اکبر ترکان از نزدیکان حسن روحانی با انتقاد از عملکرد برخی از اعضای کابینه گفت: بعضی وزرای کابینه جسارت و شجاعت کافی را برای ورود به مسائل جدی ندارند. برخی وزرا بیشتر مراقب خودشان هستند تا مراقب انقلاب. در واقع، آنها بیشتر سعی دارند به خودشان صدمه‌ای وارد نشود. چون می‌دانند در یک سطوحی اختلافاتی وجود دارد که اگر سر باز کنند امکان دارد به بعضی افراد صدمه وارد شود، به همین دلیل شجاعانه به مسائل ورود نمی‌کنند و تصمیم‌گیری‌هایی سست و با تعلل دارند.


نگاهی به سرايت بحران خانواده از غرب به شرق


  مريم زاهدي/ انقلاب صنعتي در غرب نيازمند نيروي کار ارزان قيمت بود و جنگ جهاني دوم و حضور مردان در جبهه‌هاي جنگ چنین ايجاب می‌کرد که نيروهاي جايگزيني براي چرخش چرخ‌هاي صنعت در کارخانه‌ها حضور يابند. ويل دورانت مي‌نويسد: «آزادي زنان از عوارض انقلاب صنعتي است... يک قرن پيش در انگلستان کار پيدا کردن برای مردان دشوار شد، اما اعلامیه‌ها از آنان مي‌خواست که زنان و کودکان خود را به کارخانه بفرستند.» اين موضوع پشت پرده جرياني است که بعدها تحت عنوان فمینیسم ظهور کرد تا منشأ ظلم‌هاي بسياري شود که به نام حمايت از حقوق زنان و در قالب شعار برابري جنسيتي تجلي یافت و همين شعار، خانواده غربي را به ورطه بحران کشيد. 
تزلزل نظام خانواده، افزايش آمار طلاق، بروز جرائم و فساد و فرزنداني که از سايه‌ پدر و مادر محروم شده‌اند، فجايعي هستند که هم‌اکنون غرب در ميان آنها دست و پا مي‌زند و انديشمندان و حتي دول غربي به اين نتيجه رسيده‌اند که براي حفظ ساختار سياسي و اقتصادي خود ناگزيرند به ‌گونه‌اي تکه‌هاي درهم‌‌شکسته‌ ساختار خانواده را پيوند بزنند. پيش از آن در جهان غرب، زن حتي حق مالکيت و حق رأي هم نداشت، اما حالا نياز به نيروي کار ارزان قيمت ايجاب مي‌کرد زنان را از خانه بيرون بکشند. اما براي اين منظور بايد سناريويي طراحي مي‌شد تا با تظاهر به احياي حقوق زنان آنان را از خانه بيرون بکشند. اين سناريو با جنبش فمینیسم به ثمر رسيد.
بر اساس داده‌هاي مرکز ملي آمار در آمريکا، بيش از 15 ميليون زن در ايالات متحده آمريکا سرپرست خانوار هستند و حدود 8/36 درصد از اين مادران در روابط نامشروع بچه‌دار شده‌اند. داده‌هاي موجود نشان می‌دهد که بيش از 30 درصد زنان سرپرست خانواده در ‌آمريکا در فقر مطلق زندگی می‌کنند. بيش از 40 درصد مادران سرپرست خانواده در ايالت‌هاي مي‌سي‌سي‌پي، لوئيزيانا، کلمبيا و تگزاس به سر می‌برند. اوضاع در ديگر کشورهاي غربي هم بهتر از اين کشورها نيست.
آمار آسيب‌هاي اجتماعي در کشور ما هم مدت‌هاست تأمل‌برانگيز شده و به خصوص موضوعاتی همچون افزايش آمار طلاق و کاهش آمار ازدواج نشان می‌دهد که ايران هم در مسيري قرار گرفته که جهان غرب در حال بازگشت از آن است. 

خانواده ایرانی
 و وضعیت مادری 
در بررسی و ارزیابی وضعيت خانواده در ایران، با جریان‌هاي فکری مختلفي مواجه مي‌شويم که جریان روشنفکری با فراگیري بالا آثار و پیامدهایی را برای خانواده ايراني داشته است. به بيان ديگر، مدرنیته در ایران کارکردهای طبیعی، تاریخی و مشخصه‌های هویتی ما را دچار اختلال جدی کرد. پیامدهای این طرز تفکر، ازخودبیگانگی نسل‌های بعدی، متجدد شدن خانواده‌های سنتی و استقبال از فرهنگ غربی و در نهایت سست شدن بنیان خانواده و مادری بود.

