فرانسیس فوکویاما در «نشست جهانی حکومت» در دبی گفت: نظم بین‌الملل لیبرال که سابقاً در جهان برقرار بود هم‌اکنون جای خود را به یک جهان چندقطبی می‌دهد که چین ممکن است به زودی بازیگر پیشرو و بی‌ثبات‌کننده آن بشود. وی درباره رخدادهای اخیر ایران نیز گفت: «در ایران، یک انقلاب اجتماعی زیر پوست جامعه در حال گسترش است. یک جمعیت جوان و تحصیلکرده وجود دارد، به ویژه در بین زنان، که با ساختار قدرت محافظه‌کار و روستایی که بر کشور حاکم است، سر سازگاری ندارد. ایران به سمت نوعی انفجار در حرکت است و من مطمئن نیستم نتیجه‌اش چه می‌شود.»


جریان‌شناسی فکری فرهنگی انجمن حجتيه‌ـ ۸


 عبدالله نوری‌گلجایی/  در شماره گذشته، با نگاه انحرافی انجمن حجتیه به موضوع مهم مهدویت آشنا شدیم. در این مطلب وظایف منتظران را در اندیشه این نحله انحرافی بررسی می‌کنیم. 

وظايف منتظران از نگاه انجمن 
درباره وظايف و تكاليف شيعيان در دوران غيبت سخن‌هاي بسياري گفته شده و حتي كتاب‌هاي فراواني نيز در اين ‌باره تأليف و تدوين شده است. در برخي كتاب‌ها، مانند مِکیالُ‌ المَکارِم حدود هشتاد وظيفه براي منتظران حضرت مهدي(عج) برشمرده‌ شده است. در اينجا، به برخي وظايف منتظران از ديدگاه انجمن حجتيه اشاره می‌کنیم:
1‌ـ تقليد از مجتهد جامع‌الشرايط: با توجه ‌به اينکه انجمن حجتيه چه پیش و چه پس از انقلاب، با تشکيل حکومت اسلامي در زمان غيبت امام عصر(عج) به ‌‌دست ولايت فقيه مخالف بود، همواره کوشيد با مهم‌‌تر نشان‌‌دادن مرجعيت، رهبري انقلاب را تضعيف کند. سيدعباس نبوي دربارة انجمن حجتيه و مرجع تقليد مي‌گويد: «انجمني‌ها از اسم امام(ره) مي‌ترسيدند، هميشه مي‌گفتند اسم امام را مطلقاً نبريد، خودشان هم نمي‌بردند... . افرادي که من از بدنة اين جريان مي‌شناسم، هيچ‌ وقت نام او را به‌‌ عنوان امام ذکر نکردند، هميشه تعبير به آقاي خميني مي‌کردند... ساواک از آنها خواست... مرجعي را که مي‌خواهي معرفي کني از ايران بيرون ببريد و... آقاي خميني را معرفي نکنيد.»(1) از اين ‌‌رو، با فوت آيت‌الله حکيم و تلگراف شاه به مرحوم آيت‌الله خويي، شيخ‌محمود حلبي هم با شاه همراه شد و مرجعيت را شخصي که خارج از ايران بود، معرفي کرد.
2ـ تهية ابزار‌‌آلات براي همياري قيام امام زمان(عج): با توجه ‌به اينکه انقلاب اسلامي ايران فقط در نقطه‌‌اي از جهان رخ داد، ولي انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) که مربوط به سراسر جهان است و از جنبه‌های گوناگون عميق‌‌تر خواهد بود، به طور قطع نيازمند زمينه‌‌سازي‌ها و آمادگي‌‌هاي بيشتر خواهد بود. امام صادق(ع) در گفتاري فرمودند: «لَيعُدنَ احدُکم لِخروجِ اَلقائم ولَو سُهِماً»؛ قطعاً بايد هر‌‌يک از شما براي قيام قائم؛ هرچند با تهيه ‌‌کردن يک تير اسلحه، آماده گردد.(2)
اما عقايد انجمن در اين ‌باره چنين است: «فلان عاشق مهدي شمشيري بران و براق ساخته بود و هر‌‌ روز در خانه را مي‌بست و با دوست خويش که شمشير مشابهي داشت، تمرين شمشيرزني مي‌کردند و با فرود آوردن هر ضربة شمشير عجل علي ظهورک مي‌گفتند و يک روز يکي از آن دو به فرزند خويش گفت که شمشير بزن، فرزند بار اول دور سر خود چرخاند و مرتبه دوم نتوانست، پدر به او اعتراض کرد که تو چگونه مي‌خواهي امام زمانت را نصرت کني؟»(3) به عقيدة انجمن فقط بايد مجهز و مهيا بود و توانمند شد و شمشيرزني ماهر بود.

