خانم آلیس واکر، شاعر، نویسنده و فعال اجتماعی سیاه‌پوست آمریکایی در نامه‌ای خطاب به کودکان غزه، ضمن انتقاد از سیاست رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا می‌نویسد: «جهان به همان سمتی می‌رود که غزه می‌رود. آنچه در غزه رخ می‌دهد، وحشی‌گری، سرقت زندگی انسان‌ها و معیشت مردم است. تمام انسان‌ها به مردم غزه، برای آنچه از سر می‌گذرانند، مدیون هستند. جهان به دلیل غفلت ، در آینده رنج خواهد برد و در آینده همه ما را خفه خواهد کرد.»

جریان‌شناسی فکری‌ـ فرهنگی انجمن حجتيه ـ15

 عبدالله نوری‌گلجایی/در راستای بررسی و مطالعه عملکرد انجمن حجتیه در زمان پهلوی دوم، در این مطلب با فعالیت‌های فرهنگی آنها آشنا می‌شویم. انجمن حجتيه براي کادر‌‌سازي، تقويت روحية مشارکت، ايجاد تفاهم و همدلي در ميان اعضا، نظام‌مند‌‌کردن فعاليت‌هاي گروهي و تبديل آن به فعاليت‌هاي سازماني، اقدام به يک‌‌سري فعاليت‌ها، از‌‌ جمله ساخت مدرسه، انتخاب دانش‌‌آموزان مستعد، تشکيل کانون‌هاي بحث و مناظره می‌کرد، به ‌‌طوري ‌‌که تربيت‌‌شدگان اين انجمن در قالب اين فعاليت‌ها برنامه‌هاي انجمن را یاد می‌گرفتند.
1ـ ساخت مدرسه: انجمن حجتيه به جز معرفي خودش براي اعضاي رسمي و خاص، در هيچ‌ جايي خود را با نام انجمن حجتيه معرفي نمي‎کرد و اين سنت را تا امروز هم، حفظ کرده است. آنها با ساخت مدارسي مانند مدرسة علوي، مکتب صادقيه، دبيرستان احمديه و كانون تعليمات علمي و فرهنگي در شهر‌هاي مختلف اهداف خود را دنبال مي‌کردند.
2ـ انتخاب دانش‌‌آموزان مستعد: يکي از مهم‌‌ترين روش‌هايي که انجمن پیش از برپایی و تشکيل جلسات و کلاس‌هاي تدريس در زمينة مباحث اعتقادي سرلوحة کار خود قرار مي‌داد، جذب نيرو از ميان جوانان مستعد و باهوش بود. يكي از مراكز عمده براي شناسايي و جذب نيروهاي انجمني، مدرسة علوي بود. حاج‌فرج دباغ، معروف به عبدالکريم سروش، يکي از همين افراد جذب شده است. وي در‌‌بارة چگونگي جذب خود به اين انجمن مي‌گويد: «من سال ششم دبيرستان بودم، در سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ در مدرسة علوي و من در سنين ۱۸ـ۱۷ سالگي بودم. انجمن حجتيه از مدرسة علوي عضوگيري کلاني مي‌کرد و برخي از هم‌مدرسه‌اي‌ها و هم‌‌کلاسي‌هاي ما که بعداً در عالم سياست و در جمهوري اسلامي وارد شدند و صاحب مقام‌هاي بالايي شدند از اينجا پا به انجمن حجتيه گذاشتند.»(۱)
3ـ ايجاد مکان‌هاي فرهنگي: بسياري از گروه‌ها و جريان‌هاي فعال در کشور‌هاي مختلف براي نشر عقايد خود و همچنين جذب نيرو، براي ايجاد گستردگي دامنة فعاليت‌هاي خود، دفاتر يا نمايندگي‌هاي بسياري را در شهرهاي گوناگون تأسيس مي‌کنند؛ انجمن نيز در هر شهري که بهائيت در آنجا فعاليت بيشتري داشت دفتري با ‌‌عنوان «بيت امام زمان(عج)» راه‌‌اندازي مي‌‌کرد. اين بيت مسئول داشت و زير نظر گروه تدريس، تحقيق و ارشاد فعاليت مي‌کرد.(۲)
4ـ انتشار كتاب: انجمن حجتيه با استفاده از آثار مکتوب خود در میان اقشار مختلف نفوذ می‌کرد. التوحيد و العدل، تقريرات شيخ‌محمود حلبي، نشرية انتظار، همگام با انقلاب اسلامي و روزنامة احزاب از‌‌ جمله کتاب‌ها و نشرياتي بود که به ‌دست هواداران انجمن پیش از انقلاب اسلامي منتشر شد. با بررسي آثار جريان انجمن حجتيه در قبل از انقلاب اسلامي، به اين نتيجه مي‌رسيم که نگاه و جهت‌‌گيري نويسندگان اين جريان فکري، در دوران قبل از انقلاب اسلامي، همگي همسو با حرکت ليبراليسم و اباحه‌گري فرهنگي بود؛ زيرا تفکرات مردم را فقط به خطر بهائيت معطوف مي‌کرد. اين در ‌‌حالي بود که فرهنگ بي‌‌بندو‌‌باري، فرهنگ اسلام‌‌ستيزي و اسلام‌‌گريزي، جايگزين فرهنگ ضد استکباري و استعماري شده بود. از سوي ‌ديگر، آثار آنها از آن نظر که متأثر از سياست‌هاي حمايتي از رژيم طاغوت بود؛ با مخالفت طيف عظيمي از انقلابیون و افرادي که پيرو خط حضرت امام(ره) بودند، مواجه می‌شد و پس از انقلاب اسلامي، آثار آنها که بیشتر معطوف به مباحث اعتقادی مانند مفهوم انتظار و مهدويت بود، با رويکردي منفعلانه ارائه می‌شد.
