امام خامنه‌اي: دشمنان ما تصور مي‌کردند با رحلت امام، فروپاشي اين نظام مقدس کليد زده خواهد شد. آنها خيال مي‌کردند امام که رفت، به تدریج اين شعله خاموش خواهد شد، اين چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشييع جنازه‌ امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظيم مردم در حمايت از کاري که خبرگان کردند، اينها را مأيوس کرد. يک برنامه‌ريزي ده ساله کردند، ده سال بعد اميدوار بودند که نتيجه بدهد. سال ۷۸ که آن حوادث پيش آمد، آن کسي که اين حوادث را خنثي کرد، مردم بودند.

بازنگاهی به وضعیت بهداشت و درمان پس ازپیروزی انقلاب اسلامی

 اکبر ادراکی/  بهداشت و ارائه خدمات درماني يکي از مهم‌ترين شاخصه‌هاي پيشرفت و توسعه‌يافتگي به شمار مي‌آيد؛ شاخصه‌‌ای که مي‌تواند متضمن زندگي برخوردار و امنيت و آرامش رواني جامعه باشد.
طبق برخي آمار اوضاع بهداشتي ايران در دوران قاجار و پهلوي به شدت بحراني و نابسامان بود و مردم با مشکلاتي عديده در زمينه بهداشت، سلامت، معيشت و درمان روبه‌رو بودند. تا نيمه قرن بيستم، ايران حتي در مقايسه با کل منطقه خاورميانه در پايين‌ترين رتبه قرار داشت. بيماري‌هاي واگيردار خيلي زود شيوع مي‌يافت و عاملي مؤثر براي مرگ‌ومير به شمار مي‌آمد.
با گذشت زمان و جانشيني پهلوي‌ها، تغيير محسوسي در وضعيت بهداشتي مردم روي نداد. در اين دوران، بخش زیادی از بودجه، خرج مسائل نظامي و عمراني مي‌شد و بهداشت و مسائلي اين‌چنيني به همان صورت سابق باقي ماند. در اين ميان، وضعيت روستاها و شهرهاي حاشيه‌اي به مراتب وخيم‌تر از مناطق اصلي شهري بود. سطح سواد و ميزان درآمد مردم بر روند وضعيت نامطلوب سلامت جامعه ايراني، تأثيري مضاعف داشت.
درباره روستانشيني و رابطه آن با بهداشت، بايد به اين نکته نيز اشاره کرد که موضوعاتی مانند تهيه آب آشاميدني، بهداشت مسکن، کمبود مواد غذايي، شرايط اقليمي، وفور حشرات موذي و سيستم دفع فضولات، شرايط نامساعدي را از نظر بهداشتي به وجود مي‌آورد و بر احتياج اين نقاط به خدمات درماني مي‌افزود. افزون بر اينها، شرايط عمومي زندگي در روستا و مسائل مربوط به عدم پيشرفت اجتماعي و اقتصادي، مشکلاتي نظير بي‌سوادي و کمي آگاهي عمومي و اجتماعي به خصوص در زمينه مسائل بهداشتي، کمي ميزان درآمد، بالا بودن ميزان باروري، بالا بودن ميزان مرگ‌ومير کودکان، آداب و رسوم و عادات خاص اجتماعي و شرايط حرفه‌اي، سبب آلودگي عمومي محيط روستا به اشکال گوناگون مي‌شد. وفور امراض و ناراحتي‌هاي گوناگون، مانند تب مالت، سياه‌زخم، سل، هاري، امراض ناشي از سوءتغذيه، سوانح ناشي از سقوط از ارتفاعات، مسموميت‌ها، خستگي از کار، سرمازدگي و انواع ديگر، عوارض چشمگير مناطق روستايي بود.
و همين وضعيت بود که زمينه‌هاي تشکيل سپاه بهداشت را مبتني بر اصل هفتم انقلاب سفيد فراهم آورد. قانون ايجاد سپاه بهداشت که داراي هشت ماده و يک تبصره است، در جلسه روز يک‌شنبه بيستم بهمن ماه 1342 به تصويب مجلس شوراي ملي به رياست مهندس عبدالله رياضي رسيد و همچنين اين قانون را مجلس سنا در جلسه روز ۷ ارديبهشت ۱۳۴۳ به تصويب رساند.