انتظار واقعی برآمده
 از مکتب عاشورا
اما برخلاف این عقیده، بايد دانست که اين سلاح براي بيرون از خانه است، نه در را بستن و پشت درهاي بسته، به‌‌طور خصوصي و مخفيانه، پيکار کردن. اين شمشير‌‌بازي و تمرينات نظامي براي ارتقاي استعداد و کسب آمادگي براي ظهور حضرت، بايد در ميدان رويارويي با کفار و معاندان با اسلام عزيز و در ميدان نبرد و براي نجات مستضعفان حتي غيرمسلمان باشد.
اينکه در رويارويي با دشمن بايد مخفي‌‌کاري کرد، جاي شک ندارد؛ اما براي هميشه و تا ظهور حضرت در ‌‌برابر دشمن غدار دين اسلام و ظلم ظالم سکوت کردن، اين خفت‌‌بار است و ناخشنودي حضرت ولي‌عصر را در پي دارد. اينکه ما در ‌‌برابر ظلم، هيچ نشان ندهيم و تقيّه را بهانه‌‌اي براي سکوت کنيم، دين را به نابودي کشانده‌‌ايم، نه اينکه مقدمات ظهور حضرت را آماده کرده باشيم؛ زيرا تقيّه در جايي است که مسلمانان قدرت و امکانات و حمايت‌هاي مردمي نداشته باشند و ايستادگي آنها موجب شکست شود، در چنين حالتي تقيّه واجب است؛ زيرا آنچه اهميت دارد، حفظ دين است.
حاصل سخن اينکه انجمن حجتيه بر اين باور است که فقط بايد مهيا شده، نيرو را پس‌‌انداز کرد و حتي تظاهر به مخالفت هم نکرد؛ اما در مقابل چنین باوری، موافقان انتظار واقعي، برآمده از مکتب عاشورا هستند، و اگر دين به خطر افتاد و در معرض تهديد قرار گرفت، مبارزه با تجاوزگر را بر حفظ جان و مال مقدّم مي‌‌دارند و از قدرت و امکانات خويش، براي دفع دشمنان اسلام بهره مي‌‌گيرند. اين افراد زندگي ذلت‌‌بار را نمي‌‌پذيرند و در مقابل دشمنان دين، ايستادگي مي‌کنند.
3ـ محبت و دوستی ولی‌عصر(عج): از ديگر وظايف منتظران از ديدگاه انجمن حجتيه، محبت و دوستي با حضرت ولی‌عصر(عج) است. اگر در اين زمینه به منابع روايي شيعه و اهل سنت رجوع کنيم، به روايات فراواني دربارة محبت و دوستي با اهل‌‌بيت پيغمبر(ص) دست خواهيم يافت، به گونه‌ای ‌‌که در روايات بسياري رسول اکرم محبت و دوستي با اهل‌‌بيت(ع) خود را برابر دوستي با خدا و پيامبرش معرفي مي‌‌کند و دشمني و مخالفت با ايشان را هم‌‌پايه مخالفت با خداوند متعال مي‌شمرد؛ از ‌‌اين ‌‌رو، اظهار محبت به امام زمان(عج) در ميان حجتيان موضوع تازه و وظيفة جديدي نيست. حال بايد دید اين محبت از ديدگاه آنان چیست و منظور از آن روشن شود که آيا همان دوست داشتن دو فردي است که به هم علاقه دارند يا فراتر از آن است؟
با توجه ‌به عملکرد انجمن در طول چند دهه، «محبت» از نگاه آنان چيزي جز جشن‌‌ گرفتن در ايام شعبانيه، ايام ربيع و غيره نيست. اين موارد لازم است، ولي کافي نيست؛ اگرچه اين اعمال زنده کردن نام ولي‌عصر است، محبت واقعي نيست. محبت به معنای برپايي فرمان‌‌هاي آن بزرگوار، از جمله امر ‌‌به ‌‌معروف و نهي ‌‌از ‌‌منکر و همچنین جلوگيري از اشاعة فحشا براي تسريع ظهور قائم آل محمد(عج) است.
به هر حال، انجمن حجتیه وظایف منتظران را در حد سوز و گداز فراق و سراینده ناله‌هاي اشتياق فرو کاسته‌اند و فرهنگ انتظار را تا جايي که عافيت اقتضا مي‌‌کند، سرلوحة خود قرار می‌دهند. انسان‌هايي که هيچ مسئوليتي را نمي‌‌پذيرند و رنج ادارة جامعه و پيشبرد آن به ‌‌سوي اصلاح و صلاح را متوجه خود نمي‌‌دانند، مسئوليت آنها به‌‌نوعي فقط مرثيه‌‌خواني براي غيبت امام زمان بوده و سرلوحه کار خودشان را استمداد از آن حضرت می‌دانند و گويي هيچ وظيفه‌اي جز انتظار به‌‌معناي بي‌‌مسئوليتي ندارند. 
