ما نبايد فتح‌هاي بزرگ مثل خرمشهر را از ياد ببريم... رزمندگان عزيز ما نبايد اين پيروزي معجزه‌آسا را جز با مددهاي الهي ببينند و اگر چنين شد، غرور آنها خلاصه مي‌شود در اينکه ما مورد عنايت قادر متعال هستيم و از خود چيزي نداريم و آنچه داريم از اوست و بايد به راه او نثار کنيم. 
(صحيفه امام، ج 17، ص 318)




 اکبر ادراکی/ زنان به مثابه بخشي از هويت اجتماعي و نيمه‌ای از پيکره جامعه از موضوعات مهم تاريخ بشريت هستند، تاریخی که در اغلب برگه‌هاي آن، حوادث تلخ و غيرانساني بسياري ثبت شده است. دين مبين اسلام را مي‌توان پيام‌آور آزادي زن از اسارت زنجيرهايي دانست که روزگاري در قالب بردگي و بي‌اعتباري زن و روزگاري در قالب برهنگي و اباحه‌گري خودنمايي کرده است. البته آنچه در حکومت‌هاي مدعي اسلام در طول قرون اخير اتفاق افتاده با آموزه‌هاي اسلام ناب محمدي(ص) فرسنگ‌ها فاصله داشته است که آخرين آن دوران ستمشاهي پهلوي است.
حضرت امام خميني(ره) در تحليل آنچه بر زندگي زنان گذشته است، فرموده‌اند: «زن در دو مرحله مظلوم بوده است؛ يکي در دوران جاهليت و اسلام منت گذاشت بر انسان و زن را از آن مظلوميتي که داشت بيرون کشيد. مورد ديگر در ايران ما، زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بود. با اسم اينکه زن را مي‌خواهند آزاد کنند، ظلم‌ها کردند به زن، زن را از آن مقام شرافت و عزّت که داشت پايين کشيدند، زن را از آن مقام معنويت که داشت، شی‌ای کردند و به اسم آزادي، «آزاد زنان» و «آزاد مردان» آزادي را از زن و مرد سلب کردند و زن‌ها را و جوانان ما را فاسد‌الاخلاق کردند.» 
رضاخان خيلي زود در مسير استحاله فرهنگي جامعه ايراني قرار گرفت و نسخه‌هاي اربابان انگليسي خود را به بهانه حرکت در مسير تمدن‌سازي در پيش گرفت و از مبارزه با مظاهر اسلامي آغاز کرد که اوج اقدامات انحرافي وي کليدزدن پروژه «کشف حجاب» بود! فرمان کشف حجاب به صورت رسمي در ۱۷ دي ۱۳۱۴ صادر شد. در اين روز، علي‌‌اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثري در اين ماجرا داشت، در دانشسراي مقدماتي و در حضور رضاشاه جشني برپا کرد. در اين جشن همسر و دختران شاه و جمعي از همسران وزيران و وکيلان بدون حجاب شرکت داشتند. شاه طي نطقي همه زنان را به بی‌حجابی تشويق کرد و اعلام کرد که تاکنون نيمي از جمعيت کشور به حساب نمي‌آمدند؛ زيرا در پرده به سر مي‌بردند و ادامه داد که نجابت و عفت زن به چادر مربوط نيست و زن روحاً و اخلاقاً مي‌بايست عفيف باشد. از اين تاريخ به بعد، استفاده از چادر يا هر سرپوشي، به جز کلاه‌‌هاي اروپايي، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خيابان‌ها يا استفاده از وسایل نقليه را نداشتند. کسبه نيز مجاز به فروش اجناس به زنان محجبه نبودند. آنهايي که جرئت مي‌کردند در مقابل اين بي‌قانوني خشونت‌بار ايستادگي کنند، با حمله و بي‌حرمتي مأموران شهرباني مواجه مي‎شدند.