اقبال به تحصيلات غفلت از زندگي 
 استقبال چشمگیر دختران از تحصيلات دانشگاهی يکي از عوامل جدی تغيير در خانواده‌های ایرانی به شمار مي‌رود. کلین معتقد است، تحصيلات، مجرایی برای تغییر نگرش و ارزش هر دو جنس است. در هر صورت ارتقای سطح تحصيلات زنان که انتظار می‌رود تأثیر مثبتی بر رشد و استحکام خانواده داشته باشد، به دلیل هماهنگ نبودن دیگر عوامل، از جمله تحصیل مردان، می‌تواند به تهدیدی علیه خانواده تبدیل شود.

اشتغال زنان و تضعيف 
نقش‌هاي مادري و همسري
در سبک زندگي ايراني‌ـ اسلامي نقش‌های مادري و همسري داراي بالاترين جايگاه است، اما رسوخ الگوهای نادرست غربی نظیر کم‌ارزش دانستن دو نقش مهم مادری و همسری، مصلحت‌گرایی فردی و استقلال‌طلبی، برابری‌خواهی و تمایل زنان به نقش‌های مردانه، از جمله عوامل عمده گرایش زنان به اشتغال خارج از منزل است. در حال حاضر انگیزه اصلی دختران از تحصيلات عالی پس از کسب موقعیت اجتماعی، اشتغال و کسب درآمد و در نتیجه استقلال مالی و وابسته نبودن به همسر و پدر است، این در حالي است که تحصيلات و اشتغال و استقلال مالی زنان، اگر با ارتقای فرهنگی و رشد باورهای دینی و تقویت هدف‌گذاری متعالی در ازدواج و تشکیل خانواده همراه نباشد، سبب خواهد شد خانواده به میدان رقابتی با همسر و دیگران تبدیل شود که این موضوع به سود زنان و خانواده نخواهد بود. همين مسائل هم پیامدهایی در جامعه ايراني داشته است. 

صعود طلاق
بي‌ترديد کنار هم چيدن تکه‌هاي پازل گرايش به سمت و سوي جريان‌هاي روشنفکري و جاري شدن سبک زندگي و الگوهاي غربي در زندگي مردم کشورمان مي‌تواند مبين چرايي افزايش آمار طلاق و کاهش آمار ازدواج در کشور باشد. میزان طلاق در ایران متأثر از رویکردهای جدید اجتماعی افزایش نگران‌کننده‌ای را نشان می‌دهد که مهم‌ترین آنها بی‌توجهی به ارزش‌های دینی و کم‌رنگ شدن پایبندی‌های معنوی است. در حال حاضر 2 ميليون و 800 هزار زن سرپرست خانوار وجود دارد که با افزايش آمار طلاق تعداد زنان سرپرست خانوار هم رو به فزوني مي‌گذارد. پیامدهای قطعی طلاق، چیزی جز تزلزل در کارکرد خانواده، نابسامانی در وضعیت کودکان و تربیت آنان و تشدید ناهنجاری‌هاي اجتماعي  نیست. 
افزایش سن ازدواج در ایران روي ديگر اين سکه است و این آمار نشان‌دهنده تأخیر در واقعه ازدواج است که امر مادری را نیز به تأخیر انداخته و فرصت مادری را در سنین جوانی از زنان می‌گیرد و طول باروری را کاهش داده و در یک نگاه از ظرفیت مادری در کشور می‌کاهد. همين موضوع هم موجب شده تا با بحران پيري جمعيت مواجه شويم و سيماي جوان کشور در آينده‌اي نزديک مورد تهديد جدي قرار گيرد. 
اما پيوستن به کنوانسيون‌هاي بين‌المللي يکي از ريشه‌هاي آسيب‌هايي است که امروز جامعه با آن دست و پنجه نرم مي‌کند و همچنان هم حضور در اين کنوانسيون‌ها قرباني مي‌گيرد. يا برنامه‌هاي سازمان جهاني بهداشت که اصلي‌ترين دليل بحران امروز جمعيت در کشور است؛ ‌بحراني که پيوستن به کنوانسيون حقوق کودک و منع خشونت سند 2030 نشان مي‌دهد هنوز جدي گرفته نشده‌اند. 