عمده ويژگي‌هاي چنين جریان‌هایی تلفيق جهالت با عبادت، تنگ‌‌نظري و پيروي‌هاي صرفاً شعاري است؛ يعني ايمان جداي از معرفت که به گفتة شهيد مطهري هميشه به سوءاستفادة منافقان از دلسوزي‌هاي جاهلانه انجاميده است. آسيبي که اسلام از اين دست افراد خورده است، به‌‌ هيچ ‌‌وجه انکارشدني نيست. مشابه جريان‌‌های صدر اسلام در طول مبارزات تاريخي ملت ايران براي سرنگوني رژيم شاهنشاهي نيز وجود داشته است که برخي بيانات حضرت امام خميني شاهد اين مدعاست؛ برای نمونه، ايشان در پيام تاريخي خود به روحانيت مي‌فرمايند: «دسته‌اي ديگر از روحاني‌‌نماهايي که قبل از انقلاب، دين را از سياست جدا مي‌دانستند و سر به آستانة دربار مي‌ساييدند، يک مرتبه متدين شده و بر روحانيون عزيز و شريفي که براي اسلام آن ‌‌همه زجر و آوارگي و زندان و تبعيد کشيدند، تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدس‌‌نماهاي بي‌‌شعور مي‌گفتند: دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مي‌گويند مسئولين نظام کمونيست شده‌اند. تا ديروز مشروب‌‌فروشي و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براي ظهور امام زمان‌ـ ارواحنا فداه‌ـ را مفيد و راه‌گشا مي‌دانستند، امروز از اينکه در گوشه‌اي خلاف شرعي که هرگز خواست مسئولين نيست رخ مي‌دهد، فرياد «وا اسلاما» سر مي‌دهند. ديروز حجتيه‌‌اي‌ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحة مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغاني نيمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابي‌‌تر از انقلابي شده‌اند. ولايتي‌هاي ديروز که در سکوت و تحجر خود، آبروي اسلام و مسلمين را ريخته‌اند و در عمل پشت پيامبر و اهل‌بيت عصمت و طهارت را شکسته‌اند و عنوان ولايت بر ايشان جز تکسب و تعيش نبوده است، امروز خود را باني و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مي‌خورند.»(4)
پی‌نوشت‌ها:
1ـ همان، ص33 و 34.
2ـ محمد نعماني، همان، ص172.
3ـ سيد‌‌ضياء‌‌الدين عليا‌نسب و سلمان علوي‌نيک؛ همان، ص55.
4ـ سيدروح‌‌الله موسوي خميني؛ صحيفة امام؛ همان، ج21، ص281.


اندیشه‌ سیاسی مسلمانان ـ 43۴


 فتح الله پریشان/ در چند شماره گذشته، افزون بر اشاره به کلیات مبحث مهم زوال و بقای حکومت در اندیشه سیاسی ملااحمد نراقی، دو اصل عدالت و امر به معروف و نهی از منکر را به منزله اصول و عوامل بقاى حكومت و نظام سیاسی بررسی کردیم و در این نوشته با اشاره به گزینش کارگزاران سالم و کارآمد و نظارت بر عملکرد آنها، این اصول را تکمیل می‌کنیم و از شماره آینده که ان‌شا‌ءالله به سال جدید موکول می‌شود، عوامل زوال حکومت از نظرگاه این اندیشمند و حکیم اسلامی را بررسی خواهیم کرد. 