سياست‌هاي پدر از سوی پسر با عناوين ديگر و با سرعت بيشتر دنبال شد. رژيم پهلوي با دست‌اندازي به عبارت آزادي زن، عملاً سياست‌هاي خود را در راستاي به ابتذال کشاندن زنان و تزلزل در بنيان خانواده‌ها پايه‌ريزي کرد و با اقداماتي که انجام داد، شأن و جايگاه والاي انساني و معنوي زن را به پايين کشید و از زنيت زن و ويژگي‌هاي جسماني او سوءاستفاده و زن را استثمار کرد. اين اقدام آنها دقيقاً همان اهدافي را داشت که جوامع غربي نيز در راستاي همان اهداف آزادي زنان را در برهنگي مي‌دانند. با برهنگي زنان و مشغول کردن زنان و مردان به هرزگي، جامعه نيز به فساد کشيده مي‌شود و با فاسد شدن جامعه و پرداختن به لذايذ جنسي و مادي، ديگر قدرت تفکري بين مردم باقي نمي‌ماند؛ ديگر قدرت تشخيص حق از باطل از بين خواهد رفت؛ ديگر انسان به دنبال کمال و جاودانگي نخواهد بود و به اين ترتيب چپاول دارايي‌هاي انسان از سوي مستکبران آغاز مي‌شود و ادامه مي‌يابد و استثمار و استعمار انسان‌ها اوج مي‌گيرد.
در مسير به فساد کشاندن زنان جامعه خانواده درباريان پيشگام بودند! زنان دربار و همسران محمدرضا در اماکن عمومي و در معرض ديد مردم به صورت بي‌حجاب ظاهر مي‌شدند و در بسياري از اوقات حرکات زشت و شنیعی از خود بروز مي‌دادند. راه‌اندازي خانه‌هاي عفاف و کاباره‌ها، برگزاري جشنواره‌ها و مسابقه‌هايي به منظور انتخاب برترين زنان و دختران از نظر زيبايي تحت عنوان «دختر شايسته»، سوءاستفاده از زنان در تبليغات کالاهاي تجاري، سوءاستفاده از زنان در عرصه هنر و سينما و تئاتر، رواج فساد و آزادي روابط دختر و پسر در محيط‌هاي آموزشي و دانشگاه‌ها از جمله اقدامات رايج در اين دوران بود که در نهايت با واکنش ملت مسلمان ايران همراه شد و حاصل آن آغاز نهضت اسلامي و سقوط رژيم پهلوي بود.
انقلاب اسلامي موجب تحولاتي در فرهنگ و ساختار فکري جامعه و به طور اخص زنان شد که جهشي باور نکردني را در وضعيت آنها پديد آورد و «خودباوري» و «هويت اسلامي» را براي ايشان به همراه داشت. اين دو دستاورد زمينه رشد و تعالي زنان را در جامعه فراهم آورد و فرصت حضور آنها را در جامعه پررنگ‌تر کرد تا بتوانند به شکل توانمندتري در همه عرصه‌ها قدم بردارند. البته اين حرکت‌هاي متعالي و مثبت باعث نشد که بنيان خانواده تحت تأثير قرار گيرد و تهديد شود، بلکه به عکس با افزايش آگاهي بانوان بنيان خانواده و نقش مادرانه آنها تحکيم شد و بعد از انقلاب اسلامي خانواده‌ به عنوان مهم‌ترين و اصلي‌ترين نهاد براي رشد و کرامت انساني و همچنين زن در يک خانواده به عنوان موجودی انسان‌ساز معرفي شد.
پس از انقلاب اسلامي عرصه‌هاي مختلفي براي فعاليت اجتماعي زنان فراهم شد، ضمن آنکه سلامت محيط نيز با حفظ کرامت و شخصيت ايشان تضمين شد. يکی از عرصه‌هاي مهم اجتماعي که زنان توانستند حضور موفقي را در آن تجربه کنند، عرصه دانشگاه و محافل علمي است. مطابق آمار طي سال‌هاي 55 تا 59، 13 هزار و 690 نفر زن در آموزش عالي پذيرفته شدند. اين تعداد در سال‌های 65 تا 66، 51 هزار و 776 نفر، در سال‌های 75 تا 76، 132 هزار و 229 نفر و در سال‌های 85 تا 86 به 381 هزار و 826 نفر رسيد. داده‌هاي مذکور نشان می‌دهد که در آغاز انقلاب اسلامي، حدود يک‌سوم پذيرفته‌شدگان در آموزش عالي را زنان تشکيل می‌دادند و اين رشد در سال 85 تا 86 حاکی از رشد 51 درصدي زنان پذيرفته شده در آموزش عالي بود.