جهان غرب به دنبال اصلاح مسيري است که طي کرده‌ است. به نوشته‌ روزنامه انگليسي‌‌زبان «ملت و جهان» در ايالات متحده‌ آمريکا، ‏بسياري از زنان، ‏مشاغل خود را رها کرده و به مادران تمام‌وقت تبديل شده‌‏اند. «ديويد بالنکن هوان»، رئيس مؤسسه‌ ارزش‏هاي ‏آمريکا، اين رويکرد جديد را «مکتب جديد طرفداري از خانواده» ناميده است.
«هنري ود روژت لانگ فلو»، شاعر بزرگ آمريکايي هم چنين سروده است: «در خانه بمان قلب من و استراحت کن، ‏قلب‏‌هاي حافظ خانواده، ‏خوشبخت‌ترینند.» سؤال این است ما قرار است کي به این نتيجه برسيم؟!

نگاهی به واکنش رسانه‌ها به سخنان مهم رئیس‌جمهور در سوئیس

 سید فخرالدین موسوی/ بی‌تردید سخنان تهدیدآمیز رئیس‌جمهور در جمع ایرانیان مقیم سوئیس درباره پیامدهای تحریم نفت ایران مهم‌ترین مواضع آقای روحانی در ماه‌های اخیر در مواجهه با خروج آمریکا از برجام و تهدیدهای دولت ترامپ علیه ایران بوده است؛ جملاتی که بازتاب آن در داخل کمی تعجب‌برانگیز بود.
 روزنامه‌هایی چون کیهان، آرمان امروز، آفتاب یزد و... با گرایش‌هایی کاملاً متضاد! به سادگی از کنار این اظهارات گذشتند و صبح روز چهارشنبه 13 تیر ماه تقریباً هیچ تیتر تأمل‌برانگیزی در این باره برای صفحه اول خود در نظر گرفتند! اما در مقابل روزنامه «صبح نو» با تیتر یک «ایران نفروشد، نفتی از منطقه خارج نمی‌شود»، به موضوع پرداخت و در سرمقاله خود با عنوان «چشم در برابر چشم»، نوشت: «یکی از ایرادهای وارد بر روند سیاست خارجی دولت کنونی در پنج‌ ساله اخیر، تمرکز تک‌عاملی به یک مشکل و بی‌توجهی به ظرفیت‌های سایر بخش‌هاست. نمونه بارز آن، عمق استراتژیک گسترده ایران در آسیای جنوب‌غربی است که آن را در قامت قدرت منطقه‌ای مطرح کرده و متأسفانه از جانب برخی بخش‌های دولتی، تنزیل داده شد. به این ادبیات که به‌جای هر قدرت منطقه، ما به ‌دنبال منطقه قدرتمند هستیم. به این اعتبار، فرصت‌های زیادی از دست رفته، اما هنوز زمان باقی است و سخنان اخیر رئیس‌جمهوری در دیدار با مدیران اجرایی با رویکرد داخلی و ایرانیان مقیم سوئیس با رویکرد خارجی را می‌توان تحرکی مثبت برای احیا و به‌روزرسانی ابزارهای متعدد کشور برای حل مشکلات دانست. در حالی که حملات سخت علیه ایران (منهای برخورد نظامی مستقیم) فراگیر شده؛ تنها راهکار، مقابله‌به‌مثل و حتی اجرای حملات پیشدستانه است. اجرای چنین راهبردهایی ضمن افزایش غرور ملی و اعتماد افکار عمومی، اقتدار کشور را نیز ارتقا می‌دهد و به ‌طور طبیعی در عقب‌نشینی دشمن و کاهش فشارها مؤثر خواهد بود.» دیگر رسانه‌ای که به این مسئله پرداخت روزنامه «وطن امروز» بود که در این باره نوشت: «عربستان اعلام کرد در پی درخواست دولت آمریکا، افزایش تولید نفت را در دستور کار خود قرار خواهد داد. اظهارات روحانی و تهدید او درباره صادرات نفت از منطقه هشداری است که ایران سال‌هاست برای تأمین امنیت فروش نفت خود آن را مطرح می‌کند. با توجه به اینکه روزانه 40 درصد نفت مورد نیاز جهان از تنگه هرمز عبور می‌کند؛ هرگونه اخلال در این مسیر ترانزیتی هزینه‌های غیرقابل برآوردی را بر اقتصاد دنیا تحمیل خواهد کرد. از سوی دیگر با توجه به وضعیت قیمت فروش نفت، کارشناسان معتقدند یادآوری تسلط ایران بر مهم‌ترین منطقه محل عبور نفت دنیا می‌تواند در افزایش قیمت فروش این کالای حیاتی مؤثر باشد.»