 گزينش كارگزاران سالم و كارآمد، سومین اصل پيشنهادى نراقى براى استوارى نظام سياسى و برپايى عدالت است. وی در کتاب سترگ اخلاقی‌اش با دستمایه قرار دادن عهدنامه مالك اشتر و كلمات قصار حضرت امیر‌المؤمنین علی(ع) می‌نویسد: «چون خواهد زمام اختيار جمعى از رعايا و فقرا را به دست كسى [بسپرد] و احدى را به تفويض شغلى و عملى ارجمند سازد، همين به كفايت و كاردانى او در ضبط و ربط مخارج و مداخل ديوانيه اكتفا ننمايد، بلكه ابتدا نقد گوهر او را بر محك اعتبار زده، پاكى و ناپاكى او را امتحان فرمايد و انصاف و مروت او را ملاحظه نمايد. اگر رعيت را به ظالمى سپارد، در امانتى كه خدا به او سپرده، خيانت كرده و ظلم و ستم را ديگرى خواهد كرد و غبار بدنامى آن بر صفحات وجنات او خواهد ماند و ادعاى مظلومان نيز به او خواهد رسيد.»(1)
در قسمت‏هاى ياد شده، علامه نراقى، از حاكم مى‏خواهد كه در گزينش همكاران از انسان‏هاى ناپاك و ستمگر دورى گزيند؛ چرا كه اين‌گونه افراد بنده ثروت و جاه‏طلبى هستند. حضور اين افراد در حكومت‏ سبب ‏سستى پايه حكومت می‌شود. اين درد مزمن يكى از مشكلات ناگشودنى بشر امروز نیز هست. اين‌گونه افراد در هر كجا باشند، آنجا را آلوده می‌کنند و همان‌گونه كه آهن‏ربا جذب آهن مى‏شود، اينان براى رسيدن به هدف‏هاى دنيوى و شوم خود در پى جذب ديگرانند؛ ديگرانى كه با آنان مشابهت داشته باشند؛ چنين افرادى بى‏شك، پايدارى نظام سياسى را متزلزل می‌کنند.
امام على(ع) از مالك اشتر مى‏خواهد كه از افراد با تجربه و خانواده‏هاى پاك و صالح و سابقه‏دار در اسلام استفاده كند كه از نظر اخلاقى بهتر و آبرومندتر و طمع‌شان كمتر و دورانديش‏ترند. حضرت على(ع) در سخنانى ديگر اشاره مى‏كند كه چند چيز حكومت را بر باد مى‏دهد، از جمله: «تقدیم الاراذل و تأخير الافاضل»؛ جلو انداختن افراد دون‌مايه و بى‏كفايت و بى‌اصل و ريشه و عقب راندن افراد شايسته و لايق‏.(2) چرا كه آنان به هيچ روى، درد و رنج ملت‏ها و مصلحت دين و دولت را نمى‏دانند. 
افزون بر نوع افرادى كه حاكم، آنان را به همكارى دعوت مى‏كند، ميزان نظارتى كه بر كاركرد كارگزاران حكومتى دارد، در بقا و زوال حكومت نقش مؤثرى دارد. به گفته نراقى، با وجود گماردن اشخاصى كه «گوهر آنان را بر محك اعتبار زده(3) باز نبايد جانب احتياط را رها كند و آنها را آسوده گذارد، بلكه وظيفه دارد در جريان چگونگى گردش امور و شيوه رفتار كارگزاران خود با مردم به وسيله بازرسان قرار گيرد، چرا كه به بيان نراقى «دامن تزوير دراز و در تلبيس و خدعه باز است.»(4)‏ 
نكته مهم و اساسى اين است كه چه كسى يا چه كسانى شايستگى دارند اين مهم را بر عهده گيرند. نراقى در اين باره مى‏نويسد: «از خبرداران خداترس و آگاهان قوی‌النفس خالى از غرض استفسار فرمايد؛ زيرا كه بسى باشد جمعى را كه مظنه عرض حال به خدمت صاحب اختيار به ايشان دارد، به رشوت و مال فريفته باشد، چه ظالم و شرير پيوسته در رضاجويى مقربان پادشاه يا امير، ساعى مى‏باشند و به انواع خدمات، ايشان را از خود راضى مى‏دارند و باشد طايفه‏اى كه رشوت قبول نكنند و از اهل تدين باشند، [اما] از ضعف نفس و انديشه عاقبت ‏خود زبان در كام خموش كشيده باشند، يا از عاقبت‌انديشى از بيان واقع احتياط كنند، بر مكلفين مهام عباد لازم است همچنان كه از دقايق احوال خود باخبر مى‏باشند، نظر اطلاع بر كيفيت اوضاع ساير ولايات دوردست نيز كه حضرت عزت در زير نگين حشمت ايشان درآورده افكنند. الحاصل صاحبان اختيار را از چگونگى سلوك كاركنان خود در هر ناحيه و بلوك از نزديك و دور، هميشه مطلع بودن، لازم و ضرور [ى] است‏.»(5)
تلاش نراقى، براى بستن راه‏هاى نفوذ و انحراف، تحسين‌برانگيز است. وی پس از يادآورى و ضرورت شايستگى‏هاى لازم براى كارگزاران و همچنين ضرورت نظارت بر عملكرد كارگزاران، به سيره حاكمان عدل اشاره كرده و سيره آنان را براى همه حاكمان در خور پيروى مى‏داند. يكى از حكومت‏هاى مورد نظر نراقى، حكومت عدل على(ع) است. امام على(ع) براى نظارت بر كار كارگزاران و مديران خود، نيروى اطلاعاتى مى‏گماشت. حتى گاه براى ارزيابى و وارسى كار اين نيروها، نيروهاى ديگرى مى‏گمارد و از اين راه كاركرد كارگزاران خود را زير نظر مى‏گرفت. 