هدف از تشکيل گروه‌هاي سپاه بهداشت در سطح روستاها عبارت بود از:
1ـ بالا بردن سطح بهداشت عمومي و پرورش نسل سالم؛
2ـ مداواي بيماران و پيشگيري از شيوع بيماري‌هاي واگيردار؛
3ـ واکسيناسيون افراد عليه بيماري‌ها؛
4ـ ايجاد محيط سالم و بهداشتي با استفاده از وسايل و امکانات مهندسي بهداشت؛
5ـ راهنمايي بهداشتي مردم براي به دست آوردن زندگي بهتر؛
6ـ مراقبت‌های بهداشتي از مادران و کودکان با هدف ايجاد نسل سالم؛
7ـ آموزش به روستاییان برای بهبود وضع تغذيه و زيست آنها.
اما با وجود راه‌اندازي سپاه بهداشت، حوزه سلامت در آن زمان همچنان با چالش‌های جدی مواجه بود و رژیم پهلوی نتوانست بر این مشکلات فائق آید. در سال 1356 عقب‌ماندگی حوزه بهداشت و درمان كشور به جایی رسید كه ایران در خاورمیانه بدترین نسبت پزشك‌ـ بیمار، بالاترین میزان مرگ‌ومیر نوزادان و اطفال و پایین‌ترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت بهداشت در کشور روندی شتاب‌زا به خود گرفت؛ تلاشی که با هدف گسترش همگانی بهداشت و با اولویت‌بخشی به مناطق محروم دنبال شد. برنامه چهار دهه گذشته در حوزه بهداشت موجب شده تا جمهوری اسلامی ایران قطب پزشکی خاورمیانه معرفی شود، و به مرکزی برای رجوع خیل بیمارانی که ترجیح می‌دهد در ایران درمان شوند تا در اروپا، بدل شود.
قائم‌مقام معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي در پنجمین همایش دانش‌آموختگان ایرانی خارج از کشور ویژه دانش‌آموختگان حوزه‌های پزشکی و پیراپزشکی که در اسفند ماه سال گذشته برگزار شد، با اشاره به اينکه در بخش بهداشت و درمان به اجراي عدالت بسيار نزديک شده‌ايم، گفت: «ايران از نظر بهداشت و درمان رتبه نخست در منطقه را کسب کرده است... اعتبارات پژوهشي ما يک‌دهم کشور ترکيه است؛ اما از نظر توان علمي به خصوص در بخش علوم پزشکي از اين کشور پيشي گرفته‌ايم... با 48 محقق يک‌درصد از برترين‌هاي دنيا را داريم که رتبه قابل توجهي است و اينکه از نظر جايگاه علمي رتبه 16 را در دنيا داريم، نشان‌دهنده اين است که کمبود امکانات مانعي براي رشد علم در کشور نشده و بالاتر از کشورهاي منطقه هستيم.»
وی تأکید داشت: «در کنار دستاوردهاي علمي که وزارت بهداشت و درمان کسب کرده به اجراي عدالت در بخش بهداشت و درمان نيز بسيار نزديک شده‌ايم.»
به گفته وزیر بهداشت و درمان کشور؛ «در حال حاضر میانگین عمر مردان به 74 سال و متوسط عمر زن‌ها هم به 78 سال رسیده است... قبل از انقلاب 70 درصد مرگ‌ومیرها بر اثر بیماری‌های واگیر بود و واکسیناسیون برای حدود 30 درصد مردم انجام می‌گرفته، اما الان مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های واگیردار به کمتر از 10 درصد رسیده است و میزان واکسیناسیون هم به 100 درصد.»