5ـ راه‌اندازي جلسات بحث، گفت‌وگو و مناظره: يکي ديگر از روش‌هاي نفوذ انجمن حجتيه، برقراري جلسات بحث، گفت‌‌وگو و مناظره بود؛ مثلاً، كنفرانسي با عنوان حقانيت اسلام، ساليان بسياري بود كه در نواحي مختلف تهران تشكيل مي‌شد و شخصيت‌هاي گوناگوني مانند شيخ‌‌محمود حلبي در آن شرکت مي‌‌کردند و در آنجا به طرح مباحث خود دربارة مسائل مذهبي با محوريت مبارزه با فرقة بهائيت مي‌‌پرداختند.(۳)
6ـ برگزاری جشن نيمة شعبان: یکی از فعالیت‌های بارز انجمن حجتیه پیش از انقلاب برگزاری جشن نیمه شعبان بود، اما انجمن که خود را در مسير حق ديده و ديگر جريان‌ها از جمله فعاليت‌هاي ضد استعماري و ضد استبدادي امام خميني(ره) را برخلاف باورها و اعتقادات خود مي‌دانست، در این موضوع نیز با روند انقلاب به مخالفت برخاسته و خلاف رهبري نهضت اسلامي حرکت مي‌کردند؛ براي نمونه، در نيمة شعبان سال 1357 حضرت امام خميني(ره) فرمان دادند: «اکنون لازم است در اين اعيادي که در سلطنت اين دودمان ستمگر براي ما عزا شده است، بدون هيچ‌گونه تشريفات، که نشانگر عيد و شادماني باشد، در تمام ايران، در مراکز عمومي مثلاً مسجد بزرگ، اجتماعات عظيم برپا کنند و گويندگان شجاع و محترم مصايب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند.»(۴)
افزون ‌‌بر ‌‌اين، امام(ره) در آن زمان و در شهر نجف اشرف، حفظ حرمت خون شهيدان را واجب دانسته، برپايي هر‌‌گونه جشني را توهين به مقام والاي شهيدان ‌دانستند؛ ايشان در اين‌ باره فرمودند: «ما که هنوز مادرهاي داغدار جوانان‌مان سیاه‌پوشند، ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشور اسلامي هستيم، جشني نداريم.»(۵)
اما انجمن حجتيه با اعلامية امام خميني(ره) مخالفت کرده و با لحني توهين‌‌آميز سخنان ايشان را چنین به سخره ‌گرفتند: «مي‌‌خواهند تا مسلمانان و دوستان علي و آل‌علي(ع) را از افتخار برگزاري اين جشن بزرگ، اين جشن مذهبي، اين جشن ملي و اين جشن انساني محروم سازند. زهي تصور باطل، زهي خيال محال.»(۶)
انجمن حجتيه به مخالفت کلامي با حضرت امام(ره) اکتفا نکرد و همگام با رژيم ستمشاهي براي مقابله با فرمان ایشان کوشش‌هاي فراواني براي برگزاري جشن‌هاي نيمة شعبان مبذول ‌داشت؛ به‌‌ طوري‌‌ که همراه با رژيم در مقابل فرمان امام ايستاد و در تهران و شهرستان‌ها جشن‌هاي دلخواه خود را برگزار کرد و براي اينکه پاسخي براي عمل خود داشته باشند، هيئتي را به سرپرستي حسين تاجري، از مسئولان انجمن، نزد آيت‌‌الله شريعتمداري فرستاد و از وي کسب تکليف کرد.(۷)
با وجود مخالفت جدی امام و انقلابيون، آنها نه تنها هرگز از عملکرد خود در همراهي با رژيم طاغوت در برگزاري مراسم‌هايي مانند نيمة شعبان ابراز پشيماني نکردند؛ بلکه آن را نقطه قوت خود معرفی مي‌کردند. اما امام خميني(ره) چنین حرکاتي را ولو با اسم قرآن مجيد و وليّ‌‌الله اعظم، منحرف ‌‌دانستند و تأکید ‌کردند: «ملت ايران بيدار است و راه خود را يافته و با هوشمندي مي‌داند که هر نغمه با هر اسم، او را از مسير خود که قيام ضد شاهي است، منحرف کند، شيطاني است. اگرچه با اسم قرآن مجيد و يا ولي‌الله اعظم(عج) باشد. ما روزي را جشن مي‌گيريم که بنيان ظلم و ظالم را منهدم کنيم و دست دودمان ستمکار پهلوي را از کشور قطع نماييم».(۸)
