مهدي سعيدي/ اين روزها اوضاع اردوگاه اصلاح‌طلبان چندان به سامان نيست. مدت‌هاي مديدي است که در اين اردوگاه تلاش برجسته‌اي براي همگرايي مشاهده نمي‌شود و همين فاصله‌ها موجب شده است روز به روز بر اختلاف نظرات افزوده شود. ضمن آنکه عملکرد ناموفق دولت روي کارآمده با حمايت اصلاح‌طلبان در کنار انتقادها به فراکسيون اميد مجلس نيز آشفتگي را در اين اردوگاه بيش از پيش کرده است. فقدان مرجعيت در تصميم‌گيري و تقويت جريان واگرا نيز مزيد بر علت شده و صداهاي گوناگون و متناقض بسياري از اين جمع به گوش مي‌رسد. وضعيت هواداران نيز آشفته است و اصلاح‌طلبان متهم به ناکارآمدي، پاسخي براي حل معضلات ايجاد شده نداشته و همين امر موجب کاهش وزن سبد حاميان‌شان شده است. 
در اين وضعیت شاهد آغاز برخي فعاليت‌ها براي سامان دادن به اين اوضاع آشفته هستيم. آخرين نمونه آن برگزاري کنگره ملي حزب کارگزاران سازندگي ايران در روز هشتم آذر است که در نهايت با صدور بيانيه‌اي به کار خود پايان داد. اين بيانيه که عصاره انديشه يکي از جريان‌هاي اصلي در اردوگاه اصلاح‌طلبان است، حاوي نکات و ملاحظات متعددي است که  در اين نوشتار تنها به آن بخش که به مسائل و مناقشات درون اردوگاهي اشاره دارد، توجه مي‌کنيم.
1ـ در اين بيانيه شاهد ارائه قرائت کارگزاراني از جريان اصلاح‌طلبي هستيم که آغاز آن را نه در خرداد 1376، که در مرداد 1368 و با انتخاب آقاي هاشمي‌رفسنجاني به رياست‌جمهوري تعريف مي‌کند. اين جريان معتقد است، دوم خرداد خود فرزندي است که از دامن دوران سازندگي متولد شده و سردمدار و بنيانگذار آن سردار سازندگي است! اين قرائت خود يکي از عوامل پايه‌اي اختلافات در اين اردوگاه است که گاه خود را مانند گسلي فعال و متحرک نمايان کرده و حتي در تبيين ماهيت اصلاح‌طلبي نيز چالش‌هاي جدي ايجاد مي‌کند.
2ـ متن بيانيه با طعنه به سيدمحمد خاتمي و يادآوري اين نکته که «به نظر ما سران جبهه اصلاحات مانند مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني بايد خويش را فراجناحي و ملي بدانند و به هيچ حزب سياسي خاصي محدود نشوند» به نحوي اين پيام را منتقل می‌کند که خاتمي و امثال وي در صورتي مي‌توانند در رأس اصلاحات قرار گيرند که از علایق و اقدامات حزبي خود جدا شوند؛ وگرنه تعلق جناحي به بخشي از اصلاح‌طلبي و تداوم وضع موجود، مانعي براي نقش‌آفريني مؤثر آنها خواهد بود! ضمن آنکه يادآور اين سخن است که بخشي از وضعيت نابسامان کنوني اصلاح‌طلبي به دلیل از دست رفتن افراد فراجناحي، چون مرحوم هاشمي و افتادن امور کارها به دست افراد جناحي، چون خاتمي است!
