عبدالله نوریگلجایی/ در شماره گذشته، با نگاه انحرافی انجمن حجتیه به موضوع مهم مهدویت آشنا شدیم. در این مطلب وظایف منتظران را در اندیشه این نحله انحرافی بررسی میکنیم.
وظايف منتظران از نگاه انجمن
درباره وظايف و تكاليف شيعيان در دوران غيبت سخنهاي بسياري گفته شده و حتي كتابهاي فراواني نيز در اين باره تأليف و تدوين شده است. در برخي كتابها، مانند مِکیالُ المَکارِم حدود هشتاد وظيفه براي منتظران حضرت مهدي(عج) برشمرده شده است. در اينجا، به برخي وظايف منتظران از ديدگاه انجمن حجتيه اشاره میکنیم:
1ـ تقليد از مجتهد جامعالشرايط: با توجه به اينکه انجمن حجتيه چه پیش و چه پس از انقلاب، با تشکيل حکومت اسلامي در زمان غيبت امام عصر(عج) به دست ولايت فقيه مخالف بود، همواره کوشيد با مهمتر نشاندادن مرجعيت، رهبري انقلاب را تضعيف کند. سيدعباس نبوي دربارة انجمن حجتيه و مرجع تقليد ميگويد: «انجمنيها از اسم امام(ره) ميترسيدند، هميشه ميگفتند اسم امام را مطلقاً نبريد، خودشان هم نميبردند... . افرادي که من از بدنة اين جريان ميشناسم، هيچ وقت نام او را به عنوان امام ذکر نکردند، هميشه تعبير به آقاي خميني ميکردند... ساواک از آنها خواست... مرجعي را که ميخواهي معرفي کني از ايران بيرون ببريد و... آقاي خميني را معرفي نکنيد.»(1) از اين رو، با فوت آيتالله حکيم و تلگراف شاه به مرحوم آيتالله خويي، شيخمحمود حلبي هم با شاه همراه شد و مرجعيت را شخصي که خارج از ايران بود، معرفي کرد.
2ـ تهية ابزارآلات براي همياري قيام امام زمان(عج): با توجه به اينکه انقلاب اسلامي ايران فقط در نقطهاي از جهان رخ داد، ولي انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) که مربوط به سراسر جهان است و از جنبههای گوناگون عميقتر خواهد بود، به طور قطع نيازمند زمينهسازيها و آمادگيهاي بيشتر خواهد بود. امام صادق(ع) در گفتاري فرمودند: «لَيعُدنَ احدُکم لِخروجِ اَلقائم ولَو سُهِماً»؛ قطعاً بايد هريک از شما براي قيام قائم؛ هرچند با تهيه کردن يک تير اسلحه، آماده گردد.(2)
اما عقايد انجمن در اين باره چنين است: «فلان عاشق مهدي شمشيري بران و براق ساخته بود و هر روز در خانه را ميبست و با دوست خويش که شمشير مشابهي داشت، تمرين شمشيرزني ميکردند و با فرود آوردن هر ضربة شمشير عجل علي ظهورک ميگفتند و يک روز يکي از آن دو به فرزند خويش گفت که شمشير بزن، فرزند بار اول دور سر خود چرخاند و مرتبه دوم نتوانست، پدر به او اعتراض کرد که تو چگونه ميخواهي امام زمانت را نصرت کني؟»(3) به عقيدة انجمن فقط بايد مجهز و مهيا بود و توانمند شد و شمشيرزني ماهر بود.
انتظار واقعی برآمده
از مکتب عاشورا
اما برخلاف این عقیده، بايد دانست که اين سلاح براي بيرون از خانه است، نه در را بستن و پشت درهاي بسته، بهطور خصوصي و مخفيانه، پيکار کردن. اين شمشيربازي و تمرينات نظامي براي ارتقاي استعداد و کسب آمادگي براي ظهور حضرت، بايد در ميدان رويارويي با کفار و معاندان با اسلام عزيز و در ميدان نبرد و براي نجات مستضعفان حتي غيرمسلمان باشد.
اينکه در رويارويي با دشمن بايد مخفيکاري کرد، جاي شک ندارد؛ اما براي هميشه و تا ظهور حضرت در برابر دشمن غدار دين اسلام و ظلم ظالم سکوت کردن، اين خفتبار است و ناخشنودي حضرت وليعصر را در پي دارد. اينکه ما در برابر ظلم، هيچ نشان ندهيم و تقيّه را بهانهاي براي سکوت کنيم، دين را به نابودي کشاندهايم، نه اينکه مقدمات ظهور حضرت را آماده کرده باشيم؛ زيرا تقيّه در جايي است که مسلمانان قدرت و امکانات و حمايتهاي مردمي نداشته باشند و ايستادگي آنها موجب شکست شود، در چنين حالتي تقيّه واجب است؛ زيرا آنچه اهميت دارد، حفظ دين است.
