دختر شیخ‌ابراهیم زکزاکی، رئیس جنبش اسلامی نیجریه اعلام کرد: «پدرش به بیماری آب‌سیاه یا گلوکوم (بیماری چشمی) دچار شده و بیماری‌اش در مرحله پیشرفته‌ای قرار دارد.» پیشتر عبداللهی موسی، دبیر انجمن آکادمی جنبش اسلامی نیجریه گفته بود: «اعضای این جنبش متعهد شده‌اند که اعتراضات خود را برای آزادی ابراهیم زکزاکی ادامه دهند؛ چرا که زکزاکی به خاطر وضعیت وخیم سلامتی‌اش حتی قادر به خواندن نمازهای روزانه‌اش هم نیست.»

بازنگاه صبح صادق به آخرین تحولات فلسطین و نوار غزه

 محمد هادوی/  شاید بتوان گفت،‌ هیچ جنبش و نهضت حق‌طلبانه و عدالت‌جویانه‌ای در جهان بدون پشتوانه مردمی به سرانجام نرسیده است و حضور فعال مردمی به دیگر ابزارها و ساختارهای مقاومت انگیزه، ‌قدرت، عمق و خودباوری بخشیده و افق قاطع و امیدبخشی از پیروزی را پیش‌روی آن ملت قرار داده است. حتی صهیونیست‌ها که هیچ‌گونه شاخص ملت‌سازی و روند طبیعی دولت‌سازی ندارند،‌ ماندگاری رژیم اشغالگر خود را به پدیده‌ای به نام مهاجرت یهودیان و امتدادهای جهانی پیوند زده‌اند تا دولت پادگانی‌ـ استعماری خود را دوام ببخشند. با اینکه مردم فلسطین همواره به منزله پشتوانه اصلی گروه‌ها و احزاب فلسطینی نقش بازی کرده‌اند تا بازوی مبارزاتی آنها،‌ راه آزادسازی سرزمین اشغال شده فلسطین را باز کند؛ ولی هرگاه،‌ حضور فعال توده‌های مردم به میدان آمده یا جلوه‌های مقاومتی را عمق جامعه فلسطینی به نمایش گذاشته، ‌در کنار دستاوردهای بزرگ، وحشت و هراس صهیونیست‌ها را بیش از سلاح‌های گروه‌های مقاومت به جان آنها انداخته است. 
اگر مقاومت اسلامی لبنان (حزب‌الله لبنان) توانست‌ اولین شکست تاریخ صهیونیست‌ها و اخراج آنها از خاک لبنان را محقق کند، ‌تنها به دلیل عمق پایگاه مردمی و حمایت اجتماعی از مقاومت بود و به همین دلیل، همواره یکی از اهداف و روش‌های صهیونیست‌ها در مقابل حزب‌الله، تلاش برای جداسازی مردم از مقاومت بوده است. تردیدی نیست که مردم مظلوم فلسطین امروز در سخت‌ترین ایام تاریخ خود به سر می‌برند و خیانت‌های رهبران عربی و هم‌پیمان آشکار و پنهان آمریکا و رژیم صهیونیستی به موازات خیانت ‌سازشکاران داخلی، فرصت‌های جدیدی به اشغالگران صهیونیست و حامیان آن داده تا شرایط بسیار دشواری را برای مردم فلسطین حاکم کنند. بیشتر رهبران مزدور عربی که مدعی حمایت از آرمان فلسطین و مقدسات آن بودند،‌ یکباره برای نجات صهیونیست‌ها و منافع استعماری آمریکا و غرب که در قبال موازنه قدرت مقاومت منطقه‌ای در بن‌بست‌های ژئوپلیتیک و حیاتی گرفتار شده‌اند، به میدان آمدند و برای «خیانت بزرگ قرن» عادی‌سازی مناسبات با صهیونیست‌ها و مقابله با مردم فلسطین را در دستور کار خود قرار داده و شتابان برای رضایت صهیونیست‌ها و سران غرب، به تأمین هزینه‌های نابودی فلسطین همت کرده‌اند. اکنون ترامپ که در لباس مسیحیان صهیونیست‌ ظاهر شده و با کمک وهابیون سعودی و مزدوران اماراتی،‌ بحرینی،‌ اردنی، مصری و... قصد عبور از حقوق مردم فلسطین و مقدسات آن را داشته و با انتقال سفارتخانه آمریکا به بیت‌المقدس،‌ قصد تکرار بالفور جدید و وعده ماندگاری اشغالگران با پایمال کردن حقوق مردم فلسطین را دارد و با ارعابی دیوانه‌نمایانه،‌ قصد دارد جهان را به سکوت و تمکین وادار کند، ‌شعله جدیدی در سرزمین فلسطین روشن شده است تا به همه چالش‌ها و نیازها پاسخ گفته و به پاشنه آشیل استراتژیک صهیونیست‌ها، ‌غرب و مزدوران عرب منطقه تبدیل شود. 
