سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت گفت: حرکت در حوزه فضایی خوب شروع شد، اما چند سالی است که متوقف شده است. البته کارهایی انجام شده اما شتاب گذشته را ندارد. در حوزه فضایی منشأ پیشرفت‌هایی که حاصل شد بخش نظامی است. در این موضوع ٥٠ درصد مسئولیت بر عهده نظامیان است که آماده است و ٥٠ درصد دیگر بر عهده دستگاه‌هایی است که می‌خواهند از این صنعت استفاده کنند.

دکتر تولایی، رئیس مرکز ژنتیک انسانی نور در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق


 رحیم محمدی/  وجود تعداد زیاد شهدای گمنام در سال‌های پس از جنگ تحمیلی محققان کشورمان را بر آن داشت تا برای پایان دادن به چشم انتظاری خانواده‌های آنها، از دانش و فناوری تشخیص هویت بر اساس ژنتیک استفاده کنند. راهی که تاکنون سبب شده است تعداد زیادی از شهدای گمنام دفاع مقدس شناسایی شده و سال‌ها چشم انتظاری خانواده‌های آنها پایان یابد. به همین بهانه گفت‌و‌گویی با دکتر محمود تولایی، رئیس مرکز ژنتیک انسانی نور وابسته به دانشگاه بقیه‌الله(عج) انجام دادیم که ماحصل آن در ادامه آمده است. 

* در ابتدا مختصر توضیحی درباره مرکز ژنتیک نور و مأموریت و فعالیت این مرکز بفرمایید.
در پایان دفاع مقدس هشت ساله، حدود 50ـ 45 هزار نفر مفقود داشتیم، یکی از اقدامات بسیار مؤثر در کاهش آلام خانواده‌های عزیزداده در جنگ، رساندن خبر از وضعیت عزیزشان است. به فرموده رهبر معظم انقلاب، خانواده‌ای که مفقود داشته باشد، هر شب برایش مانند شب عملیات است؛ از این رو با پایان یافتن جنگ تحمیلی، گروهی از دلاورمردان عرصه دفاع، در پی یافتن آثار و بقایای هم‌رزم‌های شهید بر جای مانده در صحنه‌های نبرد در مناطق عملیاتی بودند و دوباره به جبهه‌ها بازگشتند و موضوع تفحص شهدای گمنام، مفقود و جاویدالاثر از همان روزهای ابتدایی پایان جنگ سامان یافت. با همت و تلاش خستگی‌ناپذیر تفحصگران این کار استمرار یافت و تاکنون بقایای حدود 40 هزار نفر از این شهدا در تفحص‌های گوناگون پیدا شده‌اند که تعداد قابل توجهی از آنها مشخصه‌های قابل شناسایی از جمله کارت و پلاک دارند و تعداد زیادی هم به دلیل شهادت در معبرها یا سنگرهای جمعی، به صورت مخلوط یا غیر قابل شناسایی به دست آمدند و اکنون از مجموع 10 تا 11 هزار شهید گمنام یا جاویدالاثر بر جای مانده از دوران دفاع مقدس، بنا به اظهار فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح پیش‌بینی می‌شود حدود 3 تا 4 هزار شهید گمنام در مناطق برون‌مرزی به دست بیایند. فعالیت مرکز ژنتیک نور به نوعی تکمیل کار سخت و پرخطر تفحص است. 

* چرا معتقدید فعالیت‌های این مرکز تکمیل کار تفحص است؟ 
وقتی این عزیزان که اکنون در مناطق آلوده به مین و مناطق صعب‌العبور و حتی مناطقی مانند جزیره بوارین که منطقه‌ای باتلاقی و آبگیر است، هم‌رزمان خود را پیدا می‌کنند، به بقایای استخوانی شهدا دست می‌یابند؛ چرا که پیکر شهدا با گذشت زمان فاقد بافت عضلانی بوده و آنچه به دست می‌آید، به شکل بقایای استخوانی است؛ به همین دلیل تنها راهی که امروز می‌توان برای شناسایی این گونه پیکرها استفاده کرد، شناسایی از طریق اطلاعات ژنتیکی آنها است.
البته در بسیاری از رخدادها و حوادث، چه حادثه انفجار، آتش‌سوزی یا سقوط هواپیما که ممکن است شواهد ظاهری نباشد و اجزای بدن متلاشی شده باشد، تنها راه شناسایی قربانیان استفاده از اطلاعات ژنتیکی است.
شناسایی ژنتیکی بر این اصل استوار است که در دوران جنینی، هر فرزندی، نیمی از اطلاعات ژنتیکی خود را از پدر و نیمی دیگر را از مادر دریافت می‌کند؛ در چنین شرایطی تصویر منحصر به فردی شکل می‌گیرد که نه مشابه پدر و نه مشابه مادر است؛ بلکه طرح‌واره تلفیقی از پدر و مادر است. 