حاصل سخن اينکه انجمن حجتيه بر اين باور است که فقط بايد مهيا شده، نيرو را پسانداز کرد و حتي تظاهر به مخالفت هم نکرد؛ اما در مقابل چنین باوری، موافقان انتظار واقعي، برآمده از مکتب عاشورا هستند، و اگر دين به خطر افتاد و در معرض تهديد قرار گرفت، مبارزه با تجاوزگر را بر حفظ جان و مال مقدّم ميدارند و از قدرت و امکانات خويش، براي دفع دشمنان اسلام بهره ميگيرند. اين افراد زندگي ذلتبار را نميپذيرند و در مقابل دشمنان دين، ايستادگي ميکنند.
3ـ محبت و دوستی ولیعصر(عج): از ديگر وظايف منتظران از ديدگاه انجمن حجتيه، محبت و دوستي با حضرت ولیعصر(عج) است. اگر در اين زمینه به منابع روايي شيعه و اهل سنت رجوع کنيم، به روايات فراواني دربارة محبت و دوستي با اهلبيت پيغمبر(ص) دست خواهيم يافت، به گونهای که در روايات بسياري رسول اکرم محبت و دوستي با اهلبيت(ع) خود را برابر دوستي با خدا و پيامبرش معرفي ميکند و دشمني و مخالفت با ايشان را همپايه مخالفت با خداوند متعال ميشمرد؛ از اين رو، اظهار محبت به امام زمان(عج) در ميان حجتيان موضوع تازه و وظيفة جديدي نيست. حال بايد دید اين محبت از ديدگاه آنان چیست و منظور از آن روشن شود که آيا همان دوست داشتن دو فردي است که به هم علاقه دارند يا فراتر از آن است؟
با توجه به عملکرد انجمن در طول چند دهه، «محبت» از نگاه آنان چيزي جز جشن گرفتن در ايام شعبانيه، ايام ربيع و غيره نيست. اين موارد لازم است، ولي کافي نيست؛ اگرچه اين اعمال زنده کردن نام وليعصر است، محبت واقعي نيست. محبت به معنای برپايي فرمانهاي آن بزرگوار، از جمله امر به معروف و نهي از منکر و همچنین جلوگيري از اشاعة فحشا براي تسريع ظهور قائم آل محمد(عج) است.
به هر حال، انجمن حجتیه وظایف منتظران را در حد سوز و گداز فراق و سراینده نالههاي اشتياق فرو کاستهاند و فرهنگ انتظار را تا جايي که عافيت اقتضا ميکند، سرلوحة خود قرار میدهند. انسانهايي که هيچ مسئوليتي را نميپذيرند و رنج ادارة جامعه و پيشبرد آن به سوي اصلاح و صلاح را متوجه خود نميدانند، مسئوليت آنها بهنوعي فقط مرثيهخواني براي غيبت امام زمان بوده و سرلوحه کار خودشان را استمداد از آن حضرت میدانند و گويي هيچ وظيفهاي جز انتظار بهمعناي بيمسئوليتي ندارند.
عمده ويژگيهاي چنين جریانهایی تلفيق جهالت با عبادت، تنگنظري و پيرويهاي صرفاً شعاري است؛ يعني ايمان جداي از معرفت که به گفتة شهيد مطهري هميشه به سوءاستفادة منافقان از دلسوزيهاي جاهلانه انجاميده است. آسيبي که اسلام از اين دست افراد خورده است، به هيچ وجه انکارشدني نيست. مشابه جريانهای صدر اسلام در طول مبارزات تاريخي ملت ايران براي سرنگوني رژيم شاهنشاهي نيز وجود داشته است که برخي بيانات حضرت امام خميني شاهد اين مدعاست؛ برای نمونه، ايشان در پيام تاريخي خود به روحانيت ميفرمايند: «دستهاي ديگر از روحانينماهايي که قبل از انقلاب، دين را از سياست جدا ميدانستند و سر به آستانة دربار ميساييدند، يک مرتبه متدين شده و بر روحانيون عزيز و شريفي که براي اسلام آن همه زجر و آوارگي و زندان و تبعيد کشيدند، تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدسنماهاي بيشعور ميگفتند: دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز ميگويند مسئولين نظام کمونيست شدهاند. تا ديروز مشروبفروشي و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براي ظهور امام زمانـ ارواحنا فداهـ را مفيد و راهگشا ميدانستند، امروز از اينکه در گوشهاي خلاف شرعي که هرگز خواست مسئولين نيست رخ ميدهد، فرياد «وا اسلاما» سر ميدهند. ديروز حجتيهايها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحة مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغاني نيمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابيتر از انقلابي شدهاند. ولايتيهاي ديروز که در سکوت و تحجر خود، آبروي اسلام و مسلمين را ريختهاند و در عمل پشت پيامبر و اهلبيت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولايت بر ايشان جز تکسب و تعيش نبوده است، امروز خود را باني و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را ميخورند.»(4)
پینوشتها:
1ـ همان، ص33 و 34.
2ـ محمد نعماني، همان، ص172.
3ـ سيدضياءالدين عليانسب و سلمان علوينيک؛ همان، ص55.
4ـ سيدروحالله موسوي خميني؛ صحيفة امام؛ همان، ج21، ص281.