در حالی که دلارهای نفتی عربستان، امارات و دلالی‌های اردنی و مصری به ابزار محاصره و تحریم و فشار به مردم فلسطین تبدیل شده و از غزه یک زندان دو میلیونی ساخته یا به منزله رشوه‌های جدایی از فلسطین مصرف می‌شود و کشتار و سرکوب روزانه این ملت را پنهان می‌کنند و بوق‌های رسانه‌ای آنها رژیم صهیونیستی را از جایگاه دشمن به دوست منتقل کرده و معرفی می‌کند و دولت خودگردان فلسطینی و سران فتح نیز به خدمت صهیونیست‌ها درآمده‌اند، یک حرکت مردمی و خودجوش، ‌حیات جدیدی به مسئله فلسطین بخشیده و به قول روزنامه «هاآرتص»،‌ به «بزرگ‌ترین کابوس اسرائیلی» تبدیل شده است. 
به موازات اقدامات یک ماه گذشته مقاومت فلسطینی که شهدای جدید را تقدیم و صهیونیست‌ها را با چالش‌های جدید روبه‌رو کرد، در «روز سرزمین» که در سال‌های گذشته با کم‌جانی برگزار می‌شد، ‌مردم فلسطین در غزه و مناطق کرانه باختری، آن را به عنوان «تظاهرات بزرگ بازگشت» برگزار کردند و با حضور ده‌ها هزار نفری و نمادین به سمت اراضی اشغالی فلسطین حرکت کرده و اعتراض مدنی را با دست خالی به نمایش گذاشتند و در دو جمعه گذشته آن را تکرار کرده و با تقدیم 33 شهید و 2770 زخمی، خود را برای ادامه این حرکت آماده کردند. این قیام مردمی و ایثارگرانه به سرعت به کارکرد و نتایج مهمی رسیده و امید جدیدی برای عبور از چالش‌ها از خود نشان داده و مهم‌تر از همه،‌ صهیونیست‌ها و حامیان آن را دچار وحشت‌ و سردرگمی کرده است. طرفداران فلسطین در لندن و نیویورک هم به میدان آمده و از قیام و حقوق فلسطینی دفاع کردند و این در حالی است که دولت خودگردان، ‌سعودی، مصر و بقیه حکومت‌های عربی مزدور، ‌برای خاموش کردن قیام مردم فلسطین، در کنار صهیونیست‌ها قرار گرفته و فشار بر آنها را افزایش داده‌اند. صهیونیست‌ها به شکل آشکار و با دستور مقامات خود با توپخانه، گلوله‌های جنگی و هدفگیری بخش‌های فوقانی بدن تظاهرکنندگان یا به‌کارگیری وسیع گازهای سمی با مردم و دست‌های خالی آنها مقابله می‌کنند و نتانیاهو از این قاتلان نظامی و صهیونیست‌ تمجید و ترامپ از آنها حمایت کرده و کشتار این ملت مظلوم را حق مشروع!!! صهیونیست‌ها می‌داند و از صدور بیانیه‌ای بی‌اثر در شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری می‌کند؛ ولی کشتار وحشیانه فلسطینی‌ها به سرعت در مجامع بین‌المللی منعکس شده و دادگاه جنایی بین‌المللی و مؤسسات حقوق بشری واکنش نشان داده‌اند و در حالی که همه دست‌های حامی صهیونیسم برای سرپوش گذاشتن به جنایت صهیونیست‌ها و مسئله فلسطین فعال هستند، یک بار دیگر مسئله غزه و حق بازگشت فلسطینی‌ها و جنایت‌های ضد بشری صهیونیست‌ها در صدر اهتمام افکار عمومی و جهانی قرار گرفته است. 