* دقت این روش تا چه حد است؟
برای مطالعه جایگاه‌های ژنتیکی، اگر فقط ده جایگاه ژنتیکی در جامعه‌ای مطالعه شود، احتمال پیدایش دو فرد مشابه هم چیزی حدود یک ضرب در ده به توان منهای 19 است؛ به عبارت دیگر احتمال خطا بسیار کمتر از یک بر روی 500 میلیون خواهد بود. 
بنابراین، تنها راه شناسایی و تشخیص دقیق برای بقایای باقی‌مانده از یک حادثه، بهره‌گیری از دانش ژنتیک است. این روش در کشورمان به همت مرکز ژنتیک نور ایجاد و به‌کارگیری شده و در زمینه‌های گوناگون در حال ارائه خدمت به خانواده‌های شهدای مفقود و گمنام در کشور است.

* روند خدمات‌دهی به چه شکل است؟
بقایایی که در تفحص به دست می‌آید، ابتدا در بخش آنتروپولوژی(انسان‌شناسی) به وسیله متخصصان آناتومی و پیکرشناسی بررسی شده و از اجزای به دست آمده نمونه‌گیری می‌شود. این نمونه‌ها تحت شرایط خاص آماده‌سازی می‌شود تا در فرآیند آزمایشگاهی، ماده ژنتیکی هر فرد از اجزای سلولی خالص‌سازی شود. 
وقتی ماده اصلی ژنوم به دست می‌آید، تازه آغاز مطالعات آزمایشگاهی ژنتیکی شروع می‌شود تا پس از آزمایش‌هایی، طرح‌واره یا پروفایل اختصاصی برای هر نمونه از بقایایی که در اختیار داریم، تعیین شود. این اطلاعات در یک بانک داده بزرگ شامل پروفایل ژنتیکی مربوط به بقایای مفقودین ذخیره می‌شود.
از خانواده‌هایی هم که در جنگ تحمیلی مفقودی داشته باشند، نمونه‌ خون، بافت مخاطی یا بزاق دریافت می‌کنیم؛ بدین صورت که اگر پدر و مادر در قید حیات باشند، از هر دوی آنها و چنانچه پدر و مادر در قید حیات نباشند، اگر آن شهید ازدواج کرده و فرزندی داشته باشد، نمونه خون همسر و فرزند را دریافت می‌کنیم، در این حالت، نمونه‌های بخش مادری را از نمونه فرزند جداسازی می‌کنیم که بخش باقی‌مانده متعلق به شهید یا پدر فرزند خواهد بود. البته در غیر موارد فوق نیز ممکن است از برادران و خواهران شهید نیز نمونه‌گیری به عمل آید. 
به این ترتیب، اطلاعات ژنتیکی خانواده‌های منتسب در پایگاه داده بزرگ دیگری وارد می‌شود و پس از آن، سیستم نرم‌افزاری، بین پروفایل‌های ژنتیکی بقایای استخوانی با پروفایل ژنتیکی خانواده‌ها جست‌وجو می‌کند و در صورتی که موارد منطبقی را پیدا کند، به مثابه سرنخ‌های شناسایی تلقی می‌شود.
تمامی اطلاعات به دست آمده در شرایط تفحص و منطقه عملیاتی و همچنین کلیه اطلاعات مندرج در اظهارنامه خانواده‌ها هم بررسی می‌شود. به این صورت که تاریخ آخرین اعزام و محل تقریبی شهادت با محل کشف پیکرها و عملیات‌های مرتبط تطبیق داده می‌شود؛ زیرا همه این اطلاعات باید همدیگر را تکمیل کنند تا به تأیید نهایی منجر شود.
مواردی هم که به شناسایی منتهی می‌شود، طی نامه‌ای به معراج شهدا اعلام می‌شود؛ از این رو چنانچه پیکر شهید شناسایی شده قبلاً در جایی دفن شده باشد، به خانواده، محل دفن شهید را اعلام می‌کنند و اگر هم هنوز تدفین پیکر صورت نگرفته باشد، پیکر با نام به خانواده تحویل داده می‌شود.
به این ترتیب، همه شهدایی که از سال 81 تاکنون در تفحص به دست آمده و مشخصه‌های شناسایی نداشته باشند و در هر گوشه‌ای از کشور به صورت گمنام دفن شده‌اند، پیش از دفن نمونه‌گیری‌های لازم برای آزمایش‌های ژنتیکی از آنها به عمل آمده است؛ از این رو این امید وجود دارد به مرور که این بانک اطلاعاتی تکمیل می‌شود، شهدایی که طی این مدت به صورت گمنام دفن شدند، شناسایی شوند.