البته فعاليت و مشارکت سياسي زنان نيز در دوران شکل‌گيري نظام اسلامي تغييرات جدي کرده است. زنان در همه سال‌هاي پس از انقلاب، هم در انتخابات مجلس قانونگذاري شرکت کرده و هم به عنوان نماينده برگزيده شده‌اند. خانم منيره گرجي‌فرد اولين زن نماينده مجلس در بررسي نهايي قانون اساسي بود. وی از حوزه انتخابي تهران به مجلس راه يافت و به عضويت گروه سوم آن درآمد. اين گروه اصول مربوط به حقوق ملت و نظارت عمومي را بررسي مي‌کرد. مشارکت زنان در احراز سمت نمايندگي مجلس شوراي اسلامي قابل توجه است. در ادوار انتخابات مجلس شوراي اسلامي زنان توانستند به مجلس راه يابند.
با توجه به جايگاه زن در قانون اساسي شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي، به پيشنهاد شوراي فرهنگي اجتماعي زنان در سال 1383 منشور حقوق و مسئوليت‌هاي زنان در نظام جمهوري اسلامي ايران را تصويب کرد که اين منشور با الهام از شريعت معتدل و جامع اسلام و مبتني بر قانون اساسي و انديشه‌هاي والاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) تدوين شد و در سال 1385 تحت عنوان قانون حمايت از حقوق و مسئوليت‌هاي زنان در عرصه‌هاي داخلي و بين‌المللي در مجلس تصويب و به تأييد شوراي نگهبان قانون اساسي رسيد.



 مهدي دنگچي/ یکی دیگر از رویش‌های انقلاب اسلامی دلاورمردی از دیار لرستان بود که در روستاي «دره گرگ» بروجرد به دنیا آمد و زودتر از آنچه گمان مي‌رفت بزرگ شد و خود را براي مبارزه با دژخيم پهلوي آماده کرد. ميرزاي 17 ساله که مخالف خدمت در نظام ستمشاهي بود، از خدمت سربازي گريخت و براي ديدار حضرت امام(ره) راهي «عراق» شد. در بازگشت دستگير شد و به مدت شش ماه، در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌هاي رژيم به سر برد. 
با اتمام سربازي به طور جدي مبارزات سياسي‌ـ نظامي خود را آغاز کرد و با چند نفر از همراهانش گروه توحيدي صف را راه انداخت. اعضاي مسلح اين گروه در تسخير كلانتري‏ها، پادگان‏ها و ديگر نقاط تحت تصرف رژيم پهلوي تا 22 بهمن ماه نقش‏ مهمي را برعهده داشتند. گروه توحيدي صف در کنار شش گروه مبارز ديگر به توصيه رهبران انقلاب، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را برای دفاع مسلحانه از انقلاب و مقابله با گروهک‌هاي انحرافي و جريان منافقين راه‌اندازي کردند که در آن بروجردي از شخصیت‌های کليدي به شمار مي‌آمد.
بروجردی در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زماني که عوامل داخلي ابرقدرت‌ها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشين به راه انداختند، با فرمان تاريخي حضرت امام(ره) مبني بر مقابله و سرکوب ضد انقلاب عازم پاوه شد. حضور وی در کردستان منشأ خيرات و برکات زيادي شد. پس از تصويب طرح تشکيل سازمان «پيشمرگان مسلمان کرد»، مسئوليت اين کار از رهبران انقلاب به ايشان سپرده شد. اقدامات مؤثر اين تشکيلات در کردستان، سازماندهي ضد انقلاب و نقشه‌هاي مزورانه اجنبي‌پرستان را به هم ريخت و آرزوي ايجاد اسرائيل دوم در کردستان را در دل آمريکا و ایادی‌اش دفن کرد. او که در اين مدت با تشکيل يک ستاد عملياتي در شمال غرب، فرماندهي پاسداران و بسيجياني را که به کردستان مي‌رفتند برعهده گرفته بود، موفق شد بیشتر مناطق آلوده را پاکسازي کند. 
حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي که آن روزها در جایگاه نماينده حضرت امام در شوراي عالي دفاع در مناطق حساس غرب حضور مستقيم و مستمر داشت درباره شخصيت برجسته شهيد بروجردي مي‌فرمايند: «مرحوم شهيد بروجردي بسيار فعال بود. يک بار در سال 1359 يا اوايل 1360 رفتم منطقه غرب. ايشان آنوقت در باختران بود و من از نزديک شاهد کار او بودم. اما چيزي که از شهيد بروجردي در آنجا احساس کردم و يک احترام عميقي از او در دل من به وجود آورد، اين بود که ديدم اين برادر، با کمال متانت و با کمال نجابت، به چيزي که فکر مي‌کند، مسئوليت و وظيفه است.»
محمد بروجردي چنان مجذوب مردم کردستان شده بود که به وي لقب «مسيح کردستان» را داده بودند. شهيد بروجردي براي هميشه در کردستان ماند و در جايگاه فرمانده قرارگاه حمزه سيدالشهداء امنيت کردستان و غرب کشور را براي مردم مظلوم و محروم اين مناطق تأمین کرد، تا اينکه در تاريخ اول خرداد 1362 در حالي که با عده‌اي از همرزمانش در مسير جاده مهاباد، نقده حرکت مي‌کردند بر اثر انفجار مين به آرزوي ديرينه‌اش رسيد و به فوز عظيم شهادت نائل شد. 


سامانه‌های دفاعی و رزمی، به ویژه سامانه‌هایی چون شناورهای جنگی به این صورت نیستند که یک بار ساخته شده و سپس رها شوند؛ بلکه پویایی این سامانه‌ها در به روز رسانی آنها است. امروزه علم با سرعت در حال رشد است و اگر ما بخواهیم راکد بمانیم، در بحث مهمی مانند رزم در دریا بازنده خواهیم بود.
پس از به آب‌اندازی ناو جماران در سال 88 در حضور فرماندهی معظم کل قوا، ارتباط با شرکت‌های دانش‌بنیان و صنایع حفظ شده و هنوز هم گروه‌های علمی و تحقیقاتی به این ناو آمده و سامانه‌ها را بازرسی می‌کنند. برای نمونه ما الآن در بخش‌هایی از ناوشکن جماران، سامانه‌هایی را نصب کرده‌ایم که نسل پنجم در مقایسه با سامانه‌های نصب شده در سال 1388 هستند و در برخی از بخش‌ها نیز در حال انجام آزمایش سامانه‌های نسل ششم یا هفتم برای نصب بر روی این شناور هستیم که البته به دلایل حفاظتی نمی‌توانیم توضیحات بیشتری درباره آنها ارائه دهیم.
تمام این سامانه‌ها تولید داخل بوده و عموماً با همکاری مراکز دانشگاهی و شرکت‌های دانش‌بنیان توسعه یافته است. در حال حاضر 1500 سامانه در این ناوشکن نصب شده است، که هر یک از آنها نه یک دستگاه بلکه چندین دستگاه هستند که به صورت دائم نیز تحت مراقبت و به روزرسانی هستند.
ناوشکن جماران چندین بار با هدف مقابله با پدیده دزدی دریایی و برقراری امنیت خطوط مواصلاتی، به آبهای بین‌المللی سفر کرده است. در ابتدا، این موضوع برای آنها(شناورها و یگان‌های خارجی) جای تعجب داشت، اما امروز یک بعد دیگر حضور جماران در مأموریت‌های بین‌المللی سبب تعجب است و آن اینکه، چگونه کشوری که تحت شدیدترین تحریم‌های اقتصادی و تسلیحاتی قرار دارد، ناو ساخت خود را به روزرسانی کرده و به مأموریت می‌فرستد. بنابر فرمایش رهبر معظم انقلاب که در دفتر فرماندهی ناوشکن جماران نیز ثبت شده است، «جماران» تنها آغاز راه است.