این قیام مردمی و ایثارگرانه که جان خود را به میدان آورده‌اند و با دست خالی، خواهان حقوق خود هستند، ‌شاید از نمونه‌های مشابه در جهان الگو گرفته باشد. برخی آن را با حرکت گاندی در مقابل استعمار انگلیس در هند تشبیه می‌کنند و برخی دیگر به دلیل جلوه‌های مشابه و حمایت مردمی برای تهیه مایحتاج تظاهرکنندگان و خوراک و ملزومات دیگر، آن را به پیاده‌روی اربعین شبیه می‌دانند. این اقدام نمادین و ایثارگرانه،‌ نوعی تمرین برای یک قیام سراسری و آمادگی و تذکر و یادآوری به ملت‌های مسلمان و آزاده جهان است که می‌توانند در کنار مردم فلسطین و یک قیام مدنی، به تحقق خواسته‌های مشروع و تاریخی فلسطین کمک کنند. 
از این رو «تظاهرات بزرگ حق بازگشت به سرزمین فلسطین»، به بال دوم در کنار توان مقاومت فلسطینی تبدیل شده و ضمن اینکه به مقاومت عمق و گسترش و انگیزه خواهد داد، به دلیل حرکت مدنی و غیر مسلحانه بودن،‌ مظلومیت فلسطینی را آشکار کرده، چهره و ماهیت وحشیانه و اشغالگرانه صهیونیست‌ها را افشا و همسویی و همدردی و حمایت بین‌المللی را کسب خواهد کرد. پاسخ هوشمند و دقیق رهبر معظم انقلاب به نامه اسماعیل هنیه که تنها راه پیروزی و کسب حقوق مردم فلسطین را «استمرار مقاومت»‌ می‌داند، تأکیدی بر حقانیت و کارکرد قیام بزرگ حق بازگشت است. 
از بین همه موضوعاتی که به مسائل مرحله نهایی در مذاکرات سازش از زمان مادرید معروف شده‌اند، مسئله «حق بازگشت فلسطینی به سرزمین مادری خود» تنها عامل و متغیری است که توان و اصالت دگرگون کردن همه چالش‌ها و موانع را داشته و قادر است همه محاسبات صهیونیستی و غربی را بر هم بزند. اگر «قیام بزرگ حق بازگشت» با حضور میلیون‌ها فلسطینی در داخل و خارج از فلسطین و در کشورهای عربی و اسلامی هر جمعه برگزار شود و ده‌ها میلیون انسان عدالت‌جو در جهان که از آرمان فلسطین دفاع می‌کنند، به این تظاهرات نمادین در کشورهای خود اضافه شوند و تظاهرات به سفارتخانه‌های رژیم صهیونیستی، آمریکا و غرب و کشورهای عربی مزدور ختم شود و هر هفته استمرار یابد، در واقع تظاهرات حق بازگشت، به یک استراتژی جهانی برای پایان دادن به اشغال سرزمین فلسطین مبدل می‌شود که با ماهیتی مدنی،‌ تمامی قواعد و سازوکارهای محدودکننده را کنار زده و با سرعت بیشتری به هدف آزادی سرزمین فلسطین از اشغال صهیونیست‌ها نزدیک می‌شود. 


  قاسم غفوری/ در اواخر سال 2017 زمانی که ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا مصوبه کنگره مبنی بر انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس را امضا و قدس را پایتخت این رژیم معرفی کرد، رژیم صهیونیستی بر این تصور بود که توانسته گامی اساسی برای سلطه کامل بر فلسطین بردارد. این رؤیا زمانی تکمیل شد که کشورهای عربی واکنش چندانی به این اقدام آمریکا نشان نداده و به صدور بیانیه‌های ظاهری و برگزاری چند نشست در اتحادیه عرب و باز کردن پرونده‌ای در سازمان ملل بسنده کردند. 