* در حال حاضر، چه تعداد نمونه در اختیار مرکز قرار گرفته است؟
تقریباً سه هزار نمونه از شهدای گمنام در اختیار داریم که تعداد بسیاری از اینها پروفایل شده‌اند؛ این در حالی است که برابر آمارهای بنیاد شهید، بیش از 60 درصد والدین شهدا (یکی یا هر دو آنها) از دنیا رفته‌اند و متأسفانه به دلیل اقتضای شرایط سنی آنها این آمار رو به افزایش خواهد بود و اگر همت اساسی و تسریع در جمع‌آوری نمونه‌های خانواده‌های شهدا صورت گیرد، این امید وجود دارد که چشم انتظاری پدران و مادران شهدا پایان یابد.
معضل اساسی که با آن مواجه هستیم این است که به طور متوسط تاکنون از 50 درصد کل خانواده‌های شهدای گمنام و جاویدالاثر نمونه‌گیری نشده‌ است که برای انجام نمونه‌گیری از آنها به همت و کار جهادی نیاز است تا بتوانیم بانک اطلاعات نمونه‌های ژنتیکی خانواده شهدا را تکمیل کنیم.
اکنون این کار با تلاش اداره ایثارگران سپاه در سراسر کشور در حال پیگیری است. بهداری سپاه هم در این زمینه همکاری‌هایی دارد، اما متأسفانه در برخی از استان‌ها فقط نمونه‌های 10 تا 15 درصد خانواده شهدا را داریم و در برخی از استان‌ها هم بالای 90 درصد خانواده شهدا نمونه‌گیری شده‌اند. برای نمونه در تهران فقط حدود 30 درصد نمونه‌های این خانواده‌ها را در اختیار داریم، در حالی که هر چه بانک اطلاعاتی مرکز تکمیل‌تر باشد، شناسایی شهدا بیشتر میسر خواهد شد.

* این همکاری‌ها با نیروهای مسلح و دستگاه‌های دیگر مانند بنیاد شهید به چه صورت است؟
این همکاری‌ها در حد مورد انتظار ما نیست؛ این در حالی است که طی شش سال اخیر از بنیاد شهید تقاضا داشتیم در قالب پایش سلامت خانواده شهدای گمنام این کار صورت گیرد و ما همچنان منتظر این همکاری هستیم؛ زیرا از این نظر به شدت در مضیقه‌ایم.
البته، سپاه تا حد توان امکانات خود را پای کار آورده است، اما پیشرفت این اقدام هم در همه استان‌ها یکسان نیست. بر این اساس از تمام فرماندهان سپاه‌های استانی دعوت می‌کنم با این خدمت آشنایی بیشتری حاصل کنند و کمک کنند تا کار تکمیل دریافت نمونه خانواده‌ها، در ظرف مدتی کوتاه (دو سه ماهه) با همت جهادی انجام شود تا ان‌شاء‌الله امسال بتوانیم بانک اطلاعات ژنتیکی خانواده‌ها را تکمیل کنیم. این نکته را هم یادآور می‌شوم که برای ما فرقی نمی‌کند که خانواده شهدا متعلق به کدام نهاد؛ ارتش، سپاه، جهاد یا بسیج باشد.