پی‌نوشت‌ها
1ـ ملااحمد نراقی؛ معراج‌السعاده؛ ص‏354 .    2ـ غررالحكم، ج‏6، ص‏450 .
3ـ محمدصادق مزینانی؛ انديشه‌هاى سياسى محقّق نراقى؛ تهران: دبيرخانه مجلس خبرگان رهبرى، 1381، صص۳۰۴ـ۳۰۱.  4ـ معراج‌السعادة، ص‏354 .   5ـ همان.

شهاب زمانی/ یکی از موضوعاتی که در علوم انسانی و سیاسی به تسهیل فهم و ادراک انسان‌ها کمک می‌کند، ارتباط بینارشته‌ای است. در این ارتباط، مفاهیم علمی مختص یک حوزه به کمک حوزه‌های علمی دیگر می‌رود. برای نمونه، خطاهای شناختی(Cognitive Errors)، از جمله بحث‌های مهم در حوزه مدیریت و روان‌شناسی محسوب می‌شود که می‌توان در حوزه اندیشه و علوم سیاسی و تحلیل رویدادهای سیاسی هم از آن استفاده کرد. این خطاها هنگام تحلیل و تفسیر و قضاوت درباره رویدادها، ما را به دام خود گرفتار می‌کنند و سبب می‌شوند ما نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کرده و بهترین گزینه‌ پیش رو را انتخاب کنیم. 
افسردگی‌، بی‌قراری، رقابت‌های ناصحیح، خشونت، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیر عادی ما بی‌ارتباط با خطاهای شناختی نیستند. آلبرت الیس، روان‌شناس معروف این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی کرده است. تجربه حیات جمعی نشان می‌دهد، انسان‌هایی که تفکر غیرمنطقی دارند یا خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. شاید ناآگاهی، سبب آلودگی این افکار با خطاهای شناختی می‌شوند. برخی از خطاها در حوزه تحلیل و تفسیر سیاسی می‌تواند پیامدهای بسیاری به دنبال داشته باشد؛ از این رو شناخت خطاهای شناختی و تلاش برای اصلاح آنها می‌تواند به موضوع ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه نیز کمک کند. 
یکی از این خطاها، «تفکر همه یا هیچ» است. در این نوع افکار، قانون همه یا هیچ حاکم است. فرد یک رفتار، فکر، موفقیت، پدیده یا موضوع را کلاً سفید یا سیاه می‌بیند. هر چیز کمتر از کامل، شکست بی‌چون و چراست. برای نمونه،‌ کسانی که در عالم سیاست جناحی و سیاسی به قضایا و رویدادها می‌نگرند، با تمامیت‌خواهی جریانی به این بلیه آلوده می‌شوند؛ یعنی هر آنچه متعلق به حزب و جناح خاص خودشان باشد، بدون بررسی، حکم صائب می‌گیرد؛ ولی اگر متعلق به نگاه رقیب باشد، باز بدون بررسی محکوم است. 
خطای دیگر، تعمیم مبالغه‌آمیز است. افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند، حقایق زندگی را پررنگ‌تر از مقدار واقعی آن می‌بینند. فردی که دچار این خطای شناختی است، هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام‌عیار و تمام‌نشدنی تلقی می‌کند. خطای آخر، نتیجه‌گیری شتابزده است. بی‌آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد، نتیجه‌گیری شتابزده می‌کنید. ذهن‌خوانی و پیشگویی مبتنی بر نگاه منفی بدون بررسی کافی از آفات نتیجه‌گیری عجولانه است که در حوزه سیاسی و تصمیم‌گیری‌های کلان ملی می‌تواند پیامدهای دردناکی برای جامعه به بار آورد. شاید در نگاه اول این سؤال طرح شود که آیا پس از شناخت همه این خطایای شناختی، می‌توانیم همه‌ آنها را از فرآیند تصمیم‌گیری خود حذف کنیم؟ پاسخ به این پرسش منفی است؛ ما معمولاً در بهترین حالت، می‌توانیم این خطاها را مهار کنیم.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی‌ـ قسمت نود‌وهفتم

 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/آماج‌شناسی جنگ نرم دلالت بر هدف قرار گرفتن همه ساحت‌های انسان دارد. ساحت اندیشه و باورها، ساحت عواطف و ذائقه‌ها و ساحت نمادها و رفتارها آماج اصلی جنگ نرم و میدان‌های مبارزه و نبرد نرم هستند. مدت‌ها است بازیگران نرم با هدف قرار گرفتن اندیشه و باورها یا عواطف و ذائقه‌ها انتظار داشتند نمادها و رفتارهای کنشگر مورد آماج را آن گونه که خود می‌خواهند و در راستای ایده‌ها و منافع خود جهت دهند و از این رهگذر تغییر ساختارهای(سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و...) بازیگر رقیب را محقق سازند. امروزه به موازات الگوی موصوف، عاملان جنگ نرم و تهاجم فرهنگی در تلاشند تا با آماج قرار دادن نمادها و رفتارها، به درون اندیشه، ایمان و عواطف کنشگران نفوذ کرده و از این طریق به هدف‌های مورد نظر دست یابند.