هر چند که ملت‌ها و آزادیخواهان جهان واکنش‌های گسترده‌ای به این اقدام آمریکا نشان دادند، اما در نهایت پس از مدتی با فروکش کردن اعتراض‌ها، صهیونیست‌ها خرسند از اقدام آمریکا برای اجرای اهداف بعدی خود گام برداشتند. محور این اقدامات نیز رویکرد کشورهای عربی به سازش آشکار با این رژیم بود که در چند محور صورت گرفت. پادشاه بحرین در کنار اعزام هیئتی به سرزمین‌های اشغالی میزبان لابی صهیونیست‌ها بود. روزنامه المنار فلسطین در پایگاه اینترنتی خود آورده منابع ویژه این روزنامه گفتند، بنیامین نتانیاهو اواخر ماه مارس گذشته در سفر محرمانه‌اش به ابوظبی با محمد‌بن‌زاید ولی‌عهد امارات‌ـ که عملاً حاکم این کشور محسوب می‌شود‌ـ و با حضور عبدالله‌بن‌زاید، وزیر خارجه و رئیس سازمان اطلاعات امارات، دیدار کرده است. این منابع گفتند نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پیش از این با عبدالله‌بن‌زاید دیدار کرده بود که به همراه سازمان‌های امنیتی رژیم صهیونیستی سفر نتانیاهو به ابوظبی را ترتیب داده است.
اوج تحرکات عربی در همگرایی با صهیونیست‌ها را در سفر بن‌سلمان ولی‌عهد سعودی به آمریکا می‌توان مشاهده کرد. وی در دیدار با سران آمریکا و لابی صهیونیستی و نیز گفت‌وگو با رسانه‌ها ضمن تأکید بر این جمله که اسرائیلی‌ها حق زندگی آرام در سرزمین خود را دارند، ایران را تهدید مشترک عربستان و این رژیم معرفی کرد. وی بسیار تأکید کرد که عربستان دشمن اصلی خود را ایران و متحدانش می‌داند و این امر منافع مشترکی میان سعودی و تل‌آویو ایجاد کرده است. 
در همین حال نخست‌وزیر سابق قطر نیز در جملاتی در فضای مجازی عنوان می‌کند که بر اصل حق صهیونیست‌ها برای زندگی آرام و امن در سرزمین‌شان اذعان داشته است. 
مجموع این اقدامات امید را در میان صهیونیست‌ها مبنی بر سازش کشورهای عربی و حتی همراهی آنها با این رژیم علیه فلسطین و ایران و جبهه مقاومت زنده کرد، در حالی که بسیاری معتقدند این فلسطین‌فروشی کشورهای عربی در ازای رضایت آمریکا برای فروش سلاح و البته ادامه حیات سیاسی این رژیم‌ها صورت گرفته است؛ رویکردی که برخی آن را نشئت گرفته از مواضع ترامپ دانسته‌اند که از یک سو تأکید می‌کند حاکمان کشورهای عربی در صورت حمایت نکردن آمریکا دو هفته بیشتر دوام نمی‌آورند و از سوی دیگر این کشورها باید هزینه‌های حضور آمریکا در منطقه را بپردازند. 
به عبارتی، رژیم‌های عربی با پذیرش سازش، رؤیای صهیونیستی ترامپ را محقق می‌کنند تا شاید بخشی از بدهی خود به آمریکا را که به گفته ترامپ بیش از هفت هزار میلیارد دلار است تسویه کنند.
هر چند که آمریکا و صهیونیست‌ها مجموع این تحولات را پیروزی بزرگ برای خود می‌دانستند، اما یک مؤلفه تمام این معادلات را بر هم زد و آن حرکت ملت فلسطین در «روز زمین» بود. فلسطینی‌ها به ویژه در غزه در روز زمین با شعار بازگشت، حرکتی سراسری را آغاز کردند که با وجود سرکوب صهیونیست‌ها نه تنها متوقف نشد، بلکه ابعاد گسترده‌تری یافته است. 
این حرکت فلسطینی‌ها چنان بود که بسیاری از ناظران سیاسی آن را سند مرگ معامله قرن یا همان توافقات کشورهای عربی با آمریکا برای سازش با رژیم صهیونیستی عنوان کرده و تأکید داشته‌اند فلسطینی‌ها با این حرکت نشان دادند که پذیرنده هیچ سازشی نبوده و خیانت‌های سران عرب نمی‌تواند مانع حرکت آنها برای احقاق حقوق خود از جمله آزادی سرزمین‌شان و بازگشت آوارگان فلسطینی به وطن‌شان تا تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف شود. 