* برای اینکه زودتر به نتیجه برسید، چرا از طریق رسانه‌های عمومی اطلاع‌رسانی نمی‌کنید؟
شاید فراخوان عمومی از طریق رسانه‌ها برای انجام نمونه‌گیری، آسان‌ترین راه‌حل باشد، اما مهم‌ترین دغدغه ما این است که اگر خانواده شهدا طی این مدت با تألمات روحی ناشی از شهادت فرزند یا همسر یا عزیز خود کنار آمده‌اند، برخورد ما انتظاری ایجاد نکند که به دلیل شرایط دیگر، قابل رفع نباشد؛ زیرا برای هر خانواده شهید گمنام سه حالت متصور است؛ اول اینکه ممکن است پیکر این عزیز تا پیش از سال 81 (که هنوز فعالیت‌های این مرکز آغاز نشده بود) در تفحص به دست آمده باشد و به صورت گمنام در یکی از یادمان‌ها یا گلزارهای سراسر کشور دفن شده باشد که این یعنی اکنون نمونه‌ای برای تهیه پروفایل ژنتیکی از این گروه در اختیار نیست. البته این برنامه وجود دارد که پس از پایان یافتن نمونه‌های جاری، فرایندهای لازم برای دریافت مجوزهای شرعی و قانونی برای دریافت نمونه از این گروه طی شود.  
گروه دوم مواردی هستند که همچنان باید در تفحص‌های برون‌مرزی و طی برنامه‌های آینده به دست آیند که بنابر آمار اعلام شده از سوی فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، حدود سه تا چهار هزار شهید دیگر باید تفحص شوند.
گروه سوم شهدایی هستند که ممکن است در یک رخداد مربوط به جنگ تحمیلی مانند انفجار یا افتادن در اروند و نظایر آن، دیگر پیکری از آنها به دست نیاید، به همین دلیل از اینکه به پدر یا مادر سالخورده‌ای مراجعه شود و بگوییم برای شناسایی شهید خانواده نمونه‌گیری انجام می‌دهیم، اجتناب می‌کنیم؛ زیرا نمی‌دانیم شهید این خانواده جزو سه حالت پیشین است، یا اینکه نمونه‌ای در مرکز دارد و چون ممکن است آن خانواده در اثر ایجاد یک انتظار جانکاه مجدد در اضطراب و تب و تاب قرار گیرد، بنابراین برای پرهیز از ایجاد انتظاری که ممکن است بدون پاسخ بماند، یا پاسخ به گذشت زمان طولانی ناشی از تکمیل تفحص و... موکول شود، بهتر است در قالب برای نمونه پایش سلامت، نمونه‌گیری انجام شود و این هم می‌تواند در دیدار با خانواده شهدا یا اردوهای زیارتی یا از طریق جلب همکاری اعضای جوان‌تر خانواده انجام شود.

* کار تفکیک و شناسایی پیکرهایی که  به صورت جمعی کشف می‌شوند، چگونه انجام می‌شود؟
پیکرهایی که به صورت جمعی پیدا می‌شوند، برای نمونه ممکن است در سنگری چندین نفر با هم به شهادت رسیده باشند که پس از تفحص چون تفکیک آنها قدری مشکل است، تمامی اجزای پیکرها به این مرکز منتقل شده و در اینجا با کمک کارشناسان پیکرشناسی و آناتومی تمامی اجزای هر پیکر با دقت تفکیک و پس از تهیه پروفایل ژنتیکی، اجزای یک پیکر، در کنار هم قرار می‌گیرند.
در تفحص‌های برون‌مرزی نیز برای تفکیک پیکرهای رزمندگان کشورمان با نیروهای عراقی، حداقل 15 مؤلفه یا ویژگی مشتمل بر نوع و برندهای انواع البسه، تجهیزات انفرادی و مهمات همراه استفاده می‌شود و اگر در مواردی بر اساس مؤلفه‌های تعیین شده پیکری ایرانی یا عراقی بودن آن در منطقه تفحص شده مشخص نشود، تمام پیکرهای یافت شده، به معراج شهدا و از آنجا به این مرکز منتقل می‌شوند و چنانچه با بررسی‌هایی که در این مرکز صورت می‌گیرد مشخص شود پیکری متعلق به کشور ما نیست، به وسیله معراج شهدا و کمیته جست‌وجوی مفقودین، به عراق فرستاده می‌شود.