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ روزنامة جامعه، شمارة 100، 8/4/1377.
۲ـ لايه‌هاي پنهان انجمن حجتيه، همان.
۳ـ آرشيو مركز اسناد، پروندة شيخ‌‌محمود حلبي، كد 1615.
۴ـ سيدروح‌‌الله موسوي‌خميني صحيفة امام، همان، ج3، ص427.
۵ـ همان.
۶ـ «سالي که ايران عيد نيمه‌شعبان ندارد»، محاکمه، دسترسي در:
 http://mohakeme.com/news-1331.html،
۲۸/۳/۱۳۹۳
 ۷ـاصغر حيدري، آيت‌‌الله شريعتمداري به روايت اسناد ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1388،
ص۹۲۶ـ ۹۲۱.
۸ـ همان.

بررسی اندیشه سیاسی صاحب جواهرـ 1

 فتح الله پریشان/ محمدحسن نجفی، از فقیهان و اندیشمندان بزرگ قرن سیزدهم است که با تألیف بزرگ‌ترین دائرة‌المعارف فقهی به نام «جواهرالکلام» در احیای نظام کامل و جامع اسلام در زمینه‌های گوناگون زندگی بشر کوشیده و به همین دلیل به «صاحب جواهر» شهره است. اندیشه‌های فقهی سیاسی این اندیشمند سترگ که برگرفته از منابع دینی (کتاب، سنت، عقل و اجماع) است، در راستای ترسیم یک نظام سیاسی مطلوب و ارائه عوامل ثبات و پایداری آن اهمیت ویژه‌ای دارد. ما در این سلسله مقالات تلاش خواهیم کرد دیدگاه فقهی و سیاسی این فقیه بلندمرتبه را با تأکید بر جایگاه ولایت فقیه بررسی کنیم تا پس از تبیین بستر و اهمیت چنین کاوشی، تأثیر آن را در ابواب گوناگون فقهی تحلیل و به این دستاورد نایل شویم که در اندیشه جواهری، ولایت‌مداری فقیهان در همه زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، هسته مرکزی تدبیر و رهبری جامعه را تشکیل می‌دهد تا آنجا که اندیشه ولایی حضرت امام خمینی(ره) به گونه‌ای تکامل علمی و عملی نگرش‌های صاحب جواهر تلقی می‌شود.
محمدحسن دوران کودکی خود را در دامان خاندان علم و فضیلت سپری کرد و کودکی بیش نبود که وارد حوزه علمیه نجف شد. او دروس مقدماتی را به سرعت فرا گرفت و در سایه تلاش زیاد در نوجوانی به درس خارج فقه و اصول راه یافت. محمدحسن سالیان دراز در درس‌های استادان بزرگ، چون آیت‌الله شیخ‌جعفر کاشف‌الغطا، آیت‌الله سیدمهدی بحرالعلوم، آیت‌الله سیدجواد عاملی و آیت‌الله شیخ‌موسی کاشف‌الغطا شرکت کرد و در 25 سالگی به درجه اجتهاد رسید و به تدریس علوم اسلامی همت گمارد. آغابزرگ تهرانی درباره او می‌گوید: «صاحب جواهر این امتیاز را داشت که همه شاگردانش از علمای بزرگ و سرشناس بودند و به گوشه و کنار جهان اسلام پخش شدند و به مرجعیت رسیدند.» تعداد شاگردان حوزه درسی صاحب جواهر را نمی‌توان به شماره آورد. برخی از شاگردان او عبارتند از: آیت‌الله سیدحسین کوه‌کمری، آیت‌الله شیخ‌جعفر شوشتری، ملاعلی کنی و شیخ‌محمد ایروانی. 