دکتر قاضی‌زاده هاشمی که در شب 22 بهمن 1396 به برنامه تیتر در رسانه ملی رفته بود، با اشاره به تجهیز همه روستاهای کشور به خانه بهداشت گفت: «قبل از انقلاب از هر 100 هزار مادر 130 نفر می‌مردند که در حال حاضر این آمار به 10 نفر رسیده است؛ یعنی 120 مادر از مرگ نجات یافته‌اند و تلاش داریم این میزان به 6 درصد برسد که مطابق کشورهایی چون سوئد و سوئیس است.»
دکتر هاشمی افزود: «الان ما 50 هزار متخصص و فوق‌متخصص داریم، در حالی که اول انقلاب تعداد پزشکان متخصص کشور 2900 نفر بود. 96 درصد مردم کشور بیمه و نزدیک به 35 میلیون نفر رایگان بیمه شده‌اند... الان تقریباً در همه روستاهای کشور ماما داریم و در همین دولت حدود 1 میلیون و 800 هزار زایمان رایگان انجام گرفته است، بدون اینکه یک ریال دریافت شود. 7 هزار متخصص زنان و زایمان داریم که همه از بانوان کشور هستند که این از افتخارات کشور است... قریب به 30 هزار دندان‌پزشک تربیت شده‌اند، در حالی که پیش از انقلاب برای دریافت خدمات دندانپزشکی باید به خارج سفر می‌کردند.»
وزیر بهداشت درباره تولید دارو در کشور هم با بیان اینکه قبل از انقلاب بیشتر داروها خارجی بودند، گفت: «انصافاً در حوزه دارو وضع‌مان خوب است و 96 درصد داروهای مورد نیاز را در داخل کشور تولید می‌کنیم. برخی از شرکت‌های داروساز ما به 50 کشور جهان دارو صادر می‌کنند. کشورهای بزرگی مانند روسیه، آفریقای جنوبی و... اما من شخصاً راضی نیستم، برای اینکه با این دانشی که پزشکان و داروسازان ما دارند و امکاناتی که فراهم است می‌توانیم در عرصه بین‌الملل بیشتر رقابت کنیم و افزایش رضایت خارجی از محصولات ایرانی به افزایش کیفیت داروها خواهد انجامید و درآمد ارزی کشور را هم بالا خواهد برد.»


 مهدي دنگچي/ حسن عباسپور از جمله جوانان نخبه‌ای بود که همه توان خود را در راه خدمت به مردم و نهضت اسلامی ملت ایران گذاشت. وی در تاريخ 1323 در شهر تهران و در خانواده‌اي متدين متولد شد و در سال 1342 با ورود به دانشكده فني دانشگاه تهران، در رشته الکترومکانيک مشغول به تحصیل شد. در دوران دانشكده فني با مبارزات سياسي‌ـ مذهبي و گروهي بر ضد رژيم ضد خلقي شاه آشنا شد و همراه با دیگر دانشجويان مسلمان در تشكيل جلسات مذهبي‌ـ سياسي فعالانه شركت کرد.
وی در سال 1346 به عضویت هیئت علمی دانشگاه شریف در آمد و در سال 1351 راهی لندن شد تا دکترای خود را در رشته برنامه‌ريزي و مديريت سيستم‌هاي انرژي بگیرد. در لندن ضمن شركت فعال در اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي اروپا با بیشتر گروه‌هاي مخفي و علني مخالف رژيم به طور مستقيم يا غير مستقيم ارتباط داشت و به طور وسیع به تكثير و توزيع جزوه‌های انقلابي بين دانشجويان و ايرانيان مقيم انگليس دست مي‌زد.
پس از بازگشت به ايران به همراه گروهي ديگر شبكه ارتباطي بين استادان مسلمان دانشگاه‌هاي گوناگون و مدارس عالي ایجاد کرد و با ارتباطي كه با دانشجويان مسلمان ايجاد شده بود، مبارزات خود را علیه رژيم شاه ادامه داد. به همراه عده معدودي از استادان، هسته اوليه سازمان ملي دانشگاهيان را تشكيل داد كه اين سازمان پیش از انقلاب نقش برجسته‌اي در مبارزات مردم عليه شاه ايفا کرد. پس از مدتي شهيد عباسپور به عضويت هيئت دبيره اين سازمان درآمد و در طراحي عمليات مبارزاتي اين سازمان عليه رژيم نقش مهمي را به عهده گرفت.