تغییر الگوی مصرف فرهنگی
 یکی از شیوه‌ها برای هدف فوق، تغییر الگوی مصرف فرهنگی است؛ الگوي مصرف اساساً نوعی رفتار اجتماعي محسوب می‌شود و تغییر اصولی الگوی مصرف فرهنگی ضمن اینکه از طریق تغییر ذائقه فرهنگی حاصل می‌شود، خود نیز به مثابه نماد و الگوی رفتاری قادر به تغییر در حوزه اندیشه و نگرش‌ها می‌باشد. با تغییرات الگوی مصرف می‌توان تغییرات فکری و باوری و همچنین تغییرات سبک زندگی را به وجود آورد. تغییر سبک زندگی از طریق تغییر الگوهای مصرف فرهنگی و اقتصادی، یکی از جدی‌ترین سیاست‌های تهاجم نرم به شمار می‌آید. براساس تحقیق دکتر کاظمی، «مصرف فرهنگی سبک زندگی ما را تشکیل می‌دهد، نیازها و تمایلات ما را سامان می‌دهد، مواد لازم را برای تولید تخیلات و رؤیاهای‌مان فراهم می‌کند، نشان‌دهندۀ تفاوت‌ها و تمایزات اجتماعی است و نمایانگر تولیدات ثانویۀ ما در به کارگیری ابزارهای موجود است.» (کاظمی، 1387: 143) 

شاخصه‌های اشاعه مصرف‌گرایی فرهنگی
به طور كلـي، امروزه اشاعه مصرف‌گرایی فرهنگی در جوامع گوناگون یکی از شگردهای کارگزاران جنگ نرمِ است. از آنجا که الگوی مصرف فرهنگی ارتباط معنادار و وثیقی با سبک زندگی دارد، در جریان اشاعه الگوی مصرف فرهنگی، شاخصه‌های اصلی سبک زندگی آماج قرار می‌گیرد، اهداف اولیه از این فرایند الیناسیون و شبیه‌سازی فرهنگی است. مهم‌ترین شاخصه‌ها در اشاعه مصرف فرهنگی، سبک معماری و ساختمان‌سازی‌ها، مصرف رسانه‌ای، مصرف پوشش، مصرف موسيقي، مصرف ابزار آرایش و تزئینات و مصرف محصولات و صنایع فرهنگی است. 
1‌ـ ابداع، رواج و صدور مدهاي لباس و پوشاک؛ افراد جامعه هر روز به دنبال مد هستند. مُد به عنوان یک پدیده و فرایند اجتماعی در زمره الگوهای نفوذ اجتماعی است که از طریق ایجاد الگوهای رفتاری به تأثیرگذاری بر ذهنیت‌های اجتماعی می‌پردازد. مد به دو قسم مادی، مانند لباس و لوازم منزل و غیر مادی، مانند رفتارها، نحوه‌ زندگی یا نگرش‌ها که در یک زمان به صورت مد نمودار می‌شوند، تقسیم می‌شود. با این حال، «مد به تغییر سلیقه‌ ناگهانی و مکرر همه یا برخی از افراد یک جامعه اطلاق می‏شود و منجر به گرایش به رفتاری خاص، یا مصرف کالای به خصوصی، یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی می‏شود.»(ایولین رید، ۱۳۸۶، ص ۳۱) 
2ـ معماری و نمای ساختمان‌ها؛ نمای ساختمان‌ها به مثابه یک شاخصه مهم فرهنگی و هویتی در زندگی شهروندی شناخته می‌شوند، به همین دلیل معماری استفاده شده در ساختمان‌ها تأثیر مستقیمی بر دیگر اجزا و عناصر اطراف دارد. با این توصیف، مصرف معماری و ساختمان‌سازی غربی در ایران از دوره قاجار آغاز شد و در دوره پهلوی به اوج خود رسید و پس از انقلاب به ویژه در دو دهه اخیر به شکل نوینی احیا شده است. استفاده از نماهای نامناسب و وارداتی، هویت معماری ایران را زیر سؤال برده است و برعکس معماری و شهرسازی ایرانی‌ـ اسلامی امروزه بسیار کم‌رنگ شده است.