صاحب جواهر تألیفات متعددی دارد که مهم‌ترین آنها کتاب «جواهرالکلام» است. صاحب جواهر از 25 سالگی شروع به نوشتن آن کرد و طی ۳۲ سال این کتاب را نگاشت.(1) شیخ انصاری درباره جواهر گفت: «برای مجتهدی که می‌خواهد احکام الهی را استنباط کند، کافی است که جواهر و وسائل‌الشیعه داشته باشد.» صاحب جواهر در اواخر رجب سال 1266 ه.ق به بستر بیماری افتاد و زمام امور دینی را به شاگردش شیخ انصاری سپرد. صاحب جواهر افزون بر چند دختر، هشت پسر دانشمند داشت: شیخ محمد، شیخ عبدالعلی، شیخ عبدالحسین، شیخ باقر، شیخ موسی، شیخ حسین، شیخ حسن و شیخ ابراهیم. 
با گسترش اندیشه اخباری‌گری، تفکر مجتهدان اصولی اندک اندک در انزوا قرار گرفت. با ظهور وحید بهبهانی بار دیگر مکتب اصولی رشد یافت و سیدمهدی بحر‌العلوم و شیخ‌جعفر کاشف‌الغطا، از شاگردان بهبهانی، مکتب و اندیشه‌های استاد را گسترش دادند. پس از وفات شیخ‌جعفر کاشف‌الغطا و فرزندانش، ریاست حوزه علمیه در اختیار محمدحسن نجفی قرار گرفت. در این میان، بسیاری از علمای شیعه از وی حمایت کردند که می‌توان از کسانی همچون ملا کتاب، شیخ‌محسن خنفر، شیخ‌محسن اعسم، شیخ‌خضر شلال، شیخ‌مشکور حولاوی و شیخ‌حسن صاحب انوارالولایه و فرزند کاشف‌الغطا نام برد.(2) 
مکتب فقهی که محمدحسن از آن پیروی می‌کرد و تا زمان شاگرد برجسته وی، شیخ انصاری نیز کماکان ادامه داشت، وارد کردن قواعد اصولی در شیوه استنباط و اجتهاد است. در مقابل مکتب فقهی جواهر اخباری‌گری قرار داشت که معتقد بود یگانه منبع استنباط فقه شیعه باید کتاب و سنت باشد و وارد کردن قاعده‌های اصولی برای عمل اجتهاد امری باطل است. در دوره‌ای که ایشان می‌زیسته‌اند، به‌تدریج جریان اخباری‌گری رواج پیدا می‌کند. کتاب جواهر به مثابه نماینده تفکر اصولی و نیز اجتهاد اصولی دقیقاً در مقابل کتاب «حدائق‌الناظره» شیخ‌یوسف بحرانی قرار می‌گیرد. وی از استقلال سیاسی مسلمانان و نفی سلطه کافران بر سرزمین‌های اسلامی بر اساس قواعد فقهی دفاع می‌کند. برای نمونه، درباره مرتفع نبودن منازل کفار نسبت به مسلمانان بر این باور است که نباید بنای ساختمان کافر از ساختمان مسلمان بلندتر باشد که مبتنی بر بلندمرتبگی مسلمان است.(3) وی همچنین معتقد است، فروش بنده مسلمان به شخص کافر صحیح نیست. از موارد دیگری که محمدحسن نجفی در فقه سیاسی به آن باور دارد، ظلم‌ستیزی است. در نظر وی، وجوب رفع ظلم و حکم کردن به عدل حتی در داوری بین یک مسلمان و غیر مسلمان نیز باید رعایت شود. 
پی‌نوشت‌ها:
1ـ صاحب جواهر فقیه جاودانه، ابراهیم اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، ج اول 1373 ش، صص 21ـ 22.
2ـ سیدمحسن امین، اعیان‌الشیعه، ج9، ص 149.
3ـ اندیشه سیاسی صاحب جواهر، سیدسجاد ایزدهی، بوستان کتاب قم، ج سوم، 1386ش، صص42ـ 44.