پس از پيروزي انقلاب در بازسازي ايران و تثبيت حكومت اسلامي آخرين تلاش خود را کرد و خانه و خانواده خود را رها کرد و دربست خود را در اختيار انقلاب قرار داد و شبانه‌روز نزديك به هجده ساعت كار و تلاش می‌کرد. او تلاش در راه استمرار انقلاب اسلامي ايران را با فعاليت در  حزب جمهوري اسلامي و همكاري با ديگر ارگان‌هاي انقلاب ادامه داد.
شهيد عباسپور در تاريخ 1/9/1358 از سوی شوراي انقلاب به سمت وزير نيرو منصوب شد كه تا لحظه شهادت صادقانه در كابينه مكتبي محمدعلی رجايي در اين سمت تلاش کرد. مديريت صحيح و انقلابي او موجب شد ظرف مدت كوتاهي فعاليت‌هاي چشمگيري در وزارت نيرو به منظور خدمت به مستضعفين انجام گيرد. براي نمونه، روند برق‌رساني به روستاها با حداقل هزينه، 10 برابر گذشته شد و برنامه‌هاي جامعي براي آب‌رساني و برق‌رساني به شهرهاي دورافتاده و ايجاد سدها و نيروگاه‌ها در زمان مدیریت ایشان پيش‌بيني شد. از دیگر خدمات اين مرد بزرگ، حذف قراردادهاي تحميلي استعماري و تلاش برای خودكفايي صنعت آب و برق و قراردادن طرح‌هاي عمراني در خدمت مستضعفين و به‌كارگيري نيروهاي جوان و مؤمن در اداره امور مملكتي در حوزه فعاليت وزارت نيرو بود.
دکتر حسن عباسپور سرانجام در روز هفتم تیرماه 1360 به دست منافقین کوردل به شهادت رسید و آسمانی شد.


سامانه راداری فتح 14 و سامانه مدیریت کنترل و فرماندهی فکور، از جمله سامانه‌هایی است که در رزمایش مشترک محرم در سال 1394 رونمایی شد.
این رادار یک سامانه مراقبتی و پوششی با برد 600 کیلومتر بوده که توانمندی کشف اهداف ریز پرنده و اهداف با سطح مقطع کم را دارد. سامانه راداری فتح 14 همچنین توانایی شناسایی سامانه‌های موشکی را دارد و می‌تواند با جنگ الکترونیک به خوبی مقابله کند. این رادار همچنین قابلیت شناسایی اهداف در ارتفاع بالا و برد بلند را دارد که اولین نمونه در منطقه غرب آسیا بوده که دارای خصوصیات منحصر به فردی است.
سامانه فرماندهی و کنترل هوشمند تاکتیکی قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) تحت عنوان «فکور» با قابلیت جمع‌آوری اطلاعات از همه منابع اطلاعاتی دفاع هوایی شامل حساسه‌های پسیو و اکتیو اعم از راداری نظامی و کشوری، سامانه‌های شنود و سیگنالی و عناصر دیده‌بانی، مراکز فرماندهی و کنترل همجوار، سامانه‌های موشکی بوده و با پردازش اطلاعات تصویر یکپارچه‌ای از منطقه تحت مسئولیت را در زمینه هدایت و کنترل سامانه‌های دفاع هوایی هواپایه و زمین‌پایه ارائه می‌دهد. این سامانه از چند قسمت مجموعه عملیات شامل فرماندهی نبرد، عملیات و ارتباط داخل و بخش مجموعه ارتباط راه دور تشکیل می‌شود که هر یک با قابلیت‌های ویژه انجام وظیفه می‌کنند.