* گاهی روی تابوت پیکرهایی که به صورت گمنام تشییع می‌شوند سن شهید ذکر شده، آیا این سن حقیقی است؟
معمولاً در برگه‌های تشخیصی، برمبنای ویژگی‌های آناتومیک یک دامنه سنی با دقت 2 تا 3 سال درج می‌شود که میزان دقت این امر به مهارت کارشناس بستگی دارد. 

* سخت‌ترین کار شما در شناسایی پیکر شهدا مربوط به کدام عملیات بوده است؟
نمونه‌گیری و شناسایی عمده شهدایی که در جزایر، حاشیه اروند یا مناطق باتلاقی به ویژه شهدای غواص تفحص شدند را می‌توان از سخت‌ترین کارهای این مرکز دانست.
بنابراین شهدایی که در مناطق «ابوفلوس»، «ابوالخصیب» و نمونه‌هایی که سال گذشته و جاری در جزیره بوارین به دست آمد و امسال نیز این تفحص‌ها ادامه دارد و همچنین پیکرهایی که از قرارگاه نصرت در جزیره مجنون کشف شد، از جمله نمونه‌های سخت محسوب می‌شوند.

* برای پیشگیری از مفقود شدن در حوادث احتمالی آینده چه تدبیری اندیشیده شده است؟
اکنون در بسیاری از کشورها، از نیروهای مسلح و کارکنان مشاغل پرخطر مانند خلبانان یا کسانی که به مناطق عملیاتی منتقل می‌شوند، نمونه‌های لازم برای انجام آزمایش‌های ژنتیک دریافت می‌شود تا در صورت مواجهه با هر حادثه محتمل، امکان ردیابی و شناسایی آنها میسر
 باشد.  
در کشور ما نیز این فرصت فراهم شده و تقریباً برای تمامی نیروهایی که در خط مقدم مواجهه با دشمن قرار دارند، پروفایل‌های ژنتیکی تهیه شده است. البته به آتش‌نشانان، امدادگران، خبرنگاران و دیگر مشاغلی که باید در صحنه‌های خطر حضور پیدا کنند، نیز توصیه می‌کنم در سامانه ژنتیکی نمونه‌ای از آنها ثبت شود تا در زمان بروز هرگونه حادثه احتمالی، مورد بهره‌برداری قرار گیرد. بر این اساس، برای همکاری با ستاد بحران کشور اعلام آمادگی کرده‌ایم. 