روزنامه «جام» نیز با تیتر «تهدید نفتی روحانی» نوشت: «آخرین گزینه بستن تنگه هرمز است که به هر حال چالش‌های جدی در پی خواهد داشت. اگر این تنگه بسته شود قطعاً صادرات نفت جهان مختل خواهد شد و همه از نفت محروم خواهند شد. این گزینه‌ای است که به هر حال آمریکا را ناچار خواهد کرد در تصمیمات خود بازخوانی و بازنگری کند. اگر ایران درصدد اجرایی کردن چنین تصمیمی برآید، فضای بازار نفتی جهان دچار تلاطم می‌شود و کشورمان ناچار خواهد بود که این گزینه را به ‌عنوان آخرین گزینه در دستور کار خود قرار دهد.»
 روزنامه‌ اصلاح‌طلب «شرق» با تیترهای «بدون نفت ِایران هرگز»، «هشدار روحاني به آمريکا از قلب اروپا»، روزنامه «اعتماد» با تیتر «نتوانيم نفت ‌صادر كنيم ديگران ‌هم نمي‌توانند»، روزنامه «سازندگی» با تیتر «نفت در برابر نفت» و روزنامه «قانون» با درج این جملات؛ «ناراحت‌ترین سیاستمداران روی زمین، رئیس‌جمهور آمریکا، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و پادشاه پیر و شاهزاده جوان سعودی بودند. آنها فکرش را هم نمی‌کردند که در این اوضاع قمر در عقرب برجام، رئیس‌جمهور روحانی با اوکی کردن بلیت تهران‌ـ برن، راهی کشور صلح و آرامش باشد و در آنجا دیپلماسی ناب ایرانی را به خوبی جهانی کند. سیاستمداران ناراحتی که از آنها نام بردیم، فکر می‌کردند ایران در موضع ضعف قرار گرفته و منفعلانه در گوشه رینگ به تماشای ماجراجویی‌های رئیس‌جمهور آمریکا می‌نشیند.» در مطلبی تحت عنوان «ديپلماسي با چاشني خشم» به این موضوع پرداختند؛ رسانه‌هایی که گرایش‌های کاملاً متضادی دارند!
چرایی عبور برخی از رسانه‌ها از این ماجرا چندان مشخص نیست؛ اما آنچه به نظر می‌رسد، لزوم عبور از دلبستگی‌های حزبی و جناحی، سهم‌خواهی‌ها و انتقادها در هنگامه تهدید دشمن است، امروز دیگر هیچ کس منکر دشمنی آمریکا و هم‌پیمانانش با نظام اسلامی نیست و در این شرایط و در حالی که این اتفاق‌نظر در میان نخبگان و افکار عمومی شکل گرفته است، ضرورت توجه و حمایت از مواضع مقتدرانه مسئولان و تلاش برای عقب راندن آمریکایی‌ها جزء مهم‌ترین مسائل کشور است و به هیچ وجه نباید اجازه داد این مسئله قربانی موضوعات
 فرعی شود.


  حمیدرضا حیدری/ در روزها و هفته‌های گذشته مشکلاتی بر سر تأمین آب شرب مردم خرمشهر، آبادان و شادگان ایجاد شد. داستان از این قرار بود که بر اثر شکست خط لوله انتقال آب به این شهرها، آب شرب شیرین با آب شور مخلوط شد و وضعیتی پیش آمد که دیگر برای آشامیدن قابل استفاده نبود. مشکلی که اگرچه دست‌اندرکاران و نهادهای دیگر درگیر حل آن بودند، اما به دلیل برخی شایعات و دامن زدن به آنها در فضای مجازی از مجرای خود منحرف شد.