ناخدا رحیمیان فرمانده ناو جماران


 حميدرضا ميري/ هفده ماه از انجام عمليات ناكام توكل در منطقه پل نادري و شرق رودخانه وحشي كرخه مي‌گذشت و دشمن همچنان در منطقه گسترده فكه، شوش، عين‌خوش، چنانه و مناطق ديگري از جبهه جنوب به سر مي‌برد، تا سرانجام عمليات فتح‌المبين در چهار مرحله براي آزادسازي بخش وسيعي از خاك ميهن و خارج کردن شهرهاي دزفول، انديمشك و جاده اهواز‌ـ انديمشك از برد توپخانه و پایگاه موشكي سنگين و پركار عراق طرح‌ريزي شد. در عمليات طريق‌القدس زمينه مناسبي براي اين كار بزرگ و سرنوشت‌ساز فراهم شده بود.
ساعت 30 دقيقه بامداد دوم فروردين ماه 1361 يكصد گردان از سپاه و 35 گردان از ارتش ايران، در غرب دزفول و شوش با رمز يا زهرا(س) به قلب دشمن زدند. در مقابل 170 گردان از قواي رزمي عراق صف كشيده بودند. نيروهاي خودي در قالب چهار قرارگاه عملياتي سازماندهي شده و از چهار محور شوش، رودخانه كرخه، كوه ميشداغ در جاده اهواز‌ـ انديمشك و غرب دزفول حمله را شروع كردند.
با انجام عمليات فتح‌المبين 2400 كيلومتر از خاك ايران در شمال خوزستان آزاد و دستيابي به چاه‌هاي نفت ابوغريب حاصل شد.
همچنين شمار 150 دستگاه تانك، 170 دستگاه نفربر، 165 قبضه توپ، شماري سلاح سبك و نيمه سنگین، يك پایگاه كامل موشك سام به همراه سه فروند موشك و انبوهي مهمات ديگر به دست رزمندگان اسلام افتاد. اين عمليات با فرماندهي مشترك قرارگاه كربلا سپاه و ارتش و چهار قرارگاه قدس به فرماندهي سردار محمدعلی (عزيز) جعفري، نصر به فرماندهي سردار شهيد حسن باقري، فجر به فرماندهي سردار شهيد مجيد بقايي و قرارگاه فتح به فرماندهي سردار رحيم صفوي و سردار غلامعلي رشيد انجام شد.

محافظان امام(ره)


 مهدی حسن‌زاده/  در ابتداي دهه 1350، در حالي كه رژيم ستمشاهي حاكميت مطلقه خود را بر كشور گسترانيده بود و با تسلط دستگاه‌هاي امنيتي و پليسي فضا را براي هرگونه انتقاد و نظر مخالف به تنگ آورده بود و با سرلوحه قرار دادن توسعه غربي و گسترش فرهنگ غرب مي‏خواست نشانه‏اي از دينداري و اسلام در اين سرزمين نماند، جواناني در دامان مطهر مادران اين سرزمين تربيت يافتند كه عشق‏شان به اسلام و وطن آنها را وارد عرصه مبارزه و جهاد عليه دستگاه فاسد حاكم کرد. 
محمد بروجردي و جمع دوستانش از جمله اين جوانان بودند كه در محله مولوي از محله‏هاي جنوبي و فقيرنشين تهران زندگي مي‏كردند و گروهي را براي مبارزه با رژيم طاغوتي به وجود آوردند. محمد بروجردي 16 ساله رهبري و هدايت جمع را برعهده داشت و آشنايي با توضيح‏المسائل حضرت امام(ره) زمينه‏ساز ورود اين جمع به عرصه مبارزه سياسي شد. اين گروه در کنار توزيع اعلاميه و نوارهاي سخنراني حضرت امام(ره)، با افکار انقلابی و مبارزاتی ایشان نیز آشنا شده، در مدت زمان كمي توانست با تهيه امكانات قابل توجه، حيطه فعاليت خود را به شهرستان‏ها نيز گسترش دهد. 
