیل سکوت در برابر وی، اکنون که دوستان سابقش وی را با تعابیری چون محمود مردود، محمود مطرود، یاور شیطان، شیطان حقیر و ابله و بنی‌صدر کوچولو طرد می‌کنند، جماعتی از اصلاح‌طلبان در چرخشی 180 درجه‌ای گویا سودای «یاری یاور شیطان» را در سر دارند. 
در این باره می‌توان به سخنان محمدصادق جوادی‌حصار اشاره کرد که می‌گوید: «اینکه هر سخنی از سوی احمدی‌نژاد زده می‌شود به واسطه گذشته‌ای که داشته بگوییم غلط است، قابل قبول نیست. به هرحال بخشی از حرف‌ها در میان جامعه هوادارانی دارد؛ اما جامعه مدنی باید هوشیار باشد تا بتواند از همین ظرفیت احمدی‌نژاد استفاده کند و در راستای توسعه و نهادینه شدن مفهوم پرسش‌گری حرکت کند.» 
یک حقوقدان نیز در سرمقاله روزنامه «آرمان» (7 اسفند) نسبت به اخراج احتمالی یا حتی تقاضای کنار گذاشتن احمدی‌نژاد از مجمع تشخیص مصلحت واکنش نشان داده و آن را آغاز رویه غلطی توصیف کرده که ممکن است دیگران را در گیرد.
روزنامه «بهار »(7 اسفند) با اشاره به پنج راهبرد اصلی احمدی‌نژاد در پنج سال اخیر که با هدف زمینه‌سازی برای بازگشت دوباره به صحنه قدرت صورت داده، آخرین راهبرد وی را «تقابل آشکار به مثابه آلترناتیو نهایی» ذکر کرده و در ستون سخن نخست خود (سرمقاله) با عنوان «اصلاح‌طلبان و برخورد با احمدی‌نژاد» می‌نویسد: «حتی به فرض برخورد با احمدی‌نژاد، از این تنور، نانی سیاسی برای اصلاح‌طلبان و حامیان دولت گرم نخواهد شد. آنگونه که از فحوای انتقادات اصولگرایان پیدا است، محتملاً با او به ‌خاطر برخی حرمت‌شکنی‌ها نسبت به نهادهای نظام، برخوردهایی صورت خواهد گرفت که شمه‌ای از آنها را در مواضع روز گذشته برخی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌توان مشاهده کرد. در چنین مقاطعی، شعارها و آموزه‌هایی چون آزادی بیان به اصلاح‌طلبان حکم می‌کند از حقوق اولیه هر شهروندی حتی شخصی چون احمدی‌نژاد که در دوران هشت ساله‌اش بسیار سختی و مرارت کشیدند، دفاع کنند نه اینکه خواهان برخورد قضایی با او شوند.»
اما عجیب‌تر این است که اصلاح‌طلبانی که پیشتر از این می‌گفتند احمدی‌نژاد حتی یک نقطه قوت هم ندارد تا بتوان از آن دفاع کرد، اکنون پس از ژست اپوزیسیونی، ایستادگی وی در برابر نظام را نقطه قوت او دانسته و به همین دلیل شایسته ستایش ذکر کرده‌اند. 
رونمایی از این کشف بزرگ را روزنامه اقتصادی «جهان صنعت» به عهده داشت که در مطلبی با عنوان «تنها کار مثبت احمدی‌نژاد» نوشت: «خیلی‌ها در این سال‌ها به نکوهش از احمدی‌نژاد پرداخته‌اند. کیست که نداند در آن هشت سال چه بر سر این مملکت رفت. مسئله صرفاً اقتصادی یا حتی سیاسی نیست؛ چیزی اساسی‌تر فرو ریخت. با این حال در یک نکته تردیدی نیست. احمدی‌نژاد برای قدرتِ نهاد ریاست‌جمهوری جنگید و در مقابل کسانی که سودای تشریفاتی کردن آن را داشتند، ایستاد و حداقل به این خاطر قابل ستایش است.» 