  محمد رضا مرادی/ رقابت‌های عربستان و قطر در عرصه منطقه‌ای تشدید شده و اکنون این دو کشور در غرب نیز به تشدید    رقابت‌های خود روی آورده‌اند. در حالی که بن‌سلمان در سفر سه هفته‌ای خود به آمریکا با مقامات اصلی این کشور دیدار و گفت‌وگو کرد، اکنون امیر قطر نیز به واشنگتن سفر کرده و به دنبال کسب حمایت‌های بیشتر دولت ترامپ است. سفر امیر قطر به آمریکا از آن رو حائز اهمیت است که این سفر پس از برکناری «رکس تیلرسون» وزیر خارجه سابق آمریکا که رویکرد حمایتی نسبت به قطر داشت و نیز سفر مشابه «محمد‌بن‌سلمان» ولی‌عهد سعودی در نیمه ماه مارس به این کشور، صورت گرفته است.
قطر در 10 ماه گذشته تحت محاصره عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی قرار گرفت و به همین دلیل به نوعی در فشار منطقه‌ای گرفتار شد؛ اما گسترش روابط این کشور با ایران و ترکیه به نوعی دوحه را از محاصره خارج کرد، البته بحران در شبه‌جزیره عربستان همچنان تداوم دارد. افزون بر این، برخی گزارش‌های رسانه‌ای در روزنامه‌های عربستان پروژه‌ای را فاش کردند که عربستان قصد دارد با اجرای آن قطر را به طور کامل و نهایی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس جدا کرده و منزوی کند. کانال دریایی جدید از منطقه «سلوی» تا «خور العدید» در امتداد ساحل شرقی عربستان به طور کامل کشیده می‌شود؛ همان جایی که مرزهای زمینی با قطر وجود دارد و طول آن 60 کیلومتر است. در واقع، سیاست‌های مستقلانه قطر و پیروی نکردن این کشور از سیاست‌های ریاض سبب شده است عربستان درصدد تنبیه و تحریم این کشور کوچک عربی باشد. 
در اوضاع فعلی، امیر قطر به دنبال آن است تا موافقت آمریکا را برای پایان محاصره قطر کسب کند. دونالد ترامپ در این ماجرا از ابتدا طرفدار عربستان بود و تنها تحت تأثیر اندیشه‌های رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق خود به نوعی علیه قطر اقدامی نکرد؛ اما مطرح شدن مایک پمپئو برای وزارت خارجه آمریکا که به طرفداری از عربستان معروف است، موجب هراس دوحه شده و از این رو امیر قطر به دنبال کسب حمایت‌های واشنگتن است.
واقعیت این است که آمریکا توانایی خاتمه دادن به بحران بین عربستان و قطر را دارد؛ اما به دلیل مسائل مالی از این کار حمایت نمی‌کند؛ چرا که تا وقتی این بحران تداوم داشته باشد، فروش سلاح‌های آمریکایی به کشورهای خلیج‌فارس نیز ادامه خواهد داشت. به همین دلیل آمریکا ضمن پذیرایی از بن‌سلمان و انعقاد قراردادهای هنگفت نظامی با وی از امیر قطر نیز میزبانی کرده است و با وی نیز قراردادهای نظامی بزرگی امضا کرده و خواهد کرد. به نوشته روزنامه «واشنگتن‌پست»، امیر قطر با خرید دستگاه‌های تسلیحاتی هدایت‌شونده پیشرفته به ارزش 300 میلیون دلار موافقت کرده است. این در حالی است که پنتاگون در تابستان گذشته نیز 36 جنگنده اف15 به ارزش 12 میلیارد دلار به قطر فروخته بود. قطر نیز همه تلاش خود را به کار برده تا پایگاه نظامی آمریکا در قطر همچنان در این کشور حضور داشته باشد و این کار به طور حتم برای دوحه هزینه‌های مالی بسیاری به همراه خواهد داشت؛ اما می‌تواند تضمین‌کننده امنیت قطر در برابر عربستان باشد. 
با کنار رفتن تیلرسون از وزارت خارجه و روی کار آمدن «مایک پومپئو»، حمایت از عربستان سعودی در مقابل قطر افزایش می‌یابد. شیخ تمیم با سفر به واشنگتن تلاش کرده در مقابل دادن امتیازهای مادی حمایت آمریکا را همچنان با خود داشته باشد. امیر قطر در سفر به آمریکا سعی دارد در درجه اول تلاش‌های بن‌سلمان برای تحریک واشنگتن در جهت فشار بر قطر را خنثی کند و در درجه بعد به نوعی با اعطای دلارهای نفتی به دولت ترامپ حمایت این کشور را کسب کند. حتی امیر قطر در این راستا علیه دولت سوریه نیز موضع‌گیری کرده است و به نوعی دوحه به دنبال آن است که در رقابت با عربستان در جهت تعمیق روابط با آمریکا عقب نماند.


نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۹

  عبدالله عبادی/ تا سال ۱۹۳۰ میلادی حجاز کاملاً در سیطره دولت سعودی نبود و آیین وهابیت صرفاً در محدوده خود این کشور در حال گسترش بود، از سویی به دلیل تفکر این مسلک انحرافی که اظهار می‌داشتند؛ «پیروان مذاهب اسلامی در چارچوب و اهداف اصیل اسلام حرکت  نمی‌کنند»، از این‌رو در صورت تعامل با آنان احتمال خدشه‌دار شدن آیین آنان وجود دارد، به همین دلیل امکان نشر آن در این برهه از زمان در جهان اسلام مهیا نشد.
در اتیوپی، وهابیت از سابقه‌ای به نسبت طولانی برخوردار است و هرچند که نشر آن با ابهاماتی در این کشور روبه‌رو است، ولی براساس یافته‌ها می‌توان ادعا کرد، در سال ۱۹۴۰ میلادی وهابیت در جنوب شرقی اتیوپی در حال شکل‌گیری بوده و پس از آن به دیگر نقاط این کشور گسترش می‌یابد.
در این راستا طبق مطالعات ارلیچ(Erlich)، محقق مشهور صهیونیست، ورود مکتب وهابیت به اتیوپی به زمان اشغال این سرزمین از سوی ایتالیایی‌ها برمی‌گردد که در آن زمان حجاج این کشور به هنگام بازگشت از سفر معنوی حج، سخن از تشرف خود به این آیین به میان آوردند. در این اثنا، شیخ «یوسف عبدالرحمان»، از علمای این ایالت مدعی شد که رهبری گروهی از وهابی‌های اتیوپی را بر عهده گرفته است؛ از این رو از آن زمان به بعد این مسلک در دیگر ایالت‌های اتیوپی از جمله ارومو رشد یافت و اندک اندک پیروان فراوانی پیدا کرد.

شکل‌گیری انجمن‌های اسلامی
 تحت نفوذ عربستان
در سال ۱۹۹۰ میلادی انجمنی با نام «انجمن جوانان مسلمان اتیوپی» به رهبری شیخ‌احمد مصطفی و محمد عثمان در پایتخت این کشور تأسیس شد که ارتباط تنگاتنگی با انجمن جهانی جوانان مسلمان (WAMY) در ریاض عربستان داشت و این ارتباط نقش عمده‌ای در گسترش وهابیت در اتیوپی ایفا کرد. از سوی دیگر، در سال ۱۹۹۲ میلادی با حمایت عربستان سعودی گروهی به نام انجمن «معرفت و تبلیغ اسلامی» به رهبری شیخ‌طاهر عبدالقادر در شهر «باله» اتیوپی ظهور کرد که به صورت غیر رسمی آیین وهابیت را تبلیغ می‌کرد و در اندک مدتی اقدامات چشمگیری از قبیل چاپ کتب، احداث مساجد، وعظ و تبلیغ به انجام رسانید. این گروه در حال حاضر نیز در صحنه حضور دارد و همچنان به فعالیت‌های خود در زمینه‎های مختلف ادامه می‌دهد.
در مقابل تشکیلات دیگری با نام مدارس اسلامی آوالیا(Awaliyah) وجود دارند که از طرف «جماعت رابطه العالم الاسلامی» عربستان سعودی حمایت شده و به صورت رسمی در حال فعالیت هستند. مدارس یاد شده در قالب مجتمع‌های آموزشی در تعدادی از مناطق این کشور نیز مشغول فعالیت هستند که فقط در خود پایتخت حدود سه هزار نفر دانش‌آموز در مقاطع مختلف به امر تحصیل اشتغال دارند. این مجتمع علاوه بر کلاس‌های آموزشی، دارای بیمارستان، مسجد و سالن کنفرانس برای برگزاری مراسم‌ها و همایش‌ها است که عامه مردم نیز می‌توانند از خدمات آن بهره‌مند شوند.