3ـ تغییر الگوهای موسیقیایی؛ از آنجا که موسیقی یک وجه اساسی از نظام فرهنگی به شمار می‌رود، تا حد زیادی می‌تواند تعیین‌کننده برخی از جهت‌گیری‌های کلی فرهنگ و تغییرات فرهنگی باشد. مصرف موسیقی، بازگوکننده یکی از ابعاد مصرف و به تبع آن بیان‌کننده منش‌ها و سبک‌های متفاوت زندگی در جهان جدید است. اشاعه و رواج موسیقی‌های خارجی، مانند راک، پاپ، لس‌آنجلسی و رپ در بین گروه‌های سنی نوجوانان و جوانان و مهجور شدن موسیقی سنتی و بومی از مصادیق تغییر الگوی مصرف موسیقیایی در جامعه ایران است و به صورت برنامه‌ریزی شده این نوع مصرف تبلیغ و ترویج می‌شود، به گونه‌ای که موسیقی که از رسانه‌های داخلی پخش می‌شود کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرد. البته از نظر رهبر معظم انقلاب؛ «موسیقی‌‌ای که وقتی برای دختر و پسر جوان، یا حتّی غیر جوان نواخته بشود، یا عرضه بشود، یا خوانده بشود و او را به ملاهی و مناهی و فساد و شهوات بکشاند و از آن نزاهت مطلوب اسلام خارج کند، حرام است؛ این می‌تواند موسیقی سنتی باشد، می‌تواند موسیقی غربی باشد، می‌تواند موسیقی محلی‌ـ یا به قول شماها موسیقی مقامی‌ـ باشد؛ فرقی نمی‌کند؛ هر موسیقی‌‌ای که این‌طوری باشد، مصداق بارز حرام است.»(5/12/1370)
4ـ الگوی ارتباطات؛ الگوی ارتباطات با الگوی مصرف، رابطة مستقیم دارد. از یک سو الگوی مصرف، حاصل مجموعة پیام‌ها و علائمی است که نگرش مردم را شکل می‌دهد و در رفتارهای مصرفی آنها تبلور می‌یابد. در این راستا، غرب با توجه به سلطه‌ای که بر رسانه‌ها دارد و به ویژه با ظهور رسانه‌های ارتباطی نوین، الگوی مصرف رسانه‌ای جوامع را دگرگون کرده است. هر جامعه‌ای از این حیث ضعیف‌تر است، آسیب‌پذیرتر هم می‌باشد. در غرب و آمریکا به طور ویژه برای تغییر الگوهای مصرف رسانه‌ای در ایران هزینه کرده و می‌کنند. تغییر الگوی مصرف رسانه‌ای نه تنها تغییر فکری و نگرشی را به دنبال دارد؛ بلکه بر گرایش جامعه به سمت مصرف‌گرایی، مد و مدگرایی و تغییر رفتار ظاهری نیز تأثیر می‌گذارد. به باور شولت، (1382) مصرف‌گرایی فرهنگیِ جهانی و محصولات تولیدی غرب جوانان سراسر جهان را از طریق فیلم‌ها، موسیقی‌ها و رسانه‌های دیداری و  شنیداری جهانی پیوند می‌دهد.
5ـ تغییر الگوی مصرف پوشش؛ یکی دیگر از سیاست‌های اشاعه مصرف فرهنگی از بازیگران دولتی و غیر دولتی جنگ نرم است. اگرچه نمی‌توان تغییرات در پوشش را به یک عامل محدود کرد، اما مهم‌ترین عامل در تغییر الگوی پوشش جامعه ایران، اشاعه الگوی‌های مصرف پوشش به صورت هدفمند از سوی بنگاه‌های غربی است و دشمن به جهت کوتاهی نهادهای متولی و بی‌توجهی مسئولان و مسئولان واداده موفق شده الگوی پوشش را در کشور ایران تغییر بدهد. اکنون بازیگران نرم گام فراتری برای تغییر الگوی پوشش برداشته‌اند و از ترویج غیر مستقیم در صدد جنبش‌سازی در این راستا هستند. چهارشنبه‌های سفید یکی از هجمه‌هایی است که برای ترویج بی‌حجابی از سوی دشمنان در کشور مطرح شد.