 در سال 1355، گروه توحيدي صف وارد مرحله مبارزات مسلحانه مي‏شود و تصميم مي‏گيرد با مسلح كردن گروه و تهيه سلاح اقداماتي را عليه رژيم انجام دهد. آشنايي با مصطفي تحيري، افسر فراري ارتش كه در مسائل نظامي تبحر خاصي داشت، گام مهمي در فعاليت‏هاي مسلحانه گروه صف بود كه با حضور وي دوره‏هاي آموزش نظامي گروه آغاز شد. گفتنی است، تحيري، مسئولیت آموزش نظامي گروه را برعهده گرفت. 

ملاقات با حضرت امام(ره) 
گروه توحيدي صف با توجه به پرسش‌های فراواني كه طي مبارزه مطرح شده بود، تصميم گرفت از نزديك با حضرت امام(ره) ملاقات کرده و پاسخ‏هاي خويش را از ولي فقيه زمان دريافت كند. در اواخر سال 56، شهيد بروجردي موفق مي‏شود از مرز گذشته و به محضر حضرت امام(ره) شرفياب شود. امكان ملاقات فراهم مي‏شود. در اين جلسه ابتدا توضيحاتي درباره اوضاع سياسي‌ـ اجتماعي ايران داده شد و سپس حضرت امام(ره) توضيحاتي را بيان کردند. ایشان در قسمتي از بيانات خويش درباره مقابله با ارتش چنين گفتند:  «شما هنوز ارتش را نشناخته‏ايد. ما بايد بين ارتشي‏ها تفاوت قائل باشيم. اين كار شما ارتش را عملاً به سوي شاه سوق خواهد داد و شاه انگيزه پيدا خواهد كرد كه ارتش را مقابل شما قرار دهد. در ميان ارتش افرادي هستند كه تمام وجودشان تعلق به اسلام و ملت دارد.» سپس آيه 190 سوره بقره را تلاوت كردند: «وقاتلوا في سبيل‏الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين». پس از اين ديدار و مخالفت حضرت امام(ره) با عمليات نظامي عليه ارتش، حمله و ضربه زدن به مستشاران نظامي آمريكايي در دستور كار قرار مي‏گيرد.  

انفجار هتل خان‏سالار
با اوج‏گيري نهضت اسلامي ملت ايران پس از 19 دي ماه 56، گروه توحيدي صف نيز بر فعاليت خود مي‏افزايد.  هتل خان‏سالار بالاتر از ميدان آرژانتين، نرسيده به ساختمان تلويزيون واقع بود كه به محلي براي تفريح و عيش و نوش آمريكايي‌ها تبديل شده بود. آن روز (22/5/1357) مصطفي تحيري و عباسعلي احمدي مأموريت داشتند «خان‏سالار» را با بمبي دست‏ساز كه در ساكي جاسازي شده بود، به آتش بكشند. اين عمليات كه براي اجراي آن زمان زيادي صرف شده بود، سرانجام با به هلاكت رسيدن 70 نفر به پايان رسيد، ولي متأسفانه عباسعلي احمدي بر اثر انفجار شهید شد و نام وي به منزله اولين شهيد گروه توحيدي صف به ثبت رسید. فرداي آن روز، اولين اطلاعيه نظامي گروه صف منتشر و به مستشاران آمريكايي هشدار داده شد تا ايران را ترك كنند. 

انفجار بالگرد شنوك
 در آسمان شهر اصفهان
برنامه ديگر گروه به منظور ايجاد ناامني براي مستشاران آمريكايي، طرح انفجار بالگرد حامل آمريكايي‏ها بود. بمب از طريق كاركنان هوانيروز به داخل بالگرد منتقل مي‏شود. 15 دقيقه پس از سوار شدن مستشاران آمريكايي، بالگرد بر فراز آسمان شهر اصفهان منفجر مي‏شود و كليه افراد آن به هلاكت رسيده، لاشه آن در حوالي شهر به زمين مي‏افتد.  