3ـ عبور از «شوراي عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان» و اعلام ناکارآمدي و انقراض آن سخن ديگري است که از دل متن بيانيه مذکور قابل احصا است. منتقدان به اين شورا ضمن نقد عملکردي که در طول سال‌هاي اخير داشته‌اند، معتقدند اين مجموعه با نوعي تمرکزمحوري و سانترالیسم امور کار را در اختيار داشته و برخي از اضلاع اصلاحات را بر برخي ديگر ترجيح داده و در مجموع منافع کلي اردوگاه اصلاح‌طلبي را لحاظ نکرده است. وضعيت نابسامان کنوني و تشديد واگرايي‌ها هم محصول انحصارگرايي همين شورا بوده است! از این رو زمان فروپاشي اين ساختار و جايگزيني سازوکار دموکراتيک فرارسيده است.
اين نگاه در بخش قابل ملاحظه‌اي از اصلاح‌طلبان با مقاومت‌ها و مخالفت‌هاي جدي روبه‌رو است و تا حل اين اختلافات امکان همگرايي واقعی در عمل ميسر نخواهد شد. ضمن آنکه عبور از شوراي عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان و راه‌اندازي پارلمان اصلاحات خود سرآغاز چالشي جديد خواهد بود که معلوم نيست امکان عبور از آن در اردوگاه اصلاح‌طلبان وجود داشته باشد. اقدامي که مي‌تواند در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم در زمستان 1398 به فروپاشي اين اردوگاه و انشعاب و جدايي‌های جدید در اردوگاه اصلاح‌طلبی بينجامد.


مهشید ضیایی که از فرقه ضاله بهائیت جدا شده است، در تشریح چگونگی رابطه سران بهائیت با رژیم غاصب صهیونیستی گفت: بر عکس سال‌ها و دوره‌های پیش که هیچ‌کس نمی‌توانست در انتخابات شرکت کند، سال ۸۸ در تمام ضیافات فرقه اعلام شد که به دستور سردمداران «بیت‌العدل» در انتخابات این دوره شرکت کنید.

   نوید کمالی/  رژیم صهیونیستی در طول جنگ سوریه همواره تجاوز به حریم هوایی این کشور را با هدف مقابله با تحرکات جبهه مقاومت به مثابه حقوق مشروع خود قلمداد کرده است؛ اما حادثه مهم بهمن ماه سال گذشته و ساقط شدن جنگنده اف‌۱۶ این رژیم به وسیله پدافند هوایی سوریه فصل جدیدی از تقابل نظامی بین سوریه یا به طور کلی جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی را گشود.
پیش از این واقعه، همواره رژیم صهیونیستی به دلیل بهره‌گیری از جدیدترین فناوری‌های اطلاعاتی و نظامی قادر بود بدون نگرانی نسبت به ایجاد مزاحمت از جانب سامانه‌های پدافندی سوریه وارد حریم هوایی این کشور شده و اهداف خود را با دقت بالایی هدف قرار دهد.
اما در پی ماجرای هدف قرار گرفتن جنگنده پیشرفته صهیونیستی از طریق سامانه دفاع هوایی اس‌۲۰۰ برای سران نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی این واقعیت محرز شد که توان پدافندی ارتش سوریه نسبت به گذشته ارتقا یافته و ساختار آن برای مقابله با تهدیدات هوایی رژیم صهیونیستی باز طراحی شده است.
با مروری بر راهبردهای دفاعی رژیم صهیونیستی درمی‌یابیم که دکترین نظامی رژیم صهیونیستی بر روی چند اصل اساسی، از جمله توان اتمی برای تضمین بقا و تحت کنترل قرار دادن منابع تهدید از طریق اجرای ضربه‌زنی ناگهانی نظامی و اطلاعاتی استوار است. در همین راستا و در طی سالیان اخیر بارها شاهد بوده‌ایم ارتش رژیم صهیونیستی از طریق نیروی هوایی و موشکی خود اهداف نظامی و غیر نظامی گوناگونی را در خاک سوریه هدف قرار داده است و در توجیه آن نیز بارها بر سیاست خود مبنی بر تلاش برای جلوگیری از انتقال تسلیحات مدرن به حزب‌الله لبنان تأکید کرده است؛ با این حال آن‌گونه که مبرهن است این دوران بزن و در رو برای رژیم صهیونیستی به پایان رسیده است.