 شهاب زمانی/ یکی از مشابه‌سازی‌ها و شبهات تردیدافکنی که از دهه‌های گذشته به ویژه در سال‌های اخیر، از سوی برخی دشمنان انقلاب و نظام اسلامی درباره «انقلاب اسلامی» طرح و تولید شده و متأسفانه گاهی از سر جهل یا سودای سود یا قصدی مغرضانه از سوی افراد و جریان‌های سیاسی در محیط‌های علمی برای آن نظریه‌پردازی شده و سپس از طریق تلاش‌های رسانه‌ای و حلقه واسط جامعه روشنفکری و دانشجویی به افکار عمومی جامعه تعمیم و توسعه داده می‌شود، دامن زدن به بحثِ «پشیمانی و ریزش» انقلابیون از اطراف انقلاب و به تبعِ آن سیر مسیر فروپاشی از سوی انقلاب اسلامی است. 
گاهی چنان بر تنور آتش این ناامیدسازی مبتنی بر برداشتی ناقص و غلط از ترمیدور یا حرکت دوری انقلاب‌ها که حاکی از مرحله ارتجاعی انقلاب‌ها و حاکمیت ضدانقلاب‌هاست، دمیده می‌شود که گویی انقلاب اسلامی جشن پیروزی چهل سالگی خود را نخواهد دید. اما امروز انقلاب اسلامی در حالی وارد چهل سالگی؛ دوره پختگی و بلوغ می‌شود که تجربه عبور پیروزمندانه از صدها توطئه، بحران، فتنه و مسیر انحرافی، آن را به قدرتی تعیین‌کننده در مدیریت بحران‌ها در منطقه و جهان تبدیل کرده است. بنابراین انقلاب اسلامی از این تحلیل جامعه‌شناختی کرین برینتون در کتاب «کالبدشکافی چهار انقلاب» به کلی مستثناست. در انقلاب اسلامی پادزهرِ فرود انقلاب در خود این انقلاب و در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» با نقش محوری مردم و مسئله ولایت فقیه و رهبری تعبیه شده است.
از قضا رهبری از ۱۹ سال پیش با تبیین بحث بسیار مهم «ریزش‌ها و رویش‌های انقلاب اسلامی» در خطبه تاریخی 26 آذر 1378 آستین همت بالا زده و به خوبی با تبیین وضعیت گذشته، روندها و ترسیم موقعیت کنونی، پوچی نظر و تهی بودن دست دشمن خناس را برای مردم باز کرده است. از منظر ایشان، یکی از سنت‌های طبیعی و الهی در همه زمان‌ها و مکان‌ها درباره تحولات و تحرکات اجتماعی و سیاسی، ریزش‌هاست؛ یعنی به موازات سپری شدن مدت زمانی از شکل‌گیری حرکت، انقلاب یا نظامی سیاسی و اجتماعی، عده‌ای از انقلابیون و صاحبان آن حرکت به دلایل مختلف خسته و فرسوده می‌شوند و از ادامه «راه انقلاب» باز می‌مانند، یا کاملاً از راه رفته برمی‌گردند، یا گاهی در روندی رادیکال‌تر، بنا را بر انهدام بنایی می‌گذارند که خود برای استحکام و استواری‌اش مشقاتی را تحمل کرده و بهترین لحظات از سرمایه تکرارناپذیر عمر خود را صرف آن کرده‌اند.
اما آنچه دشمن نمی‌ببیند، یکی دیگر از سنن طبیعی و الهی، یعنی بحث «رویش‌های جدید» است که با ادله مستدل و متقن می‌توان اثبات کرد که در انقلاب اسلامی برخلاف خواسته دشمنان، رویش‌های انقلاب در حوزه‌ها و ساحات مختلف از ریزش‌ها زیادتر هم بوده است و چه بسا یکی از دلایل تعبیر رهبری از زنده، جوان و رو به پیشرفت بودن انقلاب در همین نوشوندگی است. 