از سوی دیگر، این مجتمع مسئول رسیدگی به 16 هزار یتیم از خانواده‌های مسلمان است که چند هزار نفر از آنان به صورت شبانه‎روزی در محل‌های خاصی نگهداری و آموزش داده می‌شوند. پس از سال ۱۹۹۳ میلادی دولت عربستان سعودی با تلاش فراوان و کمک ایادی خود در اتیوپی در صدد ایجاد مدارس دینی بسیاری برآمد تا با اشاعه افکار مسلک وهابیت در بین جوانان این کشور موفقیت‌هایی به دست آورد.
اما مرحوم پروفسور حسین، رئیس سابق دپارتمان تاریخ دانشگاه آدیس آبابا که اظهار داشت؛ «اسلام اتیوپیایی هیچ وقت به وهابیت پاسخ مثبت نخواهد داد»، مردم این کشور مخالف دکترین وهابیت هستند، از این‌رو اختلافات شدیدی بین پیروان آن و دیگر مذاهب اسلامی در اتیوپی به وجود آمد.

تلاش برای گسترش وهابیت
 در مناطق دورافتاده روستایی
به دلیل اشتیاق به وهابیت در مناطق شهری، مبلّغان این حرکت در تلاشند تا دامنه فعالیت خود را به مناطق روستایی و دورافتاده این کشور سوق دهند که این اقدام را شیوخ مساجد که پیشتر در عربستان سعودی آموزش‌های تبلیغ را به اتمام رسانیده‌اند، صورت می‌دهند. به نظر می‌رسد، بیشترین فعالیت وهابیت به منطقه «ارومیا» اختصاص یافته است که در آن مبلّغان وهابی با ایجاد مدارس دینی با نام «جماعه»(jama’a) و با بهره‌گیری از ضعف فرهنگی و مالی جوانان مسلمان این منطقه، به راحتی در صدد گسترش آیین خود هستند. ناگفته نماند، عواملی چون؛ سطحی‎نگری، ضعف علمی، افکار سنتی و عدم درک خواسته‌های جوانان از سوی علمای کشور متوقف فیه کمک چشمگیری به جذب جوانان به این مسلک کرده است.

نبود امکانات و ضعف فرهنگی
 عوامل جذب جوانان اتیوپیایی به وهابیت 
از دیگر علل جذب جوانان مسلمان به این آیین می‌توان به نبود امکانات در مناطق روستایی و دورافتاده کشور اشاره کرد، به این طریق که آنان به دلیل ضعف مالی قادر به ادامه تحصیل در مناطق شهری نبوده و فقط می‌توانند پس از سپری کردن دوره‌های آموزش آیین وهابیت در مدارس خاص مجدد به منطقه خود بازگشته و در قالب کشاورز یا دامدار این آیین را در مناطق مورد درخواست مسئولان ذی‌ربط تبلیغ کنند، از سویی برخی از روستاییانی که آموزش‌های لازم را در مدارس مورد نظر می‌بینند و نیز اشتیاقی به بازگشت به زادگاه خود ندارند، به دلیل نداشتن تخصص‌های لازم برای ادامه کار در شهر، مجبور به فعالیت در مدارس دینی وهابیت در شهرها می‌شوند. براساس دکترین آیین وهابیت، دانش‌آموختگان این مسلک پس از اتمام تحصیل و گذراندن آموزش‌های لازم و در پی مأموریت محوله، شروع به انتقاد از سنت‌های گذشته مسلمانان می‌کنند که این در نهایت به اختلاف منجر شده و درگیری‌هایی را بین پیروان مذاهب اسلامی به وجود می‌آورد، از سویی این اختلافات برخی مواقع  به حدی تشدید می‌شود که مسلمانان برای ادای فرایض مذهبی خود مجبور می‌شوند مساجد خاصی را انتخاب کنند.
مصداق بارز این رویکرد در سال ۱۹۹۴ میلادی به مجلس اعلای اسلامی اتیوپی که بالاترین مرجع تصمیم‌گیری برای مسلمانان است، برمی‌گردد که در آن اعضای این مجلس به دو گروه طرفدار وهابیت و دیگر مذاهب اسلامی تقسیم شدند و به دنبال آن نفاق و دو دستگی  صفوف مسلمانان را در برگرفت و درگیری‌ها در مناطق مختلف کشور به وقوع پیوست که دولت مجبور به دخالت در آرام کردن اوضاع شد.