در این میان دو نوع واکنش متفاوت به این ماجرا وجود داشت؛ 
اولین گروه همان کسانی بودند که با شایعه‌پراکنی درصدد ایجاد بحران بودند. آنها به مدد شبکه‌های اجتماعی به دنبال القای این مطلب بودند که دولت آب شیرین با کیفیت بالا را به کویت و عراق انتقال می‌دهد؛ در حالی که آب مصرفی مردم خرمشهر و آبادان شور است! چنین خبری به محض شنیده شدن، سبب عصبانیت برخی از مردم در شهرهایی شد که در روزهای اخیر با موضوع کم‌آبی مواجه هستند؛ اما اصل داستان این است که در زمان دولت اصلاحات صحبت‌هایی درباره انتقال آب ایران به کویت شده بود که پس از آن لغو شد و هیچ وقت اجرایی نشد. در این شرایط رسانه‌ها و فضای مجازی نیابتی دشمنان ملت ایران به این شایعه دامن می‌زنند و از آن برای بحران‌سازی استفاده می‌کنند تا با تحریک معدودی اغتشاش ایجاد کنند و با دروغ‌پردازی و کشته‌سازی به دنبال ایجاد 
ناامنی باشند.
در کنار آنها برخی سلبریتی‌ها را هم مشاهده می‌کنیم که مانند گذشته تنها کاری که می‌توانند انجام دهند، این است که در صفحات گوناگون مجازی هشتگ بزنند که خوزستان آب ندارد. گویا فقط اینها از مشکل مردم خبر دارند و دیگران هیچ نمی‌دانند و هیچ اقدامی هم نمی‌کنند!
اما گروه دومی نیز بودند که در این روزها بیکار ننشستند، از کار و زندگی خود دست کشیدند و به یاری مردمی شتافتند که در ابتدایی‌ترین نیاز خود، یعنی آب آشامیدنی دچار مشکل شده بودند. از همان روزهای اول این اتفاق شاهد حضور نیروهای جهادی بسیج در این مناطق بودیم که خانه به خانه و محله به محله آب آشامیدنی در میان مردم پخش کردند. تا جایی که جمع‌آوری آب در شهرهای دیگر و رساندن آن به مردم خرمشهر و آبادان به حد نیازشان توانست مشکل آب خوردن مردم آن منطقه را حل کند.
البته در کنار این اقدامات، گروه دیگری نیز خواب از چشمان‌شان ربوده شده بود و در حالی که قرار بود مدتی دیگر کار احداث خط لوله انتقال آب شیرین کرخه به خرمشهر و آبادان را به پایان برسانند؛ اما به دلیل مشاهده وضعیت پیش آمده، عزم خود را جزم کردند تا با کار شبانه‌روزی خود این پروژه را بسیار زودتر به اتمام برسانند.
در اینجا جا دارد از نقش امام جمعه محترم خرمشهر هم یاد شود که در طول این مدت همواره در کنار مردم بوده و هست. وی در محل پروژه حضور می‌یابد و با دستان خود عمل جوشکاری را انجام می‌دهد تا قوت قلب کارگران باشد. در واقع باید گفت، ایشان در این ماجرا در قامت یک امام جمعه انقلابی ظاهر شد و رهبر معظم انقلاب نیز از وی تشکر کرد.
پس از آنکه دشمنان در ناآرام‌سازی ناکام ماندند و آب هم به این شهرها رسید، اوضاع به حالت عادی خود برگشت؛ اما با نگاهی به وقایع روزهای گذشته درمی‌یابیم که دشمن از هر مشکل کوچک و بزرگی برای بحران‌نمایی در کشور استفاده می‌کند و همه اینها در راستای توطئه‌ای است که در اتاق‌های فکر آمریکا طراحی شده و قرار است با پول‌های کثیف سعودی عملیاتی شود. پس باید هوشیار بود، چون خرمشهر آخرین هدف 
دشمن نیست.

آثار منفی شبکه‌های اجتماعی بر سیاست‌ـ ۲


 مهدی فرهادی/
5ـ فروپاشی اعتماد: یکی از آثار انتشار اطلاعات غلط، مبهم و مخلوط به راست و دروغ «فروپاشی اعتماد» است. مردمی که سواد سیاسی اندکی دارند، شاید فرق منابع انتشار خبر را ندانند و به همین دلیل همه یا بخشی از اطلاعات منتشر شده را از ناحیه دولت یا نظام ارزیابی می‌کنند و انباشت این اطلاعات ضد و نقیض بی‌اعتمادی فرد را به خبر و اطلاعات سیاسی حتی از منابع رسمی افزایش می‌دهد.