بی‌شک در چنین فضایی، کسانی که انقلاب را از نزدیک ندیده‌اند، بیشتر در معرض تهدیدات مسموم دشمنان در ارائه الگوهای کاریکاتوری از انقلاب هستند. دشمن امروز می‌خواهد با سوءاستفاده از خلأ معرفتی و شناختی نسل جدید، انقلابی‌نماها را به جای انقلابی‌های واقعی جا بزند و مسیر را به مرور برای نابودی آن فراهم کند. به همین دلیل در چهل سالگی انقلاب به صورت ویژه به جای ستون پردازش، تحت عنوان «ریزش‌ها» به معرفی اجمالی برخی از رجال انقلاب خواهیم پرداخت که در پیمودن مسیر انقلاب با امام زاویه پیدا کردند و نه تنها تا پایان با امام و خلف صالحش نماندند؛ بلکه در پیش گرفتن روند جدایی یا مدعی شدن علیه انقلاب بر صورت گفتمان انقلاب پنجه کشیدند چرا که مروری بر تاریخ انقلاب نشان می‌دهد با معرفی برخی از این انقلابی‌نماها، جاماندگان از قافله انقلاب، منحرفان از راه انقلاب و واداده‌ها و پشیمان‌ها می‌توان بر حافظه تاریخی نسل‌های جدید، نوری از بصیرت تشخیص حق از باطل و روشنایی انباشت علمی و تحلیلی با جهت درست انقلابی تاباند.

تحلیلی بر نسل نوین جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی‌ـ قسمت یکصدوچهارم

 دکتر سیامک باقری‌چوکامی/ نظریه‌های جنبش‌های اجتماعی با خاستگاه غالباً آمریکایی از سال 1960 میلادی توجه نظریه‌پردازان بسیاری را به خود جلب کرده است. ایده‌های این نظریه‌پردازان به صورت مستقیم و غیر مستقیم مورد بهره‌برداری بازیگران جنگ نرم قرار گرفته است. دو نمونه از آنها به شرح زیر است.

نظريه اسملسر
 و عوامل بروز جنبش‌های اجتماعی
«نيل اسملسر» یک جامعه‌شناس آمریکایی است که در نظریه خود بر شش عامل اساسی مؤثر که سبب بروز و ظهور جنبش‌های اجتماعی می‌شود، تأکید دارد.( قاسمی، 1386، ص 65) این عوامل عبارتند از:
یک‌ـ زمينه ساختاري: ساختار جامعه بايد به‌ گونه‌اي باشد كه شكل خاصي از رفتار جمعي در آن به وقوع بپيوندد. در واقع، زمينه ساختاري به شرايط كلي اجتماعي گفته مي‌شود كه مشوق يا مانع تشكيل انواع مختلف جنبش‌هاي اجتماعي است. 
دو‌ـ فشار ساختاري: این عامل زمینه‌های ساختاری را فعال مي‌کند. نوسانات بازار، جنگ و منازعات گروه‌هاي اجتماعي از اين قبيل هستند؛ زیرا فشار ساختاري به تنش‌هايي گفته مي‌شود كه سبب ايجاد منافع متعارض در درون جامعه می‌شود. براي نمونه بحران اقتصادي در جامعه، افراد را دچار ناراحتي‌هاي روحي کرده و آنها را با يكديگر در سرپيچي از نظم حاكم متحد مي‌كند؛ لذا تنش ساختاري هنگامي اتفاق مى‌افتد كه ساختار اجتماعي و شرايط موجود، نيازها و انتظارات افراد را محقق نکند و نوعي نارضايتي در ميان جمع منتشر شده باشد. 
سه‌ـ رشد عقايد تعميم يافته و باور همگاني شده: پیش از اينكه راه‌حلي دسته جمعي براي يك مسئله پيدا شود، نخست همه بايد به این باور برسند كه وضع موجود غیر قابل قبول است. از نظر اسملسر این اعتقادات ناشی از فشارهای ساختاری است و ممکن است سال‌ها در بطن جامعه وجود داشته باشد. 
چهار‌ـ عوامل شتاب‌دهنده: عوامل شتاب‌دهنده همان حوادث و رويدادهایی است که افراد را به واكنش جمعي برمی‌انگيزاند. اين رويداد خاص اغلب با شايعه و مبالغه به ‌صورت برجسته جلوه مي‌كند تا زمینه ورود مستقیم كساني كه در جنبش شركت مي‌كنند، را فراهم کند. 
پنج‌ـ بسيج مردم به عمل جمعي: این عامل ناظر بر گروه‌هاي هماهنگ‌ساز یا رهبری است که سازماندهي و بسیج جنبش اجتماعی را بر عهده دارد. هنگامي كه رويداد شتاب‌دهنده رخ داد، گروه براي اقدام، بسيج مي‌شود. رهبران به پيش مى‌آيند و مسيري را براي حركت معين مى‌كنند، يا هنجاري نوظهور را به وجود آورده تا افراد را تحریک به انجام رفتاری مشترک کنند. 