دریافت اطلاعات و داده‌ها از همه منابع اطلاعاتی مرتبط با دفاع هوایی، پردازش و تلفیق داده‌ای دریافتی با آخرین روش‌ها و الگوریتم‌های بومی، هدایت‌ کامل مکانیزه و هوشمند عوامل دفاعی موشکی و توپخانه‌ای با استفاده از روش‌های ابداعی و خاص منطبق با جغرافیا و اصول دفاعی کشور، هدایت کاملاً نظام‌مند هواپیماهای جنگی خودی  را فراهم کرد.

اصحاب انقلاب‌ـ 7

 سید مهدی حسینی/ در مباحث قبلی به سیر تکوینی قیام 15 خرداد 42 در شهرهای قم، تهران، ورامین و شیراز پرداخته شد و گفته شد رژیم شاه عده زیادی از مردم شهرهای مختلف را در این روز قتل عام کرد و فاجعه خونینی را رقم زد و ننگی دیگر بر چهره سیاه رژیم پهلوی افزود. نیروهای امنیتی رژیم علاوه بر به شهادت رساندن گروه‌هایی از مردم، افرادی را از اقشار مختلف دستگیر و روانه زندان‌ها کردند. در حالی که اوضاع عمومی شهرهای بزرگ ایران مانند اصفهان، مشهد، تبریز و دیگر نقاط نیز ملتهب بودند، دستگاه‌ امنیتی رژیم شاه در تعیین متهم حادثه درمانده بود و مردم مصیبت‌زده و عزادار بودند و جریان اعتراضات و تعطیلی‌ها تا روز هفتم شهدا ادامه داشت، بسیاری از خانواده‌ها از سرنوشت شهدا و دستگیرشدگان اطلاعی نداشتند. ساواک و دیگر مجموعه‌های امنیتی رژیم اهرم‌های فشار را علیه کسانی که در این ماجرا نقشی نداشتند، به کار گرفتند و اقدام به دستگیری افراد سرشناس و صاحب نفوذ و صاحب سرمایه میدان تره‌بار یا بارفروشان میدان شوش در تهران کردند، افرادی چون؛ طیب حاج‌رضایی، حاج‌اسماعیل رضایی، حسن شمشادی و غیره که تعداد آنها در اسناد به 17 نفر می‌‌رسد. ساواک آنها را تحت بازجویی‌های سخت و سنگین قرار می‌داد، به طوری که طیب حاج‌رضایی و اسماعیل رضایی را به شهادت رساند و بقیه در زندان شهربانی و قصر تحت فشار بوده و بعضاً تا پایان سال 42 در اسارت بودند، مانند حاج‌حسن اردستانی جعفری، یکی از کفن‌پوشان قیام 15 خرداد در پیشوای ورامین که خودش شاهد بسیاری از ماجراها در هنگام دستگیری و زندانی‌ها بوده است. وی در مصاحبه‌‌ای با نگارنده این سطور چنین اظهار داشت: «ما را در رکن 2 ارتش سازمان امنیت بردند و به صف کردند و مشخصات ما 8 نفر را یادداشت کردند، به من که رسیدند با مشت زدند دهانم و دندانم را شکستند و آن فرمانده نظامی گفت مثل اینکه شما کفن پوشیده بودی به ما این‌طور خبر دادند.