6ـ افزایش خشونت: ضعف نظارت و مدیریت در شبکه‌های اجتماعی سبب حضور گرو‌ه‌ها و افراد شیاد و خشونت‌طلب خواهد شد و این افراد از این طریق مبادرت به خشونت کلامی و حتی تحریک به اغتشاش و ناآرامی می‌کنند. این موضوع سبب می‌شود که هزینه تأمین امنیت مردم بالا برود.
7ـ کاهش ارتباطات انسانی: شبکه‌های اجتماعی به تدریج در حال ایجاد مرزهایی بین انسان‌ها هستند و درصددند مدیریت فکر انسان‌ها را برعهده بگیرند، انسان‌هایی که تحت تأثیر این ماشین‌ها یا آدمک‌های نامرئی‌اند، ممکن است اصلاً این فکر در آنها شکل نگیرد که چه کسانی پشت این همه دستور سیاسی هستند.
8ـ مرجعیت رسانه‌ای: اکنون در حال جابه‌جایی مرجعیت رسانه‌ای و سیاسی مردم به دلیل شبکه‌های اجتماعی هستیم. در حال حاضر، شبکه‌های اجتماعی تا حدودی به اندازه خبرگزاری‌های بزرگ منشأ اثر شده‌اند و حتی در برخی مواقع بیشتر از آنها نفوذ دارند. برای نمونه برخی آمارها نشان می‌دهد، در آمریکا یا کشورهای اروپایی گاهی اوقات یک مدیر یا مسئول دولتی و غیر دولتی یک خبر را در شبکه‌های اجتماعی، بسیار زودتر از رسانه‌های رسمی منتشر می‌کند. این فضا در کشورهای دیگر به همین منوال در حال پیشرفت است و می‌تواند رسانه‌های بزرگ را در معرض حذف‌شدگی قرار دهد. این وضعیت اطلاع‌رسانی نیز برای کشور ما در حال اتفاق افتادن است و در برخی موارد اخباری خاص، پیش از اینکه در رسانه‌های رسمی و خبرگزاری‌ها دیده شود، به وسیله یک مسئول رسانه‌‌ای و حتی یک شهروندـ خبرنگار در شبکه‌های اجتماعی، همچون پلاس یا فیس‌بوک و... قرار می‌گیرند.
9ـ اطلاعات پراکنده: عمیق نبودن مطالب شبکه‌های اجتماعی نیز یکی دیگر از عیوب این شبکه‌ها است؛ اطلاعات پاره پاره و کوتاه و خوانش سریع آنان سبب می‌شود افراد در این شبکه‌ها به سرعت اشتهای رسانه‌ای خود را پر از اخبار و تحلیل‌هایی کنند که نمی‌تواند دیدگاه جامعی به او درباره مسائل و حوادث منتقل کند.
10ـ جاسوسی: از آن جایی که ورود اطلاعات و گروه‌ها و شبکه‌های فردی و اجتماعی در این شبکه‌ها دسترسی سرویس‌های جاسوسی را آسان‌تر می‌کند، بنابراین استفاده‌های جاسوسی از آن راحت‌تر نیز خواهد بود. «جولیان آسانژ» مؤسس وبگاه ویکی‌لیکس درباره یکی از معروف‌ترین شبکه‌های اجتماعی می‌گوید: «فیس‌بوک تنفرآمیزترین ابزار جاسوسی است که تاکنون خلق شده است. هرکس که نام و مشخصات دوستان خود را به شبکة اجتماعی فیس‌بوک اضافه می‌کند، باید بداند که به شکل رایگان در خدمت دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکاست و این گنجینة اطلاعاتی را برای آنها تکمیل می‌کند.»
11ـ تأثیرپذیری از سازمان‌های جاسوسی: از آنجایی که مدیران شبکه‌های برتر تحت سیطره آمریکا قرار دارند، اثرپذیری راحت‌تری از آنان نیز دارند. دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا می‌توانند با روش‌های حقوقی یا سیاسی، این شبکه اجتماعی را زیر فشار قرار دهند. رویدادهای سیاسی سال‌های اخیر از انتخاب باراک اوباما به ریاست‌جمهوری آمریکا گرفته تا ناآرامی‌های پس از انتخابات جمهوری اسلامی ایران، همگی کم و بیش متأثر از فعالیت‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی بودند.