شش‌ـ فقدان کنترل اجتماعی قوی: این عامل مربوط به پاسخ قدرت حاکم سياسي در برابر جنبش است. در این رابطه مسئولان و مقامات، ممکن است با مداخله و تعديل زمينه ساختاري و فشار، كه انگيزه ظهور جنبش را ايجاد كرده است، به جنبش پاسخ دهند. یا اینکه جنبش با واكنش پليس و نيروهاي مسلح روبه‌رو شود. چگونگي هدايت و كنترل اجتماعي از سوی نخبگان جامعه مشخص مي‌كند كه آيا جنبشي كه شروع شده تداوم می‌يابد، يا اینکه چگونه موفق خواهد شد؟ اگر قدرتمندان جامعه، مصمم به مقابله باشند و پليس منظم و كارآ و كنترل اجتماعي دقيق و نظارت بر رسانه‌ها همه‌جانبه باشد، جنبش در نطفه مهار خواهد شد، در غير اين صورت امكان دارد جنبش شكل ديگري به خود بگيرد. در هر صورت در مرحله نهايي، چگونگي هدايت كنترل اجتماعي، عامل تعيين‌كننده به راه افتادن و تداوم يا عدم تداوم جنبش به شمار مي‌رود.( اسملسر، 1380، ص 26ـ 20)
یافته‌های نظری اسملسر به اشکال مختلف در راهبردهای براندازانه بازیگران جنگ نرم قابل جست‌وجو است. به کارگیری برخی از این یافته‌ها در تحولات سیاسی لهستان، چکسلواکی و اوکراین قابل مشاهده بود.  

نظریه تورن 
و اصول‌ سه‌گانه جنبش‌های اجتماعی 
نظریه آلن‌ تورن، جامعه‌شناس‌‌ فرانسوي توجه بسیاری از نظریه‌پردازان جنگ نرم و بازیگران داخلی و خارجی نبرد نرم را ‌به خود جلب کرده است. او در پايان زمستان 1380 به دعوت عطاء‌الله مهاجراني به تهران آمد و معتقد بود: «ايران، مكان ايده‌آلي براي دانشجويان و جنبش‌هاي دانشجويي به خصوص جنبش دانشجويي دختران است، چون اين جنبش نظرگاه خاصي در مورد يك مشكل اجتماعي دارد؛ تحصيل‌كرده‌اند، مدرن فكر مي‌كنند، تفكرات‌شان شكلي جهاني دارد و در پي ايجاد نهادهاي سياسي جديد هستند. به اعتقاد من شما مي‌توانيد نخستين كشوري در جهان باشيد كه انقلابي برپايه حمايت از حقوق زنان به وجود مي‌آورد؛ چرا كه برحسب آنچه ديده‌ام ايران از معدود كشورهايي است كه مسئله زنان در كانون مسائل آن قرار دارد. همچنین ابراز کرد که راه تجدّد ايران از مرزهاي تركيه عبور مي‌كند. تركيه براي ما آزمايشگاه است. آزمايشگاه خوبي‌ها و بدي‌هاي تجدّد و چالش‌ها و برون‌رفت‌هاي روشنفكران ديني از آن.»(فضلی‌نژاد، همان، ص 61ـ 48) 
با توجه به اینکه بخشی از مبانی سیاسی‌ـ اجتماعی جنگ نرم بر پایه جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی است و بازیگران جنگ نرم نیز به این نظریه‌ها ازجمله نظریه تورن توجه دارند، آگاهی از نظریه جامعه مدنی یا جنبش‌های اجتماعی آلن تورن گشایش‌دهنده فهم رفتار بازیگران جنگ نرم خواهد بود. تورن معتقد است که موجودیت جنبش‌های اجتماعی بر اصول‌ سه‌گانه‌ زیر مبتنی است:
یک‌ـ اصل‌ ضدیت یا مخالفت‌: اصل «ضدیت یا مخالفت» در اندیشه آلن تورن اشاره به عناصری دارد كه افراد جامعه با آنها مخالفند، همین عناصر زمینه‏های ساختاری را برای تشكیل جنبش‏های اجتماعی و در نهایت هویت‏یابی این جنبش‏ها فراهم می‏كند. به همین دلیل از نظر وی بیشتر جنبش‌هاي‌ اجتماعي اهداف‌ خود را با وضع‌ موجود در تعارض‌ مي‌بينند و‌ هميشه‌ با وضع‌ موجود مخالفند.