موج‌سواری سیاسی اصلاحاتی‌ها و تداوم رویکرد استفاده ابزاری از افراد و ارزش‌ها با نگاه صرف جناحی و سیاسی که در این یادداشت‌ها دیده می‌شود، کم از اقدام احمدی‌نژاد‌ی‌ها نیست. البته هر دو به این آفت گرفتارند؛ احمدی‌‌نژاد‌ با عدول از ارزش‌ها و اصول انقلابی و تشبث به هر وسیله‌ای برای حفظ حیات سیاسی خود و باندش و اصلاح‌طلبان نیز با مغتنم شمردن فرصت کج‌روی وی به نفع گفتمان غربگرای خویش. آنچه که در دو سر این نگاه خطرناک به نظر می‌آید، فراموشی اصول انقلاب،‌ منافع ملی و اندیشیدن به مشکلات مردم و راه‌های برون‌رفت از آنهاست؛ اما مردم ایران از امام یاد گرفتند که «میزان حال فعلی افراد» ‌و جریان‌هاست. باید نسبت احمدی‌نژاد و هر فرد و جریان سیاسی را با انقلاب، امام، قانون و نسخه عملی آنها برای برون‌رفت از مشکلات مردم سنجید و درباره‌شان به قضاوت نشست.

   حسن خدادی/ بیان مسئله/ از نگاه امام خامنه‌ای، عدالت باید گفتمان حاضر در صحنه مردم و مسئولان و به ویژه نسل‌های تازه باشد. در واقع، عدالت باید همیشه نصب‌العین جامعه باشد و مورد مطالبه و درخواست عمومی قرار گیرد تا محقق شود. باید جریانی در اثر این گفتمان‌سازی شکل گیرد که مردم آگاهانه طلب حق کنند و در اثر شکل‌گیری این جریان عمومی، مبنایی برای تلاش به منظور تحقق عدالت شکل گیرد. آنچه مورد نظر رهبر معظم انقلاب است، تحقق عدالت حداکثری است.
معظم‌له به تازگی در بیاناتی در جمع مردم آذربایجان شرقی به سه دلیل بحث عدالت را مطرح و بر اهمیت راهبردی آن تأکید می‌کنند: لزوم گفتمان عمومی شدن عدالت، پرهیز از سعی و خطا در دهه چهارم انقلاب در اقامه عدالت و توجه به مؤلفه عدالت در پیشرفت در دوران پیشرفت جمهوری اسلامی. ایشان می‌فرمایند: «خب، نتیجه‌ مردم‌سالاری پیشرفت کشور است؛ پیشرفت‌ها هم واقعاً خارق‌العاده است. ما دهه‌ چهارم انقلاب را دهه‌ پیشرفت و عدالت نامگذاری کردیم و پیشرفت به معنای واقعی کلمه در کشور اتّفاق افتاده است؛ عدالت را نمی‌گویم؛ در مورد عدالت ما عقب‌مانده هستیم؛ در این تردیدی نیست؛... (امّا) در زمینه‌ عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. در مورد عدالت مشکل داریم و ان‌شاءالله با همّت مردان و زنان کارآمد و مؤمن، در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد؛ امّا در زمینه‌ پیشرفت مادّی انصافاً کارهای بسیار زیاد و بسیار مهمّی انجام گرفته.»(29/11/1396)
1ـ تعریف عدالت از منظر امام خامنه‌ای/ امام خامنه‌ای عدالت را این گونه تعریف می‌کنند: «... حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است در معنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروه‌هایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلّم‌هایی وجود دارد: کم کردن فاصله‏ها، دادن فرصت‌های برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، عدالت را در بدنه‏ حاکمیتی رایج کردن‌ـ عزل و نصب‌ها، قضاوت‌ها و اظهار نظرهاـ  مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدر مسلّم‌ها و مورد اتفاق‌های عدالت است که باید انجام بگیرد. بنابراین، عدالت یک اصل است و نیازمند قاطعیت.» (۲۹/۳/۱۳۸۵)
2ـ تفاوت مفهومى «قسط» و «عدل»/ رهبر معظم انقلاب تفاوت ميان قسط و عدل را تبیین کرده و مى‌فرمايند: «قسط با عدل فرق مى‌كند. «عدل» يك معناى عام است. «عدل» همان معناى والا و برجسته‌اى است كه در زندگى شخصى و عمومى و جسم و جان و سنگ و چوب و همه حوادث دنيا وجود دارد؛ يعنى يك موازنه صحيح. عدل اين است؛ يعنى رفتار صحيح، موازنه صحيح، معتدل بودن و به سمت عيب و خروج از حد نرفتن. اين معناى عدل است. لكن «قسط» همين عدل در مناسبات اجتماعى است؛ يعنى آن چيزى كه ما امروز از آن به «عدالت اجتماعى» تعبير می‌كنيم. اين غير از آن «عدل» به معناى كلى است. انبيا اگرچه حركت كلى‌شان به سمت آن عدالت به معناى كلى است‌ـ «بالعدل قامت السماوات و الارض»؛ آسمان‌ها هم با همان اعتدال و عدالت و ميزان بودن، سر پا هستند‌ـ اما آن چيزى كه فعلاً براى بشر مسئله است و او تشنه آن است و با كمتر از آن نمى‌تواند زندگى كند، قسط است. «قسط» يعنى اينكه عدل خُرد شود و به شكل عدالت اجتماعى درآيد: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حديد: 25) انبيا براى اين آمدند.»(1/11/1371)