برای درک بهتر این موضوع باید بدانیم، ستون فقرات پدافند هوایی سوریه متشکل از سامانه‌های موشکی بلند‌برد، میان‌برد و کوتاه‌برد است که بخش اعظم آن در دهه‌های پیشین و از سوی شوروی‌ سابق به این کشور واگذار شده است و طبیعتاً نمی‌توان از این تجهیزات انتظار مقابله مؤثر با تهدیدات نوین هوایی را داشت؛ اما با ورود روسیه به بحران سوریه این کشور با ارائه سامانه‌های مدرن دفاع هوایی مانند اس‌۳۰۰، بوک ام 2 و پانتسیر‌ـ اس۱ توان پدافند هوایی ارتش سوریه را در سه سطح بلندبرد، میان‌برد و کوتاه‌برد به شکل فزاینده‌ای افزایش داد که یکی از تأثیرات مثبت آن کاهش محسوس تجاوزات هوایی رژیم صهیونیستی به سوریه است.
در ماجرای اخیر تجاوز هوایی رژیم صهیونیستی به مواضع ارتش سوریه در مناطق گسترده‌ای از حومه دمشق، پایتخت و قنیطره در جنوب سوریه نیز شاهدیم که در نخستین ثانیه‌های شروع تهاجم جنگنده‌های صهیونیستی، سامانه‌های پدافندی ارتش سوریه واکنش نشان داده و بنا بر اخبار رسمی چهار موشک هدایت‌شونده و یک جنگنده صهیونیستی را ساقط و این پیام را به افکار عمومی سرزمین‌های اشغالی و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم صهیونیستی منتقل می‌کند که هزینه روانی و نظامی رژیم‌صهیونیستی در مواجهه با جبهه مقاومت بیش از پیش افزایش یافته، آن هم در شرایطی که شکست اخیر رژیم صهیونیستی در تجاوز به غزه موجی از اعتراضات عمومی صهیونیست‌ها را علیه کابینه امنیتی این رژیم برانگیخته است. از این رو قبول شکست‌هایی دیگر از جمله تجاوز اخیر به سوریه می‌تواند به راحتی زمینه سقوط رژیم صهیونیستی و سپرده شدن نتانیاهو به کتب تاریخی را فراهم کند و به رغم تکذیب مستندات شکست تجاوز اخیر از سوی مقامات این رژیم به دلیل وجود شرایط بی‌اعتمادی در افکار عمومی ساکنان سرزمین‌های اشغالی به کابینه این کشور، نه تنها از هزینه‌های روانی این شکست برای رژیم صهیونیستی کاسته نشد بلکه تحلیلگران اعتقاد دارند رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از قبول شکست‌های دیگر در مواجهه با پدافند هوایی سوریه و همچنین در راستای اجتناب از بی‌اعتباری بیشتر در ماه‌های آینده از اجرای تجاوزات مشابه تا حدود زیادی اجتناب خواهد کرد.

آمریکا که خود با ارائه پشتیبانی لجستیکی و غیر لجستیکی، به طور رسمی و مستقیم در حمله نظامی به یمن دخالت دارد، ادامه این جنگ را فرصتی طلایی برای فروش اسلحه به عربستان و امارات و بستن قراردادهای بزرگ می‌داند. رئيس‌جمهور این کشور اگر چه در نهایت اعتراف کرد، حمله عربستان و امارات به یمن سبب بروز وضعیت انسانی دشوار در این کشور شده و آن را به طور کامل ویران کرده است؛ اما باز هم در توجیه حمایت‌های خود مدعی شد با نفوذ ایران در یمن می‌جنگد؛ حتی اگر این جنگ به قیمت نابودی کامل این ملت تمام شود. این کشور از این هم فراتر رفته و به اتفاق همدستان سعودی و اماراتی خود در برخی نشست‌های مطبوعاتی و صحنه‌سازی‌های سیاسی، ایران را مسئول وخامت اوضاع انسانی در یمن دانسته و مدعی شده است، ایران با حمایت تسلیحاتی از جنبش انصارالله سبب طولانی شدن زمان جنگ شده است.