 شهناز سلطانی/ تابستان با مسئله «آب» گره خورده که البته در مناطق گوناگون کشور وضعیت متفاوتی دارد. در برخی مناطق به دلیل شرایط جغرافیایی و میزان بارش‌ها وضعیت سخت‌تر از برخی مناطق دیگر است؛ اما بسیاری از ما قطعی آب را، آن هم برای ساعت‌های طولانی به خاطر داریم؛ اما نمی‌دانم چه می‌شود که گاهی یادمان می‌رود چه لحظه‌‌های سختی را سپری می‌کردیم و چقدر انتظار می‌کشیدیم تا چشمان‌مان به جمال قطرات آب روشن شود و دوباره از شیر آب چکه چکه کند و با خودش انرژی مثبت و شادی همراه بیاورد؛ اما فردا روز از نو و روزی از نو می‌شد. در سال‌های اخیر، هر چه از کم آبی بیشتر شنیده‌ایم، خوشبختانه کمتر با قطع آن روبه‌رو بوده‌ایم که البته اگر این‌گونه می‌شد، شاید کمی بیش از این به خودمان می‌آمدیم که علت این همه مصرف چیست؟
سرزمین ما ایران در منطقه آب‌وهوایی خشک و نیمه‌خشک قرار دارد که به گواه آمارها متوسط بارندگی در آن تقریباً مساوی با یک‌سوم متوسط جهانی آن است و این یعنی حواس‌مان باید بیشتر جمع این نعمت بی‌جایگزین باشد که متأسفانه نیست. به نظر می‌رسد، یکی از مهم‌ترین دلایل آن، نادیده گرفتن مسئولیت اجتماعی در برابر انرژی آب است. ما اگر متوجه این مسئله باشیم که در برابر چگونگی مصرف انرژی‌های حیات‌بخش که در طبیعت خداوند به ودیعه گذاشته، مسئولیم و وظیفه داریم، به حتم جور دیگر و به شکل بهتری با آن برخورد می‌کردیم. ضروری است، به این موضوع فراتر از یک مسئله فردی نگاه کنیم و آگاه باشیم که نوع رفتار ما سبب می‌شود نه فقط اینهایی که در روزگار ما زندگی می‌کنند، بلکه آیندگان هم از رفتار ما متضرر یا منتفع ‌شوند. 
در جامعه ما وقتی مسئله‌ای به بحران تبدیل می‌شود، تازه نگرانی‌ها شروع و اطلاعات و آگاهی‌ها داده می‌شود؛ در صورتی که مسئله‌ای همچون کمبود منابع آبی ما همیشه و در همه حال باید محور باشد، نه اینکه در یک بازه زمانی محدود، مانند فصول گرم سال به آن توجه شود و در باقی فصول به فراموشی سپرده شود. 
تجربه بر پایه پژوهش‌های علمی نشان می‌دهد، کودکان را نباید به هیچ وجه در چنین تأثیرگذاری‌های مهمی در مصرف انرژی از جمله آب نادیده گرفت. آنها به واسطه قرار گرفتن در سنین خوب گوش کردن و خوب به حافظه سپردن و خوب از آن بهره‌برداری کردن، می‌توانند کمک‌کننده و حتی راهگشا باشند. از سویی آنها به خوبی می‌توانند روی هم‌سن و سالان خود تأثیر بگذارند، همان‌هایی که در چشم برهم‌زدنی مهم‌ترین استفاده‌کنندگان از این منابع انرژی هستند. 
به تصویر کشیدن پیامدهای کم‌آبی و در مقابل جاری بودن زندگی به وقت پر آبی در رسانه‌های دیداری بی‌‌شک ما را به تأمل وامی‌دارد. از سویی، بهتر است به شکل عملی نشان دهیم که باید چگونه صرفه‌جویی کرده و از آب‌های به هدر رونده چطور در جای دیگر استفاده کنیم. هنوز برای بسیاری از ما صرفه‌جویی با کم مصرف کردن و به تبع آن در تنگنا قرار گرفتن معنا می‌شود؛ در حالی که باید روشن و شفاف نشان دهیم که صرفه‌جویی درست و بجا و به اندازه مصرف کردن است. 
به هر حال، از هر سو که به «آب» نگاه کنیم، در برابر آن مسئولیت فردی، اجتماعی، انسانی، قانونی و شرعی داریم که هیچ یک از آنها را نمی‌توان نادیده گرفت و آیندگان درباره اینکه ما با این نعمت حیات‌بخش چه کردیم، قضاوت خواهند کرد.