در نتیجه، اگر فرهنگی به وادی مصرف کشیده شود و از تولید فرهنگی در هر عرصه‌ای از تولید ایده تا تولید مد و پوشش براساس فرهنگ اسلامی و ملی باز ایستد، می‌توان نوعی از جنگ فرهنگی نرم را شناسایی کرد که هدف از آن، نهادینه کردن ازخود‌بیگانگی و تسلیم فرهنگی در جامعه هدف است.


در طول تاریخ فیلسوفان و صاحب‌منصبان بسیاری بوده‌اند که درباره حکومت و سیاست نظریه‌پردازی کرده‌اند. از آنجا که سیاست و حکومت ارتباط تنگاتنگ و تعیین‌کننده‌ای با دیگر عرصه‌های زندگی دارد، در واقع هر کدام از فلاسفه با نگرش خود، راه و روشی خاص برای به مقصد رسیدن زندگی بشر ترسیم کرده‌اند. اگر شروع اندیشه سیاسی را با فلاسفه یونان باستان، از جمله ارسطو، سقراط و افلاطون بدانیم و ادامه آن را امروز در اندیشه‌های مابعد مدرن ببینیم نکته‌ای که بسیار برجسته است، این است که اکثر این اندیشه‌ها هنگامی که در عرصه ظاهر شدند، یا دچار تناقض درونی شدند، یا تنها بخشی از آنها کارکرد پیش‌بینی شده را پیدا کرد و بعدها با نقدهای بسیاری مواجه شدند و با وجود اصلاح چندین باره باز، همان مسیر نقد، اصلاح و تغییر را پیمودند.
امام علی (ع) نیز با توجه به مقام و شأنیت خود به مانند فلاسفه، صاحب اندیشه در ابعاد مختلف به ویژه سیاست بوده است. آنچه در اندیشه امام بود، در عمل هم همان‌طور اجرا می‌شد و به جرئت می‌توان گفت ایشان تنها حاکمی در طول تاریخ بوده است که اندیشه سیاسی و عمل سیاسی‌اش هیچ تفاوتی با هم نداشته است. یکی از مباحثی که این روزها در ساحت اندیشه سیاسی جامعه ما مطرح می‌شود، حکمرانی خوب است. صرف نظر از بهره سیاسی که برخی از جریانات سیاسی به دنبال آن هستند، این موضوع قابلیت خوبی دارد و با وجود سپری شدن چهار دهه از انقلاب اسلامی می‌توان با استخراج گفتمان و حکومت معیار در اندیشه و تاریخ سیاسی اسلامی، به ویژه در حکومت پنج ساله حضرت علی(علیه‌السلام) به بررسی نظام جمهوری اسلامی و آسیب‌شناسی آن نشست.    
کتاب اندیشه سیاسی امام علی (ع) اثر «حیدر ولی‌زاده» را انتشارات سخنوران در سال 1395 به بازار عرضه کرد. نویسنده در این کتاب تلاش کرده در سه فصل جداگانه؛ سیاست و حکمرانی، وظایف حکومت، حقوق متقابل مردم و حاکمیت و ویژگی‌های کارگزاران حکومتی را با بهره‌گیری از متون تاریخی و کلام حکمت‌آمیز و نامه‌های امام علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه بررسی کند. 


همزمان با سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران، نتانیاهو به واشنگتن سفر ‌کرد تا در اجلاس سالیانه کمیته روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی موسوم به ایپک سخنرانی کرده و با مقامات عالی‌رتبه آمریکا گفت‌وگو کند.
اجلاس سالیانه ایپک در واقع کنگره جهانی صهیونیست‌ها است که سالیانه در واشنگتن برگزار می‌شود و هر ساله یک لشکر دو یا سه هزار نفره از افراد بانفوذ جهانی شامل کلیدی‌ترین نیروهای صهیونیسم بین‌الملل از سراسر جهان در کنار شخصیت‌های کلیدی آمریکا، در این اجلاس شرکت می‌کنند. امسال هم قاعدتاً نتانیاهو، ترامپ و پنس، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا از مهم‌ترین سخنرانان اجلاس هستند. پیش‌بینی می‌شود که برجام و نقش منطقه‌ای ایران، مهم‌ترین موضوع گفت‌وگوهای نتانیاهو در واشنگتن خواهد بود؛ اما نکته مهم‌تر اینکه صدها شخصیت برجسته صهیونیست از سراسر جهان در طول یک هفته، در گفت‌وگو با کاخ سفید، وزارت خارجه، پنتاگون، کنگره، اندیشکده‌ها و رسانه سعی خواهند کرد واشنگتن را علیه ایران شخم بزنند. موضوعی که به صورت رسمی در اهداف سفر لودریان شاهدش بودیم؛ اما ایران تصمیمش را گرفته و از اصول خود کوتاه نخواهد آمد.