همسر شهید مدافع حرم «سیدحسین فدایی»
 زینب محمودی‌/ سردار حسین فدایی از مدافعان افغانی حرم حضرت زینب(س) بود که 17 آذر ماه سال 1394 در منطقه تک‌درخت نزدیک شهرک‌های نبل و الزهرا در حومه شمالی حلب هنگام عملیات پاک‌سازی، بر اثر انفجار ماشین انتحاری تکفیری‌ها در مقر فاطمیون به شهادت رسید.
«زهرا هاشمی» همسر شهید می‌گوید: «حسین متولد افغانستان بود و در نوجوانی به ایران مهاجرت کرد. در دوران جوانی برای مبارزه با طالبان به تخار افغانستان رفت و حدود یک سال در افغانستان بود و دوباره به ایران برگشت. حسین در جمع نیروهای جهادی با عمویم آشنا شد. چون همه خانواده‌اش افغانستان بودند، برای مرخصی به مشهد می‌آمد و با عمویم رفت و آمد داشت، تا اینکه زمینه آشنایی و ازدواج ما فراهم شد. من متولد سال 1362 هستم و همسرم 9 سال از من بزرگ‌تر بود. سال 80 ازدواج کردیم. سه فرزند حاصل زندگی‌ام با سیدحسین است. 
همسرم از ابتدا با شهید علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون بود. هر دو از بنیانگذاران فاطمیون بودند. سال 92 به همراه 22 نفر از رزمندگان افغانی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفتند و تیپ فاطمیون را تشکیل دادند. زمانی که با همسرم ازدواج کردم ایشان پاسدار بود. روز خواستگاری به من گفت من یک مجاهدم و هر زمانی که نیاز شود در صحنه مجاهدت حاضر می‌شوم، شما این شرط من را قبول دارید؟ من هم پذیرفتم. 
حسین از سال 92 مرتب به سوریه می‌رفت. بعد از تشکیل هسته اولیه فاطمیون، فرمانده سپاه حلب و مسئول محور حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) شد. اوایل اسم جهادی‌اش «ابومحمود» بود، اما شهید توسلی(ابوحامد) به دلیل شجاعت همسرم لقب ذوالفقار(شمشیر بران) را برایش انتخاب کرد. می‌گفت در مقابل ظلمی که در حق مسلمانان و شیعیان می‌شود من دیگر نمی‌توانم سکوت کنم. ما به سوریه می‌رویم تا به داد اسلام برسیم.
سیدحسین فرمانده تیپ دوم فاطمیون در حلب بود. بعد از شهادتش از مسئولیت او آگاه شدم. یک روز من و بچه‌ها را به بهشت رضای مشهد برد. جلوی دوستان شهیدش گفت؛ من خانواده‌ام را آورده‌ام آینده‌ام را ببینند. یک روز جای من همین جا پیش شماست. روزهای آخر عمرش هم که به مزار شهدا رفتیم به من گفت اینجا داره پر می‌شه، من جا ماندم. چه کار کنم؟ گفتم هر چه خدا خواست همان می‌شود. پدر همسرم سابقه مبارزاتی با طالبان را در افغانستان داشت. الآن که القاعده به شاخه‌های جبهه النصره در سوریه تبدیل شده همان رزمنده‌ها در سوریه با القاعده و تکفیری‌ها می‌جنگند. 
شهدا برای دل‌شان و برای هدف‌شان رفتند، می‌دانستند بعد از شهادت‌شان خانواده‌‌های‌شان حامی‌شان را از دست می‌دهند، اما خانواده، نان و نام‌شان را فدا کردند تا اسلام زنده بماند. به افرادی که چیزی از اسلام و دفاع از مسلمانان نمی‌دانند می‌گویم اگر راست می‌گویید و استدلال‌تان این است که شهدا برای پول رفتند، شما هم بروید. 