آن فرمانده نظامی به من توهین‌‌هایی کرد و درباره آیت‌الله خمینی(رحمه‌الله‌علیه) گفت. بعد از دو روز که ما را در رکن 2 ارتش سازمان نگه داشته بودند، به شهربانی کل کشور بردند، هم در رکن 2 ارتش و هم در زندان شهربانی ما را بازجویی و ضر‌ب‌وشتم کردند. در زندان شهربانی بعد از اینکه پلاک بر گردن‌مان انداختند، عکس گرفتند و لباس زندان هم به ما پوشاندند، ما را بردند داخل زندان در اتاق کوچکی که حدود چهل نفر یا چیزی بیشتر جا داده بودند، اما در آن شرایط خیلی تحت فشار بودیم. شکنجه کردند، عده‌ای از دوستان و آشنایان را به آنجا آوردند و اذیت‌ها و آزارهای این‌چنینی بعد از دو الی سه هفته‌، 10 نفر از ما را جمع کردند داخل هشتی، ضبط صوت آماده کردند و از ما خواستند که بگوییم نفری بیست‌وپنج ریال از آقای طیب گرفتیم که بیاییم تهران تظاهرات کنیم. تصمیم داشتند این‌گونه برای طیب پرونده‌سازی کنند. همه ما انکار کردیم و گفتیم نه طیب را می‌شناسیم و نه از کسی پول گرفتیم و جهت اعتراض نسبت به دستگیری مرجع تقلیدمان آیت‌الله خمینی خودمان حرکت کردیم. ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند، ولی تحمل کردیم و چیزی نگفتیم، دیدند که نمی‌توانند از ما اقرار بگیرند با ضرب و شتم شدید دوباره ما را برگرداندند زندان، بعد تعدادی از زندانیان متفرقه مثل قاچاقچیان و غیره را بردند با تهدید و شکنجه از آنها علیه مرحوم طیب اقرار گرفتند و برایش پرونده‌سازی کردند...
پس از چند روز دیگر ما را از آنجا به زندان قصر بردند و حدود سه ماه در زندان قصر بودیم، مرحوم آیت‌الله طالقانی و بازرگان و دیگران در آنجا زندانی بودند. آیت‌الله طالقانی در آنجا نماز جماعت می‌خواندند و برنامه داشتند. تا قبل از آوردن‌مان به زندان قصر ممنوع‌الملاقات بودیم و به خانواده‌های‌مان خبر داده بودند که می‌خواهند ما را اعدام کنند. گفتند اگر اعدام نشوند، حبس ابد می‌شوند، بالاخره با چنین حال‌‌وهوایی تا نوروز سال 43 در زندان بودیم که در ایام مصادف با شب عید غدیر ما را آزاد کردند.»
برشماری افراد دستگیر شده و زندانی و خاطرات هر یک در این روز (۱۵ خرداد) حجم بالایی را به خود اختصاص می‌دهد، افرادی مانند آیت‌الله محلاتی و شهید دستغیب و دیگر علما و روحانیون که تا مدتی در زندان به سر می‌بردند. گزارش ساواک نیز درباره زندانیان 15 خردادی قابل توجه است که در بخشی از آن آمده است: «در جریان وقایع اخیر خرداد ماه 1342 قبل از اعلام فرمانداری نظامی تهران، 352 نفر به وسیله مأمورین انتظامی دستگیر و به ساواک اعزام و به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت با صدور بازپرس‌ نظامی در زندان‌های موقت شهربانی کل کشور، قزل‌ قلعه، پادگان عشرت‌آباد، پادگان بیسیم بازداشت گردیدند.»
در این گزارش آمده است: «طبق صورتجلسه متشکله 50 نفر که سن‌شان به حد قانونی نرسیده بود با اخذ تعهد از زندان آزاد گردیدند.»


 حميدرضا ميري/ با پایان مرحله سوم عملیات الی‌بیت‌المقدس، زمان برای عملیات پایانی و آزادی خونین‌شهر فرا رسیده بود. سرانجام در ساعت 22:30 اول خرداد 1361 تلاش برای آزاد‌سازی خرمشهر با رمز «یا محمدبن‌عبدالله(ع)» آغاز شد. در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت و سرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان‌های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه‌داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان‌های دشمن بود.
در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از 2830 نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.
با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یگان‌های رزمنده، در صحنه عملیات الی‌بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی اروندرود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزادسازی خرمشهر ایفا کردند.
در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت با ورود نیروها به شهر، آن را از لوث وجود نیروهای عراقی پاک گرداند و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. از سوی دیگر، جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها هدف تکاوران نیروی دریایی قرار گرفت و سرنشینان آنها غرق شدند.
نیروهای عراقی از ساعت 3:50 بامداد تا نیم بعدازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه سه بار اقدام به پاتک کرده و کوشیدند از طریق جاده شلمچه‌ـ خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند؛ اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب‌نشینی کردند.