هیئت عالی نظارت
احمدی‌توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «در این دوره، رهبر معظم انقلاب کمیسیون نظارت مجمع را منحل کردند و بیان داشتند جمعی از اعضای مجمع به انتخاب خود اعضای مجمع، هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام را تشکیل دهند. در واقع رهبری اختیارات خود را مندرج در بند ۲ اصل ۱۱۰ قانون اساسی به این هیئت تفویض کرده‌اند که آنها نیز جدا از مجمع انجام وظیفه می‌کنند.» وی اضافه کرد: «بنابراین نظر هیئت عالی نظارت مجمع، نظر رهبری به حساب می‌آید؛ نظر آن نیز حاکی از تعارض یک مصوبه مجلس، سیاست دولت و اقدام دادگاه یا دادستانی (به این دلیل که سیاست‌های کلی در بخش قضایی نیز وجود دارد) با سیاست‌های کلی نظام در زمینه‌ها و موضوعات مختلف است. بنابراین وقتی هیئت عالی نظارت مجمع عنوان می‌کند که خلاف سیاست‌های کلی است، باید اصلاحات لازم صورت گیرد.»
 تحقیر محترمانه
اروپایی‌ها قرار است دفتر سازوکار مالی در پاریس راه‌اندازی کنند که مسئولیتش بر عهده آلمان است. ابوالفضل ظهره‌وند، سفیر اسبق ایران در ایتالیا با بیان اینکه هنوز خبری از این اتفاق نیست، افزود: «طبق آخرین گفته مقامات اروپایی آنها اقدامی درباره مسائل نفتی نمی‌کنند و فقط در مسائل تأمین غذا، اقلام کشاورزی، دارو و تجهیزات پزشکی اقدام خواهند کرد که این موارد هم به این دلیل است که مجوزش را از آمریکایی‌ها گرفته‌اند.» این سؤال مطرح می‌شود که چرا اصلاً ما باید در زمینه دارو و تجهیزات پزشکی منتظر اقدام اروپایی‌ها بمانیم؛ چرا که این موضوع برای کشوری مثل ایران تحقیرآمیز است.
تراز یک میلیارد دلاری
سرپرست سازمان توسعه تجارت از رشد حدود ۱۴ درصدی صادرات غیر نفتی در هشت ماهه امسال خبر داد و گفت: «تراز بازرگانی کشور در همین بازه زمانی مثبت یک میلیارد دلار است و در صورت استفاده بهینه از ظرفیت‌های موجود می‌تواند بهتر نیز شود.» محمدرضا مودودی اظهار داشت: «صادرات کالاهای غیر نفتی در هشت ماهه امسال بیش از ۲۷ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار بوده است که البته تا نیمه آبان ماه این عدد از ۳۰ میلیارد دلار عبور کرده و نسبت به بازه زمانی مشابه سال گذشته رشد حدود ۱۴ درصدی داشته‌ است.»
درس پا برهنه‌ها
حسین امیرعبداللهیان در صفحه اجتماعی خود نوشت: «آقای عادل‌الجبیر! به‌یاد دارید که هفته سوم تجاوز ریاض به یمن به شما در جده گفتم که جنگ را متوقف کنید و شما با تکبر گفتید: حوثی‌ها را ظرف چند روز نابود می‌کنیم! اکنون حدود چهار سال گذشت و پابرهنه‌های بااراده یمنی با مقاومت و فعال‌سازی موشک‌های ارتش یمن شما را شکستند و درس سختی دادند.»