 علیرضا جلالیان/  افزایش قدرت دفاعی یکی از الزامات پیشرفت و تعالی کشور است. این مهم را از چند بعد می‌توان بررسی کرد. بعد اول امنیت است که زیربنای هر فعالیتی است و هر گونه ناامنی می‌تواند در انجام هر نوع فعالیت مشروعی خلل وارد کند. این خلل می‌تواند در بهره‌برداری از منابع باشد یا در مسیر تبادلات و تجارت. بعد دیگر از الزامات افزایش قدرت دفاعی، ایجاد قدرت اعمال اراده است؛ یعنی در راستای اینکه یک کشور بتواند اراده خود را در محیط مورد نظر خویش اعمال کند که این محیط می‌تواند داخلی باشد یا خارجی، اما از همه مهم‌تر در مسئله الزامات افزایش قدرت دفاعی، دور کردن هر نوع تهدید است. در دسته‌بندی تهدیدات بر اساس صلابت سه نوع تهدید شناخته می‌شود؛ تهدید سخت، تهدید نیمه‌سخت و تهدید نرم. در بحث تهدیدات اصلی‌ترین نیروهای درگیر هم نیروهای مسلح هستند. حال چه این تهدید سخت باشد، چه نیمه‌سخت و چه نرم. با همین مبنا بحث را به حوزه وظایف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمینه افزایش توان دفاعی کشور می‌کشانیم. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به منزله نهاد اصلی صیانت‌کننده از جمهوری اسلامی ایران (پایگاه اصلی انقلاب اسلامی) همواره باید نیازها و الزامات کشور را برطرف کند و مواردی که مغفول مانده یا روی زمین مانده را بر دوش بکشد تا کشور در وضعیت توسعه و تعالی متوازن و برقراری قسط و عدالت قرار بگیرد. این تعریف بر اساس مباحثی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی به عهده سپاه نهاده شده است. بر اساس این، یکی از مهم‌ترین مسائلی که برعهده سپاه قرار دارد، توسعه قدرت دفاعی است. این توسعه هم از بعد تسلیحاتی و نیروی انسانی است و هم از بعد دانش‌های گوناگون در حوزه نظامی که در این مسئله سپاه به واسطه ماهیت پوسته اولیه نظامی خود و وحدت فرماندهی موفق‌ترین عملکرد را داشته است و عملاً تهدید سخت دشمنان قدرتمند مقابل انقلاب اسلامی و ملت ایران هر روز کمرنگ‌تر و بی‌اثرتر می‌شود و در ایامی نزدیک با همکاری دیگر نیروهای مسلح به قله بازدارندگی در این حوزه در کشور خواهیم رسید. این در حالی است که شیوه بازدارندگی در کشور ما، مانند قدرت‌های برتر نظامی از مسیر سلاح‌های هسته‌ای و کشتار جمعی نمی‌گذرد؛ اما در حوزه مقاوم‌سازی در برابر تهدیدات نیمه‌سخت و نرم سپاه پاسداران و نیروهای مسلح یکی از ارکان مقابله با این تهدیدات هستند، حضور پر توان سپاه در امر سازندگی با بازوی قدرتمند قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) و حضور پررنگ این نهاد در عرصه تولیدات فرهنگی مرتبط با انقلاب اسلامی و حمایت از تولیدکنندگان این آثار و نیز حضور پررنگ در امر محرومیت‌زدایی و رفع معضلات اجتماعی سه نمونه از فعالیت‌های تهدیدزدای سپاه در عرصه‌های گوناگون است که باید تقویت شود و توسعه پیدا کند. زمانی که از بازدارندگی دفاعی صحبت می‌شود، تنها نمی‌توان این بازدارندگی را نظامی دید؛ چرا که دفاع را باید همه‌جانبه در نظر گرفت. بر اساس این، در حوزه برنامه‌ریزی و تخصیص بودجه‌های لازم یک اصل مهم است که می‌تواند کمک بسیار زیادی به تحقق اهداف انقلاب کند که انتظار می‌رود نمایندگان محترم مجلس و مسئولان مربوطه در دولت نسبت به این امر ضروری توجه کافی را داشته باشند.