3ـ عدالت‌خواهی گفتمان غالب محیط‌های جوان/ از منظر رهبر فرزانه و حکیم انقلاب، عدالت‌خواهی شأن و تکلیف همیشگی و ثابت نخبگان است و باید به گفتمان غالب محیط‌های جوانان مبدل شود: «مطالبه‌ عدالت به معناى این است که عدالت، گفتمان غالب در محیط‌هاى جوان و دانشجویى شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسئولی بخواهند، یک لحظه از درخواست و مطالبه‌ عدالت کوتاهی نکنید؛ این شأن شماست.» (22/2/1382)


توصیه‌های آیت‌الله جوادی‌آملی به سازمان اطلاعات سپاه
حجت‌الاسلام والمسلمین حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمعی از مدیران این سازمان با آیت‌الله جوادی‌آملی از مراجع عظام تقلید دیدار کردند. در این جلسه، آیت‌الله جوادی‌آملی با اشاره به اهمیت و نقش رسانه‌های جدید و فضای مجازی در جامعه و سبک زندگی انسان‌ها، بستر فعالیت این رسانه‌ها را فضای حقیقی دانست و اظهار داشت: «وقتی انتقال اطلاعات، متعلق به اندیشه است و همه افکار، عکس‌ها، حرف‌ها و حتی همه اهانت‌ها در آن می‌آید، بنابراین مجازی معنا ندارد و این فضا، فضای حقیقی است.» این مرجع تقلید در ادامه توکل به خداوند و توسل به ائمه معصوم(ع) را رمز موفقیت در کارها دانست و خطاب به مسئولان سازمان اطلاعات سپاه گفت: «کار شما آقایان خیلی سنگین است. قبلاً عرض می‌کردیم خوب است که انسان هرکاری را به نیابت حضرت حجت(عج) بکند؛ الآن عرض می‌کنیم کارهای‌تان را به نیت حضرت، به اذن حضرت و به کمک حضرت انجام دهید.» آیت‌الله جوادی‌آملی در بخش دیگری از سخنان خود، از عملکرد و سیاست‌های آمریکا در منطقه که به تولید ناامنی منجر شده، انتقاد کرد و با اشاره به اوضاع حساس کشورهای جهان اسلام، تأکید کرد: « با وجود توطئه‌های آمریکا بنابراین ما باید حواس‌مان جمع باشد؛ شرایط مانند میدان مین است.» 
چه کسی می‌تواند جاسوس را تشخیص بدهد؟!
حجت‌الاسلام منتظری، دادستان کل کشور گفت: «می‌گویند تشخیص جاسوس به عهده وزارت اطلاعات است؛ اما این دقیق و کامل نیست.» وی با بیان اینکه وزارت اطلاعات در این زمینه وظایف تعریف شده دارد، گفت: «جاسوسی به موجب قانون جرم است و وظیفه مجازات بر عهده قوه قضائیه است و بسیج، نیروی انتظامی و دیگران ضابط قوه قضائيه هستند.» دادستان کل کشور اظهار داشت: «اینکه جرم چه باشد، بر عهده ماست، چه کسی گفته تشخیص جاسوس به عهده وزارت اطلاعات است؟ پیگیری، تعقیب و مجازات بر عهده وزارت اطلاعات است.» وی تصریح کرد: «طبق قانون ۲۹ آیین دادرسی، آنها ضابطان عام هستند و تشخیص جاسوس برعهده قوه قضائیه و بقیه ضابط قوه قضائیه هستند.» عبدالرضا هاشم‌زایی، نماینده مجلس گفته بود: «اگر جاسوسی مطرح‌ شده، وزیر اطلاعات باید نظر صریحش را مطرح کند. ما نمی‌توانیم از قوه ‌قضائیه سؤال کنیم، اما دایره جاسوسی وزارت اطلاعات باید توضیح دهد استاد دانشگاه چطوری جاسوسی می‌کرده که اینها مطلع نبوده‌اند یا اگر مطلع بوده‌اند، این مسائل را خیلی شفاف با ما در میان بگذارند. این استاد دانشگاه و فعال حوزه محیط‌زیست مگر چه اطلاعاتی داشته و چطور تا اینجا نظارتی نبوده است. الآن دنیا، دنیای ‌هزار سال پیش نیست. دنیای انفجار اطلاعات است و باید بتوانیم افکار عمومی نسل جوان را قانع کنیم.»