 آمریکا بار دیگر درباره تجارت با ایران هشدار داد
خبرگزاری تسنیم/ ایالات متحده آمریکا در اقدامی ناقض بندهای توافق هسته‌ای ایران و گروه ۵+۱ (برجام)، درباره مخاطرات تجارت با ایران هشدار داد و از اقدام اتحادیه اروپا برای بررسی اعمال تحریم‌های جدید علیه تهران استقبال کرد. «سیگال مندلکر» معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی گفت: «خطرات برای تجارت در آنجا (ایران) همچنان پابرجا هستند؛ زیرا ایرانی‌ها نظام‌شان را اصلاح نکرده‌اند.» مندلکر که در لندن صحبت می‌کرد، مدعی شد ایران برای حمایت از حزب‌الله، حماس و دولت سوریه منابع مالی صرف می‌کند، ضمن آنکه در نظام بانکی ایران شفافیت وجود ندارد.
خروج از برجام نشان‌دهنده بی‌اعتمادی آمریکا
خبرگزاری ایسنا/ وندی شرمن، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا نسبت به خروج احتمالی دولت ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران واکنش نشان داد. وی گفت: «اگر متحدان اروپایی به همراه روسیه و چین سعی در حفظ توافق هسته‌ای داشته باشند، این مسئله آمریکا را تنها باقی خواهد گذاشت و آمریکا از این توافق بیرون خواهد بود.» وی اظهار داشت: «در شرایطی که ترامپ احتمالاً معتقد است خروج از توافق هسته‌ای ایران به کره شمالی نشان خواهد داد که او چقدر در آستانه مذاکرات با کره شمالی قاطع و سختگیر است؛ ولی این اقدام در عوض به پیونگ یانگ نشان خواهد داد که آمریکا یک شریک مذاکره‌کننده قابل اعتماد
 نیست.»
ایران بازیگری بد در سوریه و سراسر جهان است!
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان/ سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بار دیگر با مطرح کردن ادعاهایی درباره نقش ایران در سوریه، کشورمان را بازیگر بدی در سراسر جهان توصیف کرد! هدر نائورت درباره حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه تی‌ـ۴ در سوریه و اینکه آیا آمریکا «نگرانی‌های اسرائیل» را درباره حضور ایران در سوریه تأیید می‌کند یا خیر، بار دیگر با تکرار ادعاهای بی‌اساس واشنگتن علیه کشورمان گفت: «ما در این خصوص پیشتر صحبت کرده‌ایم. ایران از حزب‌الله حمایت کرده و نه فقط نیرو، بلکه تجهیزات به سوریه ارسال می‌کند. ایران بازیگری بد در سوریه و سراسر جهان است. آنها (ایرانیان) هر چه بیشتر سوریه را بی‌ثبات و رژیم بشار اسد را تقویت کرده‌اند.»
آمریکا با خروج از برجام منزوی می‌شود
خبرگزاری فارس/ «بن کاردین» عضو ارشد دموکرات در کمیته روابط خارجی مجلس سنا تصریح کرد که خروج از برجام کشورش را منزوی می‌کند. وی گفت: «هم من و هم سناتور [باب] کورکر موافقیم که خارج کردن آمریکا از توافق هسته‌ای ایران اشتباه خواهد بود. اگر ایالات متحده توافق را نقض کند، ما آمریکا را از جامعه بین‌المللی منزوی کرده‌ایم، نه ایران را.» کاردین اضافه کرد: «بنا به تمامی نشانه‌ها، ایران توافق را نقض نکرده است. بله، من از ابتدا با این توافق موافق نبودم، اما برجام، یک توافق است. ایران به آن پایبند بوده است و خروج از آن ایالات متحده را به حاشیه
 می‌راند.»
ترامپ برجام را حفظ می‌کند
خبرگزاری مهر/ «جیم اسلتری» عضو شورای روابط خارجی آمریکا معتقد است، ترامپ در نهایت سعی خواهد کرد برجام را با بررسی مسائل باقی مانده با ایران حل‌وفصل کند. اسلتری درباره رویکرد احتمالی پمپئو در زمینه برجام گفت: «دقیقاً مشخص نیست پمپئو در ارتباط با برجام چه اقدامی انجام می‌دهد.» نماینده سابق کنگره آمریکا در ادامه افزود: «ای کاش می‌دانستم ترامپ با برجام دقیقاً چه خواهد کرد؛ من نمی‌دانم. اما به شدت از برجام حمایت می‌کنم؛ زیرا این توافق برای جهان خوب است.»