ولی امر در روز نیروی دریایی در دیدار فرماندهان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر از بین بردن سایه هر نوع تهدید از سر ملت ایران با محوریت نیروهای مسلح تأکید داشتند؛ از این رو هم‌اندیشی تریبون را در هجدهمین ایستگاه به این امر اختصاص دادیم و در ادامه جمع‌بندی دیدگاه‌های شما همراهان گرامی را بیان می‌کنیم.
اطاعت از ولی‌فقیه/ بسیاری از همراهان تکیه اصلی‌شان روی اطاعت از رهبری و ولی‌فقیه بود. «شاه‌زمان ساریخانی» از قنقری، «زهره شهریاری» از اهواز، «محمد فرخ» از نظرآباد، «دهقانی» و «حسنعلی عبدشیخی» از بوشهر، «رحیمیان» و «کاظم موسایی» از کوهرنگ چنین نظری داشتند.
تجهیز نیروهای مسلح/ اما جنبه تجهیزاتی و ایجاد آمادگی تسلیحاتی در نیروهای مسلح روی دیگری از این تهدیدزدایی بود که «زهرا رجبی» از شیراز، «علی شعبان» از بروجرد، «خدیجه ساریخانی» از خرم‌بید، «محسن کریمی» از سنندج، «فاطمه طالبی» از صفاشهر، «اله‌قلی کوشکی» از صفاشهر و «قاسمی» از بیرجند مطرح کردند. «علی عزیزخانی» از ابهر افزون بر تقویت و تجهیز نیروهای مسلح به تربیت نیروهای تراز انقلاب هم اشاره کرده است. 
آمادگی معنوی/ برخی دیگر از همراهان هم بر موضوع آمادگی‌های معنوی و ایمان و توکل به خدا اشاره دارند که «عادل شکوری» از ارومیه، «علیرضا صبحانی‌نسب» از بوشهر، «فریبا قاسمی» از اردبیل، «محمد کریم‌زاده» از اصفهان و  «عليرضا حيدري» از بندر ترکمن از این جمله‌اند.
آمادگی رزمی و تجهیزاتی/ آمادگی‌های رزمی هم در کنار تجهیزات در پیام «مهدی فانی» از سمنان، «موسی‌الرضا حیدری» از مشهد، «سیدفرشاد شکیبا» از دهدشت، «زهره ‌الله‌یاری» از اصفهان و «معصومه آقایی» از همدان مطرح شد.
تمرکز بر قدرت موشکی/ اما قدرت موشکی در پیام «مجتبی اعتمادخواه» از قم و «حسین کوشکی» از صفاشهر مطرح شد.
اتحاد نیروهای مسلح/ از طرفی عده‌ای، همچون «علی‌اکبر فردوسی» از ساری و «امیر رجبی‌فرد» از کاشان روی اتحاد نیروهای مسلح برای رسیدن به این هدف تأکید داشتند.
سلاح و دانش بومی/ اما بومی‌سازی دانش نظامی و فناوری تسلیحاتی و سلاح‌ها مسئله‌ای بود که «محمود لعلی» از اصفهان، «حیدر زوار» از ایلام و «غلامرضا استکی» از اصفهان مطرح کردند.
آمادگی همه‌جانبه/ کسب آمادگی‌های همه‌جانبه در حوزه‌های گوناگون بنا به دکترین آمادگی همه‌جانبه امامان انقلاب اسلامی در پیام «ابراهیمی» از تهران مطرح شده و «یونس اشرفی» از مهاباد آماده بودن در همه زمینه‌ها را بیان کرده است.
روحیه ایثار/ وجود روحیه ایثار و از خودگذشتگی هم راهکار «مصطفی اکبری» از داران و «مهدی پورپیرعلی» از نجف‌آباد برای دور کردن سایه تهدید از سر ملت ایران بوده است. 
دیگر دیدگاه‌ها /در میان دیدگاه‌های فراوان دیگر هم می‌توان به نظر «رضا پاشایی» از ارومیه اشاره کرد که معتقد است آمادگی همه‌جانبه و حضور در آب‌های آزاد و حضور در منطقه و فرامنطقه برای این منظور ضروری است. پاسخگویی مؤثر به تهدیدات در همان نقطه ایجاد تهدید را هم «علی محمدپور» از اردبیل در این امر مؤثر دانسته، «اصغری» از آذرشهر هم به الهام‌بخشی نیروی‌های مسلح برای همه مردم اشاره کرده است. نمایش اقتدار در داخل و خارج را هم «ولی دانایی» از تبریز بیان کرده است.
برندگان تریبون 18
«رضا پاشایی» از ارومیه/ «یونس اشرفی» از مهاباد 
 «شاه‌زمان ساریخانی» از قنقری
پرسش تریبون 19
چگونه مطالبات رهبر معظم انقلاب از دستگاه‌های کشور را
 پیگیری کنیم؟


چند سالی بود که پراید داشتم. تا اینکه تونستم با ارثیه پدرم دنا بخرم. یک روز فرمانده صدایم زد. سریع گفت: مبارکه. فقط از فردا برو فلان معاونت، کس دیگه‌ای رو برای محرومیت‌زدایی در نظر گرفتم. پرسیدم برای چی؟ گفت: برای مزه دنا و مزه دنیا! تعجب کردم. گفت: محرومیت‌زدایی یکی رو می‌خواد که عمداً یا اجباراً از مزه دنیا صرف نظر کنه؛ یعنی کسی که فقر رو لمس کنه تا با دل و جونش کار کنه. الآن که دنا سوار شدی، دیگه نمی‌تونی سوار پراید بشی! سر این حرف خیلی با خودم کلنجار رفتم، ولی درست بود.