 تکرار حرف سلطنت‌طلبان و منافقان
رفتار احمدی‌نژاد به گونه‌ای شده است که یاران دیروزش مهم‌ترین منتقدان رفتار امروز وی شده‌اند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم با انتشار نامه‌ای به نامه احمدی‌نژاد واکنش نشان داد. در بخشی از نامه سرگشاده سیدمحمد حسینی به محمود احمدی‌نژاد می‌خوانیم: «ای کاش احمدی‌نژاد خودشگفتى، خودشیفتگی، خود برتربینی و اشتباه محاسباتی را کنار می‌گذاشت و به سخن صادقانه و خیرخواهانه خادمان واقعی ملت در دولت‌های نهم و دهم و جبهه انقلاب گوش فرا می‌داد و یا درس‌های اخلاق عالم ربانی مرحوم آیت‌الله حائری‌شیرازی در جلسات چهارشنبه دولت را که جلابخش قلب‌ها و امیدبخش دل‌ها برای سعی و مجاهدت بیشتر و استقامت و پایمردی خالصانه‌تر بود، مرور می‌کرد.
 مسلماً اگر روحيه عجیب و غرور و «خود قطب ‌عالم‌پنداري» در احمدي‌نژاد نبود و اطرافيان سبک‌سر به اين رذایل دامن نمي‌زدند و آتش‌بيار معرکه نمي‌شدند، در انتخابات سال ۹۲، ۹۴ و ۹۶ چنين نتايجي حاصل نمي‌شد که امروز مردم با مشکلات عديده معيشتي مواجه باشند.  تکرار حرف سلطنت‌طلبان، منافقان و بدخواهان نظام اسلامي در ۳۹ سال گذشته، علاوه‌بر آنکه سخيف و مشمئزکننده است، مضحک و ناشيانه به نظر مي‌رسد.» 
توهین  و تحقیر به دلیل یک جمله انقلابی
پروانه معصومی یکی از بازیگران سینما و تلویزیون، لیلا حاتمی را به دلیل جانبداری از اغتشاشگران در جشنواره فیلم برلین سرزنش کرد و گفت: «مگر در کشورهای دیگر به دستان معترضین بوسه می‌زنند؟» وی به دلیل همین چند جمله در روزهای اخیر مورد شدیدترین اهانت‌ها از سوی جریان‌های تندرو واقع شده است. هنرپیشه حکومتی! این عنوانی است که پس از انتشار گفته‌های پروانه معصومی در انتقاد از لیلا حاتمی سر زبان‌ها افتاد. وی درباره این هجمه‌ها می‌گوید: «کانال‌های اجتماعی را دنبال نمی‌کنم، ولی هر کسی به من می‌رسد درباره این حرف‌ها می‌گوید. دیروز سر میز ناهار یکی از دوستان گفت، این چه حرف‌هایی است که به لیلا حاتمی گفتی. من واقعاً محلی نگذاشتم؛ چون حوصله ندارم. چقدر برچسب به من زدند. شما باور می‌کنید که وسط خیابان می‌خواستند من را کتک بزنند؟ برای اینکه من خدمت آقای خامنه‌ای رفته بودم، صحبتی کردم و صدای آمریکا ـ قابل توجه دوستانی که فقط به رسانه‌های خارجی توجه می‌کنند ـ-بخش‌هایی از آن را پخش کرده بود و فقط آن را شنیده بودند. از خواهر و دوست و همسایه و... به من اعتراض کردند. باز من صبوری کردم. گفتم ایرادی ندارد. بعد هم برای دوستان عزیز و نورچشمی‌های من، من شدم بازیگر حکومتی و دولتی، آنها هم شدند هنرمند مستقل! بعد از آن اصلاً از کنارم رد نمی‌شدند. من در یک مهمانی بودم، یکی از شاعران بسیار برجسته ما به من گفت تو که با این حکومت همکاری می‌کنی...»