حمله به ميني‏بوس
 حامل مستشاران آمريكايي
 بعدازظهر همان روز يك ميني‏بوس از ستاد نيروي هوايي وارد خيابان پيروزي شده و به شمال شهر تهران مي‏رفت. اين ميني‏بوس حامل مستشاران نظامي آمريكايي بود كه از سوی گروه صف شناسایی می‌شود و مصطفي تحيري به همراه حسين شكوري آن را با نارنجك دستي که از پنجره نيمه‏باز به داخل انداخته شده بود، منفجر می‌کند و اجساد هفت آمريكايي بر زمين مي‏افتد. 

 محافظت از امام(ره)
یکی از دغدغه‌های انقلابیون در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی هنگام ورود امام(ره) به کشور بود. تصمیم‌گیری درباره سپردن اقدامات امنیتی به ویژه محافظت از جان حضرت امام(ره) به گروهی که توانایی انجام این امر خطیر را داشته باشد، بر عهده شورای انقلاب بود که جلسه‏اي با حضور آيت‏الله طالقاني، شهيد بهشتي، شهيد مطهري، شهيد مفتح، مهندس بازرگان تشكيل شد. در اين جلسه كه مسئولان سازمان مجاهدين خلق (مسعود رجوي، مهدي ابريشم‏چي، موسي خياباني) نيز حضور داشتند، ابتدا طرح آنها بررسي شد. درخواست آنها تهيه اسلحه بود و اينكه پرچم و آرم سازمان در طول مسير مراسم نصب شود و هيچ كس در تصميمات نظامي آنها دخالت نكند. 
 شهيد بهشتي طرح گروه توحيدي صف را كه از توانايي بالاي گروه حكايت مي‏كرد، تشريح کرد. توانايي مسلح كردن 4000 نفر، استفاده از ده دستگاه اتومبيل ضدگلوله، بهره‏گيري از سلاح‏هايي چون موشك‏انداز و آر.پي.جي براي مقابله با مقاومت احتمالي تانك‏ها و...، در آخر اينكه نامي از گروه توحيدي صف به عنوان مجري طرح برده نشود! 
در نهايت با توجه به برتري‏هاي آشكاري كه طرح پيشنهادي گروه توحيدي صف نسبت به سازمان مجاهدين خلق داشت، تصميم شوراي انقلاب بر اين شد كه گروه توحيدي صف عهده‏دار اين وظيفه خطير شود؛ افتخار بزرگي كه به نام اين گروه در تاريخ انقلاب به ثبت رسيد. 


امام خامنه‌ای در گذر زمان‌ـ ۱۸8


 سید مهدی حسینی/ چنانکه گذشت پس از ماجرای فتنه سال ۸۸ و سفر امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) به شهر مقدس قم و حضور در جمع علما، مدرسان و طلاب حوزه علمیه و انجام سخنراني‌های متعدد و دیدارها با جمعیت‌های علمی متعدد و ایراد بیانات روشنگرانه و بصیرت‌افزا، معظم‌له بر فعالیت‌ها در راستای حفظ نظام تأکید کردند. امام خامنه‌ای در این ایام همواره خطر توطئه‌های دشمن را یادآور می‌شدند و بعضاً از فتنه بزرگ‌تری نسبت به فتنه سال ۸۸ نام می‌بردند. به نظر می‌آید که نقطه شروع از سال ۹۰ بود و یک سلسله اقداماتی به صورت جزیره‌ای، اما مرتبط به هم انجام گرفت و حوادث غم‌انگیزی را رقم زد که برای امام خامنه‌ای و امت مسلمان بسیار تأسف‌بر‌انگیز بود. یکی از شاخص‌ترین انها ترور دانشمندان هسته‌ای و نخبگان انقلابی جامعه بود. اگرچه در ابتدا سعی فراوانی کردند تا نخبگان را در محاصره و تحریم علمی قرار دهند و پس از چندی روند جذب آنها را در پیش گرفتند و رفتار خبیثانه‌ای از خود نشان دادند، اما ناکام ماندند؛ چرا که آنها جوشیده از ملت ایران و به ارزش‌های