   حسن خدادی/   در تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، تفرقه بين مذاهب و ملل اسلامى، از مسائل پيچيده و بنيان‏كن جوامع اسلامى بوده است كه خسارت‌ها و لطمه‏هاى مادى و معنوى جبران‌ناپذيرى بر پيكر امت واحده اسلامى وارد کرده است. اين زخم خونين در چهره زيباى امت اسلامى از ديد مصلحان امت اسلامي پنهان نمانده و نگرانى آنان را برانگيخته است؛ از اين رو در مقاطع تاريخى مصلحان بسياري درصدد ايجاد وحدت بين مسلمانان بوده‌اند تا التيام‌بخش درد مهلك امت اسلامى باشند که هر يك از آنان اهداف ويژه‏اى را نيز دنبال کرده‌‏اند. در همین راستا، از منظر امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) مهم‌ترين و کليدي‌‌ترين اصل در سياست خارجي در حوزه جهان اسلام، اصل وحدت و انسجام اسلامي است. از نظر فراواني کاربرد الفاظ در لسان رهبر معظم انقلاب، بي‌‌ترديد واژه وحدت اهميت بسياري يافته، تا جايي که امروزه ايشان را يکي از بزرگ‌ترين مناديان وحدت برمی‌شمارند. کثرت آثار محققاني که وحدت را از منظر رهبر معظم انقلاب بحث کرده‌اند، شاهدی بر مدعاست.
تأکید قرآن بر اصل وحدت، جای هیچ تردیدی را باقی نخواهد گذاشت که همه مسلمانان باید تحت لوای امت واحده، به جانب صحیحی حرکت کنند و از هرگونه عملی که این حرکت را کُند می‌کند و به سوی تفرقه و اشتقاق سوق می‌دهد، بپرهیزند. در همین راستا، امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) معتقدند عامل اصلی پیروزی، غلبه بر فیزیک رقیب نیست؛ بلکه غلبه بر راهبرد و ایدئولوژی طرف مقابل است؛ از سوی دیگر همه مسلمانان یک قبله و یک کتاب دارند، همه به نبوت پیامبر اکرم(ص) ایمان و اعتقاد دارند، به یک شکل روزه می‌گیرند، مانند هم حج می‌کنند، مانند هم ازدواج می‌کنند و مهم‌تر اینکه اهداف مشترکی دارند و گذشته از احساس تعلق به ملت خود، به دنبال عملی کردن اهداف اسلامی هستند، نیاز بیشتری به وحدت و انسجام دارند و اتفاقاً همین اسلام‌گرایی است که آنها را از دیگر کشورهایی که مبتنی بر ناسیونالیسم ایجاد شده و انسجام یافته‌اند، متفاوت می‌کند: «نصیحت ما به حکّام کشورهای اسلامی هم این است که به ولایت اسلام برگردند؛ تحت ولایة‌الله قرار بگیرند؛ ولایت آمریکا و ولایت طاغوت به کار آنها نخواهد آمد. امروز متأسّفانه بعضی از کشورهای مسلمان منطقه‌ ما به جای ولایة‌الله، زیر عَلَم ولایت طاغوت سینه می‌زنند، به جای تبعیّت از اسلام و از نور قرآن، از آمریکا تبعیّت می‌کنند.»(4/9/1397)
بنابراين از منظر معظم‌له، وحدت ايدئولوژيکي، وحدتي آرماني و مطلوب است که در سطح مذاهب اسلامي، هدفی عالی است؛ اما آنچه مطلوب، عملی و شدني است، وحدت استراتژيکي به معناي وحدت عملي و همبستگي بر اساس اصول مشترک اسلامي در برابر دشمن مشترک جهان اسلام است که کيان اسلام، منابع و ذخاير کشورهاي اسلامي را هدف قرار داده است.