  امین پناهی/ این روزها اگر خوب حواشی رسانه‌ها را دنبال کنیم، در کنار هر اتفاق و رخدادی ردّ پایی از صادق زیباکلام دیده می‌شود. صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و غربگراست. کسی که در صحبت‌هایش به اسرائیل موجودیت می‌بخشد و هیچ‌گاه حاضر نشده است روی پرچم رژیم غاصب صهیونیستی پا بگذارد. وی معتقد است، علوم انسانی اسلامی اصلاً وجود خارجی ندارد و این خود نشان می‌دهد، این استاد سکولار بوده و تنها سطح دین را به امری شخصی تقلیل می‌دهد و شأنی برای اسلام در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی قائل نیست. اما دو جریان سیاسی اصلی موجود در کشور زیبا‌کلام را با پیش‌فرض‌های خود تفسیر می‌کنند؛ اصولگرایان او را یک استاد حامی فتنه و در کل مخالف با ساختارهای نظام می‌دانند و در مقابل اصلاح‌طلب‌ها او را ستون پنجم نظام یا سوپاپ اطمینان نظام می‌دانند. 
وی در انتخابات‌های اخیر، از کاندیداهای مورد تأیید اصلاح‌طلبان حمایت کرد و بسیار بی‌محابا بر حریف انتخاباتی تاخت. زیبا‌کلام با آنکه خود را در قامت یک نظریه‌پرداز جریان اصلاح‌طلبی می‌بیند، اما گاه نظراتی در حد یک کودک ارائه می‌کند و طرفداران خود را نیز انگشت بر دهان می‌گذارد. او برخلاف دیگر همکاران خود دوره استبدادی رضاخان را جزء دوره‌های درخشان ایران می‌داند.
در روزهای اخیر نیز بار دیگر شاهد حاشیه‌سازی‌های زیباکلام بودیم. وی با وجود اینکه استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی این دانشگاه است، اما به واسطه آنکه مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی از همان ابتدا در اختیار طیفی بود که از نظر ساختارهای فکری به او نزدیک بود، توانست استادی پاره‌وقت آن دانشگاه را نیز برای خود دریافت کند؛ اما در روزهای اخیر اعلام کرد که از دانشگاه آزاد اخراج شده است و دلیل آن را هم موضع‌گیری‌های خود برخلاف مواضع نظام اعلام کرد. این استاد دانشگاه افزون بر آنکه در دانشگاه تهران تدریس می‌کند و به طور حتم حقوق دریافتی‌اش به قدر کفاف زندگی وی است، اما به این مقدار بسنده نکرده و با حضور خود در دانشگاه آزاد جای یک نفر فارغ‌التحصیل این رشته را که می‌تواند در کسوت استادی این دانشگاه باشد، اشغال کرده است و زمانی که به دلیل فوج عظیم بیکاران فارغ‌التحصیل مقاطع عالی و تصمیم برای جذب کسر ناچیزی از آنها دیگر به او اجازه فعالیت نمی‌دهند، با فرافکنی سعی دارد با سیاسی جلوه دادن موضوع به زعم خود برای مدیریت این دانشگاه هزینه ایجاد کند. نکته بسیار مهم که زیباکلام سعی می‌کند از ناآگاهی مخاطبانش استفاده کند؛ این است که یک استاد حق‌التدریس همان‌طور که از نامش پیداست، از نظر سازمانی اصلاً به استخدام دانشگاه در نمی‌آید که بخواهند او را اخراج کنند؛ از این رو این سؤال مجال طرح پیدا می‌کند که جناب صادق زیباکلام مدعی قانون و دموکراسی در این ده سالی که از مال بیت‌المال امتیاز ویژه‌ای برای خود در نظر گرفته، آیا قانونی بوده و اساساً در مقابل آن چه عمل شق‌القمری انجام داده است؟
البته چنین رفتارهای اعوجاجی از زیباکلامی که در بحبوحه زلزله کرمانشاه با سوءاستفاده از احساسات مردم توانست بیش از سه میلیارد تومان پول جمع کند، اما در اوج نیاز زلزله‌زدگان، آنها را به ساخت دهکده امید حواله داد، دور از ذهن نیست. او که در ابتدا خودش هم فکر نمی‌کرد بتواند به چنین عددی برسد، پس از دریافت این پول از ارائه آن به نهادهایی که در حال کمک به مردم حادثه‌دیده بودند، خودداری کرد. حال دو سؤال اساسی مطرح است؛ اول اینکه، برای مردمی که پس از گذشت صد و اندی روز هنوز در چادر در وضعیت نامناسب زندگی می‌کنند، ایجاد چنین دهکده‌ای چه مقدار اولویت دارد؟ دوم اینکه، سود حاصل از این مبلغ هنگفت که در حساب زیباکلام انباشته شده، چه خواهد شد؟