اسلامی و ملی متعهد و معتقد بودند. در واقع آنها عزم راسخ خود را جذب کرده بودند که گام‌های بلندی در راستای استقلال و خودکفایی کشور بردارند و در حد توان ضعف‌های علمی کشور را جبران کنند. آنها در بحث انرژی هسته‌ای تلاش فراوانی کردند تا بنیان علمی کشور دور از وابستگی‌ها باشد. دشمنان به خصوص آمریکا و رژیم صهیونیستی با استفاده از نفوذی‌های‌شان در دستگاه‌ها و قرار دادن عوامل‌شان اراده کرده بودند دانشمندان هسته‌ای ایران را از سر راه بردارند. البته پیش از سال ۸۸ هم عده‌ای از چهره‌های علمی به طور مشکوکی دچار مسمومیت‌ها و ترورهای بیولوژیکی شدند، مانند دکتر آشتیانی که این روش آنها بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد. اما از سال ۹۰ برخی از دانشمندان هسته‌ای مانند دکتر شهریاری، احمدی‌روشن یا رضایی‌نژاد مورد هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند و بسیاری از دانشمندان دیگری که در عرصه‌های مهندسی و علمی در برنامه‌های‌شان بود که الحمدلله نقشه آنها با هوشیاری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی خنثی شد.
در روند توطئه‌ها یکی از دسیسه‌های استراتژیک دشمن، به خصوص در فتنه ۸۸ مدیریت افکار عمومی از طریق رسانه‌ها بود که به سرعت راه ناکارآمد کردن آن در دست گرفته شد، اما تمام نشد، بلکه به شکل فضای مجازی خیلی فعال‌تر شد و با به‌کارگیری امثال تلگرام و دیگر شبکه‌های خبررسانی علیه انقلاب و ارزش‌ها نظام ورود پیدا کردند و از این طریق بسیاری از جاسوس‌ها را جابه‌جا کردند و در واقع خطوط ارتباطی جایگزین جاسوس‌ها شدند و این‌گونه کار آنها تسهیل‌تر شد. روشی که تا حدودی هم موفق به ضربه زدن شد. اما امام خامنه‌ای تدابیری اندیشیدند و دستگاه‌ها موظف به اقدام پیشگیرانه‌ای در این زمینه شدند و فعالیت‌های خوبی انجام گرفت، اما دشمن در سال ۹۰ در ماجرای ترورها و با استفاده از عوامل نفوذی‌ها سعی داشتند دانشمندان فنی و مهندسی ما در عرصه‌های دفاعی را مورد هدف قرار دهند، از جمله آنها چهره فعال و بی‌نام و نشانی همچون حسن طهرانی‌مقدم بود، که در حالی او را شناسایی و ردیابی کردند که اصلاً در جامعه شناخته شده نبود، اما دشمن سال‌ها ردّ او را گرفته بود. او که در راستای ساخت و پرتاب موشک هنرمندانه امور دفاعی کشور را پیش می‌برد و هرگونه تهدید دشمنان را خنثی می‌کرد، گمنام بود، به شهادت رسید. این حادثه برای امام خامنه‌ای غم سنگینی بود که در پیامی به این مناسبت مرقوم فرمودند: «حادثه خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالی‌قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا سردار حسن طهرانی‌مقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوه‌بار بود. آن جان‌برکفان نستوه با سینه گشاده و عزم راسخ همواره به پیشباز خطر شتافته و در دوران دفاع مقدس و پس از آن، هرگز احساس خستگی به خود راه ندادند. شهادت، بی‌شک برترین آرزوی آنان بود... ما همه در غم این عزیزان با خانواده‌های گرامی آنان شریک و همدردیم...»