همچنین با وجود ضرورت‌های قرآنی، سیره و روایات ائمه معصوم(ع) و همچنین دلایل عقلی، هیچ گونه شکی در حفظ وحدت نمی‌توان وارد کرد؛ ولی سؤال اینجاست که مرزهای وحدت چه هستند و حوزه و قلمروی آن تا کجاست؟ آیا منظور اتفاق نظر در همه مسائل علمی و اعتقادی است؟
باید اشاره کرد، به هیچ وجه نباید چنین تصور شود که برای حصول وحدت، همه باید به یک رنگ درآیند و لازم باشد بسیاری از عقاید کنار گذاشته شود؛ چرا که چنین چیزی در شرایط حاضر، هرگز قابلیت عمل پیدا نمی‌کند، بلکه غرض از وحدت، مدارا با عقاید گوناگون است. رهبر معظم انقلاب در همین راستا می‌فرمایند: «منظور ما از وحدت چیست؟ یعنی همه‌ مردم یكسان فكر كنند؟ ... یعنی نبودن تفرقه و نفاق و درگیری و كشمكش. حتی دو جماعتی كه از لحاظ اعتقاد دینی مثل هم نیستند، می‌توانند اتحاد داشته باشند؛ می‌توانند كنار هم باشند؛ می‌توانند دعوا نكنند.»(26/1/1379)

رفتار ناشیانه در مقابله با تحریم
سعید لیلاز در سومین کنگره ملی حزب کارگزاران سازندگی اظهار داشت: «از بنده می‌پرسند چرا پس از انتخابات ۹۶ و رأی به روحانی اکنون وضعیت به این سمت کشیده شده است. پیش از آن باید به این نکته اشاره داشت که ظرف سال‌های ۹۲ تا ۹۶ اقتصاد دستاوردهای بزرگی را شاهد بود.
 در آن زمان متوسط رشد اقتصاد بیش از دو برابر عربستان، بیش از سه برابر روسیه و بالاتر از متوسط اقتصاد کل جهان بود.» او گفت: «۱۴ درصد کل نقدینگی کشور در زمان ناصرالدین شاه تا الآن برای مؤسسات مالی اعتباری هزینه شده است؛ لذا رذیلانه‌ترین دروغ آن است که بگوییم تورم ۴۰ درصدی عامل اصلی تحریم‌هاست.»
 وی با بیان اینکه پس از تحریم‌ها عملکرد دولت و نظام سیاسی شامل مجلس ناشیانه و سردرگم بود، گفت: «انگار یک عده دبیرستانی از پشت میز به زور مسئول شده‌اند و قرار است کشور را در مقابل تحریم‌ها مدیریت کنند. انگار نه انگار که مجرب‌ترین مسئولان و کادر در جهان در برابر تحریم‌ها وجود دارد.» این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با بیان اینکه منافع بنده ایستادگی در مقابل آمریکاست، گفت: «من ضد امپریالیسم هستم. هارتر از امپریالیست آمریکا در طول تاریخ ندیده‌ام. نمونه آن را می‌توان در نرخ تورم دلار ظرف ۱۰۰ سال گذشته دید که ۲۵۰۰ درصد بوده است.
 برخی فکر می‌کنند می‌توان با طناب آمریکا به چاه رفت. آمریکا از ۱۹۷۱ تاکنون حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان از ثروت جهانی را با تغییر نرخ ارز دزدیده است. به این دلایل به ایستادگی معتقد هستم؛ اما از آن طرف تصمیم‌گیری‌های اقتصادی دولت حاکی از ایستادگی نیست. بی‌عملی موجود بنده را به پشت صحنه سیاسی راهنمایی می‌کند.»



می‌خواهند ایران را بترسانند!
«تهران، انبوهی از شبه‌نظامیان را در خاک سوریه به خدمت گرفته و این نیروها به همراه حزب‌الله در کنار نیروهای دولت سوریه علیه مخالفان مسلح می‌جنگند.» 
نشریه نیویورکر با اعلام این مطلب نوشت: «در ماه مارس گذشته، ترامپ اعلام کرد نیروهای آمریکایی از سوریه خارج خواهند شد؛ اما پس از برکناری دو مشاور امنیتی از سوی ترامپ و سپردن این سمت به جان بولتون، لحن دولت آمریکا در قبال سوریه و ایران
 تغییر کرد. 