دو‌ـ اصل‌ هويت‌: به اعتقاد تورن لازمه جنبش‌‌های اجتماعي‌ داشتن هويتي‌ مشخص است. هویت جنبش نیز جمع جبری عناصری است كه جنبش در مخالفت با آنها شكل گرفته است. 
سه‌ـ اصل‌ همگانی یا عموميت‌: از نظر تورن جنبش‌‌های اجتماعي‌ با توسل به ایده‌ها یا ارزش‌هاي‌ برتر آغاز به فعالیت می‌کنند. ایده‌ها و آرمان‌های برتری مانند منافع‌ ملي‌، آزادي‌، رفاه‌ و خوشبختي‌ جمعي‌، حقوق‌ انساني‌، سلامت‌ همگاني‌ و... عوامل اصلی کنش اجتماعی هستند. به بیان دیگر، جنبش‏های اجتماعی معمولاً برای معرفی «هویت» خویش به اهداف و آرمان‏هایی چنگ می‏زنند كه از زمره ارزش‏های مطلق و مورد قبول همگان است، همانند آزادی، استقلال، عدالت، برادری و برابری كه آلن تورن برای تشریح این فرآیند از مفهوم «همگانی بودن» سود می‏جوید.( روشه،  1376، ص 131)
یکی از دلایلی که سبب می‌شود بازیگران جنگ نرم به نظریه تورن توجه ویژه‌ای داشته باشند، تمرکز نظریه وی بر تحول است. وي به جنبش‌هاي اجتماعي به مثابه کنشگران اجتماعي مي‌نگرد که تحول را ايجاد مي‌کنند. به این ترتیب، جنبش‌ها به سه گروه جنبش‌هاي تاريخي، جنبش‌هاي اجتماعي و جنبش‌هاي فرهنگي تقسيم مي‌شوند.



واقعیتی که هم در سنجش‌های علمی به دست آمده و هم در اجتماع قابل رؤیت است، روند نگران‌کننده کاهش  سرانه مطالعه در جامعه امروز ایرانی است. بی‌شک یکی از علل این معضل، ناشی از خوب نشناختن کتاب‌ها، یا نشناختن کتاب خوب است. 
کتاب «بازگشت از نیمه راه: جریان‌شناسی مخالفت‌ها با نظام و رهبری جمهوری اسلامی ایران» را محمدعلی الفت‌پور در سال 1394 تألیف و منتشر کرده و تاکنون به چاپ سی‌ودوم رسیده است. اگرچه برخی تمایل دارند این کتاب پرفروش را که در شش چاپ 2500 نسخه‌ای 15 هزار نسخه از آن تنها در یک ماه به بازار عرضه شده، با عنوان «تاریخ‌نگاری عامه‌پسند» مورد نقد قرار دهند، اما استقبال از آن نشانه این پیام است که در کانون توجه مخاطبان قرار گرفته است. 
 مروری بر اسناد، نشان از اسرار و ناگفته‌های جاماندگان قافله انقلاب دارد؛ آنچه در ادبیات رهبر معظم انقلاب بارها تعبیر به ریزش‌های انقلاب می‌شود. البته انقلاب اسلامی رویش‌های جدید و بیشتری از ریزش‌ها در حوزه‌های مختلف دارد که در جای خود قابل بحث و بررسی است. اما موضوع کتاب بازگشت از نیمه راه، بررسی سوابق و سرنوشت سیاسی و اجتماعی ۳۲ چهره انقلابی چون؛ بازرگان، سروش، منتظری، خاتمی و... است که به مرور و کم‌کم با انقلاب و رهبری زاویه پیدا کرده‌اند و به نوعی به ضد انقلابی تبدیل شده‌اند که روزگاری خود در مسیر مبارزه برای رسیدن به آن زحماتی طاقت‌فرسا متحمل 
شده‌اند.
 مطالعه این قبیل کتاب‌ها که با استنادات متقن و تحلیل‌های درست انجام می‌شود در روزگاری که دشمن به دنبال وارونه‌نمایی واقعیت‌های انقلاب اسلامی است، ضرورت امروز نسل جدید، هادیان، مربیان و عموم پاسداران و خانواده‌های آنان است. ما تلاش خواهیم کرد از مطالب این کتاب در ستون جدیدی که به مناسبت چهل سالگی انقلاب در مورد ریزش‌ها ایجاد شده، به صورت سریالی بهره ببریم همچنین می‌توانید جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام ‌خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره ۹۸۱۰۰۰۳۰۲۲ ارسال نمایید.