بولتون سال گذشته در مصاحبه با شبکه تلویزیونی فاکس‌نیوز گفت: هدف ما تغییر نظام در ایران است. همان‌گونه که بوش در سال ٢٠٠٢ عراق را در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد تهدید کرد، ترامپ نیز در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در روز ٢٥ سپتامبر با اشاره به ایران گفت اجازه نخواهیم داد بزرگ‌ترین حامی تروریسم(!) به خطرناک‌ترین جنگ‌افزار جهان دسترسی پیدا کند. 
سخنان تند ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی شاید صرفاً برای ترساندن ایران باشد؛ اما ایرانی‌ها نیز نشان داده‌اند آماده‌اند تا با همان لحن به آمریکایی‌ها پاسخ دهند. ایران در واکنش به حمله به مراسم رژه نظامی در اهواز در ماه اکتبر، مواضع داعش در دیرالزور را با موشک‌های بالستیک هدف قرار داد.
 علی شمخانی، همتای ایرانی بولتون در پاسخ به وی که گفته بود تهدیدهای ما را جدی بگیرید، گفت ما شما را جدی گرفتیم و مواضعی در فاصله سه مایلی شما را با موشک هدف قرار دادیم. اگر آمریکا به ایران حمله کند، با جبهه جنگی‌ای روبه‌رو می‌شود که دامنه آن تا سوریه، عراق، افغانستان و حتی یمن، سومالی، لیبی و نیجر کشانده 
خواهد شد.»

 محمدجواد ظریف: امروز و پس از رنج‌های انسانی فراوان و جنایات جنگی ناگفته از سوی ائتلاف سعودی و همدستان آمریکایی آنها و تلاش برای تطهیر جنایات‌شان با اتهامات پوچ و بی‌اساس علیه ایران، هنوز هم طرح چهار ماده‌ای(آتش‌بس، ارسال کمک‌های بشردوستانه، گفت‌وگوهای یمنی‌ـ یمنی و تشکیل یک دولت فراگیر) تنها گزینه قابل دوام و اعتماد است.
 سیدیاسر جبرائیلی: جریان لیبرال پس از ناامیدی از براندازی ساختاری، به براندازی رفتاری رو آورده و راه آن را بی‌خاصیت‌سازی جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی و تقلیل نقش ولی به پاپ می‌داند. سکوت شخصیت‌های مدعی انقلابی‌گری در برابر هجمه همه‌جانبه لیبرال‌ها علیه نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی، یادآور همان سکوتی است که عده‌ای در فتنه ۸۸ اختیار کردند. امروز ساکت فتنه کسی است که در برابر هجمه به جایگاه ولایت سکوت اختیار کرده است.
 مهدی محمدی: ماجرای قتل جمال خاشقجی با وجود همه تلاشی که برای فراموشی آن می‌شود، اثر خود را بر لایه‌های زیرین تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی گذاشته است.تأثیر اصلی قتل خاشقجی نخست در تقویت جریان‌های منتقد ترامپ و عمیق‌تر شدن اتهام‌ها به او ‌درباره تبانی با دولت‌های خارجی در اداره دولت ظهور یافت، سپس بسیج نخبگان سیاسی و رسانه‌ای علیه ترامپ را تشدید کرد و در نهایت پس از انتشار ارزیابی سیا درباره آمریت بن‌سلمان در قتل، به نوعی رویارویی پنهان میان ترامپ و ‌جامعه اطلاعاتی آمریکا انجامید که پیش از آن هم روابط چندان گرمی نداشتند. توقع نتایج فوری از این تحولات چندان منطقی نیست؛ اما می‌توان گفت در میان‌مدت برخی روندها دیگر هرگز چنان نخواهد بود که در گذشته بوده است.